عرفان بیش از هنجارها و اصول رفتاری شرع که برای همه آدمیان است، طریقت است، یعنی راهی است برای حرکت به سمت حقیقت. عارف در مسیری نسبتا طولانی با انجام اعمالی که اصالتشان به هدفی رفیع است و خود هدف نیستند، به سر منزل مقصود که همان رسیدن به حقیقت و علتالعلل و اصل هستی است نظر میکند.
در راه رسیدن به هدف، عرفان منزل ها و مقامات مختلفی توصیه می کند، چون فقر و بی نیازی، زهد و وارستگی، ذکر و تمرکز، انس به الله و گذر از تن و... یکی از منزل های عرفان که بسیار مورد تاکید است و سرمنشأ خودشناسی و در نهایت خداشناسی و درک وحدت خواهد بود، عزلت و خلوت است.
از نظر عرفا خلوت برای رسیدن به اهداف الهی واجب است. نمی توان ترک مردمان و موجودات نکرد، احتیاجات مادی را به کمترین حد نرساند، خود را فارغ از دغدغه های دنیوی به نفس مشغول نداشت و ره به سوی حقیقت نبرد.
خود این ترک مردمان، احتیاجات درک عمیقی از خلوت و چگونگی فرو رفتن در آن را می طلبد. عارف باید به سکوت و سکون و حرکت درونی و چابکی روح خو بگیرد و آشنا شود.
ابن عربی در باب خلوت در چند اثر حرف زده که از آن دسته رساله تحفه السفره و الانوار فیما یمنح صاحب الخلوه من الاسرار را می توان نام برد، اما بحث این یادداشت کوتاه بیشتر گزارشی از نظریات او در رساله اسرار الخلوه است؛ رساله ای خواندنی که در طریقی نظام مند شروع به تبیین اسرار تنهایی یا به بیان فنی تر و دقیق تر در عرفان اسلامی و ابن عربی عزلت و خلوت کرده است.
آسین پلاسیوس دلیل توجه ابن عربی را به مساله خلوت در این می داند که احتیاط ها و حفاظت های لازم در خلوت بین سوفیان آندلس آنچنان معمول نبوده است و این نقصان در راه عرفا و سوفیان برای رسیدن به خلوت بوده است.
شیخ اکبر محی الدین معروف به ابن عربی معتقد است پیش از خلوت باید که سالک شرایطی را کسب کند. یعنی پیش از وررود به خلوتگاه باید آمادگی کسب کند. اولین کار طهارت ظاهر و باطن است و بعد روزه جسم (حسی) و جان (معنوی) بعد از اینها سالک باید به مقام زهد رسد و سپس به توکل. بدون توکل در خلوتگاه سالک خبری از انوار علوی نیست.
در مقام توکل است که خلوت نشین کراماتی را کسب می کند که اولی دیدن غیب ها و اسرار نهان است و دومی کسب مکارم اخلاق و طهارت کامل دل. او باید به تقلیل طعام و ترک شرب آب بپردازد و پس از کامیابی در عزلت به خلوت درآید.
در دستگاه معرفتی ابن عربی آن که عزلت می جوید سه نیت دارد، اول نگه داشتن خود از شر مردم. دوم مردم از شر خود که ابن عربی می گوید این مهم ترین و متعالی تر از اولی است.
سومین نیت به گفته ابن عربی عزلت برای ایثار صحبت مولی است؛ این سومی راهی است برای وقوف یافتن به سر وحدانیت و عبور از خود به جهت معرفت الهی. ابن عربی عزلت را که همان دوری از مردمان و اجسام است مقدمه خلوت می داند.
عزلت همان گوشه گیری، تنهایی و فارغ شدن از مردمان است که به نوعی تمرین نفس است و با قلت کلام و طعام و منام (کمتر خوابیدن و شب زنده داری به قصد تسبیه و ذکر) همراه است.
در این حالت به توصیه ابن عربی جهت تمیز و وارستگی نفس باید که حتی از تخیل یا خیالات فاسده دوری کرد و مشغولیت خود را صرفا ذکر قرار داد. نفس در این حالت تنها باید غرق در محبت شود و از عالم اجسام و امکان فاصله بگیرد. وقتی از عالم امکان ترقی کند گویی که از عالم حجاب برداشته می شود و سالک با رب خود متحد می شود.
ابن عربی در ادامه رساله اسرارالخلوت به کراماتی که حاصل از خلوت خواهد بود، اشاره می کند و این که گزیننده خلوت که به درجه ترقی ازعالم مادی می رسد باید چه کند که همچنان حق طلب و حق جو باشد و در توانایی فرامادی خود به راه شیطانی و ناحق نرود. او می گوید عارف باید در این حالت از خدا جز خدا طلب نکند؛
خلاف طریقت بود که اولیا / تمنا کنند از خدا جز خدا
او می گوید حتی در حالت رفیع کرامت اگر همه هستی را به شخص هدیه کنند، او باید به ادب اخذ کند، یعنی همان مقدار بگیرد که مأمور است و همه چیز در زندگی از آن جهت بگیرد که مظهر خداست.
خلوت برای عرفا همان طور که از محتوای رساله ابن عربی برمی آید تنها برای بر گذر از خود، یافت وارستگی و سلامت نفس نیست بلکه طریق و راهی برای رسیدن به وحدت و درک خدا در همه عالم و زدودن حجاب هستی است.