بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 87
سلام ?ریشه ی ریا در چیست؟؟? چطور انرا ترک کنیم؟
ریشه یابی ریا:
ریا یعنی نشان دادن عبادت و بندگی به مردم برای جلب شهرت یا مال و مقام دنیوی. بنابر این ریا ریشه در دنیا دوستی و مال و مقام دوستی دارد و خاص انسان های دنیا طلب و اهل دنیا است. اینگونه دنیا دوستی چون شرک خفی است و ریشه شرک در نفاق است، بنابراین ریا ریشه در شرک و نفاق هم دارد.
ریا کار ، اگر ایمان کامل داشته باشد می داند که ریا برای جلب مردم سودمند نخواهد بود . آن چه خدای خواسته به او می رسد و اگر خدای نخواهد ، تمامی آن چه او رشته است پنبه خواهد شد ، بلکه ریا رسوا و مفتضحش خواهد ساخت ، در نتیجه ، محرومیت ها کشیده و از ملک زرق و ریا دست خالی باز گشته ، بلکه بار رسوایی دنیاو حرمان از بهشت خدای را در آخرت ، بر دوش گرفته ، مراجعت کرده است .
ریا از آن جا ناشی میشود که انسان خیال میکند در مقابل خداوند ، مردم هم چیزی هستند و میشود با جلب توجه مردم ، انسان به جاه و مقامی برسد ، و این شرک در توحید افعالی است . آدمی با باور به توحید افعالی از ریا خلاص میشود . یعنی این که انسان واقعا یک واقعیت قطعی را درک و قبول کند و آن این است که همه چیز دست خداست . دلهای مردم نیز در اراده و اختیار او است . اگر به یقین بدانیم کسی که با خدا است ، همه چیز دارد و کسی که از او جدا است ، هیچ چیز ندارد و ایمان حقیقی به قرآن داشته باشیم که میفرماید : همة عزت ها از آن خداست هرگز برای جلب توجه مردم و کسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ریایی نمیکنیم . فرعون با تمام قدرت برای نابودی حضرت موسی? اقدام کرد و چقدر نوزاد پسر را کشت تا بچهای را که بر باد دهندة تخت و تاج او خواهد بود ، در نطفه خفه کند ، ولی ارادة حق تعالی بر این بود که موسی? در دربار فرعون پرورش یابد . پس اگر قلب یقین کند چنانچه همة عالم تصمیم به نابودی یا بی آبرو کردن ما بگیرند ، ولی مشیت الهی بر عکس آن باشد ، همان خواهد شد که قلم تقدیر نوشته است و هرگز اعمال ریایی از ما سر نمیزند.
در تفسیر نمونه هم آمده است : درباره ریاکاران از امام صادق (ع ) مى خوانیم که فرمود: الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفى ، و اصلها النفاق !: ریا و ظاهر سازى ، درخت (شوم و تلخى ) است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است .
درمان ریا:
ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.
در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.
راه های درمان ریا:
بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:
1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.
2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.
3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.
4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.
5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.
6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.
7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.
البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:
1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران
2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.
نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.
همچنین برای درمان این بیماری قلبی سه راه وجود دارد:
الف) درمان کوتاه مدت
برای این که فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت کوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا کند، سفارش شده است که واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد .روشن است که چنین فردی، هر چند ممکن است وقت نماز یا مکان نماز را به گونهای انتخاب کند که کسی نبیند، اما مشکل این است که در بیشتر اوقات، نمیتوان واجباتی چون نماز و روزه را مخفیانه انجام داد . به همین دلیل، این یک درمان موقتی، علاج اورژانسی و همانند قرص مسکن عمل میکند و در حقیقت درمان ریا نیست . از این رو ممکن استشیطان در فرصتهایی او را فریب دهد و فرد به عمل ریایی مبتلا شود .
ب) برنامهی میان مدت
عمل به این برنامه، مقدمات طولانی دارد، اما درمانی ریشهای است. درمان اساسی این است که فرد آلوده به ریا، پیرامون عمل ریایی و عمل از روی اخلاص، اندیشه کند و تفاوت بین آن دو را دریابد . قرآن کریم از این راه برای تربیت انسان استفاده کرده است و میفرماید: مثل کسانی که برای خدا انفاق میکنند و انگیزهی خودنمایی ندارند، همانند کشاورزی است که دانهای را در زمین حاصلخیز بیافشاند و به موقع آبیاری کند تا این دانه سبز و از آن هفتخوشه بیرون آید که هر خوشهای صد دانه و بلکه بیش ا زهفتصد دانه بار آورد . پس کار سالم و خالص چنین برکاتی را به دنبال دارد.
اما کار ریایی مثل این است که کسی روی سنگ صاف، قصد زراعت داشته، منتظر بازده آن باشد. زمانی که باران بر این صخره ببارد، همان دانهی افشانده شده را نیز از بین خواهد برد. به دیگر سخن پس از مدتی در مییابد که تمام زحماتی که کشیده است، حتی همان سرمایهی اولیه - دانه - را نیز از دست داده است.
تفاوت این دو عمل تنها به نیت و انگیزهی فرد است. عمل خارجی دانه است و بارانی که آسمان میآید. این دانه (عمل) در جای مناسبی (قلب پاک) قرار میگیرد، رشد میکند و صدها برابر نتیجه میدهد. اما وقتی نیت پاک نباشد مثل زراعت روی صخره صاف است که پس از مدتی آن دانه (عمل) پوسیده میشود و از بین میرود. تصور کنید که اگر انجام عملی مانند حج با آن همه مقدمات و شرایط ویژه و زحمتبسیار، به هنگام عمل یا پس از عمل به ریا آلوده شود، آیا جبران آن به سادگی ممکن خواهد بود؟!
توجه به این نکته ضروری است: فردی که در نماز ریا میکند، افزون بر این که نمازش باطل میشود (مثل کسی که نماز نخوانده) برای این نوع عبادت مجازات هم میشود. بنابراین چرا انسان عملش را برای خدا خالص نکند، تا از این همه برکات محروم شود .
برای این که فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت کوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا کند، سفارش شده است که واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد.
ج) برنامهی بلند مدت
درمان دراز مدت ریا این است که فرد آلوده به ریا، تلاش کند ریشههای خودنمایی و ریاکاری را از بین ببرد .انگیزهی انسان از نشان دادن عمل به دیگران چیست؟ آیا انتظار تعریف و تمجید از دیگران دارد؟ تعریف دیگران چه نتیجهای در پی خواهد داشت؟ اگر درست دقت کنیم انگیزهی اصلی ریاکار این است که وی به کمک و دستیابی به سود - مادی ومعنوی - از دیگران امید دارد . وقتی میبیند دیگران مؤمن هستند و آدمهای خوب را دوست دارند و به آنها خدمت میکنند، با این عمل ریایی میخواهد خویش را خوب جلوه دهد تا از این منافع برخوردار شود . بنابراین برای درمان قطعی ریا باید از امید داشتن به دیگران و اعتماد به آنان دستشست و تنها به خدا امید و اعتماد داشت.
به دیگر سخن، برای این که ریشهی ریاکاری سوزانده شود، باید توحید افعالی را در خویش تقویت نمود .برای تقویت توحید افعالی، اگر فرد قدرت تعقل قوی دارد، تلاش کند با دلیل و برهان، سپس با تجارب شخصی با دیگران، دریابد که همه کارهی عالم خداوند است و از آفریدهای خداوند - بی اذن او - هیچ کاری بر نمیآید .
اگر قدرت تعقل و استدلال عقلیاش خیلی قوی نیست، به استدلالهای نقلی از آیات و روایات توجه کند . وقتی به لحن و ترجمهی قرآن نگاه میکنیم، میبینیم همهی کارها را به خدا نسبت میدهد . به عنوان نمونه همه میدانیم که باران چگونه نازل میشود، اما خداوند اصرار دارد که ای انسان بفهم که خدا باران نازل میکند . دانهای که روی زمین میروید، خداوند آن دانه را میشکافد و میرویاند . بیانات قرآن برای این است که دل انسان را متوجه خدا کند، هر چند آن اسباب و مسببات را انکار نمیکند . اما سر سلسله دستخداوند است و هدف این است که انسان با آن سلسله جنبان آشنا شود .
در اموری معنوی هم همینطور است. روزی دست او است. نمونهی آن را قرآن در داستان مریم (س) نقل نموده است. هدایت و گمراهی هم دستخداوند است. اگر ما این معارف را از قرآن یاد بگیریم، آن وقت زمینهی ریا از بین خواهد رفت. قرآن میفرماید: اگر خدا بخواهد ضرری به کسی برسد و تمام عالم جمع شوند، نمیتوانند جلو آن ضرر را بگیرند و اگر خدا بخواهد خیری به کسی برسد، هیچکس نمیتواند جلو آن خیر را بگیرد . عزت و ذلت در دست او است. اگر فرد به این باور راه یافت، دل به این و آن نمیبندد. آری تملق گفتن برای تحصیل علم جایز است، اما باید دانست که حقیقت علم دستخداوند است. اگر خدا اراده نکند، انسان سادهترین مطلب را نمیتواند بفهمد، یا اگر فهمید یادش میرود .
در حدیث قدسی آمده است که خداوند میفرماید: به عزت و جلالم قسم، به تسلطی که بر عالم دارم و آن را اداره میکنم، اگر کسی به غیر از من امید ببندد، امیدش را نا امید میکنم . سپس به صورت گله میگوید: بندهی من خیال میکند کارها در دست دیگران است؟ تدبیر آسمان و زمین و اختیار همه چیز به دست من است و تو سراغ دیگران میروی؟! دیگران از خود چیزی ندارند .
[1].نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص472و473.
[2] .نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص483 به بعد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید