بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 247
با سلام و تشکر از سایت بسیار خوبتان. به لحاظ اخلاقی خوردن غذا باید با اشتها و لذت باشد یا بدون توجه به طعم و مزه و بدون لذت باشد؟ سیره علما چگونه بوده است؟
خداوند مزه و لذت را در خوارکی ها قرار داده است، پس خوردن با لذت و اشتها غیر اخلاقی نیست. امام صادق (ع) از پدرانش نقل کرده است که هرگاه علی بن ابیطالب (ع) از بیت التخلیه خارج میشد، میگفت: «الحمدلله الذی رزقنی لذته و ابقی قوته فی جسدی و اخرج عنی اذاه یا لها نعمة» اضافات را از خود دفع کرده، حالا که بیرون آمده است، نخست اصل نعمت خوراکی را یاد میکند و میگوید: «الحمدلله الذی رزقنی لذته» ذات اقدس الله را ستایشگرم که به من روزی داد و خوراکی را خوردم و از آن لذت بردم. این که انسان غذا را با لذت بخورد، خود یک عبادت است.
یک وقت حواست پرت نشود! نگویی آقا، کیف و لذت دنیایی؟! میگوید: امام رضا علیهالسلام خرما را با اشتها و میل شدید میخورد و از خوردن آن لذت میبرد، به او گفتم میبینم که خرما را خیلی با میل میخورید، فرمود: جدم رسولالله نیز خرما را دوست داشت، یا بعضی از ائمه در اقوالشان هست که انگور را با لذت میخورند! به اعتبار این که خداوند این مزه و این لذت را در آن نعمت قرار داده میخورد، لذا خود این خوردن، عبادت است. علی (ع) حالا که اضافات را تخلیه کرده است، میگوید «الله را ستایشگرم که به من روزی کرد و لذت طعام را بردم» نتیجه این طعام چه شد؟ «ابقی قوته فی جسدی» خدای تعالی نیروی آن غذا را در بدنم باقی گذاشت. یعنی بدن من به نیرو و نیاز داشت و آن غذا از جانب خدای تعالی به من نیرو داد.
«و اخرج عنی اذاه» از بقایای غذا، آنچه را که باعث ناراحتی من میشود، از من خارج کرد، درباره آنچه که واقع شده سه اثر را بیان میکند، آنگاه سه مرتبه میگوید: «یا لها نعمة!» عجب نعمتی! «یا لها» در باب تعجب است، این که «یا لها نعمة!» سه بار تکرار شده، یعنی آن لذت بردن از غذا چه نعمت عجیبی است! نیروی به جا مانده از غذا در بدنم چه نعمت عجیبی است! نیروی به جا مانده از غذا در بدنم چه نعمت عجیبی است! و خارج شدن آن اضافات و فضولات که مایه آزار من بود، چه نعمت عجیب و بزرگی است! ما شاید اصلا حساب نکنیم که این نعمت است که راحت وارد بیتالتخلیه میشویم و به راحتی ادرار از ما فرو میریزد! از دید علی بن ابیطالب علیهالسلام، یک نعمت عجیب و بزرگ است، اما ما نمیفهمیم، چه کسی عظمت این نعمت را میفهمد؟ آن درماندهای که مثانهاش دچار سرطان شده و به هنگام تخلیه آن، اشکش در میآید و قطرات بول به زحمت و سوزش از او میچکد و از شدت درد فریاد میزند.
خدا رحمتش کند یکی از روسای بانک، قبل از پیروزی انقلاب به مسجد ما میآمد، روزی به محل سرویسهای بهداشتی متعلق به مسجد نگاهی حسرت آلود کرد و گفت: این مردم را ببین، که چه راحت میآیند و خود را تخلیه میکنند و یک کلمه هم خدا را شکر نمیکنند! اینها نمیدانند، چه نعمتی دارند، من میفهمم که از چه نعمتی محروم شدهام، زیرا به هنگام ادرار میسوزم و اشک میریزم!
* انسان مؤمن حلالهای خداوند را بر خود حرام نمیکند
آیه مورد تاکید، آیه 88 سوره مبارکه مائده است، ولی بهتر است از آیه 87 بخوانیم، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛ «ای اهل ایمان، آن چیزهای پاکی را که خداوند بر شما حلال کرده، بر خود حرام نکنید و تجاوز نکنید، زیرا خداوند متجاوزین را دوست نمی دارد.»
در مسئله خوراک و برخورد با آنچه که خدا آفریده، بعضیها در جهت افراطند، عمده انسانهای ناسپاس و رهروی راه غیر حق در مسیر افراطند، یعنی حرامهای الهی را هم حلال میکنند.
اما دستهای دیگر در مسیر تفریط قرار میگیرند، حلالهای خدا را هم بر خودشان حرام میکنند، میگویند ما گوشت نمیخوریم! امروز هم در دنیا داریم، البته آنها در مسیر ریاضت درست نیست،خامخواران فقط نخود، گندم، لوبیا، عدس، سبزیجات و غیره میخورند و گوشت و محصولات حیوانی را نمیخورند، گروهی به حساب دین و تقدس، چیزهایی را که خدا حلال کرده است حرام میشمارند.
در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم این مسئله مقداری رایج بود، گاهی به حضرت اطلاع میدادند که فلانی ترک دنیا کرده است، حضرت عتاب و خطاب میکرد و میفرمود «من پیغمبر شما و فرستاده خدا هستم، چنان که میبینید من هم گوشت میخورم، هم میوه میخورم، هم آب میخورم و هم نان میخورم، من از غذایی که خدای تعالی حلال کرده، هر کدام را که از مسیر مشروع به دست بیاید میخورم، شما از من هم میخواهید مقدستر بشوید؟ نکنید، اینها در آیین من نیست.»، در مورد کسانی که مانند صومعهنشینان مسیحی، تارک دنیا میشدند، میفرمود «لا رهبانیة فی الاسلام»؛ «در اسلام رهبانیت و دنیا گریزی نیست.»
میفرماید «آن چیزهای پاکیزهای را که ما بر شما حلال کردهایم، حق ندارید حرام بکنید.»، یک وقت طبیب به شما میگوید: چربی خون شما بالاست و باید از خوردن چربیجات اجتناب کنی، یا خدای نخواسته فشار خون شما روی 18 و 19 رفته است، نباید نمک، چربی و تخممرغ بخوری، این امر شرع است که اطاعت کن، اگر طبیب حاذق به مجتهد جامعالشرایط بگوید، این چیز برای شما خوب نیست، او وظیفه دارد امساک کند و نخورد، ولی یک وقت است که بیماریای در کار نیست و مزاج انسان سالم است و خوراکیهای مختلف هم فراهم است، اما او میگوید: نه، من این چیزها را بر خودم حرام کردهام، نمیخورم و فقط به نان خشکی اکتفا میکنم. خداوند میفرماید: شما حق این کار را ندارید، به حرف این بچه خام گوش نده!
البته حاکم کشور اسلامی مانند مولی الموحدین امیرالمؤمنین میفرماید «من نمیتوانم با شکم پر بخوابم، در حالی که در اطراف مملکت من عدهای گرسنه خوابیده باشند.»، این سخن را امام علی علیهالسلام در دوران حکومت خود میفرماید، اصرار دارد که نباید وضعیت زندگی او بهتر از فقیرترین افراد باشد، بزرگان دین هم این مصلحت را رعایت میکنند، یکی از یاران حضرت امام (ره) نقل میکرد که نخستن روزهایی که حضرت امام (ره) در نجف درس را شروع کرده بودند، پس از درس، امام (ره) به سمت منزل حرکت کردند و چند ثانیهای قبل از من با مرحوم حاج آقا مصطفی (ره) در را باز کردند و وارد منزل شدند.
من پشت سر آنان وارد شدم، وقتی که در به هم خورد و بسته شد، حاج آقا مصطفی برگشت و با دیدن من گفت: آقای حاج شیخ چه خریدهای؟ گفتم: مقداری ماست و سبزی و نان و ...، گفت: آقای حاج شیخ، به علما برس، ما تبعید بودهایم، موزی، پرتقالی، چیزی هم بگیر!
* در استفاده از خوارکیها به چپ و راست نروید و تجاوز نکنید
میگفت: حضرت امام با این که میدانست حاج آقا مصطفی این حرفها را از روی شوخی میگوید، برگشت با همان چهره ملکوتی و با آن نگاهی که در مواقع غضب زهره شیر را میترکاند، نگاهی به من کرد و خطاب کرد: آقای حاج شیخ به حرف این بچه خام گوش نده! مال، متعلق به وجود اقدس بقیةالله ارواحنا فداه است، ما را امین دانسته که در این مال تصرف کنیم، باید ببینی وضعیت طلبههای معمولی نجف که در حجرهها هستند، چگونه است، ما هم یک طلبهایم، وضع ما نباید بهتر از آنها باشد.
اگر طلبههای نجف میتوانند موز و پرتقال بخورند، برای ما هم تهیه کن و الا نه، این مسئله تحریم نیست، تطبیق است، میگوید ما جمعی هستیم به عنوان سرباز امام زمان، باید از یک جیره متساوی برخوردار باشیم، موز و پرتقال حرام نیست، اما ما سربازهایی که در این سربازخانه خدمت میکنیم، همهمان باید برخوردار باشیم، اگر میشود، همه برخوردار باشند، چه بهتر و اگر نمیشود، ما هم برخوردار نباشیم.
این غیر از آن است که کسی حلال خدا را حرام میکند، تاجری یا مالکی، تمکن مالی دارد، وجوه شرعیهاش را هم میدهد، ولی میگوید: نه من نمیخواهم از غذاها لذت ببرم، نمیخواهم از این چیزهای خوشمزه بخورم، من اینها را بر خودم حرام کردهام، خدا میگوید، شما حق این فضولی را ندارید «لا تحرموا طیبات ما احل الله لکم» و یک اعلامیه و حکم کلی صادر میکند «لا تعتدوا» حق تجاوز ندارید، ببینید دستور چیست و صراط مستقیمی که من تعریف کردم کدام است «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ»، راهی است که من گفتهام و پیامبرم برای شما بیان میکند و در ذیل پیامبر، ربانیون بیان میکنند.
همان راه را طی کنید، تجاوز نکنید، به چپ و راست نروید، مولی الموحدین امیرالمومنین میفرماید «الیمین و الشمال مضلة و الطریق الوسطی هی الجادة»، راست رفتن و چپ رفتن، هر دو گمراهی است، آن راه وسط، صراط مستقیم و جاده شوسه تعیین شده از جانب خدا و پیامبر، راه صحیح شماست، پس در آن مسیر حرکت کنید و تجاوز نکنید.
- درتتمه بحث وکامل شدن بحث ، ازکتاب محجة البیضاء ، بعضی از آداب غذا خوردن را می آوریم :
آداب و وظایف پیش از غدا خوردن که هفت چیز است :
1 - غذا علاوه بر حلال بودن ، باید از راه حلال و موافق با سنت و پارسایى کسب و تهیه شده باشد و از راهى که در شریعت ناپسند و مکروه است فراهم نیامده باشد؛ و نیز، چنان که در معناى (( طیب مطلق )) ، در بخش حلال و حرام این کتاب ، خواهد آمد، بر طبق هواى نفس و دغلبازى و بى بندوبارى به دست نیامده باشد، زیرا خداى متعال به خوردن غذاى پاکیزه یعنى حلال امر فرموده و منع از خوردن بنا حق را به - سبب اهمیت امر حرام و بزرگداشت ارزش مال حلال - بر منع از قتل نفس مقدم داشته و فرموده است :
(( و لا تاءکلوا اموالکم بالباطل ... بنابراین ، در خوراک اصل آن است که پاک و پاکیزه باشد و این خود از واجبات و اصول دیانت است .
در کافى از حضرت ابوجعفر (ع ) روایت شده که فرمود: (( رسول خدا (ص ) فرموده است : عبادت هفتاد بخش است که بالاتر از همه کسب حلال است .))
در مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع ) آمده است : (( تقوا بر سه گونه است : 1 - تقواى باللّه ، که عبارت از ترک حلال است تا چه رسد به امور شبهه انگیز و این نوع تقوا، تقواى خاص الخاص است . 2 - تقواى من اللّه ، که عبارت از ترک شبهات است تا چه رسد به حرام . این تقوا، تقواى خاص است . 3 - تقواى از ترس آتش و عذاب که عبارت از ترک حرام است و تقواى عام مى باشد.))
در (( من لا یحضره الفقیه )) از امام صادق (ع ) به نقل از پدرانش از قول حسن بن على (ع ) آمده است : (( آداب غذا خوردن دوازده چیز است که بر هر مسلمانى واجب است آنها را بداند، چهار مورد از آنها واجب و چهار مورد مستحب و چهار مورد از ادب است . امام موارد واجب ، عبارت است از معرفت ، رضا، بسم اللّه گفتن و شکر خدا را به جا آوردن ، موارد سنت عبارت است از وضو گرفتن پیش از غذا، نشستن به پهلوى چپ ، خوردن غذا با سه انگشت و لیسیدن آنها، و اما چهار موردى که از ادب است : خوردن غذا (در صورت مشترک بودن ظرف غذا) از جلوى خود، کوچک برداشتن لقمه ، خوب جویدن غذا و کمتر نگاه کردن به صورت دیگران .))
مقصود از معرفت در این حدیث ، اطلاع از حلال بودن و مقصود از شکر، الحمدللّه گفتن است . شکر و سپاس کامل ، دانست حرمت غذا و صرف کردن قوت و توان آن در راه اطاعت خداست ، غرض از وضو، آن گونه که در حدیث دیگرى آمده است ، همان شستن دست مى باشد، و مقصود از خوردن با سه انگشت آن است که همچون جباران ، کسى با دو انگشت نخورد، غرض آن نیست که با بیش از سه انگشت نمى توان غذا خورد، بلکه اگر با همه انگشتان غذا بخورند، بهتر و کاملتر خواهد بود، زیرا در این صورت احترام غذا بیشتر رعایت شده است . بنابراین تعیین سه انگشت حداقل است ، یعنى با کمتر از سه انگشت نباید غذا بخورند. از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند: (( آن حضرت با همه انگشتها غذا میل مى فرمود.)) از امام صادق (ع ) نقل شده است : (( همچون بنده اى مى نشست و دستش را روى زمین مى گذاشت و با سه انگشت غذا مى خورد. رسول خدا (ص ) نیز چنین غذا مى خورد، نه آن گونه که یکى از ستمگران با دو انگشت غذا مى خورد.))
2 - شستن دست ، رسول خدا (ص ) فرمود:
(( وضو گرفتن پیش از غذا تنگدستى را از بین مى برد و پس از آن جنون ادوارى را نابود مى کند و موجب سلامتى چشم مى شود)) ؛ و در روایت دیگرى آمده است : (( وضو پیش از غذا خوردن و پس از آن ، فقر را مى زداید.))
چون دست در ارتباط با کارهاى مختلف ممکن نیست آلوده نباشد، بنابراین شستن آن قرین پاکیزگى و شادابى است . و از طرفى خوردن غذا با قصد کمک به دین ، عبادت است ، بنابراین سزاوار است که پیش از غذا هر چه به منزله پاکیزگى در نماز است انجام دهند.
این دو روایت از طریق خاصه (شیعه ) نیز نقل شده است : و در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) آمده است که پیامبر (ص ) فرمود: (( هر کس مایل است که خیر بیشترى نصیبش شود، باید موقع غذا خوردن وضو بگیرد.))
از امام صادق (ع ) است : (( کسى که پیش از غذا و بعد از آن دستش را بشوید، غذا در اول و آخر با برکت باشد و آن شخص تا وقتى که زندگى کند در گشایش و تندرستى خواهد بود.))
و از آن بزرگوار روایت کرده اند: (( هرکس پیش از غذا خوردن دستش را بشوید، با حوله آن را خشک نکند چرا که تا آن رطوبت در دست باقى است همواره غذا برکت پیدا مى کند.))
از صفوان جمال نقل کرده اند که مى گوید: (( در خدمت امام صادق (ع ) بودم ؛ سفره آوردند، خدمتگزار آب آورد، امام (ع ) دستش را شست . آنگاه حوله آورد، امام (ع ) نپذیرفت . صفوان مى گوید: ما نیز از آن آب دستمان را شستیم .))
3 - غذا را بر سفره اى که روى زمین گسترده است قرار دهند:
که این عمل به رفتار رسول خدا (ص ) نزدیکتر است تا بالا گرفتن غذا. (( وقتى که براى رسول خدا (ص ) غذا مى آوردند، روى زمین مى گذاشت .)) این کار به تواضع نزدیکتر است . اگر روى زمین ممکن نشد، روى سفره بگذارند که یادآور سفر است و انسان به یاد سفر آخرت و نیازمندى به توشه تقوا مى افتد.
انس مى گوید: (( رسول خدا (ص ) روى سفره هاى بزرگ و همچنین در سکرجه غذا میل نکرد. پرسیدند: پس روى چه غذا مى خوردید؟ گفت : روى سفره (کوچک ).))
4 - ابتدا که مى خواهد کنار سفره بنشیند، خوب بنشیند و همچنان ادامه دهد:
رسول خدا (ص )، بسیارى از اوقات براى غذا خوردن روى زانوهایش مى نشست و پشت پاهایش بر روى زمین قرار مى گرفت ، و چه بسا پاى راستش را به زمین مى گذاشت و روى پاى چپش مى نشست . و مى گفت : (( من در حال تکیه دادن ، غذا نمى خورم ، زیرا من بنده خدایم همچون بندگان غذا مى خورم و چون بندگان مى نشینم )) . مى گویم :از طریق خاصه (شیعه ) از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند که فرمود:
(( هرگاه کسى از شما کنار سفره غذا مى نشیند، باید همچون بندگان بنشیند و روى زمین غذا بخورد و نباید یک پا را روى پاى دیگر گذاشته ، چهار زانو بنشیند که این گونه نشستن را خداوند دوست نمى دارد و صاحبش مورد خشم خداست .))
در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود: (( پیامبر از آغاز بعثت تا وقتى که در دنیا رفت ، در حال تکیه دادن غذا میل نفرمود؛ آن حضرت همچون بندگان غذا مى خورد و چون بندگان مى نشست . پرسیدند: چرا چنین بود؟ فرمود: به خاطر تواضع در پیشگاه خدا.))
در روایت دیگرى آمده است : (( پیامبر (ص ) نمى پسندید که به پادشاهان شباهت پیدا کند، و ما نمى توانیم چنان باشیم .)) ابوحامد (غزالى ) مى گوید: (( آب خوردن در حال تکیه دادن مکروه است و براى معده زیان آور است و غذا خوردن در حالى که دراز کشیده باشد نیز کراهت دارد. و همچنین غذا خوردن در حال تکیه دادن خوب نیست مگر از قبیل دانه هایى باشد که به صورت تنقل مى خورند.))
5 - از غذا نیتش آن باشد که :
بدان وسیله توان اطاعت و بندگى خدا را پیدا کند، نه آن که قصدش لذت بردن و تنعم باشد. با وجود این ، تصمیم بر کم خورى داشته باشد، زیرا اگر به قصد قدرت بر عبادت غذا بخورد، مطابق نیتش عمل نکرده مگر آن که کمتر از حد سیرى غذا بخورد، به سبب آن که پرخورى مانع از عبادت مى شود و انسان توان عبادت پیدا نمى کند. بنابراین لازمه این نیت در هم شکستن هواى نفس و ترجیح دادن قناعت بر فزون خواهى است .
رسول خدا (ص ) فرمود: (( آدمیزاده ، هیچ ظرفى را پر نمى کند که بدتر از شکمش باشد. چند لقمه اى فرزند آدم را بس است که توان او را حفظ کند، اگر نه یک سوم (ظرفیت شکم ) براى غذا و یک سوم براى آشامیدنى و یک سوم براى نفس
کشیدن .))
لازمه چنین نیتى آن است که دست به طرف غذا دراز نکند، مگر وقتى که گرسنه باشد. بنابراین یکى از چیزهایى که باید پیش از غذا خوردن وجود داشته باشد گرسنگى است . وانگهى شایسته است پیش از آن که سیر شود از غذا خوردن دست بکشد، که هرکس این کار را انجام دهد از پزشک بى نیاز باشد. سخن درباره کم خوردن و کیفیت تدریجى کم خورى ، در کتاب سرکوب کردن میل به غذا در بخش مهلکات خواهد آمد.
مى گویم :
در مصباح الشریعه از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود:
(( کم خوردن در همه حال و نزد همه اقوام پسندیده است ، زیرا که هم مصلحت ظاهرى دارد و هم مصلحت باطنى .)) چهار نوع از خوردنیها ستوده است :
1 - به اندازه ضرورت ؛
2 - به قدر آمادگى ؛
3 - به مقدار روزى خدادادى ؛
4 - به اندازه اى که رمقى باشد.
اما اندازه ضرورت براى برگزیدگان است و مقدار آمادگى ، از آن پرهیزگاران شب زنده دار، و اندازه روزى خدا داده براى متوکلان ، و به مقدار رمق براى مؤ منان ؛ و هیچ چیز براى قلب مؤ من زیانبخش تر از پرخورى نیست ، زیرا پرخورى دو پیامد دارد: یکى قساوت قلب و دیگرى انگیزش شهوت . گرسنگى خورش مؤ من و غذاى روح و طعام قلب و تندرستى بدن است . رسول خدا (ص ) فرمود: (( هیچ ظرفى را فرزند آدم پر نکرده است که بدتر از شکمش باشد.)) حضرت داوود (ع ) فرموده است : (( آن لقمه اى که از روى نیاز خورده مى شود، نزد من بهتر است از بیست شب عبادت .)) پیامبر (ص ) فرمود: (( مؤ من با یک روده مى خورد و منافق با هفت روده )) ؛ و نیز پیامبر (ص ) فرمود:
(( واى به حال مردم از دست دو قبقب )) ، عرض کردند: یا رسول اللّه ! دو قبقب چیست ؟ فرمود: (( گلو و فرج .)) عیسى بن مریم (ع ) فرمود: (( هیچ مرضى براى قلب بدتر از قساوت نیست و هیچ مرض روانى مشکل تر از کینه گرسنگى نمى باشد، که این دو باعث دورى (از رحمت حق ) و ذلت و خوارى است .))
در کتاب کافى از ابوجعفر (ع ) رسیده است که فرمود: (( هیچ چیز در پیشگاه خداوند، مبغوضتر از شکم پر نیست .)) از ابى عبداللّه (ع ) نقل شده که فرمود: (( شکم از پرخورى سرکشى مى کند. بهترین وقتى که بنده به خدا نزدیکتر مى شود وقتى است که شکم سبک باشد و مبغوض ترین هنگام بنده در پیشگاه خدا هنگامى است که شکمش پر است .))
از آن بزرگوار است : (( خداى متعال پرخورى را دشمن مى دارد.)) آن حضرت فرمود: (( فرزند آدم ناگزیر از صرف غذاست تا بدان وسیله ارکان بدنش استوار بماند. بنابراین هرگاه کسى از شما غذایى مى خورد، باید یک سوم شکمش را براى خوراک و یک سوم را براى آشامیدنى و یک سوم را براى نفس کشیدن قرار دهد، نباید چون خوکان برا سر بریدن فربه شوید.))
از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود: (( ابوذر - خدایش بیامرزد - از رسول خدا نقل کرده است که فرمود: هرکس از شما (در اثر پرخورى ) آروغ بیشترى در دنیا بزند، در آخرت - (و یا) در قیامت - زیاد گرسنگى بکشد.))
6 - به مقدار موجود از روزى و غذا راضى باشد
و در راه رسیدن به رفاه و افزون طلبى و به انتظار خورش تلاش نکند، بلکه از کرامت نان آن است که با بودن آن منتظر خورش نباشد چرا که خبر در تکریم نان رسیده است . مى گویم :
از طریق شیعه ، روایاتى از قول پیامبر (ص ) در کافى آمده است که فرمود: (( نان را محترم بشمارید، عرض کردند: یا رسول اللّه ! احترام نان چگونه است ؟ فرمود: وقتى که روى سفره گذاردند، نباید منتظر چیز دیگرى بود.))
از پیامبر (ص ) نقل شده است ، فرمود: (( خدایا! نان را براى ما با برکت فرما و بین ما و او جدایى مینداز؛ زیرا اگر نان نبود ما نماز و روزه نداشتیم و واجبات الهى را نمى توانستیم ادا کنیم .)) از آن حضرت (ص ) است که فرمود: (( نان را گرامى بدارید، زیرا آنچه بین عرش تا زمین است و هرچه در آن است و بسیارى از مخلوقات در راه آن کار کرده اند.))
از آن بزرگوار است که فرمود: (( پیکر آدمى بر نان استوار است .)) ابوحامد مى گوید: (( بنابراین ، هرچه باعث دوام قوت و توانایى بر عبادت گردد خیر کثیر است و شایسته نیست آن را کوچک شمارند، بلکه نباید نان را به خاطر نماز هر چند وقت نماز فرا رسیده - در صورتى که وقت نماز وسیع باشد - معطل گذاشت .))
رسول خدا (ص ) فرمود: (( وقتى که شام حاضر شد و وقت نماز عشاء نیز فرا رسید، شام را پیش از نماز عشاء بخورید.)) هرگاه نفس میلى به غذا نداشت و در تاءخیر غذا زیانى نبود بهتر آن است که نماز را مقدم بدارند، اما وقتى که غذا حاضر شود و نماز را به پا دارند، تاءخیر غذا باعث سرد شدن آن و یا تشویش فکر شود، مقدم داشتن غذا - در صورت وسعت وقت نماز - بهتر است ، چه نفس تاب و توان داشته باشد و یا نداشته باشد، چون این خبر عام است و از طرفى چون غالبا قلب آدمى به غذاى سر سفره بى میل نیست ، هر چند گرسنه هم نباشد.
7 - بکوشد تا دستهاى زیادى - هر چند از خانواده و فرزندان خودش باشند - به سمت غذا دراز شود:
رسول خدا - صلى اللّه علیه و آله - فرمود؛ (( دسته جمعى غذا بخورید که براى شما با برکت باشد.)) انس مى گوید: (( رسول خدا (ص ) هیچ گاه تنها غذا نمى خورد.))
مى گویم :در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده ، مى گوید: (( رسول خدا (ص ) فرمود:
غذایى که چهار خصوصیت در آن جمع باشد، کامل است : از حلال باشد، خورندگان زیاد باشند، در اول غذا بسم اللّه بگویند، و در آخر، حمد خدا را بجا آورند.))
دسته دوم : در آداب غذا خوردن
در آغاز با نام خدا شروع کند و در آخر حمد خدا را بگوید و اگر با هر لقمه یک (( بسم اللّه )) بگوید، خوب است ، تا میل به غذا او را از یاد خدا باز ندارد
مى گویم :
در کافى از امام صادق (ع ) نقل شده است که مى گوید: (( رسول خدا (ص ) فرمود: وقتى که سفره پهن مى شود چهار فرشته آن را احاطه مى کنند. همین که بنده خدا (( بسم اللّه )) بگوید، فرشتگان به شیطان مى گویند: اى فاسق ! بیرون شو که تو را تسلطى بر ایشان نیست . وقتى که از خوردن غذا فارغ شوند و بگویند: (( الحمدللّه )) ، فرشتگان به شیطان مى گویند: اینها مردمانى هستند که خداوند به ایشان نعمت داده و شکر پروردگارشان را به جا آوردند، و هرگاه (( بسم اللّه )) نگوید، فرشتگان به شیطان مى گویند: اى فاسق ! نزدیک شو و با ایشان غذا بخور، و چون سفره را جمع کنند و حمد خدا را نگوید، فرشتگان مى گویند: اینها گروهى هستند که خداوند به ایشان نعمت داده ولى از پروردگارشان فراموش کردند.))
از امیرالمؤ منین (ع ) نقل شده است که فرمود: (( براى کسى که موقع غذا خوردن بسم اللّه بگوید، ضمانت مى کنم که از آن غذا اظهار ناراحتى نکند،)) ابن کوّا پس از شنیدن این مطلب عرض کرد، یا امیرالمؤ منین ! من دیشب غذایى خوردم ، با این که بسم اللّه گفته بودم مرا اذیت کرد. فرمود: (( احمق ! تو چند نوع غذا خورده اى ، براى بعضى از آنها بسم اللّه گفته اى و براى بعض دیگر بسم اللّه نگفته اى .)) از امام صادق (ع ) است که فرمود: (( هرکس فراموش کرد، براى هر نوع از غذا یک بسم اللّه بگوید، باید (( بسم اللّه على اوله و آخره .))
از آن حضرت نقل کرده اند: (( هرگز دچار تخمه نشدم ، براى این که هیچ غذایى را شروع نکردم مگر آن که بسم اللّه گفتم و از غذا خوردن فارغ نشدم مگر آن که الحمدللّه گفتم .)) و نیز فرمود: (( براستى شکم وقتى که سیر شد، طغیان مى کند.))
در حدیث صحیح از آن حضرت نقل شده است که فرمود: (( هرگاه سفره غذا حاضر شد و یک نفر از حاضران بسم اللّه گفت ، براى همه ایشان کافى است .)) از امیرالمؤ منین (ع ) نقل کرده اند که به پسرش امام حسن (ع ) فرمود: (( پسرم ، لقمه اى از غذاى گرم و سرد را نباید بخورى و جرعه آب و هیچ نوشیدنى نباید بیاشامى ، مگر آن که پیش از خوردن و آشامیدنى بگویى ؛ خدایا! در این خوردن و آشامیدنم از تو درخواست مى کنم که از ناراحتى آنها مرا ایمن دارى و بدان وسیله مرا بر طاعت و ذکر خودت نیرومند سازى و توان شکرت را نسبت به آن مقدار که در بدنم جایگزین کردى مرحمت کنى و با نیروى آن بر عبادت خودت مرا وادارى و اجتناب صحیح از نافرمانى ات را بر دل بیندازى ! تو اگر این کار را بکنى از ناراحتى و ناگوارى آن در امانى .))
غزالى مى گوید: (( با دست راست غذا را خورده و با نمک شروع و ختم کنند.))
مى گویم :
در کتاب کافى از امام صادق (ع ) رسیده است (( که مکروه است کسى با دست چپ چیزى بخورد و یا بیاشامد و یا تناول کند.)) از امیرالمؤ منین (ع ) است که فرمود: در آغاز غذا با نمک شروع کنید، زیرا اگر مردم منافع نمک را مى دانستند هر آینه را بر پادزهر آزموده ، ترجیح مى دادند.))
از امام صادق (ع ) است که فرموده : (( ما (خوردن غذا را) با نمک شروع و با سرکه به پایان مى بریم .)) غزالى گوید :
(( لقمه را کوچک برداشته خوب مى جود و تا وقتى که آن لقمه را فرو نبرده است دست به لقمه دیگر دراز نمى کند، زیرا آن شتاب در خوردن است . دیگر آن که هیچ خوردنى را نکوهش نمى کند که رسول خدا (ص ) از هیچ خوردنى بد نمى گفت ؛ اگر دوست داشت مى خورد و اگر نه خوددارى مى کرد.)) ؛و هر چه در جلویش بود از آن بخورد، جز میوه که در میوه حق دارد، دست بگرداند. پیامبر (ص ) فرمود: (( از آنچه در جلوى توست بخور! اما خود آن حضرت در میوه دست مى گرداند، در این باره پرسیدند، فرمود: میوه ها یک نوع نیست .)) دیگر آن که از بالاى بشقاب و از وسط ظرف غذا نخورد، مگر این که کم باشد، در آن صورت نان را مى شکند اما با کارد آن را نمى برد و گوشت را نیز از هم جدا نمى کند که پیامبر (ص ) از آن نهى فرموده و گفته است : (( گوشت را به نحوى با دندان جدا کنید، و نباید روى نان قطعه گوشتى و چیز دیگرى را بگذارید، مگر آن که با همان نان بخورید.))
رسول خدا (ص ) فرمود: (( حرمت نان را نگه دارید که خداى تعالى آن را از برکات آسمان نازل فرموده است )) ؛و نباید انسان دستش را با نان پاک کند و از خوردن ریزه هاى غذا که مى افتد، ننگ نداشته باشد
آداب غذا خوردن عبارتست از:
1- لقمه کوچک گرفتن
2- خوب جویدن غذا
3- کم نگاه کردن به صورت دیگران
4- شستن دستها.حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
نیاشامید تا غذا تمام شود پس اگر چنین کردید معده ضعیف می شود.امام رضا علیهالسلام
اگر کم خوری را انتخاب کنیم سالمتر خواهیم بود و ثبات بدن در اثر کم خوری است.امام صادق علیهالسلام
در روی هر میوه ای زهری نشسته خوب آن را در آب فرو برده و شستشو دهید.امام صادق علیهالسلام
دهانهای خود را با مسواک پاکیزه کنید.حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
اگر آدمیزاد در غذای خود جانب اعتدال را رعایت کند، هرگز بیمار نمی شود.امام صادق علیهالسلام
غذا را حتماْ خوب بجوید (دو برابر تعداد دندانهایتان). به این شکل غذا بخوبی با بزاق دهانتان مخلوط و برای معده آماده میشود. سریعتر احساس سیری به شما دست میدهد و لذت بیشتری از آن میبرید.
قبل از غذا حتماْ سالاد میل کنید. بجای سس روی سالادتان یک عدد لیموترش تازه بچکانید و به آن روغن زیتون هم اضافه کنید.
تا آنجایی که امکان دارد با دست غذا بخورید. برای اینکار دستهایتان را با مایع دستشویی بشویید و بدون اینکه از حوله استفاده کنید پای سفره بشینید.غذا را شصت و دو بخورید (یعنی با انگشت شصت و دو انگشت کناری) تا باعث پرخوری نشود. شصت و چهار نخورید!
قبل از اینکه سیر شوید دست از غذا خوردن بردارید. چون مدت زمانی طول میکشد تا معده به مغز پیغام بدهد که سیر شده! ما معمولاْ در این مدت هم به غذا خوردن ادامه میدهیم و بعد احساس سنگینی میکنیم.
حضرت علی(ع) سه توصیه دارند که با رعایت آنها هرگز بیمار نمیشوید:
1. تا گرسنه نشده اید غذا نخورید.
2. کمی مانده به اینکه سیر شوید دست از غذاخوردن بردارید.
3. قبل از خواب حتماْ اجابت مزاج کنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید