• وبلاگ : وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir
  • يادداشت : اثبات ناپذيري خداوند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نيما 

    جناب مدير وبلاگ

    از شما با لباس روحاني انتظار نمي رفت كه با اين لحن و كلمات فرمايش بكنيد!

    بنده نه چماق كشي كردم نه ادعا و نه كسي را متهم كردم و نه كم آوردم !!! اين اصطلاحات از شما كه اهل علم و عرفان و معنويت و تقوا هستيد بعيد است.

    بنده صرفا ديدگاهم را بيان داشتم كه البته صد در صد بر آن معتقدم.

    ادعاي بنده اين است كه اصل ِ برهانهاي اثباتِ خداوند جز برهان آنسلم ، مغالطه نيست و صحيح است. در ضمن مجددا تاكيد مي كنم كه اصل ِ برهانها صحيح هستند نه الزاما تقريرهاي مختلفِ آنها.

    بعلاوه ، بدليل گستردگي ِ بحث ،مگر مي شود در اين فضاي محدود و زمان محدود ، جزء جزء براهين و مقدماتش و تقريرهاي مختلفش را ذكر نمود تا شما قانع شويد و اصلا بنده نمي خواهم سركار را قانع كنم ،شما كه اهل علم هستيد مي توانيد خودتان به مراجع فلسفي مراجعه نموده و با انصاف و اخلاقمداري ببينيد كه كداميك از اين براهين جز برهان آنسلم در اصل باطل هستند؟!

    اما اگر اصرار داشته باشيد مي توانيد سوال بفرماييد تا در اسرع وقت تك تك حضورتان توضيح دهم.

    پاسخ

    محقق گرامي. ضمن پوزش از لحن سخن قبلي. بايد عرض كنم قصد جسارت نداشتم و تنها روش را تخطئه كردم. اينكه به كسي بگوييم تمام حرف و انديشه ات كلا غلط است روش خوبي نيست از كجا بايد فهميد كه حرف و انديشه خود ما درست است. شما از كجا مي دانيد انچه تصور مي كنيد كاملا درست و حقيقت است. ما حد اكثر مي توانيم مباحثه و مذاكره كنيم و به حقيقت به صورت نسبي نزديك شويم. حقيقت مطلق است اما فهم بنده و جنابعالي نسبي است بنابراين نمي توانيم غره شويم و فكر كنيم آنچه من مي فهمم كاملا درست و آنچه رقيب من مي فهمد كاملا غلط است . نمي شود معيار صحت و سقم مطالب را فهم شخصي من دانست. خوب شما به انچه معتقد هستيد احتمالا يقين داريد بنده هم پس از بيست سال كار در حوزه عقلي و عرفاني به آنچه اندوخته ام يقين دارم . در حالي كه حقيقت يكي بيشتر نيست. مشكل بين بنده و جنابعالي در انتخاب روش كلي است و بحث سر جزئيات نيست. راهبرد ما دو نفر با هم كاملا متفاوت است. فلسفه علمي است بشري و رهيافت فلاسفه غربي و يوناني است كه به ما صادر شده و ما با داشتن اسلام نيازي به آن نداريم. ملا صدرا هم خواست فلسفه را با دين درآميزد اما در بسياري از موارد رهيالت دين با فلسفه كاملا متفاوت است مانند بحث محوري توحيد. فلسفه از ابتدا وجود را مشركانه تقسيم مي كند به واجب و ممكن و به كج راهه مي رود و چه مصيبت ها كه در اثر همين تقسيم عايد فرهنگ و جامعه مسلمانان مي شود،؛ در حالي كه عرفان موحدانه به وجود واحد احد اعتقاد دارد كه يك اعتقاد ديني و توحيدي است. در هر صورت از شما متشكرم و عذر مي خواهم. موفق باشيد.