بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 87
انشاءا...مى خواهم به درجه ای برسم که به هرچیز بگویم باش بشود،چه مراحلی رابایدطی کنم؟آیاحتمابایدنمازمان به جماعت باشد تا به این مرحله برسیم؟
پاسخ: دوست گرامی . انسان ظرفیت کاملی برای رشد و کمال و مظهریت برای صفات خداوند دارد و می تواند مظهر کن فیکون شود،اما هدف زندگی او رسیدن به این مقامات نیست. هدف زندگی برای انسان بندگی خدا است و خدای متعال انسان را آفرید تا از طریق بندگی به سعادت برسد. البته ا گر موفق به وظیفه شود و بنده خوبی برای خدا شود ممکن است خدای متعال او را ظرف صفت کن فیکون قرار دهد و قدرت ولایت در ا و ظهور کند اما رسیدن به این قدرت هدف و نیت و انگیزه انسان مومن نیست.
ما مامور به وظیفه ایم و نتیجه هر چه باشد مربوط به خدای متعال است . او است که به هر بنده ای که صلاح بداند مقامات عرفانی عطا می کند. الله اعلم حیث یجعل رسالته. بنابراین توصیه ما این است که شما راه بندگی و صراط مستقیم عبودیت را هدف و پیشه خود سازید و به مقام رضایت و خشنودی خدا برسید و نتیچه کار را به خدای متعال واگذار نمایید و به آنچه خدای متعال برای شما می پسندد راضی و تسلیم باشید تا به سعادت در دنیا و آخرت برسید. در این راه ابتدا باید وادی عقلانیت را طی کنید یعنی برای تمام اندیشه و اخلاق و عمل خود دلیل و حجت شرعی داشته باشید و زندگی تان مستند به دلیل و برهان عقلی و دینی باشد و راه قرب واجبات را طی کنید و بعد که مطمئن شدید وارد وادی عشق و عرفان و ریاضت و مستحبات شوید و هر چه می توانید به خدا نزدیک گردید. برای آگاهی بیشتر به سایت مراجعه کنید و مطالب فراوانی در موضوع خودشناسی و خوسازی و سلوک مطالعه نمایید. موفق باشید.
به آدم هایی که همش میگن: ما هر چی دلمون بخواد همون کارو میکنیم چه باید گفت؟؟ چه چیزی بهشون بگیم تا به صراط مستقیم هدایت بشن؟؟؟
دوست گرامی. افرادی که دلبخواه عمل می کنند در حقیقت خودپرست و نفس پرست هستند نه خداپرست و موحد. اسلام دینی است که سعادت انسان را از طریق خداپرستی و توحید تامین می کند و با خودپرستی و نفس پرستی مبارزه می نماید. این گروه باید بدانند که اسلام تسلیم بودن نسبت به اراده خدا و فانی ساختن اراده انسان در اراده خدا است. ا گر نام خود را مسلمان می گذارند باید تسلیم خدا باشند و از نتایج ایمان و اسلام در دنیا و آخرت بهره مند گردند. اگر هم دلبخواه عمل می کنند باید بدانند که مسلمان و مومن واقعی نیستند و در حقیقت مشرک اند و با این روش هرگز رستگار نخواهند بود. موفق باشید.
میخواستم بدونم چه موقع میشه فهمید که خداوند بنده خودشو بخشیده و به بهشت می بره؟
دوست گرامی. شرط بخشیده شدن این است که انسان از اطاعت نفس و شیطان توبه کند و به سوی خدا بازگردد و بنده خدا شود. اگر این اتفاق بیافتد بخشش از تمام گناهان حتی کبیره قطعی است و بلکه خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و مشمول رحمت خاص خود می کند. ما بنده خدا هستیم و گناه یعنی فرار از بندگی خدا و توبه یعنی بازگشت به سوی خدا و بنده خوب خدا شدن. اگر کسی واقعا توبه بکند و بنده خدا و مطیع اوامر الهی شود؛ بدون شک بهشتی خواهد بود چون بهشت در گرو بندگی خدا است. خدای متعال بهشت را وعده گاه اهل ایمان و عمل صالح قرار داده و در قرآن کریم بارها به آن اشاره کرده است. سعی کنید توبه کنید و به تدریج مراتب بندگی خدا را طی نمایید و با مطالعه قرآن کریم و روایات و کتاب های معتبر دینی و اخلاقی و عمل به واجبات و ترگ گناهان، در راه کمال و رشد قرار بگیرید.
در نماز حواسم پرت می شود چیکار کنم؟
حضور قلب در نماز هم به این معنا است که انسان فقط نماز بخواند و کار دیگری انجام ندهد. نماز مهمترین عملی است که انسان مومن در راستای بندگی خدا انجام می دهد و در حقیقت اوج بندگی است. وقتی کسی در نماز حضور قلب دارد که در خارج از نماز در طول روز هم بنده خدا باشد و خدا را فراموش نکند. کسانی که در طول روز به خدا وانجام وظایف بندگی فکر می کنند و برای خود شغلی جز بندگی خداوند نمی شناسند، در داخل نماز هم حضور قلب دارند. کسی که بنده خدا است در نماز همچون بندگان خداوند در مقابل او می ایستد و با او سخن می گوید و خود را بنده کسی و چیزی نمی داند که حواسش به او پرت شود. ما اگر حواسمان پرت می شود به خاطر این است که در خداپرستی محض نیستیم و مشکل توحیدی داریم. انسان موحد و یگانه پرست در نماز هم یگانه پرست است و تمرکز دارد.
تا زمانی که انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار کثرت ها است حضور قلب داشتن در نماز برایش مشکل خواهد بود و راهش این است که انسان در تمام زمان ها و حالات زندگی مشغول خدا باشد (خداپرستی) و از خودش بگذرد (تزکیه نفس) تا بتواند در نماز هم مشغول خدا باشد و حضور قلب داشته باشد.
من یک طلبه هستم و برای خواندن درس اشتیاق زیاد ندارم،میخواهم بخوانم ولی نمیتوانم لطفا کمکم کنید و میخواهم شروع به تهذیب نفس کنم در گام اول چه کار باید بکنم خواهشا کمکم کنید.
طلبه گرامی. هدف زندگی و کمال انسان در بندگی خدا است. حرکت سالک راه خدا از نفس شروع و در وادی عقل ادامه می یابد و بعد به وادی عشق و عرفان می رسد. شما الحمد لله از وادی نفس مهاجرت کرده اید، طلبه شدن یعنی حرکت در وادی عقل. کسی که طلبه می شود مهمترین گردنه راه خدا که وادی عقل است را طی می کند. تهذیب نفس هم عقلانیت قوی می خواهد. عقل است که باید بر نفس غلبه کند. مهمترین گام برای تهذیب نفس تقویت علم و آگاهی و عقلانیت است. شما سعی کنید طلبه خوبی باشید و تا می توانید درس فقه اخلاق و اعتقاد بخوانید و در کنار درس تنها به واجبات و نماز شب اکتفا کنید. موفق باشید.
می خواستم بدانم که وظیفه ی من در این دنیا چیست؟
دوست گرامی. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله. مردم ماموریتی در این دنیا جز بندگی خداوند ندارند، زیرا برای آن خلق شده اند. و ما خلقت الجن و الانس الا لیبدون. بنابراین وظیفه اصلی ما بندگی است، بقیه امور زندگی هم در همین راستا باید باشد حتی ازدواج برای این است که ایمان کامل شود و انسان بتواند بنده بهتری برای خدا باشد. شغل و درآمد هم همین طور و باقی امور. برای این منظور باید ابتدا دین را که همان روش بندگی است بیاموزیم و بعد عمل کنیم. موفق باشید.
می خواستم بپرسم راه افزایش ایمان چیه؟
دوست گرامی. ایمان در حقیقت عضویت باورمند در امت اسلامی است. کسی که عضو جامعه ای می شود باید باورهای آن جامعه را بپذیرد و به اخلاقیات و سبک زندگی آن جامعه و امت ملتزم شود و قوانین آن جامعه را رعایت کند. این نوع پیوستگی باعث عمیق شدن شهروندی آن فرد در آن جامعه و ملت یا امت می شود و هر قدر این پیوستگی عمیق تر باشد ایمان فرد به آن جامعه و باورها و درستی حرکت و راه آن بیشتر می شود. منظور از ایمان پیوستن به امت و جامعه ای است که افراد آن به خدای واحد ایمان دارند و تحت ولایت خدا و جانشینان به حق او زندگی می کنند .
چون خدا رو دوست داریم، مثلا درخت رو دوست داریم یا وقتی درخت رودوست داریم،خدارودوست داریم، ازدوست داشتن درخت به دوست داشتن خدا می رسیم؟
دوست گرامی. رابطه خدا با درخت و بلکه تمامی مخلوقات عالم رابطه بسیار نزدیکی است. درخت ظاهر خدا است و خدا باطن درخت. خدای متعال وجود است و این وجود که باطن هستی است به صورت درخت و مخلوقات و مظاهر هستی ظهور نموده است. انسان بالاترین و کاملترین مظهر خدا است و لذا ارزش و اهمیت اش از همه بیشتر است. دوست داشتن درخت از آن جهت که مظهر خدای متعال و علم و قدرت و جمال او است همان دوست داشتن خدا است. البته ممکن است کسی نگاهش به درخت مادی و دنیوی باشد و آن را به عنوان یک ثروت و مکنت دنیوی دوست بدارد که همان دنیا دوستی است. موفق باشید.
عرفان حقیقی چیست؟
دوست گرامی. عرفان حقیقی چیزی جز همان راهبرد اسلام و شیعه برای کمال انسان نیست. این راهبرد آمیزه ای از توحید و خداپرستی بعلاوه ولایت و پیروی معصومین علیهم السلام می باشد، توحید مشروط به ولایت. از نظر تاکتیکی این راه در دو مقطع تقویت عقلانیت و طی مسیر عقلانی و سپس مقطع عشق و عرفان طی می شود. یعنی ابتدا انسان با تحصیل علم و آگاهی دینی و تقویت باورها به اصلاح اخلاق و عمل خود می پردازد و بنده خدا می شود، در حد ترک گناه و عمل به واجبات و بعد وارد وادی عشق و سلوک عرفانی می شود و به توحید و فنای فی الله می رسد. موفق باشید.
بارها توبه کرده و دوباره شکست خورده ام چکنم؟
دوست گرامی. انسان آمیزه ای از عقل و احساس است که اگر هماهنگ تقویت شود، قادر می شود که گناه نکند و بنده خوب خدا شود. آدمی با عشق و محبت خداوند و خوبی ها به کمال نهایی خود می رسد ولی این محبت هنگامی کارآمدی دارد و موثر است که ریشه در عقلانیت قوی داشته باشد، بنابراین مهمترین آسیبی که در زمینه پیمودن راه خدا وجود دارد، ضعف عقلی است، متاسفانه عموم افراد از نظر عقلانی دچار ضعف هستند و نمی توانند زندگی و احساس خود را به خوبی و در راستای حقیقت مدیریت نمایند. برای این منظور شما به یک برنامه جامع خودسازی نیاز دارید. ما سعی کرده ایم این برنامه را از طریق سایت پرسمان دانشجویی اخلاق، گزینه خودسازی ارایه دهیم . مطالعه کنید انشاالله تکلیف برایتان روشن می شود. موفق باشید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید