بازدید امروز : 166
بازدید دیروز : 141
توحید، انقلابی گری، عافیت طلبی.
توحید که از الگوی لا اله الا الله تبعیت می کند، دارای دو بخش اساسی است. بخش اول آن نفی شرک و مبارزه با مظاهر آن در نفس انسان و جامعه است و بخش دوم آن دلالت بر خداپرستی دارد.
این به این معنا است که برای خداپرستی و رسیدن به کمال، لازم است با ریشه های شرک درونی و بیرونی و مظاهر آن، مبارزه و جهاد اکبر و کبیر صورت گیرد تا زمینه برای خداپرستی و عبادت فراهم شود.
بنابراین مومن واقعی کسی است که هم اهل مبارزه و جهاد و درگیری با کفر و شرک و نفاق و مظاهر اجتماعی آن است، هم اهل عبادت و بندگی است.
بر این اساس روحیه انقلابی گری ریشه در کلمه توحید دارد. مومن و موحد واقعی یک انسان انقلابی است. کسی که اهل مبارزه نیست، اهل جهاد نیست، اهل سیاست نیست و در مبارزات اجتماعی حضور فعال ندارد، انقلابی و مومن واقعی نیست.
در این زمینه امامان شیعه بهترین الگوی توحید و انقلابی گری هستند. امام حسین (ع) یک انقلابی بزرگ بود. او اهل مبارزه با ظلم و دنیاپرستی و مظاهر شرک در زمان خود بود و در این راه، از تمام مال و جان و عزیزان و یاران خود گذشت و با تمام هستی خود به میدان آمد و حتی خانواده خود را در معرض اسارت قرار داد، تا باطل را سرکوب کند و حق را پیروز نماید و موفق هم شد.
امام خمینی (رض) هم یک انقلابی بزرگ بود. او اینطور نبود که در گوشه ای بنشیند و به علم و عبادت و خداپرستی مشغول شود، امام راحل از جوانی دائما با دنیای کفر و شرک و مظاهر و دست نشاندگان آنان می جنگید و در نهایت هم موفق شد رژیم منحوس طاغوتی شاه را منقرض کند و حکومت اسلامی را در ایران بنیان گذاری نماید.
امام خامنه ای نیز بعد از امام خمینی (رض) با بینش و روحیه انقلابی عمیق خود در تمام مدتی که در مقام رهبری انقلاب اسلامی قرار دارد، با دشمنان نظام جنگیده و کشور را در راه توحید به خوبی رهبری کرده است.
او در تمام زندگی خود، در صحنه های مبارزاتی جامعه حضور فعال داشته است و با طاغوت های زمان و سردمدار کفر جهانی مبارزه بی امان نموده است.
روحیه عافیت طلبی:
درمقابل مومنان مبارز و انقلابی، بعضی افراد نیز هستند که تظاهر به ایمان و بندگی خدا می کنند و چه بسیا خیلی هم مقدس نما هستند، اما روحیه انقلابی گری و مبارزه ندارند.
این گروه به بعد سیاسی و اجتماعی توحید توجه ندارند و دین را تنها در بعد فردی آن قبول دارند. افراد عافیت طلب بدون اینکه اظهار نظر کنند، عملا سیاست را از دیانت جدا می دانند.
اغلب این افراد آدم های مقدسی هستند و ظاهر فریبنده ای نیز دارند و با زرنگی خاصی خود را از صحنه های خطر و درگیری دور نگه می دارند و با خود می گویند:
چه عیبی دارد که ما هم عبادت خود را انجام دهیم و بهشت خود را بسازیم و در دنیا هم زندگی راحتی برای خود و خانواده خود درست کنیم.
اینطوری هم دنیا داریم هم آخرت. سری که درد نمی کند، چرا دستمال ببندیم. ما چکار داریم به اینکه خود را با اهل دنیا درگیر کنیم، تعامل مگر چه عیبی دارد که ما آنرا رها کنیم و خود را با دیگران درگیر نماییم.
آنها انسان های مبارز و مجاهد را آدم های ساده لوحی می دانند که برای خود و دیگران دردسر درست می کنند.
می گویند باید طوری در جامعه حرکت کنید که کسی نتواند به شما اشکال وارد کند، راحت و آسوده زندگی و عبادت کنید و با کسی درگیر نشوید، جنگ و درگیری بدبختی است، چرا خودتان را بدبخت می کنید.
زرنگ باش، گناه نکن و عبادت خود را هم انجام بده، اینطوری هم در جامعه عزیزی و احترام داری، هم مردم تو را خداپرست و نیکوکار می شناسند، هم موقعیت خود را حفظ می کنی، هم راحت زندگی می کنی و در آخرت نیز مستقیم به بهشت می روی، دیگر چه می خواهی از این بهتر؟
به نظر آنها انقلابی ها دچار توهم توطئه شده اند، اصلا دشمنی در کار نیست، اگر با قدرت های جهانی کنار بیاییم و تعامل کنیم، آنها کاری به کار ما ندارند، می گویند: شما خودتان دشمن تراشی می کنید.
آنها نمی دانند که قسمت بزرگی از توحید، مبارزه و مقاومت است. مسلمان با روحیه انقلابی گری و از طریق مبارزه با کفر و شرک و مظاهر آن رشد می کند و به کمال انسانی می رسد.
عافیت طلب ها خیال می کنند خیلی زرنگ هستند و در حقیقت می خواهند با زرنگی خاصی، هم به دنیا برسند، هم آخرت، در صورتی که خیر دنیا و آخرت در گذشتن از دنیا است. نمی شود انسان هم دنیا را بخواهد هم آخرت را.
افراد عافیت طلب هرگز به کمال و معرفت نمی رسند، چون نوعی خودپرستی در آنها وجود دارد که مانع اخلاص و کمال است. کسی به معرفت و انسانیت می رسد که هم اهل علم و عبادت باشد، هم اهل مبارزه و جهاد با دشمن.
امام خمینی (رض) به این افراد می گفت: مسلمان امریکایی. عافیت طلب ها مسلمان های بی خطر و بی خاصیت اند.
عافیت طلب های متنسک نماز اول وقت می خوانند و احیانا اهل تهجد و شب زنده داری هم هستند و دائم به زیارت عتبات عالیات هم می روند و عمره شان ترک نمی شود، اما هیچ خطری برای کفر جهانی ندارند.
سخنرانی می کنند، ولی معمولا به مردم تکنیک های زیاد شدن رزق و روزی و برکت را یاد می دهند، و کاری به کار آمریکا و جبهه کفر و باطل ندارند.
این گروه خودشان را شیعه می دانند، اما دشمن شناسی و بصیرت ندارند و ایمان شان نصفه نیمه است.
مذهب شیعه انقلابی است، یک شیعه نمی تواند سیاسی نباشد، اجتماعی نباشد، مبارزه نکند، اهل جهاد نباشد، ان الجهاد باب فتحه الله لخاصه اولیائه.
امامان شیعه همه اهل مبارزه و جهاد بودند و لذا همگی دراین راه شهید شدند. الگوی شیعه امام حسین (ع) است.
وقت عبادت شب است، روز وقت مبارزه است. شیعه شبها عبادت می کند و روزها در میادین مختلف مبارزه و جهاد حضور دارد.
متاسفانه اکثر مسلمانان کشورهای اسلامی که در همسایگی ما بسر می برند، اسلامشان آمریکایی است،عافیت طلب و سازشکارهستند و اهل مبارزه و درگیری با کفر جهانی نیستند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید