بازدید امروز : 226
بازدید دیروز : 62
آیا کسی که توکل میکند نباید به خواسته اش از خدا اصرار کند؟ کسی که در مقام رضا است چطور؟
دوست گرامی. اصرار در دعا دو معنا دارد که با هم منافاتی ندارند و با مقام رضا هم سازگارند. از طرفی مستحب است انسان زیاد دعا کند و پیوسته از خدا بخواهد و از طرف دیگر مکروه است این اصرار به اندازه ای باشد که گویا بر خدا فشار می آورد که حتما خواسته او را برآورده کند. مثلا بگوید خدایا اگر ندهی فلان و بهمان می کنم و تهدید کند. این حالت خوب نیست اما خود دعا کردن و تکرار دعا و اصرار بر دعا مطلوب و سازنده است و با مقام رضا هم منافاتی ندارد چون شخص اصرار کننده در عین حال به خدا توکل دارد و در نهایت به نتیجه راضی است و حتی اگر خواسته اش برآورده نشود، شکایتی ندارد.
لطفا واسه تقویت ایمان چه چیزی را سفارش می کنید؟
دوست گرامی. ایمان فضای حاکم دینی و وضعیت اجتماعی وانسانی خاص مبتنی بر آن فضا است در مقابل کفر که آنهم اینچنین است. برای تقویت ایمان باید مولفه های این فضا را بشناسید و در خود ایجاد و تقویت کنید. مومن اندیشه و باورها و اخلاق و منش و شخصیت و رفتارش توسط دین تعریف شده است و در این زمینه ها کاملا با کافرها متفاوت است. منبع آموزش و یادگیری این مولفه ها هم قرآن کریم و روایات معصومین ع و کتاب های دینی معتبری است که از این دو منبع الهام می گیرند. مطالعه و تحقیق خود را زیاد کنید و سعی کنید این مشخصه ها را عملا در خویش تقویت نمایید و اگر خدای ناکرده صفاتی از اهل کفر در شما هست تخلیه و جایگزین نمایید. موفق باشید.
بنده دانشجو هستم و گاهی اوقات زمان اذان سرکلاسم و ناراحت از اینکه نماز اول وقت را از دست می دهم، چه کنم؟
دوست گرامی. درست است که نماز اول وقت مستحب است ولی باید توجه داشته باشید که اولا تحصیل علم در برخی موارد در حد وجوب است و ثانیا منظور از اول وقت ، برای دانشجویانی که بودن در کلاس برای ایشان اولویت دارد. اولین زمان ممکن است. نگران نباشید شما می توانید بعد از کلاس در اولین زمان ممکن نماز بخوانید و چون قصد اول وقت داشته اید، ولی تحقق آن امکان پذیر نبوده، انشاالله از ثواب نماز اول وقت برخوردار گردید. موفق باشید.
چه کار کنیم از آتش شهوت و هوای نفس در امان باشیم لطفا توضیح بدین؟
برای در امان ماندن از شهوت و هوای نفس چاره ای جز زندگی عقلانی و حاکم ساختن عقل نیست. در زندگی عقلانی غرایز به موقع و به صورت عقلانی و خداپسند ارضا می گردد و در کنار آن فعالیت های درست شغلی و علمی و عملی و معنوی ای که وجود دارد باعث رسیدن فرد مسلمان عاقل و مومن به تعادل می گردد.، در این صورت است که انسان یک زندگی صحیح و متعادل و سالم خواهد داشت و از آسیب در امان می ماند. موفق باشید.
وظیفه هرانسان نسبت به خودش چیست؟
دوست گرامی. وظیفه یک انسان مسلمان نسبت به خودش این است که اولا با اندیشه ها و باورها و اخلاق و سبک زندگی اهل ایمان آشنا شود و ثانیا آنها را در خودش پیاده نماید و شایسته عنوان مومن حقیقی باشد. وصف ایمان چون دارای درجاتی است می توان آنرا به صورت حداقلی و حداکثری تصور کرد. این ارزش کلی و مهم حتی به صورت حداقلی اگر قابل انطباق با کسی باشد می توان او را از نجات یافتگان و رستگاران در دنیا و آخرت دانست زیرا همه ارزشها و پایان خوب در دنیا و آخرت حاصل وجود حقیقت ایمان در انسان است. البته انسان مومن می تواند بسته به همت خود در درجات ایمان بالا رود و به ایمان حد اکثری که خاص اولیای خدا است برسد. موفق باشید.
خودشناسی یعنی چه و چه مراحلی دارد؟
خودشناسی یعنی انسان در دو مرحله انسانی و ایمانی خود را بررسی کند و اولا شاخصه ها و قوای انسانی خود را بشناسد و بررسی کند که به چه مقدار این شاخصه ها مانند عقل و اختیار را در خود نهادینه کرده است و ثانیا شاخصه های ایمانی را بشناسد و ببیند چه مقدار از این شاخصه ها برخوردار است. نتیجه چنین تفحصی این است که انسان نقایص انسانی و ایمانی خود را بشناسد و جبران کند تا به اوج انسانیت راه یابد و حیات طیبه روحانی و الهی پیدا کند.
چگونه میتوان خدا و امام زمان(عج) و رهبر را خشنود کرد؟
دوست گرامی. اگر در تمام کارها رضایت ایشان را در نظر بگیرید یعنی کارهایی که ایشان راضی نیستند انجام ندهید و کارهایی که موجب رضایت می شود انجام دهید رضایت ایشان کسب می شود. البته بحث محبت و دوست داشتن بالاتر از رضایت است. خدای متعال انجام مکروهات را دوست ندارد اما حرام نکرده و از انجام آن ناراضی نیست. برای خشنود ساختن باید علاوه بر انجام واجبات و ترک گناه کم کم وارد فاز مستحبات و ترک مکروهات شوید. موضوع رهبری یک بحث اجتماعی است و وقتی رهبر از کسی راضی است که آن فرد مدافع جامعه دینی و نظام اسلامی در صحنه جهاد با دشمن داخلی و بین المللی باشد. موفق باشید.
برای بالابردن بصیرت فردی و اجتماعی در چه حوزه هایی مطالعه مطلوب است؟
دوست گرامی. به طور کلی شناخت اندیشه و عقیده حق و باطل و همچنین صفات اهل حق و صفات اهل باطل و عملکرد جبهه حق در مقابل جبهه باطل و بالعکس در طول تاریخ از ابتدا تا کنون و مقاطع خاصی که حق و باطل با هم درگیر شده اند مانند عاشورا و صفین و انقلاب اسلامی ایران و شناخت جنگ نرمی که هم اکنون درگیر آن هستیم و نقش ولایت در حفظ و مدیریت دارالایمان و نقش شیاطین و طاغوت ها در ساختن دارالکفر و حیله ونیرنگ های دشمنان نظام ولایی و راه های مقابله با آن و مشخصه های یک شهروند پیرو ولایت و مومن واقعی مجاهد در راه خدا، از جمله عواملی است که باعث افزایش بصیرت انسان مومن می شود. موفق باشید.
چطوری ایمان خودم را قوی کنم؟
دوست گرامی. ایمان معنای وسیع و گستره مفهومی و عملی زیادی دارد و صرفا محدود به اعتقاد یا عمل فردی نیست. برای تقویت ایمان چند راهکار وجود دارد، 1- یکی شناخت حق و باطل در حوزه اندیشه و عقیده و اخلاق و عمل است و 2- دیگری تبعیت عملی از حق است و 3- مبارزه با باطل در حوزه های مذکور است. اگر کسی این راه را طی کند به حقیقت ایمان می رسد و واقعا سرباز اسلام و ولایت خواهد بود. در این راستا هم خودش رشد می کند و هم می تواند در رشد و توسعه جامعه مشارکت موثر داشته باشد. موفق باشید.
چطور میشه مثل یاران پیامبر(ص) زندگی کرد مثل عبدالله انصاری دوست امام حسین(ع) شد انسان مدام به بیراهه میره و برمی گرده چرا ما نمی تونیم تو صراط مستقیم ثابت قدم باشیم؟
دوست گرامی. یاران صدیق پیامبر و امامان معصوم ع دارای صفت بصیرت در دین بودند و این صفت باعث شده بود که ایشان را در سختی ها یاری کنند و حتی به شهادت برسند. ما اگر نمی توانیم مانند ایشان باشیم به دلیل ضعف در بصیرت است. ممکن است کسی علم داشته باشد ولی بصیرت کافی نداشته باشد و در بحبوحه فتنه ها منحرف شود و راه را گم کند. اما کسانی که بصیرت دینی و ایمانی کافی دارند؛ ثابت قدم اند و در صراط مستقیم حرکت می کنند. بصیرت یعنی حق و اهل حق، باطل و اهل آن را بشناسد و عملا پیرو ولایت حق باشد. موفق باشید.
میدونم مثلا فلان کار گناهه اما نمیتونم مقاومت کنم، صدها بار توبه کردم اما بی فایده بوده چیکار کنم؟
خواهر گرامی. چند عامل اصلی هست که باعث می شود انسان از گناه دوری کند. 1- تامین نیازهای غریزی به صورت شرعی تا اینکه انسان از زیر فشار غرایز خارج شود و مجبور به گناه نشود 2- تقویت عقلانیت و دانستن دلیل دین داری و همه چیز، مثلا بداند دلیل و فلسفه اینکه گفته اند گناه نکن چیست یا گفته اند نماز بخوان چیست و همین طور تا آخر 3- عشق و محبت به خداوند عامل نهایی کنار کشیدن انسان از دنیا و گناه است زیرا می داند که محبوب او دوست ندارد انسان برخی کارها را انجام دهد و لذا گناه را ترک می کند. مشکل شما این است که متاسفانه در همه موارد دچار کاستی و ضعف هستید و به خاطر این است که نمی توانید و انگیزه کافی برای ترک گناه ندارد. برای درمان باید سعی کنید به تدریج در این مسیر حرکت کنید و نقایص خود را جبران کنید.
برای این که گناه نکنیم چکار کنیم؟
دوست گرامی. برای ترک گناه: 1- گناهان و آثار آن ها را بشناسید 2- ازدواج کنید 3- زمینه های گناه مانند چشم چرانی و گردش در سایت های مستهجن و فیلم حرام را ترک کنید 4- ارتباط خود را با خداوند با انجام واجبات مستحکم کنید 5- ریشه گناهان یعنی صفات رزیله را از وجود خود پاکسازی نمایید 6- در انتخاب دوست دقت کنید 7- درباره عواقب آخرتی گناه مطالعه کنید 8- هرگز بیکار نباشید 9- ورزش کنید و با اراده باشید 10- توبه کنید و با عزمی جزم به سوی خداوند بازگردید 11- حب دنیا و لذت طلبی افراطی را از در خویش برانید 12- به گناه فکر نکنید 13- روزه بگیرد 14- هیچ گناهی را کوچک نشمارید. موفق باشید.
چگونه به خدا نزدیک شوم؟
دوست گرامی. شما چگونه به دوست خودتان نزدیک می شوید. دو نفر هر قدر در اندیشه و اعتقاد و اخلاق و رفتار به هم شبیه باشند، نزدیک تر خواهند بود. اگر انسان بخواهد به خدا نزدیک شود هم به همین صورت ا ست، یعنی هر قدر انسان خدایی شود در اندیشه و اخلاق و رفتار به خدا نزدیک تر است و راهکارش انجام واجبات و ترک گناه و تنظیم زندگی بر مبنای رضایت الهی است
بهترین راه عملی جلب محبت و جذبه خدا چیست؟
دوست گرامی. رسیدن به محبت الهی دو مرحله دارد. اول قرب فرایض و واجبات که در این مرحله انگیزه انسان جلب رضایت الهی است یعنی هر کاری را که خدا راضی نیست ترک و کارهایی را که خدا امر کرده است انجام می دهد. دوم قرب نوافل و مستحبات. در این مرحله سالک به دنبال جلب محبت الهی است و هر کاری را که خدا دوست دارد انجام می دهد و هر کاری که دوست ندارد ترک می کند. حرکت در این مسیر بنده را محبوب خداوند می کند. موفق باشید.
من در مراسم عزاداری سالار شهیدان با شور و اشتیاقی زیادی شرکت میکنم ولی در این مراسمها فلسفه عزاداری خود را نمیدانم، با تشکر مرا در این راه راهنمایی کنید ؟
دوست گرامی. فلسفه عزاداری و شرکت در مراسم امام حسین ع این است که عاشورایی و حسینی شویم، یعنی از امام حسین و یارانش بیاموزیم که چگونه از دین دفاع کنیم و چگونه با منکرات بزرگ اجتماعی مبارزه کنیم و چگونه بتوانیم از جان خود در راه خدا بگذریم. مهمترین ویژگی اصحاب امام حسین این بود که وقتی احساس کردند ولی زمان یاری می خواهد با جان خود او را یاری دادند و هیچ وابستگی به دنیا نداشتند و راحت خود را فدای راه حسین و دین خدا نمودند و به بالاترین مقامات عرفانی و قرب الهی رسیدند. موفق باشید.
سلام بالاترین مرتبه ایمان چیست؟
به نظر می رسد اصحاب امام حسین ع بالاترین درجات ایمان را داشتند و رسیدند. روی این حساب می شود گفت بالاترین درجه ایمان از آن کسی است که حاضر است با جان و مال در راه خداوند و حفظ دین خدا فدا شود. اصحاب امام حسین ع می دانستند که اگر بمانند همه کشته می شوند و ایستادند و ولی خدا را تنها نگذاشتند و شهید شدند و دین خدا را حفظ کردند و به بالاترین درجه ایمان رسیدند. موفق باشید.
من نماز و سبک میشمارم بعضی اوقات میخونم بعد ترکش میکنم خیلی سعی کردم درستش کنم ولی نشد شما بگین من چکار کنم تا پیوسته و مرتب نماز بخونم؟
دوست گرامی. نماز بزرگترین یاد خدا و مهمترین عامل جلب فیوضات الهی است. همانگونه که گناه مانع ریزش فیض خدای متعال بر بنده است، دعا و نماز از عوامل مهم جلب این فیوضات است. انسان از نظر روحی نیازمند تعالی و تغذیه است که اگر به او نرسد روحش کوچک و ضعیف و بیمار می شود. گناه مانع رسیدن این تغذیه و عبادت زمینه ساز آن است. اگر دین انسان را به ترک گناه و انجام واجبات به خصوص نماز فرا می خواند برای این است که انسان از تغذیه روحی و فیوضات الهی محروم نشود و رشد کند و به کمال خود برسد.
لطفا بفرمایید وظیفه اصلی یک طالب علوم دینی چیست؟
دوست گرامی. طلبه و عالم دینی در حقیقت جانشین انبیای الهی است و همان وظایف را دارد، انبیای الهی رهبران دینی و اجتماعی و سیاسی جامعه بودند و هدفشان ایجاد جامعه و امت ایمانی و دار الایمان و مدینه فاضله بوده است و برای چنین جامعه ای انسان های شایسته و شهروند واقعی تربیت می کردند. وظیفه یک عالم دینی هم همین است. طلبه یعنی کسی که در سیستم رهبری جامعه قرار دارد و باید به گونه ای تحصیل کند که بتواند در این سیستم مردم و جامعه را به سوی مدینه النبی مورد نظر اسلام رهبری نماید. موفق باشید.
چه دعایی بکنیم تا زود اجابت شود؟
یکی از یاران امام هادی علیه السلام می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم و عرض کردم:« به من یک دعای اختصاصی بیاموزید، آقای من. حضرت هادی فرمود:« این دعایی است که من زیاد میخوانم و از خدا خواسته ام هر کس بعد از من در کنار قبرم آن را خواند، خواستهاش را اجابت کند:
یا عدّتی عندالعُدد و یا رجائی و المعتمد و یا کهفی و السند و یا واحد و یا واحد یا قل هوالله احد و اسألک اللهم بحق من خلقته من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احداً ان تصلی علیهم و تفعل بی کذا و کذا
ای توشه من، و ای امید و پناهگاه و تکیهگاه من، ای خدای یگانه! تو را به حق کسانی میخوانم که هیچکس را همانند آنها قرار ندادی، و از تو میخواهم بر آنان درود بفرستی و ... در اینجا حاجت خود را بیان کن .
من پسری 16ساله هستم من حدود دو سال پیش در وجود خدا دچار شک شده بودم با مطالعه در این باب به اطلاعات خوبی دست یافته ام و دیگر پرسشی در مورد خدا در ذهن ندارم ولی نمی دانم چرا دلم آرامش پیدا نکرده وبا دیدن هر مکتبی حتی اگر مکتب خرافی هم باشد دچار شک می شوم چه باید بکنم؟
دوست گرامی. درزمینه خداشناسی اگر انسان بخواهد به آرامش برسد باید یقین داشته باشد. یقین است که علت آرامش می شود. الان شما ایمان دارید ولی به یقین نرسیده اید باید سعی کنید علم خود به خدا را یقینی کنید. این موضوع اولا به مطالعه نیاز دارد ثانیا به تفکر و ثالثا به عمل و عبادت و رابعا به طول زمان و پناه بردن به خدا از شر شیطان. سن شما زیاد نیست و زمان فراوانی در اختیار دارید تا ایمان خود را یقینی سازید و از شر شک خلاص گردید. شک از جهتی خوب نیست و انسان را متزلزل می کند و از جهتی هم راه رسیدن به یقین است و خوب است. تا انسان در چیزی شک نکند برای رسیدن به یقین تلاش نمی کند.
در مورد خدا به این موضوع توجه داشته باشید که ذات خدا همان ذات وجود است. آیا شما می توانید در وجود شک کنید. شک در وجود بی معنا است. وجود جهان، وجود خود شما، وجود طبیعت. وجود کهکشان ها. جهان و اشیاء ظهور وجود است و منظور از خداوند همان متن وجودی است که به صورت انسان و جهان ظهور کرده است. خود وجود و وجود داشتن اصلا قابل شک نیست و اگر کسی در وجود خدا شک می کند به دلیل این است که ذات خدا را نمی شناسد. یعنی نمی داند خدا همان اصل وجود جاری و ساری و بی نهایت هستی است. خیال می کند خدا مانند مظاهر و مخلوقات است که در زمان و مکانی هستند و در زمان و مکانی می شود که نباشند. مظاهر می توانند ظهور کنند یا نکنند. اما در مورد وجود این تصور باطل است. وجود ذاتش هستی است و ذات هستی با نیستی تناقض دارد و جمع نمی شود، پس نمی توان گفت: هستی می شود که نیست شود؛ چون لازم می آید که دو نقیض یعنی هستی با نیستی جمع شود و این محال است. کسی که می داند خدا وجود است هرگز شک در او راه پیدا نمی کند چون شک در وجود محال است.
اگر شخصى بخواهد طى الطریق کند باید چکار کند؟
دوست گرامی. کسی خواهد طی طریق الی الله کند باید خود را برای طی کردن دو مرحله مهم و اساسی آماده کند. یکم. راه عقل است که گردنه راه خدا است. سلوک عقلی یعنی مستند سازی تمامی افکار و اخلاق و اعمال زندگی به حجت شرعی و عقلی. یعنی انسان کاملا مطیع خدا شود و برای موضع گیری هایش حجت داشته باشد برای کسب رضایت الهی کوشش کند. دوم. راه دل و عرفان است. راه دل با محبت و عشق طی می شود. یعنی علاوه بر تکیه بر عقل، عاشق خدا هم باشد و کارهایش مستند به عشق و محبت و دوست داشتن خدا گردد. هر کاری که خدا دوست دارد انجام دهد و اگر نداشت ترک کند.
اینکه اسلام انقدر به علم ارزش میده،منظور فقط علم دینه و معارف قرآن؟ یا درسی که من هم می خونم «مهندسی» از نظر اسلام ارزش داره؟ یعنی من میتونم درس بخونم به خاطر خدا؟
دوست گرامی. ارزش علم منحصر به دین نیست. اصولا خود موضوعات ارزش ذاتی ندارند؛ ممکن است کسی علم دین بخواند ولی برای دنیا و یا علم دانشگاهی بخواند ولی برای خدا. چیزی که به علم یا عمل انسان ارزش می دهد انگیزه و نیت است. هر کاری برای خدا و خدمت به اهل ایمان باشد ارزش مند است. امروز دانشمندان هسته ای ما ترور می شوند. این نشان می دهد دشمن امروز از این ناحیه احساس خطر می کند. اگر ارزش نداشت دشمن آنها را ترور نمی کرد. همین عزیزان امروز باعث عزت اسلام هستند. علم دین برای هدایت دینی است و علوم مادی برای گذران زندگی در این جهان و هر دو مورد نیاز انسان و اسلام است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید