بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 62
موضوع خودسازی توحیدی هویت انسانی است.
انسان به دلیل داشتن بدن و روح دو نوع هویت و زندگی دارد.
هویت و زندگی بشری:
هویت و زندگی انسانی:
هویت بشری همان بدن و طبیعت حیوانی انسان است که بشره و ظاهرش انسانی است.
زندگی بشری: می خوریم می خوابیم بازی می کنیم، بزرگ می شویم، شغل انتخاب می کنیم. کار صنعتی می کنیم، کشاورزی می کنیم. ازدواج می کنیم ، مسافرت می رویم، ورزش می کنیم، خانه می سازیم، بچه دارمی شویم، بازنشست می شویم و در نهایت می میریم و خاک می شویم.
درباره هویت بشری در قرآن کریم آمده: سران کفر به قوم خود می گفتند: آنکه ادعای پیامبری دارد، جز بشری مانند شما نیست. از آنچه شما می خورید و می نوشید، می خورد و می نوشد، ما هذا الا بشر مثلکم یاکل مما تاکلون منه و یشرب مما تشربون. مومنون، 33.
بشریت ما از سنخ حیوان است؛ یعنی نوعی از انواع حیوانات محسوب می شویم و فلاسفه ما را تحت عنوان حیوان سخنگو تعریف می کنند.
ولی هویت انسانی ما از سنخ ملکوت و عوالم فرا طبیعی است از سنخ روح است .
خدای متعال ابتدا بدن و هویت بشری انسان را تکمیل کرد و بعد از روح خویش در او دمید و آدمی صاحب بعد مجرد انسانی شد آنگاه به ملائکه فرمود: بر او سجده کنند، فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین. حجر، 29. ملائکه در حقیقت در برابر انسانیت و روح انسان سجده کردند.
زندگی انسانی: علم آموزی، مطالعه، تفکر، تعقل، پژوهش، استدلال، حجت ، دین ، ایمان، خودشناسی، خودسازی، خداشناسی، پرستش، روحانیت، معنویت، سیر و سلوک، معرفت، قرب به خدا، انسانیت، فطرت، کمال، هدایت، صراط مستقیم، اخلاق و عشق هنر ادبیات فرهنگ. اینها واژه هایی هستند که مربوط به زندگی انسانی ما است.
موضوع خودسازی:
موضوع خودسازی دقیقا "انسانیت" ما است.
تمام سیستم های تاثیر گذار مثبت فرهنگی و دینی و در مقابل تمام سیستم های تاثیر گذار منفی شیطانی انسانیت ما را هدف گذاری کرده اند.
البته دین در حاشیه به هویت بشری هم می پردازد. بدن نقش مرکب را برای روح بازی می کند و ماموریت مهمی به او واگذار شده است ولی کاربردش فقط در دنیای مادی است و روح بعد از انتقال به عالم آخرت بدن مناسب دیگری خواهد داشت.
روش خودسازی توحیدی
خودسازی یک کار عالمانه و آگاهانه است.
روش بنده در خودسازی توحیدی روش موعظه و نصیحت و منبر نیست. نمی خواهیم صرفا تحریک احساسات معنوی کنیم.
ما سعی می کنیم مطالب را مبتنی بر علم یعنی ساختار علمی و منطق و استدلال ارایه بدهیم. روش علمی درک عقلانی به مخاطب می دهد نه صرفا تحریک احساسات باشد.
تحریک احساسات معنوی برای ایجاد انگیزه خوب و لازم است اما بعد از دادن درک علمی و ساختن تفکر باید باشد.
اکثرا فکر می کنند کسی که اخلاق می گوید تنها باید نفس داشته باشد صاحب نفس باشد تا تاثیر بگذارد. نفس خوب است اما نه عوامانه. نفس عالم موثر است و در حقیقت هیچ عاملی مانند علم و حقیقت موثر نیست.
بعضی ها تنها با داشتن مهارت سخن وری و جذابت ظاهری می خواهند تاثیر گذار باشند.
در حالی که ممکن است کسی مانند یک مرجع اصلا مهارت سخن وری نداشته باشد ولی یک کلمه بگوید و آن کلمه موج ایجاد کند.
مهارت سخن وری خوب است اما تاثیر گذاری تنها با مهارت سخنوری نیست. عامل اصلی تاثیر گذاری گفتن حقیقت و علم است.
منبر و موعظه در جای خود خوب است اما با آن نمی شود انسان کامل تربیت کرد.
—---------------—
چرا؟ چون ریشه کمال انسان در علم و آگاهی است. حدود 60 درصد خودسازی علم و آگهی است و علم است که انسان را می سازد.
حتی خدا هم با علم خدایی می کند و بعد از صفت حیات که بزرگترین صفت خدا است صفت علم قرار دارد. بقیه صفات بعد از علم هستند. این به این معنا است که خدا هم از طریق علم جهان را آفریده و اداره می کند.
ریشه عصمت هم در علم است. ریشه نبوت و رسالت و ولایت هم در علم است.
طلبه ها بیشترین کاری که انجام می دهند کار علمی است و از طریق علم به کمال می رسند. البته عمل هم شرط است اما عمل وقتی تاثیر دارد که مبتنی بر آگاهی باشد.
عمل کم یک عالم در انسانیت و کمال و قرب او به خدا موثر است در حالی که عمل زیاد آدم نااگاه تاثیر بسیار کمی دارد.
عمل بدون علم در روایت داریم که حتی گمراهی اش بیشتر از هدایت است.
رسول گرامی فرمودند: «من عمل علی غیر علم کان ما یفسده اکثر مما یصلح، کسی که عمل بدون علم انجام دهد فسادش بیشتر از صلاحش است .
امام صادق ع فرمودند: «العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا»، عمل کنندهی غیر بصیر و نا آگاه و جاهل مثل سیر کننده در غیر راه است (و بیراهه میرود) و عمل بدون علم سرعتی نمیافزاید مگر دوری از مسیر و راه را
جاهل وقتی زیادی عبادت می کند دچار انواع مشکلات مانند عجب تکبر بداخلاقی و ریا و مانند آن می شود.
پیامبر خداص فرمود اطلبوا العلم من المهد الی الهد. زگهواره تا گور دانش بجوی.
راه خودسازی با علم و آگاهی شروع می شود و با عرفان و علم پایان می یابد.
بنده در جوانی منبر یکی از منبری های معروف تهران می رفتم و ایشان از گناه و توبه صحبت می کرد و از اول منبر همه گریه می کردند. آن فضا خوب بود و حال می داد اما با آن کار کسی به کمال مطلوب انسانی نمی رسد. اگر بنده این سی سال را هم آنجا رفته بودم الان می توانستم در مقابل شما خودسازی توحیدی بگم؟
تنها روش خودسازی علمی است که موثر است و انسان را به کمال می رساند. بقیه روش ها تاثیرات جزئی دارند.
تازگی ها مد شده می گویند کاربردی صحبت کنید. دستورالعمل بدید. بگید چیکار بکنیم. بعضی از سخنران ها هم فقط اخلاق کاربردی می گویند. در مورد رفتار صحبت می کنند. توجهی به زیرساخت علمی و اعتقادی ندارند و لذا حرفشان تاثیر لازم را ندارد.
انسان از عقل و تفکر خودش فرمان می گیرد و کار عالم دینی دادن شناخت و درک عقلانی و تقویت باورهای مردم است.
ما در این روش ابتدا سلوک نظری خواهیم داشت و بعد وارد گام های عملی می شویم. شما هم نسبت به علم عنایت بیشتری داشته باشید و خیلی به عمل فکر نکنید. علم که بیاید بعدش ایمان می آید و راه عمل باز می شود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید