سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2720545

  بازدید امروز : 57

  بازدید دیروز : 219

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرکه در راه خدا برادری کند، سود برَد و هرکه درراه دنیا برادری کند، بی بهره مانَد . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/8/16::: ساعت 11:34 صبح

یکی از مشکلات اساسی هر جامعه این است که برخی از مردم ارزشهای اخلاقی را رعایت نمی کنند. به نظر شما علل و ریشه های این معضل چیست و چگونه می توان آن را از میان برد؟
از این که سوال خود را با ما مطرح کرده اید از شما متشکریم. امیدواریم راهنمای خوبی برای شما باشیم.
شهید بزگوار مطهری در کتاب فلسفه ی اخلاق به خوبی علل اصلی عدم التزام به اخلاق را در جوامع بیان داشته اند، که به برخی از آنان اشاره می کنیم.

«ریشه پایبندی به فضائل اخلاقی»
مبنا و ریشه این مطلب که چه کار باید کرد که بشر به فضائل اخلاقی در برابر منافع شخصی پایبند و معتقد بشود و ایمان پیدا بکند که به خاطر راستی، به خاطر حق، به خاطر عدالت از منافع شخصی خودش بگذرد؛ اخلاق را روی چه اساسی باید گذاشت، اخلاقی که باید با خود مبارزه بکند و در عین‏ حال منطقی هم داشته باشد، پشتوانه داشته باشد و تو خالی نباشد،  یکی از سوالات مهم عرصه اخلاق است که نیاز به بررسی و پاسخ یابی دارد.
جمله ای‏ از الکسیس کارل نقل می‏کنند که: در دنیا در زیر پرده کلمه های عفت، تقوا، حق و عدالت چقدر نفع نهفته است ! یعنی اینها کلماتی است تو خالی، پرده هایی است که روی خودی کشیده شده است و آن طوری که باید حقیقت ندارد، داخل آن خالی است، مثل گردو یا بادامی است که پوست‏ دارد ولی مغز ندارد حال چه باید کرد ؟ البته دو راه دارد یک راه برای‏ مردمانی است که عقل روشن ندارند به این معنی که قوه تمیزشان زیاد نیست‏ بسیاری از مفاهیم بی پایه را می‏شود تحت تأثیر تلقین و سخن به بشر القاء کرد. گاهی احساسات کاذبی در او به وجود می‏آورند که به خاطر آن احساسات کاذب ممکن است احیانا گذشت و فداکاری هم داشته‏ باشد، ولی پایه و مبنا ندارد و به قول منطقیین با کوچکترین تشکیک  زایل می‏شود. مثلا یک سرباز را آن چنان در سربازخانه تربیت می‏کنند، یعنی‏ تحت تأثیر تلقین و القاء قرار می‏دهند که به راستی عاشق یک آب و خاک‏ مخصوص می‏شود. ولی اگر یک نفر آمد بیخ گوشش نشست و دو کلمه تشکیک کرد تمام این بنا فرو می‏ریزد. زیرا همه اش تلقین بوده و مبنا و اساسی نداشته‏ است .
اخلاق ها یک نوع مبارزه با خود است. وقتی که به بشر می‏گویند راستگو باش و دروغ نگو، یعنی آنجا که‏ منفعت شخصی هست دروغ نگو و به خاطر منفعت شخصی راستی را از دست نده راستی یک‏ نوعی پا روی خود گذاشتن است.
رمز اینکه هر چه دنیا عالمتر می‏شود بی عقیده تر می‏گردد و پایبندیش به‏ اصول اخلاقی کمتر می‏شود همین است که غالبا اصول اخلاقی که به بشر تعلیم‏ کرده اند منطق، پشتوانه، اعتبار و پایه نداشته و بر اساس یک سلسله تلقینات بوده است. در خانواده به او تلقین کرده اند از پدر و مادرش تقلید کرده، در مدرسه همین طور، وقتی که درس خوانده‏ می‏شود و راجع به اصول اخلاقی فکر می‏کند، با این که همیشه از این اصول‏ حمایت می‏کند و می‏گوید عدالت اجتماعی چنین است، راستی چنین، امانت‏ چنین، آزادی چنین، ولی ته دل که حساب می‏کند می‏داند که این حرف ها پایه ندارد.
می‏گوید من روی چه حساب و ملاک به خاطر چهار کلمه حرف بیایم‏ از منافع شخصی خودم بگذرم ؟ اگر اندیشه کرد این طور است علت اینکه جامعه عالِم زیر بار مفاهیم اخلاقی نمی‏رود همین است. اگر بشر بخواهد از اخلاق به طور کلی صرف نظر کند مسلماً این همان انهدام بشریت است هر قدر هم به یک نفر بگوییم که آقا به خاطر جامعه این کار را بکن و آن کار را نکن، برای او قابل قبول نیست و می‏گوید: یک راستی که من بگویم در این‏ دریای بزرگ چه اثری دارد، ولی یک دروغ که بگویم به خاطر شخص خودم‏ می‏گویم وقتی که می‏اندیشد می‏بیند منطقی در کار نیست، پشتوانه ای نیست پایه و اساسی نیست پس اساس اخلاق چیست؟ و چرا باید به اخلاق پایبند بود؟

«خدا مبنای فضائل اخلاقی «
وقتی که می‏آییم سراغ تربیت دینی می‏بینیم این مفاهیم دیگر مفاهیم تو خالی نیست، مفاهیم تو پُر است، حق، عدالت، صلح، همزیستی، عفت، تقوا، معنویت، راستی، درستی و امانت، تمام این موارد الفاظی هستند تو پُر، و پایه، مبنا و منطق دارند.
اساس مطلب این است که ما برای اخلاق‏ چه منطقی به دست بیاوریم آیا می‏توانیم از غیر راه خداشناسی و معرفة الله‏ برای اخلاق منطق مستدل پیدا بکنیم؟ نه. پشتوانه و اعتبار همه این مفاهیم‏ خداشناسی است. ما با فضایل اخلاقی به خدا نزدیک می شویم و وجودمان خدایی می شود. اگر ایمان نباشد، اخلاق مثل اسکناسی است که پشتوانه‏ ندارد. ابتدا ممکن است عده ای نفهمند ولی اساس و پایه ندارد.
مگر فرانسوی ها اول کسانی نبودند که اعلامیه جهانی حقوق بشر را منتشر کردند؟ ولی این اعلامیه در جنگ جهانی اول و دوم کجا رفت؟ ! در حادثه الجزایر کجا رفت؟ ! مگر آنجا حقوق بشر نبود؟ ! مگر جز این بود که یک ملت حق‏ خودش را می‏خواست؟ ! غیر از این که حرف دیگری نبود آن وقت چه کارهایی‏ که نشد! آیا به زن رحم کردند؟ به بچه رحم کردند؟ به آثار تمدن رحم‏ کردند؟ به کتابخانه ها رحم کردند؟ به مؤسسات فرهنگی رحم کردند؟ به‏ معابد رحم کردند؟ ( در زمان خودمان می‏بینید ) چرا؟ چون پایه نداشت . بیانی دارد قرآن کریم، می‏فرماید:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ و از مردم، کسانى هستند که گفتار آنان، در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى‏شود(در ظاهر، اظهار محبّت شدید مى‏کنند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه مى‏گیرند(این در حالى است که) آنان، سرسخت‏ترین دشمنانند».
بعضی از مردم هستند که وقتی به گفته شان نگاه می‏کنی، وقتی به نوشته‏ هاشان نگاه می‏کنی، وقتی به اعلامیه هاشان نگاه می‏کنی، وقتی به کتاب هایشان‏ نگاه می‏کنی در شگفت فرود می‏روی و حظ می‏کنی و خوشت می‏آید که عجب ملت‏ فهمیده ای، عجب ملت حق شناسی، چه اعلامیه های خوبی داده اند خیلی هم‏ تأکید می‏کنند: « و یشهد الله علی ما فی قلبه » خدا را هم گواه می‏گیرند که این ها را که من می‏گویم از عمق روحم سرچشمه می‏گیرد، اما نمی‏دانی جایش‏ که برسد روی دنده لجاجت که بیفتد چه ها می‏کند. می‏بینید این حرف هایی که برای او پوچ‏ و بی معنا بود این جا اثر ندارد، دنیا را می‏خواهد زیر و رو بکند و نسل بشر و کشت ها و آبادی ها را از بین ببرد .
وقتی که پای حقی در میان است فقط خدا را در نظر بگیرید، به ضرر خودتان هم شده است باید شهادت بدهید ، به ضرر پدر و مادر هم شده است باید شهادت بدهید ، به ضرر اقربین هم شده است باید شهادت بدهید این تعلیم دین است، و درباره همین تعلیم چقدر ما داستان و حکایت داریم. در سوره مائده وقتی که مسلمین می‏خواهند وارد مکه بشوند، مکه ای که‏ مصیبت ها به سر مسلمین وارد آورده، مکه ای که دندان پیغمبر را شکسته، مکه ای که پیغمبر را از خودش بیرون کرده و عزیزان پیغمبر را به خاک و خون کشیده، قرآن چنین دستور می‏دهد:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید، و البتّه نباید دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است، و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است».
مبادا دشمنی عده ای که دشمن شما هستند شما را از مرز عدالت خارج بکند. « اعدلوا » روی مرز عدالت کار بکنید، فکر نکنید آنها مسلمان هستند یا نیستند، دشمن هستند یا نیستند، این حرف ها را در این حساب نیاورید، مبنای فضائل اخلاقی خداست. شما به‏ خاطر خدا به فضائل اخلاقی پایبند هستید. مؤمن کسی است که در فضائل اخلاق خویشان و فامیل و خانواده نشناسد، اهل محل نشناسد، باند نشناسد، حزب نشناسد، حتی خود دین را مرز قرار ندهد برای فضائل اخلاقی. ( برگرفته از کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری /فرآوری: فاطمه محمدی، گروه دین و اندیشه).
بنابراین برای این که اخلاق در جوامع پیاده شود و افراد به آن پایبند گردند، لازم است دین و در یک جمله باور به مبدأ و معاد در جوامع پررنگ شود. در غیر این صورت افراد خود خواهی خواهند ورزید، و همه چیز را برای خود خواهند خواست.

«عوامل سقوط اخلاقی»
بعد از باور و اعتقاد به خدا عوامل دیگری نیز نقش دارند که می تواند افراد را از التزام و پایبندی راستین به اخلاق دور کند. مهمترین آن عوامل را می توان نفس، دنیا طلبی و شیطان برشمرد.
چرا که تا انسان هست غرایز و میلها در او وجود دارد و تا کشش های غریزی است، اماره بالسوء نیز وجود دارد« ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی؛ همانا نفس همواره انسان را به بدی می کشاند، مگر پروردگار کمک کند و رحم نماید». غرایز مادی و معنوی در درون انسان وجود دارد. تفاوتی که در این زمینه وجود دارد این است که غرایز معمولاً فعلیت دارند و خود بخود شکوفا می شوند: مثل میل به خوردن، خوابیدن، و غریزه ی جنسی. اما گرایش های معنوی نیاز به شکوفائی دارد و نیز به پرورش و راهنمائی، و سپس به مراقبت. از آن جا که افراد زیادی در همان امیال غریزی خود می مانند، نمی تواند به زیور فضائل اخلاقی آراسته شوند. در این صورت است که جامعه بدون اخلاق می شود.
آهن و سنگ است نفس و بت شرار---آن شرار از آب مى‏گیرد قرار
سنگ و آهن ز آب کى ساکن‏شود---آدمى با این دو کى ایمن شود
بت سیاه‏آبه‏ست در کوزه نهان---نفس مر آب سیه را چشمه دان‏
آن بت منحوت چون سیل سیاه--- نفس بتگر چشمه‏اى بر آب راه‏
از این رو اگر نفس از رذایل پیراسته نشود، دنیا طلبی مذموم او را به خود مشغول می سازد. شیطان نیز از طریق نفس و دنیا طلبی وارد عمل می شود، و انسان را مورد وسوسه قرار می دهد و دنیا را در مقابل انسان بزرگ و زیبا جلوه می دهد. در این صورت فرد هرگز روی اخلاق را به خود نخواهد دید و هر چه افراد این گونه عمل کنند، جامعه از اخلاق تهی خواهد شد که در این هنگام فروپاشی انسانیت کلید خواهد خورد.

«تأسیس جوامع اخلاقی»
1. از توضیحات ذکر شده بر می آید، که برای داشتن افراد و در نتیجه جامعه ی اخلاقی چه باید کرد. لازم است مردم نسبت به دین ملتزم شوند و دین به صورت فعال در حریم خصوصی و عمومی بتواند وارد عمل شود.
2. از دوران کودکی اخلاق به صورت درونی به کودکان و نوجوانان انتقال پیدا کند.
3. در بیشتر مواقع کارکرد حداقلی برای اخلاق در نظر گرفته شده است. تا جائی که برداشت می شود اخلاق ناظر بر آخرت است. این امر سبب شده از پیامدهای دنیوی آن غفلت شود. در صورتی که اخلاق رهاورد دنیوی و اُخروی دارد. این نگاه تک بُعدی را نیز می توان عامل دیگری برای رویگردانی از اخلاق بر شمرد.
امیدواریم تا وقت هست، و جوانی باقی است، به فکر دیار باقی نیز باشیم.

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید