بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 74
ایا اینکه میگوین امام رضا ع و امثال این بزرگواران خیلی هارا شفا داده اند درست است؟؟؟ایا شما ناظر به این کرامات بوده اید؟
تاثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران غیرقابل علاج به دو گونه است : گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسان هایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید.
یعنی کار ما این است که دعای انسان هایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار.
تحقق این نوع از تاثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا می فرماید: »ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم «, (غافر / 60).
روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع «. گونه دوم تاثیرگذاری ائمه (ع ), تاثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد.
مثلا بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟
در مرحله ی نخست باید گفت , قرآن کریم به صراحت بر امکان ولایت تکوینی و اینکه انسان هایی با اذن و قدرت الهی , قدرت و اختیار چنین تصرفاتی در عالم آفرینش و هستی داشته باشند, مهر تایید می زند.
به سه نمونه از آیات قرآن در این زمینه توجه کنید:
1. زنده کردن مرده , شفای کور مادرزاد و شفای بیماران مبتلا به پیسی توسط حضرت عیسی (ع ): »و ابری الاکمه و الابرص و احیی الموتی باذن الله ; به اذن خداوند, کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبود (شفا) می بخشم و مردگان را زنده می کنم «, (آل عمران / 49).
2. حرکت کردن »باد« به فرمان حضرت سلیمان : »فسخر نا له الریح تجری بامره رخائ حیث اصاب ; باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به .... حرکت کند و به هر جا که او می خواهد برود«, (ص / آیه 36).
3. آوردن تخت ملکه سبا در کمتر از یک چشم بر هم زدن از یمن به فلسطین توسط آصف بن برخیا: »قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلجا رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی ; شخصی که مقداری از دانش کتاب ]آسمانی تخت ملکه ی سبا[ پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد...«, (سوره ی نمل / آیه ی 40).
موارد فوق , همگی نمونه هایی از ثبوت ولایت تکوینی برای یک انسان است زیرا مقصود از ولایت تکوینی همین است که خداوند چنان قدرت و سلطه ای به انسان بدهد که بتواند با اتکا به اذن و قدرت او, در عالم آفرینش و طبیعت فراتر از اسباب عادی و طبیعی تصرف کند و مرده ای را زنده کند, بیمار غیرقابل علاجی را بهبودی بخشد, باد را به مکانی که می خواهد حرکت دهد و تخت پادشاهی را در یک چشم به هم زدن به فرسنگ ها دورتر جابه جا کند.
بنابراین از مجموع آیاتی که گذشت به روشنی استفاده می شود که ولایت تکوینی از دیدگاه قرآن امری ممکن و قابل قبول است و واقع هم شده است . در مرحله ی دوم و پس از اثبات اصل امکان ولایت تکوینی , می گوئیم ائمه معصومین (ع ) نیز از چنین ولایتی برخوردارند. روایات زیادی در ذیل آیه 40 سوره ی نحل , که مربوط به آصف برخیاست آمده , که می فرماید: آصف برخیا که قدرت بر تصرف در عالم تکوین داشت در مقایسه با ائمه (ع ) از علم بسیار اندکی برخوردار بوده است .
در برخی روایات آمده است که »اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است ; نزد آصف تنها یک حرف بود که با آن سخن گفت و تخت را در کمتر از یک چشم به هم زدن آورد و در نزد ما از آن اسم , هفتاد و دو حرف است «. وقتی شخصی مانند آصف برخیا که نه پیامبر است و نه امام بلکه از اولیای الهی است , از نوعی ولایت تکوینی بهره مند است امام معصوم که اقرب اولیای الهی و از مقام و منصب امامت و علم سرشار خدادای برخوردار است به طریق اولی قدرت بر چنین تصرفاتی دارد علاوه بر اینکه انبوهی از روایات , که کتاب قطوری را تشکیل می دهد, و در کتب تاریخی و تفسیر و حدیث آمده است بر ولایت تکوینی ائمه (ع ) دلالت می کند, که جهت مطالعه شما را تنها به گوشه ای از این روایات , که در کتاب بحارالانوار آمده است ارجاع می دهیم :
(بحارالانوار, ج 41, باب 111 و 112, ص 230 تا 274 - و ج 43, باب 15, ص 323 تا 330 - و ج 44 باب 25, ص 180 تا 188 - ج 46, باب 3, ص 20 تا 50 و باب 5, ص 233 تا 286 - ج 47, باب 5, ص 63 تا 162 و...)
فرو نشستن طغیان آب فرات با اشاره علی (ع ) و معجزاتی که در طول تاریخ با توسل به قبور ائمه (ع ) مشاهده شده است همگی نمونه هایی از تصرفات ائمه (ع ) بر اساس ولایت تکوینی است .
آیات و روایات نشان می دهد که اولیای الهی اعم از پیامبران و امامان معصوم و خواص از یاران آنان , به فرمان و اذن خداوند دارای قدرتی بودند که می توانستند در مواردی که خدا به آنان اذن داده , در جهان تکوین تصرف کنند, نه فقط از طریق دعا و درخواست از خداوند, بلکه از طریق نفوذ و قدرت شخصی خداداد که به آنان داده شده است .
البته تأثیر ولایت تکوینی به تصرفات مادی خلاصه نمی شود بلکه گاه به صورت تائثیرگذاری در قلوب آماده ی پذیرش حق و تربیت و هدایت آنان از طریق نفوذ روحانی در آنان است چه بسیار افرادی که خدمت پیامبر یا امام معصوم می رسیدند و در یک لحظه انقلاب و دگرگونی عجیبی در آنها پیدا می شد به گونه که با موازین و مقیاس های عادی سازگار نبود. ب
رای مطالعه در زمینه ولایت تکوینی می توانید به کتب زیر مراجعه کنید: 1- پیام قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ج 9, ولایت تکوینی پیامبران و امامان . 2- امام شناسی , آیت الله سیدمحمد حسین تهرانی , ج 1. 3- ولایت تکوینی امام زمان (عج ), آیت الله حسن زاده آملی . 4- انسان کامل در نهج البلاغه , آیت الله حسن زاده آملی .
در پایان دو نکته را متذکر می شویم :
1- دیدگاه الهی بر اساس توحید افعالی هر علتی که در عالم اثری را در پی دارد از خداست یعنی خدا هم وجود آن علت و هم اثربخشی آن را ایجاد کرده پس همه چیز در عالم به اذن الهی تائیر می کند حال چگونه است که ما به راحتی می پذیریم که یک قرص می تواند بیماری مهلکی را درمان کند ولی اولیائ خدا و ائمه علیهم السلام چنین قدرتی ندارند.
ما نباید خودمان را محصور علوم تجربی نماییم . درست است که علوم تجربی خدمات بزرگی به زندگی بشر کرده ولی این علوم هم ناقص است و هم ابزارهای آن محدود به امور مادی است . بنابراین تاثیرگذاری نفوس ائمه علیهم السلام امری قابل قبول است .
2- ما در این پاسخ در صدد بیان امکان چنین کرامات و وقوع آن بودیم اما این به معنی پذیرش هر ادعای شفابخشی یا شفایابی نیست چه بسا افرادی که به انگیزه های مختلف مدعی شفایافتن شده و چه افرادی که مدعی شفا بخشی هستتند. بنابراین باید توجه داشت که در موارد شنیدن اینگونه ادعاها ما نه منکر می شویم و نه به راحتی می پذیریم مگر این که شواهد روشنی بیابیم .
ر. ک: داستان های شگفت ، شهید دستغیب شیرازی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید