بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 42
تفسیر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» چیست؟
پیشینه مبارزه حق و باطل به تاریخ پیدایش انسان بر مى گردد؛ زیرا این تقابل ازهمان پیدایش انسان ها آغازشد: یک سو ستم ها، حق کشى ها و جنایت ها به نمایش گذاشته شده اند و در سوى دیگر عدالت، حق و انسانیت ظهور نموده اند. پرچمداران بدى ها رهبران ستمگر و قانون شکن بوده اند که به عدالت کشى کمر همت بسته و در راه رسیدن به منافع و قدرت، از هیچ جنایتى دریغ نمى کردند. در سوى دیگر طلایه داران خوبى ها رهبران الهى بوده و دو جبهه حق و باطل همیشه درتقابل و مبارزه بوده اند.
اگر عاشورا روزی است که اینطور برایمان روضه اش را می خوانند ، پس باید یک ختم دسته جمعی برای کل یوم های زندگی گرفت ! عاشورا یعنی اینکه از همین امروز ، یعنی اینکه می توانم از همین امروز تا دم دم های روز واقعه ، بنشینم و فکر کنم به تکراری ترین واقعه ی هر ساله ام . به همه ی روزهایی که می آیند و می روند و انگار نه انگار که عاشورا یند ... نه قراری از کف می دهم و نه لبیکی نثار غربت آقایی می کنم . اصلا کل یوم عاشورا یعنی اینکه بنشین سنگ هایت را با خودت وا بکن ! یعنی اینکه جو زده نشو ! یعنی اینکه اگر سفیری آمد به در خانه ات و یا اینکه حتی اگر امام ات ، فرستاد پی ات که غریب ام ... بیا ، نگاه به خودت کنی و اگر مردانگی و جرأت و معرفت و دلش را نداری ، نروی ... یعنی اینکه لازم نیست از شوق ، با سر بروی به دل حادثه تا که سر بیاوری ... کل یوم عاشورا یعنی اینکه بنشین حساب کن در اندک زمانی ، 18000 بیعت یعنی چه ؟ یعنی اینکه در اندک تر زمانی از همه ی 18000 بیعت برگشتن یعنی چه ؟ کل یوم عاشورا یعنی اینکه هر لحظه بزن به دل عاشورا و آنقدر بگرد تا نامه ات را ، تا دست بیعت ات با امام ات را بیابی ... کل یوم عاشورا یعنی اینکه خودت را بساز ، مرد حادثه شو ، اسبت را برای همیشه زین شده نگه دار ، شمشیرت را تیز کن و هرچند آن لحظه های آخر ، اما دوباره مومن شو ... کل یوم عاشورا یعنی اینکه حتی اگر بی سر ، اما عاشق بمیر ... کل یوم عاشورا یعنی اینکه قبل از دادن دست بیعت ،سنگ هایت را با خودت وا بکن ... این "کل یوم" با احدی شوخی ندارد ...
شریعتی آن زمان چه زیبا سروده است که حسین (ع) یک درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمهتمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند. این حج را نیمهتمام میگذارد و شهادت را انتخاب میکند، مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همه حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین (ع) حج را نیمهتمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد، کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند، زیرا شهید که حاضر نیست در همه صحنههای حق و باطل، در همه جهادهای میان ظلم و عدل، شاهد است، حضور دارد، میخواهد با حضورش این پیام را به همه انسانها بدهد که وقتی در صحنه نیستی، وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا که خواهی باش!
وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعهات نیستی، هرکجا که میخواهی باشد، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.
شهادت «حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ» است.
جملات: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نشان دهنده پیوستگى و تداوم جبهه درگیرى حق و باطل در همه زمان ها و مکان ها است.
در حادثه کربلا بار دیگر مبارزه حق و باطل تکرار شد و امام حسین(ع) به منظور دفاع از دین، آزادى و عدالت قیام نمود و همه خوبى ها را به نمایش گذاشته و قیام او نماد همه زیبایى ها است.
در آن سوى حادثه یزید و یزیدیان قرار دارند که همه زشتى ها و بدى ها به نمایش گذاشتند.
امام حسین(ع) در برابر بیعت خواستن یزید فرمود: «ناپاک ناپاک زاده مرا بین دو چیز: شمشیر و ذلت مخیر نموده است، امّا ذلّت از ما دور است».1
امام حسین(ع) در جاى دیگر از درگیرى حق و باطل سخن به میان آورده و به دفاع از حق گرایى و باطل زدایى پرداخت: «ألا ترون إلى الحق لا یعمل به و إلى الباطل لا یتناهى عنه...».2
یکی از پیام های قیام امام حسین (علیه السلام) این است که مبارزه حق و باطل اختصاص به زمان و مکان خاصی نداشته و هر گاه حق و آزادی و دین در خطر باشند باید قیام نمود،بر این اساس در هر زمانى که آزادى خواهان در برابر آزادى ستیزان قرار مى گیرند و شعار «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» تکرار مى شود. از این رو امام راحل فرمود: «این کلمة «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یک کلمه بزرگى است... همه روز باید ملّت ما این معنا را داشته باشد که امروز، روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم ... قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک سرزمین کربلا نبوده، همة زمین ها باید این نقش را ایفا کنند».3.
هم چنین امام خمینی(س) در شکل گیرى قیام و هشت سال دفاع مقدس از قیام عاشورا الهام گرفته، هر روز را عاشورا خواند: « امروز روز عاشوراى حسینى است. امروز ایران کربلا است. حسینیان آماده باشید».4
امام قیام علیه رژیم شاه را نیز تقابل حق وباطل خواند وایران را کربلا وروزهای قیام را روز عاشورا دانست: «هفده شهریور، مکرّر عاشورا و میدان شهدا مکرّر کربلا و شهداى ما مکرّر شهداى کربلا و مخالفان ما مکرّر یزید و وابستگان او هستند».5
امروزه قیام مردم فلسطین علیه اسرائیل نیز نمادی لز تقابل حق و باطل است.
یکى از پژوهشگران مى نویسد: «ما یقین داریم که اگر حسین(ع) در زمان ما بود، از قدس ، جنوب لبنان و بیشتر مناطق اسلامی، کربلاى دومى مى ساخت و همان موضعى را مى گرفت که در برابر معاویه و یزید ایستاد...».6
اگر خوب دقت کنیم همه موقعیت ها و افرادی که عاشورا را ساختند چه بد و چه خوب همین الان حضور دارند. ابن زیاد و یزید زمان دائم فرمان بستن شریعه را می دهد (تحریم ها) و می دانیم که بعد از بستن شریعه چیزی نمی گذرد که روز عاشورا فرا می رسد. الان حسین زمان فریاد می زند که این عمار و آیا کسی هست که مرا یاری کند.
فتنه همین الان غوغا می کند. دشمن از چپ و از راست با شمشیر و نیزه هجوم فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دارد شیعه را می کوبد و اگر شکست بخورد چیزی نخواهد گذشت که هجوم نظامی خواهد کرد. همین الان داریم به عاشورا نزدیک می شویم. نمی خواهم بترسانم اما این واقعیت تاریخ است اگر غفلت کنیم باز باید شاهد بریده شدن سر حسین زمان خود باشیم و برای شهید کردن دوباره ولایت باید تا قیامت گریه کنیم. چه علی اصغر ها و علی اکبر هایی را باید قطعه قطعه ببینیم و چه زینب هایی را باید اسیر کنند.
وضعیت شیعه در حال حاضر کربلایی و عاشورایی است اما مثل اینکه رسانه ها و مسئولین چنین برداشتی ندارند. مردم بیدارترند از مسئولین و این خوب نیست. در چنین وضعیت خطرناکی مسابقه سر دنیا و قدرت و توسعه مقام و ثروت چه معنایی می دهد.
جبهه اسلام و ایمان و ولایت به افرادی نیاز دارد که همیشه آماده شهادت باشند و هیچ وابستگی به دنیا نداشته باشند و این با تفکر کل یوم عاشورا سازگار می شود و شکل می گیرد نه با تفکر بیشتر پولدار شدن در هر روز .
--------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1 لهوف، ص 57؛ نفس المهموم، ص 931؛ مقتل خوارزمی،ج 2،ص 7.
2 حیاه الامام الحسین، ج 3، ص 98؛ بحارالأنوار،ج 44، ص 387.
3 صحیفة نور، ج 9، ص 202.
4 صحیفة نور، ج 2، ص 195.
5 همان، ج 9، ص 57.
6- هاشم معروف الحسنی، الانتفاضات الشیعیه، ص 387.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید