سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2745615

  بازدید امروز : 352

  بازدید دیروز : 62

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
کشت در دشت هموار می روید و نه در سنگلاخ ؛ همین گونه حکمت در دل [امام کاظم علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 92/7/15::: ساعت 1:48 عصر
عاشق ا مام خامنه ای هستم چکار کنم ایشان از من راضی باشند؟

سوال خوب و بجایی پرسیده‌اید. ایشان ولی زمان ما هستند و به دست آوردن خوشنودی خدا در گرو رضایت ولی دوران از ما است. البته معلوم است که ایشان برای خودشان چیزی نمی‌خواهند و هر چه می‌خواهند در جهت اعتلای اسلام و مسلمین است. در واقع عشق به ایشان، عشق به همه‌ی خوبی‌ها است.

البته معلوم است که عشق فقط به زبان نیست بلکه خود را در رفتار نشان می‌دهد. کسی که ابراز علاقه می‌کند باید در عمل نیز آن را نشان بدهد و محبت خود را ثابت کند. در مثل این عشق مقدس خدای متعال مقصد عاشق است و باعث تقرب به خدا است.
ایشان در فرمایشات خود عنوان کرده‌اند که سه انتظار از جوانان دارند: 1- تحصیل 2- تهذیب و 3- ورزش.
واقعا اگر یک جوان برنامه‌ی روزانه خود را طوری تنظیم کند که بتواند هر سه موضوع فوق را در برنامه خود جای بدهد از جهات مختلف پیشرفت می‌کند و هم برای خود و هم برای جامعه مفید خواهد بود.
شنیدن سخنان ایشان و داشتن بصیرت و تبعیت از رهنمودها و به طور کلی ولایت پذیری از اهم وظایف کسانی است که می خواهند تحت ولایت زندگی کنند و از نعمت ولایت بهره ببرند.
برای رسیدن به هدف فوق باید به خوبی و با بصیرت از جوانب هر کدام برنامه‌ ریزی کنید و با همت و پشتکار در راه هدف خود کوشش کنید. داشتن هدف و انگیزه و آرمان متعالی همیشه انسان را سرزنده نگه می‌دارد و خستگی را از بین می‌برد.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 92/7/15::: ساعت 1:40 عصر
من چند وقتی است که توبه کردم اما از وقتی توبه کردم احساس اضطراب واسترس فراوان دارم درونم غوغاست باید چه کنم ؟ لطفا سریعتر جواب مرا بدهید حالم بسیار بداست احساس کمبود میکنم اما نمیدانم چه میخواهم در هنگام نماز لحضه ای ارام و دوباره حالم بد میشود باید چه کنم ؟

jpg_31.انسان ضمن آن که همواره باید از گذشته ‏های سوء، نگران و نسبت به آینده خود نیز بیمناک باشد در عین حال این خوف و اندوه هرگز نباید به گونه‏ای باشد که انسان را مایوس و ناامید سازد. چه این خود گناهی کبیره و دامی ابلیسی است. خداوند منان رحمتی بی پایان دارد و از همه بندگان گنهکار خود دعوت نموده است که به او التجا نموده و به
سوی رحمت بیکرانش دست نیاز بگشایند و وعده داده است که اگر توبه نموده و دست از زشتی ها بشویند همه گناهان را خواهد بخشید و آنان را مشمول لطف و کرم بی منتهای خود خواهد کرد.

از امام باقر (ع) روایت است: « لیس من عبد مومن الا و فی قلبه نوران نور خیفة و نور رجا، لو وزن هذا لم یزد علی هذا و لو وزن هذا لم یزد علی هذا: هیچ بنده مومنی نیست جز آنکه در ضمیرش دو نور تابان است «نور خوف» نسبت به کرده‏های پیشین و فرجام پسین و «نور امید» به فضل و رحمت پروردگار، که اگر هر یک با دیگری سنجیده شود هیچ یک فزونی نخواهد یافت .» بنابراین باید با حفظ حالت التجا و تضرع دائمی در برابر خداوند امید و رجا به عنایات واسعه خدای رحمان و بنده نواز را نیز در دل بالا برد و رجا را همسان در دل جای داد. زیرا غلبه خوف موجب یأس و غلبه رجا موجب جرات بر گناه است ولی تساوی آن دو بهترین عامل بازدارنده از گناه وتشویق کننده به توبه و انجام عمل صالح می‏باشد. ادامه مطلب...

 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 92/5/31::: ساعت 9:22 صبح
در روایات مأثوره و آیات قرآن، تأکید فراوانی بر تفکر شده است. از جمله اینکه نقل است یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است یا اینکه حدیثی دیگر می فرماید: عبادت به زیادی روزه نیست بلکه تفکر در امر خداست. می خواستم از شما خواهش کنم که نحوه تفکر و ماهیت این تفکر را برای بنده شرح دهید تا بنده بیشتر با آن آشنا شوم. به عبارتی راه چگونه تفکر کردن را بیاموزم تا از این فیض عظیم بی بهره نباشیم؟

از اینکه در سنین جوانی در پی کسب فضائل و گام نهادن در مسیر خدا هستید، خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم پاسخی مناسب برای سؤالتان ارائه دهیم.
همانطور که می دانید هر فکری عبادت محسوب نمی شود؛ بلکه تنها اندیشه ای که انسان را به قرب الهی برساند و موجبات سعادت او را فراهم کند، عبادت است.
با تفکر صحیح است که انسان از خواب غفلت بیدار می شود و تفکر صحیح است که سعادت انسان را تضمین می کند. امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «نبه بالتفکر قلبک؛ دل خود را با اندیشه، آگاه نما» (نقل از کتاب شریف چهل حدیث امام خمینی، رضوان الله تعالی علیه، ص 189)

تفکر، دارای درجات ومراتبی است که به بیان مهمترین آنها می پردازیم:
1- تفکر در حق و اسماء و صفات خالق هستی:
به فرموده امام خمینی این نوع از تفکر، افضل مراتب فکر و بالاترین مرتبه علوم است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «افضل العبادة ادمان التفکر فی الله و فی قدرته؛ پیوسته اندیشیدن در باره خداوند و توانایی او برترین پرستش است.» (همان، ص 191)
2- تفکر در مخلوقات خداوند:
از دیگر درجات و مراتب تفکر، اندیشیدن در مصنوعات الهی و پی بردن به عظمت خدا است. تفکر در عظمت آسمان ها، عجایب کوهها، تنوع در گیاهان، اصناف حیوانات، عجایب دریاها، عظمت خورشید و ماه و ارتباط بین این دو، آمدن شب و روز و فصول مختلف و نظم در خلقت، ابر و باد و باران و برف و... همگی موجبات حیرت اهل فکر را فراهم می آورد و باعث خضوع و تواضع نسبت به خالق هستی می گردد.
امام خمینی در بیانی زیبا و تکان دهنده می فرمایند: «این همه صنعت منظم، که عقول بشر از فهم کلیات آن عاجز است، بیربط و خود به خود پیدا نشده. کور باد چشم دلی که حق را نبیند و جمال جمیل او را در این موجودات مشاهده نکند. نابود باد کسی که با اینهمه آیات و آثار باز در شک و تردید باشد.» (همان، ص 197)
«کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون؛ اینچنین خدا آیاتش را برای شما روشن می گرداند، باشد که در کار (دنیا و آخرت) بیندیشید.» ( سوره بقره، 219)
بسیاری از افراد بشر نمی توانند از تفکر خالق هستی به مخلوقات پی ببرند و قدرت اندیشیدن در صفات و کمالات الهی را ندارند (مورد اول که ذکر شد) اما تفکر در باره مخلوقات خداوند، از عهده همه انسان ها بر می آید و هر کس در هر رتبه ای می تواند در خصوص جهان خلقت بیاندیشد و به خالق آن پی ببرد. در این زمینه کتاب توحید مفضل بسیار کارگشا است.
3- تفکر در اعمال و رفتار خود و محاسبه نفس:
مرحوم ملا احمد نراقی (رحمةالله علیه) در باب کیفیت تفکر در اعمال و رفتار خود می فرمایند: «آدمی در هر شبانه روزی ساعتی به تفکر کار خود بیفتد و اخلاق باطنیه و اعمال ظاهریه خود را تفحص کند و احوال دل و جوارح خود را تجسس نماید. لوح دل را در مقابل خود نهاده آن را ملاحظه کند و دفتر شبانه خود را گشوده، سر تا پای آن را مطالعه فرماید.» (معراج السعادة، ص 120 به بعد)
ایشان در ادامه توضیح می دهند که اگر دیدی در طول روز، به دستورات خداوند عمل کرده، از معصیت ها و گناهان اجتناب کرده ای، حمد و سپاس الهی را بجای آور؛ و اگر دیدی معصیتی از تو سرزده و با رفتار و کردارت، مخالفت امر الهی نموده ای، توبه کرده و با جبران عمل، به علاج بپرداز.
ایشان در ادامه توصیه می کنند که انسان با نظر بصیرت به اعمال خود بنگرد و ببیند آیا از صفات رذیله ای که او را به هلاکت می اندازد، از قبیل بخل و حسد و کبر و... چیزی در وجود او هست یا نه؛ و با چراغ فکر همه زوایای وجودش را تفحص کند تا مبادا با این صفات مهلکه خدای خود را ملاقات کند!
در فقه الرضا (علیه السلام) آمده است: «اندیشیدن آینه توست؛ بدی ها و خوبی هایت را به تو نشان می دهد.» (میزان الحکمة، ج10، ح16209)
امام علی (علیه السلام): اندیشه کردن در خوبی ها، انگیزه بکار بستن آن ها می شود.
امام علی (علیه السلام): ریشه سالم ماندن از لغزش ها، اندیشیدن پیش از عمل کردن است و سنجیدن پیش از سخن گفتن.
4- فکر کردن به نعمت های خدا:
امام علی (علیه السلام): اندیشیدن در باره نعمت های خدا، نیکو عبادتی است.
5- تفکر در باره باقی بودن آخرت و فانی بودن دنیا
امام علی (علیه السلام): تمیز دادن (تشخیص دادن) ماندنی (آخرت) از رفتنی (دنیا)، از شریف ترین اندیشه ها است.
6- تفکر در قرآن کریم:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم): سهم دیدگان خود را از عبادت به آنان دهید. عرض کردند: ای رسول خدا! سهم آن ها از عبادت چیست؟ فرمود: نگریستن به قرآن و اندیشیدن در آن و پند گرفتن از شگفتی هایش.
7- فکر کردن در سرنوشت گذشتگان و مطالعه تاریخ:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند فرجام کسانی را که پیش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آنها بس نیرومندتر از ایشان بودند و زمین را زیر و رو کردند و بیش از آنچه آنها آبادش کردند، آن را آباد ساختند و پیامبرانشان دلایل آشکار بر ایشان آوردند. بنابراین، خدا بر آن بود که بر ایشان ستم کند، لیکن خودشان بر خود ستم می کردند.» (سوره روم، 9)
امام علی (علیه السلام) در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن (علیه السلام) می فرمایند: فرزندم! هر چند من به اندازه همه کسانی که پیش از من بوده اند، نزیسته ام، اما در کارهای آنان نظر کردم و در اخبار آنها اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم، چندان که همچون یکی از آنان شده ام و بلکه آنسان بر کارهایشان آگاهی یافته ام، که گویی با اولین و آخرین آنها زندگی کرده ام.» (احادیث از میزان الحکمة، ج 10، باب تفکر)

خلاصه اینکه:
از آنچه بیان شد فهمیده می شود که بر هر مسلمانی لازم است که در طول روز، بخشی از وقت خود را به تفکر بپردازد؛ تفکری که او را به خدا نزدیک کند و او را از بدی ها برهاند و به سمت خوبی ها سوق دهد.
اما در خصوص نحوه تفکر باید بدانیم که فکر کردن اختصاص به حالت خاصی ندارد؛ مثلا اینطور نیست که حتما باید در هنگام فکر کردن نشست یا راه رفت و یا... خدای سبحان در اوصاف خردمندان می فرماید: «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار؛ آنان که خدا را ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که پروردگارا! این (جهان) را بیهوده نیافریده ای. منزهی، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار» (سوره آل عمران، 191)
پس علاوه بر اینکه انسان می تواند در حالات مختلف با دیدن آیات الهی به تفکر بپردازد؛ اما بهتر است روزانه و لو چند دقیقه، در محیطی خلوت با خود بیندیشد و وظایف خویش را به خود گوشزد کرده، نعمت هایی که خدای سبحان به او عطا کرده، یادآوری کند و از او در انجام تکلیفش یاری بخواهد.
پیروز و موفق باشید.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 92/5/1::: ساعت 11:8 صبح

آیا باید فقط خدا را دوست داشت و براى خدا؟ آیا دوست داشتن شخصى براى خود او و نه براى خدا اشکال دارد؟

دوست گرامی. اسلام دین توحید است و اگر کسی بخواهد مسلمان و موحد باشد باید دوست داشتن هایش را هم توحیدی کند، بنابراین اگر کسی مخلوقی را دوست دارد باید برای خدا دوست داشته باشد. بنابر اعتقاد کسی و چیزی جز خدا در هستی نیست مخلوقات هم مظاهر خدا هستند و دوست داشتن مظاهر خدا از دوست داشتن خدا جدا نیست. منتهی نباید به مخلوقات به صورت مستقل نگاه کرد. اگر کسی را دوست بداریم از آن جهت که مظهر جمال و جلال خدا است، در حقیقت خدا را دوست داشته ایم، ولی اگر نسبت او را با خدا فراموش کنیم، دچار شرک در محبت می شویم. موفق باشید.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 92/2/10::: ساعت 1:39 عصر

چرا انسان به دین و تعالیم وحیانی نیاز دارد؟

دوست گرامی. اولا هدف خلقت انسان بندگی خدا است و انسان از طریق عبودیت و بندگی به کمال و سعادت خود می رسد. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انسان را نیافریدم مگر برای بندگی. قرآن کریم.

ثانیا عبودیت و بندگی در مهد جامعه ایمانی امکان پذیر می شود و وجود امت و تمدن دینی است که زمینه ساز رشد انسان است. هر تمدن و فرهنگی انسان خاص و مناسب خود را پروش می هد و بنده خدا و انسان کامل مورد رضایت خداوند، در فرهنگ و تمدن توحیدی امکان رشد و بندگی پیدا می کند.

انسان بدون وحی و انبیای الهی هیچ گونه اطلاعاتی در زمینه هدف خلقتی خود و سبک زندگی و تمدن سازی دینی و روش بندگی و سایر اطلاعاتی که در این مسیر نیاز دارد، ندارد و همه این آموزه ها از طریق وحی و دین و آموزش خود خداوند  که خالق عالم و آدم است، به دست بشر رسیده است.

کار دین و انبیای الهی ساخت و شکل دهی به فرهنگ و جامعه و تمدن سازی دینی بوده است تا انسان ها بتوانند در آن به اهداف خلقتی خود برسند و سعادتمند گردند.

ویژگی های چنین تمدنی را تنها خود خداوند و خالق بندگان می داند و باید خودش بندگان خود را رسم بندگی بیاموزد، پس در این راستا انسان هایی را به عنوان نبی مبعوث کرده و از طریق ایشان دستورات و اموزه های خود را تعلیم می دهد و صفت ربوبیت خود را به ظهور می رساند.

ما عبدیم و خداوند رب ما است و وحی و دین آموزه هایی هستند که به واسطه آن انسان به مقام عبودیت و کمال می رسد. موفق باشید.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 91/12/19::: ساعت 1:37 عصر

انشاءا...مى خواهم به درجه ای برسم که به هرچیز بگویم باش بشود،چه مراحلی رابایدطی کنم؟آیاحتمابایدنمازمان به جماعت باشد تا به این مرحله برسیم؟  

پاسخ: دوست گرامی . انسان ظرفیت کاملی برای رشد و کمال و مظهریت برای صفات خداوند دارد و می تواند مظهر کن فیکون شود،‌اما هدف زندگی او رسیدن به این مقامات نیست. هدف زندگی برای انسان بندگی خدا است و خدای متعال  انسان را آفرید تا از طریق بندگی به سعادت برسد. البته ا گر موفق به وظیفه شود و بنده خوبی برای خدا شود ممکن است خدای متعال او را ظرف صفت کن فیکون قرار دهد و قدرت ولایت در ا و ظهور کند اما رسیدن به این قدرت هدف و نیت و انگیزه انسان مومن نیست.

ما مامور به وظیفه ایم و نتیجه هر چه باشد مربوط به خدای متعال است . او است که به هر بنده ای که صلاح بداند مقامات عرفانی عطا می کند. الله اعلم حیث یجعل رسالته. بنابراین توصیه ما این است که شما راه بندگی و صراط مستقیم عبودیت را هدف و پیشه خود سازید و به مقام رضایت و خشنودی خدا برسید و نتیچه کار را به خدای متعال واگذار نمایید و به آنچه خدای متعال برای شما می پسندد راضی و تسلیم باشید تا به سعادت در دنیا و آخرت برسید. در این راه ابتدا باید وادی عقلانیت را طی کنید یعنی برای تمام اندیشه و اخلاق و عمل خود دلیل و حجت شرعی داشته باشید و زندگی تان مستند به دلیل و برهان عقلی و دینی باشد و راه قرب واجبات را طی کنید و بعد که مطمئن شدید وارد وادی عشق و عرفان و ریاضت و مستحبات شوید و هر چه می توانید به خدا نزدیک گردید. برای آگاهی بیشتر به سایت مراجعه کنید و مطالب فراوانی در موضوع خودشناسی و خوسازی و سلوک مطالعه نمایید. موفق باشید.

 

به آدم هایی که همش میگن: ما هر چی دلمون بخواد همون کارو میکنیم چه باید گفت؟؟ چه چیزی بهشون بگیم تا به صراط مستقیم هدایت بشن؟؟؟

دوست گرامی. افرادی که دلبخواه عمل می کنند در حقیقت خودپرست و نفس پرست هستند نه خداپرست و موحد. اسلام دینی است که سعادت انسان را از طریق خداپرستی و توحید تامین می کند و با خودپرستی و نفس پرستی مبارزه می نماید. این گروه باید بدانند که اسلام تسلیم بودن نسبت به اراده خدا و فانی ساختن اراده انسان در اراده خدا است. ا گر نام خود را مسلمان می گذارند باید تسلیم خدا باشند و از نتایج ایمان و اسلام در دنیا و آخرت بهره مند گردند. اگر هم دلبخواه عمل می کنند باید بدانند که مسلمان و مومن واقعی نیستند و در حقیقت مشرک اند و با این روش هرگز رستگار نخواهند بود. موفق باشید.

 

میخواستم بدونم چه موقع میشه فهمید که خداوند بنده خودشو بخشیده و به بهشت می بره؟

دوست گرامی. شرط بخشیده شدن این است که انسان از اطاعت نفس و شیطان توبه کند و به سوی خدا بازگردد و بنده خدا شود. اگر این اتفاق بیافتد بخشش از تمام گناهان حتی کبیره قطعی است و بلکه خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و مشمول رحمت خاص خود می کند. ما بنده خدا هستیم و گناه یعنی فرار از بندگی خدا و توبه یعنی بازگشت به سوی خدا و بنده خوب خدا شدن. اگر کسی واقعا توبه بکند و بنده خدا و مطیع اوامر الهی شود؛ بدون شک بهشتی خواهد بود چون بهشت در گرو بندگی خدا است. خدای متعال بهشت را وعده گاه اهل ایمان و عمل صالح قرار داده و در قرآن کریم بارها به آن اشاره کرده است. سعی کنید توبه کنید و به تدریج مراتب بندگی خدا را طی نمایید و با مطالعه قرآن کریم و روایات و کتاب های معتبر دینی و اخلاقی و عمل به واجبات و ترگ گناهان، در راه کمال و رشد قرار بگیرید.

 

در نماز حواسم پرت می شود چیکار کنم؟

حضور قلب در نماز هم به این معنا است که انسان فقط نماز بخواند و کار دیگری انجام ندهد. نماز مهمترین عملی است که انسان مومن در راستای بندگی خدا انجام می دهد و در حقیقت اوج بندگی است. وقتی کسی در نماز حضور قلب دارد که در خارج از نماز در طول روز هم بنده خدا باشد و خدا را فراموش نکند. کسانی که در طول روز به خدا وانجام وظایف بندگی فکر می کنند و برای خود شغلی جز بندگی خداوند نمی شناسند، در داخل نماز هم حضور قلب دارند. کسی که بنده خدا است در نماز همچون بندگان خداوند در مقابل او می ایستد و با او سخن می گوید و خود را بنده کسی و چیزی نمی داند که حواسش به او پرت شود. ما اگر حواسمان پرت می شود به خاطر این است که در خداپرستی محض نیستیم و مشکل توحیدی داریم. انسان موحد و یگانه پرست در نماز هم یگانه پرست است و تمرکز دارد.
تا زمانی که انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار کثرت ها است حضور قلب داشتن در نماز برایش مشکل خواهد بود و راهش این است که انسان در تمام زمان ها و حالات زندگی مشغول خدا باشد (خداپرستی) و از خودش بگذرد (تزکیه نفس)  تا بتواند در نماز هم مشغول خدا باشد و حضور قلب داشته باشد.

 

من یک طلبه هستم و برای خواندن درس اشتیاق زیاد ندارم،میخواهم بخوانم ولی نمیتوانم لطفا کمکم کنید و میخواهم شروع به تهذیب نفس کنم در گام اول چه کار باید بکنم خواهشا کمکم کنید.

طلبه گرامی. هدف زندگی و کمال انسان در بندگی خدا است. حرکت سالک راه خدا از نفس شروع و در وادی عقل ادامه می یابد و بعد به وادی عشق و عرفان می رسد. شما الحمد لله از وادی نفس مهاجرت کرده اید، طلبه شدن یعنی حرکت در وادی عقل. کسی که طلبه می شود مهمترین گردنه راه خدا که وادی عقل است را طی می کند. تهذیب نفس هم عقلانیت قوی می خواهد. عقل است که باید بر نفس غلبه کند. مهمترین گام برای تهذیب نفس تقویت علم و آگاهی و عقلانیت است. شما سعی کنید طلبه خوبی باشید و تا می توانید درس فقه اخلاق و اعتقاد بخوانید و در کنار درس تنها به واجبات و نماز شب اکتفا کنید. موفق باشید.

 

می خواستم بدانم که وظیفه ی من در این دنیا چیست؟

دوست گرامی. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله. مردم ماموریتی در این دنیا جز بندگی خداوند ندارند، زیرا برای آن خلق شده اند. و ما خلقت الجن و الانس الا لیبدون. بنابراین وظیفه اصلی ما بندگی است، بقیه امور زندگی هم در همین راستا باید باشد حتی ازدواج برای این است که ایمان کامل شود و انسان بتواند بنده بهتری برای خدا باشد. شغل و درآمد هم همین طور و باقی امور. برای این منظور باید ابتدا دین را که همان روش بندگی است بیاموزیم و بعد عمل کنیم. موفق باشید.

 

می خواستم بپرسم راه افزایش ایمان چیه؟

دوست گرامی. ایمان در حقیقت عضویت باورمند در امت اسلامی است. کسی که عضو جامعه ای می شود باید باورهای آن جامعه را بپذیرد و به اخلاقیات و سبک زندگی آن جامعه و امت ملتزم شود و قوانین آن جامعه را رعایت کند. این نوع پیوستگی باعث عمیق شدن شهروندی آن فرد در آن جامعه و ملت یا امت می شود و هر قدر این پیوستگی عمیق تر باشد ایمان فرد به آن جامعه و باورها و درستی حرکت و راه آن بیشتر می شود. منظور از ایمان پیوستن به امت و جامعه ای است که افراد آن به خدای واحد ایمان دارند و تحت ولایت خدا و جانشینان به حق او زندگی می کنند .

 

چون خدا رو دوست داریم، مثلا درخت رو دوست داریم یا وقتی درخت رودوست داریم،خدارودوست داریم، ازدوست داشتن درخت به دوست داشتن خدا می رسیم؟

دوست گرامی. رابطه خدا با درخت و بلکه تمامی مخلوقات عالم رابطه بسیار نزدیکی است. درخت ظاهر خدا است و خدا باطن درخت. خدای متعال وجود است و این وجود که باطن هستی است به صورت درخت و مخلوقات و مظاهر هستی ظهور نموده است. انسان بالاترین و کاملترین مظهر خدا است و لذا ارزش و اهمیت اش از همه بیشتر است. دوست داشتن درخت از آن جهت که مظهر خدای متعال و علم و قدرت و جمال او است همان دوست داشتن خدا است. البته ممکن است کسی نگاهش به درخت مادی و دنیوی باشد و آن را به عنوان یک ثروت و مکنت دنیوی دوست بدارد که همان دنیا دوستی است. موفق باشید.

 

عرفان حقیقی چیست؟

دوست گرامی. عرفان حقیقی چیزی جز همان راهبرد اسلام و شیعه برای کمال انسان نیست. این راهبرد آمیزه ای از توحید و خداپرستی بعلاوه ولایت و پیروی معصومین علیهم السلام می باشد، توحید مشروط به ولایت. از نظر تاکتیکی این راه در دو مقطع تقویت عقلانیت و طی مسیر عقلانی و سپس مقطع عشق و عرفان طی می شود. یعنی ابتدا انسان با تحصیل علم و آگاهی دینی و تقویت باورها به اصلاح اخلاق و عمل خود می پردازد و بنده خدا می شود، در حد ترک گناه و عمل به واجبات و بعد وارد وادی عشق و سلوک عرفانی می شود و به توحید و فنای فی الله می رسد. موفق باشید.

 

بارها توبه کرده و دوباره شکست خورده ام چکنم؟

دوست گرامی. انسان آمیزه ای از عقل و احساس است که اگر هماهنگ تقویت شود، قادر می شود که گناه نکند و بنده خوب خدا شود. آدمی با عشق و محبت خداوند و خوبی ها به کمال نهایی خود می رسد ولی این محبت هنگامی کارآمدی دارد و موثر است که ریشه در عقلانیت قوی داشته باشد،‌ بنابراین مهمترین آسیبی که در زمینه پیمودن راه خدا وجود دارد، ضعف عقلی است، متاسفانه عموم افراد از نظر عقلانی دچار ضعف هستند و نمی توانند زندگی و احساس خود را به خوبی و در راستای حقیقت مدیریت نمایند. برای این منظور شما به یک برنامه جامع خودسازی نیاز دارید. ما سعی کرده ایم این برنامه را از طریق سایت پرسمان دانشجویی اخلاق، گزینه خودسازی ارایه دهیم . مطالعه کنید انشاالله تکلیف برایتان روشن می شود. موفق باشید.

 

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 91/9/21::: ساعت 1:50 عصر

 

چه کنیم که نیتمان در انجام اعمال از قصد قربت به رسیدن به نتایج و ثمرات و همچنین ثواب و عقاب اعمال متوجه نشود؟

دوست گرامی. ما بنده خدا هستیم و کاری جز بندگی نداریم. وظیفه بنده، بندگی است، نتیجه ها و ثمرات در اختیار خدا است و بستگی به صلاح خدای متعال دارد و او با حکمت خود اعمال ما را نتیجه بخش می کند.

تو بندگی به شرط مزد مکن حافظ - که خواجه خود روش بنده پروری داند.

البته اینکه انسان تسلیم خدا باشد و راضی به رضای الهی بسیار سنگین است، در حقیقت روح اسلام همین تسلیم است و کسی که به این حالت می رسد به مقامات معنوی و عرفانی رسیده است. ما باید به عنوان یک مسلمان همواره تسلیم شدن در برابر خواست خدای متعال را تمرین کنیم و نتایج را به خداوند بسپاریم. موفق باشید.

 

حداقلهایی که انسان می بایست انجام دهد تا انسان محرم اسرار خداوندی شود و رازها را بفهمد چیست؟

دوست گرامی. منظور شما از محرم اسرار شدن احتمالا رسیدن به کشف و شهود است. این حالت از مقامات نهایی عرفان است. اجمالا راه آن عبودیت است. انسان با بندگی خداوند به هر مقامی که بخواهد می رسد و آنها که رسیده اند هم از همین راه بوده است. حد اقل این راه قرب فرایض است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات و حد اکثر آن قرب نوافل است یعنی انجام مستحبات و ترک مکروهات. یا به تعبیری بندگی آگاهانه و بندگی عاشقانه. در حقیقت این راه با دو مرحله سلوک عقلانی و سلوک عرفانی طی می شود. در اولی باید تمام عقاید و اخلاق و رفتار انسان مستند به دلیل و حجت دینی باشد و در دومی با قدم عشق و پرستش حرکت کند. موفق باشید.


 

چکار کنیم که به خداوند در ظاهر و باطن شرک نورزیم؟ از کجا باید شروع کنیم؟ آیا میشود یکدفعه به ترک کامل شرک رسید یا باید پله پله به این درجه برسیم؟ چگونه؟

دوست گرامی. شما در حقیقت طالب توحید هستید. توحید خالص اخرین مقامی است که سالکین راه خدا و عرفا به آن می رسند. البته همه راه دین و کمال انسان توحیدی است و هر منزل و مقامی در حقیقت منزل و مقام توحید است؛ بنابراین رسیدن به توحید و نفی کامل شرک پله پله است و به تدریج انسان به اخلاص در توحید می رسد. راه دین و قرب الی الله مراتب دارد. یعنی با قرب فرایض شروع می شود و با قرب نوافل به نهایت می رسد. انسان کم کم رشد می کند و رشد معنوی انسان همان طی کردن منازل توحید است.

توحید و نفی شرک روح اسلام است و تمام دین داران و بندگان خداوند در حقیقت سالک کوی توحید اند. برای سلوک به صورت علمی و موثر باید ابتدا سلوک عقلانی داشته باشید و در کنار آن سلوک عرفانی کنید. سلوک عقلانی یعنی تمام افکار و عقاید و اخلاق و رفتار انسان مستند به حجت دینی و استدلال عقلانی شود و انسان کاری خارج از دین و رضایت الهی انجام ندهد به عبارتی انجام واجبات و ترک محرمات.  بعد در سلوک عرفانی انسان با عشق و محبت به پرستش عاشقانه خداوند می پردازد و فانی در خدا می شود؛ یعنی دقیقا هر کاری که خدا دوست دارد انجام می دهد و کارهایی که خدا دوست ندارد ترک می کند،‌ یعنی به عبارتی انجام مستحبات و ترک مکروهات. مقام فنا در حقیقت همان توحید کامل و خالص است که انسان را از شرک پاک می کند.

انسان ابتدا باید هویت خود را دریابد و بیدار شود. راه از خودشناسی آغاز می شود. وقتی فهمید هویت او بندگی خدا است و تمام کمال و سعادت او از طریق بندگی و توحید بدست می آید بیدار خواهد شد و حرکت خواهد کرد. البته نقطه شروع  حرکت عملی و خودسازانه انسان توبه و ترک گناه و همت در جهت انجام واجبات است. این حرکت با مطالعه و تحقیق و تفکر و استدلال تقویت و تعمیق می شود و وقتی انسان به حد نصابی از بندگی و قرب فرایض رسید، وارد وادی محبت می شود و راه عشق خداوند را تا سرحد فنا و توحید می پیماید.

 

وقتی میگن خدا معنای زندگی باشه یعنی جی؟ یعنی ماباید جطور باشیم؟ آیا تلاش برای بهتر شدن رفاه زندکی مخالف با خدا و به سوی خدا بودن هست؟

دوست گرامی. انسان بنده خدا است و تنها وظیفه اش در دنیا بندگی است، هدف زندگی هم همین است.اگر بخواهیم ببینیم بهترین نوع زندگی چیست، باید ببینیم امکاناتی که داریم ما را در مسیر تحقق بندگی کمک می کنند یا مانع هستند. اگر کمک می کنند ارزشمند هستند و اگر مانع می شوند، دنیوی و ضد ارزش اند. تلاش انسان باید در جهت زمینه سازی برای بهتر بندگی کردن باشد. در این راستا کمیت و کیفیت خاصی از دنیا می تواند کمک کار انسان باشد، و وقتی از حد بگذرد وبال می شود و غفلت زا است. طوری وسایل زندگی تان را گزینش و چینش کنید که مانع بندگی نشود. موفق باشید.

 

سرمایه انسان در جهان چیست؟

دوست گرامی. بزرگترین سرمایه انسان در این جهان عمر او است که باید صرف عبادت و بندگی خدا شود. و ما خلقت الجن الانس الا لیعبدون. جن و انسان را نیافریدم مگر برای عبادت. هدف زندگی بندگی خدا است و تنها کسی در این دنیا سود می کند که عمر خویش را صرف بندگی خدای متعال کند. سعادت دنیا و آخرت انسان در بندگی است. بنده یعنی کسی که همه چیزش را از خدا می داند و فقط از او کمک می خواهد و گوش به فرمان او است. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم. صراط مستقیم همان صراط عبودیت و ولایت است. ولایت هم یکی از سرمایه های بزرگ انسان مومن در مسیر عبودیت است. موفق باشید.

 

میخواستم بدانم چگونه یک انسان میتواند به اندازه ای رشد کند که خودش قدرت تشخیص حق و باطل را از یکدیگر داشته باشد؟

دوست گرامی. برای تشخیص حق از باطل باید با جریان حق و باطل در طول تاریخ آشنا شد. تاریخ را دو جریان می سازد که هر یک اعتقادات و اخلاق و رفتار و سبک زندگی و تمدن خاصی برای خود دارند. یک جریان جریان حق است که همان جریان انبیای الهی و طرفداران آنها و مومنان به خدا است که تحت عنوان ولایت حق مطرح می شود و یک جریان هم جریان مخالفان انبیا و کفار و مشرکان و منافقان است که تحت عنوان ولایت باطل یا ولایت شیطان مطرح می شود    .
برای رسیدن به تشخیص لازم است مطالعات و تحقیقات پیگیری انجام شود تا با تمام ابعاد زندگی و نوع مخالفت ها و درگیری های این دو جریان آشنا شوید. البته نقش عمل و بندگی و نورانیت معنوی را در تشخیص حق و باطل نفی نمی کنیم ولی اینطور نیست که بشود صرفا با چله نشینی به تشخیص حق و باطل رسید. بصیرت و تشخیص حق و باطل نیازمند علم و عمل و روشن بینی در امور دین و جامعه و تاریخ است. وقتی انسان حق و باطل با بشناسد اهل حق و اهل باطل را هم خواهد شناخت و قدرت تشخیص پیدا می کند    . کربلا و عاشورا تنها یکی از مقاطعی است که این دو جریان در مقابل هم قرار گرفته اند و البته مقطع بسیار حساس تاریخ است. در طول تاریخ عاشورا های فراوانی داشته ایم که حق و باطل با هم جنگیده اند. یکی همین کربلای ایران است که بعد از انقلاب درست شد و تمام کفر در مقابل انقلاب اسلامی ایران صف کشید.حق یعنی خدای متعال و اولیای او و کسانی که در جبهه خدا و ولایت هستند و باور های ایمانی قوی دارند و باطل کسانی و افکاری هست که در مقابل این جریان قرار دارد و تابع شیطان است    . موفق باشید.


 

نماز صبحهایم قضا میشود. ساعت کوک میکنم، بیدار شده و دوباره میخوابم. چه کنم که اراده ام برای اقامه نماز صبح، بیشترشود؟

دوست گرامی. انسان بنده خدا است و تمام سعادت دنیا و آخرت او در گرو ایمان و بندگی است. در این میان واجبات یعنی اعمالی که به صورت حداقلی اثبات می کند که شخص اهل ایمان و بنده خدا است. اینکه گفته می شود نماز واجب و رکن دین ا ست یعنی اگر کسی نماز نخواند جزء اهل ایمان و بندگان خداوند شناخته نمی شود و از این جرگه خارج است. خروج از بندگی یعنی دوری از خدا و خسارت و شقاوت دنیا و آخرت. این موضوع خیلی جدی و خطرناکی است زیرا سرانجام ما به آن بستگی دارد. به خصوص نماز صبح در رشد معنوی انسان نقش مهمی دارد    .

 

باید چکار کنیم که به نماز علاقه مند بشیم؟

دوست گرامی. راهکار علاقه به نماز تقویت بیم و امید است. در این راستا شما چند کار باید انجام دهید: یکی اینکه فلسفه و اهمیت نماز و نقش آن را در زندگی و سعادت انسان بدانید و مطالعه کنید. دوم اینکه درباره عقوبت ترک نماز مطالعه کنید و نسبت به سرنوشت انسان بی نماز در آخرت آگاه باشید و سوم اینکه عملا نماز زیاد بخوانید با حضور قلب و اول وقت و در مسجد تا لذت آن را بچشید و علاقه مند شوید. موفق باشید.

 

چطوری توبه می کنند چون من آدمی خیلی گناهکارم میخوام برگردم به دین وایمان خودم آیا خدا من را میبخشد تا توبه کنم؟


دوست گرامی. توبه مانند بازگشت بنده فراری به خانه مولای خویش است. اگر بنده ای فرار کرد و مخالفت نمود با مولای خویش, وقتی از کار خود پشیمان شد و فهمید بد کرده و برگشت و قول داد تا هرگز فرار نکند و گذشته را جبران کند، حتما مورد بخشش و رحمت مولا قرار می گیرد. ما بنده خدا هستیم و گناه فرار از خدا است و توبه یعنی پشیمانی و بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی(استغفار) و تصمیم جدی برای بندگی خدا و جبران گذشته (جبران حق الله و حق الناس) که اگر واقعی باشد حتما مورد عنایت و بخشش مولی قرار خواهد گرفت حتی اگر قبلا مکرر مرتکب گناه شده باشد. موفق باشید.

 

گذشته یک جوان که کمی ازآن خطابوده چقدردرآینده اش تأثیرگذاراست؟

دوست گرامی. بدون شک اعمال و گذشته انسان در ساخت شخصیت و آینده انسان موثر است. می توان گفت: انسان در نهایت محصول اعمال و نیت ها و اندیشه های گذشته خود است. هر کسی آن می درود که کاشته است. الدنیا مزرعه الاخره. در آخرت هم کشته های انسان در دنیا درو می شود. اما همواره راه توبه و جبران گذشته به روی انسان باز است . انسان می تواند گذشته خود را اصلاح و پاکسازی کند و برای خویش آینده خوبی رقم بزند. تمام گناهان و خطاهای گذشته قابل جبران و توبه است. ساخت آینده کاملا دست خود شما است. پس همه چیز بستگی به همت خود انسان دارد. موفق باشید. 

 

خود را بشناسیم خدا را شناخته ایم؟ خودشناسی یعنی چه؟ چطور می شود؟

دوست گرامی. اگر انسان خود را بشناسد،‌خواهد دانست که او بنده است؛ یعنی از خودش هیچ چیز ندارد و یک موجود کاملا وابسته است، پس می فهمد لزوما مولا و ربی دارد که همه چیزش از او است- من عرف نفسه فقد عرف ربه-با پی بردن به بنده بودن ذاتی خود، به وجود خدایی اعتراف خواهد کرد که مالک و معبود و رب او است و چون در ابعاد وجودی خویش دقت کند او را قادر و توانا و حکیم و مهربان و رزاق و ..... خواهد یافت، زیرا اثر تمام صفات کمال خداوند را در خویش می بیند. اینچنین است که از شناخت خود به شناخت رب خود می رسد. موفق باشید.

 

چگونه ائمه(ع) مظهر اسماءالهی هستند؟

دوست گرامی. همه موجودات مظاهر اسما و صفات الهی هستند. منتهی هر موجودی استعداد خاصی دارد و مظهر اسمای خاصی است، انسان به لحاظ استعداد کاملی که دارد، می تواند مظهر کامل اسما و صفات وکمالات خداوند شود. اما به لحاظ فعلیت هر انسان ممکن است مظهر بخشی از کمالات خداوند باشد، ولی انسان کامل و معصوم ع ویژگی اش این است که مظهر فعلی کامل اسما و صفات الهی و کمالات او است. یعنی مظهر علم و قدرت و سمع و بصر و حیات و رحمت و سایر اسمای خدا است و این اسما در او ظهور و بروز دارد. راه رسیدن به این کمالات هم عبادت و بندگی است. موفق باشید    .

 

معناى واقعى توحیدچیست؟ لطفا کامل توضیح دهید؟

دوست گرامی. معنای واقعی توحید این است که ما باور کنیم مالک و خالق و مبدا کل هستی و انسان خدای واحد است، یعنی ما همه چیزمان از خدا است و وابسته کامل به او هستیم و او صاحب اختیار کامل هستی و انسان است، در نتیجه خود را بنده محض او بدانیم و تنها او را بپرستیم و بندگی کنیم. این می شود توحید نظری و عملی.

 

من سعی کردم نماز بخوانم روزه ام بگیرم و واجباتم را انجام بدم و خواسته هایم را از خدا خواستم ولی تا به حال به خواسته هایم نرسیدم راهنمائیم کنید؟

دوست گرامی. اگر شما نماز و روزه و واجبات را برای رسیدن به خواسته ها انجام داده اید کلا نیت شما غلط بوده و اخلاص نداشته اید. هدف از این امور بندگی خالصانه خدا است بدون هیچ طمعی و ما از خداوند ممنونیم که اجازه داده با او صحبت و بندگی کنیم. در مورد دعا هم همین طور است دعا نوعی بندگی است و هدف آن قرب به خدا است و در مورد خواسته ها هم تسلیم خداییم اگر داد شکر می کنیم و اگر به خاطر مصلحتی نداد باز شکر می کنیم و کارهای خود را به خدا می سپاریم و به نتایج و داده و نداده اش راضی هستیم. معنای اسلام و ایمان یعنی همین که بنده تسلیم خدا باشد. موفق باشید    .

 

آیا برای سیر و سلوک معنوی باید کمتر از نیاز بدن غذا خورد؟ اگر جواب منفی است با سفارش دین اسلام به کم خوری منافات ندارد؟ لطفا توضیح دهید    .    ؟

دوست گرامی. اسلام برای سیر و سلوک از پرخوری منع کرده است چون این روش مانع سلوک و خودسازی انسان است. نه اینکه کم خوری به نحو افراطی را تشویق کند. منظور از کم خوری هم خودداری از پرخوری است. معیار خوردن در اسلام توان بندگی خدا است. انسان بنده خدا است و اگر بخواهد وظایف بندگی اش را خوب انجام دهد نیازمند تغذیه مناسب است. تغذیه مناسب یعنی نه آنقدر کم باشد به نحوی که باعث ضغف بدنی انسان شود و نه آنقدر زیاد که باعث خمودی و سستی و مانع بندگی گردد    .  موفق باشید. 

 

 

 

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 91/9/21::: ساعت 1:49 عصر

 

لطفا راجع به راههای تقویت دین مطالبی بفرمایید . احساس میکنم دغدغه انجام اعمال رو دارم اما در مقام انجام دادنشون سستی و کاهلی میکنم به شدت فکر کنم از ضعف در دین باشه یا از تنبلی.

 

دوست گرامی. دین به طور کلی به انسان روش زندگی در سایه عبادت و بندگی توحیدی خداوند را می آموزد، زیرا انسان بنده خدا است و کمال و سعادت دنیا و آخرت او نیز در گرو همین بندگی است. تمام انبیای الهی آمده اند تا شیوه یکتا پرستی و بندگی توحیدی را به انسان بیاموزند و قرآن کریم و روایات اسلامی هم در همین راستا آموزش می دهند. کاهلی و سستی انسان از عدم آگاهی او ناشی می شود. برای دین دار بودن لازم است در بعد اندیشه و اعتقادات و همچنین احکام بندگی و اخلاق بندگان خداوند مطالب فراوانی را مطالعه نمایید و آگاه باشید. البته باید در زمینه عمل به دانسته ها هم اقدام کنید. علم و عمل ایمان شما را تقویت خواهد کرد.  موفق باشید.

 

راهکار ماندن در صراط مستقیم چیست؟

دوست گرامی. صراط مستقیم همان راه بندگی خداوند و یکتاپرستی است. تمام انبیای     الهی و ادیان آسمانی امده اند تا بشر را به بندگی خدا دعوت کنند و راه و روش بندگی     را آموزش دهند چرا که کمال و سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت از طریق بندگی     بدست می آید. بندگی خداوند کلید واژه اصلی و راهبرد دین توحیدی اسلام است. برای     ماندن در این راه اولا باید احکام و آداب و اخلاق بندگی را شناخت و به خوبی عمل کرد     و بنده خدا شد. ثانیا باید با خودسازی با هوای نفس اماره و شیطان مبارزه کرد تا  موانع بندگی رفع شود و ثالثا مطیع رهبری و ولایت زمان خود بود. اولیای معصوم و پساز ایشان ولی فقیه نقش به سزایی در هدایت انسان ها در صراط مستقیم دارند.

 

در زمان بین‌الطلوعین مطالعه علوم دینی، نظیر تفسیر قرآن، نهج‌البلاغه، کتب اخلاقی و ... اولویت دارد یا خواندن دعاهایی که وارد شده است؟

دوست گرامی. از ویژگی های بندگان خوب خداوند این است که هم از آگاهی و علم برخوردارند و هم اهل عمل و عبادت هستند. در این راستا شما بعد از نماز صبح مقداری تعقیبات بخوانید و بعد از آن مدتی را به مطالعه اختصاص دهید . در هر صورت کسب علم واجب است و اولویت دارد، ولی خالی بودن از دعا و ذکر و معنویت هم سازنده نیست. با برنامه ریزی می توان با علم و عمل همراه شد. موفق باشید.

 

هدف ازآفرینش انسان چیست؟

دوست گرامی. قرآن کریم به صراحت به این سوال شما پاسخ داده است. می فرماید و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انسان را نیافریدم مگر برای بندگی. انسان ذاتا بنده خدا است و کمال و سعادت او در دنیا و آخرت از طریق بندگی تامین می شود. تمام انبیای الهی مردم خود را به عبادت خدا فراخوانده اند و خلاصه پیام قرآن کریم دعوت به صراط مستقیم بندگی خدا است و راهبرد اسلام تربیت بنده خدا است. بنده یعنی مطیع کامل خداوند و ترک خودپرستی و هواپرستی و پرستش هر چه غیر خدا است. یعنی گذشتن از خواسته های خود و ترجیح دادن خواسته خداوند . موفق باشید.

 

باسلام نظردین درمورد خودشناسی چیست؟

دوست گرامی. انسان از نظر دین اسلام بنده خدا است و هویت او را بندگی تشکیل می دهد. قرآن کریم به صراحت هدف زندگی را بندگی و بنده شدن برای خدا می داند و کمال و سعادت انسان را هم در بندگی خدا می داند. - و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون- اگر انسان بداند که بنده خدا است در جهت بندگی تلاش خواهد کرد. این نوع شناخت هم باعث خودسازی یعنی بنده خوب خدا شدن و شکوفایی استعدادهای انسانی و الهی انسان می شود و هم زمینه معرفت رب و مولا را فراهم می آورد و خداشناسی محقق می گردد. تمام کسانی که به عرفان و توحید رسیده اند از طریق بندگی خدا بوده است و تمام انبیا انسان را به بندگی خدا فراخوانده اند. موفق باشید. 

 

من همیشه با خداحرف میزنم ازش حاجت خواستم ولی برآورده نشده. گاهی اوقات احساس میکنم شایدخدادوسم نداره ولی تنهادوست وهمرازم فقط خداست. میگم شاید اصلابنده خوبی براش نبودم .دلم بدجورگرفته است چکارکنم؟

دوست گرامی. وظیفه انسان بندگی خدا است و دعا یکی از اعمالی است که ما به وسیله آن اظهار بندگی می کنیم و فلسفه دعا همین است. طرح خواسته ها هم خوب و لازم است اما نسبت به برآورده شدن حاجت اصرار نکنید زیرا چه بسا اجابت آن اکنون به صلاح شما نباشد و باعث پشیمانی شود. البته هیچ دعایی خالی از اجابت نیست و اجابت حتمی است اما ممکن است زمان آن حالا نباشد و بعدا و یا گاها در آخرت اجابت شود و در دنیا صلاحتان نباشد. اگر انسان به وظیفه خود عمل کند و نتیجه ها را به خدا واگذار نماید وبه او توکل کند زندگی راحتی خواهد داشت و هیچگاه ناامید و دلگرفته نمی شود. موفق باشید.

 

کلاعلم مفیدچیه وچه خصوصیاتی داره چجورمی تونم تواین زمینه طبق اسلام باشم و خدمت کنم باتوجه به اینکه خانم هستم؟

دوست گرامی. چند نوع علم داریم. 1- علمی که مستقیم به ما بندگی خدا را می آموزد و در ارتباط با بندگی خدا است. این علم که علم دین است واجب است چون انسان برای بندگی آفریده شده و باید روش بندگی را بلد باشد. 2- نوع دوم علمی است که می تواند وسیله معاش و خدمت به خلق خدا و پیشرفت جامعه اسلامی باشد. این علم هم عبادت است و می تواند در جهت خدا باشد و انسان را به خدا نزدیک کند. این دو نوع علم نافع هستند. 3- نوع سوم علمی است که نه به درد ارتباط با خدا می خورد و نه خدمت به خلق و کسب معیشت حلال و تحکیم نظام اسلامی. این علوم نافع نیستند. موفق باشید.

 

با توجه به اینکه سختیها انسان رو به خدا نزدیک میکنه؛ ما باید از خدا بخواهیم اونها رو از ما برداره یا نه؟!

دوست گرامی. درست است که سختی های زندگی برای ما سازنده است، ولی ضمنا ما وظیفه داریم که دعا کنیم و رفع گرفتاری ها را از خدا بخواهیم در این صورت همین سختی ها وسیله ارتباط ما با خداوند می شود و راه بندگی را باز می کند. البته نباید اصرار کنیم که حتما سختی ها رفع شود و در نهایت باید به آنچه خدای متعال برایمان می پسندد راضی باشیم و بدانیم که نتیجه کارها دست خدا و به صلاح ما است . اصرار بر دعا کردن خوب و سازنده است ولی اصرار به رسیدن به خواست ها خوب نیست و عواقب بدی دارد. موفق باشید.


 

من دختر 24 ساله دانشجو فوق لیسانس هستم.تقریبا چند سال پیش خیلی در مورد دنیا و آخرت و اینکه چرا به این دنیا آمدم فکر میکردم تا اینکه یه شب سنگینی تمام گناه هایی که کرده بودم حس کردم از اون شب به بعد من تماما هرجا و هر موقعیتی که بودم سوره توحید می خوندم و صلوات می فرستادم یه حس خیلی خیلی خوبی داشتم ولی پایدار نبود و از بین رفت از اون موقع به بعد نه تنها اون حس برنگشت بلکه احساس می کنم سیاهی دورم گرفته نمیدونم باید چیکار کنم خواهش می کنم کمکم کنید؟

خواهر گرامی. چیز ی که شما را آزار می دهد احساس گناه است. اگر می خواهید آن احساس برگردد راهش توبه و تصمیم قاطع برای بندگی خدا ا ست. تنها بندگان خداوند هستند که واقعا راحت و آرام هستند. هدف زندگی در یک کلمه بندگی خدا است. و ما خلقت الجن و الان الا لیعبدون. هر زمان احساس کنید که به سوی خدا بازگشته اید و گذشته را جبران کرده و راه بندگی پیش گرفته و به وظایف خود به عنوان یک بنده خوب خدا عمل می کنید، همان احساس به صورت قوی تری در شما ایجاد می شود و از زندگی و نفس کشیدن خود لذت می برید. برای شما دعا می کنیم. موفق باشید.

 

امروزکه حواسم به خودم و کارام هست برا آینده ای که شاید هوسم جای حواسم رو بگیره چیکار کنم؟ چون آدم با توبه و استغفار که معصوم نمیشه؟

دوست گرامی. انسان آمیزه ای از طبیعت و عقلانیت و معنویت است. اگر انسان بخواهد طبیعت و غرایز بر او غلبه نکند، باید از همان راهکار د ین یعنی تقویت عقلانیت و معنویت استفاده کند. عقلانیت یعنی آگاهانه و مستدل ساختن تمام ابعاد اندیشه و اخلاق و عمل با مطالعه و تحقیق و تفکر و معنویت هم یعنی تقویت بعد عرفانی و ارتباط با خدا و بندگی خدا. در این صورت هرگز شهوت و غرایز و شیطان بر انسان مسلط نخواهد شد. اصل وجود شهوت و غریزه و حتی شیطان از جهتی لطف است و برای رشد انسان لازم است ولی تسلط این نیروها بر انسان و سلب اختیار از او خطرناک می باشد. موفق باشید.

 

پیامبر(ص) برترین ایمان آنست که یقین بدانیکه در هر کجا که هستی خدا با توست؟

دوست گرامی.در روایت هست کهاَفضَلُ الإِیمانِ اَنتَعلَمَ اَنَّ اللهَ مَعَکَ حَیثُ ما کُنتَ. برترین ایمان آن است که معتقد باشیهر کجا هستی خداوند با توست. (کنزالعمال، ج1، ح66)
متکلمین معتقدند که خداوندمکان ندارد. این به این معنا نیست که هیج جا نیست و اصلا مکان ندارد، بلکه به اینمعنا است که مکان خاصی ندارد و همه جا هست. عرفا خدای متعال را وجود می دانند و میگویند ذات وجود در تمام ذرات هستی جاری و ساری است. نتیجه این می شود که خدای متعالدر تمام هستی و ظاهر و باطن اشیاء حضور و ظهور دارد.  اگر کسی خدا را در باطن وظاهر خود حاضر و ناظر بداند، همیشه خود را در حضور او احساس می کند. موفق باشید.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 91/9/21::: ساعت 1:48 عصر

چگونه میشه که حتی فکر گناه و حرام نکنیم چه برسه به انجام این کار؟

دوست گرامی. اینکه اصلا فکر گناه به ذهن انسان خطور نکند کار بسیار دشواری است و خاص اولیای الهی است اما راهکار روشن آن بندگی خدا است. اگر کسی بنده خدا و دائم به یاد مولای خویش باشد, به فکر انجام وظایف بندگی باشد و ببیند خدا چه کاری را دوست دارد انجام دهد و چه کاری را دوست ندارد انجام ندهد از فکر گناه منصرف خواهد شد و به درجه مخلصین خواهد رسید. مثلا خدا انسان بی کار را دوست ندارد اگر انسان دائم مشغول کار و انجام وظایف خود باشد فرصتی برای فکر گناه برایش باقی نمی ماند. ازدواج یکی از اموری است که خدا دوست دارد و باعث انصراف از گناه می شود. موفق باشید.

 

ویژگی های عرفان حقیقی چیست؟

دوست گرامی. عرفان حقیقی بر اساس توحید و بندگی خداوند بنیان گذاری شده است. منبع شناخت توحید و بندگی قرآن کریم و روایات اسلامی است. در قرآن کریم هم توحید نظری آموزش داده شده است هم توحید عملی و بندگی خداوند. یعنی هم اشاره به مبدا واحد هستی و اینکه همه چیز از خدا است می نماید و هم به بندگی خدای واحد فرا می خواند و هدف زندگی را بندگی خداوند معرفی می کند و از بندگی غیر خدا پرهیز می دهد. موضوع عرفان و روح دین توحید است که باید آنرا از قرآن و روایات فراگرفت. موفق باشید.

 

 

آمده است دقت زیادی درمحاسبه اعمال می شودبااین حال اگرماکاری انجام دهیم وندانیم آن گناه است تکلیفمان چیست؟

دوست گرامی. ما بنده خداوند هستیم و از کارهایی که بنده در قبال مولای خویش انجام می دهد دقت در رفتار و محاسبه کردار است تا هر چه بیشتر در جهت رضایت خدا باشد و منحرف نشود. البته خود خدای متعال با فرستادن انبیا و کتب آسمانی و امامان معصوم ع تکلیف بشر را روشن کرده و وظایف بندگی را به شرح و تفصیل بیان نموده است و ما از این جهت در نقصان نیستیم . فقط بنده باید کوشش کند تا با احکام و آداب بندگی آشنا شود و این کار را می توان با مراجعه به کتب اخلاق و احکام و منابع اصلی قرآن و روایات معصومین ع انجام داد.

 

آیا هر جور آدمی باشم میتونم برگردم؟ خدا می بخشه؟ چه جوری بفهمم خدا منو بخشید؟

دوست گرامی. هر جور آدمی باشی اگه برگردی خدا می بخشه, اگه واقعا برگشتی ,یقین بدان خدا بخشیده. مشکل از خدا نیست مشکل از خودمونه که بر نمی گردیم وگرنه اگه کسی واقعا برگرده, شکی در بخشش الهی نیست. گناه فرار بنده از مولی است و توبه یعنی بنده از فرار خود پشیمان شود و برگردد و عذر خواهی کند و گذشته را جبران نماید و قول بدهد که دیگر فرار نمی کند. این می شود توبه که اگر محقق شود شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کن احکام و آداب بندگی را یاد بگیری و عمل کنی وبنده خوبی باشی نگران هیچ چیز دیگه ای نباش. نه نگران گذشه باش نه آینده. موفق باشی.

 

عارفی را معرفی کنید می خواهم سیر وسلوک را طی کنم؟

دوست گرامی. سلوک دو مرحله دارد: عقلی و عرفانی . برای سلوک عقلی نیازی به استاد عارف نیست، باید با مطالعه و تفکر و تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اعمالش دلیل و حجت داشته باشد بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که این نیاز را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین دغدغه داشتن در این زمینه به خصوص در ابتدای راه بی مورد است و باید به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام اندیشید و با صدق و اخلاص پیش رفت. موفق باشید.

خسته شدم اینقدر هی میرم پیش خداهی شیطان     تاکی؟ اراده ندار م نمازم نمازنیس غفلت کل وجودموگرفته نمیدونم از کجا شروع     کنم؟

پاسخ    : دوست گرامی    . مشکلاتی که نوشته اید خاص شما نیست و خیلی ها به این وضعیت دچارند غفلت یک مشکل     عمومی شده است ولی اگر کسی بخواهد از غفلت خارج شود راهش باز است. تمام آموزه های دینی برای همین است که انسان را از خواب غفلت بیدار و او را در مسیر صحیح زندگی وسعادت هدایت کند. باید از خودمان شروع کنیم اول باید هویت خودمان را بشناسیم ا گرکسی شناخت و باور کرد که هویت او بنده خدا است. ما ذاتا بنده خدا هستیم و فهمید کهکمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت از راه بندگی بدست می آید و هدف زندگی چیزی جزعبادت خدا نیست تمام انبیا آمده اند تا بنده خدا تربیت کنند و مردم را به بندگیفرامی خوانده اند - این مضامین در قرآن کریم وجود دارد- بیدار می شود و خود را درمسیر بندگی خدا قرار می دهد و از بندگی شیطان و نفس نجات می یابد و کم کم نماز وعبادت اش هم با اخلاص می شود. سعی کنید با تلاوت عمیق قرآن کریم و روایات و کتابهای اخلاقی ابتدا هویت یابی کنید و بعد در مسیر احیا و تکمیل هویت حرکت کنید. حتماموفق خواهید شد.

 

چطور می توان رشته ریاضی را به خاطر قرب به خدا خواند؟

دوست گرامی. اگر کسی واقعا بنده خدا شود حتی خوابیدنش برای رضای خدا می شود چه رسد به تعلیم علم و ریاضی. مهم بندگی خدا است. شما می توانید در آینده از این علم برای امرار معاش خانواده که نوعی جهاد در راه خدا است استفاده کنید و بالاتر از این به سایر بندگان خداوند خدمت شایسته ارایه دهید و از این طریق رضایت خداوند را تحصیل کنید. تمام علوم می توانند وسیله ای برای خدمت به دین خدا و خلق خدا باشند و موجب رضایت و خشنودی خداوند . البته ما می توانیم از این علوم تنها در جهت رسیدن به دنیا استفاده کنیم و نیت الهی نداشته باشیم که در این صورت ارزش معنوی نخواهند داشت. موفق باشید.

 

کسی که حوزه علمیه نرفته فقط دانشگاه رفته در دین عقب ماند؟ چطور جبران کند؟

دوست گرامی. راه سعادت انسان بندگی خدا است. این راه منحصر به حوزویان و در انحصار آنها نیست. همه مردم بندگان خدا هستند و از راه بندگی به سعادت می رسند. فقط حوزویان در این راه مسئولیت بیشتری نسبت به هدایت دیگر افراد جامعه در راه بندگی دارند و علاوه بر این که خود باید بنده خدا باشند باید راه بندگی را به سایر مردمان آموزش دهند. بنابراین نمی توان گفت کسی که حوزوی نیست از دین عقب مانده. چه بسا کسی که حوزوی نیست بتواند بهتر از یک حوزوی در این مسیر عمل کند و موفق باشد. ملاک اصلی ایمان و عمل صالح است. هر که ایمانش قوی تر و عمل صالح اش بیشتر باشد موفق تر است.

 

شنیدم وقتی امام داشتن میومدن ایران ازشون درباره حسشون میپرسن امام جواب میدن هیچ حسی ندارم!یه همچین آرامشی ازکجامیاد؟! وماچجوری میتونیم بهش برسیم؟ممنون.

دوست گرامی . ریشه آرامش امام خمینی رض و همچنین ریشه روحیه انقلابی ایشان اندیشه و اعتقاد و اخلاق و عمل توحیدی ایشان بوده است. روح دین اسلام توحید و یگانه پرستی است. توحید در کنار ولایت مکتب کامل انسان سازی است. امام به عنوان یک شاگرد موفق و ممتاز این مکتب یک انسان موحد واقعی بود و توانست به این روحیه عرفانی و آرامش درونی دست یابد. منبع دست یابی به این روحیه و ایمان هم قرآن کریم و روایات معصومین ع است. هر کسی قادر است از طریق بندگی خالصانه و موحدانه خداوند به مراتب بالایی از کمال و آرامش و سعادت دست یابد و این راه برای همه باز است. موفق باشید.

 

چگونه والدین را از خود راضی نگه داریم؟

دوست گرامی. برای جلب رضایت والدین اولا کاری نکنید که ایشان آزرده خاطر و اذیت شوند چون آزار والدین حرام و گناه کبیره است. ثانیا خواسته های ایشان را در اموری که حرام نیست اجابت نمایید و مطیع باشید و ثالثا به ایشان نیکی و احسان کنید و کمک کار ایشان باشید. سعی کنید به گونه ای عمل کنید که مورد پسند ایشان هم باشد. البته اگر از شما عمل حرامی را بخواهند نباید انجام دهید ولی اگر به عملی که خدا راضی است توصیه کنند لازم است به توصیه ایشان عمل کنید تا موجب جلب رضایت خداوند و والدین باشد. موفق باشید.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 91/9/21::: ساعت 1:48 عصر

چگونه میشه که حتی فکر گناه و حرام نکنیم چه برسه به انجام این کار؟

دوست گرامی. اینکه اصلا فکر گناه به ذهن انسان خطور نکند کار بسیار دشواری است و خاص اولیای الهی است اما راهکار روشن آن بندگی خدا است. اگر کسی بنده خدا و دائم به یاد مولای خویش باشد, به فکر انجام وظایف بندگی باشد و ببیند خدا چه کاری را دوست دارد انجام دهد و چه کاری را دوست ندارد انجام ندهد از فکر گناه منصرف خواهد شد و به درجه مخلصین خواهد رسید. مثلا خدا انسان بی کار را دوست ندارد اگر انسان دائم مشغول کار و انجام وظایف خود باشد فرصتی برای فکر گناه برایش باقی نمی ماند. ازدواج یکی از اموری است که خدا دوست دارد و باعث انصراف از گناه می شود. موفق باشید.

 

ویژگی های عرفان حقیقی چیست؟

دوست گرامی. عرفان حقیقی بر اساس توحید و بندگی خداوند بنیان گذاری شده است. منبع شناخت توحید و بندگی قرآن کریم و روایات اسلامی است. در قرآن کریم هم توحید نظری آموزش داده شده است هم توحید عملی و بندگی خداوند. یعنی هم اشاره به مبدا واحد هستی و اینکه همه چیز از خدا است می نماید و هم به بندگی خدای واحد فرا می خواند و هدف زندگی را بندگی خداوند معرفی می کند و از بندگی غیر خدا پرهیز می دهد. موضوع عرفان و روح دین توحید است که باید آنرا از قرآن و روایات فراگرفت. موفق باشید.

 

 

آمده است دقت زیادی درمحاسبه اعمال می شودبااین حال اگرماکاری انجام دهیم وندانیم آن گناه است تکلیفمان چیست؟

دوست گرامی. ما بنده خداوند هستیم و از کارهایی که بنده در قبال مولای خویش انجام می دهد دقت در رفتار و محاسبه کردار است تا هر چه بیشتر در جهت رضایت خدا باشد و منحرف نشود. البته خود خدای متعال با فرستادن انبیا و کتب آسمانی و امامان معصوم ع تکلیف بشر را روشن کرده و وظایف بندگی را به شرح و تفصیل بیان نموده است و ما از این جهت در نقصان نیستیم . فقط بنده باید کوشش کند تا با احکام و آداب بندگی آشنا شود و این کار را می توان با مراجعه به کتب اخلاق و احکام و منابع اصلی قرآن و روایات معصومین ع انجام داد.

 

آیا هر جور آدمی باشم میتونم برگردم؟ خدا می بخشه؟ چه جوری بفهمم خدا منو بخشید؟

دوست گرامی. هر جور آدمی باشی اگه برگردی خدا می بخشه, اگه واقعا برگشتی ,یقین بدان خدا بخشیده. مشکل از خدا نیست مشکل از خودمونه که بر نمی گردیم وگرنه اگه کسی واقعا برگرده, شکی در بخشش الهی نیست. گناه فرار بنده از مولی است و توبه یعنی بنده از فرار خود پشیمان شود و برگردد و عذر خواهی کند و گذشته را جبران نماید و قول بدهد که دیگر فرار نمی کند. این می شود توبه که اگر محقق شود شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کن احکام و آداب بندگی را یاد بگیری و عمل کنی وبنده خوبی باشی نگران هیچ چیز دیگه ای نباش. نه نگران گذشه باش نه آینده. موفق باشی.

 

عارفی را معرفی کنید می خواهم سیر وسلوک را طی کنم؟

دوست گرامی. سلوک دو مرحله دارد: عقلی و عرفانی . برای سلوک عقلی نیازی به استاد عارف نیست، باید با مطالعه و تفکر و تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اعمالش دلیل و حجت داشته باشد بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که این نیاز را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین دغدغه داشتن در این زمینه به خصوص در ابتدای راه بی مورد است و باید به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام اندیشید و با صدق و اخلاص پیش رفت. موفق باشید.

خسته شدم اینقدر هی میرم پیش خداهی شیطان     تاکی؟ اراده ندار م نمازم نمازنیس غفلت کل وجودموگرفته نمیدونم از کجا شروع     کنم؟

پاسخ    : دوست گرامی    . مشکلاتی که نوشته اید خاص شما نیست و خیلی ها به این وضعیت دچارند غفلت یک مشکل     عمومی شده است ولی اگر کسی بخواهد از غفلت خارج شود راهش باز است. تمام آموزه های دینی برای همین است که انسان را از خواب غفلت بیدار و او را در مسیر صحیح زندگی وسعادت هدایت کند. باید از خودمان شروع کنیم اول باید هویت خودمان را بشناسیم ا گرکسی شناخت و باور کرد که هویت او بنده خدا است. ما ذاتا بنده خدا هستیم و فهمید کهکمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت از راه بندگی بدست می آید و هدف زندگی چیزی جزعبادت خدا نیست تمام انبیا آمده اند تا بنده خدا تربیت کنند و مردم را به بندگیفرامی خوانده اند - این مضامین در قرآن کریم وجود دارد- بیدار می شود و خود را درمسیر بندگی خدا قرار می دهد و از بندگی شیطان و نفس نجات می یابد و کم کم نماز وعبادت اش هم با اخلاص می شود. سعی کنید با تلاوت عمیق قرآن کریم و روایات و کتابهای اخلاقی ابتدا هویت یابی کنید و بعد در مسیر احیا و تکمیل هویت حرکت کنید. حتماموفق خواهید شد.

 

چطور می توان رشته ریاضی را به خاطر قرب به خدا خواند؟

دوست گرامی. اگر کسی واقعا بنده خدا شود حتی خوابیدنش برای رضای خدا می شود چه رسد به تعلیم علم و ریاضی. مهم بندگی خدا است. شما می توانید در آینده از این علم برای امرار معاش خانواده که نوعی جهاد در راه خدا است استفاده کنید و بالاتر از این به سایر بندگان خداوند خدمت شایسته ارایه دهید و از این طریق رضایت خداوند را تحصیل کنید. تمام علوم می توانند وسیله ای برای خدمت به دین خدا و خلق خدا باشند و موجب رضایت و خشنودی خداوند . البته ما می توانیم از این علوم تنها در جهت رسیدن به دنیا استفاده کنیم و نیت الهی نداشته باشیم که در این صورت ارزش معنوی نخواهند داشت. موفق باشید.

 

کسی که حوزه علمیه نرفته فقط دانشگاه رفته در دین عقب ماند؟ چطور جبران کند؟

دوست گرامی. راه سعادت انسان بندگی خدا است. این راه منحصر به حوزویان و در انحصار آنها نیست. همه مردم بندگان خدا هستند و از راه بندگی به سعادت می رسند. فقط حوزویان در این راه مسئولیت بیشتری نسبت به هدایت دیگر افراد جامعه در راه بندگی دارند و علاوه بر این که خود باید بنده خدا باشند باید راه بندگی را به سایر مردمان آموزش دهند. بنابراین نمی توان گفت کسی که حوزوی نیست از دین عقب مانده. چه بسا کسی که حوزوی نیست بتواند بهتر از یک حوزوی در این مسیر عمل کند و موفق باشد. ملاک اصلی ایمان و عمل صالح است. هر که ایمانش قوی تر و عمل صالح اش بیشتر باشد موفق تر است.

 

شنیدم وقتی امام داشتن میومدن ایران ازشون درباره حسشون میپرسن امام جواب میدن هیچ حسی ندارم!یه همچین آرامشی ازکجامیاد؟! وماچجوری میتونیم بهش برسیم؟ممنون.

دوست گرامی . ریشه آرامش امام خمینی رض و همچنین ریشه روحیه انقلابی ایشان اندیشه و اعتقاد و اخلاق و عمل توحیدی ایشان بوده است. روح دین اسلام توحید و یگانه پرستی است. توحید در کنار ولایت مکتب کامل انسان سازی است. امام به عنوان یک شاگرد موفق و ممتاز این مکتب یک انسان موحد واقعی بود و توانست به این روحیه عرفانی و آرامش درونی دست یابد. منبع دست یابی به این روحیه و ایمان هم قرآن کریم و روایات معصومین ع است. هر کسی قادر است از طریق بندگی خالصانه و موحدانه خداوند به مراتب بالایی از کمال و آرامش و سعادت دست یابد و این راه برای همه باز است. موفق باشید.

 

چگونه والدین را از خود راضی نگه داریم؟

دوست گرامی. برای جلب رضایت والدین اولا کاری نکنید که ایشان آزرده خاطر و اذیت شوند چون آزار والدین حرام و گناه کبیره است. ثانیا خواسته های ایشان را در اموری که حرام نیست اجابت نمایید و مطیع باشید و ثالثا به ایشان نیکی و احسان کنید و کمک کار ایشان باشید. سعی کنید به گونه ای عمل کنید که مورد پسند ایشان هم باشد. البته اگر از شما عمل حرامی را بخواهند نباید انجام دهید ولی اگر به عملی که خدا راضی است توصیه کنند لازم است به توصیه ایشان عمل کنید تا موجب جلب رضایت خداوند و والدین باشد. موفق باشید.

 


 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید