سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2744958

  بازدید امروز : 165

  بازدید دیروز : 87

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرکه کاردان باشد، فرمانروایش او را دوست خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 90/4/30::: ساعت 11:24 صبح

به گداهای توی خیابون باید کمک کرد یا نه؟ رواج تکدی گری یا دست رد به درخواست نیازمند؟ گاهی به حق ائمه ازمون کمک میخوان بعضیاشونم معتادن؟
 در ابتدای کلام به چند پیش فرض اشاره می‌نماییم که مورد قبول اجماعی ما می‌باشد.
اول آن‌که، کمک به فقرا و نیازمندان و رفع حاجت مومنین از مسلمات و مستحبات و در بعضی از اوقات از واجبات به شمار می‌رود. روایات در این باب زیاد است به عنوان نمونه: ما رواه فی الکافی عن الباقر علیه السّلام «لو یعلم السائل ما فی المسئلة ما سأل أحد أحدا، و لو یعلم المعطی ما فی العطیّة ما ردّ أحد أحدا»؛ کافى از امام باقر (ع) روایت کرده که فرموده است: اگر سؤال کننده[فقیر یا گداء] بداند در سؤال (درخواست کمک)چه چیزهایى است هیچ کس از دیگرى سؤال نمى‏کرد، و اگر بخشنده بداند در بخشش چه پاداشهایى است هیچ کس دیگرى را ردّ نمى‏کرد.( فیض کاشانی ،المحجة البیضاء، جلد7، ص: 339) و این مساله تا جایی اهمیت دارد که امام صادق علیه السلام فرموده‌اند «ملعون است کسی که خداوند به او مالی عطا کرده و وی صدقه ندهد» (بحار الانوار67/133)
دوم آن‌که، از مسلمات دیگر نهی موجود در روایات است که مومن حاجت خود را نزد کسی جز پروردگار نبرد و در واقع خود را نیازمند به دیگران معرفی نساخته و همواره خود را بی‌نیاز از دیگران جلوه دهد؛ به عنوان نمونه در روایات از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله برای پیشگیری و خشکاندن ریشه های تکدی گری داریم که فرموده اند: «ما فتح رجل علی نفسه باب مسئله الا فتح الله علیه باب فقر؛ هیچ کس دری از سؤال بر روی خود نگشاید مگر خدا دری از فقر بر روی او بگشاید». ونیز فرموده اند.«من تفاقر افتقر؛ هر که تظاهر به فقر کند، فقیر شود». (ابو القاسم پاینده، نهج الفصاحة ، ص 629)


نمونه عملی چنین مسأله ای نیز در سیره آن وجود مبارک به چشم می‌خورد به عنوان نمونه: «مردی از اصحاب پیامبر در تنگدستی سخت قرار گرفت، و به خدمت پیامبر آمد، همین که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: هر که از ما چیزی درخواست کند به او می دهیم، اما اگر خود را بی نیاز نشان دهد خدا او را غنی خواهد کرد، مرد از شنیدن سخن پیامبر منظور او را فهمید، از همان جا برگشت و برای مرتبه دوم آمد باز همان جمله را شنید، سومین مرتبه که برگشت (با جمع آوری هیزم) و فروش آن توانست 5 سیر آرد بخرد، نانی تهیه کند، و فردا جدیت بیشتر کرد و هیزم زیادتری آورد و هر روز مقدار زیادتر، تا توانست یک کلنگ بخرد، چندی بعد در اثر فعالیت و تلاش خود از ثروتمندان شد.» (صداقت، سید علی اکبر پانصد موضوع وپانصد داستان، ص 108)
 این مسأله نیز تا به آن‌جا مورد تأکید ائمه اطهار بوده است که امام صادق علیه السلام فرموده اند که شیعه ما اگر از گرسنگی بمیرد از مردم سؤال و درخواست نمی‌کند (وسائل الشیعه 6/309/15(
اما آن‌چه در این‌جا مورد پرسش شما قرار گرفته است را می‌توان در یک تقسیم بندی چنین ارائه نمود. افرادی که به ما مراجعه کرده و درخواست رفع نیاز و حاجت می‌نمایند بر سه دسته کلی می‌باشند:
- افرادی که به واقع در شمار مستمندان و فقرا بوده و درخواست آنان از روی حقیقت است. در این صورت تکلیف مشخص است و پیش از این بیان شد.
- افرادی که در ادعای خود کاذب بوده و شما یقین به کذب آنان داشته و ذره ای در این مورد دچار تردید نیستید. این‌گونه افراد نیز از دایره سوال، خارج بوده و تکلیفشان روشن است. مانند معتادانی که یقین دارید پولی که از شما أخذ می‌نمایند در راه خرید مواد مخدر خرج کرده و یا یقین دارید متکدی مورد مراجعه به لحاظ اموالی که جمع کرده از متمولین جامعه به حساب آمده و تظاهر به فقر می‌کند.
- گروه سوم افرادی هستند که از شما درخواست کرده و شما نمی‌دانید آیا به واقع در شمار محتاجین به شمار می‌روند یا خیر. در این صورت تکلیف چیست؟
قبل از پرداختن به این مورد چند روایت را نقل می‌نماییم:
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: « نیازمندی سائل را رد نکنید که اگر نبود این‌که برخی از مساکین دروغ می‌گفتند رستگار نمی‌شد کسی که ایشان را رد می‌کرد» (بحار الانوار96/158/37) به عبارت دیگر اگر همه فقرا در درخواست خود صادق بودند کسانی که به آنان کمک نمی‌کردند نجات نمی‌یافتند و این کار وجوب پیدا می‌کرد.
2. از همان وجود مبارک نقل است که: «به سائل نظر کنید اگر با دیدن او برایتان رقت قلب حاصل شد (دلتان برای او سوخت) پس او در درخواست خود صادق است.» (نوادر راوندی /3)
3. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: « من به غیر مستحق هم عطا می‌کنم به خاطر این‌که مبادا مستحقی را رد کرده باشم.» (بحار الانوار96/157/37)
این روایات نمونه ای از روایات بی‌شماری است که در این باب وارد شده است. اما اگر بخواهیم نتیجه گیری داشته و این روایات را با یکدیگر جمع نماییم باید گفت: در موارد مشکوک چند عامل می‌تواند دخیل باشد. از جمله این که شما از راه‌هایی به این نتیجه برسید که شخص متقاضی نیازمند است مانند همان راهنمایی که در روایات بود یعنی برای شما با دیدن شخص رقت قلبی حاصل شود. در این صورت به ندای قلب خود گوش کرده و به او کمک می‌کنید؛ و یا این که شخص آنقدر پیر و کهنسال است و یا مفلوج و از کار افتاده است که توانایی کار کردن نداشته و نمی‌تواند احتیاجات خود را برآورده سازد.
در چنین مواردی می‌توان به شخص سائل کمک کرد. در مواردی نیز شما با این که قطع دارید اگر به شخصی کمک کنید، کمک شما را در راه‌هایی خرج می‌کند که به نفع او نیست مانند پول دادن به شخص معتاد، در این صورت می‌توانید نحوه کمک خود را عوض کنید مانند این‌که به او کمک غیر نقدی نمایید مانند إطعام کردن وی و یا پوشاندن وی و...
البته ذکر این نکته ضروری است که برخی از معتادان از کار افتاده به حساب آمده و توانایی کار کردن ندارند و عدم کمک شما هیچ تأثیری بر تحریک وی برای کار ندارد. گرنه اگر احتمال می‌دهید که اگر به چنین شخصی کمک نکنید می‌تواند به دنبال کار رود و با عدم کمک شما چنین کاری را خواهد کرد، کمک به او کار درستی نیست و نوعی گداپروری محسوب می‌شود.
اما مواردی نیز وجود دارد که با وجود نیاز شدید و واقعی فرد نیازمند، کمک نکردن به او بهتر است. مانند این‌که جوانی با سلامت کامل جسمی نزد شما آمده و درخواست پول می‌نماید؛ در این صورت کمک به این‌گونه افراد کمکی به رشد تکدی گری در جامعه اسلامی و انسانی می‌باشد. در این موارد بهتر است با گفتاری خوش و رفتاری دلنشین، شخص را به انجام کار و داشتن شغل مناسب تشویق کرد و حتی اگر امکان دارد برای وی کاری را فراهم کرد تا در آن مشغول شده و از افراد مفید اجتماع به شمار آید.
شهید مطهری در این مورد حکایتی نقل می کند: «یک وقت مرد فقیرى ، متکدى اى آمده بود به مرحوم آیت الله العظی بروجردى چسبیده بود و چیزى مى خواست . ایشان به قیافه اش نگاه کرد ، دید مردى است که مى تواند کار وکاسبى بکند ، گدائى برایش حرفه شده است ، نصیحتش کرد.» استاد مطهری در ادامه به مناسبتی می فرمایند :اسلام پیروانش را به کسب وکار با عزت وشرافت دستور می دهداز این رو «گردن را کج کردن ، از گوشه لب آب ریختن ، یقه باز بودن ، یقه چرک بودن، خود را به ننه من غریبم زدن ،, پا را به زمین کشیدن ناله کردن... ، اینها ضد اسلام است.» (گفتارهاى معنوى ص 65-66)
نتیجه آن‌که قسم دادن به حق امام و یا صرف تظاهر به فقر مجوزی برای کمک شما به اشخاص این‌گونه نمی‌باشد. بلکه رعایت شرایط ذکر شده در پاسخ، می‌تواند راهکار خوبی برای جلوگیری از رشد تکدی گری و گدا پروری در جامعه باشد.

 

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید