بازدید امروز : 128
بازدید دیروز : 65
چرا مبارزه؟ چرا انقلاب؟
تفسیر توحیدی { لا اله }
جمله توحیدی لا اله الا الله که روح اسلام است، دو بخش دارد. بخش اول آن که نفی شرک است، اشاره به بعد مبارزاتی توحید می کند و بخش دوم آن بر یکتاپرستی تاکید می کند.
بر این اساس اسلام دینی است که دو بخش مهم دارد. بخش اول آن مبارزه و جهاد درونی و بیرونی با شرک و کفر و مظاهر و تاثیرات منفی و تخریبی آن بر بشریت و انسانیت است که به صورت ظلم و استکبار و سلطه گری و هجوم های مختلف فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و نظامی و اخلاقی نمود پیدا می کند.
بخش دوم توحید که تاکید بر یکتاپرستی دارد، عامل اصلی قرب انسان به خدای متعال و کمال جامعه و تمدن انسانی است. بقای یکتاپرستی در حقیقت آرمان مبارزات توحیدی است. فلسفه نفی شرک و مبارزات توحیدی که در جهاد اکبر و اصغر تبلور می یابد، تحقق خداپرستی در فرد و جامعه می باشد.
در این نگاشته می خواهیم کمی بیشتر درباره بعد منفی توحید یعنی {لا اله} توضیح دهیم.
یکی از مصادیق نفی شرک و مبارزه با مظاهر آن، در صحنه کربلا و در روز عاشورا، اتفاق افتاده است. درست است که امام حسین (ع) رهبر نهضت عاشورا ومحور همه چیز بود و همچنین درست است که هدف امام حسین (ع) بقای مکتب توحیدی اسلام و حفظ خداپرستی در عالم و تاریخ بود، اما باید توجه داشته باشیم که متن این نبرد و جانبازی و قیامی که اتفاق افتاد، ظهور (لا اله) بود.
در این قسمت می خواهیم شما را با اهمیت بخش منفی توحید (لا اله) بیشترآشنا کنیم. می خواهیم بگوییم که اسلام با مبارزه شروع می شود. مسلمانی نیز با مبارزه شروع می شود. مسلمانی که خداپرست هست اما در جبهه مبارزه با مظاهر شرک و کفر حضور ندارد، یک مسلمان ناقص است. مومن واقعی نیست. به قول امام خمینی (رض) مسلمان آمریکایی است.
چرا؟ چون شعار اسلام با نفی شرک و کفر شروع می شود و خود اسلام و توحید نیز با مبارزه با شرک و مظاهر آن شروع شده است. به محض اینکه پیامبر اکرم ص دعوت خود را علنی کرد مبارزه با مشرکین شروع شد. البته هجوم را مشرکین شروع می کنند چون منافع خود را در خطر می بینند. در ادامه هم زمانی اسلام به اوج خود رسید که مسلمانان مکه را فتح کردند و عملا بساط بت پرستی را از جامعه آن روزگار برچیدند و به آن خاتمه دادند.
جنبه جهادی و مبارزاتی اسلام خیلی مهم است. برای تحقق خداپرستی در جهان ابتدا باید با شرک وکفر و مظاهر آن جنگید. خداپرستی آرمانی است که بدون مبارزه و مقاومت بدست نمی آید.
امام حسین (ع) هم از همین الگو پیروری می کند. قیام امام حسین (ع) تجلی (لا اله) و مبارزه با شرک و مظاهر و تاثیرات منفی آن بر اسلام و مسلمین بود، اگر چه هدف نهایی چنین مبارزاتی بقای (الا الله) یعنی یکتاپرستی و حفظ آن است.
امام خمینی (رض) در انقلاب اسلامی ایران هم از همین الگو پیروی کردند. ایشان قبل از پیروزی انقلاب به مردم آموخته بود که هر چه فریاد دارند بر سر شاه بزنند و به هیچ کاری کمتر از رفتن و سقوط سلطنت شاه راضی نمی شد. زیرا می دانست رژیم شاه مظهر کفر و شرک و دست نشانده شیطان برزگ آمریکا است و تا شاه ساقط نشود، امکان تشکیل حکومت توحیدی و بسط و گسترش خداپرستی در این کشور وجود ندارد. بنابراین انقلاب اسلامی ایران هم با مبارزه با مظاهر شرک و کفر شروع شده و تجلی کلمه (لا اله) است.
آنچه گفته شد در تجلی (لا اله) در جامعه بود. در خودسازی نیز جهاد اکبر درونی با نفی شرک و ترک مظاهر آن، یعنی گناه شروع می شود. انجام واجبات بدون ترک محرمات نه موثر است و نه قابل قبول خداوند. نماز و روزه بدون مبارزه با شرک درونی و جهاد اکبر با هواپرستی و دنیا پرستی و مانند آن، چندان تاثیری در رشد و کمال انسانی ندارد. عبادت اگر با تزکیه نفس همراه نشود، کمال آور نیست و بی خاصیت است.
بسیاری از مومنان را مشاهده می کنیم که علی رغم مثلا پنجاه سال عبادت خدا، رشد محسوسی در آنها مشاهده نمی شود، این به خاطر این است که جهاد اکبر در آنها شکل نگرفته است و بعد مبارزاتی و جهادی توحید فراموش شده است.
نتیجه می گیریم که انقلاب درونی و جهاد اکبر با نفس و شیطان و همچنین انقلاب بیرونی و جهاد کبیر با مشرکان و کافران و منافقان و نفوذی ها یک ضرورت دینی و توحیدی است و بدون آن اسلامیت و مسلمان بودن ناقص است.
سی و هشتمین سالگشت انقلاب توحیدی ایران را به موحدان و خداپرستان جهان تبریک می گوییم.
انقلاب توحیدی
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب توحیدی بود. برای اثبات این مدعا لازم است ببینیم رژیم شاه چه رژیمی بود تا در مقابل به چرایی و ضرورت مبارزه با شاه و براندازی حکومت پهلوی و انگیزه امام خمینی (رض) از برپایی انقلاب اسلامی پی ببریم.
حکومت شاه و همچنین پدر او رضا شاه، یک حکومت طاغوتی بود. طاغوت، یعنی حکومت شیطانی، یعنی دست نشانده شیطان. شاه دست نشانده شیطان بزرگ آمریکا بود و منویات و اهداف استکباری و شیطانی آمریکا و غرب را پی گیری می کرد.
شیطان دشمن توحید است و کار اصلی اش مبارزه با توحید و یکتاپرستی و صراط مستقیم الهی است و این مبارزه را از طریق اشاعه و ترویج انواع شرک و غیر خداپرستی انجام می دهد.
کار طاغوت و دست نشاندگان شیطان هم چیزی جز مبارزه با توحید و اشاعه فرهنگ شرک نیست. رضا شاه هم که کشف حجاب کرد و با دین و روحانیت به مبارزه مستقیم پرداخت، هدفش مبارزه با توحید و ترویج شرک بود.
پسرش محمد رضا هم دقیقا همین راهبرد را دنبال می کرد، یعنی دنیا پرستی و شهوت پرستی و نفس پرستی و شاه پرستی و پول پرستی و تجمل پرستی و قدرت پرستی و انواع پرستش غیر خدا را ترویج می کرد.
محمد رضا رسما آمریکا و فرهنگ غرب را می پرستید و بدون اجازه آنها آب نمی خورد. او یک شیطان پرست واقعی بود. کسانی که زمان شاه را درک کرده اند به خوبی با فرهنگ مشرکانه حکومت شاه در آن زمان آشنا هستند.
نظام شاهی در ایران نظام سلطه و خودپرستی و استکبار و دیکتاتوری و استبداد بود، این نظام چیزی جز نظام طاغوتی ضد توحید نبود.
نظام توحیدی دقیقا ضد نظام سلطه انسان ها بر انسان های دیگر است. در نظام توحیدی خدا بر مردم حکومت می کند و ولی خدا هم چه معصوم و چه فقیه، از طرف خدا به حکومت منصوب و بر مردم حکومت می کند. حکومت اولیای خدا بر مردم خدایی است، یعنی حکم خدا را در جامعه اجرا و ترویج می کند. در نظام توحیدی استکبار افراد انسانی و استبداد و خودپرستی و دیکتاتوری انسان ها نسبت به انسان های دیگر جایی ندارد.
اکنون آشکار می شود که چرا امام خمینی (رض) در مقابل نظام شاهنشاهی قیام کرد. امام خمینی (رض) ویژگی اصلی اش این بود که عارف بود، موحد بود، استاد عرفان دیده بود. راه عرفان رفته بود. یک موحد خالص بود، کسی که در زندگی اش هرگز شرک و دنیاپرستی مشاهده نشده است. شجاعتی هم که او داشت، حاصل همین روحیه و اعتقاد عمیق توحیدی او بود.
امام خمینی (رض) هرگز به چیزی جز خدا فکر نمی کرد و به چیزی جز خدا دعوت نمی کرد و تمام فکر و ذکر و سخن و عمل اش الهی و توحیدی بود. این ویژگی بود که او را موفق به این کار بزرگ کرد. با توحید بود که او توانست حکومت دو هزاروپانصد ساله شاهنشاهی در ایران را منقرض کند و شاه را با آن ارتش قوی و ساواک مخوف اش به زباله دان تاریخ بفرستد و حکومت اسلامی ایران را بنیان گذاری نماید.
هدف امام از انقلاب اسلامی تشکیل حکومت توحیدی بود. هدف حکومت توحیدی، ساختن جامعه توحیدی و ترویج فرهنگ توحیدی و اقتصاد توحیدی و اخلاق توحیدی و در نهایت رسیدن به تمدن توحیدی، یعنی همان آرمان شهر اسلام است.
البته طبیعی است که موفقیت امام و انقلاب و حکومت توحیدی در ایران برای تحقق تمدن تمام عیار توحیدی قبل از ظهور امام عصر (عج) نسبی خواهد بود و ما هرگز توقع نداریم که با انقلاب اسلامی ایران به نهایت موفقیت در این زمینه دست یابیم؛ چرا که می دانیم: تحقق نهایی آن در عصر ظهور و به دست توانای امام عصر عج خواهد بود.
امام زمان (عج) است که بساط شرک و کفر را به کلی از جهان برمی چیند و حکومت توحیدی و عدالت که ظهور اجتماعی توحید است را در جامعه انسانی گسترده می کند، اما امام خمینی (رض) در این زمان به حسب وظیفه ای که احساس می کرد، به منظور زمینه سازی برای انقلاب حضرت مهدی عج باید این کار بزرگ را شروع می کرد که در این زمینه هم کاملا موفق شد.
اما اکنون یک سوال مهم مطرح می شود و آن اینکه: وظیفه ما در این زمان چیست و چگونه باید از این انقلاب توحیدی حفاظت کنیم؟
در پاسخ به این سوال مهم باید توجه کنیم که راه حفاظت از انقلاب توحیدی هم اشاعه تفکر توحیدی و فرهنگ توحیدی و مبارزه با انواع شرک و فرهنگ شرک آمیز غرب و واکسینه کردن افکار و اخلاق و سبک زندگی مردم در مقابل هجوم فرهنگی دشمنان توحید و یکتاپرستی است.
والسلام. علم خواه
مفهوم انقلابهاى مخملى و انقلابهاى رنگین چیست؟
پاسخ این سؤال را به صورت مختصر در نکات زیر دنبال مىکنیم:
انقلابهاى رنگین
انقلابهاى رنگین، نامى است که به طور گروهى به دستهاى از تحرکات مربوط به هم اطلاق شده است که در بسیارى از جمهورىهاى شوروى سابق و کشورهاى شرقى - بلوک شرق - به وقوع پیوسته است. وجه مشترک تمامى این حرکات، مبارزاتى منفى است که بر ضد حاکمان متعصب و دیکتاتور انجام شده است. به طور کلى، مخالفان، از دموکراسى و آزادى دفاع کردهاند و در تمام حالات، یک رنگ یا گل خاص، به عنوان نماد، مورد استفاده قرار گرفته است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید