سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2718769

  بازدید امروز : 233

  بازدید دیروز : 211

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرکس دانش اندوزد و به آن عمل نکند، خداوند روز قیامت وی را نابینا برانگیزد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ خطاب به ابن مسعود ـ]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 88/1/20::: ساعت 8:55 صبح

آفات و ثمرات روش عرفان چیست؟

در مورد ثمرات عرفان باید گفت عرفانی که در قالب بندگی خداوند متعال جلوه گر شود ثمرات زیادی دارد که مهمترین آن ها همانا وصول به وحدت و شهود حقیقت و تحقق در ولایت و خلافت حق و یقین قلبی و ارامش مثال زدنی عارف و در نهایت رضایت خداوند متعال است .
اما در مورد آفات این راه :
1 ـ یکی از افات امور مفید و جذاب ، سوء استفاده سوداگران و در نتیجه مشتبه شدن حقیقت بر مشتاقان راه حقیقت است .
با کمال تأسف باید گفت که عرفان نیز همانند دیگر ارزش‌ها که معمولا به مسائل انحرافی آلوده می‌گردد، از این مصیبت عظمی به دور نمانده، در طول تاریخ سوء استفاده‌های گوناگون از این خورشید تابناک و مصباح نورانی گردیده تا آنجا که فریاد ها را علیه خود بلند کرده است.
فقها به گونه‌ای، محدثین به گونه دیگر، حتی عرفای راستین را به شکلی به صدا درآورده و همگان خطر انحرافش را گوشزد نموده‌اند.
اما به راستی کدامین فقیه و عالم و محدث و مفسر و عارفی بر عرفان ناب وخالص در معرفت نورانی و شهود حقیقت، فتوا بر بطلان می‌دهد؟!
راه عرفان،راهی است که از مو باریک‌تر و از شمشیر برنده‌تر . بدون علم چگونه می‌شود مدعی معرفت شد.
عرفان، راهی است که اگر درست پیموده شود، هر نوع انانیت و خودخواهی را از بین می‌برد. چگونه می‌شود با هزاران ادعا و خودبینی و کامرانی، دیگری را به عرفان رسانید. راهی است که ذوب می‌کند، سلوکی است که می‌سوزاند وروشن می‌کند. سری است که از هرچه که غیر اوست، انسان را می‌شوید و پاک می‌کند. چه بگویم؟!
مگر می‌شود بدنبال هر مدعی حرکت کرد. کسانی که دیگران را به خود دعوت می‌کنند و داعیه ارشاد دارند و هر کس غیر از خود را تحقیر کرده و بی‌محتوا می‌دانند، به فقیه و فیلسوف و محدث و متکلم و عالم و عامی، بد می‌گویند و تنها خودشان را صاحب معرفت می‌دانند، ایا اینها جز مصداق غرور و تکبر است که شاخه وابسته به خودخواهی و شجره خبیثه خودبینی و تفرعن است
صدرالمتألهین شیرازی(قدس) فیلسوف و عارف پاکباخته که داغ‌ترین نظریات عرفانی را مطرح و از آنان دفاع کرده و مبرهن نموده است، کتاب «کسر اصنام الجاهلیة» را در رد صوفی نمایان می‌نویسد که به دروغ به عرصه معرفت، خیانت کرده و دلهای علاقمندان به سیر و سلوک را میدان شیطنت‌بازی‌های خود قرار داده و آنان را فریب می‌دهند.
او سبب تألیف کتابش را چنین بیان می‌کند:
«در این زمان که تاریکی‌های نادانی و نابینایی در شهرها پراکنده گشته است و کوته‌فکری و نادرستی همه آبادی‌ها را فراگرفته است، گروه‌هایی را می‌بینم که با تمامی توان خویش در عقائد وگفتار به نادانی و هذیان گرائیده‌اندو بر فسادگری در کردار اصرار می‌ورزند... و با همه تهیدستیشان درعلم و عمل خود را به ارباب توحید و اصحاب تفرید مانسته می‌انگارند... و پیرو یکی از همنوعان خود گشته‌اند که ولایت خداوند و قرب و منزلت داشتن نزد او را مدعی است... (عرفان و عارف نمایان، ترجمه محسن بیدارفر، ص 12).
ملاحظه می‌فرمایید که این عارف متأله چگونه از دست شیادان بی‌محتوا گلایه دارد.
امام خمینی(ره) که خود عارفی دل‌سوخته و دلداده و صاحب نظری قوی در مباحث عرفان نظری و راه رفته‌ای در سلوک عملی و واصلی به حقایق لم یزلی است در مورد منحرفین از عرفان و مدعیان دروغین می‌فرماید:
«... در علما عرفان گاهی پدید آید کسی که خود را از اهل معارف و شهود داند و از اصحاب قلوب و سابقه حسنی انگارد و بر دیگران لاف ترفّع و تعظم زند و حکما و فلاسفه را قشری و فقها و محدثین را ظاهربین و سائر مردم را چون بهائم داند و به همه بندگان خدا به نظر تحقیر و تعییر نگاه می‌کند و بیچاره خود لاف از فناء فی الله زندو کوس تحقق کوبد، با آنکه معارف الهیه اقتضاء می‌کند خوش‌بینی به موجودات را و اگر شم معرفت الله کرده بود به مظاهر جمال و جلال حقه تکبر نمی‌کرد...»
نیز در همین جهت می‌فرماید:
«... مثلا عارفی که به واسطه عرفان خود به سایرین به چشم حقارت نظر کرده تکبر می‌کندو قشری و ظاهری می‌گوید، آیا از معارف الهی چه دارد جز یک دسته مفهومات که همه حجاب حقائقی‌اند و سد طریق و یک تعداد اصطلاحات دلفریب با زرق و برق که به معارف الهیه ارتباطی ندارد و با خداشناسی و علم به اسمائ و صفات مراحلی فاصله دارد. معارف صفت قلب است.»
. بنابراین با چند کلمه و اصطلاح و عناوین ظاهری که به حقیقت نمی‌رسیم. و به تعبیر دیگری از امام خمینی(ره) بنگرید که فرمود:
«... برای رواج بازار خود فهمیده یا نفهمیده پاره‌ای از از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده گمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا «محبوبعلی شاه» حال جذبه و حب دست دهد...»
اینگونه مطالب و این ناله‌هایی که از سویدای دل عارفان بالله برخاسته، کسانی که خود عارف بوده و در سلک عرفان نه تنها مطلع بلکه از صاحب‌نظران در ابعاد علمی و عملی این ساحت مقدس‌اند، حاکی از این است که در هر عصری، سودجودیان و دغلبازانی، دام شیطنت را تحت عنوان عرفان را رشاد و امثال آن بر سر راه مردم گسترانیده‌اند.

2 ـ از دیگر افات عرفان نادیده انگاشتن شاخص و ضابطه در این طریق است . در هر علم و عملی برای تشخیص حق از باطل، میزان و قسطاس وجود دارد که با رعایت کردن و در نظر گرفتن آن سره از ناسره تفکیک خواهد شد.
برای فلسفه و علوم بحثی و نظری، میزانی است. برای ادبیات و ریاضیات و علوم تجربی و... میزانی وجود دارد.
برای عرفان نیز ملاک و معیار سنجش وجود دارد. مکاشفات و اختلاس‌های درونی و نورانی را نمی‌شود ملاک حقانیت و وصول دانست.
از جمله شاخص‌هایی که باید مورد نظر قرار گیرد در سلوک صحیح عرفانی، از خودگسستن و به حق پیوستن است. سلوک عرفانی دوری از هوی و هوس است و نفس اماره را مهار کردن. سفر معنوی و روحانی، تلطیف سر می‌خواهد. چند روزی به یک ذکر و مدتی دیگر به ذکری دیگر مشغول شدن که سلوک الی الله نیست. فنا نمی‌آورد. بلکه در واقع چونان گنجشکی است که از شاخه‌ای به شاخه دیگر جستن می‌کند نه بمثابه عقابی که دل آسمان رامی‌شکافد و اوج می‌گیرد.
بوعلی سینا در نمط فهم الاشارات و التنبیهات در این رابطه می‌گوید:
«ثم انه لیحتاج الی الریاضة والریاضة موجهة الی ثلاثة اغراض: الاول: تنحیة ما دون الحق عن مستن الایثار والثانی: تطویع النفس الامارة للنفس المطمئنة لتنجذب قوی التخیل والوهم الی التوهمات المناسبة للامر القدسی منصرفة عن التوهمات المناسبة للامر السفلی. والثالث: تلطیف السر للتنبه... (فصل 8، نمط 9)».
ریاضت یعنی ورزش، سلوک الی الله ورزش می‌خواهد و این ریاضت به سه غرض عمده توجه دارد. یکی دور شدن از هرچه که غیرحق است در سبک و سیره و روش انتخاب و گزینش و دیگری جهت بخشیدن به نفس اماره و مطیع و راغب کردن آن به نفس مطمئنه و قوای درونی را از توجهات سفلی به گرایشات علوی، سوق دادن است و سوم، لای روبی باطن و تطهیر و تلطیف جدول وجودی است.
این امور به زهد حقیقی نیازمند است. دل برکندن از ماسوی الله می‌خواهد، پشت کردن به خودیت‌ها و انانیت‌ها لازم دارد. بیرون ریختن محبت دنیا را می‌طلبد. عبادت همراه با حضور قلب می‌طلبد. فکر لطیف و عشق عفیف می‌جوید. مگر می‌شود به یک خلوت و یک ذکر تنها، کفایت کرد؟! مگر می‌شود با خور و خواب و امثال آن به جایی رسید؟! قلّت منام و قلّت کلام و قلّت طعام و ذکر مداوم می‌خواهد، آن هم چه ذکری؟ ذکری که باطنش ذُکر باشد. بیداری شب و اشک و آه و سوز وگداز می‌خواهد. قلع و قمع هر باطلی را از عرصه قلب می‌طلبد.
ابن عربی -که در عرفان اسلامی جایگاه رفیعی دارد- دراین باره میگوید: بدان که من در مکر الاهی و چگونگی در امان ماندن از این مکر دقت کردم، چاره ای به نظرم نرسید جز آنکه باید دست به دامن شریعت زد؛ بنابراین اگر خداوند کسی را بخواهد به سوی خیر و سعادت هدایت کند و از گرفتاریهای مکر در امان بدارد، کاری میکند که او هیچگاه میزان شریعت را از دست نگذارد... هیچ بنده ای نباید از این میزان غفلت کند... هرکه بخواهد از مکر حق ایمن بماند، باید میزان شریعت را از دست ندهد؛ میزانی که آن را از پیامبر به ارث برده و فرا گرفته است. پس هر چه از طرف خدا دریافت کند آن یافته ها را در این میزان بگذارد؛ اگر با میزان شرع پذیرفته شد آن را داشته باشد و گرنه ترکش کند. ابن عربی سفارش میکند که حتی باید دریافت های غیبی و الهامات معنوی را نیز با میزان شریعت سنجید. او میگوید: اهل اللّه در این مورد اختلاف ندارند. بسیاری از بزرگان حوزه کشف و شهود گرفتار آشفتگی شده، از نظر تشخیص حالات خود دچار پیچیدگیهای مکر میگردند و لذا باید میزان شریعت را از دست نگذارند. ابن عربی حتی پا را فراتر گذاشته می گوید:”. حقیقت عین شریعت است وی تصریح می کند: هر که از شریعت فاصله بگیرد، اگر تا آسمان هم بالا رفته باشد به چیزی از حقیقت دست نخواهد یافت!... حقیقت عین شریعت است. شریعت مانند جسم و روح است که جسمش احکام است و روحش حقیقت”.(مجله معرفت، شماره 35)
علامه طباطبایی دراین باره فرموده اند: اینکه از بعضی شنیده شده است که میگویند سالک پس از وصول به مقامات عالیه و وصول به فیوضات ربانیه، تکلیف از او ساقط میگردد، سخنی است کذب و افترایی است بس عظیم؛ زیرا رسول اکرم (ص) با این که اشرف موجودات و اکمل خلایق بودند، با این حال تا آخرین درجات حیات تابع و ملازم احکام الهیه بودند. بنابراین سقوط تکلیف به این معنی دروغ و بهتان است. (مجله معرفت-شماره 4- جایگاه شریعت در قلمرو عرفان)

3 ـ از جمله افات عرفان هدف قرار گرفتن خود عرفان است . مبادا دل خوش کنیم به اذکار و اوراد و یا احیاناً به دیدنی‌هایی در خواب یا بیداری که اینها عرفان نیست. و حتی مباد که دل خوش کنیم به خود عرفان که این نیز از مصادیق شرک و حجاب بزرگ در مسلک اهل معرفت است. در عرفان باید جویای معروف بود و در علم خواهان معلوم. اگر کسی عرفان و عشق به عرفان را مقصد و مقصود قرار داد بداند که گرفتار دام شیطان است.
در عرفان اسلامی کشف وشهود نه فقط غایت و هدف نیست که کاملا در حاشیه است. در نظام عرفانی اسلام ، هدف عبودیت و بندگی است و کنار رفتن پرده، تفضلی است از ناحیه معبود و به اصطلاح نقل و نبات راه است.به عبارتی بصیرت معنوی ، اتفاقی است که به اقتضای اصل عبودیت از طرف معشوق اعطاء میشود، البته بنا به مصلحت و به اقتضای حکمت.
شیخ الرئیس در کتاب قیم الاشارات و التنبیهات می‌گوید:
«من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی و من وجد العرفان کانه لایجده بل یجد المعروف به فقد خاض لجة الوصول...»[1]
کسی که عرفان را برای عرفان برگزیند، قائل به دومی شده و کسی که به گونه‌ای در عرفان قرار گیرد که تمام توجهش به دریافت معروف باشد و خود عرفان را مطلوب ذاتی نمی‌داند به اعماق دریای وصول دست یافته است.
چه راه باریکی است، از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر، در سلوک عملی از شمشیر تیزتر و در جنبه علمی که راه افراط و تفریط در آن نباشد، از مو باریک‌تر.
جایگاه عرفان و معروف به عرفان آنقدر بلند است که بدین سادگی در چنگ کسی وارد نمی‌شود. مباد که به ذکری و وردی دل خوش کنیم و خود را به این و آن بسپاریم که ما را مشغول نمایند. گرچه راه برای همگان باز است، اما رونده می‌خواهد و پیر طریق.
ابن سینا در نمط نهم الاشارات والتنبیهات می‌گوید:
«جل جناب الحق عن ان یکون شریعة لکل وارد او یطلع علیه الا واحداً بعد واحد...»[2]
هر کس را یارای ورود به بارگاه ربوبی نیست. راه سخت است و استقامت و همت و عزم جدی می‌طلبد. عرفان صحیح، تخلیه می‌خواهد، تفریق و نفض و ترک و رفض می‌خواهد. آن هم با رعایت دقیق و مراقبت شدید که اینگونه حالات، حجاب سالک نشود که: «الالتفات الی ما تنزه عنه شغل»[3] توجه به خودسازی نیز حجاب است. و نیز دلخوش کردن به سرمایه‌های معنوی و دریافت‌های شهودی، غرور و سرگردانی است.
«والتبحج بزینة الذات من حیث هی للذات و ان کان بالحق تیه»[4]
اینها و صدها نمونه دیگر گوشه‌ای از اهمیت مسئله و مبین شاخصی برای اینکه بدانیم در راهیم یا نه.
آنچه برای سالک در درجه اهم از توجه است این که طی طریق راه سالم و درست انجام دهد و الا احساس رؤیت تمثلات و یا خواب‌های خوش و مکاشفات نیز، نمی‌تواندملاک صحیح طریق باشد
ابن ترکه اصفهانی شارح قواعد التوحید ابوحامد اصفهانی در تمهید القواعد بدین مطلب اشارتی دارد می‌گوید:
«... ممنوع انه لیس عندهم آلة کذلک فانه قد ثبت عند المحققین من اهل الکشف ان له بحسب کل شخص و وقت و مرتبه میزانا یناسبه...»[5]
و نیز در همین کتاب تمهید القواعد، فصل 65 که آخرین فصل این کتاب است را به بحث پیرامون همین موضوع اختصاص داده است که برای عرفان، میزان و معیاری وجود دارد. خلاصة آن این است که برای سلوک عرفانی بدون علم و تحصیل کمالات علمیه نمی‌شود. به تعبیر استاد جلال الدین آشتیانی در پاورقی ص 272 همین کتاب می‌فرماید:
«... تحلیه نفس به فضائل اخلاقی و تبعیت از انبیاء و تخلف باخلاق اولیاء در سلوک نظری نیز شرط اساسی است و شخص سالک طریق نظر با تأدب به آداب شرع بعد از طی طریق نظر و استکمال عقل نظری مستعد از برای ورود در وادی کشف و شهود می‌شود...».
علامه محمد بن حمزه بن محمد العثماتی معروف به ابن فناوی در کتاب سنگین مصباح الانس در صفحات 14 و 15 نیز به این بحث پرداخته که علم عرفان بدون میزان نیست. همانند دیگر علوم و سالک باید بدین معیار مجهز شود تا صحیح از مکاشفات را از سقیم آنها بازشناسه. و در آنجا می‌فرماید: «... فمعیار الفرق میزان الشرع...».
خلاصه سخن اینکه عرفان در عین شایستگی برای وصول به حقیقت و کمال، باید علاقمندان به آن کاملا مراقب حرکات و ارشادات ناشیانه از ناحیه نااهلان باشند که رهزن راه بسیار است.
عرفانی که در تعارض با شریعت باشد، جهالت است نه معرفت. اینگونه القائات که شما به حق رسیده‌اید و تکلیف از شما برداشته شده و یا شما به مغز رسیده‌اید و نیازی به پوست نیست و یا شما سیر در قلب می‌کند و احتیاجی به قالب ندارید و امثال اینگونه اراجیف از وساوس شیطان است که «یوسوس فی صدور الناس». ( 1 ) با استفاده از نوشته های حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی مهندسی
4 ـ از مشکلات راه عرفان فهم اشتباه از مصادیق سلوک است ، به این معنا که عارف همه چیز را در ورد و ذکر و خلوت خلاصه ببیند و دیگر مسولیتهای الهی که ناظر به اجتماع و دیگران است را نادیده ببیند .
امام خمینی این ضابطه را در نامه ای به فرزندش (حاج احمد اقا) این گونه تبیین می کند: پسرم ! نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه های آن هاست. . چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است ، چون خود بینی و خود خواهی و غرور و عجب و بزرگ بینی و تحقیر خلق الله و شرک خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک می کشاند و چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل می شود... پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است . هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حجب ، حتی حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است. . پسرم ! از زیر بار مسؤ ولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مکن ، که تاخت و تاز شیطان در این میدان ، کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست ، و دست و پا برای بدست آوردن مقام ، هر چه باشد، چه مقام معنوی و چه مادی مزن ، به عذر آن که می خواهم به معارف الهی نزدیک شوم ، یا خدمت به عبادالله نمایم ، که توجه به آن از شیطان است ، چه رسد که کوشش برای ان.(نامه های عرفانی امام....)
[1]. فصل 20، نمط 9.
[2]. فصل 27، نمط 9.
[3]. فصل 18، نمط 9.
[4]. همان.
[5]. تمهید القواعد، صص 24 و 25.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید