بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 87
از نظر اسلام راه سیر و سلوک و عرفان چگونه است ؟ چه مراحلی دارد؟ چگونه می توان عارف شد؟ ایا نیاز مبرمی به پیری دانا برای طی کردن مسیر سیر و سلوک وجود دارد؟
دوست خوبم . شما در حقیقت طالب سیر و سلوک هستید، ولی باید بدانید که سلوک الی الله دو مرحله دارد. سلوک عقلانی و سلوک عرفانی. وظیفه ابتدایی انسان سلوک عقلانی است و سلوک عرفانی بعد از آن است. برای سلوک عقلی نیاز به استاد خاص نیست، پس باید با مطالعه, تفکر، تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اخلاق و اعمالش حجت داشته باشد.
بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که نیاز به استاد راهنما را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین باید ابتدا به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام و اصلاح اخلاق و عقاید کوشید و بعد وارد راه عرفان و عشق شد. ادامه مطلب...
چطور میشه خوبیهای خدارو دید و عاشقش شد؟
1-اگرکسی نعمتهای خدا را «ببیند» وبداند که از جانب خدا، این نعمت نصیب او شده ! عاشق خدا می شود واین همان راهی است که خداوند برای محبوب شدن خودش در نزد خلقش ، به حضرت موسی فرمود:
«تفسیر الإمام العسکری: قال أبو محمدالعسکری علیه السلام: قال علی بن الحسین علیه الصلاة والسلام: أوحى الله تعالى إلى موسى: حببنی إلى خلقی وحبب خلقی إلى، قال: یا رب کیف أفعل؟ قال: ذکرهم آلائی ونعمائی لیحبونی....
خداوند به حضرت موسی چنین وحی کرد که ای موسی توواسطه محبت بین خدا وخلقش بشو ! حضرت موسی پرسید چگونه؟ خداوند فر مود اگر نعمتهای مرا برای ایشان شمارش کنی مرا دوست خواهند داشت ....
2- واگر بنده بداند که ؛خدا بنده هایش را دوست دارد ؛ بنده نیز خدا را دوست خواهد داشت ، اما اینکه خدا بنده هایش را دوست دارد دلایل عقلی ونقلی نیزدارد! :
1- دلیل عقلی دوستی خدا، به بندگانش :
«خدا بنده هایش را دوست دارد ؛ چون بند گان خدا جلوات ذات او هستند» ادامه مطلب...
چگونه می توان شیرینی یک گناه را که گاهی اوقات در ذهن شکل می گیرد، از بین برد ودچار گناه نشد؟
در پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم گناه چیست و بعد برای مقابله با لذت گناه راهکار ارایه دهیم.
گناه در مقابل بندگی است. ما ذاتا بنده خدا هستیم و خدای متعال مولای ما است. مولای ما است یعنی مالک و صاحب اختیار ما است و همه چیز ما از اصل وجود و صفات و کمالات و نعمت ها همه از او است. به همین دلیل است که وظیفه بنده اطاعت از خدای متعال و مولای خویش است در حالی که گناه, خروج از بندگی خدا و مخالفت با مولا و فرار از عبودیت خدای متعال و اطاعت شیطان است.
برای تصور وضعیت رابطه ما با خداوند و قبح گناه خوب است سری به تاریخ بزنیم و وضعیت بندگان معمولی را بررسی کنیم. بنده یا برده اسیری بوده است که توسط کسی خریداری و یا اسیر گرفته و به خدمت گماشته می شده است. مطابق قانون بنده به جز انجام برخی کارهای شخصی مانند غذا خوردن و خوابیدن به مقدار لازم و مانند آن, هیچ مالکیت و اراده ای از خودش نداشته و کاملا در اختیار مولا و اطاعت اوامر و اجرای خواست او حرکت می کرده است. در این سیستم گاهی ممکن است بنده ای از اطاعت مولی سرپیچی کرده و خواست و اراده خود را دنبال نماید و یا به کلی از خانه مولی فرار کند و از اطاعت و ولایت مولی خارج گردد و خود را آزاد حس کند و اصطلاحا دچار گناه شود، عاقبت چنین مخالفت و فراری عقوبت و نارضایتی مولی بوده است. ادامه مطلب...
راههای غلبه بر هوای نفس ازدیدگاه قرآن و روایات چه چیزهای هستند؟
دوست گرامی. به طور خلاصه می توان گفت: هوای نفس ریشه در خودخواهی و خودپرستی انسان دارد اگر کسی بخواهد بر هوای نفس غلبه کند باید تصمیم بگیرد خداپرست شود و بنده خدا باشد و از خودش و خواسته های خود آنجایی که خدا راضی نیست بگذرد و اراده خدا را بر خودش حاکم کند. تمام انبیای الهی همین روش را آموزش می دادند و خلاصه دین اسلام که دین توحیدی است هم همین یکتاپرستی و ترک خودپرستی است. موفق باشید.
خواب و خوراک یک انسان مومن چگونه تنظیم می شود؟
دوست گرامی . بندگی خدا دو مرحله دارد . مرحله واجب. مرحله مستحب. در مرحله اول تنها وظیفه عبد انجام کارهای واجب است, بنابراین نوع خواب و خوراک او هم متناسب با آن تنظیم می شود یعنی باید طوری باشد که بتواند به این وظایف عمل کند. در مرحله دوم که خاص سالکین و اولیای خدا است نیز نوع خواب و خوراک متناسب با آن تنظیم می شود. یعنی باید به گونه ای باشد که مانع سلوک فرد نشود. در بندگی واجب شخص باید شبها مقداری غذا بخورد که بتواند صبح برای نماز صبح بیدار شود اما در بندگی مستحب باید طوری غذا بخورد که بتواند برای نماز شب بیدار شود و این دو متفاوت خواهد بود. موفق باشید.
مهمترین دلیلی که امروزه باعث شده نماز سبک شمرده بشه چیه؟
دوست گرامی. هویت انسان بندگی خدا است. اگر انسان باور عمیق داشته باشد که بنده خدا است و سعادت دنیا و آخرت او در بندگی است به نماز و سایر امور عبادی اهمیت خواهد داد, زیرا انجام وظایف عبادی به اقتضای بندگی و از لوازم آن است. ولی اگر دچار بحران هویت شود و بنده بودن خود را فراموش نماید, به امور عبادی اهمیت نخواهد داد. مهمترین عاملی که انسان را در این راه ثابت قدم می کند همین است. البته امور نفسانی و شیطان هم متنظر این هستند که انسان از جاده عبودیت خداوند خارج شود تا او را اسیر کنند و دائم وسوسه می کنند تا عبد خدا را بنده خود کنند .
نماز نمیخونم چیکار کنم؟
دوست گرامی . کسی که نماز نمی خواند دچار بحران هویت است و نمی داند که هویتا او بنده خدا است و کمال و سعادت او در دنیاو آخرت در بندگی خدا است و نمی داند نماز مهمترین عملی است که بنده خدا با آن هر روز پیمان بندگی می بندد و با مولای خویش ارتباط برقرار می کند. نمی داند مهمترین وظیفه یک بنده نماز است و در آخرت اول از نماز سوال می شود. به خاطر این است که خود را و خدا را و نقش بندگی را نمی داند. برای اینکه نماز خوان شوید آگاهی خود را افرایش دهید و کتاب هایی که در زمینه نماز هست مطالعه نمایید. موفق باشید.
در هنگام نماز و درس خواندن تمرکز ندارم؟
دوست گرامی. راهکار کلی اسلام تمرکز در یاد خدا و انجام وظایف بندگی است. این تمرکز همان توحید عملی است که اسلام بر آن بنا شده است. اولیای خدا دچار این تفرق نیستند و تمرکز دارند, زیرا تمام فکر و ذهن آنان متمرکز در یاد خدا و بندگی خدا است. این تمرکز بسیار آرامش بخش است و مانع تکثر و تفرق ذهن می شود. چون عامل اصلی تفرق ذهن مشغله های فراوان دنیوی است که اگر کم شود تمرکز انسان بیشتر می شود, راهکارهای ارایه شده در مورد حضور قلب در نماز برای تمرکز در درس هم مفید هستند. موفق باشید.
چرا هر چه دعا می کنم اجابت نمی شود پس این دعا چه فایده ای دارد چرا باید دعا کنیم اگر دری به رویمان باز نمی شود؟
دوست گرامی. اصل دعا کردن مانند نماز خواندن یک عبادت مهم است که انسان مومن در تمام عمر خود آنرا انجام می دهد و به وسیله آن به خدا نزدیک می شود. تمام وجود ما نیازمند و بلکه عین نیاز به خدا است و اینطور نیست که ما فقط به خاطر یک حاجتی که خودمان فکر می کنیم باید به آن برسیم دعا کنیم و اگر دیدیم به زودی برآورده نمی شود دعا و عبادت خدا را ترک کنیم. ما بنده ایم و بنده کارش بندگی است و باید بدانیم که خدا هم خدا است و کار خود را بلد است . مومن تسلیم خدا است و به آنچه مولی برایش می پسندد راضی است و از همین طریق هم به کمالات و مقامات معنوی می رسد. موفق باشید.
آیا حاجتی که اجابت نمیشه به مدت یک سال آیا اصرار لازمه؟
دوست گرامی. اصرار دو نوع است. اصرار بر دعا کردن اصرار بر اجابت دعا. آنچه خوب نیست اصرار بر اجابت حتمی دعا است , یعنی از خدا بخواهد که حاجت او را حتما بدهد, این کار با تسلیم و رضایت از خداوند سازگار نیست . اما اصرار بر دعا که مخ عبادت است و برای مومن فرض است که دائم با خداوند ارتباط داشته باشد و تمام نیازهای خود را از خدا بخواهد و با دعا به خدا نزدیک گردد, بسیار لازم و از عبادات و مستحبات بزرگ است. بر دعا و اجابت دعای خویش اصرار بکنید ولی نتیجه را به خدا بسپارید و به آنچه خداوند می خواهد راضی باشید. این بهترین گزینه است. موفق باشید.
در اوایل جوانی به لطف خدا توبه و باامید فضل و بخشش خدا شروع به زندگی ای نو کردم. کمی بعد خداوند عنایاتی بهم کرد از جمله نماز اول وقت و سلامتی و وضوی تقریبا دایم و...اکنون هم خدا عنایتی کرده و چند ماهی است توفیق نماز شب دارم. ازمشکلات وجودی من تطهیر نبودن قوه ی خیالم هست که گاها اذیتم میکنه ولی باگرفتن روزه کمی ارام میشم. الان هم کمی سردرگمم و دیگر نمیدانم چه کاری برای رضایت مولایم و خدای بزرگ مرتبه انجام دهم؟
دوست گرامی. الحمد لله شما توفیقات زیادی یافته اید, ولی توصیه ما این است که روی یک واژه متمرکز شوید. این واژه می تواند تمامی رفتارهای شما را در زندگی هدفمند سازد و سعادت دنیا و آخرت شما را تامین نماید. آن واژه بندگی است. شما در مسیر بندگی خدا هستید و کلید واژه دین برای سعادت انسان هم همین واژه است. انبیا آمده اند تا بنده تربیت کنند وخدا از ما توقع دارد که بنده خوب و صالح او باشیم. برای این منظور باید احکام بندگی و آداب بندگی و زمان ها و مکان های بندگی و اخلاق بندگی را بشناسید و سعی کنید در خودتات عملی نمایید. قرآن کریم و روایات منابع اصلی یادگیری هستند. کتاب های اخلاقی و رساله عملی منابع دیگری هستند. رضایت الهی در گرو بندگی است. ایمان و ترک گناه و عمل صالح اقتضای بندگی خدا است. موفق باشید.
دختری هستم که 3سال گناهان کبیره انجام داد چندبارتوبه کردم ولی بازبرگشتم ولی الان دوس دارم ازته دل توبه کنم ولی میترسم درست نباشه وخدانبخشم. من نمازواجب مستحبی نمازشب درحین اینکه گناه کردم ولی نمازخاندم برای بخشش ازشمامیخوام راهنمایم کنید خواهش میکنم.
پاسخ: خواهر گرامی. خوشحالیم که شما در مسیر صحیح بندگی خداوند قرار گرفته اید. برای شما آرزوی توفیق داریم. به هیچ وجه نگران بخشش خداوند نباشید چون قطعی است و خودش وعده داده است که توبه کنندگان را می بخشد و حتی فرموده دوستشان دارم. نگرانی ای که وجود دارد در زمینه توبه است. اگر ما واقعا توبه کنیم و به سوی خدا بازگردیم و بنده خدا شویم, شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کنید مسیر زندگی خود را در جهت بندگی خداوند قرار دهید و بعد از آشنایی با احکام و آداب بندگی و اخلاق بندگی و زمان ها و مکان های بندگی خداوند , هر چه بیشتر آنها را در زندگی خود پیاده نمایید. قرآن کریم و روایات معصومین ع منابع اصلی و رساله عملیه و کتب اخلاقی منابع دیگر شناخت این راه هستند. موفق باشید.
دختری21ساله هستم که بسیار کاهل نمازم. به طوری که بیشتر نمازهایم را نخوانده ام. به نظر شما چکار کنم که مداوم نمازم را ادامه دهم؟
خواهر گرامی. انسان اگر بداند ذاتا و هویتا بنده خدا است و هر چه بخواهد نیز از طریق بندگی خدا بدست می آورد در زمینه بندگی خداوند سستی به خود راه نمی دهد. مشکل شما بیشتر شناختی و ایمانی است. ایمان است که به انسان انگیزه عمل می دهد و اراده او را تقویت می کند. کسانی که دچار ضعف در بندگی می شوند در حقیقت خودشناسی ندارند و نمی دانند هویت آنها و سعادت آنها در بندگی خدا است. البته ضعف اراده عوامل دیگری نیز دارد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به سایت مراجعه کنید. موفق باشید.
ممکنست خداوند به دلیل گناه کبیره ای که فرد انجام میدهد,وبا وجود توبه های مکرر باز هم مرتکب آن میشود تقدیر آن شخص را تغییر دهد؟ یا دعاهایش را باوجود اصرار بر آنها برآورده نسازد؟
دوست گرامی. یکی از موانع جدی اجابت دعا گناه است. زیرا گناه انسان را از حوزه بندگی خدا خارج می سازد و خارج از حوزه بندگی تضمینی برای اجابت درخواست بنده از خدا وجود ندارد. در آیه دارد: و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان .هنگامی که بندگان من از من سوال می کنند اجابت می کنم. بنده خدا خلاف خواست خدا عمل نمی کند و دچار گناه نمی شود. البته بنده خدا دنبال بندگی است و دعا را از روی بندگی خدا انجام می دهد, چون خدا گفته دعا کن دعا می کند و اصرار بر دعا کردن دارد, ولی اصراری بر اجابت حتمی خواسته های خودش ندارد. بدهد یا ندهد، دعا می کند و تسلیم خدا است. موفق باشید.
اینکه می گویند هرکس 40روز خودش را برای خدا خالص کند دریچه های حکمت از قلبش جاری می شود، این خالص کردن فقط شامل انجام واجبات و ترک محرمات می شود؟
دوست گرامی. چهل روز خود را خالص کند یعنی در این چهل روز فقط بنده خدا باشد و خدا را بپرستد و از خواسته های خدا پیروی کند و خودپرستی نکند و به دنبال تحقق خواسته های نفسانی خود نباشد. از خودش بگذرد و لذت های نفسانی را رها کند. لازمه این بندگی و ا خلاص این است که گناه نکند و مطیع اوامر خدا باشد و در امور دیگر هم رضایت الهی را در نظر بگیرد و کاری که خدا راضی نیست انجام ندهد. تمام وقت خود را صرف کارهایی کند که خداوند راضی و خشنود است. همه این کارها را هم فقط به نیت قرب به خدا و خشنودی خدا انجام دهد. موفق باشید.
چرا نماز می خوانیم؟
دوست گرامی. انسان ذاتا بنده خدا است یعنی مخلوق خدا است و همه چیزش از خدا است, در این دنیا هم آمده تا با اختیار خودش بنده خدا شود زیرا هدف زندگی همین است و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - در صورت بندگی به رشد و کمال خود می رسد و سعادت دنیا و آخرتش در گرو همین بندگی است. .در میان تمام رفتارهای عبادی انسان نسبت به مولای خویش نماز مهمترین عملی است که نشانگر بندگی ما نسبت به خدا است. نماز اظهار بندگی و پیمان بندگی است و کسی که نماز نمی خواند از دایره بندگان خدا خارج است و معلوم ا ست که چنین شخصی صید شیطان می شود و عاقبت بدی دارد.
حقیقت طلبگی چیست علمای عارف دلایل طلبگیشون چه بودحالاچه نیازهست که امام عصرهم ازطلبه راضی باشد؟
دوست گرامی طلبگی یعنی جستجوی حقیقت در تمامی حوزه های معرفت ا سلامی, عقاید, اخلاق و احکام دین از طریق تحصیل و مطالعه و تحقیق و پژوهش . طلبگی نوعی سیر و سلوک عقلانی و عرفانی است برای رسیدن به حجت و دلیل عقلانی و وحیانی در تمامی حوزه های معارف دین و بندگی عالمانه و عاشقانه خداوند . نتیجه این سلوک نیز شایستگی رهبری جامعه در مسیر بندگی خداوند می باشد. چون حضرت ولی عصر( ع) رهبر کلی جامعه دینی هستند و طلبه ها در زمان غیبت زیر مجموعه و سربازان ایشان در پست رهبری جامعه به سوی بندگی خداوند می باشند و فرمانده باید از سرباز خود راضی باشد, رضایت ایشان ضروری است. موفق باشید.
مملکت وجودم از جانب (نفس اماره) و (شیطان لعین)، به شدت تحریم شده! به سه تا کالای اساسی، نیاز جدی و حیاتی دارم! (انگیزه) و (اراده) و (همت). این سه تا کالارو از چه بازاری و چه راه ارتباطی و یا به چه ترفندی، میشه تهیه یا تولید کرد؟
دوست گرامی. مشکل انسان این است که ارزش بندگی خدا را نمی داند و تصمیم قاطعی برای بنده شدن ندارد. اگر این اتفاق بیافتد و انسان به این نتیجه برسد که کمال و سعادت دنیا و آخرت او در گرو اصلاح رابطه با خداوند و تقویت بندگی خدا است, اگر خودش را بشناسد که ذاتا بنده خدا است و خدا را به عنوان مولی و رب و مالک خود بشناسد ارده و انگیزه اش برای مبارزه با نفس و شیطان قوی می شود. منتهی رسیدن به این نوع آگاهی مطالعه و تلاش فراوانی نیاز دارد. موفق باشید.
من در مورد ازدواج نمی خوام خودم انتخاب کنم می خوام خدا برای انتخاب کنه درسته؟
دوست گرامی. انسان آمیزه ای از عقل و دل است و برای رسیدن به کمال یا هر خواسته ای دو راه پیش روی دارد که باید از هر دو راهکار استفاده نماید. راه موفقیت انسان در این است که هم از راهکار های عقلانی استفاده نماید و هم از روش های معنوی کمک بگیرد. در مورد ازدواج هم همین روش را باید عمل کرد, یعنی هم باید از روش عقلانی استفاده کرد و با مشورت و انتخاب جلو رفت و هم از روش های معنوی مانند دعا و نذر و توسل سود جست. به عبارت دیگر هم ا راده انسان در این موضوع دخیل است هم اراده خداوند و خود خداوند به انسان عقل و اختیار داده است تا از آن استفاده نماید. موفق باشید.
من با خدا سر یک سری مسائل خیلی شرایط ناجوری پیش اومد که انگار الان رهام کرده من5ماهه نماز نمی خونم یعنی نه انگیزه نه دلگرمی بقیه عبادات همینطور، انگار بیگانه ام من چیکار؟
دوست گرامی. خیلی از جوان ها در این زمان با روحیه معامله گری با خدا و نماز برخورد می کنند و تنها زمانی نماز می خوانند که خواسته ای دارند یا نماز می خوانند تا به خواسته های شخصی شون برسند در حالی که نماز برای رسیدن به خواسته ها نیست. خدا ذاتا مالک ما است و ما ذاتا عبد او هستیم , بنابراین نماز در حقیقت اظهار بندگی بنده و اعتراف به ربوبیت خدا است و ما هر روز با نماز و دعا و مانند آن رابطه بندگی خود را با خداوند تقویت می کنیم، چون کمال و سعادت ما در گرو این بندگی است. در مورد اینکه در مقابل چه اجر و مزدی دریافت می کنیم هم تسلیم او هستیم. موفق باشید.
برای پاک بودن روح چکار باید کرد؟
دوست گرامی. عامل آلودگی روح انسان گناه است, بنابراین پاک کردن روح نیاز به توبه دارد. در این زمینه گفتنی است: رابطه انسان با خداوند رابطه عبد و مولی است. گناه یعنی فرار کردن عبد از مولی و خارج شدن از رق عبودیت خداوند و توبه یعنی اینکه عبد بعد از فرار از کارش پشیمان شود و تصمیم بگیرد به خانه مولی بازگردد و مطیع خداوند شود. این اصل و حقیقت توبه است. البته وقتی بازگشت باید از مولی طلب بخشش کند و سعی کند فرار خود را با اطاعت بهتر جبران نماید. بنابراین پشیمانی, بازگشت و تصمیم بر ترک گناه, طلب بخشش و جبران گذشته از ارکان توبه است.
براى آرامش در آخرت چه کار کنیم؟
دوست گرامی. آرامش انسان در دنیا و آخرت در گرو رضایت و خوشنودی خداوند است. راه رسیدن به این هدف هم بندگی خدا است. تمام انبیای الهی انسان را به بندگی خدا فراخوانده اند , بنابراین سعی کنید رابطه خود را با خداوند اصلاح کنید و رضایت او را بدست آوردید. حتما به آرامش و سعادت در دنیا و آخرت خواهید رسید.
میخوام خودمو بشناسم؟
دوست گرامی. شناخت خود بدون شناخت ارتباط انسان با خداوند امکان ندارد. برای شناخت خود باید بدانید که انسان بنده خدا و مظهر خدا و مخلوق خدا است. رابطه انسان با خدا اگر معلوم شود انسان می فهمد که چه باید بکند و زندگی اش هدف دار می گردد. انسان ذاتا بنده خدا است و اگر خود را به عنوان بنده خدا بشناسد , هویت واقعی خود را شناخته است و راه برایش روشن می شود و می داند که کمال و سعادت او هم در همین بندگی است. اگر بداند که مظهر خدا است خواهد دانست که سعادت او در این است که خدا را در خویش ظهور بدهد و به خدا نزدیک شود.
آیا کسی که توکل میکند نباید به خواسته اش از خدا اصرار کند؟ کسی که در مقام رضا است چطور؟
دوست گرامی . برای رسیدن به خواسته ها باید دعا کنید و زیاد هم باید دعا کنید و در کنار دعا تلاش عملی فراوان هم داشته باشید, ولی اصرار بر اجابت حتمی نداشته باشید و نتیجه را به خداوند واگذار کنید و به آنچه خدای متعال برای شما می پسندد راضی و تسلیم باشید. بنده خدا تمام نیاز های خود را از خدای خویش می خواهد, زیاد دعا می کند,اما اصرار نمی کند که حتما خدا به او خواسته اش را بدهد چون ممکن است به ضرر او باشد و در مورد نتیجه تسلیم خدا است.
بنابراین اصرار در دعا دو معنا دارد که با هم منافاتی ندارند و با مقام رضا هم سازگارند. از طرفی مستحب است انسان زیاد دعا کند و پیوسته از خدا بخواهد و از طرف دیگر مکروه است این اصرار به اندازه ای باشد که گویا بر خدا فشار می آورد که حتما خواسته او را برآورده کند. مثلا بگوید خدایا اگر ندهی فلان و بهمان می کنم و تهدید کند. این حالت خوب نیست اما خود دعا کردن و تکرار دعا و اصرار بر دعا مطلوب و سازنده است و با مقام رضا هم منافاتی ندارد چون شخص اصرار کننده در عین حال به خدا توکل دارد و در نهایت به نتیجه راضی است و حتی اگر خواسته اش برآورده نشود، شکایتی ندارد.
چطوری توبه می کنند چون من آدمی خیلی گناهکارم میخوام برگردم به دین وایمان خودم آیا خدا من را میبخشد تا توبه کنم؟
دوست گرامی. توبه مانند بازگشت بنده فراری از خانه مولای خویش است. اگر بنده ای فرار کرد و مخالفت کرد با مولای خویش, وقتی از کار خود پشیمان شد و فهمید کار بدی کرده است, باید برگردد و عذر خواهی کند و آن مدتی که فراری بوده است را جبران کند و به مولای خویش قول بدهد که دیگر این کار را تکرار نکند. ما بنده خدا هستیم و گناه فرار از حکومت خدا است و توبه یعنی پشیمانی و بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی و جبران گذشته, که اگر واقعی باشد حتما مورد عنایت و بخشش مولی قرار خواهیم گرفت. موفق باشید.
چگونه توبه واقعی کنم؟
دوست گرامی. توبه واقعی یعنی بنده ای که با گناه از مولای خویش که خدای متعال است, دور شده و فراری گشته, پشیمان شود و به سوی مولای خویش بازگردد و از کرده خویش اظهار پشیمانی نموده عذر خواهی کند (استغفار) و شروع کند عملا گذشته را جبران نماید و حق الناس و حق الله را ادا نماید و با اصلاح امور خویش و تقویت عهد بندگی با خدای متعال و اطاعت اوامر او, رابطه بندگی خود را با خداوند مستحکم نماید و تصمیم جدی داشته باشد که بنده خدا بماند و دوباره فراری نشود. این می شود توبه واقعی و نصوح که اگر کسی موفق شود قطعا مورد بخشش و محبت خدای متعال قرار خواهد داشت. موفق باشید.
آیا درست است که هرچه ایمان شخصی بالاتر رود بلایا و مصیبت های او بیشتر می شود؟
دوست گرامی. بله از مضمون روایات استفاده می شود که هر چه به درجات ایمانی انسان افزوده می شود امتحان او سخت تر می گردد و بلاهایش بیشتر می شود. البلاء للولاء. تا جایی که گفته اند بلا برای دوستان خدا است. ولی این سخت تر شدن شرایط مانند سخت تر شدن درس و امتحانان در کلاس های بالاتر است. یک محصل به هر مقدار که در درجات علمی پیش می رود درس هایش سخت تر و امتحاناتش پیچیده تر می گردد و این سخت تر شدن باعث ارتقای علمی او خواهد شد. وضعیت مومنین هم چنین است، خدای متعال مربی مومن است و سختی ها بیشتر جنبه تربیتی دارد برای ارتقای ایمانی افراد است. موفق باشید.
چطوری میشه آدم ایمانشو نسبت به خدا تحکیم کنه؟
دوست گرامی. ایمان نتیجه 1- شناخت و عقلانیت و مستدل شدن اندیشه و باورها و اخلاق و عمل به حجت عقلی و دینی 2- عمل به واجبات و وظایف دینی 3- معنویت و عرفان و عمل به مستحبات 4- پیروی از ولی خدا در هر زمان 5- مجاهدت در راه خدا است. 6- ایجاد شاخصه های مومنین که در قرآن کریم و روایات آمده در خویش. ( سلوک عقلانی + سلوک عرفانی+ سلوک اجتماعی) این موضوع نیازمند توضیحات فراوان است، ولی فورمول همین است که گفته شد. موفق باشید.
چرا خدا را عبادت می کنیم؟
عبادت یا پرستش و عبودیت، عبارت است از تعظیم و تقدیس و خضوع و خشوع احترامآمیز و تحسینآمیز در برابر معبود و معشوق هستی و ابراز عشق و پرستش و عرض حاجت و نیاز به درگاه او و اطاعت امر و تسلیم در برابر خواست او است.
عبادت برای بنده عملی است که برخواسته از هویت او است. ما ذاتا بنده ایم و بندگی برخواسته از هویت ما است همانطور که ذاتا خدا خدا است و خدایی برخواسته از هویت او است. چرا خدا را عبادت می کنیم؟ چون ما ذاتا بنده ایم و خدا ذاتا معبود و خالق ما است. معمولا می گویند: مسایل ذاتی علت یابی نمی شود و چرا گفتن درباره آنها بی معنا است. چرا عبادت کنیم مانند این است که سوال کنیم چرا ما بنده ایم یا چرا خدا خدا است. خوب انسان ذاتا بنده است و خدا ذاتا خدا است و رابطه انسان با خدا عبادت و بندگی است.
در عین حال می توان گفت: از دیدگاه دین توحیدی اسلامی کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در قرب به خداوند و به قول عرفا فانی شدن در او خلاصه می شود و این کار از طریق عبادت و بندگی به سرانجام می رسد. بنابراین سر و فلسفه اصلی عبادت گذشتن از خود و فانی شدن در خداوند است. عبادت انجام دادن رفتاری است که باعث رسیدن انسان سالک به توحید و فنای فی الله می شود.
در حقیقت عبادت برترین عمل سلوکی انسان به سوی خدا است و با عبادت است که انسان می تواند از خواسته ها و خودخواهی هایش بگذرد و اراده اش را در اراده خدا و خواست خدا فانی نماید و به مقام فنای فی الله می رسد. بنده کسی است که از خودش اراده ای ندارد و تمام نیروی خود را برای انجام اراده مولای خود صرف می کند و به دنبال تحقق منویات او است. در نماز و دعا و مانند آن هم توحید نظری تلقین می شود و هم توحید عملی تمرین می گردد.
نمی دانم چرا صبح ها نمازم قضا می شود و نمی توانم بیدار شوم راهنمایی کنید؟
مهمترین آموزه اسلام توحید و یگانه پرستی است. کمال و سعادت انسان در فناء فی الله است و انسان از طریق بندگی توحیدی به این مقام می رسد. نماز مهمترین و جامع ترین عمل توحیدی انسان است که باعث قرب به خدا و خوبی ها می شود و از بدی ها دور می گردد. به همین دلیل نماز رکن دین و ستون خیمه اسلام است. سستی در نماز ستون دین انسان را می لرزاند و تمام خوبی های انسان را در معرض زوال قرار می دهد. نماز نخواندن درست مانند این است که قطاری از ریل خارج شود, در این صورت چه اتفاقی می افتد. سستی در نماز انسان را از ریل بندگی خدا و سعادت در دنیا و آخرت خارج می سازد و او را با خطرات عظیمی مواجه می نماید.
آیا دوست بودن با شخصی که به گفته خودش در زمانی برای عده ای شراب یا عرق تهیه کرده از لحاظ شرعی و غیره مشکلی دارد و چطور میتوان این اشخاص در سن20 سال را که دانشجو میباشند هدایت کرد؟
دوست گرامی. فلسفه اصلی دوستی از نظر اسلام همراهی و کمک رسانی به هم در جاده ایمان و بندگی است. دوست در حقیقت رفیق راه انسان در راه خدا است بنابراین در انتخاب دوست دقت فراوان باید به خرج داد. دوست خوب نعمت کم نظیر و بسیار نادری است که اگر نصیب شود قدردانی فراوان می طلبد و باید حرمتش را پاسداشت اما دوست بی ریشه و بی ایمان ارزشی ندارد که قابل پاسداشت باشد. برای هدایت افراد اولا با عمل خویش و تقید به ایمان و عمل صالح به ارشاد ایشان بپردازید و ثانیا برای ایشان از ارزش ایمان به خدا و بندگی و زشتی گناه بگویید تا بیدار شود. موفق باشید.
انسان خوب شدن یعنی چی؟ برنامه جامع انسان خوب شدن رو توضیح بدید؟ معیارهای یک نمازخوب چیه؟
دوست گرامی. انسان خوب بودن یک معیار بیشتر ندارد و آن بندگی خدا است. انسان خوب یعنی کسی بنده خوب خدا شده است. بنده خدا شدن آسان نیست و نیاز به تلاش فراوان و از خود گذشتگی دارد. تمام سعی و تلاش سالکین الی الله برای همین است که بنده خالص خدا شوند. برای بنده شدن انسان باید از خودش بگذرد و هواهای نفسانی خود را فانی در خواسته های خداوند نماید. دین همان برنامه جامع خوب شدن انسان است. تمام قرآن کریم و روایات برای همین است. نماز خوب یعنی نماز صحیحی که بنده به قصد بندگی خدا می خواند و حضور قلب دارد. موفق باشید.
با سلام من میخوا م مقامی مانند ایت الله بهجت پیدا کنم باید چکار کنم ؟زندگی من چگونه باید باشه؟
دوست گرامی. آیت الله بهجت و سایر عرفا و علما بلکه تمامی انبیای الهی به هر مقامی که رسیده اند از طریق بندگی خدا بوده است. اگر کسی بتواند به خودش بگوید من بنده خدا هستم هر کاری که خدا راضی است و دوست دارد انجام می دهم و هر کاری که خدا دوست ندارد انجام نمی دهم و البته بداند خداوند از چه کاری راضی است و دوست دارد یا ندارد، به هر مقامی که بخواهد می رسد. البته برای رسیدن به این مقام تلاش علمی و عملی فراوانی نیاز هست که تحت عنوان سیر و سلوک عقلانی و عرفانی مطرح شده است. بدون شک آیت الله بهجت ره همین مسیر را طی کرده و از همین طریق به مقامات عرفانی رسیده بودند. موفق باشید.
بندگی یعنی چی؟
دوست گرامی. بندگی یعنی انسان از خودش بگذرد و خودش را نبیند و خواسته های نفسانی خودش را رها کند و خودش را مالک نداند و فانی در خدا شود و خدا بین و خداپرست شود و دنبال تحقق خواسته ها و اوامر خدا باشد و خدا را مالک بداند. بندگی یعنی از خود گذشتن و به خداپیوستن. یعنی فنای فی الله. درست مانند عبد های فدیم که مالک و صاحب داشتند. آنها تمام وقت در اخیار مولای خود بودند و از خودشان چیزی نداشتند و دنبال کارهای خودشان نبودند مگر به ضرورت. این حقیقت بندگی است که باعث می شود انسان به ربوبیت و عرفان و نهایت شکوفایی برسد.
بندگی دو مرحله دارد . مرحله قرب فرایض و انجام وظایف واجب بندگی و ترک گناه و حرام و مرحله قرب نوافل و انجام وظایف مستحب و عبادت عاشقانه خداوند.
لطفا یک برنامه ی به من بدهیدکه با آن به موفقیت مادی و معنوی برسم؟
دوست گرامی . از نگاه دین توحیدی اسلام تنها یک چیز است که عامل موفقیت واقعی انسان تلقی می شود و آن بندگی خدا است. اگر کسی توانست به مقام بندگی خدا برسد و بتواند بگوید من بنده خدا هستم به موفقیت دست یافته است. البته ما ذاتا بنده خدا هستیم ولی باید بتوانیم با اراده خودمان بنده خدا و فانی در او شویم. تمام کمالات انسان معلول بنده شدن است. حتی پیامبر ص که به این مقام رسیده است از طریق بندگی بوده است. اشهد ان محمدا عبده و رسوله. انسان مامور به نتیجه نیست مامور به وظیفه است .
اگر کسی بتواند وظایف بندگی خود را خوب بشناسد و عمل کند, انسان موفقی خواهد بود و فرقی نمی کند که پولدار هم باشد یا نباشد. برای انسان مومن مهم این است که خدا از او راضی باشد, یعنی وظایف خود را خوب انجام داده باشد, حال این اتفاق در حالت ثروت مندی برایش رخ دهد یا فقر و نداری فرقی نمی کند. اگر ثرومتمند شد یک وظیفه ای دارد, ا گر هم فقیر باشد به مناسبت آن یک وظیفه دیگری دارد, در صورت اول باید شکر نعمت هایی را که خدا به او داده است بجا آورد و در صورت دوم باید صبر پیشه کند که البته گاهی شکر نعمت ها بسیار سخت تر از صبر در سختی های زندگی است. پس به اقتضای شرایط وظایف تفاوت خواهد داشت.
البته موفقیت یک مرحله بالاتر هم دارد و آن مرتبه عشق و عرفان است که سالک و عارف به آن دست پیدا می کند. مرحله اول را قرب فرایض می گویند یعنی انسان با انجام وظایف واجب بندگی به خدا نزدیک شود و مرحله دوم را قرب نوافل می گویند یعنی انسان با مستحبات و عبادت نافله و عاشقانه به خدا نزدیک شود.
البته راه رسیدن به چنین موفقیتی بحث مفصلی نیاز دارد که باید در جای خود مطرح شود. سوال شما درباره اصل موفقیت بود لذا بدان نپرداختیم, ولی اجمالا عرض کنیم که تمام مراحل دین داری و سلوک انسان چه سلوک عقلانی و چه سلوک عرفانی برای رسیدن به چنین موفقیتی است.
من فردی هستم که همیشه به همه چیز قانعم و هیچ وقت هم به کسی حسادت نمیکنم و همیشه از نعمتای خدا شکرگذاری میکنم هر چند هیچ چیز ندارم هیچ رفاهی هم ندارم اما همیشه به خودم میبالم که خدا بهم سلامتی داده همیشه سعی میکنم به همه بگم خوشبختم تا جایی هم بتونم دیگران رو هم شاد میکنم خواستم بدانم این کارم اشتباست یعنی مغرورم به خودم این طور فکر می کنم یا واقعا راضیم از زندگی خواهشن جواب بدید.
دوست گرامی. آنچه دارید و گفته اید خوب است. ولی خوشبختی مومن در این ا ست که بتواند بگوید من بنده خدا هستم و خدا از من راضی است. کسی که به وظایف دینی خود خوب عمل می کند می تواند چنین احساس و ادعایی داشته باشد. سعادت شما آرزوی ما است. موفق باشید.
تزکیه نفس و خودسازی را به زبان من جوان دانشجو توضیح دهید تا انشاالله با عمل به آن از حملات شیطان رجیم در امان باشم!
در مقدمه باید بدانیم که انسان ذاتا بنده خدا است چون همه وجودش از خدا است و سعادت او در دنیا و آخرت نیز در این است که به صورت اختیاری نیز راه بندگی خدا را در پیش بگیرد و بنده خدا شود. این مهمترین آموزه ای است که ما در بحث خودشناسی باید بدانیم. باید باور کنیم که هویت ما بنده خدا بودن است. اگر به چنین باوری رسیدیم، به این نکته مهم می رسیم که پس خودسازی هم باید در راستای تحقق و ارتقای همین هویت باشد.
انسانی که خود را بنده خدا می داند از دیدگاه دین توحیدی اسلام در تمام زندگی خود، کاری جز خداشناسی توحیدی و پرستش توحیدی خداوند و معشوق هستی ندارد. آیه عجیبی در قرآن کریم است که بسیار زیبا به این حالت اهل ایمان اشاره کرده و فرموده: و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه عما یشرکون. یعنی ما در زندگی این جهانی خود هیچ کار و ماموریتی جز پرستش توحیدی و خالصانه خداوند نداریم. کسی که معبودی جز او نیست. پاک و منزه است از شرک مشرکان. (توبه،31(
هدف زندگی و خودسازی برای انسان کاملا مشخص است. در آیه دیگری از قرآن کریم خدای متعال به هدف خلقت اشاره کرده و فرموده: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. یعنی خلق نکردم جن و انس را مگر برای عبادت، عبادتی که خود نوعی معرفت خداوند است.(ذاریات، 56(
پیامبر گرامی اسلام دعوت خود را با شعار توحید قولوا لا اله الا الله تفلحوا شروع کرد و فرمود: مایه رستگاری شما توحید است و تا آخر در پی تحقق همین شعار بود و سایر انبیای الهی نیز دعوت خود را بر محور توحید و پرستش توحیدی خداوند استوار ساخته و مردم را از شرک و کفر برحذر می داشتند. لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله. و هر آینه در میان هر امتی پیامبری را فرستادیم که ماموریتش دعوت به توحید بوده است. (نحل، 36(
بنابراین خودسازی یعنی راهی برای بنده شدن انسان نسبت به خداوند و هدف خودسازی در راستای کسب بندگی خداوند قابل تعریف است و تزکیه نفس یعنی پاکسازی خود از موانع بندگی خداوند و آراستن آن به صفات مومنان و بندگان واقعی و خالص خدای متعال.
چگونه روزه درست بگیریم که مورد قبول خداوند قرار گیرد؟
روزه فقط امساک از اکل و شرب نیست، بلکه شرائطی دیگر دارد که تعهد و مسؤولیت های انسان را در برابر آن زیاد می کند.
در روایت است که روزه چهار گروه مقبول نیست:
حضرت صادق ( علیهالسلام) فرمود: لا صیام لمن عصی الامام، و لا صیام لعبد آبق حتی یرجع، و لا صیام لامراة ناشزة حتی تتوب، و لا صیام لولد عاق حتی یبر، (1) روزه نیستبرای کسی که امام و پیشوای خود را نافرمانی کند و از او اطاعت ننماید، و صحیح نیست روزه عبد فراری، تا مراجعت کند و به خدمت باز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمیباشد تا توبه کند و در اختیار همسرش قرار گیرد و همچنین روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمیگیرد، و روزه به حساب نمیآید،
فاطمه (علیهاسلام) در آداب صائم سخن میگوید:
حضرت فاطمه (علیها السلام) سیده نسوان عالم در آداب روزهدار میفرماید: عن جعفر بن محمد عن آبائه عن فاطمه (علیهم السلام) : «انها قالت: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه» (2).جعفر بن محمد (علیهما السلام) از آباء گرامش از فاطمه دخت گرام رسول الله (صلی الله علیهم اجمعین) روایت مینماید: که حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: صائم با روزه خویش کاری نکرده (یعنی حق روزه را ادا نکرده) هر گاه زبان و گوش و چشم و جوارحش را از (آنچه که بر آنها حرام است) حفظ نکرده باشد. یعنی روزه یک مسمای واقعی از حفظ شکم از کل خوردنیها و نوشیدنیها و مبطلات دیگر و خلاصهای از اجتناب از گناهان و معصیتخداوند میباشد، زیرا روزهدار بدون پرهیز از تمامی محرمات روزه واقعی را در خویش تحقق نبخشیده است ادامه مطلب...
چرا من اینقدر از خدا دور شدم؟
در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید .
1. خدا را بسیار شکر کنید و سر بر آستان جانان بگذارید که در این وانفسا که انسان ها دچار روزمرگی و سردرگمی شده اند شما نگران دوری خود از خدا و به دنبال گم کرده خود هستید . شکر کنید که فهمیده اید گم کرده ای داری.
2. «زندگی فرصت خدایی شدن انسان»
خیلی مهم است که بدانیم حقیقت زندگی چیست, هدف آن کدام است. برای حرکت در مسیر زندگی نیاز با انگیزه واقعی و قوی و حرکت آفرین هست. انگیزه واقعی در صورتی پدید می آید که بدانیم زندگی فرصت خدایی شدن انسان است. این بهترین تعریف دینی و توحیدی از زندگی انسان است. هدف زندگی هم چیزی جز این نیست. دین هم همین را می گوید. هدف دین این است که انسان به خدا نزدیک شود و خدایی گردد. و ما خلقت الجن و الان الا لیعبدون. نیافریدم جن و انس را مگر برای عبادت و خدایی شدن از طریق بندگی خدا. تمام انبیا می خواستند انسان خدایی تربیت کنند. ادامه مطلب...
طور کلى جایگاه فکر (چه خوب چه بد) در اسلام چیست و چه تأثیراتی در زندگی وسعادت فرد دارد؟
تعریف تفکر:
حضرت امام خمینی (رحمه الله) در تعریف تفکر ابتدا به همان تعریف کلی و منطقی آن اشاره می کنند و تفکر را فرایندی می دانند که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند(شرح چهل حدیث، ص، 191)که این همان تعریف حکمایی چون ابن سینا است.
اما برای تعریف اخلاقی آن، تعبیر خواجه عبدالله انصاری را بهترین تعبیر معرفی می کنند:
خواجه عبدالله انصاری قدس سره می گوید: تفکر جستجو نمودن «بصیرت» است - که چشم قلب است- برا ی رسیدن به مقصود نتیجه، که غایت کمال، آن است و معلوم است مقصد و مقصود، سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی حاصل آید.( آداب الصلوه، ص 204.)
بنابراین حضرت امام (رحمه الله) با اعراض از تعریف منطقی، اندیشیدن در هر موضوعی را تفکر ممدوح و سفارش شده نمی دانند؛ بلکه مطلوب و هدف اندیشه باید امری شایسته و مفید و در پی یافتن راهکارهای علمی و عملی در جهت کسب سعادت دنیا و آخرت باشد. ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید