سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2713864

  بازدید امروز : 170

  بازدید دیروز : 123

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 94/7/14::: ساعت 10:15 صبح

تخلیه قلب از حب دنیا:

پر واضح است که محبّت دنیا با محبّت خداى تعالى جمع نمی شود. و احادیث در این باب بیشتر از آن است که در این اوراق بگنجدو چون معلوم شود که حبّ دنیا مبدأ و منشأ تمام مفاسد است، بر انسان عاقل علاقمند به سعادت خود لازم است این درخت را از دل ریشه کن کند.

بر همگان روشن است که درخت گناه، ریشه در دنیا دوستی و گرایش افراطی به لذت های مادی و طبیعی آن دارد ،بنابراین اگر کسی بخواهد که دلش را از گناه خالی نماید ، بر اوست که با ریشه و منشا آن بستیزد و بکوشد که از محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید ، که اگر چنین کند و به استعانت الاهی در این کار سترگ موفقیتی بدست آورد ،امکان یافته است که دلش را از گناه خالی نماید و به جای آن محبت خدای و اولیای او را جای گزین کند.

به طور کلی طریق علاج عملى حب دنیا معامله به ضد است، پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبّه ریشه آن را از دل بکند. سر دادن صدقات همین کم شدن علاقه به دنیا است، و لهذا مستحبّ است که انسان چیزى را که دوست مى‏دارد و مورد علاقه‏اش هست صدقه دهد، اعمال ضدّ آن را بکند و دماغ نفس امّاره را به خاک بمالد تا اصلاح شود .

و نیز علت گرایش به دنیا جهل مردمان است، اگر قلوب مطلع شوند که عالم دنیا پست ترین عوالم و دار فنا و زوال و تغیر است و عالم هلاک و نقص است، و عوالم دیگر که بعد ازموت است هر یک باقی و ابدی و دار کمال و ثبات و حیات و بهجت و سرور است، فطرتاً حب آن عالم را پیدا می کنند و از این عالم گریزان گردند. و اگر از این مقام بالا رود و به مقام شهود و وجدان رسد و صورت باطنیه این عالم و علاقه به این عالم را (و همچنین صورت باطنیه آن عالم را) و علاقه به آن را ببیند، این عالم برای او سخت و ناگوار شود و تنفر از آن پیدا کند؛ و اشتیاق پیدا کند که از این محبس ظلمانی و غل و زنجیر زمان و دگرگونی خلاص شود.
چنانچه در کلمات اولیا اشاره به این معنی شده است: حضرت مولی المتقین - علیه السلام- می فرماید: والله لابن أبی طالبٍ آنس بالموت من الطّفل بثدی أمّه. «به خدا قسم که پسر ابوطالب مأنوس تر است به مردن از بچه به پستان مادرش». زیرا که آن سرور، حقیقت این عالم را مشاهده کرده به چشم ولایت، و جوار رحمت حق تعالی را به هر دو عالم ندهد. و اگر به واسطه مصالحی نبود، در این محبس ظلمانی طبیعت نفوس طاهره آنها لحظه ای توقّف نمی کرد.

البته اخراج حب دنیا از دل، به معنای نفی دوست داشتن موجودات و مخلوقات آن نیست؛ بلکه نفی و اخراج دنیاى مذمومی است که به صرف خوشى و التذاذ بدن و طبیعت انسان می اندیشد و به صورت افراطی پی گیری می شود، اما چنانچه انسان دنیا و امکانات دنیوی را به عنوان ابزاری برای کسب سعادت خود بخواهد و دوست داشته باشد، این حالت او حب دنیا محسوب نمی شود.

براى کم کردن میزان علاقه به دنیا و در نهایت رهایی از حب دنیاى مذموم و توجه هر چه بیشتر به آخرت، توجه و عمل به امور ذیل بایسته است:

1. عزم بر روشن نگه داشتن دل و سلامتی آن:

حبّ دنیا، ماهیت دل را تغییر می دهد، آن را تیره مى‏سازد، روشنى را از آن مى‏گیرد و سلامتش را از میان مى‏برد. پس تأمل در این حقیقت که حبّ دنیا بزرگ‏ترین ظلم به خویشتن است موجب مى‏گردد آدمى اراده و عزم خود را بر ترک حبّ دنیا جزم نماید و در حقیقت شناخت حب دنیای مذموم و نقش آن در شقاوت انسان گام اول است برای اینکه انسان ریشه حب دنیا را از دل خود برکند و در تخلیه آن بکوشد. در این راستا تلاوت قرآن کریم و روایاتی که در مورد دنیا است، اثر زیادی در شناخت عمیق دنیا دارد. شناخت دنیا یکی از عوامل موثر در تخلیه قلب از حب دنیا است.

2. باور به فانی بودن دنیا:

باور دل از اعتقاد ذهن خیلى بالاتر است. برای مثال، بسیارى اعتقاد جازم دارند که مرده ترس ندارد ولى باز هم از مرده مى‏ترسند؛ این نیست جز این که این اعتقاد, باور دل آنها نشده است؛ اما شخص مرده‏شوى علاوه بر اعتقاد، دلش هم باور کرده که مرده ترسى ندارد.

بسیارى از ما اعتقاد داریم که روزى از دنیا خواهیم رفت و به این آیات معتقدیم که: کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ‏؛ همه کسانى که روى زمین هستند فانى مى‏شوند (رحمن/ 26) و نیز اعتقاد داریم: ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اَللَّهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست از بین مى‏رود و آنچه نزد خداست باقى مى‏باشد (نحل/ 96)؛ اما هیچ‏کدام از اعتقادات را باور قلبی نکرده‏ایم ازاین رو دل به دنیا بسته‏ایم، بنابراین باید فناء دنیا را باور کنیم تا دل به دنیا نبندیم.

براى کسب این باور می توان در برنامه مطالعه روزانه خود، خواندن سلسله کتب اخلاقى را قرار داد. در اثر مطالعه مداوم و هر روزه این گونه کتب, باور انسان شود که آنچه اهم است و باید همّ و غمّ را صرف آن کرد معنویت، سجایاى اخلاقى، ملکات بلند نفسانى و پرواز از دنیا و تعلقات آن مى‏باشد.

مطالعه شرح احوال بزرگان و فرزانگان هم مفید و از همین باب است؛ مانند این کتاب ها:

مهر تابان، یادنامه علامه طباطبایی، نوشته علامه حسینی طهرانی.

روح مجرد، یادنامه عارف بالله سید هاشم حداد، نوشته علامه حسینی طهرانی.

نشان از بی نشان ها (2 جلد)، یادنامه آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی، نوشته علی مقدادی اصفهانی.

آیت الحق (2 جلد)، یادنامه آیت الله سید علی آقا قاضی، نوشته سید محمد حسن قاضی.

سیری در آفاق، زندگی نامه آیت الله بهاء الدینی، نوشته حیدری کاشانی.

در آسمان معرفت، در احوال چند تن از علمای ربانی، نوشته علامه حسن زاده آملی.

کیمیای محبت، یادنامه شیخ رجبعلی خیاط، نوشته محمدی ری شهری.

3. مرگ اندیشى:

تفکر و تأمل در مرگ و یاد آن، موجب بى رغبتى به دنیا مى‏شود؛ چنان که حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: «آنکه یاد مرگ بسیار کند، از دنیا به اندک خشنود شود».(نهج‏البلاغة، حکمت 349) و یا باز می فرماید: «اسباب سفر آماده کنید! خدایتان بیامرزد که نداى کوچ‏ همواره طنین افکن است. دوران ماندگارى در دنیا را ناچیز بشمارید و با شایسته‏ترین توشه‏اى که در اختیار دارید به آخرت‏روى آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته که‏ گویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پس‏وابستگی هاى دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (فرهنگ آفتاب، عبدالمجید معادیخواه، ج 5، ص 2528 )

چه مناسب است که هر روز ساعتی در مکانى خلوت به مرگ فکر شود. و این هر چه بیشتر و دقیق‏تر و عمیق‏تر باشد دل را بیشتر از این دنیاى فانى جدا مى‏سازد. ابوعبیده مى‏گوید به امام محمد باقر(علیه السلام) عرض کردم: «سخنى به من بفرما تا به سبب آن بهره‏مند گردم. حضرت فرمود: یا ابا عبیدة اکثر ذکر الموت فانه لم یکثر ذکره انسان الا زهد فى الدنیا؛ اى ابوعبیده زیاد یاد مرگ باش زیرا حقیقتاً هیچ انسانى یاد مرگ را فزونى نبخشید مگر این که در دنیا زاهد گشت (و دلش به دنیا بى‏رغبت شد».(المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 8، ص 241)

4. زهد ورزى:

حضرت على (ع) زهد را گونه‏اى نگریستن به دنیا مى‏داند، نه روش زندگى در آن و این نگرش موجب مى‏گردد علاقه به دنیاى مذموم در انسان، رو به کاهش گذارد. آن حضرت در تعریف زهد مى‏فرماید: «زهد با همه شاخ و برگش میان دو کلمه قرآن است: لِکیْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ؛ تا بر آنچه از دست شما رفته، حسرت نخورید و بر آنچه به شما رسیده، شادمان نشوید (حدید/23)؛ هر کس بر آنچه از دست داده، اندوهگین نشود و بر آنچه به دست آورده، شاد نشود، هر دو روى زهد را گرفته است». (نهج البلاغة، حکمت 439)

5. تامل در احوال گذشتگان:

فراز ذیل که از زبان مبارک امام على (علیه السلام) نقل می شود، براى بیان مقصود کافى است: «اخبار گذشتگان و آنچه را بر نسل‏هاى پیشین رفته است، به یاد آور. بر سرزمین‏هایشان بگذر و در آثار بازماندگانشان نیک بنگر. ببین که چه کردند و از کجا برکنده شدند و به کجا فرود آمدند و جاى گرفتند! بى گمان در مى‏یابى که از میان دوستان به سراى غربت در افتاده‏اند، و زود باشد که تو نیز سرنوشتى چو آنان یابى». (نهج‏البلاغة، نامه 31).

6. باور کنیم که رزق و روزی بدست خدا است:

یکی از چیزهایی که در رسیدن به آرامش و قناعت و حرص نورزیدن به دنیا بسیار مؤثر است این است که بدانیم و باور کنیم که چه نسبت به دنیا حریص باشیم و چه قانع و زاهد, آنچه که خدا از رزق و روزی مقدر کرده است به ما خواهد رسید.

امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که امام علی (علیه السلام) فرمودند: ... آگاه باشید که زهد ورزیدن شخص زاهد در این دنیا چیزی از قسمتی را که خداوند در این دنیا برای او معین ساخته کم نمی کند و همانا حرص شخصی که بر بدست آوردن خوشی های زود گذر زندگانی دنیا حریص است چیزی به او نمی افزاید. پس زیانکار کسی است که درباره ی بهره ی اخروی اش دچار زیان شده باشد. (10)

7. دقت در سیره ی معصومین (علیهم السلام):

نقل شده است که بستر خواب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حصیر زبری بود که هر گاه بر روی آن استراحت می کردند, آثار تارو پود درشت و خشن حصیر در صورت مبارک آن حضرت نمایان می شد. به آن حضرت عرض شد چرا قیصر و کسری باید در چنان آسایشی باشند و شما بر روی چنین حصیر زبری بخوابید تا آنکه تارو پودش در رخسارتان اثر گذارد ؟ پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آیا نمی پسندید که دنیای زود گذر برای آنان باشد و سرای جاویدان آخرت برای ما؟ شکی نیست که من از آنان برترم و نزد خدا گرامی تر, لیکن مرا با تعلقات دنیوی کاری نیست زیرا زندگی ما در دنیا به مسافری می ماند که لحظاتی در سایه ی درختی می آرمد و آن گاه که سایه, زایل شد آن مسافر برخاسته, به سوی مقصد خود رهسپار می شود. (11)

خوراک معصومین, پوشاک آنها و ... همگی می توانند برای ما الگویی باشد تا از زیاده خواهی بپرهیزیم؛ البته منظور این نیست که مثلا ً بمانند امام علی (علیه السلام) غذای خود را به گرسنگان داده, از شدت گرسنگی سنگ به شکم ببندیم و یا همچون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) بر روی حصیر بخوابیم و ... نه ما توان چنین کاری را داریم و نه به ما تکلیف شده که چنین باشیم؛ زهد حضرات معصومین (علیهم السلام) مخصوص آنهاست و کسی تاب و تحمل آنرا ندارد. بلکه منظور از الگو بودن آنها در پرهیز از دنیا دوستی, این است که از حب دنیا اجتناب کنیم و در حد نیاز از دنیا بهره مند شویم و اهل تولید و دست گیری از مستمندان و رفع نیازهای جامعه باشیم.

8. همنشینی با افراد صالح و ساده زیست:

خصوصیات رفتاری و نحوه زندگی همنشین و دوست, در انسان تاثیری ویژه می گذارد. لذا اگر با کسانی که زندگی ساده, بدور از تجملات و زیاده خواهی دارند ارتباط نزدیک بر قرار شود, در همرنگی انسان با آنها بسیار موثر خواهد بود.

بر کسى پوشیده نیست که اثر دوست و همنشین بسیار شگرف و عمیق است مخصوصا دوستان (و دقیق‏تر دشمنانى) که انسان را به گناه بکشانند حضرت على(ع) مى‏فرمایند: صاحب السوء قطعة من النار.همراه (و رفیق) بد پاره‏اى از آتش است (سر الاسراء، استاد على سعادت‏پورر، ج 2، ص 350، روایت 6)

نه تنها باید از دوستان معصیت‏کار و معصیت‏خوان پرهیز کرد، بلکه حضرت بالاتر از این را مى‏فرمایند: ینبغى لمن اراد صلاح نفسه و احراز دینه، ان یجتنب مخالطه انباء الدنیا . سزاوار است براى کسى که مى‏خواهد نفس خود را اصلاح کند و دین خود را نگه دارد که از مخلوط شدن با فرزندان (و اهل) دنیا بپرهیزد. (همان، روایت 9)
از مهمترین اسباب اصلاح نفس جدایى دل از دنیا و غیر خداست و از مهمترین اسباب جدایى دل از دنیا و غیر خدا ، جدایى و پرهیز از اهل دنیا و دنیامداران و مخلوط نشدن با آنان مى‏باشد تا چه رسد به این که این اهل دنیا دوست همیشگى و همراه انسان باشد و تا چه رسد به این دوست همیشگى هم خود اهل معصیت باشد و هم دیگرى را به معصیت دعوت کند.


9. اجتناب از گناه و انجام واجبات:

باید توجه داشت گناه انسان را به دامن دنیا مى‏اندازد زیرا نوع گناهان با مشتهیات نفسانى و بعد حیوانى انسان سازگار است و هر قدر انسان به گناهان نزدیک شود در باتلاق دنیا فرو مى‏رود و دنیا در نفسش شیرین‏تر مى‏آید چون کرمى که در لجن مى‏لولد و از این لولیدن لذت هم مى‏برد و هر قدر دامن خود را از غبار تیره گناه بتکاند از بعد حیوانى و لذت دنیوى فاصله مى‏گیرد و دل را از شیرینى دنیا که ناشى از گناه است مى‏روید از طرفى انجام واجبات بعد انسانى و ملکوتى را جلا مى‏دهد زیرا تمامى واجبات با شرایطش انبساط و گشایش روحانى و توجه معنوى مى‏باشد و اگر دل با واجبات انس گرفت و لذت عبادات را چشید از آن طرف لذت دنیا و دلبستگى به آن رخت بر مى‏بندد هر چه اجتناب از گناه و انجام واجبات بیشتر و دقیق‏تر باشد اثرش بیشتر است.

10. باور کردن نیاز به توشه آخرت:

اگر کسى باور کند که سخت محتاج به زاد و توشه آخرت است و دنیا پرستی انسان را تهی دست مى‏سازد رغبتش به دنیا کم مى‏شود و کم کم دل از دنیا جدا مى‏کند. باید این کلام گهر بار علی ع را باور کنیم که فرمود: اى مردم دنیا دار عبور و آخرت خانه قرار شما است، از عبورگاه براى قرارگاه (توشه) برگیرید پرده‏هاى (آبرویتان را با اعمال زشتتان) نزد (خداوندى که) از اسرار شما آگاه است نریزید، قبل از این که بدن‏هایتان از دنیا خارج شود قلب‏هایتان را (از توجه و حب آن) خارج سازید، در دنیا (فقط) آزمایش مى‏شوید (ولى) براى غیر دنیا آفریده شده‏اید. هر گاه انسان وفات یابد مردم مى‏گویند: (چه میراثى ) چه چیزى را به جا گذاشته؟ در حالى که ملائکه مى‏گویند چه چیزی (چه عملى و هدیه‏اى) را پیش فرستاده. پس پاره‏اى از آنچه مال شما است پیش فرستید تا قرض (سودبخشى) برایتان باشد و همه آنچه دارید باقى نگذارید تا فرضى ( بر ضرر شما) باشد.

ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار، فخذوا من ممرکم لمقرکم، ولا تهتکوا استارکم عند من یعلم اسرارکم، و اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج ابدانکم، ففیها اختبرتم، و لغیرها خلقتم. ان المرء اذا هلک قال الناس: ما ترک؟ و قالت الملائکة: ماقدّم؟ للّه‏ آباؤکم فقدموا بعضا یکن لکم قرضا، ولا تخلفوا کلاً فیکون فرضا علیکم. ( نهج‏البلاغه، خطبه 203)

11. تقویت معنویت و ارتباط با خداوند:

تنها دوری از دنیا برای خودساختگی انسان و سعادت او کافی نیست، مهمترین عامل ضعیف شدن حب دنیا در قلب انسان، تقویت معنویت و ارتباط و انس با خداوند است. اگر انسان لذت مناجات با خداوند و نماز و دعا را چشید آنگاه لذت های مادی برایش بی رنگ و کم رمق خواهد شد و به تدریج حب دنیا از دلش بیرون خواهد رفت و حب خداوند و اولیای او جایگزین آن می شود.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید