بازدید امروز : 62
بازدید دیروز : 87
در پاسخ به این سوال ابتدا باید در معنای انحراف دقت کنیم. در مبانی آموزه های توحیدی اسلام دو رویکرد عمده در مقابل هم هستند، رویکرد به دنیا و دنیا پرستی و حب دنیا در مقابل رویکرد به خدا و خداپرستی و محبت خداوند و اولیای او. هدف خلقت انسان بندگی خدا است و همچنین هدف بعثت انبیا و دین این است که رویکرد خداپرستی را تقویت کنند و انسان را از رویکرد و گرایش افراطی به دنیا باز دارند. این همان صراط مستقیم عبودیت الهی است. در این راستا انحراف یعنی انسان به عکس صراط مستقیم حرکت کند و به سمت دنیا برود و به دنیا و لذت های ناپایدار آن گرایش افراطی پیدا کند و گرایش اش به خدا و عبودیت کم گردد.
اکنون با تعریف دقیق انحراف که همان انحراف از فطرت و دین فطری است، به بررسی عوامل انحراف می پردازیم.
یکی از عوامل این است که در انسان ها اول غرایز بالفعل می شوند و تا آخر عمر هم همینطور باقی می مانند . غرایزی که اساس گرایشهای منفی را در انسانها تحت کنترل خود دارد . اما فطرت و عقلی که کنترل کننده غرایز و جهت دهنده قوای مادی و معنوی انسان بسوی کسب کمالات است بطور تدریجی در انسانها تکامل می یابد لذا بخش عمده ای از عمر انسان بطور جدی تحت تاثیر گرایشات غرایز او طی می شود. خیلی از انسانها بخاطر همین امر عمدتا در مسیرهای غلط گام می گذارند .
یکی دیگر از دلائل این موضوع عدم خودشناسی از حقیقت و من انسانی باشد، فردی را در نظر بگیرید که خود را مساوی با بدن خود بداند ، در این صورت این فرد تمام هم و غمش بجای کسب صفات نیک و خودسازی همان بدن و غرایز خود می شود و ا مکان انحراف برای او وجود خواهد داشت.
اما خداوند بدون دلیل این غرائز را در انسان ها قرار نداده و ما را بدون دلیل به این دنیا نفرستاده ، به راستی آیا تابحال پیش خود در این موضوع تفکر کرده اید که حاصل این آمدن ها و رفتن های انسان ها به دنیا و از دنیا چیست؟
در حقیقت برای ساختن همین حقیقت انسانی بود که خداوند غرائزی را در انسان ها قرار داد و آنها را به زمین فرستاد چرا که زمین مثل کوره انسان سازی است و همانند پیله کرم ابریشم جایگاه تکامل آن حقیقت انسانی می باشد
خداوند در داستان آفرینش و هبوط آدم و میوه ممنوعه هم با زبان بی زبانی می خواهد این را به ما بفهماند که ناپخته بودیم چرا که انسان ناپخته اگر در بهشت هم باشد مثل حضرت آدم نافرمانی خدا را میکند البته می گویند آن بهشت برزخی بوده است ولی بهر حال خدا ما را در چنین شرائطی قرار داده تا حقیقت ما که مستقل از مکان و زمان است تکامل پیدا کند و بعد تا سعادت ابدی پیش برود.
خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مىتواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به او داده است، هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیبپذیرى انسان تابع خواست و اراده او است.
شکلگیرى خوبان و بدان انجام نمىپذیرد مگر با وجود غرایزى همچون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مىباشند و مىتوان گفت؛ چهره زیبایىها آنگاه آشکارتر مىشود که در کنار زشتىها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوهگر مىشود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حقستیزان قرار گیرند. از این رو با نگاهى کلان به زندگى انسانها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایىها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
اگر چه زمینههاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مىکند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جواندلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مىتوان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود به طورى که در صحنههاى بعدى بسیار آسانتر مىتوان بحرانها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد.
شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسى، به خوبى کنترلپذیر است. مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح از آن است.
اختیار انسان از بزرگترین موهبتهاى الهى است. و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنشهاى آدمى دارد. اراده به خوبى قابل تقویت و نیرومند سازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مىشود. یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایشهاى معنوى در او، بسیار بالا است.
امداد الهى؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانى است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دورى از گناه هستند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(2)«و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مىنمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
امکان توبه و بازگشت؛ درست است که بسیارى از انسانها در مواردى، به گناه گراییده و در برابر غرایز و هواهاى نفسانى سر تسلیم فرود مىآورند؛ اما در عین حال خداوند باب توبه را به روى بندگان گشوده و راهى قرار داده است که آدمیان، بتوانند زندگى پاک و پیراسته از آلودگىها را آغاز کنند و آلودگىهاى پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهى بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانى گام بردارند.(3)
در قالب مثال، ماشینی را در نظر بگیرید که با تمام دقت ساخته شده و پس از معاینات مکرر، در اختیار راننده قرار گرفته، حال اگر راننده به اختیار خود بجای استفاده صحیح و منطقی، استفاده نادرست از ماشین کند و بجای رعایت قوانین رانندگی، رانندگی خطرناک را اختیار کرده، تصادف کند دلیل بر نقص و اشکال در ماشین است یا اشکال در نوع رانندگی شخص راننده؟
انسان نیز موجودی است که خداوند هر آنچه برای رسیدن به تکامل ضرورت دارد را در اختیارش قرار داده اعم از لوازم تکوینی و تشریعی، حال اگر این بشر مختار، بجای بهره مندی از همه این لوازمات کمالی در جهت کمال، بدلیل جهل و یا گمراهی، مسیر انحطاط و تباهی و سقوط را برگزیند، اشکال متوجه نقصان در آفرینش است یا نقصان در انتخابگری خود انسان؟(دقت کنید)
هر انسانی، فطرتاً خواهان ایمان و پاکی و تقوا است و از کفر و گناه بیزار است. خدا می خواهد همة انسان ها ، با میل و ارادة خود راه حق را بپویند، از این رو انبیا را با کتاب های آسمانی می فرستد. از سوی دیگر ، ایمان را محبوب انسان ها قرار می دهد. چنان که قرآن مجید می فرماید:" خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است".(1) اما متأسفانه در مراحل بعد، آب زلالی که از آسمان آفرینش در وجود انسان ها ریخته شده، بر اثر تماس با محیط های آلوده و زرق و برق های ظاهری دنیا صفای خود را از دست می دهد و بوی نفرت انگیز گناه و کفر و عصیان گیرد.(2)
قرآن مجید دلیل گرایش انسان به گناه را در گریز از مسئولیت و محدودیت می داند و می فرماید: "بل یرید الانسان لیفجر أمامه؛ انسان می خواهد آزاد باشد و همه عمر را به گناه بگذراند".(1)
امور ناپسند با طبیعت غریزی و جسمانی انسان موافقت دارد و نفس انسان به دلیل ناپختگی عقلانی اش ابتدا خواهان انجام آن است. آدمی از غیبت کردن ، نگاه به نامحرم نمودن، دروغ گفتن ، مال حرام خوردن و غیره لذت می برد، چون آن را آسان می بیند و محدودیتی برای او ایجاد نمی کند اما تقوا و عمل صالح و پاکدامنی، حفظ زبان و گوش و چشم و بالاخره گناه نکردن نیاز به پختگی عقلانی دارد و با زحمت توأم است. طبیعی است که هر کس زیر بار زحمت و ریاضت نمی رود مگر افرادی که ایمان به آخرت داشته باشند و به امید ثواب اخروی و نعمت های بهشتی، از خوشی مقطعی و گذرای گناه صرف نظر نمایند.
به عبارت دیگر: گناهان و لذت های شهوانی و نفسانی، با جنبه جسمانی و مادی انسان سر و کار دارد اما امور معنوی و خوبی ها با جنبه روحانی و بعد غیر مادی انسان ارتباط دارد. جنبه مادی و جسمانی وجود آدمی ، ملموس تر است و انسان ها غالباً با آن سر و کار دارند و راحت تر و نزدیک تر است، اما جنبه روحانی و معنوی ، همیشه برای انسان محسوس و ملموس نیست، در عین حال برای رسیدن به لذت ها و امور معنوی ، باید انسان از برخی امور و لذت های شهوانی و مادی و خواهش های نفسانی دست بکشد و آنها را از خود دور نماید، برای انسان سخت تر و مشکل تر است. اما اگر انسان واقعاً به مراحل بالای کمال دست یابد و لذت واقعی معنویات و با خدا بودن را احساس کند، و به فطرت پاک خود برگردد، به سوی گناهان و معاصی نمی رود و حتی برای او سخت خواهد بود که به دنبال این امور برود.
پی نوشت ها :
1 - حجرات (49) آیه 7.
2 - تفسیر نمونه، ج22، ص 159.
3 - قیامت (75) آیه 5."
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید