بازدید امروز : 193
بازدید دیروز : 42
حب دنیا یا دنیا پرستی ریشه همه بدی ها:
بزرگترین مانع مراقبه و خودسازی که ریشه همه بدی های انسان است، دنیا دوستی است. حب دنیا به هیچ وجه با حب خدا قابل جمع نیست. انسان یا در راه رسیدن به دنیا حرکت می کند یا در راه رسیدن به خدا، این دو راه کاملا در مقابل هم قرار دارند.
دنیا دوستی که همان دنیا پرستی و شرک است، انسان را به سوی شقاوت سوق می دهد و خدا دوستی که همان خداپرستی است، مایه سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
علی علیه السلام فرمود: به درستی که دنیا و آخرت دو دشمن هم و دو راه مختلف اند، پس کسی که دنیا را دوست بدارد و پیرو آن باشد، آخرت را دشمن می دارد . دنیا و آخرت به منزله شرق و غرب اند و کسی که میان آن حرکت می کند، هر زمان که به یکی نزدیک می شود از دیگری دور می گردد. ان الدنیا و الآخره عدوان متفاوتان و سبیلان مختلفان فمن احب الدنیا و تولاها ابغض الآخره و عاداها و هما بمنزله المشرق و المغرب و ماش بینهما کلما قرب من واحد بعد من الآخر، (نهج البلاغه، حکمت 103 .)
دیلمى در ارشاد القلوب از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام روایت کند که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: در شب معراج خداى تعالى فرمود: اى احمد، اگر بندهاى نماز اهل آسمان و زمین را بخواند و روزه اهل آسمان و زمین را بگیرد و چون ملائکه طعام نخورد و جامه عابدان را بپوشد پس از آن در قلب او ببینم ذرّهاى از حبّ دنیا یا سمعه آن یا ریاست آن یا اشتهار آن یا زینت آن، با من مجاورت نمىکند در منزلم و از قلب او خود را بیرون مىکنم و قلب او را تاریک مى گردانم تا مرا فراموش کند و نمىچشانم به او شیرینى محبّت خود را.
با مراجعه به آیات و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ روشن می گردد که ریشه و منشأ همه مفاسد و گناهان، محبّت و دلبستگی به دنیا و مظاهر آن است قال رسول الله ـ صلی علی علیه و آله ـ : حب الدنیا اصل کل معصیه و اول کل ذنب دنیا دوستی ریشه تمام معاصی و اول هر گناهی است. (میزان الحکمه، ج 3، ص 294.)
در روایات متعدد داریم که ریشه هر فتنه و سختی ا ی که در زندگی انسان رخ می دهد در حب دنیا نهفته است. قال علی ـ علیه السّلام ـ : حب الدنیا رأس الفتن و اصل المحن، میزان الحکمه، ج 3، ص 294.
در اینکه حبّ دنیا مذموم بوده و ریشه همه مفاسد و منشأ همه بدبختی های انسان در عالم آخرت است از نظر آیات و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ جای هیچ گونه شبهه و تردید نیست، و همه اهل کمال نیز در آن اتفاق نظر دارند که انسان به همان نسبتی که به دنیا رو آورده است از آخرت و معنویات دور می گردد.
در حدیثى از رسول خدا ص نقل شده که فرمود: «اکبر الکبائر حب الدنیا، بزرگترین گناهان، دنیاپرستى است»! (کنزالعمال، حدیث 6074(جلد3، صفحه 184).)
از امام علی (ع) روایت شده که: دنیاپرستى دین انسان را بر باد مىدهد و ایمان و یقین او را مىگیرد. ان الدنیا لمفسدة الدین و مسلبة الیقین; (غررالحکم، شماره 3518)
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) آمده است که فرمود: نخستین چیزى که با آن عصیان و نافرمانى خدا شد شش چیز بود: دنیاپرستى، حب ریاست، علاقه به غذا(شکمپرستى)، محبت(افراطى) زنان، پرخوابى و علاقه به راحتى و تنپرورى. ان اول ما عصى الله به ست: حب الدنیا و حب الرئاسة و حب الطعام و حب النساء و حب النوم و حب الراحة، (بحارالانوار، جلد 70، صفحه 60)
طبیعى است که وقتى عشق به چیزى در وجود انسان چیره مىشود، او را از روشنترین واقعیتها غافل مىکند، چشم دارد اما گویى نابیناست، گوش دارد اما گویى ناشنواست، زبان دارد ولى جز به آنچه به آن دل بسته است گردش نمىکند و براى رسیدن به این محبوب خود یعنى دنیا تن به هر ذلتى مىدهد. در حدیثى از امام على بن ابیطالب(ع) مىخوانیم: دنیاپرستى را ترک کن چرا که حب دنیا چشم را کور و گوش را کر و زبان را لال مىکند و گردنها را به ذلت مىکشاند. ارفض الدنیا فان حب الدنیا یعمى و یصم و یبکم و یذل الرقاب;! (اصول کافى، جلد 2، صفحه136.)
از امام على بن الحسین(ع) پرسیدند: کدام عمل در نز خداوند متعال افضل است. هیچ عملى بعد از شناخت پروردگار متعال و شناخت پیامبر او(ص) برتر از دشمنى با دنیا(و ترک دنیاپرستى) نیست.اى الاعمال افضل عند الله عز و جل; قال ع: «ما من عمل بعد معرفة الله جل و عز و معرفة رسوله افضل من بغض الدنیا -
باز در حدیثى که در مورد آثار منفى دنیاپرستى از امیرمؤمنان على(ع) نقل شده و در واقع فلسفه این حکم الهى در آن تبیین گردیده، مىخوانیم: دنیاپرستى خرد را فاسد مىکند و گوش قلب را از شنیدن سخنان حکمت آمیز ناشنوا مىسازد و سبب عذاب دردناک(در دنیا و آخرت) مىشود. حب الدنیا یفسد العقل، و یصم القلب عن سماع الحکمة و یوجب الیم العقاب; (غررالحکم شرح فارسى، جلد3، صفحه397، شماره 4878.)
زندگى دنیا همچون سرابى است که تشنهکامان را در بیابان سوزان تعلقات مادى به سوى خود فرامىخواند، اما هنگامى که نزد آن مىآیند چیزى که عطش را فرونشاند پیدا نیست، بلکه دویدن در این بیابان سوزان آنها را تشنهتر مىکند، باز سراب را در فاصله دیگرى جلو خود مىبینند و به گمان اینکه آنجا آب استبه سوى آن مىشتابند و باز هم تشنهتر و تشنهتر مىشوند تا هلاک گردند.
بسیارند کسانى که سالها به سوى دنیا دویدهاند، هنگامى که به آن رسیدهاند صریحا اعلام مىکنند نه تنها گمشده خود را(یعنى آرامش و آسایش) پیدا نکردهاند، بلکه «شهد» آن را با «شرنگ» و «گل» آن را با «خار» همراه دیدهاند، غالبا به جاى آرامش، نگرانىها و اضطرابهاى آنها براى حفظ آنچه دارند چندین برابر شده است!
در بیان آثار زیانبار دنیاپرستى از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است: دنیاپرستى هم فکر انسان را به خود مشغول مىدارد و هم بدنها را(نه آرامش فکر مىگذارد و نه آسودگى جسم). ان الدنیا مشغلة للقلوب و الابدان. (بحارالانوار، جلد 74، صفحه 81)
قرآن کریم فریب خوردگان و منحرفین از صراط مستقیم حق را، کسانی دانسته است که حیات دنیا آنان را فریفته و باعث هلاکت شان شده است، کسانی که کالاهای دنیا در چشم آنان چنان زیبا جلوه کرده که در تحصیل آن سر از پا نمی شناسند، زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه والخیل المسومه والانعام والحرث ذلک متاع الحیوه الدنیا و الله عنده حسن المآب، سوره آل عمران آیه 14.
با آنکه متاع دنیا در برابر نعمت های آخرت بسیار اندک است. ولی مردم به خاطر زینت آرائی متاع دنیا و موافقت آن با میل و طبیعت و جسمانی شان به آن رو آورده و از نعمت های اخروی که همه برکات در آنها است، گریزانند. ارضیتم بالحیاه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا فی الآخره الاّ قلیل، سوره توبه، آیه 38.
این سخن را با حدیث پرمعنى دیگرى از رسول خدا(ص) پایان مىدهیم، فرمود: دنیاپرستى در هیچ دلى ساکن نمىشود مگر اینکه او را به سه چیز آلوده مىکند، گرفتارى مستمرى را که هرگز خستگى آن پایان نمىگیرد و احساس فقر و بینوایى که هرگز به غنا نمىرسد و آرزوى درازى که هیچگاه پایان نمىگیرد. انه ما سکن حب الدنیا قلب عبد الا التاط بثلاث: شغل لاینفد عناوئه، و فقر لایدرک غناه، و امل لاینال منتهاه. (بحارالانوار، جلد 74، صفحه 188)
یکى از بزرگان فرموده است : دنیا بسان اندامى است که سر آن کبر، چشم آن آز، گوش آن ولع، زبان آن ریا و خودنمایى، دست آن شهوت، پاى آن عجب، قلب آن غفلت و بى خبرى، بودش نیستى و ثمرهاش زوال است. پس هر کس آن را دوست گیرد، کبر و خود بینى به او دهد، و به هر که نیکوش پندارد حرص و ولع ارزانى کند، و کسى را که طالب او گردد، به آز و طمع در اندازد، و بر کسى که او را بستاید جامه ریا پوشاند، و کسى را که اراده آن کند گرفتار عجب و خود بینى کند، و کسى را که به او اعتماد کند غافل سازد، و کسى را که متاعهاى او پسند وى افتد نابود سازد، و کسى را که متاعهاى دنیوى جمع کند و بخل بورزد به جایگاه و قرارگاهش، آتش، روانه کند. مصباح الشریعه ، باب 32 فی صفه الدنیا
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید