سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2716677

  بازدید امروز : 283

  بازدید دیروز : 295

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
خدا در سپاس گفتن را بر بنده‏اى نمى‏گشاید حالى که در نعمت را به روى او ببندد ، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند و در پذیرفتن را بر وى فراز . و در توبه را به روى بنده نمى‏گشاید و در آمرزش را بر وى به‏بندد و استوار نماید . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/12/3::: ساعت 11:44 صبح

در مورد تعادل در زندگی توضیح دهید. آیا بزرگانی مثل علامه طباطبایی تعادل را رعایت کرده اند؟ مثلاً من دانشجو هستم، برای این که تعادل را رعایت کنم، باید درس کمتر بخوانم. آیا این درست است؟ یا نه باید فقط درس بخوانم و شاگرد اول شوم؟ همچنین در مورد تعادل در سایر جاها، نمونه های آن در زندگی ائمه و ... غیره توضیح دهید؟
در پاسخ به این پرسش به چند نکته توجه نمایید:
1- هدف انبیا و اولیا تربیت انسان مومن متعادل و به دور از افراط و تفرطی بوده و همه احکام شریعت برای ساختن چنین انسان هایی است.
2- دین اسلام دین تعادل است و همه احکام آن بر طبق فطرت است و در همه آنها حد وسط و تعادل رعایت شده و شایسته نیست که در مورد عمل به چنین احکام متعادلی از تعادل خارج شویم و دچار افراط و تفریط شویم.
3- راهکار مناسب برای قرار گرفتن در خط تعادل چند چیز است:
الف- آشنایی بیشتر با ملاک ها و معیارهای دین و شریعت.
ب- مطالعه شخصیت و زندگی و رفتار انسان های متعادل مانند معصومین –علیهم السلام- و عالمان و بزرگانی مانند امام خمینی، علامه ی طباطبایی –رحمةالله علیهما – که همه رفتار ها و برنامه های زندگی آنها متعادل و به دور از افراط و تفریط بوده است.
4- افزایش آگاهی در مورد آثار سوء عدم تعادل در زندگی.
انسان مومن باید در زندگی مشی متعادل داشته باشد و حد وسط و تعادل را در همه امور زندگی مادی و معنوی خود رعایت نماید. در برخی روایات سفارش شده که اوقات شبانه روز خود را به چند بخش تقسیم کنید؛ بخشی را به کار و فعالیت برای امرار معاش و بخشی را به عبادت و بخشی را به لذت های حلال اختصاص دهید.

پس انسان مومن باید این نظم و تعادل را در امور مختلف زندگی مادی و معنوی خود حفظ کند. مثلاً انسان معمولی به خواب کافی نیازمند است و بدون آن همه برنامه های زندگی اش دچار اختلال و بی نظمی خواهد شد. 6 ساعت خواب مقدار متعادل نیاز انسان به خواب است و در برخی افراد به خاطر شرایط خاص بدنی و جسمانی و یا روحی این نیاز ممکن است بیشتر باشد.
انسان در همه مراحل زندگی نیازهایی واقعی و اصیلی دارد که باید به طور صحیح و منطقی به آنها پاسخی در خور و منطقی بدهد و این نیاز در همه انسانها حتی انبیا و اولیا و در همه مراحل زندگی با شدت و ضعفش وجود دارد. هر چند نوع نیازهای انسان در هر مرحله از عمر و زندگی متفاوت است ولی اصل نیاز در همه ادوار پا بر جا و باقی است.
این نیازها طیف وسیعی از احتیاجات مادی و معنوی و عاطفی و روانی را در بر می گیرد و ایجاد تعادل و توازن میان آنها و برآوردن خارج از حد افراط و تفریط برآیند دستورات و احکام و سفارشات دین و مورد توصیه اولیای آن است.
در روایات فراوانی رسول گرامی اسلام و اوصیای شایسته و پاک او به میانه روی و اقتصاد و در پیش گرفتن مشی و روش متعادل سفارش کرده اند و خود نیز در عمل چنین رفتار و کنشی داشته و در هیچ برنامه و کرداری دچار زیاده روی و تقصیر نشده اند. حتی بارها خود پیامبر گرامی –صلی الله علیه و اله- مسلمانانی را که از دنیا و بهره مندی آن و رابطه با همسر و انس با خانواده کناره می گرفتند و انزوا و رهبانیت و غار نشینی را اختیار می کردند مورد مذمت و سرزنش قرار می دادند و اظهار می کردند که ما با وجود داشتن مقامات معنوی و جایگاه رفیع انسانی و روحانی با همسر ارتباط داریم و از لذت های حلال و مباح خداوند بهره می بریم و با جامعه و مردم تعامل و تعاون و رابطه داریم و شما باید در این امور از ما پیروی و اقتدا نمایید.
در سیره و سنت پیامبر گرامی و اولیای الهی دیده نشده که این گونه ارتباط ها و بهره مندی ها کنارگذاشته شود بلکه تا آخر عمر و حیاتشان ادامه داشته است. البته نوع نگاه و تلقی آنها از لذت ها و بهره مندی ها با نوع دید و نگرش ما متفاوت است . آنها به دلیل معرفت ژرف و عمیق از هستی و خالق هستی و آشنایی با واقعیت موجودات و ربط و وابستگی آنها در ذره ذره وجود خود به حق تعالی و مشاهده فقر و نیستی همه عالم در برابر هستی مطلق و اصیل در همه چیز و با همه چیز و قبل از هر چیز و بعد از هر چیز خدا را می بینند و به تعبیر امیر المومنین –علیه السلام- هیج چیزی را ندیدم مگر آن که با آن و پیش از آن و پس از آن خدا را دیدم.
آنها در عین حال که معصوم هستند، اما نیازهای طبیعی و معمول انسانی را دارند و پاسخی متعادل و درست به نیازهای خود می دهند و رمز تکامل و تعالی را در همین پاسخ منطقی و متوازن به نیاز ها می دانند.
اولیاء و اوصیاء الهی در عین توجه و غرق شدن در حال نماز و عبادت و خلوت با محبوب، به فعالیت های اجتماعی و انجام وظایف الهی و تماس با همسر و انس با فرزندان و اقوام و شرکت در صحنه های نبرد با دشمنان می پرداختند.
به نظر شهید مطهری نیز انسان کامل انسانی است که همه ارزش ها در او رشد کرده باشد،آن هم به حد اعلا و هماهنگ با یکدیگر که می توان گفت امام علی (علیه السلام) چنین انسانی است. امام علی (علیه السلام) از هزار سال پیش تا به امروز با صفت “جامع الاضداد” شناخته شده است. حتی خود سید رضی در مقدمه نهج البلاغه می گوید: من مطلبی را که همیشه با دوستانم در میان می گذارم و اعجاب آ نها را بر می انگیزم همین موضوع است یعنی جنبه های گوناگون سخن علی (علیه السلام) است که انسان در هر قسمتی از سخن ایشان که وارد می شود می بیند به دنیای غیر از دنیای قبل رفته است. یک دفعه در دنیای عباد است. یک وقت در دنیای زهاد، زمانی در دنیای فلاسفه و هنگامی در دنیای عرفاست. یک وقت در دنیای سربازان و افسران است؛ و در همه جا حضور دارد به طوری که علی (علیه السلام) از هیچ دنیایی از بشریت غائب نیست. پس انسان کامل یعنی آن انسانی که قهرمان همه ارزشهای انسانی است.
امامان معصوم (علیهم السلام) در عین حال که ساعاتی از طول روز را با خدای خود به خلوت می پرداختند، به دستور محبوب خود، به امور مخلوقات نیز رسیدگی می کردند؛ با این تفاوت که جسمشان با مردم است و روح و جانشان، با محبوب! و کار و تلاش را نیز عین عبادت می دانند.
امام علی (علیه السلام) شبها به عبادت خدا مشغول می گشت و هزار رکعت نماز می خواند و در روز مشغول کار و تلاش و خدمت رسانی به مردم می شد. درخت می کاشت، چاه می کند... حتی در کار خانه به همسر خود کمک می کرد.
پس انسان کامل، نه انسان عالم،عابد، زاهد، عاقل، عاشق و ... می باشد بلکه انسان کامل، انسانی است که تمام ارزش های انسانی، به طور هماهنگ و متوازن در او رشد یابد. هرگاه فقط به یکی از ابعاد وجود انسان توجه فراوان شود این انسان به یک انسان تک ساحتی و تک بعدی تبدیل می شود؛ بنابراین رشد و تکامل استعداد انسان به صورت ناقص و ناهماهنگ شکل می گیرد. در این موقع، انسان مسخ می شود.
دوست عزیز!
بزرگانی همچون علامه ی طباطبایی و امام خمینی (رحمةالله علیهما) و... نیز در عین مشغله های درسی فراوان از امور دیگر باز نمی ماندند؛ به امور مردم رسیدگی می کردند، بخشی از وقت خود را صرف گفتگو با اعضاء خانواده می کردند، و حتی گاهی اوقات در کار خانه کمک می کردند. اما پیشرفت قابل توجه آنها در کسب علم، می تواند علل مختلفی داشته باشد؛ از جمله: عنایت ویژه ی خداوند، سعی و تلاش خستگی ناپذیر، هوش و استعداد، اخلاص در عمل و...
با توجه به نکاتی که به عرضتان رسید نتیجه می گیریم که شما با درنظر گرفتن هوش و توان خود، می بایست بخشی از روز را به مطالعه ی کتب درسی خود بپردازید و از راهکارهای مناسب مطالعه ی صحیح استفاده کنید؛ و بخش دیگری از روز را به عبادت و تفریح سالم و ارتباط با خانواده و کار و تلاش بپردازید.
سالم و سعادتمند باشید.

 

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید