سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2741364

  بازدید امروز : 49

  بازدید دیروز : 65

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
[ و مردى پیش روى امام ( ع ) دیگرى را به پسرى که برایش زاده بود چنین مبارک باد گفت : تو را مبارک باد این گزیده سوار که خدایت داد . امام فرمود : ] چنین مگو ، بگو : بخشنده را سپاس بدار ، و بخشیده بر تو مبارک باد و به کمال خود رساد و نیکویى او روزیت بواد . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: جمعه 87/10/13::: ساعت 10:28 صبح

راه حسین(ع):

حتما شنیدید که هر کسی راهی به سمت خدا دارد و راه های به سوی خدا فراوان است. درست است. حسین یکی از این راه ها است. حسین یکی از  بهترین راه های به خدا رسیدن است.

هدف زندگی چیزی جز قرب الی الله و نزدیک شدن به خداوند نیست. برای نزدیک شدن به خدا راه های فراوانی وجود دارد. نماز یکی از این راه ها است. عبادت و دعا و مناجات یک راه است. بعضی از افراد از طریق علم و اجتهاد به خدا می رسند و برخی از طریق جهاد و شهادت. شهدا که یاتون هست. آنها از این راه به خدا رسیدند. بعضی ها از طریق خدمت به خلق و پدر و مادر خودشان به سوی خدا می روند. عده ای با خودسازی و سلوک و ریاضت می رسند و گروهی هم از درب حسین وارد می شوند. محبت اهل بیت(ع) یک راه بزرگ به سوی خدا است.

شنیدید بهشت چند درب دارد. چند درب همان تعدد راه ها به سوی خدا است. حسین(ع) یکی از درب های بزرگ بهشت است. یک راه بسیار زیبا به سوی خدا. می دانید چرا راه حسین بهترین راه است، چون راه حسین با آگاهی و عشق خیلی زیبا آمیخته است. در حادثه عاشورا عقل و عشق در حد نهایت به هم آمیخته بود. صحنه کربلا صحنه عشق بازی و رقص عارفانه عاشقان حسین و کسانی بود که می خواستند از طریق امام حسین(ع) و فداکاری در راه او به خدا برسند و رسیدند.

به عزاداری باید اینطوری نگاه کنیم. وقتی می خواهید به مجالس حضرت ابی عبدالله الحسین مشرف بشوید باید نیت قربت کنید. یعنی خدایا فقط برای نزدیک شدن به تو از راه حسین و درب حسین دارم می روم.

راه های زیادی به سوی خدا هست، اینهم یک راه است، البته یکی از بهترین راه ها به سمت خدا. کسانی که از این راه حرکت می کنند چه لذت ها می برند و چه عشقی می کنند و چه وصولی خواهند داشت!

اگر بدانید گریه و بکاء چه راه بزرگ و سریعی برای به خدا رسیدن است. نباید از اینها غفلت کرد. گریه سلاح مومن است و کسی که برای امام حسین(ع) گریه می کند، در قیامت گریان نخواهد بود.

این خودش یک روش سیر و سلوک است. خیلی ها را می بینیم که تمام تلاششان در راه حسین است. خوب وسیله آنها به سوی خدا حسین است. آنها سوار کشتی حسین شدند. حسین سفینه النجات یعنی همین. یعنی حسین خودش یک راه است یک وسیله است یک کشتی برای حرکت در مسیر خدایی شدن است.

بعضی ها شعر عاشورایی می گویند. عده ای هم می خوانند، گروهی منبر می روند، روضه می خوانند، حادثه کربلا را درس می دهند. مردم را با حسین(ع) و راه آن حضرت آشنا می کنند. بعضی ها هم با برپایی مجالس حسینی و خدمت به عزاداران خودشان را در این راه قرار می دهند. بعضی ها سعی می کنند با گریه و عزاداری برسند. هر کسی کاری انجام می دهد و تمام این کارها برای این است که می خواهند از درب حسین(ع) وارد بشوند.

می خواهند از راه حسین به خدا برسند و آن حضرت را وسیله تقرب خودشان قرار دادند. کسانی هم بودند که به عشق حسین(ع) با دشمن جنگیدند و با حسین حسین گفتن در راه خدا شهید شدند و به خدا رسیدند.

اگر اینطوری باشد، درست است، کسانی که می خواهند از طریق محبت و پیروی از مرام حسین(ع) به خدا برسند، قصد و نیتشان صحیح است و اخلاص دارند و اگر نیتی غیر از این داشته باشند، به خطا رفته اند و رفتارشان آلوده به ریا است.

حسین(ع) کاملترین راه خدا است. اگر نگاهی به صحنه کربلا و عاشورا بیاندازید، می بینید که تمام توحید و خدا پرستی در مقابل تمام شرک و دنیا پرستی صف آرایی کرده است. تمام صفات خوب و ارزش های اخلاقی و الهی یک طرف دیده می شود و تمام صفات بد و ضد ارزش ها و دنیا طلبی و مادیگرایی در طرف دیگر. یک طرف عبادت خدا است و یک طرف عبادت شیطان. یک طرف عشق الهی ظهور کرده و یک طرف محبت دنیا. یک طرف رنگ خدا است و یک طرف سیاهی گناه و تاریکی خودخواهی و ظلمات شرک و تباهی.

خداوند با تمام صفات متقابل اش در کربلا ظهور کرده بود و حسین خودش یک مکتب کامل انسان سازی بود و راه کاملی به سوی خدا ترسیم کرده بود. مکتبی که محصولات آن علی اکبر بود، عباس بود، عون و جعفر بود، هفتاد و دو عاشق جانباز بود. شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بودند. زینب سلام الله علیها بود.

در زمان ما خیل شهیدانی که به ندای فرزند حسین(ع) یعنی حضرت روح الله لبیک گفتند و با شعار حسین حسین و به عشق کربلا شهید شدند همگی دست پرورده معلم عشق، یعنی حضرت اباعبدالله (ع) بودند و با حسین (ع) به خدا رسیدند. ای کاش خداوند ما را هم با آنها محشور کند.

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع).

 

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 87/10/5::: ساعت 9:10 صبح

سوال: من در مراسم های مذهبی، اشک از چشمانم جاری نمی شود، چه کارهایی برای جاری شدن اشک می توانم انجام دهم؟

انسان ها از جهات گوناگون با همدیگر متفاوتند از جمله در استعدادها, عواطف و روحیات . بیش تر این تفاوتها ناشی از شرایط و زمینه ها و امکانات متفاوتی است که افراد در آن پرورش یافته اند البته خداوند در وجود انسان نیروی عقل و اراده را قرار داده است و هیچگاه انسان محبوس شرایط محیطی و... نمی باشد انسان می تواند با افعال اختیاری خود علیرغم همه شرایط محیطی و خانوادگی و پرورشی سعادتمند شود و بالعکس البته آنها که زمینه تربیتی بهتری دارند آسان می توانند در مسیر سعادت گام بردارند و کسانی که شرایط مناسبی ندارند به همت و اراده قوی تری نیاز دارند خلاصه این که راه خوشبختی برای آنها نیز باز است .

 درباره مسأله گریه نیز باید به تفاوت های فردی توجه داشت همه مثل هم نیستند و شما اگر کم تر می توانید گریه کنید خیلی نگران نباشید رعایت نکات زیر می تواند مؤثر واقع شود: 1- خوردن عدس . 2- اجتناب از پرخوری. 3- اجتناب از مجالس لهو و لعب . 4- رفتن به عیادت بیماران . 5- کمک به مستمندان . 6- معاشرت با افراد صالح ونیکوکار . 7- دلجویی از ایتام و افراد بی سرپرست .

البته اگر با رعایت نکات فوق نیز تاثیر چندانی حاصل نشد می توانید در مجالس عزاداری حالت گریه به خود بگیرید همین مقدار نیز برای شما مفید است . بعضی ها هم راحت گریه می کنند و هم راحت می خندند و بعضی ها نمی توانند به آسانی بخندند در گریه کردن هم به سختی گریه می کنند. این مطلب تا حدودی به وضعیت روحی و روانی افراد و از طرفی به رشد عواطف انسان بستگی دارد سعی کنید با عمل به نکاتی که در بالا ذکر شد عواطف خود را تقویت کنید یکی دیگر از عواملی که می تواند به شما کمک کند تجسم وقایع گذشته ای است که برای ائمه(ع) پیش آمده است سعی کنید خودتان را در آن صحنه ها قرار دهید و نقشی را به عهده بگیرید مثلا حمایت از خانواده و فرزندان امام حسین(ع) را سپس تصور کنید که امام حسین(ع) از این کار شما راضی است و شما را در روز قیامت مورد تفقد قرار می دهد ؛ تداعی این صحنه ها می تواند رقت قلب را زیادتر کند.

 آنچه در این میان مهم و اساسی است مساله معرفت وشناخت نسبت به معارف و آموزه های دینی و آشنایی با روح دیانت است .

 اگر چنین معرفتی روزی انسان گردد، اعمال و عباداتش دارای روح و مغز است و چنین شخصی به بارگاه ربوبی قرب بیشتری می یابد . شکستگی دل چیزی نیست که ما موظف به تحصیل آن باشیم بلکه باید در کسب معرفت و شناخت عمیق کوشید و تأکید و پافشاری در احادیث بر همین مطلب است . بسیار دیده شده فردی که معرفتی کوتاه و بینشی سطحی نسبت به معارف و اولیای دین دارد، در وقت شرکت در مراسم مذهبی و یا روضه بیشتر به یاد گرفتاری و سختی های خود می افتاد و دلش می شکند نه اینکه مصیبت وارد بر امام معصوم (علیه السلام) و آشنایی او با ا ئمه -علیهم السلام _ عامل شکستگی دل او باشد و بر عکس دیده شده بزرگانی با معرفت کامل چنین گریه و بی قراری از آنها دیده نشده است . اگر معرفت وجود داشت و شرایط روحی و روانی و شرایط فیزیکی و جسمانی فراهم بود ، معمولا شکستگی دل به دنبال می آید ، آن هم دل شکستگی حاصل از معرفت و شناخت که دارای ارزش و اهمیت ویژه ای است. پس بطور خلاصه شکستگی دل هر چند ارزشمند است ولی مهمتر از آن اصل «معرفت» و «محبت» و «متابعت» است. اگر چه اشکی جاری نگردد.
حال با توجه به این مقدمات به نکات ذیل توجه نمایید :
1- حالت تباکى و حزن و اندوه داشتن در هنگام ذکر مصیبت، امرى ارزشمند است؛ چنان که در روایات بدان تصریح شده است (خصائص الحسینیه، ص 142 و وسائل‏الشیعة، ج 4 ، ص 1121، ص 1124
2- منشأ گریه ارزشى، معرفت است؛ ازاین‏رو اگر احساس مى‏کنیم که در هنگام ذکر مصیبت، حالت گریه نداشته و اشکى از چشمانمان جارى نمى‏شود، حتى قلبمان نیز متأثر و اندوهگین نمى‏گردد - البته به شرط آن که مطمئن باشیم نداشتن اشک ریشه در عوارض جسمانى ندارد .
3- برای جاری شدن اشک باید زمینه‏هاى ایجاد و توسعه معرفت به اهل‏بیت(ع) را در خود تقویت کرده و موانع معرفت را از میان برداریم. زمینه‏هاى ایجاد و توسعه معرفت به اهل‏البیت(ع) عبارت است از:
1- مطالعه تاریخ زندگانى آنان
2- مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان
3- شناخت خدا؛ زیرا آنان تجلى‏گاه اوصاف الهى‏اند وبا شناخت خدا و اوصاف او، مى‏توان فضایل آنان را دریافت ( نگا: آیین مهرورزى، بخش محبت به اهل‏بیت(ع )
4- موانع معرفت؛ عمدتاً به عملکرد ما برگشته، موجب قساوت قلب مى‏شود،«من علامات الشقاء جمود العین» [حضرت رسول(ص)]، میزان‏الحکمه، ج 1، ص 455، روایت 1845 و قال على(ع): «ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قست القلوب الالکثرة الذنوب». ( همان، ص 455، روایت 18406) و موجب مى‏گردد که حتى احساسات و عواطف ما در سیطره عقل ما نباشد. این موانع عبارتند از:
1. زیاد سخن گفتن درغیر ذکر خدا (بحارالانوار، ج 71، ص 281 )
2. گناه زیاد (همان، ج 70، ص 55)
3. آرزوى زیاد (، ج 78، ص 83 )
4. گوش سپارى به امور لهو (بحارالانوار، ج 75، ص 370 )
5. جمع کردن مال ( مستدرک‏الوسائل، ج 2، ص 341 )
6. ترک عبادات‏ (تنبیه الخواطر، ص 360 )
7. همنشینى با افراد گمراه و ستمگر(بحارالانوار، ج 1، ص 203 )
8. همنشینى با افراد فرومایه و پست‏(همان، ج 77، ص 45 )
9.. خنده زیاد(همان)
5- براى از بین رفتن قساوت قلب در روایات امورى ذکر شده که مهم‏ترین آنها عبارت است از:
1. یاد مرگ‏ ،همان، ج 14، ص 30.
V
2. پند و اندرز،همان، ج 77، ص 199.
3.تفکر در آیات الهى، قیامت و حال خویشتن‏ ،همان، ج 78، ص 115.
4. ، همنشینی با اندیشمندان‏ ،همان، ص 308.
5. معاشرت با اهل فضل‏ ،معجم الفاظ غررالحکم، ص 863.  
.6. گفت و گوى علمى‏ ،بحارالانوار، ج 1، ص 203).
7. اطعام تهى‏دستان‏ ،مشکاةالانوار، ص 107.  
8. مهربانى و محبت به ایتام‏ ،همان.  
9. ذکر خدا،نهج‏البلاغه، خ 222.
V
10. ذکر فضایل و مناقب و مصائب اهل‏بیت(ع)) ،همانجا)
11. قرائت قرآن‏ ،همان، خ 176.
12. استغفار،بحارالانوار، ج 93، ص 284.
V
13. مهم‏تر از تمامى این امور، آن است که از خداوند متعال عاجزانه بخواهیم: به ما چشم اشک‏بار عنایت کند و در این میان، اهل‏بیت(ع) را واسطه قرارداده و از خود آنان نیز استمداد جوییم.
چون زتنهایى تو نومیدى شوى‏
زیر سایه یار خورشیدى شوى
رو بجو یار خدایى را تو زود
چون چنان کردى خدا یار تو بود
مثنوی دفتر 2، ابیات 22 و 23)

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 86/11/2::: ساعت 6:46 عصر
 امام حسین(ع) و احساس خطر!!

در مورد هدف یا اهداف امام حسین (ع) از آمدن به کربلا و برپایی قیام عاشورا حرف ها و نظرهای فراوانی وجود دارد.

بعضی ها با نگاه سیاسی به قضیه نگاه می کنند و معتقد هستند که امام حسین (ع) به قصد ساقط کردن حکومت یزید قیام کرد و هدفش قبضه کردن حکومت بود و بعضی ها می گویند: نه هدف امام حسین (ع) حکومت نبود. امام حسین عاشق خداوند بود و چون خدا خواسته بود که او شهید شود، به کربلا آمد تا به لقاء الله و مقام شهادت برسد.

خود آن حضرت فرمود: من برای اصلاح امت جدم قیام کردم یا در جای دیگری فرمود: من برای امر به معروف و نهی از منکر به پا خواستم، در کلام دیگری نیز دارد: من قیام کردم تا امت جدم را ز تاریکی جهالت و گمراهی برهانم و هدایت کنم.

ولی جدای از این دیدگاه ها و گفتار ها این سوال مطرح می شود که چه چیزی وجود داشته است که امام حسین می خواسته با تمام وجود خود و یارانش آن را حفظ کند؟ چه موضوعی بوده که ارزش این را داشته است که شخصیتی مانند آن حضرت (ع) خود و هفتاد و دو یار و فرزندش را فدای آن کند؟

حتما موضوع خیلی مهمی در کار بوده است و آن حضرت خطر بزرگی را احساس می کرده است.

بله خطر بزرگی وجود داشته که باید آن حضرت حتی با فدا کردن فرزندان و کودکان خود جلوی آن را بگیرد. احساس خطر بزرگی وجود داشته.

ما تا درک نکنیم که آن حضرت چه خطری را حس می کرده و آن خطر چقدر بزرگ بوده نمی توانیم اهمیت قیام امام حسین (ع) و دست آورد های عاشورا را درک کنیم. درک هدف اصلی امام حسین (ع) هم به همین بستگی دارد.

باید بفهمیم چه چیزی برای آن حضرت مهم بوده و چه خطری آن چیز مهم را تهدید می کرده که ارزش این فداکاری بزرگ را داشته است.

در طول تاریخ روزی مانند روز امام حسین (ع) و عاشورا نبوده، حادثه ای اتفاق افتاده که نسل بشر به یاد ندارد. در عاشورا وقایعی به وجود آمده که بشریت از درک آن عاجز است.

آن حادثه و مصیبت آنقدر سنگین است که اگر کسی که محب اهل بیت (ع) است به هر صورتی حقیقت عاشورا را درک کند، بعید به نظر می رسد بتواند زنده بماند و زندگی کند.

ما از درک آن حادثه عاجزیم. اگر کسی بتواند آن را تصور کند قالب تهی خواهد کرد. این مصیبت برای بشر قابل تحمل نیست. کسی فرزند شش ماهه خود را به میدان نبرد با آن انسان های وحشی بیاورد و آنها جلوی چشم او گلوی آن کودک را پاره کنند، بعد آن کودک را به خیمه بیاورد و به مادرش تحویل دهد و یا نتواند تحویل دهد و بیاید در پشت خیمه برای او قبری بکند و دفنش کند. این حادثه برای ما قابل درک نیست وگرنه نمی توانستیم تحمل کنیم.

خوب این فقط یکی از صحنه هایی است که می شود تصور کرد. از این صحنه ها دردناک تر هم وجود داشته. صحنه شهادت عبد الله پسر امام حسن (ع) که بسیار کوچک بوده هم یکی از صحنه های دردناک بی نظیر تاریخ است.

حالا سوال این است که این همه به خاطر چه چیزی بوده و آن حضرت برای نگه داری چه امر و موضوع مهمی این همه خطر کرده و چه خطری حس می کرده است؟

پاسخ این سوال خیلی ساده است. چیزی برای آن حضرت مهم تر از دین نبوده است. هیچ چیز برای یک مسلمان مهمتر از دین اش وجود ندارد. دینی که آخرین و کامل ترین دین الهی است و توسط جدش محمد (ص) به عنوان خاتم پیامبران الهی آورده شده تا بشریت در طول تاریخ و تا قیامت به وسیله آن به تکامل برسد و به خدا نزدیک شود.

دینی که حاصل تلاش و امید و آرزوی تمامی انبیای الهی بوده است. حاصل تلاش جد و پدر و برادرش بوده و همگی آنها در راه ایجاد و حفظ آن زحمات فراوان کشیدند و در نهایت شهید شدند. دینی که می خواهد تمام انسان ها را تا قیامت به آروزی خود برساند.

امام حسین(ع) قیام کرد تا دین جدش را حفظ کند و معروف هم همین بوده است. امر به معروف و نهی از منکر هم برای همین بوده که دین حفظ شود و برای آیندگان بماند.

دین مهمترین سرمایه ای است که بشر در زندگی خود دارد و بزرگترین منبع قدرت برای انسان محسوب می شود.

خطری هم که آن حضرت احساس می کرد از همین ناحیه بود. هدف بنی امیه نابودی اسلام و یگانه پرستی بود. اصولا بنی امیه بت پرست بودند و با زور مسلمان شده بودند. یزید با شعری که در این زمینه سرود آشکارا پرده از این راز  برداشت. او در شعر خود گفت: که ولا خبر جاء و لا وحی نزل، نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است و به صورت علنی دین را انکار کرد.

هدف آنها نابودی اسلام بود و این خطری بود که آن حضرت احساس می کرد و با قیام خود این خطر را از ساحت اسلام زدود و در حقیقت این دین را که آخرین دین الهی است با خون خود بیمه کرد.

یکی از راه های تحقق این هدف این بود که یزید را از حکومت ساقط کند، همان تلاشی که علی (ع) نیز نسبت به معاویه کرده بود، ولی در اثر حوادثی موفق نشد. بنابراین آن حضرت قصد سیاسی هم داشت و اگر می توانست این کار را می کرد، ولی هدف آن حضرت حکومت کردن نبود، هدف حفظ دین بود.

ولی هنگامی که دید از این راه نمی شود، راه دیگری را انتخاب کرد و آن این بود که با آفریدن حماسه بزرگی از این خطر جلوگیری کند و البته موفق هم شد و برای همیشه تاریخ، اسلام و به خصوص تشیع را حفظ و بیمه نمود و الان ما هر چه داریم از او است و تاریخ تشیع و حیات شیعه از عاشورا شروع می شود.

امید است که ما نیز بتوانیم عاشورا را به حقیقت درک کنیم و پیرو راستین ائمه اطهار (ع) باشیم.

سید مصطفی علم خواه 11-محرم-1386

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 85/6/25::: ساعت 11:25 عصر
عاشورا عقل احساس: 

انسان آمیزه‌ای از عقل و احساس است. با عقلش محاسبه و رشد می‌کند و با احساسش زندگی رو برای خودش نرم و قابل تحمل می‌کند.

حالا این سؤال پیش می‌آید که عاشورا یک حادثه عقلی است یا احساسی؟ یعنی ما باید با عقلمون اونو درک کنیم یا با احساسمون بهش عشق بورزیم.ادامه مطلب...

 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید