بازدید امروز : 317
بازدید دیروز : 62
موضوع عرفان اسلامی دو چیز است:
1- توحید
2- ولایت
درک این دو موضوع بسیار مهم و اساسی است. به گونه ای که اگر کسی به حقیقت توحید و اسرار ولایت پی ببرد، عارف نظری شده است.
عارف کسی است که وحدت هستی و سریان ولایت حق را درک کند و در صورتی که سهمی از ولایت داشته باشد و در جرگه اولیای الهی وارد شود، می توان او را عارف کامل واصل نامید.
البته توحید نه آن است که متکلم و فیلسوف می گویند. توحیدی که این دو می گویند، بسیار سطحی و عوامانه است. مراد از توحید، وحدت شخصی وجود است که در حیطه درک عرفانی است و ادراک آن برای دیگران بسیار دشوار است.
در ولایت نیز سر عظیمی نهفته است که به جز اندکی از علمای ربانی به سر آن واقف نیستند. سر تمامی مقامات و مناصب الهی مانند عصمت، نبوت، رسالت، امامت و خلافت همه در ولایت نهفته است. انسان با هر سهمی که از ولایت دارد، موقعیت می یابد و ماموریت دارد که راهبر خرد و حرکت انسان باشد چه در جامعه و چه نسبت به افراد. حدیث ثقلین به همین دو موضوع اشاره دارد. پیامبر خدا (ص) فرمود: من از میان شما می روم و دو چیز باقی می گذارم که تا زمانی که به آنها تمسک کنید، هرگز گمراه نمی شوید. کتاب الله و عترتی.
ثقل اکبر که قرآن کریم باشد، بازگو کننده و تبیین کننده موضوع توحید است و در ستیز دائم با شرک و کفر و ثقل اصغر که اهل بیت (ع) باشد، اشاره به ولایت دارد. زیرا سر تمامی فضیلت های ائمه اطهار (ع) در مقام ولایت ایشان است. بنابراین کاملا روشن می شود که دو موضوع عرفان دقیقا همان توصیه و ارث پیامبر اکرم برای امت است که تمسک به آنها نجات بخش و فراموشی آن اساس گمراهی بشر است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید