بازدید امروز : 111
بازدید دیروز : 87
اینکه خداوندهرکسی راکه دوست بداردمکافات میکندیعنی چه؟
قبل از پاسخ به شما دوست عزیز این نکته را یادآوری می نمائیم که مکافات همانگونه که اهل لغت گفته اند به معنی « برابری و مساوات و مقابله نمودن در کار است » به عبارت دیگر مکافات در برابر عملی است که انسان انجام داده نه به خاطر اینکه خداوند او را دوست داشته است . اما آنچه خداوند دوستان خود را دچار آن می نماید « ابتلا و امتحان » است همانگونه که امام صادق علیه السلام در این باره فرموده اند : «إنّ عظیم الأجر لمع عظیم البلاء و ما أحبّ اللّه قوما إلا ابتلاهم.» (بحار الأنوار ، ج64، ص: 207 )« همانا اجر و پاداش بزرگ با امتحان و آزمایش بزرگ همراه است، خداوند قومى را دوست ندارد مگر آنکه او را مورد آزمایش قرار میدهد. »
و یا در روایت دیگری فرموده اند :« إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ- تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِم »( الکافی، ج2، ص: 253 ) « بدرستى که براى خداوند در زمین، بندگان خالصى است که از آسمان تحفهاى نازل نمىشود مگر آنکه آن را از ایشان منصرف سازد، و به غیر ایشان متوجّه کند. و هیچ بلایى را نازل نمىکند مگر آنکه به آنها متوجّه گرداند. (همان مصدر، همان باب، ح 5).»
پس باید سوال شما را چنین تصحیح نمود که چرا خداوند دوستان خود را دچار ابتلائات و امتحان ها می نماید ؟
پیش از بررسی این موضوع لازم است اشاره ای به معنای «بلاء» که در روایات و متون دینی ذکر شده داشته باشیم :
«بلاء» به معنی اختبار و امتحان است، و در امور خوب و بد به کار برده می شود. به طور کلی می توان گفت بلاء آنیست که حق جلّ جلاله به وسیله آن بندگان خود را امتحان می نماید ، چه از قبیل امراض و اسقام و فقر و ذلت و ادبار دنیا باشد، و یا در مقابل آنها، کثرت جاه و اقتدار و مال و منال و ریاست و عزت و عظمت باشد .(چهلحدیث ص : 236)
مسلمانان به خصوص شیعیان معتقدند که جسم انسان بالاخره روزی به زیر خاک خواهد رفت و این روح است که باقی می ماند، همانگونه که شنیده ایم در هنگام نماز امام علی (ع) خار از پای ایشان در میآوردند و متوجه نمیشد، چرا ما امروز بیشتر به جسم اهمیت می دهیم تا روح که حقیقت وجودی ماست؟ چگونه است که بزرگان ما اینگونه روح خود را پرورش می دهند و از این جسم فانی خود را رها می کنند؟ من به عنوان یک جوان از شما برای پرورش روح خود راهنمایی می خواهم؟
سوال شما نشانه دغدغه خاطر شما برای اصلاح است و هر که این دغدغه را داشته باشد امید است که ان شاء الله از جهت معنوی پیشرفت کند. قبل از پاسخ به سوال شما در مورد پرورش روح ، درباره جسم گفتنی است: جسم مرکب روح است و روح ما با استفاده از جسم کارهای خود را انجام میدهد برای همین باید مراقب بود که جسم سالمی داشته باشیم در غیر این صورت ممکن است دچار مشکل شویم.
همانطور که میدانید آسیب رساندن به جسم حرام است و باید از هر کاری که به جسم آسیب میرساند پرهیز کرد پس همان طور که میبینید علت اهمیت دادن به جسم آن است که جسم ابزار روح ما و وسیله ما در راه پیمودن مسیر به سوی خداست. مومنین باید دارای جسم سالم باشند مخصوصا جوانان که مقام معظم رهبری کرارا جوانان را در کنار تحصیل و تهذیب، توصیه به ورزش میکنند. البته همیشه باید دقت کرد که توجه به سلامتی و شادابی جسم اصل قرار نگیرد و همیشه به چشم یک وسیله به آن نگاه کنیم نه هدف.
اما راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت میدهیم که ایشان بنده است و بعد میگوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.
دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی میداند که خود این مسیر را پیموده است و در راس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیمودهایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری مییابد.
چرا از نماز لذت نمی برم. راه رسیدن به لذت عبادات چیست؟
روزی حضرت موسی بن عمران(ع) در راه به جوانی بی ادبی برخورد کرد. آن جوان در کمال وقاحت و بی شرمی گفت: «ای موسی! من آنچه را خدای تو گفته به جا بیاور، انجام نخواهم داد و آنچه را که امر کرده ترک کنم، به جا خواهم آورد. از طرف من به او بگو که تو هم به هر نحوی می خواهی مرا عقوبت کن.» حضرت موسی(ع) از او صورت برگرداند و به راه خویش ادامه داد تا این که روزی در حال مناجات، خداوند متعال به او فرمود: «ما پیغام آن جوان را که به تو داده بود تا به ما برسانی شنیدیم گرچه تو شرم داشتی که آن پیغام را به ما برسانی. از طرف ما نیز این پیام را به آن جوان برسان و به او بگو ما تو را به عقوبتی مبتلاساخته ایم که بالاتر از آن تصور نیست. اما اکنون درد آن را درک نمی کنی. روزی درد آن را می فهمی که راه گریزی برایت نیست.
علامت فرد راضی برضای خدا چیست؟
مقام رضایت به آنچه خدا میخواهد از مقامات بسیار رفیع اخلاقی و عرفانی است و خوشا به سعادت آنانی که در این مسیر حرکت میکنند و شوق پروردگار در وجودشان زبانه میکشد .
موضوع رضایت انسان با مبحث اطمینان نفس رابطه عمیقی دارد. در قرآن کریم می خوانیم: یا ایتها النفس المطمئنة, ارجعی الى ربک راضیة مرضیة, فادخلی فی عبادی, و ادخلی جنتی (30-27-سوره فجر)ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که تو از او راضی و او از تو راضی است, پس داخل بندگان من شو و به بهشت من درآی. بنابراین وصول به رضایت دوطرفه میان خدا و انسان معلول حصول نفس مطمئنه است و آنگاه انسان به مقام رضا می رسد که از مرتبه نفس اماره و لوامه به مرتبه نفس مطمئنه ارتقا یابد. این اطمینان وقتی حاصل می شود که آدمی در مسیر تکامل خویش چه در شناخت های نظری و چه از نظر عملی به اطمینان برسد, یعنی مطمئن شود که اعتقادات اش یقینی و شناخت هایش حقیقی و اخلاق و رفتار و شخصیت اش کاملا مطابق خواست و رضایت خداوند شکل گرفته است. این اطمینان زمینه وصول به مقام رضا است.
آیا اسلام سفر را تایید می کند, به کجا باید سفر کرد و چگونه؟
الف ) آیا دین اسلام سفر را تایید می کند؟
بله، قرآن کریم به سیر در زمین امر مىکند و آن را موجب باز شدن چشم و گوش و ازدیاد عقل و تجربه مىداند. در سوره مبارکه حج، آیه 46 مىفرماید:«افَلَمْ یَسیروا فِى الْارْضِ فَتَکونَ لَهُمْ قُلوبٌ یَعْقِلونَ بِها اوْ اذانٌ یَسْمَعونَ بِها» . یعنى: آیا در زمین گردش نکردهاند تا روحیههایى متفکر و گوشهایى باز و شنوا پیدا کنند؟
پیغمبر اکرم مىفرمود:« سافِروا تَصِحّوا» مسافرت کنید، صحت مىیابید. « فقیه، ج 2/ ص 173.»
در دیوان منسوب به مولى امیرالمؤمنین است:
تَغَرَّبْ عَنِ الْاوْطانِ فى طَلَبِ الْعُلى وَ سافِرْ فَفِى الْاسْفارِ خَمْسُ فَوائِدِ -- تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اکْتِسابُ مَعیشَةٍ وَ عِلْمٍ وَ آدابٍ وَ صُحْبَةُ ماجِدِ
یعنى در طلب علوّ و بزرگى از وطن خارج شو، زیرا در مسافرت پنج فایده وجود دارد: غصههاى محلى فراموش مىشود،
وسیله کسب معیشت است، وسیله آموختن علم است، راه ادبآموزى است، به وسیله سفر انسان به مصاحبت بزرگان توفیق مىیابد.
نمی توانم نمازم را در اول وقت ادا کنم، لطفا به من راهکاری نشان دهید؟ متأسفانه برای بیدار شدن در نماز صبح خیلی مشکل دارم، راهنمایی فرمائید؟! حتی گاهی اوقات که آیه انتهایی سوره کهف را می خوانم هم قادر به بیدار شدن نیستم؟
مقدمه: همیشه خودشناسی قبل از خودسازی است، بنابراین ابتدا لازم است به یک مطلب خودشناسانه درباره مراتب حرکت نفس توجه نمایید. انسان ابتدا در مرحله نفس اماره قرار دارد. در این مرحله نفس به بدی و افراط و تفریط فرمان می دهد و هوای نفس در آن حکم می راند. مرحله بعدی نفس لوامه است. در این مرحله انسان آگاه و بیدار شده و وجدان اخلاقی اش او را نسبت به بدی ها ملامت می کند و انگیزه خودسازی دارد. کمال انسان در مرتبه بعدی یعنی نفس مطمئنه است. انسان اگر در اعتقاد و اخلاق و رفتار خود به اطمینان برسد, از گردنه های خودسازی عبور کرده و خدای متعال به او نفس راضیه و مرضیه می دهد و او را در بندگان خود داخل و بهشت را نصیب او خواهد کرد. پس مهم این است که انسان به نفس مطمئنه برسد و بقیه مراتب حکم نتیجه و پاداش را دارد که خدای متعال به او می دهد. شما اکنون در مرحله نفس لوامه هستید و می خواهید با خودسازی به یک شخصیت و زندگی مطمئن برسید. در مراتب نفس و موضوعات خودشناسی بسیار مطالعه و تفکر نمایید. این مطالعات می تواند انگیزه ای بسیار قوی در شما برای اهمیت دادن به اموری که برای خودسازی لازم است, ایجاد کند. نماز از مهمترین اعمال خودسازانه است که انسان مومن باید در انجام درست آن به اطمینان برسد.
من به احضار ارواح اعتقاد کامل دارم و چند مرتبه در این مراسم شرکت کرده ام و خودم هم کمی امتحان کرده ام. که میشد کاری انجام داد. از استاد این کار خواستم تا به من کمک کند: ایشان پشنهاد کردند که اصلا دنبال اینکار نرو چون آخر عاقبت خوبی ندارد و اگر آلوده شدی ارواح تو را راحت نمی گذارند و مزاحمت میشوند. ایشان گفتند که تو توان اینکار را نداری. ضمنا کسی که میخواهد روح حاضر کند باید اعتقاد به این کار داشته باشد تا موفق شود. سوال من از شما که تجربه بیشتری دارید این است که آیا تا کنون فکر کردید که این کار را کنار بگذارید یا مزاحمتی برای شما ایجا شده؟ و برای کسانی که میخواهند وارد اینکار شوند چه پیشنهادی دارید؟
با عرض سلام خدمت دوست گرامی به پاسخ پرسش شما در چند بند می پردازیم:
مدعیان احضار ارواح دو گروهند:
1ـ آنهایی که دارای نفوس قوی هستند نظیر انبیاء ، اولیاء و عرفای شامخین.
2ـ آنهایی که از حیث وجودی در حدّ مردم متعارفند؛ که این گونه افراد بسیار زیاد بوده و خود اینها نیز دو دسته اند:
الف ـ مدّعیان دروغین و شیاد.
ب ـ مدّعیان واقعی احضار روح؛
در گروه اوّل در واقع احضارروح نیست بلکه ملاقات روح است ؛ یعنی این گونه افراد به خاطر قوّت وجودی و ارتباطی که با عالم ملکوت دارند می توانند در حالتی معراج گونه به ملکوت عالم راه یابند و با ساکنان ملکوت ـ که ارواح نیز جزء آنهایند ـ دیدار کنند. بنابراین در این قسم، روح پایین نمی آید بلکه خود شخص تماس گیرنده ، به عالم ارواح صعود می کند. این گونه احضار ارواح از نظر فلسفی امکان پذیر بوده و از نظر شرعی نیز بدون اشکال است.
چکار کنم یاد خدا در زندگی بیاد؟
پاسخ: دوست گرامی. راهکار زنده کردن یاد خدا: 1- تمام هستی آیات الهی اند, سعی کنید با نگاه و تفکر در آنها معرفت خود را افزایش دهید. 2- برای انجام هر عملی به این بیاندیشید که آیا خداوند راضی هست یا نه و البته احکام خدا را بلد باشید. 3- همه انسان ها را بندگان خدای بدانید و در برخورد ها و روابط به خاطر خدا با ایشان مهربان باشید و خدمت نمایید. 4- شیاطین و دشمنان خدا را بشناسید و همواره خود را سرباز اسلام و ولایت بدانید. 5- نعمت های خدا را بشناسید و با عمل شاکر باشید 6- از دعا و قرائت قرآن کریم غفلت نکنید 7- ذکر لا اله الا الله و صلوات هم توصیه می شود. موفق باشید
اگه بخواهیم ریا را از دلمون پاک کنیم، چکار باید بکنیم؟
دوست گرامی. ریا گاهی ناشی از یک احساس وسواس گونه است و گاهی واقعی است. اگر وسواس باشد نباید بدان توجه کرد و در صورتی که واقعی باشد, باید ریشه یابی شود و ریشه های آن قطع گردد. مثلا کسی که حب جاه و مقام یا شهرت دارد, ریا می کند تا به این مقصود خود نایل شود. چنین کسی باید با حب جاه و شهرت مبارزه کند, وگرنه موفق به ترک ریا نخواهد شد. برای مطالعه در این زمینه به سایت مراجعه کنید در گزینه عبادت و بندگی مطالعه نمایید. موفق باشید. http://akhlagh.porsemani.ir/term31
شوهر من از روی تنبلی نماز نمی خونه دو بار به من قول داده که نماز بخونه اما رو حرفش نبوده کمکم کنید یه راهی رو بهم نشون بدین که شوهرم نماز خون بشه؟
دوست گرامی. انگیزه انسان در عبادت و بندگی خدا و اطاعت دینی سه چیز است. ترس از جهنم, طمع به بهشت و عشق و محبت خداوند. البته بیشتر مردم در اثر ترس از جهنم و عقاب و طمع نسبت به بهشت دین داری می کنند و اگر کسی از افراد عادی نماز نمی خواند به دلیل این است که از خدا و قیامت ترس ندارد و طالب بهشت نیست. سعی کنید مواردی که باعث اعتقاد ایشان به قیامت و معاد و عقوبت کسانی که تارک نماز هستند به ایشان گوشزد کنید و ایمان و انگیزه ایشان را تقویت نمایید. موفق باشید.
خواستم مراحل دقیق توبه (چه کارهایی باید انجام داد تا توبه پذیرفته شود) رو بدونم؟
دوست گرامی. توبه یعنی بازگشت از گناه به اطاعت خداوند. گناه یعنی خروج از ولایت خداوند و توبه یعنی بازگشت به ولایت خداوند. اول انسان از گناه خود که آگاه شد به شدت پشیمان می شود که چرا از حکومت خدا خارج شده است و بعد تصمیم جدی می گیرد که با ترک توبه وارد سلک بندگان خدای شود و بعد از خداوند با استغفار عذر خواهی می کند و سپس سعی می کند ضمن انجام وظایف دینی گذشته خود رانیز جبران نماید. البته نوع گناه هم مهم است. موفق باشید.
از چه راهی خودمان را بشناسیم و بدانیم که چگونه باید باشیم؟
دوست گرامی. به طور کلی برای خودشناسی ابتدا باید انسان شاخص و کسی را که خدای متعال از او راضی است و او را دوست دارد, یعنی انسان قرآنی و ایده آل در اسلام را شناسایی کنیم و بعد با تطبیق اندیشه و ایمان و صفات و رفتار اخلاقی و دینی خود با شاخصه های آن انسان ایده آل به این تشخیص برسیم که چه مقدار از راه را رفته ایم و چه نواقصی داریم تا در مسیر خودسازی بتوانیم آنها را جبران کنیم و درست همان باشیم که خدا می خواهد و قرآن کریم و روایات معصومین ع شخصیت او را به عنوان یک انسان مومن خداجو تصویر می کند.
گوش کردن موسیقى هایى که باعث تحریک نمی شود چه تأثیر بدى بر روح انسان دارد؟ آیا اگر گوش ندهیم، بهتر است؟
پاسخ: دوست گرامی. درباره موسیقی چند گزینه وجود دارد: 1- اصلا گوش ندیم. 2- حرام گوش ندیم ولی حلال زیاد گوش بدیم. 4- حرام گوش ندیم و حلال هم کم گوش بدیم. به نظر ما بهترین گزینه شماره سه است. انسان به صدای خوش نیاز دارد, ولی در این نیاز نباید افراط یا تفریط صورت گیرد. دو گزینه اول مصداق افراط یا تفریط است. گوش کردن موسیقی حرام یا زیاد گوش کردن تاثیرات بسیار بدی بر روح و جسم انسان دارد. موفق باشید.
آیا لواط حرام است و فکر کردن به لواط چه عواقبی دارد؟
پاسخ: دوست گرامی. لواط از گناهان بسیار بزرگ و حرام است. رسول خدا(ص) فرمود: کسی که با پسری جمع شود روز قیامت جنب وارد محشر می شود و آب دنیا او را پاک نمیکند و خشم خدا بر او است و او را لعنت فرموده، دوزخ را برایش آماده می فرماید و بدجایگاهی است. هرگاه کسی لواط کند عرش خدا به لرزه در آید و خداوند او را لعنت و غضب فرموده و جهنم را برایش آماده می کند و ملوط (مفعول) را در کنار جهنم نگه می دارند تا خلایق از حساب فارغ شوند، پس او را در جهنم می اندازند و در طبقات دوزخ همیشه معذب خواهد بود. وسائل الشیعه، ج 14، حدیث 1 از باب 17
چطوری انسان می تونه در مقابل نفسش کم نیاره و مقاومت کنه مثلا وقتی نفسش یه چیزی می خواد در حالی که نباید بخواد؟ آیا راهی و دعایی(به غیر از روزه) وجود داره که اونو در برابر هوای نفس حفاظت کنه؟
پاسخ: دوست گرامی. راه مقاومت در برابر نفس این است که انسان عاشق خدا شود و رضایت و دوست داشتن خدا را در هر کاری در نظر بگیرد و بداند که تمام خواسته ها و آرزوها و سعادت دنیا و آخرت او در کسب رضایت و محبت خداوند است. چنین انسانی در تمام زندگی اش دنبال رضایت خداوند است و این موضوع به فلسفه زندگی برایش تبدیل می شود. اگر این موضوع برایش جا افتاد آنگاه رضایت خدای تعالی را در هر کاری در نظر خواهد داشت و اگر نفس اماره از او کاری که بر خلاف رضایت خدا است, بخواهد به دلیل اینکه خدا راضی نیست, انجام نخواهد داد و با قدرت گرفتن از خداوند, در مقابل نفس کم نمی آورد.
خیلی وقته یه خواسته دارم هرچی دعا می کنم، نذر می کنم حاجتمو نمی گیرم، چیکار کنم؟
دوست گرامی. اولا برای رسیدن به خواسته ها دعا کافی نیست و در کنار دعا و نذر تلاش و برنامه ریزی هم لازم است. ثانیا یکی از راه های خداشناسی فسخ عزائم است. یعنی این که انسان عزمی می کند و تصمیمی می گیرد و تلاش فراوانی می کند و هر چه سعی می کند آن چنان که انسان می خواهد محقق نمی شود. در چنین صورتی معلوم می شود که اراده خدا بر تحقق آن نیست, بنابراین بهترین کار این است که ما در کنار دعا و تلاش عملی, به خواسته و قضای الهی راضی باشیم و تسلیم اراده خدا گردیم تا به آرامش برسیم. موفق باشید.
احساس می کنم ناآگاهانه و بدون قصد گناهی ازم سرزده که تمام زندگیمو تحت تأثیر قرار داده. در حالی که همش حواسم هست از یاد خدا غافل نشم. احساس می کنم خدا و امام زمان(عج) دوسم ندارن. احساس خودمه هر چه می کنم نمیتونم دل امام زمان(عج) رو بدست بیارم؟
دوست گرامی. احساس بدی که شما از خودتان دارید نتیجه گناهی است که احتمالا مرتکب شده اید. ما نمی دانیم آن گناه چه بوده, ولی به طور کلی راه خارج شدن از این احساس توبه است. سعی کنید توبه واقعی کنید, زیرا با توبه خدای از انسان راضی می شود و این احساس هم از بین خواهد رفت. اگر کسی احساس کند که از خودش و از خدا راضی است باید بداند که خدای نیز از او راضی خواهد بود. علامت راضی نبودن خدا از بنده این است که بنده خودش از خودش راضی نباشد. اگر سعی کنید به گونه ای زندگی کنید که وجدانتان راحت باشد و از خودتان راضی باشید, بدانید که خدا و امامان (ع) هم از شما راضی خواهند بود. موفق باشید.
فرض بفرمایید که شخصی حاجتی دنیوی دارد مثلاً: بیکاری، فقر، بیماری جسمی و روحی و ... و چندین سال است که دعا می کند و مستجاب نمی شود. می خواستم بدانم چنین فردی می تواند به زور از خداوند آن حاجت خود را طلب کند و وقتی خداوند آن حاجت را داد فرد دچار عقوبت اخروی می شود؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- امام باقر علیهالسلام می فرماید : واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ . بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد . الکافی : 2 / 475 / 3 منتخب میزان الحکمة : 200
2- شما در موارد متعدد ، تاکید بر اصرار بر دعا را شنیده اید ولی در بیان برخی علما نیز می شنوید که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد ، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب ، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است.در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا ، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است.
پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.
عواقب غیبت چیست؟
ابتدا مفهوم وریشه غیبت وسپس عواقب آن رابیان می کنیم:
الف : مفهوم غیبت
غیبت چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسى سخنى بگویند، منتها سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.
بنابراین اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! بنابراین ذکر عیوب پنهانى شخص ،به هر قصد و نیتى که باشد غیبت و حرام است و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.
اینها همه در صورتى است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان تهمت خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است.
- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید