بازدید امروز : 299
بازدید دیروز : 42
چرا مبارزه؟ چرا انقلاب؟
تفسیر توحیدی { لا اله }
جمله توحیدی لا اله الا الله که روح اسلام است، دو بخش دارد. بخش اول آن که نفی شرک است، اشاره به بعد مبارزاتی توحید می کند و بخش دوم آن بر یکتاپرستی تاکید می کند.
بر این اساس اسلام دینی است که دو بخش مهم دارد. بخش اول آن مبارزه و جهاد درونی و بیرونی با شرک و کفر و مظاهر و تاثیرات منفی و تخریبی آن بر بشریت و انسانیت است که به صورت ظلم و استکبار و سلطه گری و هجوم های مختلف فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و نظامی و اخلاقی نمود پیدا می کند.
بخش دوم توحید که تاکید بر یکتاپرستی دارد، عامل اصلی قرب انسان به خدای متعال و کمال جامعه و تمدن انسانی است. بقای یکتاپرستی در حقیقت آرمان مبارزات توحیدی است. فلسفه نفی شرک و مبارزات توحیدی که در جهاد اکبر و اصغر تبلور می یابد، تحقق خداپرستی در فرد و جامعه می باشد.
در این نگاشته می خواهیم کمی بیشتر درباره بعد منفی توحید یعنی {لا اله} توضیح دهیم.
یکی از مصادیق نفی شرک و مبارزه با مظاهر آن، در صحنه کربلا و در روز عاشورا، اتفاق افتاده است. درست است که امام حسین (ع) رهبر نهضت عاشورا ومحور همه چیز بود و همچنین درست است که هدف امام حسین (ع) بقای مکتب توحیدی اسلام و حفظ خداپرستی در عالم و تاریخ بود، اما باید توجه داشته باشیم که متن این نبرد و جانبازی و قیامی که اتفاق افتاد، ظهور (لا اله) بود.
در این قسمت می خواهیم شما را با اهمیت بخش منفی توحید (لا اله) بیشترآشنا کنیم. می خواهیم بگوییم که اسلام با مبارزه شروع می شود. مسلمانی نیز با مبارزه شروع می شود. مسلمانی که خداپرست هست اما در جبهه مبارزه با مظاهر شرک و کفر حضور ندارد، یک مسلمان ناقص است. مومن واقعی نیست. به قول امام خمینی (رض) مسلمان آمریکایی است.
چرا؟ چون شعار اسلام با نفی شرک و کفر شروع می شود و خود اسلام و توحید نیز با مبارزه با شرک و مظاهر آن شروع شده است. به محض اینکه پیامبر اکرم ص دعوت خود را علنی کرد مبارزه با مشرکین شروع شد. البته هجوم را مشرکین شروع می کنند چون منافع خود را در خطر می بینند. در ادامه هم زمانی اسلام به اوج خود رسید که مسلمانان مکه را فتح کردند و عملا بساط بت پرستی را از جامعه آن روزگار برچیدند و به آن خاتمه دادند.
جنبه جهادی و مبارزاتی اسلام خیلی مهم است. برای تحقق خداپرستی در جهان ابتدا باید با شرک وکفر و مظاهر آن جنگید. خداپرستی آرمانی است که بدون مبارزه و مقاومت بدست نمی آید.
امام حسین (ع) هم از همین الگو پیروری می کند. قیام امام حسین (ع) تجلی (لا اله) و مبارزه با شرک و مظاهر و تاثیرات منفی آن بر اسلام و مسلمین بود، اگر چه هدف نهایی چنین مبارزاتی بقای (الا الله) یعنی یکتاپرستی و حفظ آن است.
امام خمینی (رض) در انقلاب اسلامی ایران هم از همین الگو پیروی کردند. ایشان قبل از پیروزی انقلاب به مردم آموخته بود که هر چه فریاد دارند بر سر شاه بزنند و به هیچ کاری کمتر از رفتن و سقوط سلطنت شاه راضی نمی شد. زیرا می دانست رژیم شاه مظهر کفر و شرک و دست نشانده شیطان برزگ آمریکا است و تا شاه ساقط نشود، امکان تشکیل حکومت توحیدی و بسط و گسترش خداپرستی در این کشور وجود ندارد. بنابراین انقلاب اسلامی ایران هم با مبارزه با مظاهر شرک و کفر شروع شده و تجلی کلمه (لا اله) است.
آنچه گفته شد در تجلی (لا اله) در جامعه بود. در خودسازی نیز جهاد اکبر درونی با نفی شرک و ترک مظاهر آن، یعنی گناه شروع می شود. انجام واجبات بدون ترک محرمات نه موثر است و نه قابل قبول خداوند. نماز و روزه بدون مبارزه با شرک درونی و جهاد اکبر با هواپرستی و دنیا پرستی و مانند آن، چندان تاثیری در رشد و کمال انسانی ندارد. عبادت اگر با تزکیه نفس همراه نشود، کمال آور نیست و بی خاصیت است.
بسیاری از مومنان را مشاهده می کنیم که علی رغم مثلا پنجاه سال عبادت خدا، رشد محسوسی در آنها مشاهده نمی شود، این به خاطر این است که جهاد اکبر در آنها شکل نگرفته است و بعد مبارزاتی و جهادی توحید فراموش شده است.
نتیجه می گیریم که انقلاب درونی و جهاد اکبر با نفس و شیطان و همچنین انقلاب بیرونی و جهاد کبیر با مشرکان و کافران و منافقان و نفوذی ها یک ضرورت دینی و توحیدی است و بدون آن اسلامیت و مسلمان بودن ناقص است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید