بازدید امروز : 105
بازدید دیروز : 42
مصداقهای وجود عنصر عشق در حادثه عاشورا کدام اند؟
در پاسخ شما دوست عزیز ابتدا به حدیثی اشاره می کنم که گر چه دارای سند صحیحی نمی باشد اما محتوا و مفهوم آن می تواند ضعف سند را جبران کند. این حدیث در کتب عرفانی، در ذیل آموزه عشق بیان شده است.
«من طلبنی، وجدنی و من وجدنی، عرفنی و من عرفنی، أحبنی و من أحبنی، عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته، قتلته»
کسی که مرا طلب کند، می یابد و کسی که مرا بیابد، مرا می شناسد و کسی که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و دوستدار من، شیفته من می شود و کسی که عاشق من شده، عاشقش می شوم و کسی که من شیفته او باشم، او را خواهم کشت.
همان گونه که از این حدیث، بر می آید، اول قدم از عشق، طلب است و عشق، مرتبه عالی محبت می باشد و نهایت عشق نیز فنای در معشوق و کشته شدن در راه اوست. منشأ و سرچشمه عشق، درک کمال محبوب و معشوق است. ذات مقدس خداوند، کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه تمامی خوبی ها و زیبایی ها است. بنابراین انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است . عشق حقیقی و راستین، تنها به کمال محض و جمیل مطلق توجه دارد، تنها او را می خواهد و می جوید. این عشق، التیام بخش، رام کننده، صبرآور، انس برانگیز، رضایت بخش، نیروزا، طلب آور، درهم شکننده خودپرستی، سرورانگیز، نشاط آور، پایا و پویاست. این، عشقی است که وصالش، مقتل عاشق است نه مسلخ وی؛ یعنی هنگام وصال، عاشق قامت برکشیده، قیامت به پا می کند و عشقش زنده تر و فعال تر می گردد، نه آن که سرد و خاموش شود. از همین رو، قرآن کریم تنها محبوب حقیقی و اصلی را خداوند متعال دانسته، و در روایات، بر محبت خداوند سبحان تأکید فراوان شده است.
چه درسی باید از محرم گرفت؟ چرا این همه به سر و سینه میزنیم واقعا تقاضای امام حسین (ع) از ما چیست تا خشنود بشود؟ ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید