بازدید امروز : 90
بازدید دیروز : 65
شنیده ام که عده ای معتقد به این هستند که خدا را فقط باید با حس درونی شناخت. لطفا مقداری در مورد عقاید آنها توضیح دهید؟
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود: 1. منظور از «حس درونی» چیست؟ این پرسش اساسی باید روشن گردد تا قسمت دوم پرسش پاسخ داده شود: مقصود از «حس درونی» همان راه «دل» یا «فطرت» است. انسان دارای دو بعد وجودی است: الف. بعد عقل و خرد: کارکرد این بخش از وجود انسان تفکر و اندیشه ورزی است که سر و کارش با مفاهیم می باشد. ب. بعد احساسات و گرایش ها: خواستگاه این بخش از انسان، «دل» و «قلب» می باشد.
این بعد از وجود انسان جایگاه احساسات و عواطف و گرایشات متعالی می باشد. استاد مطهری در این باره می گوید:«خداشناسی از راه فطرت به این صورت است که از راه وجود خود انسان، خدا را اثبات کرده اند، به این معنی که گفته اند احساس وجود خدا در انسان هست، یعنی در فطرت و در خلقت هر کسی یک احساسی و یک تمایلی وجود دارد که این احساس و تمایل خود به خود انسان را به سوی خدا می کشاند. از این جهت مثل خدا و انسان مثل مغناطیس و آهن است. یک چیزی وجود دارد به نام «مغناطیس» که یک چیز دیگری را به نام «آهن» جذب می کند. این راه فقط این را می گوید که یک چنین جاذبه ای میان انسان و میان آن حقیقتی که نامش خداست وجود دارد». (کتاب توحید، انتشارات صدرا، ص 32)
امروز دانشمندان زیادى هستند که به وجود چنین احساس و شور و عشقو جنبشى در عمق روح آدمى که او را به خداى لا یزال پیوند مىدهد ایمان دارند . ما اگر بخواهیم بدانیم آیا چنین احساسى در آدمى هست دو راه در پیشداریم یکى آنکه خودمان شخصا و عملا دست به آزمایش در وجود خودمان ودیگران بزنیم دیگر اینکه ببینیم دانشمندانى که سالهاى دراز در زمینهروان آدمیان از جنبه مسائل معنوى مطالعاتى داشتهاند چه نظر دادهاندقدماى ما از طرق استدلالى و اشراقى وجود چنین عشقى را در سراسر موجودات و از آن جمله انسان اثبات مىکردند و علماى امروز تجربیات روانى رادلیل بر این مطلب مىگیرند .
از جمله این دانشمندان دانشمند معروف الکسیس کارل صاحب کتابانسان موجود ناشناخته است وى در باره دعا مىگوید: دعا پرواز روح است بسوى خدا و هم او مىگوید: گفتهاند که در عمق وجدان شعلهاى فروزان است انسان خود راآنچنانکه هست مىبیند از خودخواهىاش حرصش گمراهىاش ازغرور و نخوتش پرده بر مىدارد براى انجام تکالیف اخلاقى راممىشود براى کسب خضوع فکرى اقدام مىکند در همین هنگام سلطنتپر جلال آمرزش در برابر او پدیدار مىگردد .
از جمله این دانشمندان ویلیام جمز است وى مىگوید: هر قدر انگیزه و محرک میلهاى ما از عالم طبیعتسرچشمه گرفتهباشد غالب میلهاى ما و آرزوهاى ما از عالم ماوراء طبیعتسرچشمهگرفته چرا که غالب آنها با حسابهاى مادى و عقلانى جوردرنمىآید هم او مىگوید: من بخوبى مىپذیرم که سرچشمه زندگى مذهبى دل است و قبولهم دارم که فرمولها و دستور العملهاى فلسفى مانند مطلب ترجمهشدهاى است که اصل آن بزبان دیگرى باشد .
هم او مىگوید: عموما معتقدند که ایمان خود را بر پایههاى فلسفى محکم ساختهاندو حال آنکه مبناى فلسفى بر روى ایمان قرار دارد . پاسکال که بقول مرحوم فروغى محبت را برتر از عقل مىداند وبنیاد علم و اعتقاد را بر اشراق قلبى قرار مىدهد مىگویدبه وجود خدا دل گواهى مىدهد نه عقل و ایمان از این راهبه دست مىآید و هم او مىگوید: دل دلائلى دارد که عقل را به آن دسترس نیست.
برگسون نیز به نقل مرحوم فروغى معتقد است به دو نوع دیانت و دونوع اخلاق و براى هر یک از دو نوع مبدا و سرچشمه خاص قائل استسافلو عالى مبدا سافل صلاح هیئت اجتماعیه است و مبدا عالى فیضى است که ازعالم بالا مىرسد در باره آن نوع دیانت که از مبدا عالى سرچشمه مىگیرد مىگوید: آن همان مایه دانشى است که در جانوران غریزه و در انسان عقلرا به وجود مىآورد از آن مایه دانش در انسان قوه اشراقى به ودیعه گذاشته شده که در عموم به حال ضعف و ابهام و محو است ولىممکن است که قوت و کمال یابد تا آنجا که شخص متوجه شدهکه آن اصل اصیل در او نفوذ دارد مانند آتشى که در آهن نفوذ و آنراسرخ مىکند به عبارت دیگر اتصال خود را به مبدا در مىیابد وآتش عشق در او افروخته مىشود هم تزلزل خاطرى که از عقلدر انسان رخ کرده مبدل به اطمینان مىگردد هم علاقهاش ازجزئیات سلب شده به طور کلى به حیات تعلق مىگیرد عاشقمبر همه عالم که همه عالم از او است .
یکى از دانشمندان روانشناس معاصر که به اصالتحس دینى در عمق وجدان بشر معتقد استیونگ شاگرد معروف و مبرز فروید است وى نظریه استاد خویش را مبنى بر اینکه احساس مذهبى یک احساس مادى عقب راندهشده تغییر شکل دادهاى است رد کرد و معتقد باصالت این حس گردیده میان او و استاد در این زمینه نامهها مبادله شده است که در برخى کتبمسطور است .
اینشتاین دانشمند معروف عصر ما بیان جالبى در این زمینه داردوى در مقالهاى که از او تحت عنوان مذهب و علوم نقل شده بحثى در این زمینه مىکند و پس از اینکه مدعى مىشود محرک مذهبى در همه مردم یکسان نیستو از بعضى کتب مذهبى مانند توراه و انجیل از لحاظ طرز معرفى خدا انتقادمىکند مىگوید: یک عقیده و مذهب ثالث بدون استثناء در بین همه وجود دارد گر چه با شکل خالص یکدست در هیچکدام یافت نمىشود من آن را احساسمذهبى آفرینش یا وجود مىدانم بسیار مشکل است این احساسرا براى کسى که کاملا فاقد آن است توضیح دهم به خصوص که دراینجا دیگر بحثى از آن خدا که به اشکال مختلف تظاهر مىکند نیست در این مذهب فرد کوچکى آمال و هدفهاى بشر و عظمت و جلالى کهدر ماوراى امور و پدیدهها در طبیعت و افکار تظاهر مىنماید حسمىکند او وجود خود را یک نوع زندان مىپندارد چنانکه مىخواهداز قفس تن پرواز کند و تمام هستى را یک باره بعنوان حقیقت واحددریابد .
در قرآن مجید و آثار قطعى پیشوایان بزرگ اسلام دلایل زیادى هستبر اینکه مسئله فطرى بودن دین و توجه به خدا سخت مورد توجه بوده استظاهرا قرآن کریم اولین کتابى است که این مسئله را طرح کرده است و اکنونپس از چهارده قرن مىبینیم دانش بشرى آنرا تایید مىکند . نظر به اینکه توضیح و تفسیر این آیات خصوصا با توجه به کلماتى کهاز رسول اکرم و خاندان پاکش در توضیح و شرح آن آیات رسیده دامنه سخنرا زیاد بسط مىدهد و از حوصله این کتاب خارج است ما در اینجا تنها بهنقل برخى آیات و دو سه جمله از پیشوایان دین اکتفا مىکنیم و مىگذریم: 1- (فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیها) 2- (ا فغیر دین الله یبغون و له اسلم من فى السموات و الارض) 3- (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب)رعد آیه 28. 4- (و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا) طه آیه 124 5- (فذکر انما انت مذکر) غاشیه آیه 21 6- (سبح لله ما فى السموات و الارض) حدید حشر صف آیه اول . 7- (و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم على انفسهما لست بربکم قالوا بلى) اعراف 172. 8- (و الذین آمنوا اشد حبا لله) . 9- (فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته ویذکروهم منسى نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول. نهج البلاغه خطبه اول . 10- (ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا و اخترعهم على مشیته اختراعا ثمسلک بهم فى طریق ارادته و بعثهم فى سبیل محبته صحیفه سجادیه دعاوى اول. بحث در دلالت هر یک از این آیات و کلمات بر مدعاى ما طولانى استاز مطالعه تفاسیر این آیات و شروح این کلمات مطلب روشن مىشود.
ما چگونه می توانیم از طریق فطرت خود خداوند را بشناسیم و چطور می توانیم درون خود را بشناسیم، خداوند را هر چه بهتر در درون خود حس کنیم امدادهای او را که به ما می رسد ر ا انکار نکنیم و به طور کلی ایمان خود را افزایش دهیم؟
خدا را سپاس می گوئیم که دانشجویانی همچون شما در دانشگاههای ایران اسلامی مشغول به تحصیل بوده و همانگونه که در کسب علم تلاش کوشش می نمایند ، به دنبال کسب معارف توحیدی نیز هستند . ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید