سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2720531

  بازدید امروز : 43

  بازدید دیروز : 219

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
احترام دانشمند عمل کننده به علمش، مانند حرمت شهیدان و راستان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/10/11::: ساعت 1:32 عصر

نظام اخلاقی قرآن بر چه اساسی است؟
با تشکر از سوال زیبایی که مطرح نموده اید باید به عنوان مقدمه خدمت شما عرض نمائیم که :
بطور عمده نظام های اخلاقی به چهار دسته قابل دسته بندی می باشد .
الف : نظام اخلاقی ضد دینی
در اروپاى مسیحى پیش از عصر نوزایى (رنسانس)- که دوران تجدید حیات علوم و دانش‏هاى تجربى است- اخلاق با دین مسیحیت همراه بود و مفاهیم اخلاقى از متون دینى گرفته مى‏شد و از این رو، از قداست و مرتبت ویژه‏اى برخوردار بود. اما پس از این دوره، کم کم صبغه دینى در اخلاق ضعیف شد و این اندیشه در اذهان دانشمندان و فلاسفه اروپا مطرح گردید که اصلًا چه لزومى دارد ما اخلاق را از دین و از کتب مقدس بگیریم؟ بلکه ما مى‏توانیم براساس دستاوردهاى علوم تجربى و براساس فکر و اندیشه بشرى خودمان، نظامى اخلاقى طراحى کنیم و آداب معاشرت و حدود رفتارهاى اجتماعى انسان‏ها را مشخص سازیم. برخى از متفکران غربى از جمله کارل ریموند پوپر (متولد 1902 م) در قرن اخیر تا آن‏جا پیش رفتند که رسماً اخلاق منهاى خدا را مطرح نمودند و اعلام داشتند که براى پرورش اخلاقى، انسان‏ها نیازمند اعتقاد به خدا نیستند.( فلسفه اخلاق، ، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص: 40)

ب : نظام اخلاقی یونانی
این نظام اخلاقی مبتنی بر توجه به فوائد دنیوى فضائل و تحسین افکار عمومى است‏ به این معنا که در نظر داشتن فوائد دنیایى فضائل و فوائد علوم و آرایى که مردم آن را مى‏ستایند، خود ملاک عمل به اخلاقیات می باشد مثلا مى‏گویند: عفت نفس ( یعنى کنترل خواسته‏هاى شهوانى) و قناعت ( یعنى اکتفاء به آنچه خود دارد، و قطع طمع از آنچه مردم دارند) دو صفت پسندیده است، چون فوائد خوبى دارد، آدمى را در دنیا عزت مى‏دهد، در چشم همگان بزرگ می نماید و نزد عموم مردم محترم و موجه مى‏سازد، و علم باعث رو آوردن مردم و عزت و جاه و انس در مجالس خواص مى‏گردد، چشمى است براى انسان که هر مکروهى را به آدمى نشان میدهد و با آن هر محبوبى را مى‏بیند، بر خلاف جهل که یک نوع کورى است.
علم حافظ آدمى است، در حالى که مال را باید آدمى حفظ کند
این طریقه( و نظام اخلاقی )، همان طریقه ای است که علم اخلاق قدیم، اخلاق یونان و غیر آن بر آن اساس بنا شده و قرآن کریم اخلاق را از این طریق استعمال نکرده و زیر بناى آن را مدح و ذم مردم قرار نداده که ببینیم چه چیزهایى در نظر عامه مردم ممدوح و چه چیزهایى مذموم است؟ چه چیزهایى را جامعه مى‏پسندد و چه چیزهایى را نمى‏پسندد و قبیح مى‏داند؟ (ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 534)
ج – نظام اخلاقی ارسطو
بر اساس نظام اخلاقی ارسطوئی آنچه انسان انجام مى‏دهد همواره براى رسیدن به سود و خیر است و غایات مطلوب انسان داراى مراتبى هستند و آنچه که غایت کل و مطلوب مطلق مى‏باشد، سعادت و خوشى است. اما آدمى وقتى به سعادت و خوشى دست مى‏یابد که به فضیلت دست پیدا کند و فضیلت هنگامى حاصل مى‏آید که آدمى همواره به وظیفه‏اى که برایش مقرّر شده است، به‏ بهترین وجه، عمل نماید. وظیفه‏اى که براى انسان مقرّر شده و او را از موجودات دیگر متمایز مى‏سازد، فعالیت هماهنگ نفس با عقل است و همین هماهنگى است که سعادت و فضیلت را براى او تأمین مى‏نماید.
علم اخلاق براى همین است که بدانیم براى این‏که فعالیت نفس با موافقت عقل انجام‏گیرد، چه باید کرد و حالات و اعمال گوناگون انسان چگونه باید باشد؛ یعنى: چه وقت و چگونه و براى چه باید عمل کرد.
روح انسان داراى دو جنبه است: عقلانى و غیرعقلانى. جنبه عقلانى همان جنبه انسانیت انسان است و غیر عقلانى خود داراى دو بُعد است:
یکى بُعد نفس نباتى که داراى قوّه نامیه است و دیگرى بُعد نفس حیوانى که بر حسب طبیعت، داراى دو میل و خواهش است: یکى شهوت و دیگرى غضب. همین دو میل، انسان را به عمل وامى‏دارند. اگر این اعمال با عقل هماهنگ شود، موجب فضیلت است و این نوع فضیلت، «نفسانى» یا «اخلاقى» نامیده مى‏شود. ملاک این فضیلت و راه رسیدن به آن عبارت است از این‏که در هر کار، حد وسط میان دو طرف و به عبارت دیگر، اعتدال بین افراط و تفریط و زیاده و نقصان رعایت شود؛ چرا که افراط و تفریط در کارها خلاف عقل است و رذیلت شمرده مى‏شود. به‏عنوان مثال، تهور، افراط قوّه غضبیه و جُبن، تفریط آن و شجاعت، اعتدال این قوّه است که فضیلت به‏شمار مى‏رود. یا شره و آز، افراط در قوّه شهویّه و خمود و بى‏حسى، تفریط در آن و عفّت، اعتدال این قوّه و فضیلت است.
همچنین جُربُزه (مکر و حیله)، افراط قوّه عاقله و غباوت، تفریط این قوّه و حکمت، اعتدال آن است که فضیلت مى‏باشد. از ترکیب سه فضیلت شجاعت و عفّت و حکمت، فضیلت دیگرى به‏نام «عدالت» حاصل‏ مى‏شود که خود آن هم حد وسط بین دو حد افراط- یعنى: ظلم- و حد تفریط- یعنى: انظلام- است. (فلسفه اخلاق ، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص : 165 برگرفته از: سیر حکمت در اروپا، ص 43- 45، با تلخیص و تصرف.)
د – نظام اخلاقی دینی
در نظام اخلاقی دینی ، اخلاق بدون پذیرش مبدأ و معاد معنا ندارد.
شهید مرتضى مطهرى قدس سره درباره این نظام اخلاقی ، تحت عنوان «خدا مبناى فضایل اخلاقى» مى‏نویسند:
وقتى که مى‏آییم سراغ تربیت دینى، مى‏بینیم این مفاهیم (اخلاقى) دیگر مفاهیم توخالى نیست، مفاهیم تو پر است؛ حق، عدالت، صلح، همزیستى، عفّت، تقوا، معنویّت، راستى، درستى و امانت، تمام این‏ها الفاظى هستند تو پر و پایه و مبنا و منطق دارند.
اساس مطلب این است که ما براى اخلاق چه منطقى به‏دست بیاوریم؟ آیا مى‏توانیم از غیر راه خداشناسى و معرفةاللّه براى اخلاق، منطق مستدل پیدا بکنیم؟ نه، پشتوانه و اعتبار همه این مفاهیم، خداشناسى است. اگر ایمان نباشد (اخلاق‏) مثل اسکناسى است که پشتوانه نداشته باشد. « فلسفه اخلاق، ص 286.»
براى تبیین روشن‏تر رابطه اخلاق با اصول دین مى‏توان گفت: اخلاق براى هدایت انسان در مسیر سعادت و کمال و نجات نهایى است. اگر در هر یک از این سه مفهوم «سعادت، کمال و نجات» دقت کنیم به این نتیجه مى‏رسیم که بدون اعتقاد به خدا و معاد، تعریف درستى از این الفاظ نخواهیم داشت. چه کسى باید مفهوم حقیقى سعادت، کمال و نجات را براى بشر مشخص نماید؟ آیا بشر با عقل و علم محدود خود تاکنون توانسته است حدود و ثغور این مفاهیم را مشخص نماید و مصادیق آن‏ها را بیان کند؟ تجربه و مشاهده تاریخى نشان مى‏دهد که بشر عاجزتر از آن است که معنا و مصداق دقیق این واژه‏ها و مفاهیم متعالى و ارزشمند را مشخص سازد. به این دلیل، در اخلاقیات نیازمند وحى هستیم و باید پیش از همه، به وجود خدا گردن نهیم و سپس از وحى الهى براى تعیین حدود و قوانین اخلاقى استفاده کنیم. قرآن کریم به‏طور عام، مى‏فرماید: «فَانْ تَنازَعْتُمْ فى‏ شَىْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ الَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ» ؛ (نساء( 4)، آیه 59.) « اگر در چیزى نزاع و اختلاف داشتید، آن را به خدا و رسول برگردانید.»
از این آیه استفاده مى‏شود که مرجع نهایى براى تعیین و تشخیص درست از نادرست در هر مقوله‏اى از جمله اخلاقیات، خدا و رسول اوست و بدون اعتقاد به خدا، نمى‏توان نظام اخلاقى کامل و جامعى داشت.
اصل معاد نیز از اصول لازم و زیربنایى در نظام اخلاقى دینى است؛ چرا که سعادت و کمال آدمى به‏عنوان غایت اخلاق با توجه به حیات اخروى معنا مى‏شود. سعادت حقیقى عبارت است از نیل به بالاترین لذت در حیات پس از مرگ. این مطلب خود مبتنى بر این نکته پیشین است که آدمى مرکّب از دو بُعد جسم و روح است. روح او قابلیت بقا در جهان پس از مرگ را دارا مى‏باشد و غیر از حیات دنیوى، او از حیات اخروى نیز برخوردار است. بنابراین، تا وقتى به معاد و جهان پس از مرگ‏ اعتقاد نداشته باشیم، نمى‏توانیم تفسیر درست و روشنى از مفهوم سعادت و نجات نهایى آدمى به‏دست دهیم و آنگاه نظام اخلاقى خود را در راستاى نیل به آن سعادت و نجات پى‏ریزى نماییم.
از سوى دیگر، کمال نهایى انسان نیز قرب به خداست و تا زمانى که اعتقاد به خدا را به‏عنوان یک اصل پیشین و بنیادین نپذیرفته باشیم، نمى‏توانیم از قرب به خدا به‏عنوان کمال نهایى انسان در سیر و سلوک اخلاقى سخن بگوییم. (فلسفه اخلاق ، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص : 40)
با توجه به مقدمه گفته شده باید بگوئیم که نظام اخلاقی قرآن مبتنی بر مبدا و معاد است و در قرآن کریم، آیات فراوانى دالّ بر این است که پایه اخلاق، ایمان به خدا و معاد است و جز از راه دین، نمى‏توان به سعادت و حیات و نجات حقیقى نایل شد. در آیات متعددی راه رسیدن به حیات طیّبه و سعادت جاوید را- که همان هدف نهایى اخلاق است- بیان فرموده، آیه 24 سوره انفال است که مى‏فرماید: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ» اى کسانى‏که ایمان آورده‏اید، خدا و رسول را اجابت کنید، وقتى که شما را به چیزى دعوت مى‏کنند که مایه حیات شماست.
از این آیه به‏خوبى استفاده مى‏شود که دین و دعوت خدا و رسول است که حیات حقیقى و سعادت نهایى و رستگارى واقعى را براى انسان تأمین مى‏کنند و جز از راه دین نمى‏توان به این هدف رسید.
و یا در سوره توبه آیه 111 آمده است : « إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ، وَ أَمْوالَهُمْ، بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ » ، « خدا از مؤمنین جان‏ها و مالهاشان را خرید، در مقابل اینکه بهشت داشته باشند».
و همچنین در آیه 10 سوره زمر می خوانیم : إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ، بِغَیْرِ حِسابٍ » « صابران اجر خود را به تمام و کمال و بدون حساب خواهند گرفت».
در این قسمت برای هرچه روشن تر شدن موضوع به برخی آیاتی که تبیین کننده نظام اخلاقی قرآن ( اخلاق مبتنی بر مبدا و معاد ) می باشد اشاره می نمائیم :
1- اخلاق و پرستش‏
در نظام اخلاقی قرآن ، اخلاق، که همان اطاعت آگاهانه از اوامر و نواهى خداوند است، به‏طور ناخودآگاه، در قلب و ضمیر آدمیان نهاده شده و انسان‏ها فطرتاً به کمالات و ارزش‏هاى اخلاقى عشق مى‏ورزند و همان‏گونه که خدا را مى‏پرستند، این ارزش‏ها را نیز محترم مى‏شمارند.
شهید مطهرى قدس سره در این زمینه مى‏نویسد: تمام حقیقت این است که اخلاق از مقوله عبادت و پرستش است.
انسان به همان‏میزان که خدا را ناآگاهانه پرستش مى‏کند، ناآگاهانه هم یک سلسله دستورهاى الهى را پیروى مى‏کند. وقتى که شعور ناآگاهش تبدیل بشود به شعور آگاه، که پیغمبران براى همین‏ آمده‏اند (پیغمبران آمده‏اند براى این که ما را به فطرت خودمان سوق بدهند و آن شعور ناآگاه و آن امر فطرى را تبدیل کنند به یک امر آگاهانه) آن وقت دیگر تمام کارهاى او مى‏شود اخلاقى، نه فقط همان یک عده کارهاى معیّن. خوابیدن او هم مى‏شود یک کار اخلاقى، غذا خوردن او هم مى‏شود یک کار اخلاقى؛ یعنى: وقتى برنامه زندگى ما براساس تکلیف و رضاى حق تنظیم شد، آن وقت خوردن ما، خوابیدن ما، راه رفتن ما، حرف زدن ما و خلاصه زندگى و مردن ما یکپارچه مى‏شود اخلاق؛ یعنى: یکپارچه مى‏شود کارهاى مقدس: «انَّ صَلاتی و نُسُکی وَ مَحْیاىَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (انعام( 6)، آیه 162) ؛ « همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من، همه براى خداست که پروردگار جهانیان است.» همه چیز مى‏شود للّه و همه چیز مى‏شود اخلاق. (فلسفه اخلاق ، شهید مطهری ، ص 132- 133.)
2- اخلاق و حیات اخروى‏
از دیدگاه قرآن ، حیات آدمى منحصر به حیات دنیا نیست، بلکه حیات بالاتر حیات اخروى پس از مرگ است. بنابراین، انسان در رفتار و اخلاق خود باید همواره حیات آینده را ملاحظه کند و طورى رفتار نماید که زمینه را براى رفاه و آسایش در آن حیات فراهم سازد. لذّت و سعادت نیز منحصر به لذات و خوشى‏هاى دنیا نیست، بلکه لذات عمیق‏تر و خوشى‏هاى پایدارتر و جاوید در جهان پس از مرگ خواهد بود. این توجهات، همگى در تنظیم روابط اخلاقى انسان با خود، خدا ودیگر موجودات تأثیر مستقیم دارند.
در حدیث آمده است که: «حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ» (بحارالانوار، ج 73، ص 7، روایت 1) ؛ « دوست داشتن دنیا، رأس و ریشه همه خطاهاست.»
مفهوم این عبارت آن است که حبّ آخرت، رأس و ریشه همه فضایل‏است؛ یعنى: اگر انسان واقعاً همیشه به فکر آخرت خود باشد، هرگز به‏دنبال گناه نمى‏رود و خود را به رذایل اخلاقى آلوده نمى‏سازد. (فلسفه اخلاق، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص: 112)
3- اخلاق و مسئولیت در قیامت‏
از دیدگاه قرآن ، انسان در برابر تمامى اعمال و رفتار درونى و بیرونى خود مسؤول است. انسان مسلمان معتقد است که اگر چه در این دنیا کسى او را در برابر اعمال و رفتارش مورد سؤال و بازخواست قرار ندهد، در آخرت قطعاً مورد سؤال قرار خواهد گرفت. این احساس مسؤولیت و ترس از بازخواست و محاکمه اخروى تأثیر بسیار مثبتى در رفتار و کردار انسان خواهد داشت. قرآن کریم مى‏فرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ انَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ کُلُّ اولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» (اسراء( 17)، آیه 36.) «از چیزى‏که به‏آن علم ندارى پیروى مکن. به‏درستى که گوش و چشم و دل- هر یک- مورد سؤال قرار مى‏گیرند. »
و نیز در سوره صافات آمده است: «وَقِفُوهُمْ انَّهُمْ مَسْئُولُونَ» (صافات( 37)، آیه 24.) « (روز قیامت گفته مى‏شود) آن‏ها را نگه دارید، به‏درستى که آنان مسؤولند. »(فلسفه اخلاق، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص: 112)
 3- اخلاق و ترس از کیفر و عقاب اخروى‏
در قرآن کریم مى‏خوانیم: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُداىَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏ وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِکْرى‏ فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمى‏» (طه( 20)، آیات 122- 125.) « هر کس از هدایت من پیروى کند، هرگز گمراه و شقاوتمند نمى‏شود و هر کس از یاد من روى بگرداند، به‏درستى که براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور مى‏کنیم. »
از آیه مزبور، به‏دست مى‏آید که‏اگر کسى بخواهد درقیامت کور برانگیخته نشود، باید یاد خدا را همواره در دل داشته باشد. یاد خدا ریشه تمام فضایل اخلاقى است. پس ترس از نابینایى در محشر، مى‏تواند انگیزه روى آوردن به حسنات و دورى جستن از سیئات باشد. (فلسفه اخلاق، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص: 113)
 4- اخلاق و تجسّم عمل‏
براساس آیات قرآن ، اعمال و رفتار و صفات اخلاقى انسان، هم دردنیا شاکله او را مى‏سازند و هم در آخرت، به صور مختلف‏ متجسّم مى‏شوند.
قرآن کریم درباره بلعم باعورا- که شخصى مستجاب الدعوة بود و در زمان حضرت موسى علیه السلام آیات الهى را تکذیب کرد- مى‏فرماید: «... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ انْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ اوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ‏کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (اعراف( 7)، آیه 176)« پس مَثَلِ او مَثل سگ است که اگر به آن حمله کنى، زبانش را از دهان بیرون مى‏آورد و اگر هم او را به حال خود واگذارى، باز زبانش را از دهان بیرون مى‏آورد. این است مَثل کسانى که آیات ما را تکذیب مى‏کنند. پس (اى پیامبر) این حکایت‏ها را بازگو؛ شاید مردم تفکرنمایند. »
در روز قیامت، باطن افراد آشکار مى‏شود و مردم ظهور و تجسّم اعمال و صفات و ملکات نفسانى خود را مى‏بینند: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» (الطارق( 86)، آیه 9)« روزى که سریره‏هاى افراد برملا مى‏شود. »
«یَومَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اشْتاتاً لَیُرَوْا اعْمالَهُمْ» (زلزال( 99)، آیه 6) «در روز رستاخیز، انسان‏ها گروه‏گروه برانگیخته مى‏شوند تا اعمالشان به آن‏ها نشان داده شود. »(فلسفه اخلاق، محسن غرویان‏ ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی ، ص: 113)
بنابراین بر اساس نظام اخلاقی قرآن ، قیامت روز ظهور و آشکار شدن اخلاقیات انسان‏ها است و معاد، همان‏گونه که محل بازگشت انسان‏هاست، به‏معناى عود و بازگشت چهره باطن اخلاق و ملکات نفسانى انسان نیز هست و همین نکته خود مى‏تواند عامل مؤثرى براى اصلاح رفتار و کردار و انگیزه‏اى براى کسب فضایل و دفع و رفع رذایل اخلاقى باشد.

 

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید