بازدید امروز : 484
بازدید دیروز : 62
چگونه به قلب سلیم برسیم علمای اخلاق وعرفان چه راهی پیشنهاد می کنند که نامحرم وارد قلب نشوند و محرم دل فقط خدا باشد؟
با تشکر از شما که با ما در ارتباط هستید. قبل از هر چیزی باید به شما تبریک بگوییم که خواستار رسیدن به قلب سلیم هستید و می خواهید محرمتان فقط خدا باشد ، قدر خودتان را بدانید.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «یَوم لا یَنفع مالٌ و لا بَنون اِلاّ مَن أَتَی اللهَ بقلبٍ سَلیم»؛
« روزی فرا می رسد (روز قیامت) که نه ثروت و نه فرزندان به حال انسان سودمند هستند بلکه تنها «قلب سلیم» باعث نجات و رستگاری او می گردد»
پس تنها عامل سعادت و نیکبختی انسان دستیابی به «قلب سلیم»، جان پاک و نفس طاهر، می باشد
سلیم، یعنی بسیار سلامت و قلب سلیم قلبى است که از ظلم و تاریکى شرک و گناه سالم باشد (تفسیر المیزان، جلد 15)
قلب انسان مانند حوضی است که رودهای بسیاری به آن می ریزد. اگر رودها آلوده باشند، حوض را آلوده می کنند. براى اینکه قلب داراى چنین اوصافى باشد، باید مورد مراقبت قرار گیرد و صادرات و واردات آن کنترل شود.
از على (ع) پرسیدند: با چه چیزى به این مقام رسیدی؟ فرمودند: کنت بوّاباً على باب قلبى. من پاسدار قلبم بودم. یعنى همان طور که براى آب صافى مى گذارند، تا آشغال وارد نشود، آن حضرت نیز مراقب قلب خود، بود تا هر چیزى وارد آن نشود. هر کینه، هر محبت و هر احساسى داخل آن نگردد.
در حدیثى دیگر مى خوانیم:«قلبها سه دسته هستند: 1. قلبى مشغول به دنیا و مادیات است، که گرفتار فشار و رنج است. 2. قلبى مشغول به امر آخرت است و برایش درجاتى بلند است. 3. قلبى مشغول به مولى و خداى خویش است، پس براى اوست دنیا و عقبى و مولاى او». قلب دوم و سوم همان قلب سلیم است البته قلب سوم با قلب سلیم هماهنگ تر است.
رسیدن به چنین قلبی تلاشى جدّى را مى طلبد، تا قلب به حیات و نشاط برسد. توبه، توسل و نیایش و خیرخواهى زمینه ساز چنین قلبى است. شخصی نقل می کرد: مرحوم آیت الله العظمی اراکی مجلس روضه ای داشت. جوانی در آن مجلس جلو آمد و عرض کرد: سلام علیکم آقا، ( با اهل دل بنشین، با اهل حال نشستن انسان را متحوّل می کند. اصلاً خبردار نمی شوی ولی با نگاه آنها کارها حل می شود) بعد ادامه داد: آقا جان به من یک نصیحت و موعظه ای بکنید. آقا فرمود: شغلت چیست؟ آن شخص جواب داد: شغلم نجّاری است. آقا فرمود: برو برای قلبت درب بساز و آن درب را بسوی حقیقت عالم باز کن. آن جوان هم از این موعظه زیبا تشکر کرد. سپس خطیبی بالای منبر رفت و جمله ای گفت که غوغایی بر پا کرد؛ گفت: آقا ما که دل نداریم، قلب نداریم؛ چون گناه آن را ویران کرده است و طوفان نفس آن را به خرابه تبدیل کرده است؛ دیگر قلبی نمانده است. اول باید ساختمانی باشد تا برای آن دری ساخته شود، اما قلبی نمانده است. انسان باید به فکر خودش باشد. قلبی که هر روز شهوت آن را اینطرف و آن طرف کند، هوای نفس آن را به این طرف و آن طرف بکشاند؛ آن قلب دیگر نمی تواند مرکز تجلّی حق و توحید باشد. باید این قلب را تطهیر کنی. لذا قرآن میفرماید: به محضر خداوند قلب سالم بیاورید.
حال پـرسش اسـاسی این است که ویژگی های «قلب سلیم» چیست و راههای رسیـدن بـه آن چه می باشد؟
بر اساس روایاتی که از معصومین (ع) رسیده، قلب سلیم چند ویژگی و شاخصه دارد:
1- دلی که خالی و تهی از محبت و دلبستگی های دنیا باشد.
2- دلی که از رذایل اخلاقی و صفات ناپسند، پیراسته باشد
3- دلی که آراسته به فضایل اخلاقی و صفات پسندیده انسانی باشد.
به بیان دیگر «قلب سلیم» همان «دل تزکیه شده» است، خداوند پس از ذکر یازده قسم در سوره مبارکه «شمس» می فرماید: «قد اَفلَحَ مَن زکّاها و قد خابَ مَن دَسّاها» به تحقیق رستگار شد کسی که نفس خود را تزکیه کرد. استاد شهید مرتضی مطهری با تمسک به تشبیهی می فرمایند: تزکیه شبیه وجین کردن درخت است. وجین کردن یعنی زدن و بریدن شاخ و برگ های اضافی درخت که مانع رشد و ثمردهی درخت هستند. تزکیه نفس نیز یعنی تعدیل غرایز و تمایلات نفسانی و زدودن صفاتی که مانع رشد و تعالی و شکوفایی استعدادهای انسانی است.
پس از تبیین «شاخصه های قلب سلیم» به بررسی راه های رسیدن به آن در ذیل پرداخته می پردازیم:
راه و شیـوه اول: همان شیـوه رایج و متداولی است که علماء اخلاق بیان نموده اند. به این صورت که برای هر بیماری روحی و نفسانی دو راهکار ارائه می نمایند:
1- راهکار نظری و علمی
2- راهکار عملی
کتاب «معراج السعاده» از ملا مهدی نراقی، این شیوه را در پیش گرفته است.
البته اولین قدم در راهکار عملی انجام واجبات وترک محرمات است که تا این دو نباشند رسیدن به قلب سلیم امکان ندارد..
راه حل دوم:روشـی است که مرحـوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان پیموده و پیشنهاد می نمـاید و آن توجـه به فقر ذاتی خود است. اگر انسان به مـرحله ای برسد که خـود را عین فقـر و وابستگی بـه خـدا بداند و خود را مالک هیچ چیز- حتی خود- نـداند دیگـر احساس غرور و خود بزرگ بینی نمی کند. توجه به فقـر و مسکنت و درمـاندگی خویش، ریشه کن کننده بسیاری از رذائل اخلاقی است کننده.
«یا ایها النّاس أَنتم الفقراء اِلی الله والله هوالغنی الحمید»
در مورد بندگان خدا نیز باید توجه داشته باشیم که آنها هم مثل ما فقیرند و وجود آنها در قلب ما فقط باعث مشغول شدن قلب به غیر خدا می شود و این خود مانع از رسیدن به قلب سلیم است.:
اللّهم انّی أَتوسَّلُ اِلیک بفقری إِلیک»
راه حل سوم :راه محبت و عشق است. این راه توسط استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) پیشنهاد شده است. محبت به انسان کامل همچون اکسیر و کیمیایی است که مِس وجود انسان را به طلا تبدیل می کند.
به عنـوان مثـال اگـر مقـداری بُراده آهن بر روی خاک ریخته شده باشد، جمع نمودن آنها با دست، کار بسیار دشواری است؛ ولی یک راه ساده تر و سریع تر وجود دارد و آن اینکه انسان یک آهن ربایی را بردارد و با گرفتن آن بر سطح خاک، تمام براده های آهن را به سرعت جمع آوری کند.
نقش عشق و محبت به خداوند و انسان های کامل که همان اهل البیت (ع) هستند، دقیقاً مانند نقش آهن رباست که یک جا تمام رذایل اخلاقی را از باطن انسان می زداید. زیرا محبت چنین خاصیتی دارد که انسان را شبیه محبـوب و معشـوق می سازد. اگر انسان به اهل البیت (ع) عشق بورزد سعی می کنـد در رفتـار و کـردار، خـود را شبیـه آنها قرار دهد زیرا محبت، شباهت ساز است.
در این راه نیز اگر انسان عاشق موجودی بشود که از همه بالاتر است، دیگر به راحتی حاضر است عشق های کوچکتر و پایین تر را فدای عشق بزرگ خود بکند و آنها را نردبانی قرار بدهد برای رسیدن به عشق بزرگتر خود.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
نا خوانده درس مقصود از کارگاه هستی
در پایان مطالعه کتاب «قلب سلیم» شهید دستغیب را توصیه می کنیم
.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید