بازدید امروز : 254
بازدید دیروز : 42
اولین قدم و مرحله ای که انسان باید در مسیر خودسازی طی کند، تفکر است. انسان موجود اندیشمندی است که قدرت تفکر او را از سایر موجودات و حیوانات ممتاز می سازد. عقل و فکر معیار اصلی انسانیت انسان است، یعنی انسان با تعقل و تفکر انسان می شود و از مرتبه حیوانیت فاصله می گیرد.
عقل و فکر دو نوع کارکرد دارد. هم خودش معیار ارزش مندی انسان است، یعنی اصل وجود علم ارزشمند است و باعث تعالی روح انسان می شود و هم با هدایت انسان در صراط مستقیم بندگی، ارزش آفرین می باشد. انسان با عقل است که خدای رحمان را عبادت می کند - العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان- و با عقل و تفکر است که بهشت به دست می آید.
چیستی تفکر
حضرت امام خمینی (رحمه الله) در تعریف تفکر ابتدا به همان تعریف کلی و منطقی آن اشاره می کنند و تفکر را فرایندی می دانند که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند(شرح چهل حدیث، ص، 191)که این همان تعریف حکمایی چون ابن سینا است.
اما برای تعریف اخلاقی آن، تعبیر خواجه عبدالله انصاری را بهترین تعبیر معرفی می کنند:
خواجه عبدالله انصاری قدس سره می گوید: تفکر جستجو نمودن «بصیرت» است - که چشم قلب است- برا ی رسیدن به مقصود نتیجه، که غایت کمال، آن است و معلوم است مقصد و مقصود، سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی حاصل آید.( آداب الصلوه، ص 204.)
تعریفی که امام خمینی رض از تفکر عنوان کرده است و همچنین تعریف منطقی ها از تفکر درست است اما باید دقت کنیم که قبل از رسیدن به این مرحله باید فعالیت گسترده ای در زمینه کسب علم و جمع آوری اطلاعات و اندیشه ها صورت بگیرد، زیرا رسیدن به تفکر منطقی مبتنی بر داشتن اطلاعات وسیع در موضوع و مسایل علمی ا ست که می خواهیم در آن تفکر منطقی انجام دهیم.
بنابراین منظور ما از تفکر در خودسازی ابتدا آشنایی با اندیشه های اسلام است. نه اینکه از همان اول وارد تفکر منطقی شود و خودش کار حرکت فکر از کبرا و صغرا به نتیجه را انجام دهد. تفکر منطقی داشتن و اندیشمند شدن در مرحله ای بالاتر از آشنایی با اندیشه ها و اطلاعات دامنه ای یک مکتب قرار دارد و به این معنا است که شخص خودش فکر و اندیشه جدید تولید نماید. اما آنچه در ابتدای خودسازی بدان نیاز داریم، آشنایی با اندیشه ها و دیدگاه های توحیدی اسلام در مورد موضوعات کلی و سوالات اساسی زندگی است.
نقش اندیشه در انتخاب مسیر زندگی
افکار و اندیشه هاى ارزنده و بزرگ ، نقش بسیار مهمّى در انتخاب مسیر زندگی و تکامل انسان دارند ؛ بشر مى تواند با افکار عالى و ارزشمند پایه هاى رکود را شکسته و به سوى اهداف عالى گام برداشته و آن را به دست آورد ؛ همان گونه که افکار زشت و ناپسند در تباه شدن عمر انسان نقش عجیبى دارند و بسیارى از انسانها بر اثر اندیشه هاى آلوده و خطرناک ، خود و دیگران را به گمراهى و تباهى کشانده اند .
اگر ضمیر خود را با افکار نیک و پسندیده اسلام بارور کنیم ، از نردبان ترقّى بالا مىرویم و اگر آن را با فکر گناه و اندیشه فاسد و آلوده پر کنیم وسیله سقوط خود را فراهم مى سازیم .
همانگونه که زمین خشک را مى توانیم با آبیارى و تلاش به باغ و گلستان تبدیل کنیم و نیز مى توانیم او را رها سازیم تا خارستان شود ؛ ضمیر خود را نیز مى توانیم سرشار از افکار ارزشمند و پر ثمر نماییم یا نفس خود را رها ساخته و در افکار فاسد ، آلوده و منفى غوطه ور سازیم .
ما در زندگی خود همواره در مسیر انتخاب قرار داریم. تمام انتخاب های بشر برگرفته از اندیشه های مثبت یا منفی او است. عقل و اندیشه پیشوای زندگی انسان است. در حقیقت هر کسی آنچنان زندگی می کند که می اندیشد. انتخاب مسیر زندگی بر اساس نوع اندیشه انسان متفاوت است. اندیشه توحید انسان را به بهشت می رساند و اندیشه کفر او را به جهنم رهسپار می سازد.
اندیشه الهی و مادی
به طور کلی دو تفکر الهی و مادی همواره در جهان تسلط داشته است. مروج اندیشه الهی انبیای الهی بوده اند و اشاعه دهنده تفکر مادی، ملحدان، دهریون، کافران و کسانی بوده اند که به پیامبران ایمان نیاورده اند و جهان را منحصر در ماده می دانند. در اندیشه الهی جهان و انسان علاوه بر بعد مادی، بعد مجرد و روحانی نیز دارد، پس ماده پایان راه نیست و زندگی در بعد مجرد خود در جریان است، ولی از نظر مادیون جهان منحصر در ماده است، و پایان زندگی مادی، پایان همه چیز است. الهیون به خداوند به عنوان خالق هستی و مدیر و مدبر آن اعتقاد دارند، پس هستی را زنده و خود را همواره در ارتباط با کل هستی می دانند، ولی مادیون چنین اعتقادی ندارند و همه چیز را تصادفی می دانند. در اندیشه مادی انسان به جایی بند نیست و توقعی از ماورای طبیعت ندارد.
در اندیشه الهی اعتقاد بر این است که انسان پس از مرگ به زندگی روحانی خود ادامه می دهد و وارد عالم برزخ و قیامت می شود تا به پاداش و یا جزای عمل خود در دنیا برسد، در حالی که در اندیشه مادی مرگ پایان زندگی و بن بست حیات است، با این تفکر انسان هر کاری از خیر و شر که بخواند می تواند انجام دهد چون معتقد است که محاسبه و معاقبه ای در کار نخواهد بود.
انسان الهی معتقد است که هدف زندگی قرب به خدا و آماده شدن برای ملاقات او در حیات پس از مرگ است و لذا سختی های زندگی و حیات را به جان می خرد و پیوسته در تلاش و کوشش است تا با انجام کار خیر به کمال روحی برسد، ولی انسان مادی زندگی را در لذت های مادی خلاصه می کند و معتقد است چون مرگ پایان همه چیز است پس باید بکوشیم تا می توانیم از زندگی خود لذت ببریم و در نتیجه برایش حلال و حرام فرقی نمی کند.
از نظر انسان مادی در حساب عالم هیچ گونه تفاوتی میان راه حق و راه ناحق نیست. عدل و ظلم، حق و ناحق، خوبی و بدی از نظر نظام کلی عالم حساب خاصی ندارد. گوش جهان به این معانی و مفاهیم بدهکار نیست. اساساً جهان چشم و گوش و عقل و هوش ندارد که به این چیزها برسد و آن را که در راه حق و عدالت و اخلاق و انسانیت و نیکوکاری و اخلاص گام برمیدارد تأیید کند و کسی را که در این راه گام برنمیدارد، تقبیح نماید. ولی از نظر انسان الهی جهان هستی کاملا هوشمند و حسابگر است و حق و باطل را فرق می گذارد و انسان نیکوکار را تحسین و بدکار را تقبیح می کند.
حرکت جهادی چه در جهاد اصغر و چه جهاد اکبر و شهادت و کشته شدن در راه تحقق ارزش ها، به هیچ وجه در اندیشه مادی قابل توجیه و قبول نخواهد بود. وقتی ایثار جان و مال در جایی محاسبه نمی شود، چرا باید فداکاری کرد، ولی در اندیشه الهی و بر مبنای اعتقاد به معاد، جهاد و شهادت، یعنی گذشتن از زندگی مادی و فداکاری در راه خدا برای رسیدن به لقای الهی از بزرگترین ارزش های معنوی انسان ساز است. جهاد در اسلام در حقیقت حرکتی برای خروج از تفکر مادی به سوی تفکر الهی است.
به دلیل همین تفاوت فاحش و تباعد عمیق فکری، همواره میان الهی و مادی نوعی عدم تفاهم و دشمنی عمیق وجود دارد. اگر امروز آمریکاییها، صهیونیستها و سران اروپا مفاهیم ارزشی انقلاب اسلامی را نمیفهمند و با آرمان های اسلامی سر ستیز دارند، به دلیل این است که عقل و تفکر الهی ندارند، عقل، ایده، تفکر و اعتقاد آنها مادی است و دور مقام، ثروت، شهرت و لذت مادی میچرخد . صف آرایی بسیار گسترده و تهاجم وسیع نظامی و فرهنگی و اقتصادی ای که امروز میان تمدن غرب و اسلام شکل گرفته است، ریشه اصلی اش در تقابل میان دو اندیشه الهی و مادی است.
می بینید که بازخورد دو اندیشه مادی و الهی در زندگی و نوع انتخاب هدف و راهبرد و عملکردها و نتایج کاملا متفاوت و بلکه متناقض است. لذا یکی از موضوعاتی که برای خودسازی بسیار اهمیت دارد، آشنایی عقلانی با نگاه الهی و مادی به جهان و زندگی و انسان و نتایج و موضع گیری های متناقض آن است. این پژوهش به او کمک می کند تا ذهن و عقلانیت خود را در مسیر صحیح اندیشه الهی قرار دهد و از اندیشه مادی و آسیب های عقلانی آن گریزان شود.
انسان در ابتدای مسیر خودسازی به بیداری نیاز دارد و درک عمیق و تطبیقی دو اندیشه الهی و مادی و کارکردهای آن کمک بسیار زیادی به بیداری انسان از خواب غفلت و هشیاری مکتبی او خواهد کرد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید