بازدید امروز : 130
بازدید دیروز : 87
چرا همه می گویند درحق دیگران خوبی کنید چراماهرچه خوبی می کنیم بدی می بینیم با مردم چگونه باید رفتار کرد؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
قبل از پاسخگویی به آنچه مطرح نمودهاید باید به عنوان مقدمه عرض نمائیم که: بطور کلی روابط افراد با دیگران به سه نوع عمده قابل تقسیم میباشد که بر اساس این سه نوع، باید شیوه برخورد خود را با مردم تنظیم نمود:
نوع اول:
روابط عادی افراد با عموم مردم که در قالب روابط اجتماعی تعریف میشود که لازمه زندگی اجتماعی برقراری چنین روابطی میباشد و نوع برخورد انسان در چنین روابطی مدارا نمودن با تمامی اقشار جامعه میباشد.
البته اگر چه اسلام به برقراری اینگونه روابط سفارش نموده است و دستور به محبت نسبت به تمامی افراد بشر داده و آنرا سرآمد تمام اعمال عاقلانه پس از ایمان به خداوند دانسته است (الحدیت-روایات تربیتى، ج2، ص: 41) اما به این نکته نیز سفارش شده است که نباید این نوع از روابط ، با روابط نزدیک و دوستی واقعی افراد نسبت به یکدیگر اشتباه شود، بلکه با وجود حفظ ارتباط با تمامی اقشار مختلف جامعه نباید به مسائل خصوصی و شخصی این افراد وارد شده و یا آنان را در تمامی جزئیات زندگی دخیل نمود.
حضرت علی علیه السلام در این خصوص میفرماید:... امّا برادرانى که باید با آنها در ظاهر رفت و آمد کنید ... در امور دین و دنیا از آنها بهرهمند گردید، و ارتباط خود را با آنها قطع نکنید و کارى به باطن آنها نداشته باشید، تا هنگامى که به شما محبت مىکنند شما هم با آنها محبت نمائید و با خوش زبانى و چهره باز با آنان برخورد کنید. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج64 ص 193)
نوع دوم:
برقراری روابط دوستانه و صمیمی با نااهلان و کسانیکه انحرافات اخلاقی و اعتقادی دارند.
این گروه از افراد که دامنه آن نیز بسیار وسیع میباشد خود دو دسته میباشد:
دسته اول: شامل افرادی میشود که برقراری رابطه با آنها زمینه ساز انحرافات اعتقادی و اخلاقی در خود انسان میشود.
به همین دلیل در دین اسلام اینگونه روابط را به مصلحت مسلمانان ندانسته و ادامه ارتباط با اینگونه افراد را زمینهساز انحرافات اعتقادی مطرح نموده است؛ لذا به صراحت از برقراری روابط دوستانه و نزدیک با چنین اشخاصی از جمله کفار و پیروان ادیان تحریف شده بر حزر داشته که آیات متعددی از قرآن کریم به این مساله پرداخته است. (1)
دسته دوم: افرادی هستند که برقراری روابط دوستانه و صمیمی با آنها برای انسان هیچ خیری ندارد، چه از لحاظ دنیوی و چه از لحاظ اخروی؛ بلکه به عکس ممکن است انسان در برقراری رابطه با اینگونه افراد با خسارتهای جبران ناپذیر دنیوی و اخروی مواجه گردد .
اسلام افراد را از برقراری اینگونه روابط نیز منع کرده است که به برخی از روایات اهل بیت علیهم السلام در این زمینه اشاره میکنیم:
1- حضرت علی علیه السلام در بیانی فرموده اند: از دوستى با فاجر (گناهکار هرزه) بپرهیز، چرا که براى رونق کار خود تو را مىفروشد. (جلوههاىحکمت، صفحهى343)
2- امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: به کسى که منفعت دینى تو را در نظر نمىگیرد نزدیک مشو، و علاقهاى به همنشینى با او نشان مده؛ زیرا هر چیزى بجز خداوند از بین رفتنى و پایانش بس خطرناک است. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 30 )
3- امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: برادران بر سه گونهاند: یکى آنکه از جان خویش براى دیگرى مایه مىگذارد؛ دیگرى آنکه در مال خود او را شریک مىسازد؛ که این دو در برادرى صادقند. سوّمى کسى است که هر چه نیاز دارد از تو مىگیرد و تو را براى خوشى خود مىخواهد، به چنین کسى اعتماد مکن. ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج75 ص: 190)
4- امام سجاد علیه السّلام در توصیهای به یکی از فرزندان خود به پنج دلیل وی را از همنشینی با پنج گروه منع فرمودند:
- همنشینی با دروغگو؛ بدلیل اینکه او همچون سرابى است که دور را در نظر افراد نزدیک و نزدیک را برایشان دور جلوه مىدهد.
- همنشینى با فاسق و گنهکار؛ بدلیل اینکه او به یک لقمه یا کمتر از آن دوستش را میفروشد.
- دوستی با بخیل؛ بدلیل اینکه او مال خود را در سختترین نیازمندیهای دوست از وی دریغ مىدارد.
- همنشینی و دوستی با أحمق؛ زیرا او در عین اینکه قصد سود رساندن به دوست را دارد (بواسطه حماقتش) به او زیان میزند. (دوستی خاله خرسه)
- دوستی با کسیکه قطع رحم نموده، بدلیل اینکه در قرآن مورد لعن قرار گرفته است. (تحف العقول-ترجمه جعفرى ص: 258)
نوع سوم:
برقراری رابطه با افراد صالح الهی بر پایه اخلاق و اعتماد متقابل و با انگیزههای خدایی میباشد.
این گروه از افراد کسانی هستند که با دیدنشان انسان به یاد خدا میافتد، و کلامشان موجب افزایش علم و دانش در انسان میگردد، و عمل و رفتارشان به گونهای است که افراد را متوجه آخرت مینماید. (برگرفته از روایتی از پیامبر اسلام در بحار الأنوار ج1 ص: 198) دوستی با اینگونه از افراد است که در قیامت میتوانند موجبات شفاعت را فراهم نموده و انسان را از آتش جهنم نجات دهند و یا حتی زمینه انتقال به درجات عالی بهشت را برای انسان فراهم نمایند (در این خصوص مراجعه کنید به تفسیر آسان، ج14، ص: 350 ذیل آیه 101 سوره شعراء همچنین کتاب آیین بندگى و نیایش- لزوم محبت بین برادران ایمانى ..... ص: 305)
البته یافتن چنین افرادی به عنوان دوست واقعی در طول زندگی انسان به ندرت برای انسانها پیش میآید؛ لذا حضرت علی علیه السلام که از این گروه تعبیر به (کبریت احمر) نموده و در شناساندن اینگونه از افراد فرمودهاند: این گروه از افراد بمنزله بال و دست و مال و خاندان برای انسان میباشند.... این گونه برادران بسیار اندک هستند و وجود آنها مانند کبریت احمر نادر مىباشد. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج64 ص 193)
دین مبین اسلام در تبیین نوع برخورد با اینگونه افراد، به برقرار روابط نزدیک و دوستانه و همچنین مجالست و همنشینی با چنین افرادی تاکید فراوان مینماید . (الحدیت-روایات تربیتى، ج2، ص: 134)
با توجه به مقدمه گفته شده در پاسخ باید بگوئیم:
اگر چه بسیاری از اختلافات میان فامیل و دوستان, ناشی از سوء تفاهمها و توقعات بالای افراد نسبت به یکدیگر میباشد؛ اما همانگونه که گفتیم دستور اسلام در خصوص برقراری روابط اجتماعی حتی با کسانی که با آنها دشمنی دارد «مدارا» میباشد.
مدارا نمودن در واقع یکی از شئون اجتماعی افراد در برخورد با دیگران همراه با خوش خلقی، احترام و گشادهرویی میباشد، بگونهای که موجب احترام دوست و دشمن نسبت به انسان میگردد:
سفیان بن عیینه گوید به زهرى گفتم: با على بن حسین (علیهما السلام) ملاقات کردى؟ گفت آرى. و تا حال با کسى برتر از او ملاقات نکردهام. من براى او دوستى در نهان و دشمنى آشکارا نمىشناسم. گفتند: چگونه؟ گفت: چون کسى را ندیدم که آن حضرت را دوست دارد، ولى از شدّت معرفت به فضلش به او رشک نبرد، و کسى را ندیدم که با آن حضرت دشمن باشد ولى از شدّت مداراى او با وى مدارا نکند.
* چگونگی مدارا با مردم
با مراجعه به روایات معصومین علیهم السلام به راحتی میتوان به روشهای مدارا با مردم دست یافت که در اینجا به مواردی اشاره میگردد.
1- بیرون کردن کینه و دشمنی مردم از دل خود
چه بسا بدلیل کملطفی و اشتباهات مردم، در دل انسان کدورت و کینههایی نسبت به آنها بوجود بیاید، که این کینهها مانع از حسن معاشرت انسان گردد؛ لذا از اصول مدارا با مردم بیرون کردن این کینهها از دل میباشد.
امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) میفرمایند: همانا خداوند نرمخو و مهربان است و نرمی را دوست دارد و از (نشانههای) نرمخویی او بیرون کشیدن کینهها و ضدیتها از دلهای شماست. (میزان الحکمة /ج 5/ ص 2109)
2- رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران
امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و اله) نقل فرموده است که سه چیز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مىگرداند: 1- با خوشرویى او را ملاقات کند. 2- در مجلس به او جا دهد. 3- او را با بهترین نامها بخواند. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام ص 52)
3- نداشتن مزاحمت برای دیگران
حذیفة بن منصور گوید: از امام جعفر صادق (علیه السلام) شنیدم که مىفرمود: کسى که از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او یک نفر است که از مزاحمت آنان دست برداشته، لکن در مقابل افراد زیادى از مزاحمت او دست برمىدارند. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 52)
4- کنار گذاشتن اخلاق تند و خشن
امام صادق علیه السّلام فرموده است: اگر میخواهى در جامعه مورد تکریم و احترام باشى با مردم به مدارا و نرمى برخورد کن، و اگر میخواهى با تحقیر و اهانت مردم مواجه شوى روش تندى و خشونت در پیش گیر. (الحدیت-روایات تربیتى، ج1، ص: 92)
5- بردباری در برابر افراد نادان
خداوند در آیهی 63 سورهی فرقان میفرماید: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛ بندگان خدای رحمان کسانی هستند که در روی زمین به فروتنی راه میروند و چون جاهلان آنان را مخاطب سازند, به ملایمت سخن گویند.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز فرمودهاند: سه چیز است که هر که نداشته باشد، هیچ کارش تمام نیست: پرهیزگارى که او را از نافرمانى خدا باز دارد، و خلقى که بسبب آن با مردم بسازد و بردبارى که نادانى نادان را با آن رد کند. (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج3 ص 180)
6- اظهار ننمودن مسائلی که موجب بروز کدورت میشود.
امام باقر علیه السّلام فرمود: در تورات نوشته است، از جمله مناجات خداى عز و جل با موسى بن عمران علیه السّلام این بود که: اى موسى! راز پنهان مرا در باطن خویش پوشیده دار، و در آشکارت سازگارى با دشمن من و دشمن خود را از جانب من اظهار کن و با اظهار راز پنهانم سبب دشنام دادن آنها بمن مشو.... (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج3 ص 180)
7- در مقام انتقام گیری بر نیامدن
امام سجاد علیه السّلام کنیزى داشت که روى دستش آب مىریخت، ظرف آب از دستش افتاد، و دست امام مجروح شد، اما امام علیه السلام بجای تنبیه وی، او را در راه خدا آزاد نمود. (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 367)
8- گذشت در برابر اشتباهات دیگران
ابن عمر گوید: مردى به رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد: اى رسول خدا! چه مقدار خادمت را مىبخشى؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از جواب ساکت شد، سپس فرمود: روزى هفتاد مرتبه.
در پایان این بخش از سؤالتان ذکر این نکته نیز لازم است که اگر چه انسان عاقل در روش برخورد با مردم, رفق و مدارا را در پیش میگیرد، اما همین رفق و مدارا نیز حدو مرزی دارد، که پس از گذشت از آن حدود دیگر نیاز به رعایت مدارا نیست.
در اینجا به ذکر دو نمونه از آن میپردازیم:
- هنگام ضایع شدن حدود الهی
مثلا اگر در جمع خانواده یا دوستان, کسی مشغول به غیبت مومنی شود و با نصیحت شما دست از این کار برندارد, دیگر جایی برای مدارا نیست؛ لذا میبایست با رفتاری مناسب, از ادامهی غیبت، جلوگیری کنید و در اینصورت رنجیدن دیگران مهم نیست؛ چون تکلیف دارید از حقوق مسلمانی دفاع کرده, اجازهی معصیت ندهید.
- در برخورد با کسی که عادت به تحقیر دیگران دارد.
اگر کسی بدلیل بدخلقی و عصبانیت و یا جهالت با شما رفتاری زشت کند, لازم است با حوصله و صبر با او برخوردی ملاطفتآمیز داشته باشید؛ تا کم کم شرمنده گشته, از بداخلاقی دست بردارد. اما اگر کسی به قصد تحقیر و خوارکردن شما، کاری را انجام دهد و از برخورد خوبتان سوء استفاده کرده و اصلاح نشود, در اینجا چون عزت از آن خداست و خداوند خواری هیچ مومنی را نمیپسندد, باید با او به گونهای رفتار کنید که دست از این کار بردارد.
خلاصهی کلام اینکه: لازمه یک زندگی آرام و مسالمتآمیز آن است که انسان در نوع برخورد با افراد، شیوه مدارا– البته به معنای صحیح آن, به همراه رعایت شرایطی که در اسلام آمده و به بخشی از آنها اشاره شد – را در پیش گیرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید