سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2718721

  بازدید امروز : 185

  بازدید دیروز : 211

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
[ و به فرزند خود حسن فرمود : ] کسى را به رزم خود مخواه و اگر تو را به رزم خواندند بپذیر ، چه آن که دیگرى را به رزم خواند ستمکار است ، و ستمکار شکست خورده و خوار . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/8/3::: ساعت 12:31 عصر

 از کجا میشه فهمید به مقام رضا رسیدم یا نه؟ علائمش چیه؟

رضا در لغت به معناى خشنودى، خوشدلى و تسلیم شدن است و در اصطلاح عرفانى عبارت است از رفع کراهت قلب نسبت به مقدرات و شیرین شدن سختیهاى احکام قضا و قدر. سالک پس از واگذار کردن امور به دست حاکم عادل، از تصمیمات و احکام صادره از ناحیه وکیل خود ناراضى و ناخشنود نمى گردد و زبان حالش همان دعاى پیامبر اکرم(ص) است که: «اللهم انى اسئلک ایمانا تباشر قلبى و یقینا صادقا حتى اعلم انه لن یصیبنى الا ما کتبت لى والرضا بما قسمت لى». (1)

مقام رضا نهایت مقام سالک است و سالکى که در این گام مى نهد بهشت و رضوان خداوند نصیبش خواهد شد. از این رو بزرگان عرفان گفته اند، رضا مقام واصلان است نه مقام سالکان. زیرا سالک پس از طى منازل و مقامات به درجه اى از یقین مى رسد و متصف به صفت طمانینه مى گردد. در حقیقت واصل کوى دوست و صاحب مقام رضا، کسى است که دلش به نور یقین روشن مى گردد و چشم بصیرتش با مشاهده و معاینه حسن تدبیر الهى نورانى مى شود سپس به مقام رضا گام مى نهد.

راضى بودن از قضاى الهى یعنی اعتراض نکردن و خمشگین نشدن از آن چه پیش مى‏آید. خداوند متعال در مقام مدح کسانى که به قضاى الهى راضى و خشنودند، مى‏فرماید: رضى الله عنهم و رضوا عنه؛ خداوند از آنان راضى است و ایشان از خدا راضى اند

امام على(ع) در مورد رضا مى فرمایند: «من جلس على بساط الرضا لم ینله مکروه ». صاحب چنین جایگاهى، اگر از هفت گردون براو مصیبت بارد او همچنان دلخوش است و جز لطف و محبت دوست چیزى نمى بیند.

بشر حافى در جواب سؤال فضیل عیاض که مى پرسد آیا مقام زهد بالاتر است یا مقام رضا، مى گوید: (2) رضا برتر است زیرا زاهد در راه است و «راضى »، «واصل ».

یحیى بن معاذ در این باره مى گوید: (3) همه امور به دو اصل بازگشت دارند; فعل و عملى که از طرف خداوند بر تو نازل مى شود (تقدیرات الهى است که بر تو رقم خورده است) و فعل و عملى که از جانب تو به سوى خداوند روانه مى شود. پس صاحب مقام رضا کسى است که در آنچه خدا و بر او رقم زده است راضى و خشنود است و در عملى که خود انجام مى دهد اخلاص مى ورزد.

با این تعبیر شاید بتوان گفت که شخص «راضى » به مقام قرب نوافل راه مى یابد. فرمود: «کنت سمعه الذى یسمع به وبصره الذى یبصر به » (4) که به تعبیر امام خمینى(س) مقام «بقاء بعد اللفناء» است. (5)

برخى اهل سلوک مقام رضا را مقام «ان لا ارید» دانسته اند. گویند از سالکى پرسیدند: «ما ترید؟ قال: ارید ان لاارید».

پیر هرات منزل رضا را با آیه شریفه «ارجعى الى ربک راضیة مرضیة » (6) آغاز مى کند و نتیجه مى گیرد هرکس از خداوند ناخشنود باشد راهى به سوى خداوند ندارد و حضرت حق شرط رجوع کامل بنده به خود را در مقام رضا قرار داده است. زیرا فرمود: اى نفس به اطمینان رسیده در حال رضا و خشنودى به سوى پروردگار خویش بازگرد. وى در تعریف رضا مى گوید:

و الرضاء اسم للوقوف الصادق، حیث ما وقف العبد، لا یلتمس متقدما و لا متاخرا، و لایستزید مزیدا، و لایستبدل حالا - و هومن اوائل مسالک اهل الخصوص واشقها على العامة. (7)

در روایتى، امام صادق (ع) مى‏فرماید:  اصل طاعت خدا، صبر و رضایت به خوشایند و ناخوشایند ( روزگار ) است و هر بنده‏اى در مکروه و محبوب و خوشایند و ناخوشایند از خدا راضى باشد، همه آن‏ها براى او خیر خواهد بود.
کسی که به مقام رضا رسیده برای او دیگر تفاوتی بین فقر و ثروت،‌ راحتی و سختی، مریضی و سلامتی، موت و حیات و ... نمی باشد. او همیشه در حالت سرور است و همه چیز را از ناحیه محبوب می داند. او هر آن چه از دوست رسد را نیکو می شمارد و نه در ظاهر بلکه در باطن و حقیقت هم مسرور است. هیچ گاه سخنی که بویی از اعتراض بر حضرت حق در آن باشد از او شنیده نمی شود. او غرق در جمال محبوب است.
ناخوش او خوش بود بر جان من - جان فدای یار دل رنجان من
اهمیت صفت رضا به حدّی است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: در روز قیامت خداوند بال هائی به طائفه‌ای از امّت من می
دهد، که با آن ها از قبرهایشان به سوی بهشت پرواز می‌کنند و به نحو دل خواه از نعمت های بهشتی استفاده می‌نمایند، ملائکه سؤال می‏کنند، آیا موقف حساب را دیدید؟ گویند از ماحسابی نخواستند، آیا از صراط گذشتید، گویند ما صراطی ندیدیم، آیا جهنم را دیدید؟ گویند ما چیزی ندیدیم و ملائکه سؤال کنند از امّت چه کسی هستید؟ گویند از امّت محمد (ص)، ملائکه قَسَم میدهند آن ها را که شما در دنیا چه اعمالی داشتید؟! می‏گویند دو خصلت در ما بود که خدابه فضل و رحمت خود ما را به این مرتبه رسانید. یکی آنکه چون در خلوت بودیم از خدا شرم داشتیم که معصیت او کنیم، دوم آنکه راضی بودیم به کم، از آنچه قسمت کرد خداوند برای ما، سپس ملائکه می‌گویند سزاوار این مرتبه هستید.
اگر علامت هایی که در ابتدای پاسخ آمده را در خود می بینید و اگر آن قدر عاشق محبوب گشته اید که همه چیز حتی ناراحتی و خوشی برایتان یکسان است شما به این درجه رسیده اید اما اگر این طور نیست نباید نا امید شد زیرا این مقامات دارای رتبه هستند و ممکن است انسانی به مرتبه ای از رضا رسیده اما هنوز به مرتبه کامل مقام رضا نائل نشده باشد. بالاخره کسانی هم که به این مقام رسیده اند با تمرین و تکرار و قدم به قدم طی مسیر کرده اند.
حرف دل راضیان به رضای الهی این است که:
یکی درد و یکی درمان پسندد - یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران - پسندم آنچه را جانان پسندد

راه تحصیل و رسیدن به مقام رضا، این است که انسان بداند هر چه را خداى سبحان براى بنده‏اش مقدر کند براى او خیر است، اگر چه بنده از حکمت آن آگاه نباشد و بداند که غم و غصه هیچ تأثیرى در قضاى الهى نداشته و آن را تغییر نمى‏دهد. از این رو در روایات عامل رسیدن به رضا یقین به خدا معرفی شده است. امام علی ( درود خدا براو و خاندان پاکش) (ع) فرمود: داناترین مردم به خدا، راضى‏ترین آن‏ها به قضاى او است.
و در روایت دیگرى می فرماید: الرضا ثمره الیقین رضایت از خدا نتیجه یقین به خداست. در جای دیگر آن حضرت می فرماید: ریشه رضا اعتماد به خداست.
نکته دیگر آن است که از روایات بر می آید که بین رضا وایمان رابطه مستقیمی است. هر اندازه ایمان انسان بیش تر باشد رضایت به قضای نیز افزون تر خواهد بود. امام علی ( درود خدا براو و خاندان پاکش) (ع) می فرماید: نعم قرین الایمان الرضا رضایت دوست خوبی برای ایمان است. بر این اساس اولیای الهی به این مرتبه از ایمان رسیده بودند.امام صادق (ع) می فرماید : هرگز رسول خدا (ص) در مورد چیزی که اتفاق افتاده بود نمی گفت ای کاش غیر از این اتفاق افتاده بود .
راه دیگر رسیدن به مقام رضا توجه به نتایج رضایت و سرانجام نارضایتی است .
مهم ترین ثمره رضایت آرامش جسمی و روانی است. امام علی (ع) فرمود: راضی باش تا راحت باشی. در جای دیگر می فرماید: رضایت حزن و اندوه را نفی می کند.

در انتها لازم است نکته مهمی را در سیر و سلوک باز گو نمایم. در این مسیر الهی برخی را با جذبه می برند. اینان رنج مسیر را متحمل نمی شوند زیرا با جذبه ای از سوی حضرت حق به مقامات بالا نائل شده اند. اما دیگران باید این مسیر را آرام آرام و پله پله بپیمایند. آن چه در اکثر انسان ها که هوای سیر و سلوک دارند دیده می شود این است که در طی این مسیر عجله به خرج می دهند و می خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند. باید دانست که طول این مسیر به اندازه تمام عمر انسان است و باید در همه عمر طی مسیر کرد.

سؤالی از شما دارم. آیا می شود از پله اول نردبان یک باره به پله دهم پرید؟ مسیر سلوک نیز مرحله به مرحله است و باید قدم به قدم جلو رفت. آفت این مسیر، عجله است و آدمی را از اصل کار باز می دارد. شروع این راه با چشم پوشی از چیزهایی است که خداوند ناپسند می دارد و هم چنین انجام چیزهایی که خداوند متعال دوست می دارد به عبارتی همان انجام واجبات و ترک محرمات.

برای شما بالاترین درجات معنوی را آرزو می کنم. بدرود

---------------------------

1) عزالدین محمود بن على کاشانى، همان، ص 399.

2) همان، الرضاء افضل لان الزاهد فى الطریق و الراضى وصل، ص 402.

3) همان، یرجع الامر کله الى هذین الاصلین فعل منه بک و فعل منک فترضى فیما عمل و تخلص فیما تعمل، ص 403.

4) محمدبن یعقوب الکلینى، همان، جلد 2، صص 262، 263 (گوش او خواهم بود که با آن مى شنود و چشم آن خواهم بود که با آن مى بیند) قسمتى از حدیث قرب نوافل است که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است.

5) روح الله موسوى خمینى، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 170.

6) فجر، (89): 28. به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.

7) خواجه عبدالله انصارى، همان، باب الرضا، ص 204.

مطالعه بیشتر:
1- معراج السعاده،‌ ملا احمد نراقی
2- به کجا و چگونه،‌ محمد عالم زاده نوری،‌ انتشارات مؤسسه امام خمینی

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید