سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2713735

  بازدید امروز : 41

  بازدید دیروز : 123

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
بخل ننگ است و ترس نقصان ، و درویشى کند کننده زبان زیرک در برهان ، و تنگدست بیگانه در دیار خود بر همگان . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 90/2/5::: ساعت 9:19 صبح

یک برنامه اخلاقی مرحمت بفرمایید؟
از آنجا که انسان از دو بعد جسمی و روحی تشکیل شده و دارای نیازها و امیال متعدد مادی و معنوی است،برنامه ریزی ما هم باید جوابگوی این نیازها باشد.
نامه ریزی غالباً به صورت شخصی است چون هر فردی در هر زمانی نیازهای خاصی دارد.حتی برنامه جوان ، میانسال و پیر،با هم تفاوت دارند.با این حال کلیاتی وجود دارد که هر فرد مؤمنی باید در برنامه خود آن را بگنجاند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:انسان با ایمان، شبانه روز خود را سه بخش می کند، در بخشی به امور معنوی و عبادت خدا می پردازد، در بخشی به امور معیشتی همت می گمارد و در بخشی هم به استراحت و لذت مجاز و دلپسند خود روی می آورد. (نهج البلاغه حکمت 390)
این سخن حضرت ناظر به ابعاد مختلف وجودی انسان بوده و چارت کلی برنامه را مشخص می سازد.
بخش اول : امور معنوی و عبادی (خودسازی)

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 90/1/17::: ساعت 9:1 صبح

‏چطوری می تونم راه درست زندگی رو پیدا کنم؟
برای پیدا کردن راه صحیح زندگی, بهترین راهکار پیدا کردن هدف اصیل زندگی است. اگر هدف مشخص باشد, راه رسیدن به هدف هم مشخص خواهد شد و پاسخ سوال شما روشن می شود. قرآن کریم هدف زندگی انسان را عبادت و اطاعت خدا معرفی کرده است. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت. کمال نفس انسان هم که رسیدن به نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است, از طریق همین عبودیت خدا حاصل می شود, منتهی برای تحقق این مقام باید ابتدا نفس را از هوا و هوس پاک و تخلیه کرد و خود را از اسارت شیطان و نفس اماره نجات داد تا راه عبودیت حق تعالی باز شود.
در حقیقت بهترین راهکار زندگی صحیح این است که قرآن مى‏فرماید: "و من یطع اللَّه و الرسول، کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانى ‏خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آن‏ها تمام کرده(و آن‏ها عبارتند) از: پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آن‏ها رفیقان خوبى هستند"(1). این آیه با صراحت مى‏گوید: کسانى که در عمل از خدا و پیامبرش اطاعت کنند و واجبات الهى را انجام دهند و از محرّمات دورى کنند، سعادتمند هستند. و در قیامت و بهشت همنشین پیامبران الهى خواهند بود, یعنی سعادت دنیا و آخرتشان تامین خواهد شد.

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/12/3::: ساعت 11:44 صبح

در مورد تعادل در زندگی توضیح دهید. آیا بزرگانی مثل علامه طباطبایی تعادل را رعایت کرده اند؟ مثلاً من دانشجو هستم، برای این که تعادل را رعایت کنم، باید درس کمتر بخوانم. آیا این درست است؟ یا نه باید فقط درس بخوانم و شاگرد اول شوم؟ همچنین در مورد تعادل در سایر جاها، نمونه های آن در زندگی ائمه و ... غیره توضیح دهید؟
در پاسخ به این پرسش به چند نکته توجه نمایید:
1- هدف انبیا و اولیا تربیت انسان مومن متعادل و به دور از افراط و تفرطی بوده و همه احکام شریعت برای ساختن چنین انسان هایی است.
2- دین اسلام دین تعادل است و همه احکام آن بر طبق فطرت است و در همه آنها حد وسط و تعادل رعایت شده و شایسته نیست که در مورد عمل به چنین احکام متعادلی از تعادل خارج شویم و دچار افراط و تفریط شویم.
3- راهکار مناسب برای قرار گرفتن در خط تعادل چند چیز است:
الف- آشنایی بیشتر با ملاک ها و معیارهای دین و شریعت.
ب- مطالعه شخصیت و زندگی و رفتار انسان های متعادل مانند معصومین –علیهم السلام- و عالمان و بزرگانی مانند امام خمینی، علامه ی طباطبایی –رحمةالله علیهما – که همه رفتار ها و برنامه های زندگی آنها متعادل و به دور از افراط و تفریط بوده است.
4- افزایش آگاهی در مورد آثار سوء عدم تعادل در زندگی.
انسان مومن باید در زندگی مشی متعادل داشته باشد و حد وسط و تعادل را در همه امور زندگی مادی و معنوی خود رعایت نماید. در برخی روایات سفارش شده که اوقات شبانه روز خود را به چند بخش تقسیم کنید؛ بخشی را به کار و فعالیت برای امرار معاش و بخشی را به عبادت و بخشی را به لذت های حلال اختصاص دهید.

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 89/11/14::: ساعت 1:20 عصر

در مقابل سختی های زندگی کم آوردم. من یه هفته س حالم خیلی بده. شاید حتی یه روز خوش هم نداشتم. هر چقدر از خدا کمک خواستم کمکی حس نکردم. چرا خدا جوابما نمیده؟
دوست گرامی از اینکه این مجموعه را برای پرسش خود انتخاب کرده اید متشکریم و امیدواریم که راهنمائی های ما بتواند راهگشای مشکلات شما باشد.

«رضایت و واقعیات»
رضایت از زندگی و اطرافیان، در گرو هماهنگی بین انتظارات و واقعیات دارد. پس اگر نگرش انسان به زندگى، واقع گرایانه باشد، انتظارات او از زندگى نیز واقع گرایانه خواهد بود و در پى آن، احساس او از زندگى نیز واقع بینانه خواهد شد. شاید بتوان گفت که «هماهنگى انتظارات با واقعیت ها» شرط اصلى شاد زیستن و رضایت از زندگى است. ناهماهنگى میان انتظارات و واقعیت ها، موجب دوگانگى شده، تضادهاى اساسی به وجود مى آورد که زیان آن، جبران ناپذیر است. پس رضایت از زندگى هنگامى شکل مى گیرد که انتظار ما از زندگى، واقع گرایانه باشد.
اگر دنیا را با همه سختى هایى که ممکن است داشته باشد، آن گونه که هست بشناسیم، مى توانیم به راحتى در آن زندگى کنیم. زندگى راحت، در گرو شناخت دنیاست. پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله- در باره این اصل مى فرماید: «اگر درباره دنیا آنچه را من مى دانم، شما هم مى دانستید، جان هاى شما از آن، احساس راحتى مى کرد». (المستدرک على الصحیحین ، ج3 ، ص728 ، ح6640).

ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/8/15::: ساعت 12:31 عصر

در جوامع مدرن که بسیاری از مشکلات مادی برطرف شده و ظاهرا مردم در رفاهند نوعی نارضایتی از زندگی وجود دارد و مردم با مسایل و مشکلاتی دیگر روبرو هستند. درباره این موضوع تحقیقی ارایه دهید و نقش اخلاق دینی را در حل آنها تبیین نمایید؟

با سلام به شما دانشجوی گرامی از این‌که این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نموده‌اید قدردانیم.
جنبش و آرامش اندر خلوتش--- جز براى حق نباشد نیتش‏
این جهاد اکبر است آن اصغر است---هر دو کار رستم است و حیدر است
در ابتدا لازم است به فضای حاکم بر جوامع مدرن -خصوصاً آمریکا- اشاره کنیم. سپس به چالش های اساسی که این گونه جوامع با آن دست به گریبان هستند پرداخته، در پایان نقش اخلاق دینی را برای حل معضلات دست به گریبان این کشورها بیان می داریم.

«ویژگی تمدن غربی»
ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 89/7/1::: ساعت 11:51 صبح

چگونه یک برنامه عملی برای زندگی داشته باشیم؟ برنامه قابل اجرا برای استفاده هر چه بهتر از فرصتها و رسیدن به اهداف؟

بى‏تردید آنچه مطرح کرده اید، مشکل بسیارى از جوانان عصر حاضر است . احساس مسؤولیت شما پرسشگر گرامى قابل تقدیر و تحسین مى‏نماید. ما به سؤال شما که حاکی از حساسیتتان به این موضوع است ارج می نهیم و نشانه هوشیاری و توجه شما می دانیم گرچه بسیاری از افراد از این موضوع غافلند و دنبال این هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند.
غنیمت شمار، این گرامى نفس---که بى‏مرغ، قیمت ندارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف---که فرصت، عزیز است: الوقتُ ضیف!
ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/6/2::: ساعت 12:28 عصر

چگونه زندگی کنیم؟

دوست گرامی. برای اینکه انسان بداند چگونه زندگی کند, باید ابتدا تعریف روشنی از هدف زندگی داشته باشد, وقتی هدف روشن شد, انگاه انسان خواهد دانست که برای رسیدن به آن هدف چگونه باید برنامه ریزی کند و چه هنجارهایی را رعایت کند تا به مقصد برسد. هدف از نظر اسلام خدای متعال است. اگر هدف رسیدن به خدا باشد, آنگاه انسان سعی می کند تمام برنامه های زندگی اش را برای رسیدن به این مقصد سامان دهی نماید. ایده آل اسلام برای انسان زندگی توحیدی است. به این معنا که محور تمامی اندیشه و نیت و عمل و اخلاق انسان خداوند باشد. سخت است, ولی شدنی است. برای رسیدن به این روش زندگی و ایده آل اسلام باید سیر و سلوک توحیدی انجام داد. در ادامه شما را با مطلبی تحت عنوان سیر و سلوک توحیدی آشنا می کنیم.
ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/4/15::: ساعت 10:45 صبح

در صورتی که تعداد قابل توجه و یا حتی اندکی از مردم در سطح پایینی از معیشت قرار دارند، سطح معیشت یک مؤمن شایسته است که متوسط باشد؟

با تشکر از شما دوست عزیز که مسائل زندگی را از نگاه شرع دنبال می کنید و به افراد دیگر جامعه اهتمام دارید.
در زمینه اقتصادی طبیعی است کسانی که سعی بیشتری می کنند ممکن از دارایی بیشتری نیز برخوردار باشند. چنان که برخی مؤمنان فعال نیز دارای دارایی فراوان هستند. مهم این است که انسان وابسته به مال و ثروت خود نباشد، علاوه بر اینکه خداوند هر تلاشی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت و مزد تلاش کننده را تمام و کمال خواهد داد.
ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/9/8::: ساعت 9:59 صبح

عشق چیست؟ این سوالی است که مدتی ذهن من را به خود مشغول کرده. آیا واقعا عشق قصه است یا واقعیت؟ اگر عشقهای سن ما هوس است پس چرا من می بینم که دوستانم برای دوست پسرهایشان چه اشکها که نمی ریزند، واقعا گیج شدم. لطفا من را راهنمایی کنید.

عشق، یعنی دوست داشتن و درگیر شدن شدید احساسی. اینگونه دوست داشتن شدید، وضعیت انسانی ای است که واقعا وجود دارد، افسانه نیست و انسان را واقعا دلبسته و درگیر و در برخی موارد بیمار و افسرده می کند، اما باید توجه کرد که در عرف کوچه و بازار مصادیق عشق بسیار است تا آنجا که رندی گفته است : به دنیا هر کجا درد دلی بود - به هم کردند و عشقش نام کردند. تا آنجا که دیده می شود برخی از جوانان اشعار عرفانی عرفا را تا آنجا پایین می آورند که آنرا برای جنس مخالفی که تازه با آنها آشنا شده اند می نویسند هر چند برخی سعی بر این دارند که این نوع کشش های طبیعی به جنس مخالف را عشق مجازی تعبیر کنند ولی واقعیت این است که اکثر آنها چیزی جز میل جنسی و یا هیجانات زود گذر نیست.

بی مناسبت نیست اگر اینجا خاطره ای را از علامه محمد تقی جعفری نقل کنم ایشان می فرمودند روزی جوانی چهره و رفتارش عوض شده بود هر روز رنگ پریده تر وگوشه گیرتر می شد مادرش از پرسید پسرم من مادرتم به من بگو چرا به این روز افتاده ای ؟ گفت راستش مادر من عاشق شده ام! مادر پرسید عاشق کی شدی؟ گفت: هر کی که شما بگید ! گفت خاک بر سرت با این عاشق شدنت !خوب بگو من زن می خواهم چرا دیگر معنای عشق را خراب می کنی. به هر حال شاید این تنوع و گستردگی معانی باعث این ابهام شما شده باشد، ولی همچنانکه اشاره شد , در عرف عرفان عشق بار معنایی خاصی دارد و برخی نیز معتقدند,عشق قابل تعریف علمى نیست؛ زیرا نه محسوس است و نه معقول، در حالى که در دو قلمرو «حس و عقل» تأثیر دارد. اگر تعریف کننده، خود عشق مى‏ورزد، مسلماً تعریف او صحیح نخواهد بود؛ زیرا این پدیده غیر عادى به تمام اندیشه و مشاعر او مسلّط است؛ به عنوان مثال اگر عاشق بخواهد عشق را تعریف کند، مفاهیم موجود در تعریف، با وضع روانى عاشق رنگ‏آمیزى مى‏شود و به اصطلاح «مولوى»، بوى عشق مى‏دهد.V}محمد تقى جعفرى، نقد و تحلیل مثنوى، ج 3، ص‏147.{V

اقسام عشق:
عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی و عشق مجازی نیز خود دو گونه دارد:
الف) عشق‏هاى مجازى:
در این گونه عشق‏،موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است .یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق می شود. عشق مجازی خود دو گونه است. 1-عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را می خواهد و به جنبه های جنسی او نظر دارد.
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی می شود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون می گردد.
ب ) عشق حقیقى و الهى:
عشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمال‏جو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بى‏نیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مى‏طلبند
V}(احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 - 279){V

عشقی که در جوانان وجود دارد، بیشتر ریشه در بلوغ جنسی و نیاز به جنس مخالف دارد و آنها بعضا خیال می کنند که عشقشان معنوی است، ولی اینطور نیست و ناشی از غرایز و نیازهای عاطفی و جنسیتی آنها است.

وجود عشق و احساس در انسان طبیعی است، اما مشکلی که در رفتار جوانان وجود دارد این است که در میل و گرایش به جنس مخالف که به صورت طبیعی در هر فردی اعم از دختر و پسر وجود دارد، عقلانیت خود را لحاظ نمی کنند، یعنی در انتخاب ها ابتدا باید با عقل خود محاسبه کنند و ببینند این موضوع برای آنها مناسبت دارد یا نه و امکان تحقق وجود دارد یا نه و شرایط و راه های عقلانی و عرفی را طی کنند، و سپس به صورت احساسی با موضوع درگیر شوند و در حقیقت قلبشان باید بعد از عقلشان به صحنه بیاید، تا مشکلی پیش نیاید، ولی در بسیاری از موارد متاسفانه ابتدا عاشق می شوند و بعد می خواهند ببینند آن فرد برایشان مناسب است یا نه که خوب به مشکلات فراوانی برخورد می کنند مانند مخالفت والدین.

بهترین کار این است که جوانان به شدت مراقب قلب خود باشند و برای ازدواج و تامین نیازهای طبیعی و احساسی، از طریق روش های عقلانی و عرفی عمل کنند و زمینه های لازم را برای این کار فراهم نمایند و تامین این خواسته را به خانواده ها بسپارند و نگذارند، قبل از عقل، عشق و احساس بر آنها غلبه کند، زیرا در این صورت اساسی که صرفا بر پایه های احساس گذاشته می شود، سست و فروریختنی خواهد بود، ولی اگر اساس زندگی خود را بر پایه ها و ستون های عقلانی بناکنند، استحکام آن بیشتر خواهد بود. 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/8/18::: ساعت 8:31 صبح

چرا این قدر زندگى سخته؟ چرا خدا کمکم نمى کنه؟ چرا اون موقع که نخواسته بودم کمکم کرد، حالا که هر لحظه ازش می خوام، کمکم نمى کنه!

در پاسخ به چند مطلب توجه کنید :
1- اطمینان داشته باشید که خداوند هر گز بندگان خوبش را در سختی ها تنها نمی گذارد و لطف و رحمت خود را آنها در شرایط سخت و دشوار دریغ نمی دارد .
2- این تصور که خداوند به شما کمک نمی کند نادرست و خلاف واقع است زیرا اگر کمک او نبود هر گز من و شما تاب تحمل سختی ها و گرفتاری ها را نداشتیم . کمک و امداد الهی است که به ما توان و نیرو بخشیده و لطف ظاهر و پنهان او است که به ما روحیه و نوید می دهد و ما را به آینده امیدوار می سازد .
3- با براهین قاطع عقلی اثبات شده که خدا رحمان و رحیم می باشد و محال است بدخواه بنده ی خویش باشد. او که قبل از خلقت انسان ، غذای او را در سینه ی مادرش قرار می دهد و مهر او را در دل والدینش می کارد تا مراقب و مواضب او باشند ، چگونه ممکن است بدخواه انسان باشد؟!

آن خدایی که بهترین بندگان خویش را برای راهنمایی بشر فرستاد و فرشتگان را واداشت که بر مقام والای انسان سجده کنند چگونه ممکن است راضی شود که بنده اش بی جهت سختی بکشد؟! آن خدایی که هنگام گناه بلافاصله بنده اش را مجازات نمی کند و به او فرصت توبه می دهد و توبه کنندگان را دوست می دارد ، چه سان می تواند به بیهودگی او را در میان دشواری ها اندازد؟!

آن خدایی که گناه را یک برابر می نویسد و ثواب را دست کم ده برابر و بلکه بیشتر ثبت می کند و حتّی به نیتهایی هم که به صحنه ی عمل نمی آیند ، ثواب می دهد ، چگونه به آزار بیهوده ی بشر رضایت می دهد؟! آن مهربان خدایی که فرمود: « مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما، کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل کنند ، عملی صالح ، پس آنان کسانی هستند که خداوند گناهان آنان را تبدیل به حسنات مى‏کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است» (الفرقان:70) ، چگونه باور توان کرد که بنده اش را در سختی و رنج بی ثمر بخواهد؟!
پس بی شکّ و تردید ، بلاها و سختی هایی که انسان به آنها دچار می شود در صورتی که نتیجه ی عمل زشت خود شخص نباشد ، برای به کمال رساندن انسان و از سر رحمت اوست. لذا او تنها کمال بنده ی خود را می خواهد و کاری را با او انجام می دهد که به نفع خود اوست. اگر ثروت و رفاه و سلامتی به نفع کمال حقیقی شخصی باشد ، به او ثروت و رفاه و سلامتی می دهد و اگر فقر و بیماری و مشقّت به نفع کمال حقیقی شخصی باشد ، فقر و بیماری و مشقّت را نصیب وی می کند. همانگونه که اگر مادر مهربان غذای لذیذ را به نفع کودک خود بداند ، او را غذای لذیذ می دهد و آنگاه که داروی تلخ را برای او مفید تشخیص می دهد ، داروی تلخ را در کام کودک دلبند خویش می ریزد. آنگاه که پدر می بیند فرزندش با تشویق خوب درس می خواند ، او را تشویق می کند و آنگاه که تشخیص دهد فرزندش با تنبیه دنبال تحصیل می رود ، او را تنبیه می نماید ؛ و این هر دو از سر مهربانی و عطوفت و خیر خواهی است.
امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ عَظِیمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِیمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ ، همانا پاداش عظیم همراه با بلای بزرگ است ؛ و خدا قومی را دوست نمی دارد مگر اینکه گرفتار بلایشان می کند.»(الکافی ، ج2 ، ص252)
و فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِمْ ، برای خدای عزّ و جلّ بندگانی در زمین هست از بندگان خالص که خدا تحفه ای از آسمان نمی فرستد مگر اینکه آن تحفه را از آن بندگان بر می گرداند به سوی دیگران ؛ و بلایی نازل نمی شود مگر اینکه آن را متوجّه اینان می کند.» (الکافی ، ج2 ، ص253 )
امام صادق (ع) به سَدیر صیرفی فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی ــــ همانا خدا هر که را دوست بدارد او را به شدّت در بلا می پیچد ؛ و ما و شما ای سَدیر روز را با بلا آغاز و با بلا به سر می بریم » (الکافی ، ج2 ، ص253 )
امام باقر (ع) فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالْبَلَاءِ ثَجّاً فَإِذَا دَعَاهُ قَالَ لَبَّیْکَ عَبْدِی لَئِنْ عَجَّلْتُ لَکَ مَا سَأَلْتَ إِنِّی عَلَى ذَلِکَ لَقَادِرٌ وَ لَئِنِ ادَّخَرْتُ لَکَ فَمَا ادَّخَرْتُ لَکَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ ، همانا خدا هر که را دوست بدارد او را به شدّت در بلا می پیچد و بلا را به شدّت بر او می بارد. پس چون بنده خدا را بخواند ، می گوید: لبّیک بنده ی من ! اگر بخواهم در برآوردن خواسته ات عجله کنم بر آن قدرت دارم و اگر بخواهم آن را برایت ذخیره می کنم ؛ پس چیزی برایت ذخیره نمی کنم مگر اینکه برای تو خیر است»(الکافی ، ج2 ، ص253 )
عبد الرَّحمن بن الحجاج گوید: « ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَلَاءُ وَ مَا یَخُصُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً فِی الدُّنْیَا فَقَالَ النَّبِیُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ یُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بَعْدُ عَلَى قَدْرِ إِیمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِیمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِیمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُه‏ ؛ نزد امام صادق (ع) از بلا یاد شد ، و از آنچه خدا آن را تنها برای مومنان قرار داده است. پس امام فرمودند: از رسول خدا پرسیده شد که در این دنیا چه کسی از مردم بیشتر در بلاست؟ رسول خدا فرمودند: نخست انبیاء و سپس هر که به ترتیب شبیه تر است به آنان ؛ و مومن به اندازه ی ایمان و عمل صالحش بلا داده می شود. پس هر که ایمانش صحیح و عملش نیک باشد بلایش شدیدتر می شود و هر که ایمانش سست و عملش ضعیف باشد ، بلایش کم می گردد.» (الکافی ، ج2 ، ص252)
البته باید توجّه داشت که منظور از این بلایا ، بلایای غیر اختیاری است نه بلایایی که خود شخص با سوء اختیار خویش بر سر خود می آورد.
4- در مورد گرفتار شدن مومنین به ابتلائات و بیماری ها در منابع روایی شیعه دلایل متعددی مطرح گردیده است ؛ که در اینجا به دو مورد اشاره می کنیم :
الف : کفّاره گناهان و پاکی مومنان از گناهان
از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم روایت است که فرمود : خداوند سوگند یاد کرده که هر گاه بخواهد بنده‏اى را از دنیا ببرد در حالیکه او را بیامرزد، و گناهانش را بریزد، در اینصورت یا بیمارش مى‏کند و یا روزیش را کم مى‏نماید و یا او را به ترسى مبتلا مى‏سازد؛ و اگر گناهى باقى بماند، مرگ را بر او سخت مى‏گرداند، تا گناهانش پاک گردد و با پاکى او را به بهشت داخل نماید. (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1ص 473 )
ب : ارتقاء مقام و درجه مومنین
اگر مومنی اهل گناه نبوده باشد در اینصورت خداوند وی را به بیماری ها و بلاها مبتلا می نماید تا اجر و قرب او در نزد خداوند بیشتر گردد .
امام صادق علیه السّلام فرمودنده اند : « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا، خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار مى‏کند و او را به بیمارى در بدن مبتلا مى‏سازد و یا در مصیبت اهل و فرزند قرار مى‏دهد و یا یکى از مصیبت‏هاى دنیا را متوجه او مى‏کند تا او را پاداش دهد. » ( بحار الأنوار ، ج‏64، ص 237)
و فرمودند: « إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِی جَسَدِه‏ ، در بهشت مقامى هست که هیچ کس به آن جایگاه نمى‏رسد مگر اینکه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد. » ( بحار الأنوار ، ج‏64، ص 237)
بنابراین بر اساس آنچه که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده ، دچار شدن افراد مومن به درد و بیماری قبل از مرگشان موجب پاک شدن گناهانشان می گردد و در صورتی که گناهی نداشته باشند منزلت آنها در نزد خداوند بالا خواهد رفت و به مقامهای والای بهشتی دست خواهند یافت .
3- اینکه اکثر مردم بلایای الهی را بد می دانند ، ناشی از جهل آنهاست. همانگونه که کودکان آمپول را بد و پزشک را موجودی ترسناک فرض می کنند. در حالی که بزرگترها عالمند که آمپول خیر است و پزشک فردی است دوستدار انسانها. خداوند متعال می فرماید: « ... عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛ بسا چیزى را ناخوش داشته باشید در حالی که آن به سود شماست و بسا چیزى را دوست داشته باشید در حالی که به زیان شماست ، و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید. » (البقرة: 216 )
آری این ما کودکان خردسال بزرگ پیکریم که ناملایمات زندگی را چون آمپول شفا بخش ، شرّ و نامهربانی می انگاریم امّا شیفتگان محبّت پروردگار به عمق حوادث نظر کرده ، پشت زلف سیاه و آشفته ی بلایا صورت زیبای یار دیده می گویند:

اگر با من نبودش هیچ میلی - چرا ظرف مرا بشکست لیلی.
و جناب حافظ شیرین بیان چه خوش سروده است که:

به تیغم گر کُشد دستش نگیرم - به تیرم گر زند منّت پذیرم

کمان ابروی ما را گو بزن تیر - که پیش دست و بازویت بمیرم» .
5- به چند نکته نیز بایدتوجه داشت :
الف- امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، بلکه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابی‌ها آزمایش مى‌کند، چنانکه قرآن مى‌گوید و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة؛ ما شما را به وسیله بدی‌ها و خوبی‌ها امتحان مى‌کنیم. انبیاء/ 35
و در جاى دیگر از قول سلیمان علیه السلام مى‌خوانیم: هذا من فضل ربى لیبلونى اء اشکر ام اکفر؛ این از فضل پروردگار من است او مى‌خواهد مرا آزمایش کند که من در برابر این نعمت شکرگزارى یا کفران مى‌کنم؟ (سوره نمل/ آیه 40)
ب- لازم نیست همه مردم با همه وسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد، چرا که تناسب با روحیه‌ها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است .
ج- ممکن است یک انسان از عهده پاره‌اى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى که در برابر امتحانات دیگر سخت مردود شود.
د- ممکن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلا خداوند کسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مى‌دهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مى‌کشد که آیا آنها در مقام همدردى بر مى‌آیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مى‌کوشند یا نه؟
5- در میان پیروان مکتب انبیاء نمونه‌هاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مى‌شود که هر کدام مى‌تواند الگو و اسوه اى مناسب برای ما باشد. در ذیل یک نمونه از انها بیان می شود :
زن مسلمان بادیه نشینى بود به نام ام عقیل که دو میهمان بر او وارد شد، فرزندش همراه شتران در بادیه بود، در همان لحظه به او خبر دادند که شتر خشمگین فرزندش را در چاه انداخته و بدرود حیات گفته، زن با ایمان به کسى که خبر مرگ فرزند را براى او آورده بود گفت از مرکب پیاده شو، و به پذیرائى از مهمان‌ها کمک کن، گوسفندى که حاضر داشت به او داد تا آن را ذبح کند و سرانجام غذا آماده شد و به نزد میهمانان گذاشت آنها مى‌خوردند و از صبر و استقامت این زن در شگفت بودند، یکى از حاضران مى‌گوید: هنگامى که از غذا خوردن فارغ شدیم، زن با ایمان نزد ما آمد و گفت: آیا در میان شما کسى هست که از قرآن به خوبى آگاه باشد، یکى از حاضران گفت: بله من آگاهم، گفت آیاتى از قرآن بخوان تا در برابر مرگ فرزند مایه تسلى خاطر من گردد، او مى‌گوید: من این آیات را براى او خواندم و بشر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون. اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون .
زن خداحافظى کرد سپس رو به قبله ایستاد و چند رکعت نماز گزارد، سپس عرض کرد: اللهم انى فعلت ما امرتنى، فانجز لى ما وعدتنى؛ خداوندا! من آنچه را تو دستور داده بودى انجام دادم، و رشته شکیبائى را رها نساختم، تو هم آنچه را از رحمت و صلوات به من وعده داده‌اى بر من ارزانى دار.
سپس اضافه کرد: اگر بنا بود در این جهان کسى براى کسى بماند ... یکى از حاضران مى‌گوید من فکر کردم مى‌خواهد بگوید فرزندم براى من باقى مى‌ماند، اما دیدم چنین ادامه داد: پیامبر اسلام محمد صلى الله علیه و آله و سلم براى امتش باقى مى‌ماند!
 


 
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید