بازدید امروز : 122
بازدید دیروز : 65
ما چند نوع تقوا داریم، لطفا کمی توضیح دهید؟
انواع تقوا:
1. تقواى روحى : انسان باید روح خود را به اندازه ایى تقویت نماید که تقوا در آن به صورت یک ملکه در آید و آن را از آلودگى ها حفظ نموده و چنان روح قوى و پاکى داشته باشد که بتواند به وسیله آن به خداوند نزدیک شده و راه تکامل را طى کند.
2. تقواى مغزى و فکرى : تقوایى است که انسان را از هر گونه مخاطره مغزى دور نموده و نمى گذارد مغز او به افکار نامتناسب آلوده گردد. کسى که داراى تقواى مغزى است ، نه تنها با اعضا و جوارحش گناه نمى کند، بلکه فکر انجام گناه را هم به مغز خود راه نمى دهد.
3. تقواى اعضاء: این است که تمام قواى بدن و جوارح ، در اختیار و کنترل خود انسان باشد. چشم نتواند بدون اجازه به هر جا که مى خواهد نگاه کند. گوش براى شنیدن هر نغمه ایى آزاد نباشد و همچنین اسفل اعضاء و... باید با نیروى باطنى تقوا، همه اعضاى بدن را نگهدارى و در تحت مراقبت و کنترل قرار داد.
4. تقواى قلبى : خداوند عالم از تقواى قلبى به ((شعائر الله )) یعنى (علامت هاى خداوند) یاد کرده است و مى فرماید:
و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب (186)
کسى که بزرگ بشمارد و بشناسد علامت هاى خدا را، پس بدرستى که تقوا در قلب او برقرار است .
5. تقواى علمى : یعنى حفظ و نگهدارى مشاعر، از کج اندیشى و اعتقاد باطل ؛ فرموده اند: اشرفیت علم موقوف است به اهمیت موضوع آن علم ؛ بنابراین هر کسى که طالب علم است ، باید آن علمى را طلب کند که با تقوا سنجیده شده و انسان را به راه حق بکشاند.
6. تقواى سیاسى : تقوایى است که باید همه در آن را نظر داشته باشند، چون هیچ جامعه ایى بدون سیاست پیش نمى رود. هرگاه در جامعه ایى سیاست واقعى پیاده نشود، آن جامعه رو به انحطاط مى رود و مستعمره جوامع دیگر مى شود؛ بنابراین بر همه افراد با تقواى جامعه لازم است که آگاه باشند و نگذارند ابر قدرت هاى عالم بر آنها تسلط پیدا کنند. ادامه مطلب...
تقوای ستیز و تقوای پرهیز در نهج البلاغه را توضیح دهید؟
راغب در کتاب مفردات القرآن میگوید:«وقایه» عبارت است از محافظت یک چیزی از هر چه به او زیان می رساند و تقوا یعنی نفس را در وقایه قرار دادن از آنچه بیم می رود... تقوا در عرف شرع یعنی نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه می کشاند به اینکه ممنوعات و محرمات را ترک کند1
معمولا تقوا را به معنای پرهیزکاری می دانیم در صورتی که ترجمه صحیح آن «خود نگهداری» است که همان ضبط نفس است. دلیل اینکه تقوا را مترادف پرهیزکاری استعمال می کنیم این است که در عمل (لازمه تقوا و صیانت نفس نسبت به چیزی ترک و اجتناب از آن چیز است اما نه این است که معنای تقوا همان ترک و پرهیز و اجتناب باشد.)2
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید