بازدید امروز : 90
بازدید دیروز : 42
آثار ایمان در زندگی پیامبر اکرم(ص) چیست؟
قبل از پاسخ به شما دوست گرامی به چند نکته توجه نمائید:
نکته اول : وقتی سخن از آثار ایمان به میان می آید دو مساله را می توان لحاظ نمود:
اول : مراد از آثار ایمان همان نتایج و فوائد مادی و معنوی است که در سایه ایمان نسیب انسان می گردد .
دوم : مراد این است که ایمان در افراد چه تاثیری در نوع رفتار و کردار فرد داشته است .
از آنجا که شما در سؤال تان دقیقا مشخص ننموده اید که مرادتان از « آثار ایمان » چیست ؛ و از سویی دیگر بیشتر قسم دوم مورد نظر قرار می گیرد ما نیز این نوشتار را بر همین اساس تنظیم نموده ایم .
اما در خصوص بخش اول از فوائد و مراتب مادی و معنوی بیشماری که خداوند متعال به برکت ایمان به آن حضرت در دنیا ، برزخ ، روز محشر و قیامت عنایت نموده به همین مطلب اکتفا می نمائیم که ایمان قوی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله ) ایشان را از لحاظ مادی به جایی رساند که لیاقت به دوش کشیدن بار سنگین رسالت را پیدا نموده و در روز قیامت نیز علاوه بر مقام شفاعت به بالاترین درجات بهشتی دست خواهد یافت .
نکته دوم : دامنه پاسخ سؤال شما به وسعت شخصیت با عظمت پیامبر خدا (صل الله علیه و آله ) در ایمان به خداوند متعال می باشد؛ لذا این مساله چیزی نیست که در این نوشتار و بلکه در چندین کتاب بگنجد ؛ به همین دلیل در این نوشتار تنها به چند نمونه از آثار ایمان در زندگی پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) خواهیم پرداخت .
نکته سوم : ایمان دارای مراتبی می باشد که هر کسی بنا به اعتقاد و عملی که انجام می دهد به این مراتب دست پیدا می کند و رسول خدا صل الله علیه و آله که آینه تمام نمای ایمان به خدا در بالاترین درجه آن قرار داشت .
نکته چهارم :اثر ایمان در رفتار و کردار با فرد با ایمان این است که فرد با ایمان مدار اعمال و رفتار خود را رضایت الهی قرار می دهد و تمامی ابعاد زندگی خود را بر اساس همان تنظیم می نماید و به عبارت دیگر هر کسی بر اساس میزان ایمانی که به خداوند متعال دارد زندگی خود را بر اساس دستورات الهی تنظیم نموده و مبتنی بر همان حرکت می نماید .
با توجه به نکات گفته شده به شما دوست عزیز عرض می کنیم که از آنجا که رسول خدا ( صل الله علیه و آله ) در بالاترین مرتبه از ایمان قرار گرفته بودند تمامی ابعاد زندگی خود را مبتنی بر دستورات الهی تنظیم نموده بودند
به همین دلیل آثار ایمان در تمامی ابعاد زندگی ایشان تبلور داشت. چند نمونه از آثار ایمان در ابعاد روحی ، اخلاقی ، عبادی ، فردی ، اجتماعی ، سیاسی ، نظامی و ... ایشان به شرح ذیل می باشد .
اول : تاثیر ایمان در عبادت پیامبر (صل الله علیه و اله )
رسول خداصلی الله علیه وآله آنقدر نماز خواند که پاهایش آماس کرد؛ به او عرض شد: آیا اینطور خود را به زحمت میاندازید در حالی که خداوند گناه گذشته و آینده شما را آمرزیده است؟! (اشاره به آیه 3 سوره فتح که خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله میفرماید: «لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ - تا خداوند گناه گذشته و آیندهات را بیامرزد» )
فرمود: آیا بنده شکر گزار خدا نباشم (یعنی این عبادتها نیز به جهت شکر گزاری آنگونه احسانهای الهی است). (سیمای آفتاب / ابوالفضل موسوی گرمارودی / ترجمه مختصر الشمائل المحمدیه شیخ عباس قمی )
دوم : تاثیر ایمان در آرامش روحی پیامبر ( صل الله علیه و آله )
مراد از آرامش روحی این نیست که ایشان در زندگی دارای مشکل نبوده و یا اینکه به راحتى همه گردنه هاى زندگى را به پشت سر می گذاشتند ؛ چراکه زندگى انسان همواره مملو از مشکلات، فراز و نشیب ها و موانع است. اما ایمان واقعی به خدا این اطمینان خاطر را ایجاد می کند که هر گرفتاری با لطف و عنایت الهی قابل برطرف شدن می باشد و اگر انسان مسیر حق حرکت نماید خداوند همواره همراه او خواهد بود .
لذا به هنگام بررسی زندگی رسول خدا (صل الله علیه و آله ) می بینیم علیرغم همه مشکلاتى که بر سر راه ایشان از دوران طفولیت تا پایان عمر وجود داشت با آرامش کامل روحی بدون هیچ ترس و ناراحتی مشکلات را از سر راه خود برداشته و فراز و نشیب هاى زندگى را طى می نمودند.
خداوند متعال در آیه 62 سوره بقره در وصف افراد با ایمان می فرماید : ... من ءامن باللَّه و الیوم الأخر ... و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.
کسانیکه ایمان به خدا و روز قیامت دارند ... هیچ ترس و ناراحتی بر آنها نیست .
از بهترین نمونه های آرامش روحی آن حضرت که قرآن بدان تصریح نموده مربوط به یکی از سخت ترین دوران های زندگی پیامبر اکرم می باشد یعنی زمانی که ایشان بدلیل فشار کفار و مشرکین از مکه هجرت نموده و تحت تعقیب قرار گرفتند .
ایشان در چنین شرایطی کاملا از آرامش روحی برخوردار بوده تا جائیکه به همراه خود نیز آرامش می دادند .
قرآن کریم راجع به این موضوع فرموده است : إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْه - آن گاه که کافران بیرونش کردند، خدا یاریش کرد. یکى از آن دو به هنگامى که در غار بودند به رفیقش مىگفت: اندوهگین مباش، خدا با ما است. خدا به دلش آرامش بخشید(بقره / 40) (شخصیة الرسول الاعظم قرآنیا / جلال الحنفی البغدادی/ دارالشؤون الثقافیة العامة ص 153)
سوم : تاثیر ایمان در داشتن روحیه توکل
کسانیکه به خدا ایمان دارند، بر او توکل می کنند خداوند متعال در سوره طلاق/ 3 مىفرماید: وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافى است .
حلیمه سعدیه دایه رسول اکرم میگوید: وقتى حضرت محمّد (ص) سه ساله شد روزى بمن گفت: مادر، روزها برادرانم کجا میروند؟
جواب داد، گوسفندان را بصحرا میبرند. گفت براى چه مرا با خود همراه نمیبرند؟ مادر گفت مایلى بروى؟ جواب داد بلى.
صبح فردا پیغمبر را شست و شو کرد، بموهایش روغن زد، بچشمانش سرمه کشید و یک مهره یمانى که در نخ کشیده بود براى محافظت او، بگردنش آویخت. حضرت محمّد (ص) مهره را از گردن کند و گفت مادر، خداى من که همواره با من است نگهدار و حافظ من است.
ایمان بخداوند است که طفل سه سالهاى را این چنین آزاد و نیرومند بار مىآورد!( الحدیت-روایات تربیتى، ج3، ص: 83)
چهارم : اثر ایمان پیامبر به هنگام جنگ
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنی از خداوند و مدد او غفلت نداشت، در کارهای دشوار و مهم با آن که همهی جوانب حزم و دوراندیشی را رعایت میکرد، از خداوند مدد میخواست، و به درگاه او دعا و تضرع مینمود، و توفیق و پیروزی را فقط از او میخواست، در جنگ احد چون سپاه کفار برای حملهی دستهجمعی روآوردند، به مسلمانان فرمود: «صفها را راست کنید تا بر پروردگار خود ثنا گویم» همه پشت سر او صف کشیدند، آن گاه به دعا آغاز نمود:
خداوندا! حمد و ستایش فقط از آن تو است، خداوندا! ...؛ هر که را گمراه کنی راهنمائی برای او نیست، وهر که را راهنمائی کنی گمراه کندهای برای او نیست، ...؛ خداوندا! محبت ایمان را در ما برویان و آن را در دلهای ما زینت ده، و کراهت از کفر و گناه و نافرمانی را در دلهای ما برویان، ...؛ خداوندا! خود با کافران قتال کن و ایشان را بمیران، .... آمین) (مستدرک الحاکم 23 / 3).( خاتم النبیین / سید علی کمالی دزفولی /چاپ اسوه ص 195)
پنجم : اثر ایمان در ایجاد روحیه عزتمند و ذلت ناپذیر پیامبر (ص)
مؤمن همیشه خود را غالب مىداند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند.
درآیات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى خداوند و رسول خداو مؤمنین قرار است. وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ (منافقون/ 8)
عزت از آنِ خدا و پیامبرش و مؤمنان است. ولى منافقان نمىدانند.
ششم :اثر ایمان در وقت شناسی ونظم ایشان
از دیگر فوائد ایمان به خدا این است که انسان را وقت شناس و منظم می نماید کسانیکه به خدا ایمان داردند ازاوقات خویش درراه بهتر عبادت کردن خداوند واستفاده ی بیشتراز لحظات زندگی وسرعت گرفتن درانجام اعمال صالح بهره می برند به همین دلیل درنظم بخشیدن به زندگی خود بسیار کوشا هستند . ازهیچ دقیقه ای درراه رسیدن به اهداف عالی خود صرف نظر نمی کنند وبه برنامه ریزی برای ساعات خویش اهتمام می ورزند .
امام علی علیه السلام در خصوص ویژگی های پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله ) فرموده اند :
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم , وقتی به خانه خویش میرفت اوقاتش را سه قسمت میکرد: بخشی برای خدای متعال, بخشی مخصوص خانواده و بخشی هم برای کارهای شخصی خود. ( مکارم الاخلاق, ص 13)
هفتم : اثر ایمان در شجاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله بدلیل ایمان واقعی به وعده های الهی با شجاعت تمام دستورات الهی را پیاده می نمودند و به همین دلیل از شجاعترین شخصیتها در تاریخ بشر محسوب می گردند ؛ او به تنهایی در برابر جهانی از شرک و کفر و نامردمی قد بر افراشت و در مقابل اعراب که از خشنترین مردمان روی زمین بودند بیهیچ محابا به انتقاد از رسوم و عقاید آنان پرداخت و مدّت قریب به 15 سال بدون هیچ اقدام انتظامی و فقط با اعتماد به لطف الهی در برابر همه عرب که با تعصبّی کور از عقاید سخیف قبیلگی و بتهای خود دفاع میکردند ایستادگی و مقاومت کرد؛ در حالی که بتپرستان بسیاری از گرویدگان به او را به سختترین وجهی شکنجه میکردند و تعدادی از آنان را نیز بهقتل رساندند.
پس از هجرت به مدینه نیز که فرمان جهاد بر او نازل شد در نبردهای بسیاری که روی میداد خود شرکت میکرد، و شگفت آنکه با وجود رأفت و رحمتی که در او هماره حضور داشت و نمایان بود و بدان جهت خود به کسی حمله نمیکرد و شمشیر نمیزد در عین حال در عرصه جنگ از همه به دشمن نزدیکتر میایستاد و هیچ و اهمه و هراسی از خطر در او مشاهده نمیشد.
امیر مؤمنان علیعلیه السلام میفرماید: ما مسلمانان در جنگها آنگاه که جنگ شعله میکشید و کار سخت میشد به رسول خداصلی الله علیه وآله پناه میجستیم و هیچ کس از او به دشمن نزدیکتر نبود (بحار، ج 16، ص 340 و 232 - مکارم الاخلاق، ص 17) .
و امام صادقعلیه السلام میفرماید: از وقتی آیه «فقاتل فی سبیل اللّه لا تکلّف الّا نفسک» (سوره نساء: آیه 84) .
(در راه خدا جنگ و جهاد کن و جز خود را به آن تکلیف مکن)، بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شد به هر جنگ و جهادی خود میرفت و فرماندهی را بر عهده میگرفت و دیگری را مأمور آن نمیفرمود.
و فرمود: از وقتی این آیه بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شد شجاعترین فرد کسی بود که به پیامبرصلی الله علیه وآله ملحق میشد و به او پناه میجست (زیرا پیامبر از همه بیباکتر و به دشمن و خطر نزدیکتر بود) (تفسیر عیاشی ذیل آیه 84 سوره نساء، بحار الانوار، ج 16، ص 340 - تفسیر برهان بحرانی، ج 1،ص 398) . (سیمای آفتاب )
هشتم :اثر ایمان در روحیه صبر و بردباری پیامبر(صل الله علیه و آله)
ایمان به خدا در انسان نیروى مقاومت مىآفریند و تلخیها را شیرین مىگرداند. (1) شکیبائى میوه یقین است، چه هر که را یقین بعدل حق تعالى باشد داند که بازاى هر مصیبتى و بلائى عوض و ثوابى باشد که هر عاقلى که آنها را با هم سنجد راضى شود به آن مصیبت از براى رسیدن به رضایت الهی ، و داند که صبر ثواب او را مضاعف گرداند و جزع باعث نقص آن یا حبط آن گردد و با وجود علم باین امور البتّه صبر را اختیار خواهد کرد و راه جزع بخود نخواهد داد.
حضرت علیه السلام درحدیث شریفی می فرمایند : الصبر رأس الایمان . صبر به منزله سر برای پیکر ایمان است.
پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله ) در طول رسالت خود بر اساس همین ایمان و اعتقاد قلبی در برابر تمامی مشکلات ، توهین ها و آزارو اذیت های مشرکین از خود صبر و بردباری نشان می داد و هرگاه نیز این اذیت ها به اوج خود می رسید خداوند متعال وی را دلداری داده می فرمود : وَ لَا تَسْتَوِى الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلىٌِّ حَمِیمٌ(فصلت 34)
وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ(فصلت 35)
و هرگز امر نیک (از اعتقاد و کردار و گفتار) با امر بد یکسان نیست (پس بدىهایى را که به تو مىرسد) با بهترین روش دفع کن، به طورى که به ناگاه آن که میان تو و او دشمنى است (چنان شود که) گویى دوستى گرم و خویشاوند است.
و این (صفت پاسخ بدى را به نیکى دادن) جز به کسانى که صبر ورزیدهاند القا و اعطا نمىشود و جز به کسى که سهم بزرگى (از کمال انسانیت) دارد داده نمىشود.
نهم :اثر ایمان در روحیه انفاق ایشان
از ویژگی های مهم ایمان به خدا انفاق در راه خدا می باشد(انفال 2و3)
پیغمبر اکرم خود عالیترین نمونهی سخاوت و انفاق بود، عطایای او را تنها در قریش حساب کردند، به ششصد ملیون درهم بالغ گردید. (نظام 87 / 1).
سائلی را رد نمیکرد، اگر چیزی نداشت با لطف سخن دل او را شاد مینمود، و میفرمود: «بهترین شما صاحب بهترین اخلاق است» (بحار 340 / 16).
(خاتم النبیین / سید علی کمالی دزفولی / چاپ اسوه ص 175)
دهم : روحیه تواضع از دیگر آثار ایمان واقعی پیامبر(صل الله علیه و آله)
امام علی علیه السّلام وصف فروتنی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را چنین بیان میدارد: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روی زمینِ بدون فرش مینشست و غذا میخورد، و با تواضع همچون بردگان جلوس میکرد، با دست خویش کفش و لباسش را وصله میفرمود و بر مرکب برهنه سوار میشد و حتی کسی را پشت سر خویش سوار مینمود.(نهج البلاغه خطبه 159)
یازدهم: کوشش در امانتدارى
خداوند متعال در وصف مومنان می فرماید : وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون (مومنون / 8)
و آنان (مومنین ) که امانتها و پیمانهاى خود مراعات مىکنند .
پیامبر خدا نیز به عنوان آینه تمام نمای ایمان بطور کامل به این دستور عمل می نمودند تا جایی که امام صادقعلیه السلام می فرماید : «اگر نخ و سوزنی را هم به رسول خدا میسپردند، به صاحبش رد میکرد»( مجموعه ورام، ج 1، ص 12) .
دوازدهم : اثر ایمان وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون/8)
از دیگر ویژگی هایی که خداوند متعال در آیه 8 سوره مومنون می فرماید پایبندی به عهد و پیمان می باشد که رسول خدا (صل الله علیه و آله ) از این امر مستثنی نبود . امام صادقعلیه السلام در باره این ویژگی ایشان فرموده اند : «رسول خدا با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معیّنی در انتظار آن مرد بماند تا برگردد. شدت گرمی آفتاب، پیامبر را در آن مکان رنج میداد. اصحابش به او عرض کردند: چهاشکال دارد که به سایه منتقل شوی؟ حضرت فرمود: وعدهگاه ما همینجاست. در این مکان میمانیم و اگر نیامد، خلف وعده از او خواهد بود»( مکارم الاخلاق، ج 1، ص 24)
---------
پی نوشت :
1- برای اطلاع بیشتر مراجعه نمائید به
- باب اول کتاب مکارم الاخلاق /طبرسی / ترجمه میرباقری
- سیمای آفتاب / ابوالفضل موسوی گرمارودی / ترجمه مختصر الشمائل المحمدیه شیخ عباس قمی
- سنن النبی / علامه طباطبایی
- خاتم النبیین / سید علی کمالی دزفولی / چاپ اسوه
میشه لطفا بگید که راه های رسیدن به ایمان و یقین چیه؟ چطور این ویژگیها رو در خودمون ایجاد کنیم؟
در پاسخ به این پرسش به هفت نکته اشاره می شود:
1. یقین از ماده «یقن» به معنی «وضوح و ثبوت چیزی است» مثلا عرب می گوید: «یقن الماء فی الحوض» یعنی آب در حوض آرام و قرار گرفت.
راغب اصفهانی می گوید: «یقین، صفت علم است و فوق معرفت، درایت و نظایر آن. پس یقین ملازم است با آرامش و طمأنینه نفس همراه با ثبات حکم»
بنابراین یقین ,علم ثابت و جزمی است که شک پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد.
نکته: یقین به مبدأ و معاد گاهی بر اثر استدلال عقلی حاصل می شود و گاهی بر اثر مشاهده ملکوت جهان - یعنی از طریق علم حضوری که محصول تهذیب نفس و پالایش آن از گناه است - چنان که خداوند می فرماید: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ»(انعام، آیه 75) «و اینگونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد».
بنابراین انسان پرهیزکار بر اثر ارتباط با ملکوت، به قیامت یقین پیدا می کند.از طرف دیگر حقیقت یقین، تشکیکی است (دارای درجات و مراتب گوناگون) که هم کاستی پذیر و فزونی پذیر است و هم حد خاص ندارد».(2)
2. یقین در اصول دین گستره وسیعی دارد. از مراحل شناخت حضوری و مطالعه در آیات انفسی گرفته تا شناخت حصولی و براهین متعدد عقلی، می تواند به اثبات علت العلل و مبدأ هستی بیانجامد.
مراد از «تقلیدى نبودن اصولدین»نیز این است که هر کس، باید عقاید دینى را با یقین و حجّت بپذیرد. رسیدن به این مرحله در افراد، بسیار متفاوت است. بیشتر انسانها براساسهمان فطرت اولیه، ایمان یقینى به وجود خداوند دارند و یا براساس عقلفطرى خویش، براهینى بسیار ساده و در عین حال محکم، بر وجود خدا اقامه مىکنند (مانند پیرزنى که از طریق چرخ نخریسى بر وجود خداوند دلیل آورد و پیامبر اکرم(ص) آن را مورد تأیید قرار داد). بنابراین تحقیقى بودن معارف دینى، لزوماً به معناى جستوجوى وسیع و بررسى همه ادله و شبهات درباره آنها و پاسخهایشان نیست. البته براى برخى از افراد، چنین تحقیقاتى لازم است؛ زیرا دفاع عقلانى از دین و معارف دینى، متخصصان برجستهاىرا مىطلبد. این مسأله همگانى نیست و هر کس در حد توانایى خود و مسائلى که با آن روبهرو مىشود، نیازمند تحقیق است.
3- یقین در قرآن: یقین عبارت است از جزم به ثبوت محمول براى موضوع و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع و قابل زوال نبودن جزم اول و دوم.
بنابراین، در یقین چهار شرط است و با این شرطها، ظن و شک و جهل از قلمرو یقین خارج مىشوند. قرآن کریم از ضرورتى که حاصل شرایط چهارگانه یقین است با عباراتى از قبیل «لا رَیْبَ فِیهِ»2:2I و مانند آن یاد مىنماید مثلاً مىفرماید: ذلِکَ اَلْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ
در آن کتاب (قرآن) تردیدى در آن راه ندارد و هدایت براى متقین است (بقره/ 2.
مفاد لاریب این است که قرآن ضرورتاً حق است و چون در آن کتاب دعوت به مبدء و معاد دعوى وحى و رسالت است، دعوى آن نیز ضرورتاً حق مىباشد. در جاى دیگر مىفرماید:
رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ اَلنَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ ؛ پروردگارا تحقیقاً تو مردم را براى پاداشى در روزى که وقوع آن تردیدناپذیر است جمع مىنمایى.(آل عمران/ 9)
مفاد آن این است که فرا رسیدن روزى که پروردگار در آن بندگان را جمع مىنماید ضرورتاً حق است.
نگا: معرفتشناسى در قرآن، آیتاللهعبدالله جوادى آملى، اسراء قم، چاپ اول 1378ش، ج 13، تفسیر موضوعى، صص 255 - 256.
واژه یقین به معناى پیشگفته با مشتقات گوناگون در قرآن چندین نوبت تکرار شده است [نگا: رعد/ 2 - بقره/ 4 و 118 - مائده/ 50 - نمل/ 3 و 82 - روم/ 60 - لقمان/ 4 - سجده/ 24 - جاثیه/ 4 و 20 - طور/ 36 - حجر/ 99 - واقعه/ 95 - حاقه/ 51 - مدثر/ 47 - نساء/ 157 - انعام/ 75 - شعراء/ 24 - دخان/ 7 - ذاریات/ 20]{V رعد/ 2
آنان که از تباه شدن در خیالات و پندارهاى بازیگرانه ذهنى و غرق شدن در جهالتها خوددارى نموده و به مقام شامخ تقوا رسیدهاند به آخرت یقین دارند، {(بقره/ 4).
4- برای رسیدن به یقین رعایت دو نکته بسیار کارساز است:
1. عمل، 2. تداوم عمل. لذا بزرگان گفته اند اگر عمل شایسته را هر چند اندک ولی پیوسته انجام دهید به نتایج بسیار مطلوب می رسید و امامان معصوم(ع) به ما وعده داده است که به آنچه می دانی عمل کن، از آنچه نمی دانی تو را کفایت می کنند «اعمل بما تعلم یکفیک مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین(ع) می خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر حتی اتیک الیقین» که با دقت در این فراز به روشنی به دست می آید که با نماز به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زکات به عنوان حل مشکل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشکلات فرهنگی است که مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شکل می گیرد و یقین حاصل می شود. یا در آیه ای داریم واعبد ربک حتی یاتیک الیقین. عبادت را سبب وصول به یقین معرفی می کند.[البته بنا بر قولی از عبارت «حتی یأتیک الیقین» به معنای ادامه این کارها تا هنگام مرگ نیز تعبیر شده است].
5- یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلى و نظرى (علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظرى است. براى رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمى، کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوشهاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى پاره نمود تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت، بهره گرفت. در این زمینه مطالعه کتابهاى زیر سودمند است: - بهترین راه شناخت خدا، محمدى رى شهرى - آفریدگار جهان، مکارم شیرازى - اثبات وجود خدا، چهل تن از دانشمندان - خدا در قرآن، شهید بهشتى - اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج 5 ، علامه طباطبایى - شهید مطهرى - کلیات فلسفه ، ترجمه دکتر مجتبوى - علل گرایش به مادیگرى ، شهید مطهرى - راه خداشناسی، استاد جعفر سبحانی - براهین اثبات وجود خدا، استاد جوادی آملی - مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، شهید مطهری
ب ) یقین قلبى و شهودى: در این مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال، با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث؛ از جمله خودبینى و دنیا پرستى که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مىتوان خدا را با تمام وجود یافت.
- به قول حافظ:
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس -----ورنه هر کو ورقى خواند معانى دانست
از این رهگذر به آن جا مىتوان رسید که امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگىاش نمىکنم». این کشف شهودى و احساس باطنى نیز مراتبى دارد که اول آن «عین الیقین» و آخر آن «حق الیقین» است و هر یک از آن دو را نیز درجاتى است بىشمار. آن که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمىدهد؛ بلکه به کشف لمى با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت.
چنان که ابا عبدالله(ع) در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت:
«... کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا ؛
چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشتهاى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانهها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند!» (مفاتیح الجنان، دعای عرفه)
براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشتههاى زیر سودمند است: «چهل حدیث» ، امام خمینى(ره) «آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت» ، امام خمینى (ره) «نامه حضرت امام» به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش) «اسرار عبادات» ، آیت الله جوادى آملى «کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه دکتر مجتبوى «نامهها و برنامهها» ، حسن زاده آملى؛ «ترجمه المراقبات»، میرزا جواد ملکى تبریزى.
7-یکى از مهمترین عوامل ایمان آفرین و یقینآور، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، ایمانتان محکم گردد.
خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى:
1- شناخت خدا: امام رضا(ع) مىفرمایند: «اول عباده الله معرفته...»{اولین مرتبه عبادت خدا , معرفت و شناخت خدا مىباشد بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند. برای آگاهی بیشتر ر.ک: توحید، استاد مطهری.
2- ایمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزشتر ایمان به خدا مىباشد امام على(ع) مىفرمایند: «الایمان شجره اصلها الیقین... ایمان درختى است که ریشه آن یقین است پس بر حسب این روایت ریشه ایمان همان یقین قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد واثبات است و در روایتى دیگر امام رضا(ع) مىفرمایند: «لا عباده الا بیقین» عبادتى نیست مگر با یقین پس اصل شجره ایمان یقین است و یقین قوام بخش عبادت واقعى است در نتیجه ایمان به خدا عبادت واقعى را محقق مىسازد بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خداایمان به خدا هم داشته باشد این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پا برجا و مستحکم مىکند ورع است که در کلام امام صادق(ع) آمده است: «سئل الصادق(ع) ما الذى یثبت الایمان» قال: الذى یثبته فیه الورع والذى یخرجه منه الطمع»
از حضرت سؤال شد چه چیزىایمان را در قلب تثبیت مىکند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مىکند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مىباشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مىکند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مىباشد.
3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مىطلبد زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم(ع) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم که در این باب ازجهت نظرى و بحثهاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد ولى از جهت شناخت دستورات عملى کافى است که به رسالههاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود بنابراین بارجوع به رساله مىتوان واجب و حرام الهى را شناخت تا بنده واقعی خدا تحقق یابد.
4- ترجیح دستورات خدا: دستورات خدا را باید بر دستورات نفس، شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد امام سجاد(ع) مىفرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس»؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مىباشد (اصول کافی، ج 3، ص 132، ح 7، باب العباده).
امام على(ع) مىفرمایند: «لا عباده کاداء الفرائض»؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مىباشد (همان).
5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام العمرى و همیشگى است خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم(ص) در قرآن چنین خطاب مىکند: «فاعبده واصطبر لعبادته...»؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش،(مریم، آیه 65 ) خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است
حضرت على(ع) مىفرمایند «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده» عبادت دوام دار و همیشگى دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است، (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318).
این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت فقط نماز و روزه نیست بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول فعل و انجام واجبات و ترک محرمات است زیرا مولا على(ع) مىفرمایند: «غایه العباده الطاعه» نهایت عبادت طاعت است. (همان، 30)
6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت و محبت و عشق او را به بندگى وادارد از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد. امام صادق(ع) مىفرمایند: }«ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفافتلک عباده العبید و قوم عبدوالله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عباده الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هى افضل العباده»
بندگان سه گونهاند: 1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مىکنند که این عبادت از آن بردگان مىباشد. 2- گروهى با دلخواهان ثواب (و دریافت پاداش و بهشت) خداى تبارک و تعالى را عبادت مىکنند که این عبادت ازآن مزدبگیران مىباشد. 3- گروهى به خاطر حب وعشق (حقتعالى) خداى عزوجل را عبادت مىکنند که این عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غیرعشق) مىباشد و همین عبادت هم برترین عبادتها مىباشد، (میزانالحکمه، ج 6، ص 17، روایت 11346).
تذکر: این قسم اخیر عبادت را نباید از خود انتظار داشت زیرا وصول به آن حال بلند معنوى، سالهاى دراز و پیاپى را مىطلبد البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمهاى از آن حال را در خود مىیابد. در این قسم اخیر نه تنها عبادت از ریا و عجب خالص است بلکه از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است آزاد از هر قید غیرخدایى است).
7- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده خدا همیشه خود را مقصر مىبیند و عمل خود را به هیچ مىانگارد براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته امام صادق(ع) مىفرمایند:«علیک بالجدولا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته» بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن گونه که شایسته پرستش است عبادت نمىشود، (همان، ص 25، روایت 11407)
اینها پارهاى از خصوصیات مهم بنده حقیقی خدا مىباشد که فقط با عمل دقیق به آن مىتوان بنده واقعى حضرت دوست شد و به مراتب ایمان و یقین دست یافت.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید