بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 62
انشاءا...مى خواهم به درجه ای برسم که به هرچیز بگویم باش بشود،چه مراحلی رابایدطی کنم؟آیاحتمابایدنمازمان به جماعت باشد تا به این مرحله برسیم؟
پاسخ: دوست گرامی . انسان ظرفیت کاملی برای رشد و کمال و مظهریت برای صفات خداوند دارد و می تواند مظهر کن فیکون شود،اما هدف زندگی او رسیدن به این مقامات نیست. هدف زندگی برای انسان بندگی خدا است و خدای متعال انسان را آفرید تا از طریق بندگی به سعادت برسد. البته ا گر موفق به وظیفه شود و بنده خوبی برای خدا شود ممکن است خدای متعال او را ظرف صفت کن فیکون قرار دهد و قدرت ولایت در ا و ظهور کند اما رسیدن به این قدرت هدف و نیت و انگیزه انسان مومن نیست.
ما مامور به وظیفه ایم و نتیجه هر چه باشد مربوط به خدای متعال است . او است که به هر بنده ای که صلاح بداند مقامات عرفانی عطا می کند. الله اعلم حیث یجعل رسالته. بنابراین توصیه ما این است که شما راه بندگی و صراط مستقیم عبودیت را هدف و پیشه خود سازید و به مقام رضایت و خشنودی خدا برسید و نتیچه کار را به خدای متعال واگذار نمایید و به آنچه خدای متعال برای شما می پسندد راضی و تسلیم باشید تا به سعادت در دنیا و آخرت برسید. در این راه ابتدا باید وادی عقلانیت را طی کنید یعنی برای تمام اندیشه و اخلاق و عمل خود دلیل و حجت شرعی داشته باشید و زندگی تان مستند به دلیل و برهان عقلی و دینی باشد و راه قرب واجبات را طی کنید و بعد که مطمئن شدید وارد وادی عشق و عرفان و ریاضت و مستحبات شوید و هر چه می توانید به خدا نزدیک گردید. برای آگاهی بیشتر به سایت مراجعه کنید و مطالب فراوانی در موضوع خودشناسی و خوسازی و سلوک مطالعه نمایید. موفق باشید.
به آدم هایی که همش میگن: ما هر چی دلمون بخواد همون کارو میکنیم چه باید گفت؟؟ چه چیزی بهشون بگیم تا به صراط مستقیم هدایت بشن؟؟؟
دوست گرامی. افرادی که دلبخواه عمل می کنند در حقیقت خودپرست و نفس پرست هستند نه خداپرست و موحد. اسلام دینی است که سعادت انسان را از طریق خداپرستی و توحید تامین می کند و با خودپرستی و نفس پرستی مبارزه می نماید. این گروه باید بدانند که اسلام تسلیم بودن نسبت به اراده خدا و فانی ساختن اراده انسان در اراده خدا است. ا گر نام خود را مسلمان می گذارند باید تسلیم خدا باشند و از نتایج ایمان و اسلام در دنیا و آخرت بهره مند گردند. اگر هم دلبخواه عمل می کنند باید بدانند که مسلمان و مومن واقعی نیستند و در حقیقت مشرک اند و با این روش هرگز رستگار نخواهند بود. موفق باشید.
میخواستم بدونم چه موقع میشه فهمید که خداوند بنده خودشو بخشیده و به بهشت می بره؟
دوست گرامی. شرط بخشیده شدن این است که انسان از اطاعت نفس و شیطان توبه کند و به سوی خدا بازگردد و بنده خدا شود. اگر این اتفاق بیافتد بخشش از تمام گناهان حتی کبیره قطعی است و بلکه خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و مشمول رحمت خاص خود می کند. ما بنده خدا هستیم و گناه یعنی فرار از بندگی خدا و توبه یعنی بازگشت به سوی خدا و بنده خوب خدا شدن. اگر کسی واقعا توبه بکند و بنده خدا و مطیع اوامر الهی شود؛ بدون شک بهشتی خواهد بود چون بهشت در گرو بندگی خدا است. خدای متعال بهشت را وعده گاه اهل ایمان و عمل صالح قرار داده و در قرآن کریم بارها به آن اشاره کرده است. سعی کنید توبه کنید و به تدریج مراتب بندگی خدا را طی نمایید و با مطالعه قرآن کریم و روایات و کتاب های معتبر دینی و اخلاقی و عمل به واجبات و ترگ گناهان، در راه کمال و رشد قرار بگیرید.
در نماز حواسم پرت می شود چیکار کنم؟
حضور قلب در نماز هم به این معنا است که انسان فقط نماز بخواند و کار دیگری انجام ندهد. نماز مهمترین عملی است که انسان مومن در راستای بندگی خدا انجام می دهد و در حقیقت اوج بندگی است. وقتی کسی در نماز حضور قلب دارد که در خارج از نماز در طول روز هم بنده خدا باشد و خدا را فراموش نکند. کسانی که در طول روز به خدا وانجام وظایف بندگی فکر می کنند و برای خود شغلی جز بندگی خداوند نمی شناسند، در داخل نماز هم حضور قلب دارند. کسی که بنده خدا است در نماز همچون بندگان خداوند در مقابل او می ایستد و با او سخن می گوید و خود را بنده کسی و چیزی نمی داند که حواسش به او پرت شود. ما اگر حواسمان پرت می شود به خاطر این است که در خداپرستی محض نیستیم و مشکل توحیدی داریم. انسان موحد و یگانه پرست در نماز هم یگانه پرست است و تمرکز دارد.
تا زمانی که انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار کثرت ها است حضور قلب داشتن در نماز برایش مشکل خواهد بود و راهش این است که انسان در تمام زمان ها و حالات زندگی مشغول خدا باشد (خداپرستی) و از خودش بگذرد (تزکیه نفس) تا بتواند در نماز هم مشغول خدا باشد و حضور قلب داشته باشد.
من یک طلبه هستم و برای خواندن درس اشتیاق زیاد ندارم،میخواهم بخوانم ولی نمیتوانم لطفا کمکم کنید و میخواهم شروع به تهذیب نفس کنم در گام اول چه کار باید بکنم خواهشا کمکم کنید.
طلبه گرامی. هدف زندگی و کمال انسان در بندگی خدا است. حرکت سالک راه خدا از نفس شروع و در وادی عقل ادامه می یابد و بعد به وادی عشق و عرفان می رسد. شما الحمد لله از وادی نفس مهاجرت کرده اید، طلبه شدن یعنی حرکت در وادی عقل. کسی که طلبه می شود مهمترین گردنه راه خدا که وادی عقل است را طی می کند. تهذیب نفس هم عقلانیت قوی می خواهد. عقل است که باید بر نفس غلبه کند. مهمترین گام برای تهذیب نفس تقویت علم و آگاهی و عقلانیت است. شما سعی کنید طلبه خوبی باشید و تا می توانید درس فقه اخلاق و اعتقاد بخوانید و در کنار درس تنها به واجبات و نماز شب اکتفا کنید. موفق باشید.
می خواستم بدانم که وظیفه ی من در این دنیا چیست؟
دوست گرامی. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله. مردم ماموریتی در این دنیا جز بندگی خداوند ندارند، زیرا برای آن خلق شده اند. و ما خلقت الجن و الانس الا لیبدون. بنابراین وظیفه اصلی ما بندگی است، بقیه امور زندگی هم در همین راستا باید باشد حتی ازدواج برای این است که ایمان کامل شود و انسان بتواند بنده بهتری برای خدا باشد. شغل و درآمد هم همین طور و باقی امور. برای این منظور باید ابتدا دین را که همان روش بندگی است بیاموزیم و بعد عمل کنیم. موفق باشید.
می خواستم بپرسم راه افزایش ایمان چیه؟
دوست گرامی. ایمان در حقیقت عضویت باورمند در امت اسلامی است. کسی که عضو جامعه ای می شود باید باورهای آن جامعه را بپذیرد و به اخلاقیات و سبک زندگی آن جامعه و امت ملتزم شود و قوانین آن جامعه را رعایت کند. این نوع پیوستگی باعث عمیق شدن شهروندی آن فرد در آن جامعه و ملت یا امت می شود و هر قدر این پیوستگی عمیق تر باشد ایمان فرد به آن جامعه و باورها و درستی حرکت و راه آن بیشتر می شود. منظور از ایمان پیوستن به امت و جامعه ای است که افراد آن به خدای واحد ایمان دارند و تحت ولایت خدا و جانشینان به حق او زندگی می کنند .
چون خدا رو دوست داریم، مثلا درخت رو دوست داریم یا وقتی درخت رودوست داریم،خدارودوست داریم، ازدوست داشتن درخت به دوست داشتن خدا می رسیم؟
دوست گرامی. رابطه خدا با درخت و بلکه تمامی مخلوقات عالم رابطه بسیار نزدیکی است. درخت ظاهر خدا است و خدا باطن درخت. خدای متعال وجود است و این وجود که باطن هستی است به صورت درخت و مخلوقات و مظاهر هستی ظهور نموده است. انسان بالاترین و کاملترین مظهر خدا است و لذا ارزش و اهمیت اش از همه بیشتر است. دوست داشتن درخت از آن جهت که مظهر خدای متعال و علم و قدرت و جمال او است همان دوست داشتن خدا است. البته ممکن است کسی نگاهش به درخت مادی و دنیوی باشد و آن را به عنوان یک ثروت و مکنت دنیوی دوست بدارد که همان دنیا دوستی است. موفق باشید.
عرفان حقیقی چیست؟
دوست گرامی. عرفان حقیقی چیزی جز همان راهبرد اسلام و شیعه برای کمال انسان نیست. این راهبرد آمیزه ای از توحید و خداپرستی بعلاوه ولایت و پیروی معصومین علیهم السلام می باشد، توحید مشروط به ولایت. از نظر تاکتیکی این راه در دو مقطع تقویت عقلانیت و طی مسیر عقلانی و سپس مقطع عشق و عرفان طی می شود. یعنی ابتدا انسان با تحصیل علم و آگاهی دینی و تقویت باورها به اصلاح اخلاق و عمل خود می پردازد و بنده خدا می شود، در حد ترک گناه و عمل به واجبات و بعد وارد وادی عشق و سلوک عرفانی می شود و به توحید و فنای فی الله می رسد. موفق باشید.
بارها توبه کرده و دوباره شکست خورده ام چکنم؟
دوست گرامی. انسان آمیزه ای از عقل و احساس است که اگر هماهنگ تقویت شود، قادر می شود که گناه نکند و بنده خوب خدا شود. آدمی با عشق و محبت خداوند و خوبی ها به کمال نهایی خود می رسد ولی این محبت هنگامی کارآمدی دارد و موثر است که ریشه در عقلانیت قوی داشته باشد، بنابراین مهمترین آسیبی که در زمینه پیمودن راه خدا وجود دارد، ضعف عقلی است، متاسفانه عموم افراد از نظر عقلانی دچار ضعف هستند و نمی توانند زندگی و احساس خود را به خوبی و در راستای حقیقت مدیریت نمایند. برای این منظور شما به یک برنامه جامع خودسازی نیاز دارید. ما سعی کرده ایم این برنامه را از طریق سایت پرسمان دانشجویی اخلاق، گزینه خودسازی ارایه دهیم . مطالعه کنید انشاالله تکلیف برایتان روشن می شود. موفق باشید.
چه کنیم که نیتمان در انجام اعمال از قصد قربت به رسیدن به نتایج و ثمرات و همچنین ثواب و عقاب اعمال متوجه نشود؟
دوست گرامی. ما بنده خدا هستیم و کاری جز بندگی نداریم. وظیفه بنده، بندگی است، نتیجه ها و ثمرات در اختیار خدا است و بستگی به صلاح خدای متعال دارد و او با حکمت خود اعمال ما را نتیجه بخش می کند.
تو بندگی به شرط مزد مکن حافظ - که خواجه خود روش بنده پروری داند.
البته اینکه انسان تسلیم خدا باشد و راضی به رضای الهی بسیار سنگین است، در حقیقت روح اسلام همین تسلیم است و کسی که به این حالت می رسد به مقامات معنوی و عرفانی رسیده است. ما باید به عنوان یک مسلمان همواره تسلیم شدن در برابر خواست خدای متعال را تمرین کنیم و نتایج را به خداوند بسپاریم. موفق باشید.
حداقلهایی که انسان می بایست انجام دهد تا انسان محرم اسرار خداوندی شود و رازها را بفهمد چیست؟
دوست گرامی. منظور شما از محرم اسرار شدن احتمالا رسیدن به کشف و شهود است. این حالت از مقامات نهایی عرفان است. اجمالا راه آن عبودیت است. انسان با بندگی خداوند به هر مقامی که بخواهد می رسد و آنها که رسیده اند هم از همین راه بوده است. حد اقل این راه قرب فرایض است یعنی انجام واجبات و ترک محرمات و حد اکثر آن قرب نوافل است یعنی انجام مستحبات و ترک مکروهات. یا به تعبیری بندگی آگاهانه و بندگی عاشقانه. در حقیقت این راه با دو مرحله سلوک عقلانی و سلوک عرفانی طی می شود. در اولی باید تمام عقاید و اخلاق و رفتار انسان مستند به دلیل و حجت دینی باشد و در دومی با قدم عشق و پرستش حرکت کند. موفق باشید.
چکار کنیم که به خداوند در ظاهر و باطن شرک نورزیم؟ از کجا باید شروع کنیم؟ آیا میشود یکدفعه به ترک کامل شرک رسید یا باید پله پله به این درجه برسیم؟ چگونه؟
دوست گرامی. شما در حقیقت طالب توحید هستید. توحید خالص اخرین مقامی است که سالکین راه خدا و عرفا به آن می رسند. البته همه راه دین و کمال انسان توحیدی است و هر منزل و مقامی در حقیقت منزل و مقام توحید است؛ بنابراین رسیدن به توحید و نفی کامل شرک پله پله است و به تدریج انسان به اخلاص در توحید می رسد. راه دین و قرب الی الله مراتب دارد. یعنی با قرب فرایض شروع می شود و با قرب نوافل به نهایت می رسد. انسان کم کم رشد می کند و رشد معنوی انسان همان طی کردن منازل توحید است.
توحید و نفی شرک روح اسلام است و تمام دین داران و بندگان خداوند در حقیقت سالک کوی توحید اند. برای سلوک به صورت علمی و موثر باید ابتدا سلوک عقلانی داشته باشید و در کنار آن سلوک عرفانی کنید. سلوک عقلانی یعنی تمام افکار و عقاید و اخلاق و رفتار انسان مستند به حجت دینی و استدلال عقلانی شود و انسان کاری خارج از دین و رضایت الهی انجام ندهد به عبارتی انجام واجبات و ترک محرمات. بعد در سلوک عرفانی انسان با عشق و محبت به پرستش عاشقانه خداوند می پردازد و فانی در خدا می شود؛ یعنی دقیقا هر کاری که خدا دوست دارد انجام می دهد و کارهایی که خدا دوست ندارد ترک می کند، یعنی به عبارتی انجام مستحبات و ترک مکروهات. مقام فنا در حقیقت همان توحید کامل و خالص است که انسان را از شرک پاک می کند.
انسان ابتدا باید هویت خود را دریابد و بیدار شود. راه از خودشناسی آغاز می شود. وقتی فهمید هویت او بندگی خدا است و تمام کمال و سعادت او از طریق بندگی و توحید بدست می آید بیدار خواهد شد و حرکت خواهد کرد. البته نقطه شروع حرکت عملی و خودسازانه انسان توبه و ترک گناه و همت در جهت انجام واجبات است. این حرکت با مطالعه و تحقیق و تفکر و استدلال تقویت و تعمیق می شود و وقتی انسان به حد نصابی از بندگی و قرب فرایض رسید، وارد وادی محبت می شود و راه عشق خداوند را تا سرحد فنا و توحید می پیماید.
وقتی میگن خدا معنای زندگی باشه یعنی جی؟ یعنی ماباید جطور باشیم؟ آیا تلاش برای بهتر شدن رفاه زندکی مخالف با خدا و به سوی خدا بودن هست؟
دوست گرامی. انسان بنده خدا است و تنها وظیفه اش در دنیا بندگی است، هدف زندگی هم همین است.اگر بخواهیم ببینیم بهترین نوع زندگی چیست، باید ببینیم امکاناتی که داریم ما را در مسیر تحقق بندگی کمک می کنند یا مانع هستند. اگر کمک می کنند ارزشمند هستند و اگر مانع می شوند، دنیوی و ضد ارزش اند. تلاش انسان باید در جهت زمینه سازی برای بهتر بندگی کردن باشد. در این راستا کمیت و کیفیت خاصی از دنیا می تواند کمک کار انسان باشد، و وقتی از حد بگذرد وبال می شود و غفلت زا است. طوری وسایل زندگی تان را گزینش و چینش کنید که مانع بندگی نشود. موفق باشید.
سرمایه انسان در جهان چیست؟
دوست گرامی. بزرگترین سرمایه انسان در این جهان عمر او است که باید صرف عبادت و بندگی خدا شود. و ما خلقت الجن الانس الا لیعبدون. جن و انسان را نیافریدم مگر برای عبادت. هدف زندگی بندگی خدا است و تنها کسی در این دنیا سود می کند که عمر خویش را صرف بندگی خدای متعال کند. سعادت دنیا و آخرت انسان در بندگی است. بنده یعنی کسی که همه چیزش را از خدا می داند و فقط از او کمک می خواهد و گوش به فرمان او است. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم. صراط مستقیم همان صراط عبودیت و ولایت است. ولایت هم یکی از سرمایه های بزرگ انسان مومن در مسیر عبودیت است. موفق باشید.
میخواستم بدانم چگونه یک انسان میتواند به اندازه ای رشد کند که خودش قدرت تشخیص حق و باطل را از یکدیگر داشته باشد؟
دوست گرامی. برای تشخیص حق از باطل باید با جریان حق و باطل در طول تاریخ آشنا شد. تاریخ را دو جریان می سازد که هر یک اعتقادات و اخلاق و رفتار و سبک زندگی و تمدن خاصی برای خود دارند. یک جریان جریان حق است که همان جریان انبیای الهی و طرفداران آنها و مومنان به خدا است که تحت عنوان ولایت حق مطرح می شود و یک جریان هم جریان مخالفان انبیا و کفار و مشرکان و منافقان است که تحت عنوان ولایت باطل یا ولایت شیطان مطرح می شود .
برای رسیدن به تشخیص لازم است مطالعات و تحقیقات پیگیری انجام شود تا با تمام ابعاد زندگی و نوع مخالفت ها و درگیری های این دو جریان آشنا شوید. البته نقش عمل و بندگی و نورانیت معنوی را در تشخیص حق و باطل نفی نمی کنیم ولی اینطور نیست که بشود صرفا با چله نشینی به تشخیص حق و باطل رسید. بصیرت و تشخیص حق و باطل نیازمند علم و عمل و روشن بینی در امور دین و جامعه و تاریخ است. وقتی انسان حق و باطل با بشناسد اهل حق و اهل باطل را هم خواهد شناخت و قدرت تشخیص پیدا می کند . کربلا و عاشورا تنها یکی از مقاطعی است که این دو جریان در مقابل هم قرار گرفته اند و البته مقطع بسیار حساس تاریخ است. در طول تاریخ عاشورا های فراوانی داشته ایم که حق و باطل با هم جنگیده اند. یکی همین کربلای ایران است که بعد از انقلاب درست شد و تمام کفر در مقابل انقلاب اسلامی ایران صف کشید.حق یعنی خدای متعال و اولیای او و کسانی که در جبهه خدا و ولایت هستند و باور های ایمانی قوی دارند و باطل کسانی و افکاری هست که در مقابل این جریان قرار دارد و تابع شیطان است . موفق باشید.
نماز صبحهایم قضا میشود. ساعت کوک میکنم، بیدار شده و دوباره میخوابم. چه کنم که اراده ام برای اقامه نماز صبح، بیشترشود؟
دوست گرامی. انسان بنده خدا است و تمام سعادت دنیا و آخرت او در گرو ایمان و بندگی است. در این میان واجبات یعنی اعمالی که به صورت حداقلی اثبات می کند که شخص اهل ایمان و بنده خدا است. اینکه گفته می شود نماز واجب و رکن دین ا ست یعنی اگر کسی نماز نخواند جزء اهل ایمان و بندگان خداوند شناخته نمی شود و از این جرگه خارج است. خروج از بندگی یعنی دوری از خدا و خسارت و شقاوت دنیا و آخرت. این موضوع خیلی جدی و خطرناکی است زیرا سرانجام ما به آن بستگی دارد. به خصوص نماز صبح در رشد معنوی انسان نقش مهمی دارد .
باید چکار کنیم که به نماز علاقه مند بشیم؟
دوست گرامی. راهکار علاقه به نماز تقویت بیم و امید است. در این راستا شما چند کار باید انجام دهید: یکی اینکه فلسفه و اهمیت نماز و نقش آن را در زندگی و سعادت انسان بدانید و مطالعه کنید. دوم اینکه درباره عقوبت ترک نماز مطالعه کنید و نسبت به سرنوشت انسان بی نماز در آخرت آگاه باشید و سوم اینکه عملا نماز زیاد بخوانید با حضور قلب و اول وقت و در مسجد تا لذت آن را بچشید و علاقه مند شوید. موفق باشید.
چطوری توبه می کنند چون من آدمی خیلی گناهکارم میخوام برگردم به دین وایمان خودم آیا خدا من را میبخشد تا توبه کنم؟
دوست گرامی. توبه مانند بازگشت بنده فراری به خانه مولای خویش است. اگر بنده ای فرار کرد و مخالفت نمود با مولای خویش, وقتی از کار خود پشیمان شد و فهمید بد کرده و برگشت و قول داد تا هرگز فرار نکند و گذشته را جبران کند، حتما مورد بخشش و رحمت مولا قرار می گیرد. ما بنده خدا هستیم و گناه فرار از خدا است و توبه یعنی پشیمانی و بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی(استغفار) و تصمیم جدی برای بندگی خدا و جبران گذشته (جبران حق الله و حق الناس) که اگر واقعی باشد حتما مورد عنایت و بخشش مولی قرار خواهد گرفت حتی اگر قبلا مکرر مرتکب گناه شده باشد. موفق باشید.
گذشته یک جوان که کمی ازآن خطابوده چقدردرآینده اش تأثیرگذاراست؟
دوست گرامی. بدون شک اعمال و گذشته انسان در ساخت شخصیت و آینده انسان موثر است. می توان گفت: انسان در نهایت محصول اعمال و نیت ها و اندیشه های گذشته خود است. هر کسی آن می درود که کاشته است. الدنیا مزرعه الاخره. در آخرت هم کشته های انسان در دنیا درو می شود. اما همواره راه توبه و جبران گذشته به روی انسان باز است . انسان می تواند گذشته خود را اصلاح و پاکسازی کند و برای خویش آینده خوبی رقم بزند. تمام گناهان و خطاهای گذشته قابل جبران و توبه است. ساخت آینده کاملا دست خود شما است. پس همه چیز بستگی به همت خود انسان دارد. موفق باشید.
خود را بشناسیم خدا را شناخته ایم؟ خودشناسی یعنی چه؟ چطور می شود؟
دوست گرامی. اگر انسان خود را بشناسد،خواهد دانست که او بنده است؛ یعنی از خودش هیچ چیز ندارد و یک موجود کاملا وابسته است، پس می فهمد لزوما مولا و ربی دارد که همه چیزش از او است- من عرف نفسه فقد عرف ربه-با پی بردن به بنده بودن ذاتی خود، به وجود خدایی اعتراف خواهد کرد که مالک و معبود و رب او است و چون در ابعاد وجودی خویش دقت کند او را قادر و توانا و حکیم و مهربان و رزاق و ..... خواهد یافت، زیرا اثر تمام صفات کمال خداوند را در خویش می بیند. اینچنین است که از شناخت خود به شناخت رب خود می رسد. موفق باشید.
چگونه ائمه(ع) مظهر اسماءالهی هستند؟
دوست گرامی. همه موجودات مظاهر اسما و صفات الهی هستند. منتهی هر موجودی استعداد خاصی دارد و مظهر اسمای خاصی است، انسان به لحاظ استعداد کاملی که دارد، می تواند مظهر کامل اسما و صفات وکمالات خداوند شود. اما به لحاظ فعلیت هر انسان ممکن است مظهر بخشی از کمالات خداوند باشد، ولی انسان کامل و معصوم ع ویژگی اش این است که مظهر فعلی کامل اسما و صفات الهی و کمالات او است. یعنی مظهر علم و قدرت و سمع و بصر و حیات و رحمت و سایر اسمای خدا است و این اسما در او ظهور و بروز دارد. راه رسیدن به این کمالات هم عبادت و بندگی است. موفق باشید .
معناى واقعى توحیدچیست؟ لطفا کامل توضیح دهید؟
دوست گرامی. معنای واقعی توحید این است که ما باور کنیم مالک و خالق و مبدا کل هستی و انسان خدای واحد است، یعنی ما همه چیزمان از خدا است و وابسته کامل به او هستیم و او صاحب اختیار کامل هستی و انسان است، در نتیجه خود را بنده محض او بدانیم و تنها او را بپرستیم و بندگی کنیم. این می شود توحید نظری و عملی.
من سعی کردم نماز بخوانم روزه ام بگیرم و واجباتم را انجام بدم و خواسته هایم را از خدا خواستم ولی تا به حال به خواسته هایم نرسیدم راهنمائیم کنید؟
دوست گرامی. اگر شما نماز و روزه و واجبات را برای رسیدن به خواسته ها انجام داده اید کلا نیت شما غلط بوده و اخلاص نداشته اید. هدف از این امور بندگی خالصانه خدا است بدون هیچ طمعی و ما از خداوند ممنونیم که اجازه داده با او صحبت و بندگی کنیم. در مورد دعا هم همین طور است دعا نوعی بندگی است و هدف آن قرب به خدا است و در مورد خواسته ها هم تسلیم خداییم اگر داد شکر می کنیم و اگر به خاطر مصلحتی نداد باز شکر می کنیم و کارهای خود را به خدا می سپاریم و به نتایج و داده و نداده اش راضی هستیم. معنای اسلام و ایمان یعنی همین که بنده تسلیم خدا باشد. موفق باشید .
آیا برای سیر و سلوک معنوی باید کمتر از نیاز بدن غذا خورد؟ اگر جواب منفی است با سفارش دین اسلام به کم خوری منافات ندارد؟ لطفا توضیح دهید . ؟
دوست گرامی. اسلام برای سیر و سلوک از پرخوری منع کرده است چون این روش مانع سلوک و خودسازی انسان است. نه اینکه کم خوری به نحو افراطی را تشویق کند. منظور از کم خوری هم خودداری از پرخوری است. معیار خوردن در اسلام توان بندگی خدا است. انسان بنده خدا است و اگر بخواهد وظایف بندگی اش را خوب انجام دهد نیازمند تغذیه مناسب است. تغذیه مناسب یعنی نه آنقدر کم باشد به نحوی که باعث ضغف بدنی انسان شود و نه آنقدر زیاد که باعث خمودی و سستی و مانع بندگی گردد . موفق باشید.
لطفا راجع به راههای تقویت دین مطالبی بفرمایید . احساس میکنم دغدغه انجام اعمال رو دارم اما در مقام انجام دادنشون سستی و کاهلی میکنم به شدت فکر کنم از ضعف در دین باشه یا از تنبلی.
دوست گرامی. دین به طور کلی به انسان روش زندگی در سایه عبادت و بندگی توحیدی خداوند را می آموزد، زیرا انسان بنده خدا است و کمال و سعادت دنیا و آخرت او نیز در گرو همین بندگی است. تمام انبیای الهی آمده اند تا شیوه یکتا پرستی و بندگی توحیدی را به انسان بیاموزند و قرآن کریم و روایات اسلامی هم در همین راستا آموزش می دهند. کاهلی و سستی انسان از عدم آگاهی او ناشی می شود. برای دین دار بودن لازم است در بعد اندیشه و اعتقادات و همچنین احکام بندگی و اخلاق بندگان خداوند مطالب فراوانی را مطالعه نمایید و آگاه باشید. البته باید در زمینه عمل به دانسته ها هم اقدام کنید. علم و عمل ایمان شما را تقویت خواهد کرد. موفق باشید.
راهکار ماندن در صراط مستقیم چیست؟
دوست گرامی. صراط مستقیم همان راه بندگی خداوند و یکتاپرستی است. تمام انبیای الهی و ادیان آسمانی امده اند تا بشر را به بندگی خدا دعوت کنند و راه و روش بندگی را آموزش دهند چرا که کمال و سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت از طریق بندگی بدست می آید. بندگی خداوند کلید واژه اصلی و راهبرد دین توحیدی اسلام است. برای ماندن در این راه اولا باید احکام و آداب و اخلاق بندگی را شناخت و به خوبی عمل کرد و بنده خدا شد. ثانیا باید با خودسازی با هوای نفس اماره و شیطان مبارزه کرد تا موانع بندگی رفع شود و ثالثا مطیع رهبری و ولایت زمان خود بود. اولیای معصوم و پساز ایشان ولی فقیه نقش به سزایی در هدایت انسان ها در صراط مستقیم دارند.
در زمان بینالطلوعین مطالعه علوم دینی، نظیر تفسیر قرآن، نهجالبلاغه، کتب اخلاقی و ... اولویت دارد یا خواندن دعاهایی که وارد شده است؟
دوست گرامی. از ویژگی های بندگان خوب خداوند این است که هم از آگاهی و علم برخوردارند و هم اهل عمل و عبادت هستند. در این راستا شما بعد از نماز صبح مقداری تعقیبات بخوانید و بعد از آن مدتی را به مطالعه اختصاص دهید . در هر صورت کسب علم واجب است و اولویت دارد، ولی خالی بودن از دعا و ذکر و معنویت هم سازنده نیست. با برنامه ریزی می توان با علم و عمل همراه شد. موفق باشید.
هدف ازآفرینش انسان چیست؟
دوست گرامی. قرآن کریم به صراحت به این سوال شما پاسخ داده است. می فرماید و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن و انسان را نیافریدم مگر برای بندگی. انسان ذاتا بنده خدا است و کمال و سعادت او در دنیا و آخرت از طریق بندگی تامین می شود. تمام انبیای الهی مردم خود را به عبادت خدا فراخوانده اند و خلاصه پیام قرآن کریم دعوت به صراط مستقیم بندگی خدا است و راهبرد اسلام تربیت بنده خدا است. بنده یعنی مطیع کامل خداوند و ترک خودپرستی و هواپرستی و پرستش هر چه غیر خدا است. یعنی گذشتن از خواسته های خود و ترجیح دادن خواسته خداوند . موفق باشید.
باسلام نظردین درمورد خودشناسی چیست؟
دوست گرامی. انسان از نظر دین اسلام بنده خدا است و هویت او را بندگی تشکیل می دهد. قرآن کریم به صراحت هدف زندگی را بندگی و بنده شدن برای خدا می داند و کمال و سعادت انسان را هم در بندگی خدا می داند. - و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون- اگر انسان بداند که بنده خدا است در جهت بندگی تلاش خواهد کرد. این نوع شناخت هم باعث خودسازی یعنی بنده خوب خدا شدن و شکوفایی استعدادهای انسانی و الهی انسان می شود و هم زمینه معرفت رب و مولا را فراهم می آورد و خداشناسی محقق می گردد. تمام کسانی که به عرفان و توحید رسیده اند از طریق بندگی خدا بوده است و تمام انبیا انسان را به بندگی خدا فراخوانده اند. موفق باشید.
من همیشه با خداحرف میزنم ازش حاجت خواستم ولی برآورده نشده. گاهی اوقات احساس میکنم شایدخدادوسم نداره ولی تنهادوست وهمرازم فقط خداست. میگم شاید اصلابنده خوبی براش نبودم .دلم بدجورگرفته است چکارکنم؟
دوست گرامی. وظیفه انسان بندگی خدا است و دعا یکی از اعمالی است که ما به وسیله آن اظهار بندگی می کنیم و فلسفه دعا همین است. طرح خواسته ها هم خوب و لازم است اما نسبت به برآورده شدن حاجت اصرار نکنید زیرا چه بسا اجابت آن اکنون به صلاح شما نباشد و باعث پشیمانی شود. البته هیچ دعایی خالی از اجابت نیست و اجابت حتمی است اما ممکن است زمان آن حالا نباشد و بعدا و یا گاها در آخرت اجابت شود و در دنیا صلاحتان نباشد. اگر انسان به وظیفه خود عمل کند و نتیجه ها را به خدا واگذار نماید وبه او توکل کند زندگی راحتی خواهد داشت و هیچگاه ناامید و دلگرفته نمی شود. موفق باشید.
کلاعلم مفیدچیه وچه خصوصیاتی داره چجورمی تونم تواین زمینه طبق اسلام باشم و خدمت کنم باتوجه به اینکه خانم هستم؟
دوست گرامی. چند نوع علم داریم. 1- علمی که مستقیم به ما بندگی خدا را می آموزد و در ارتباط با بندگی خدا است. این علم که علم دین است واجب است چون انسان برای بندگی آفریده شده و باید روش بندگی را بلد باشد. 2- نوع دوم علمی است که می تواند وسیله معاش و خدمت به خلق خدا و پیشرفت جامعه اسلامی باشد. این علم هم عبادت است و می تواند در جهت خدا باشد و انسان را به خدا نزدیک کند. این دو نوع علم نافع هستند. 3- نوع سوم علمی است که نه به درد ارتباط با خدا می خورد و نه خدمت به خلق و کسب معیشت حلال و تحکیم نظام اسلامی. این علوم نافع نیستند. موفق باشید.
با توجه به اینکه سختیها انسان رو به خدا نزدیک میکنه؛ ما باید از خدا بخواهیم اونها رو از ما برداره یا نه؟!
دوست گرامی. درست است که سختی های زندگی برای ما سازنده است، ولی ضمنا ما وظیفه داریم که دعا کنیم و رفع گرفتاری ها را از خدا بخواهیم در این صورت همین سختی ها وسیله ارتباط ما با خداوند می شود و راه بندگی را باز می کند. البته نباید اصرار کنیم که حتما سختی ها رفع شود و در نهایت باید به آنچه خدای متعال برایمان می پسندد راضی باشیم و بدانیم که نتیجه کارها دست خدا و به صلاح ما است . اصرار بر دعا کردن خوب و سازنده است ولی اصرار به رسیدن به خواست ها خوب نیست و عواقب بدی دارد. موفق باشید.
من دختر 24 ساله دانشجو فوق لیسانس هستم.تقریبا چند سال پیش خیلی در مورد دنیا و آخرت و اینکه چرا به این دنیا آمدم فکر میکردم تا اینکه یه شب سنگینی تمام گناه هایی که کرده بودم حس کردم از اون شب به بعد من تماما هرجا و هر موقعیتی که بودم سوره توحید می خوندم و صلوات می فرستادم یه حس خیلی خیلی خوبی داشتم ولی پایدار نبود و از بین رفت از اون موقع به بعد نه تنها اون حس برنگشت بلکه احساس می کنم سیاهی دورم گرفته نمیدونم باید چیکار کنم خواهش می کنم کمکم کنید؟
خواهر گرامی. چیز ی که شما را آزار می دهد احساس گناه است. اگر می خواهید آن احساس برگردد راهش توبه و تصمیم قاطع برای بندگی خدا ا ست. تنها بندگان خداوند هستند که واقعا راحت و آرام هستند. هدف زندگی در یک کلمه بندگی خدا است. و ما خلقت الجن و الان الا لیعبدون. هر زمان احساس کنید که به سوی خدا بازگشته اید و گذشته را جبران کرده و راه بندگی پیش گرفته و به وظایف خود به عنوان یک بنده خوب خدا عمل می کنید، همان احساس به صورت قوی تری در شما ایجاد می شود و از زندگی و نفس کشیدن خود لذت می برید. برای شما دعا می کنیم. موفق باشید.
امروزکه حواسم به خودم و کارام هست برا آینده ای که شاید هوسم جای حواسم رو بگیره چیکار کنم؟ چون آدم با توبه و استغفار که معصوم نمیشه؟
دوست گرامی. انسان آمیزه ای از طبیعت و عقلانیت و معنویت است. اگر انسان بخواهد طبیعت و غرایز بر او غلبه نکند، باید از همان راهکار د ین یعنی تقویت عقلانیت و معنویت استفاده کند. عقلانیت یعنی آگاهانه و مستدل ساختن تمام ابعاد اندیشه و اخلاق و عمل با مطالعه و تحقیق و تفکر و معنویت هم یعنی تقویت بعد عرفانی و ارتباط با خدا و بندگی خدا. در این صورت هرگز شهوت و غرایز و شیطان بر انسان مسلط نخواهد شد. اصل وجود شهوت و غریزه و حتی شیطان از جهتی لطف است و برای رشد انسان لازم است ولی تسلط این نیروها بر انسان و سلب اختیار از او خطرناک می باشد. موفق باشید.
پیامبر(ص) برترین ایمان آنست که یقین بدانیکه در هر کجا که هستی خدا با توست؟
دوست گرامی.در روایت هست کهاَفضَلُ الإِیمانِ اَنتَعلَمَ اَنَّ اللهَ مَعَکَ حَیثُ ما کُنتَ. برترین ایمان آن است که معتقد باشیهر کجا هستی خداوند با توست. (کنزالعمال، ج1، ح66)
متکلمین معتقدند که خداوندمکان ندارد. این به این معنا نیست که هیج جا نیست و اصلا مکان ندارد، بلکه به اینمعنا است که مکان خاصی ندارد و همه جا هست. عرفا خدای متعال را وجود می دانند و میگویند ذات وجود در تمام ذرات هستی جاری و ساری است. نتیجه این می شود که خدای متعالدر تمام هستی و ظاهر و باطن اشیاء حضور و ظهور دارد. اگر کسی خدا را در باطن وظاهر خود حاضر و ناظر بداند، همیشه خود را در حضور او احساس می کند. موفق باشید.
چگونه میشه که حتی فکر گناه و حرام نکنیم چه برسه به انجام این کار؟
دوست گرامی. اینکه اصلا فکر گناه به ذهن انسان خطور نکند کار بسیار دشواری است و خاص اولیای الهی است اما راهکار روشن آن بندگی خدا است. اگر کسی بنده خدا و دائم به یاد مولای خویش باشد, به فکر انجام وظایف بندگی باشد و ببیند خدا چه کاری را دوست دارد انجام دهد و چه کاری را دوست ندارد انجام ندهد از فکر گناه منصرف خواهد شد و به درجه مخلصین خواهد رسید. مثلا خدا انسان بی کار را دوست ندارد اگر انسان دائم مشغول کار و انجام وظایف خود باشد فرصتی برای فکر گناه برایش باقی نمی ماند. ازدواج یکی از اموری است که خدا دوست دارد و باعث انصراف از گناه می شود. موفق باشید.
ویژگی های عرفان حقیقی چیست؟
دوست گرامی. عرفان حقیقی بر اساس توحید و بندگی خداوند بنیان گذاری شده است. منبع شناخت توحید و بندگی قرآن کریم و روایات اسلامی است. در قرآن کریم هم توحید نظری آموزش داده شده است هم توحید عملی و بندگی خداوند. یعنی هم اشاره به مبدا واحد هستی و اینکه همه چیز از خدا است می نماید و هم به بندگی خدای واحد فرا می خواند و هدف زندگی را بندگی خداوند معرفی می کند و از بندگی غیر خدا پرهیز می دهد. موضوع عرفان و روح دین توحید است که باید آنرا از قرآن و روایات فراگرفت. موفق باشید.
آمده است دقت زیادی درمحاسبه اعمال می شودبااین حال اگرماکاری انجام دهیم وندانیم آن گناه است تکلیفمان چیست؟
دوست گرامی. ما بنده خداوند هستیم و از کارهایی که بنده در قبال مولای خویش انجام می دهد دقت در رفتار و محاسبه کردار است تا هر چه بیشتر در جهت رضایت خدا باشد و منحرف نشود. البته خود خدای متعال با فرستادن انبیا و کتب آسمانی و امامان معصوم ع تکلیف بشر را روشن کرده و وظایف بندگی را به شرح و تفصیل بیان نموده است و ما از این جهت در نقصان نیستیم . فقط بنده باید کوشش کند تا با احکام و آداب بندگی آشنا شود و این کار را می توان با مراجعه به کتب اخلاق و احکام و منابع اصلی قرآن و روایات معصومین ع انجام داد.
آیا هر جور آدمی باشم میتونم برگردم؟ خدا می بخشه؟ چه جوری بفهمم خدا منو بخشید؟
دوست گرامی. هر جور آدمی باشی اگه برگردی خدا می بخشه, اگه واقعا برگشتی ,یقین بدان خدا بخشیده. مشکل از خدا نیست مشکل از خودمونه که بر نمی گردیم وگرنه اگه کسی واقعا برگرده, شکی در بخشش الهی نیست. گناه فرار بنده از مولی است و توبه یعنی بنده از فرار خود پشیمان شود و برگردد و عذر خواهی کند و گذشته را جبران نماید و قول بدهد که دیگر فرار نمی کند. این می شود توبه که اگر محقق شود شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کن احکام و آداب بندگی را یاد بگیری و عمل کنی وبنده خوبی باشی نگران هیچ چیز دیگه ای نباش. نه نگران گذشه باش نه آینده. موفق باشی.
عارفی را معرفی کنید می خواهم سیر وسلوک را طی کنم؟
دوست گرامی. سلوک دو مرحله دارد: عقلی و عرفانی . برای سلوک عقلی نیازی به استاد عارف نیست، باید با مطالعه و تفکر و تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اعمالش دلیل و حجت داشته باشد بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که این نیاز را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین دغدغه داشتن در این زمینه به خصوص در ابتدای راه بی مورد است و باید به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام اندیشید و با صدق و اخلاص پیش رفت. موفق باشید.
خسته شدم اینقدر هی میرم پیش خداهی شیطان تاکی؟ اراده ندار م نمازم نمازنیس غفلت کل وجودموگرفته نمیدونم از کجا شروع کنم؟
پاسخ : دوست گرامی . مشکلاتی که نوشته اید خاص شما نیست و خیلی ها به این وضعیت دچارند غفلت یک مشکل عمومی شده است ولی اگر کسی بخواهد از غفلت خارج شود راهش باز است. تمام آموزه های دینی برای همین است که انسان را از خواب غفلت بیدار و او را در مسیر صحیح زندگی وسعادت هدایت کند. باید از خودمان شروع کنیم اول باید هویت خودمان را بشناسیم ا گرکسی شناخت و باور کرد که هویت او بنده خدا است. ما ذاتا بنده خدا هستیم و فهمید کهکمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت از راه بندگی بدست می آید و هدف زندگی چیزی جزعبادت خدا نیست تمام انبیا آمده اند تا بنده خدا تربیت کنند و مردم را به بندگیفرامی خوانده اند - این مضامین در قرآن کریم وجود دارد- بیدار می شود و خود را درمسیر بندگی خدا قرار می دهد و از بندگی شیطان و نفس نجات می یابد و کم کم نماز وعبادت اش هم با اخلاص می شود. سعی کنید با تلاوت عمیق قرآن کریم و روایات و کتابهای اخلاقی ابتدا هویت یابی کنید و بعد در مسیر احیا و تکمیل هویت حرکت کنید. حتماموفق خواهید شد.
چطور می توان رشته ریاضی را به خاطر قرب به خدا خواند؟
دوست گرامی. اگر کسی واقعا بنده خدا شود حتی خوابیدنش برای رضای خدا می شود چه رسد به تعلیم علم و ریاضی. مهم بندگی خدا است. شما می توانید در آینده از این علم برای امرار معاش خانواده که نوعی جهاد در راه خدا است استفاده کنید و بالاتر از این به سایر بندگان خداوند خدمت شایسته ارایه دهید و از این طریق رضایت خداوند را تحصیل کنید. تمام علوم می توانند وسیله ای برای خدمت به دین خدا و خلق خدا باشند و موجب رضایت و خشنودی خداوند . البته ما می توانیم از این علوم تنها در جهت رسیدن به دنیا استفاده کنیم و نیت الهی نداشته باشیم که در این صورت ارزش معنوی نخواهند داشت. موفق باشید.
کسی که حوزه علمیه نرفته فقط دانشگاه رفته در دین عقب ماند؟ چطور جبران کند؟
دوست گرامی. راه سعادت انسان بندگی خدا است. این راه منحصر به حوزویان و در انحصار آنها نیست. همه مردم بندگان خدا هستند و از راه بندگی به سعادت می رسند. فقط حوزویان در این راه مسئولیت بیشتری نسبت به هدایت دیگر افراد جامعه در راه بندگی دارند و علاوه بر این که خود باید بنده خدا باشند باید راه بندگی را به سایر مردمان آموزش دهند. بنابراین نمی توان گفت کسی که حوزوی نیست از دین عقب مانده. چه بسا کسی که حوزوی نیست بتواند بهتر از یک حوزوی در این مسیر عمل کند و موفق باشد. ملاک اصلی ایمان و عمل صالح است. هر که ایمانش قوی تر و عمل صالح اش بیشتر باشد موفق تر است.
شنیدم وقتی امام داشتن میومدن ایران ازشون درباره حسشون میپرسن امام جواب میدن هیچ حسی ندارم!یه همچین آرامشی ازکجامیاد؟! وماچجوری میتونیم بهش برسیم؟ممنون.
دوست گرامی . ریشه آرامش امام خمینی رض و همچنین ریشه روحیه انقلابی ایشان اندیشه و اعتقاد و اخلاق و عمل توحیدی ایشان بوده است. روح دین اسلام توحید و یگانه پرستی است. توحید در کنار ولایت مکتب کامل انسان سازی است. امام به عنوان یک شاگرد موفق و ممتاز این مکتب یک انسان موحد واقعی بود و توانست به این روحیه عرفانی و آرامش درونی دست یابد. منبع دست یابی به این روحیه و ایمان هم قرآن کریم و روایات معصومین ع است. هر کسی قادر است از طریق بندگی خالصانه و موحدانه خداوند به مراتب بالایی از کمال و آرامش و سعادت دست یابد و این راه برای همه باز است. موفق باشید.
چگونه والدین را از خود راضی نگه داریم؟
دوست گرامی. برای جلب رضایت والدین اولا کاری نکنید که ایشان آزرده خاطر و اذیت شوند چون آزار والدین حرام و گناه کبیره است. ثانیا خواسته های ایشان را در اموری که حرام نیست اجابت نمایید و مطیع باشید و ثالثا به ایشان نیکی و احسان کنید و کمک کار ایشان باشید. سعی کنید به گونه ای عمل کنید که مورد پسند ایشان هم باشد. البته اگر از شما عمل حرامی را بخواهند نباید انجام دهید ولی اگر به عملی که خدا راضی است توصیه کنند لازم است به توصیه ایشان عمل کنید تا موجب جلب رضایت خداوند و والدین باشد. موفق باشید.
چگونه میشه که حتی فکر گناه و حرام نکنیم چه برسه به انجام این کار؟
دوست گرامی. اینکه اصلا فکر گناه به ذهن انسان خطور نکند کار بسیار دشواری است و خاص اولیای الهی است اما راهکار روشن آن بندگی خدا است. اگر کسی بنده خدا و دائم به یاد مولای خویش باشد, به فکر انجام وظایف بندگی باشد و ببیند خدا چه کاری را دوست دارد انجام دهد و چه کاری را دوست ندارد انجام ندهد از فکر گناه منصرف خواهد شد و به درجه مخلصین خواهد رسید. مثلا خدا انسان بی کار را دوست ندارد اگر انسان دائم مشغول کار و انجام وظایف خود باشد فرصتی برای فکر گناه برایش باقی نمی ماند. ازدواج یکی از اموری است که خدا دوست دارد و باعث انصراف از گناه می شود. موفق باشید.
ویژگی های عرفان حقیقی چیست؟
دوست گرامی. عرفان حقیقی بر اساس توحید و بندگی خداوند بنیان گذاری شده است. منبع شناخت توحید و بندگی قرآن کریم و روایات اسلامی است. در قرآن کریم هم توحید نظری آموزش داده شده است هم توحید عملی و بندگی خداوند. یعنی هم اشاره به مبدا واحد هستی و اینکه همه چیز از خدا است می نماید و هم به بندگی خدای واحد فرا می خواند و هدف زندگی را بندگی خداوند معرفی می کند و از بندگی غیر خدا پرهیز می دهد. موضوع عرفان و روح دین توحید است که باید آنرا از قرآن و روایات فراگرفت. موفق باشید.
آمده است دقت زیادی درمحاسبه اعمال می شودبااین حال اگرماکاری انجام دهیم وندانیم آن گناه است تکلیفمان چیست؟
دوست گرامی. ما بنده خداوند هستیم و از کارهایی که بنده در قبال مولای خویش انجام می دهد دقت در رفتار و محاسبه کردار است تا هر چه بیشتر در جهت رضایت خدا باشد و منحرف نشود. البته خود خدای متعال با فرستادن انبیا و کتب آسمانی و امامان معصوم ع تکلیف بشر را روشن کرده و وظایف بندگی را به شرح و تفصیل بیان نموده است و ما از این جهت در نقصان نیستیم . فقط بنده باید کوشش کند تا با احکام و آداب بندگی آشنا شود و این کار را می توان با مراجعه به کتب اخلاق و احکام و منابع اصلی قرآن و روایات معصومین ع انجام داد.
آیا هر جور آدمی باشم میتونم برگردم؟ خدا می بخشه؟ چه جوری بفهمم خدا منو بخشید؟
دوست گرامی. هر جور آدمی باشی اگه برگردی خدا می بخشه, اگه واقعا برگشتی ,یقین بدان خدا بخشیده. مشکل از خدا نیست مشکل از خودمونه که بر نمی گردیم وگرنه اگه کسی واقعا برگرده, شکی در بخشش الهی نیست. گناه فرار بنده از مولی است و توبه یعنی بنده از فرار خود پشیمان شود و برگردد و عذر خواهی کند و گذشته را جبران نماید و قول بدهد که دیگر فرار نمی کند. این می شود توبه که اگر محقق شود شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کن احکام و آداب بندگی را یاد بگیری و عمل کنی وبنده خوبی باشی نگران هیچ چیز دیگه ای نباش. نه نگران گذشه باش نه آینده. موفق باشی.
عارفی را معرفی کنید می خواهم سیر وسلوک را طی کنم؟
دوست گرامی. سلوک دو مرحله دارد: عقلی و عرفانی . برای سلوک عقلی نیازی به استاد عارف نیست، باید با مطالعه و تفکر و تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اعمالش دلیل و حجت داشته باشد بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که این نیاز را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین دغدغه داشتن در این زمینه به خصوص در ابتدای راه بی مورد است و باید به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام اندیشید و با صدق و اخلاص پیش رفت. موفق باشید.
خسته شدم اینقدر هی میرم پیش خداهی شیطان تاکی؟ اراده ندار م نمازم نمازنیس غفلت کل وجودموگرفته نمیدونم از کجا شروع کنم؟
پاسخ : دوست گرامی . مشکلاتی که نوشته اید خاص شما نیست و خیلی ها به این وضعیت دچارند غفلت یک مشکل عمومی شده است ولی اگر کسی بخواهد از غفلت خارج شود راهش باز است. تمام آموزه های دینی برای همین است که انسان را از خواب غفلت بیدار و او را در مسیر صحیح زندگی وسعادت هدایت کند. باید از خودمان شروع کنیم اول باید هویت خودمان را بشناسیم ا گرکسی شناخت و باور کرد که هویت او بنده خدا است. ما ذاتا بنده خدا هستیم و فهمید کهکمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت از راه بندگی بدست می آید و هدف زندگی چیزی جزعبادت خدا نیست تمام انبیا آمده اند تا بنده خدا تربیت کنند و مردم را به بندگیفرامی خوانده اند - این مضامین در قرآن کریم وجود دارد- بیدار می شود و خود را درمسیر بندگی خدا قرار می دهد و از بندگی شیطان و نفس نجات می یابد و کم کم نماز وعبادت اش هم با اخلاص می شود. سعی کنید با تلاوت عمیق قرآن کریم و روایات و کتابهای اخلاقی ابتدا هویت یابی کنید و بعد در مسیر احیا و تکمیل هویت حرکت کنید. حتماموفق خواهید شد.
چطور می توان رشته ریاضی را به خاطر قرب به خدا خواند؟
دوست گرامی. اگر کسی واقعا بنده خدا شود حتی خوابیدنش برای رضای خدا می شود چه رسد به تعلیم علم و ریاضی. مهم بندگی خدا است. شما می توانید در آینده از این علم برای امرار معاش خانواده که نوعی جهاد در راه خدا است استفاده کنید و بالاتر از این به سایر بندگان خداوند خدمت شایسته ارایه دهید و از این طریق رضایت خداوند را تحصیل کنید. تمام علوم می توانند وسیله ای برای خدمت به دین خدا و خلق خدا باشند و موجب رضایت و خشنودی خداوند . البته ما می توانیم از این علوم تنها در جهت رسیدن به دنیا استفاده کنیم و نیت الهی نداشته باشیم که در این صورت ارزش معنوی نخواهند داشت. موفق باشید.
کسی که حوزه علمیه نرفته فقط دانشگاه رفته در دین عقب ماند؟ چطور جبران کند؟
دوست گرامی. راه سعادت انسان بندگی خدا است. این راه منحصر به حوزویان و در انحصار آنها نیست. همه مردم بندگان خدا هستند و از راه بندگی به سعادت می رسند. فقط حوزویان در این راه مسئولیت بیشتری نسبت به هدایت دیگر افراد جامعه در راه بندگی دارند و علاوه بر این که خود باید بنده خدا باشند باید راه بندگی را به سایر مردمان آموزش دهند. بنابراین نمی توان گفت کسی که حوزوی نیست از دین عقب مانده. چه بسا کسی که حوزوی نیست بتواند بهتر از یک حوزوی در این مسیر عمل کند و موفق باشد. ملاک اصلی ایمان و عمل صالح است. هر که ایمانش قوی تر و عمل صالح اش بیشتر باشد موفق تر است.
شنیدم وقتی امام داشتن میومدن ایران ازشون درباره حسشون میپرسن امام جواب میدن هیچ حسی ندارم!یه همچین آرامشی ازکجامیاد؟! وماچجوری میتونیم بهش برسیم؟ممنون.
دوست گرامی . ریشه آرامش امام خمینی رض و همچنین ریشه روحیه انقلابی ایشان اندیشه و اعتقاد و اخلاق و عمل توحیدی ایشان بوده است. روح دین اسلام توحید و یگانه پرستی است. توحید در کنار ولایت مکتب کامل انسان سازی است. امام به عنوان یک شاگرد موفق و ممتاز این مکتب یک انسان موحد واقعی بود و توانست به این روحیه عرفانی و آرامش درونی دست یابد. منبع دست یابی به این روحیه و ایمان هم قرآن کریم و روایات معصومین ع است. هر کسی قادر است از طریق بندگی خالصانه و موحدانه خداوند به مراتب بالایی از کمال و آرامش و سعادت دست یابد و این راه برای همه باز است. موفق باشید.
چگونه والدین را از خود راضی نگه داریم؟
دوست گرامی. برای جلب رضایت والدین اولا کاری نکنید که ایشان آزرده خاطر و اذیت شوند چون آزار والدین حرام و گناه کبیره است. ثانیا خواسته های ایشان را در اموری که حرام نیست اجابت نمایید و مطیع باشید و ثالثا به ایشان نیکی و احسان کنید و کمک کار ایشان باشید. سعی کنید به گونه ای عمل کنید که مورد پسند ایشان هم باشد. البته اگر از شما عمل حرامی را بخواهند نباید انجام دهید ولی اگر به عملی که خدا راضی است توصیه کنند لازم است به توصیه ایشان عمل کنید تا موجب جلب رضایت خداوند و والدین باشد. موفق باشید.
راههای غلبه بر هوای نفس ازدیدگاه قرآن و روایات چه چیزهای هستند؟
دوست گرامی. به طور خلاصه می توان گفت: هوای نفس ریشه در خودخواهی و خودپرستی انسان دارد اگر کسی بخواهد بر هوای نفس غلبه کند باید تصمیم بگیرد خداپرست شود و بنده خدا باشد و از خودش و خواسته های خود آنجایی که خدا راضی نیست بگذرد و اراده خدا را بر خودش حاکم کند. تمام انبیای الهی همین روش را آموزش می دادند و خلاصه دین اسلام که دین توحیدی است هم همین یکتاپرستی و ترک خودپرستی است. موفق باشید.
خواب و خوراک یک انسان مومن چگونه تنظیم می شود؟
دوست گرامی . بندگی خدا دو مرحله دارد . مرحله واجب. مرحله مستحب. در مرحله اول تنها وظیفه عبد انجام کارهای واجب است, بنابراین نوع خواب و خوراک او هم متناسب با آن تنظیم می شود یعنی باید طوری باشد که بتواند به این وظایف عمل کند. در مرحله دوم که خاص سالکین و اولیای خدا است نیز نوع خواب و خوراک متناسب با آن تنظیم می شود. یعنی باید به گونه ای باشد که مانع سلوک فرد نشود. در بندگی واجب شخص باید شبها مقداری غذا بخورد که بتواند صبح برای نماز صبح بیدار شود اما در بندگی مستحب باید طوری غذا بخورد که بتواند برای نماز شب بیدار شود و این دو متفاوت خواهد بود. موفق باشید.
مهمترین دلیلی که امروزه باعث شده نماز سبک شمرده بشه چیه؟
دوست گرامی. هویت انسان بندگی خدا است. اگر انسان باور عمیق داشته باشد که بنده خدا است و سعادت دنیا و آخرت او در بندگی است به نماز و سایر امور عبادی اهمیت خواهد داد, زیرا انجام وظایف عبادی به اقتضای بندگی و از لوازم آن است. ولی اگر دچار بحران هویت شود و بنده بودن خود را فراموش نماید, به امور عبادی اهمیت نخواهد داد. مهمترین عاملی که انسان را در این راه ثابت قدم می کند همین است. البته امور نفسانی و شیطان هم متنظر این هستند که انسان از جاده عبودیت خداوند خارج شود تا او را اسیر کنند و دائم وسوسه می کنند تا عبد خدا را بنده خود کنند .
نماز نمیخونم چیکار کنم؟
دوست گرامی . کسی که نماز نمی خواند دچار بحران هویت است و نمی داند که هویتا او بنده خدا است و کمال و سعادت او در دنیاو آخرت در بندگی خدا است و نمی داند نماز مهمترین عملی است که بنده خدا با آن هر روز پیمان بندگی می بندد و با مولای خویش ارتباط برقرار می کند. نمی داند مهمترین وظیفه یک بنده نماز است و در آخرت اول از نماز سوال می شود. به خاطر این است که خود را و خدا را و نقش بندگی را نمی داند. برای اینکه نماز خوان شوید آگاهی خود را افرایش دهید و کتاب هایی که در زمینه نماز هست مطالعه نمایید. موفق باشید.
در هنگام نماز و درس خواندن تمرکز ندارم؟
دوست گرامی. راهکار کلی اسلام تمرکز در یاد خدا و انجام وظایف بندگی است. این تمرکز همان توحید عملی است که اسلام بر آن بنا شده است. اولیای خدا دچار این تفرق نیستند و تمرکز دارند, زیرا تمام فکر و ذهن آنان متمرکز در یاد خدا و بندگی خدا است. این تمرکز بسیار آرامش بخش است و مانع تکثر و تفرق ذهن می شود. چون عامل اصلی تفرق ذهن مشغله های فراوان دنیوی است که اگر کم شود تمرکز انسان بیشتر می شود, راهکارهای ارایه شده در مورد حضور قلب در نماز برای تمرکز در درس هم مفید هستند. موفق باشید.
چرا هر چه دعا می کنم اجابت نمی شود پس این دعا چه فایده ای دارد چرا باید دعا کنیم اگر دری به رویمان باز نمی شود؟
دوست گرامی. اصل دعا کردن مانند نماز خواندن یک عبادت مهم است که انسان مومن در تمام عمر خود آنرا انجام می دهد و به وسیله آن به خدا نزدیک می شود. تمام وجود ما نیازمند و بلکه عین نیاز به خدا است و اینطور نیست که ما فقط به خاطر یک حاجتی که خودمان فکر می کنیم باید به آن برسیم دعا کنیم و اگر دیدیم به زودی برآورده نمی شود دعا و عبادت خدا را ترک کنیم. ما بنده ایم و بنده کارش بندگی است و باید بدانیم که خدا هم خدا است و کار خود را بلد است . مومن تسلیم خدا است و به آنچه مولی برایش می پسندد راضی است و از همین طریق هم به کمالات و مقامات معنوی می رسد. موفق باشید.
آیا حاجتی که اجابت نمیشه به مدت یک سال آیا اصرار لازمه؟
دوست گرامی. اصرار دو نوع است. اصرار بر دعا کردن اصرار بر اجابت دعا. آنچه خوب نیست اصرار بر اجابت حتمی دعا است , یعنی از خدا بخواهد که حاجت او را حتما بدهد, این کار با تسلیم و رضایت از خداوند سازگار نیست . اما اصرار بر دعا که مخ عبادت است و برای مومن فرض است که دائم با خداوند ارتباط داشته باشد و تمام نیازهای خود را از خدا بخواهد و با دعا به خدا نزدیک گردد, بسیار لازم و از عبادات و مستحبات بزرگ است. بر دعا و اجابت دعای خویش اصرار بکنید ولی نتیجه را به خدا بسپارید و به آنچه خداوند می خواهد راضی باشید. این بهترین گزینه است. موفق باشید.
در اوایل جوانی به لطف خدا توبه و باامید فضل و بخشش خدا شروع به زندگی ای نو کردم. کمی بعد خداوند عنایاتی بهم کرد از جمله نماز اول وقت و سلامتی و وضوی تقریبا دایم و...اکنون هم خدا عنایتی کرده و چند ماهی است توفیق نماز شب دارم. ازمشکلات وجودی من تطهیر نبودن قوه ی خیالم هست که گاها اذیتم میکنه ولی باگرفتن روزه کمی ارام میشم. الان هم کمی سردرگمم و دیگر نمیدانم چه کاری برای رضایت مولایم و خدای بزرگ مرتبه انجام دهم؟
دوست گرامی. الحمد لله شما توفیقات زیادی یافته اید, ولی توصیه ما این است که روی یک واژه متمرکز شوید. این واژه می تواند تمامی رفتارهای شما را در زندگی هدفمند سازد و سعادت دنیا و آخرت شما را تامین نماید. آن واژه بندگی است. شما در مسیر بندگی خدا هستید و کلید واژه دین برای سعادت انسان هم همین واژه است. انبیا آمده اند تا بنده تربیت کنند وخدا از ما توقع دارد که بنده خوب و صالح او باشیم. برای این منظور باید احکام بندگی و آداب بندگی و زمان ها و مکان های بندگی و اخلاق بندگی را بشناسید و سعی کنید در خودتات عملی نمایید. قرآن کریم و روایات منابع اصلی یادگیری هستند. کتاب های اخلاقی و رساله عملی منابع دیگری هستند. رضایت الهی در گرو بندگی است. ایمان و ترک گناه و عمل صالح اقتضای بندگی خدا است. موفق باشید.
دختری هستم که 3سال گناهان کبیره انجام داد چندبارتوبه کردم ولی بازبرگشتم ولی الان دوس دارم ازته دل توبه کنم ولی میترسم درست نباشه وخدانبخشم. من نمازواجب مستحبی نمازشب درحین اینکه گناه کردم ولی نمازخاندم برای بخشش ازشمامیخوام راهنمایم کنید خواهش میکنم.
پاسخ: خواهر گرامی. خوشحالیم که شما در مسیر صحیح بندگی خداوند قرار گرفته اید. برای شما آرزوی توفیق داریم. به هیچ وجه نگران بخشش خداوند نباشید چون قطعی است و خودش وعده داده است که توبه کنندگان را می بخشد و حتی فرموده دوستشان دارم. نگرانی ای که وجود دارد در زمینه توبه است. اگر ما واقعا توبه کنیم و به سوی خدا بازگردیم و بنده خدا شویم, شکی در بخشش خداوند نیست. سعی کنید مسیر زندگی خود را در جهت بندگی خداوند قرار دهید و بعد از آشنایی با احکام و آداب بندگی و اخلاق بندگی و زمان ها و مکان های بندگی خداوند , هر چه بیشتر آنها را در زندگی خود پیاده نمایید. قرآن کریم و روایات معصومین ع منابع اصلی و رساله عملیه و کتب اخلاقی منابع دیگر شناخت این راه هستند. موفق باشید.
دختری21ساله هستم که بسیار کاهل نمازم. به طوری که بیشتر نمازهایم را نخوانده ام. به نظر شما چکار کنم که مداوم نمازم را ادامه دهم؟
خواهر گرامی. انسان اگر بداند ذاتا و هویتا بنده خدا است و هر چه بخواهد نیز از طریق بندگی خدا بدست می آورد در زمینه بندگی خداوند سستی به خود راه نمی دهد. مشکل شما بیشتر شناختی و ایمانی است. ایمان است که به انسان انگیزه عمل می دهد و اراده او را تقویت می کند. کسانی که دچار ضعف در بندگی می شوند در حقیقت خودشناسی ندارند و نمی دانند هویت آنها و سعادت آنها در بندگی خدا است. البته ضعف اراده عوامل دیگری نیز دارد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به سایت مراجعه کنید. موفق باشید.
ممکنست خداوند به دلیل گناه کبیره ای که فرد انجام میدهد,وبا وجود توبه های مکرر باز هم مرتکب آن میشود تقدیر آن شخص را تغییر دهد؟ یا دعاهایش را باوجود اصرار بر آنها برآورده نسازد؟
دوست گرامی. یکی از موانع جدی اجابت دعا گناه است. زیرا گناه انسان را از حوزه بندگی خدا خارج می سازد و خارج از حوزه بندگی تضمینی برای اجابت درخواست بنده از خدا وجود ندارد. در آیه دارد: و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان .هنگامی که بندگان من از من سوال می کنند اجابت می کنم. بنده خدا خلاف خواست خدا عمل نمی کند و دچار گناه نمی شود. البته بنده خدا دنبال بندگی است و دعا را از روی بندگی خدا انجام می دهد, چون خدا گفته دعا کن دعا می کند و اصرار بر دعا کردن دارد, ولی اصراری بر اجابت حتمی خواسته های خودش ندارد. بدهد یا ندهد، دعا می کند و تسلیم خدا است. موفق باشید.
اینکه می گویند هرکس 40روز خودش را برای خدا خالص کند دریچه های حکمت از قلبش جاری می شود، این خالص کردن فقط شامل انجام واجبات و ترک محرمات می شود؟
دوست گرامی. چهل روز خود را خالص کند یعنی در این چهل روز فقط بنده خدا باشد و خدا را بپرستد و از خواسته های خدا پیروی کند و خودپرستی نکند و به دنبال تحقق خواسته های نفسانی خود نباشد. از خودش بگذرد و لذت های نفسانی را رها کند. لازمه این بندگی و ا خلاص این است که گناه نکند و مطیع اوامر خدا باشد و در امور دیگر هم رضایت الهی را در نظر بگیرد و کاری که خدا راضی نیست انجام ندهد. تمام وقت خود را صرف کارهایی کند که خداوند راضی و خشنود است. همه این کارها را هم فقط به نیت قرب به خدا و خشنودی خدا انجام دهد. موفق باشید.
چرا نماز می خوانیم؟
دوست گرامی. انسان ذاتا بنده خدا است یعنی مخلوق خدا است و همه چیزش از خدا است, در این دنیا هم آمده تا با اختیار خودش بنده خدا شود زیرا هدف زندگی همین است و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - در صورت بندگی به رشد و کمال خود می رسد و سعادت دنیا و آخرتش در گرو همین بندگی است. .در میان تمام رفتارهای عبادی انسان نسبت به مولای خویش نماز مهمترین عملی است که نشانگر بندگی ما نسبت به خدا است. نماز اظهار بندگی و پیمان بندگی است و کسی که نماز نمی خواند از دایره بندگان خدا خارج است و معلوم ا ست که چنین شخصی صید شیطان می شود و عاقبت بدی دارد.
حقیقت طلبگی چیست علمای عارف دلایل طلبگیشون چه بودحالاچه نیازهست که امام عصرهم ازطلبه راضی باشد؟
دوست گرامی طلبگی یعنی جستجوی حقیقت در تمامی حوزه های معرفت ا سلامی, عقاید, اخلاق و احکام دین از طریق تحصیل و مطالعه و تحقیق و پژوهش . طلبگی نوعی سیر و سلوک عقلانی و عرفانی است برای رسیدن به حجت و دلیل عقلانی و وحیانی در تمامی حوزه های معارف دین و بندگی عالمانه و عاشقانه خداوند . نتیجه این سلوک نیز شایستگی رهبری جامعه در مسیر بندگی خداوند می باشد. چون حضرت ولی عصر( ع) رهبر کلی جامعه دینی هستند و طلبه ها در زمان غیبت زیر مجموعه و سربازان ایشان در پست رهبری جامعه به سوی بندگی خداوند می باشند و فرمانده باید از سرباز خود راضی باشد, رضایت ایشان ضروری است. موفق باشید.
مملکت وجودم از جانب (نفس اماره) و (شیطان لعین)، به شدت تحریم شده! به سه تا کالای اساسی، نیاز جدی و حیاتی دارم! (انگیزه) و (اراده) و (همت). این سه تا کالارو از چه بازاری و چه راه ارتباطی و یا به چه ترفندی، میشه تهیه یا تولید کرد؟
دوست گرامی. مشکل انسان این است که ارزش بندگی خدا را نمی داند و تصمیم قاطعی برای بنده شدن ندارد. اگر این اتفاق بیافتد و انسان به این نتیجه برسد که کمال و سعادت دنیا و آخرت او در گرو اصلاح رابطه با خداوند و تقویت بندگی خدا است, اگر خودش را بشناسد که ذاتا بنده خدا است و خدا را به عنوان مولی و رب و مالک خود بشناسد ارده و انگیزه اش برای مبارزه با نفس و شیطان قوی می شود. منتهی رسیدن به این نوع آگاهی مطالعه و تلاش فراوانی نیاز دارد. موفق باشید.
من در مورد ازدواج نمی خوام خودم انتخاب کنم می خوام خدا برای انتخاب کنه درسته؟
دوست گرامی. انسان آمیزه ای از عقل و دل است و برای رسیدن به کمال یا هر خواسته ای دو راه پیش روی دارد که باید از هر دو راهکار استفاده نماید. راه موفقیت انسان در این است که هم از راهکار های عقلانی استفاده نماید و هم از روش های معنوی کمک بگیرد. در مورد ازدواج هم همین روش را باید عمل کرد, یعنی هم باید از روش عقلانی استفاده کرد و با مشورت و انتخاب جلو رفت و هم از روش های معنوی مانند دعا و نذر و توسل سود جست. به عبارت دیگر هم ا راده انسان در این موضوع دخیل است هم اراده خداوند و خود خداوند به انسان عقل و اختیار داده است تا از آن استفاده نماید. موفق باشید.
من با خدا سر یک سری مسائل خیلی شرایط ناجوری پیش اومد که انگار الان رهام کرده من5ماهه نماز نمی خونم یعنی نه انگیزه نه دلگرمی بقیه عبادات همینطور، انگار بیگانه ام من چیکار؟
دوست گرامی. خیلی از جوان ها در این زمان با روحیه معامله گری با خدا و نماز برخورد می کنند و تنها زمانی نماز می خوانند که خواسته ای دارند یا نماز می خوانند تا به خواسته های شخصی شون برسند در حالی که نماز برای رسیدن به خواسته ها نیست. خدا ذاتا مالک ما است و ما ذاتا عبد او هستیم , بنابراین نماز در حقیقت اظهار بندگی بنده و اعتراف به ربوبیت خدا است و ما هر روز با نماز و دعا و مانند آن رابطه بندگی خود را با خداوند تقویت می کنیم، چون کمال و سعادت ما در گرو این بندگی است. در مورد اینکه در مقابل چه اجر و مزدی دریافت می کنیم هم تسلیم او هستیم. موفق باشید.
برای پاک بودن روح چکار باید کرد؟
دوست گرامی. عامل آلودگی روح انسان گناه است, بنابراین پاک کردن روح نیاز به توبه دارد. در این زمینه گفتنی است: رابطه انسان با خداوند رابطه عبد و مولی است. گناه یعنی فرار کردن عبد از مولی و خارج شدن از رق عبودیت خداوند و توبه یعنی اینکه عبد بعد از فرار از کارش پشیمان شود و تصمیم بگیرد به خانه مولی بازگردد و مطیع خداوند شود. این اصل و حقیقت توبه است. البته وقتی بازگشت باید از مولی طلب بخشش کند و سعی کند فرار خود را با اطاعت بهتر جبران نماید. بنابراین پشیمانی, بازگشت و تصمیم بر ترک گناه, طلب بخشش و جبران گذشته از ارکان توبه است.
براى آرامش در آخرت چه کار کنیم؟
دوست گرامی. آرامش انسان در دنیا و آخرت در گرو رضایت و خوشنودی خداوند است. راه رسیدن به این هدف هم بندگی خدا است. تمام انبیای الهی انسان را به بندگی خدا فراخوانده اند , بنابراین سعی کنید رابطه خود را با خداوند اصلاح کنید و رضایت او را بدست آوردید. حتما به آرامش و سعادت در دنیا و آخرت خواهید رسید.
میخوام خودمو بشناسم؟
دوست گرامی. شناخت خود بدون شناخت ارتباط انسان با خداوند امکان ندارد. برای شناخت خود باید بدانید که انسان بنده خدا و مظهر خدا و مخلوق خدا است. رابطه انسان با خدا اگر معلوم شود انسان می فهمد که چه باید بکند و زندگی اش هدف دار می گردد. انسان ذاتا بنده خدا است و اگر خود را به عنوان بنده خدا بشناسد , هویت واقعی خود را شناخته است و راه برایش روشن می شود و می داند که کمال و سعادت او هم در همین بندگی است. اگر بداند که مظهر خدا است خواهد دانست که سعادت او در این است که خدا را در خویش ظهور بدهد و به خدا نزدیک شود.
آیا کسی که توکل میکند نباید به خواسته اش از خدا اصرار کند؟ کسی که در مقام رضا است چطور؟
دوست گرامی . برای رسیدن به خواسته ها باید دعا کنید و زیاد هم باید دعا کنید و در کنار دعا تلاش عملی فراوان هم داشته باشید, ولی اصرار بر اجابت حتمی نداشته باشید و نتیجه را به خداوند واگذار کنید و به آنچه خدای متعال برای شما می پسندد راضی و تسلیم باشید. بنده خدا تمام نیاز های خود را از خدای خویش می خواهد, زیاد دعا می کند,اما اصرار نمی کند که حتما خدا به او خواسته اش را بدهد چون ممکن است به ضرر او باشد و در مورد نتیجه تسلیم خدا است.
بنابراین اصرار در دعا دو معنا دارد که با هم منافاتی ندارند و با مقام رضا هم سازگارند. از طرفی مستحب است انسان زیاد دعا کند و پیوسته از خدا بخواهد و از طرف دیگر مکروه است این اصرار به اندازه ای باشد که گویا بر خدا فشار می آورد که حتما خواسته او را برآورده کند. مثلا بگوید خدایا اگر ندهی فلان و بهمان می کنم و تهدید کند. این حالت خوب نیست اما خود دعا کردن و تکرار دعا و اصرار بر دعا مطلوب و سازنده است و با مقام رضا هم منافاتی ندارد چون شخص اصرار کننده در عین حال به خدا توکل دارد و در نهایت به نتیجه راضی است و حتی اگر خواسته اش برآورده نشود، شکایتی ندارد.
چطوری توبه می کنند چون من آدمی خیلی گناهکارم میخوام برگردم به دین وایمان خودم آیا خدا من را میبخشد تا توبه کنم؟
دوست گرامی. توبه مانند بازگشت بنده فراری از خانه مولای خویش است. اگر بنده ای فرار کرد و مخالفت کرد با مولای خویش, وقتی از کار خود پشیمان شد و فهمید کار بدی کرده است, باید برگردد و عذر خواهی کند و آن مدتی که فراری بوده است را جبران کند و به مولای خویش قول بدهد که دیگر این کار را تکرار نکند. ما بنده خدا هستیم و گناه فرار از حکومت خدا است و توبه یعنی پشیمانی و بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی و جبران گذشته, که اگر واقعی باشد حتما مورد عنایت و بخشش مولی قرار خواهیم گرفت. موفق باشید.
چگونه توبه واقعی کنم؟
دوست گرامی. توبه واقعی یعنی بنده ای که با گناه از مولای خویش که خدای متعال است, دور شده و فراری گشته, پشیمان شود و به سوی مولای خویش بازگردد و از کرده خویش اظهار پشیمانی نموده عذر خواهی کند (استغفار) و شروع کند عملا گذشته را جبران نماید و حق الناس و حق الله را ادا نماید و با اصلاح امور خویش و تقویت عهد بندگی با خدای متعال و اطاعت اوامر او, رابطه بندگی خود را با خداوند مستحکم نماید و تصمیم جدی داشته باشد که بنده خدا بماند و دوباره فراری نشود. این می شود توبه واقعی و نصوح که اگر کسی موفق شود قطعا مورد بخشش و محبت خدای متعال قرار خواهد داشت. موفق باشید.
آیا درست است که هرچه ایمان شخصی بالاتر رود بلایا و مصیبت های او بیشتر می شود؟
دوست گرامی. بله از مضمون روایات استفاده می شود که هر چه به درجات ایمانی انسان افزوده می شود امتحان او سخت تر می گردد و بلاهایش بیشتر می شود. البلاء للولاء. تا جایی که گفته اند بلا برای دوستان خدا است. ولی این سخت تر شدن شرایط مانند سخت تر شدن درس و امتحانان در کلاس های بالاتر است. یک محصل به هر مقدار که در درجات علمی پیش می رود درس هایش سخت تر و امتحاناتش پیچیده تر می گردد و این سخت تر شدن باعث ارتقای علمی او خواهد شد. وضعیت مومنین هم چنین است، خدای متعال مربی مومن است و سختی ها بیشتر جنبه تربیتی دارد برای ارتقای ایمانی افراد است. موفق باشید.
چطوری میشه آدم ایمانشو نسبت به خدا تحکیم کنه؟
دوست گرامی. ایمان نتیجه 1- شناخت و عقلانیت و مستدل شدن اندیشه و باورها و اخلاق و عمل به حجت عقلی و دینی 2- عمل به واجبات و وظایف دینی 3- معنویت و عرفان و عمل به مستحبات 4- پیروی از ولی خدا در هر زمان 5- مجاهدت در راه خدا است. 6- ایجاد شاخصه های مومنین که در قرآن کریم و روایات آمده در خویش. ( سلوک عقلانی + سلوک عرفانی+ سلوک اجتماعی) این موضوع نیازمند توضیحات فراوان است، ولی فورمول همین است که گفته شد. موفق باشید.
چرا خدا را عبادت می کنیم؟
عبادت یا پرستش و عبودیت، عبارت است از تعظیم و تقدیس و خضوع و خشوع احترامآمیز و تحسینآمیز در برابر معبود و معشوق هستی و ابراز عشق و پرستش و عرض حاجت و نیاز به درگاه او و اطاعت امر و تسلیم در برابر خواست او است.
عبادت برای بنده عملی است که برخواسته از هویت او است. ما ذاتا بنده ایم و بندگی برخواسته از هویت ما است همانطور که ذاتا خدا خدا است و خدایی برخواسته از هویت او است. چرا خدا را عبادت می کنیم؟ چون ما ذاتا بنده ایم و خدا ذاتا معبود و خالق ما است. معمولا می گویند: مسایل ذاتی علت یابی نمی شود و چرا گفتن درباره آنها بی معنا است. چرا عبادت کنیم مانند این است که سوال کنیم چرا ما بنده ایم یا چرا خدا خدا است. خوب انسان ذاتا بنده است و خدا ذاتا خدا است و رابطه انسان با خدا عبادت و بندگی است.
در عین حال می توان گفت: از دیدگاه دین توحیدی اسلامی کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در قرب به خداوند و به قول عرفا فانی شدن در او خلاصه می شود و این کار از طریق عبادت و بندگی به سرانجام می رسد. بنابراین سر و فلسفه اصلی عبادت گذشتن از خود و فانی شدن در خداوند است. عبادت انجام دادن رفتاری است که باعث رسیدن انسان سالک به توحید و فنای فی الله می شود.
در حقیقت عبادت برترین عمل سلوکی انسان به سوی خدا است و با عبادت است که انسان می تواند از خواسته ها و خودخواهی هایش بگذرد و اراده اش را در اراده خدا و خواست خدا فانی نماید و به مقام فنای فی الله می رسد. بنده کسی است که از خودش اراده ای ندارد و تمام نیروی خود را برای انجام اراده مولای خود صرف می کند و به دنبال تحقق منویات او است. در نماز و دعا و مانند آن هم توحید نظری تلقین می شود و هم توحید عملی تمرین می گردد.
نمی دانم چرا صبح ها نمازم قضا می شود و نمی توانم بیدار شوم راهنمایی کنید؟
مهمترین آموزه اسلام توحید و یگانه پرستی است. کمال و سعادت انسان در فناء فی الله است و انسان از طریق بندگی توحیدی به این مقام می رسد. نماز مهمترین و جامع ترین عمل توحیدی انسان است که باعث قرب به خدا و خوبی ها می شود و از بدی ها دور می گردد. به همین دلیل نماز رکن دین و ستون خیمه اسلام است. سستی در نماز ستون دین انسان را می لرزاند و تمام خوبی های انسان را در معرض زوال قرار می دهد. نماز نخواندن درست مانند این است که قطاری از ریل خارج شود, در این صورت چه اتفاقی می افتد. سستی در نماز انسان را از ریل بندگی خدا و سعادت در دنیا و آخرت خارج می سازد و او را با خطرات عظیمی مواجه می نماید.
آیا دوست بودن با شخصی که به گفته خودش در زمانی برای عده ای شراب یا عرق تهیه کرده از لحاظ شرعی و غیره مشکلی دارد و چطور میتوان این اشخاص در سن20 سال را که دانشجو میباشند هدایت کرد؟
دوست گرامی. فلسفه اصلی دوستی از نظر اسلام همراهی و کمک رسانی به هم در جاده ایمان و بندگی است. دوست در حقیقت رفیق راه انسان در راه خدا است بنابراین در انتخاب دوست دقت فراوان باید به خرج داد. دوست خوب نعمت کم نظیر و بسیار نادری است که اگر نصیب شود قدردانی فراوان می طلبد و باید حرمتش را پاسداشت اما دوست بی ریشه و بی ایمان ارزشی ندارد که قابل پاسداشت باشد. برای هدایت افراد اولا با عمل خویش و تقید به ایمان و عمل صالح به ارشاد ایشان بپردازید و ثانیا برای ایشان از ارزش ایمان به خدا و بندگی و زشتی گناه بگویید تا بیدار شود. موفق باشید.
انسان خوب شدن یعنی چی؟ برنامه جامع انسان خوب شدن رو توضیح بدید؟ معیارهای یک نمازخوب چیه؟
دوست گرامی. انسان خوب بودن یک معیار بیشتر ندارد و آن بندگی خدا است. انسان خوب یعنی کسی بنده خوب خدا شده است. بنده خدا شدن آسان نیست و نیاز به تلاش فراوان و از خود گذشتگی دارد. تمام سعی و تلاش سالکین الی الله برای همین است که بنده خالص خدا شوند. برای بنده شدن انسان باید از خودش بگذرد و هواهای نفسانی خود را فانی در خواسته های خداوند نماید. دین همان برنامه جامع خوب شدن انسان است. تمام قرآن کریم و روایات برای همین است. نماز خوب یعنی نماز صحیحی که بنده به قصد بندگی خدا می خواند و حضور قلب دارد. موفق باشید.
با سلام من میخوا م مقامی مانند ایت الله بهجت پیدا کنم باید چکار کنم ؟زندگی من چگونه باید باشه؟
دوست گرامی. آیت الله بهجت و سایر عرفا و علما بلکه تمامی انبیای الهی به هر مقامی که رسیده اند از طریق بندگی خدا بوده است. اگر کسی بتواند به خودش بگوید من بنده خدا هستم هر کاری که خدا راضی است و دوست دارد انجام می دهم و هر کاری که خدا دوست ندارد انجام نمی دهم و البته بداند خداوند از چه کاری راضی است و دوست دارد یا ندارد، به هر مقامی که بخواهد می رسد. البته برای رسیدن به این مقام تلاش علمی و عملی فراوانی نیاز هست که تحت عنوان سیر و سلوک عقلانی و عرفانی مطرح شده است. بدون شک آیت الله بهجت ره همین مسیر را طی کرده و از همین طریق به مقامات عرفانی رسیده بودند. موفق باشید.
بندگی یعنی چی؟
دوست گرامی. بندگی یعنی انسان از خودش بگذرد و خودش را نبیند و خواسته های نفسانی خودش را رها کند و خودش را مالک نداند و فانی در خدا شود و خدا بین و خداپرست شود و دنبال تحقق خواسته ها و اوامر خدا باشد و خدا را مالک بداند. بندگی یعنی از خود گذشتن و به خداپیوستن. یعنی فنای فی الله. درست مانند عبد های فدیم که مالک و صاحب داشتند. آنها تمام وقت در اخیار مولای خود بودند و از خودشان چیزی نداشتند و دنبال کارهای خودشان نبودند مگر به ضرورت. این حقیقت بندگی است که باعث می شود انسان به ربوبیت و عرفان و نهایت شکوفایی برسد.
بندگی دو مرحله دارد . مرحله قرب فرایض و انجام وظایف واجب بندگی و ترک گناه و حرام و مرحله قرب نوافل و انجام وظایف مستحب و عبادت عاشقانه خداوند.
لطفا یک برنامه ی به من بدهیدکه با آن به موفقیت مادی و معنوی برسم؟
دوست گرامی . از نگاه دین توحیدی اسلام تنها یک چیز است که عامل موفقیت واقعی انسان تلقی می شود و آن بندگی خدا است. اگر کسی توانست به مقام بندگی خدا برسد و بتواند بگوید من بنده خدا هستم به موفقیت دست یافته است. البته ما ذاتا بنده خدا هستیم ولی باید بتوانیم با اراده خودمان بنده خدا و فانی در او شویم. تمام کمالات انسان معلول بنده شدن است. حتی پیامبر ص که به این مقام رسیده است از طریق بندگی بوده است. اشهد ان محمدا عبده و رسوله. انسان مامور به نتیجه نیست مامور به وظیفه است .
اگر کسی بتواند وظایف بندگی خود را خوب بشناسد و عمل کند, انسان موفقی خواهد بود و فرقی نمی کند که پولدار هم باشد یا نباشد. برای انسان مومن مهم این است که خدا از او راضی باشد, یعنی وظایف خود را خوب انجام داده باشد, حال این اتفاق در حالت ثروت مندی برایش رخ دهد یا فقر و نداری فرقی نمی کند. اگر ثرومتمند شد یک وظیفه ای دارد, ا گر هم فقیر باشد به مناسبت آن یک وظیفه دیگری دارد, در صورت اول باید شکر نعمت هایی را که خدا به او داده است بجا آورد و در صورت دوم باید صبر پیشه کند که البته گاهی شکر نعمت ها بسیار سخت تر از صبر در سختی های زندگی است. پس به اقتضای شرایط وظایف تفاوت خواهد داشت.
البته موفقیت یک مرحله بالاتر هم دارد و آن مرتبه عشق و عرفان است که سالک و عارف به آن دست پیدا می کند. مرحله اول را قرب فرایض می گویند یعنی انسان با انجام وظایف واجب بندگی به خدا نزدیک شود و مرحله دوم را قرب نوافل می گویند یعنی انسان با مستحبات و عبادت نافله و عاشقانه به خدا نزدیک شود.
البته راه رسیدن به چنین موفقیتی بحث مفصلی نیاز دارد که باید در جای خود مطرح شود. سوال شما درباره اصل موفقیت بود لذا بدان نپرداختیم, ولی اجمالا عرض کنیم که تمام مراحل دین داری و سلوک انسان چه سلوک عقلانی و چه سلوک عرفانی برای رسیدن به چنین موفقیتی است.
من فردی هستم که همیشه به همه چیز قانعم و هیچ وقت هم به کسی حسادت نمیکنم و همیشه از نعمتای خدا شکرگذاری میکنم هر چند هیچ چیز ندارم هیچ رفاهی هم ندارم اما همیشه به خودم میبالم که خدا بهم سلامتی داده همیشه سعی میکنم به همه بگم خوشبختم تا جایی هم بتونم دیگران رو هم شاد میکنم خواستم بدانم این کارم اشتباست یعنی مغرورم به خودم این طور فکر می کنم یا واقعا راضیم از زندگی خواهشن جواب بدید.
دوست گرامی. آنچه دارید و گفته اید خوب است. ولی خوشبختی مومن در این ا ست که بتواند بگوید من بنده خدا هستم و خدا از من راضی است. کسی که به وظایف دینی خود خوب عمل می کند می تواند چنین احساس و ادعایی داشته باشد. سعادت شما آرزوی ما است. موفق باشید.
آیا درست است که هرچه ایمان شخصی بالاتر رود بلایا و مصیبت های او بیشتر می شود؟
دوست گرامی. بله از مضمون روایات استفاده می شود که هر چه به درجات ایمانی انسان افزوده می شود امتحان او سخت تر می گردد و بلاهایش بیشتر می شود. البلاء للولاء. تا جایی که گفته اند بلا برای دوستان خدا است. ولی این سخت تر شدن شرایط مانند سخت تر شدن درس و امتحانان در کلاس های بالاتر است. یک محصل به هر مقدار که در درجات علمی پیش می رود درس هایش سخت تر و امتحاناتش پیچیده تر می گردد و این سخت تر شدن باعث ارتقای علمی او خواهد شد. وضعیت مومنین هم چنین است، خدای متعال مربی مومن است و سختی ها بیشتر جنبه تربیتی دارد برای ارتقای ایمانی افراد است. موفق باشید.
چطوری میشه آدم ایمانشو نسبت به خدا تحکیم کنه؟
دوست گرامی. ایمان نتیجه 1- شناخت و عقلانیت و مستدل شدن اندیشه و باورها و اخلاق و عمل به حجت عقلی و دینی 2- عمل به واجبات و وظایف دینی 3- معنویت و عرفان و عمل به مستحبات 4- پیروی از ولی خدا در هر زمان 5- مجاهدت در راه خدا است. 6- ایجاد شاخصه های مومنین که در قرآن کریم و روایات آمده در خویش. ( سلوک عقلانی + سلوک عرفانی+ سلوک اجتماعی) این موضوع نیازمند توضیحات فراوان است، ولی فورمول همین است که گفته شد. موفق باشید.
چرا خدا را عبادت می کنیم؟
عبادت یا پرستش و عبودیت، عبارت است از تعظیم و تقدیس و خضوع و خشوع احترامآمیز و تحسینآمیز در برابر معبود و معشوق هستی و ابراز عشق و پرستش و عرض حاجت و نیاز به درگاه او و اطاعت امر و تسلیم در برابر خواست او است.
از دیدگاه دین توحیدی اسلامی کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در قرب به خداوند و به قول عرفا فانی شدن در او خلاصه می شود و این کار از طریق عبادت و بندگی به سرانجام می رسد. بنابراین سر و فلسفه اصلی عبادت گذشتن از خود و فانی شدن در خداوند است. عبادت انجام دادن رفتاری است که باعث رسیدن انسان سالک به توحید و فنای فی الله می شود.
در حقیقت عبادت برترین عمل سلوکی انسان به سوی خدا است و با عبادت است که انسان می تواند از خواسته ها و خودخواهی هایش بگذرد و اراده اش را در اراده خدا و خواست خدا فانی نماید و به مقام فنای فی الله می رسد. بنده کسی است که از خودش اراده ای ندارد و تمام نیروی خود را برای انجام اراده مولای خود صرف می کند و به دنبال تحقق منویات او است. در نماز و دعا و مانند آن هم توحید نظری تلقین می شود و هم توحید عملی تمرین می گردد.
نمی دانم چرا صبح ها نمازم قضا می شود و نمی توانم بیدار شوم راهنمایی کنید؟
مهمترین آموزه اسلام توحید و یگانه پرستی است. کمال و سعادت انسان در فناء فی الله است و انسان از طریق بندگی توحیدی به این مقام می رسد. نماز مهمترین و جامع ترین عمل توحیدی انسان است که باعث قرب به خدا و خوبی ها می شود و از بدی ها دور می گردد. به همین دلیل نماز رکن دین و ستون خیمه اسلام است. سستی در نماز ستون دین انسان را می لرزاند و تمام خوبی های انسان را در معرض زوال قرار می دهد. نماز نخواندن درست مانند این است که قطاری از ریل خارج شود, در این صورت چه اتفاقی می افتد. سستی در نماز انسان را از ریل بندگی خدا و سعادت در دنیا و آخرت خارج می سازد و او را با خطرات عظیمی مواجه می نماید.
آیا دوست بودن با شخصی که به گفته خودش در زمانی برای عده ای شراب یا عرق تهیه کرده از لحاظ شرعی و غیره مشکلی دارد و چطور میتوان این اشخاص در سن20 سال را که دانشجو میباشند هدایت کرد؟
دوست گرامی. فلسفه اصلی دوستی از نظر اسلام همراهی و کمک رسانی به هم در جاده ایمان و بندگی است. دوست در حقیقت رفیق راه انسان در راه خدا است بنابراین در انتخاب دوست دقت فراوان باید به خرج داد. دوست خوب نعمت کم نظیر و بسیار نادری است که اگر نصیب شود قدردانی فراوان می طلبد و باید حرمتش را پاسداشت اما دوست بی ریشه و بی ایمان ارزشی ندارد که قابل پاسداشت باشد. برای هدایت افراد اولا با عمل خویش و تقید به ایمان و عمل صالح به ارشاد ایشان بپردازید و ثانیا برای ایشان از ارزش ایمان به خدا و بندگی و زشتی گناه بگویید تا بیدار شود. موفق باشید.
انسان خوب شدن یعنی چی؟ برنامه جامع انسان خوب شدن رو توضیح بدید؟ معیارهای یک نمازخوب چیه؟
دوست گرامی. انسان خوب بودن یک معیار بیشتر ندارد و آن بندگی خدا است. انسان خوب یعنی کسی بنده خوب خدا شده است. بنده خدا شدن آسان نیست و نیاز به تلاش فراوان و از خود گذشتگی دارد. تمام سعی و تلاش سالکین الی الله برای همین است که بنده خالص خدا شوند. برای بنده شدن انسان باید از خودش بگذرد و هواهای نفسانی خود را فانی در خواسته های خداوند نماید. دین همان برنامه جامع خوب شدن انسان است. تمام قرآن کریم و روایات برای همین است. نماز خوب یعنی نماز صحیحی که بنده به قصد بندگی خدا می خواند و حضور قلب دارد. موفق باشید.
چگونه میتوان ضرورت ونیازبه دین راتفهیم نمود؟
دوست گرامی. ما دو نوع زندگی داریم . زندگی ایمانی و زندگی کافرانه. از دیگاه خداپرستان انسان در زندگی ایمانی ساخته می شود و به سعادت دنیا و آخرت می رسد و زندگی کافرانه عامل شقاوت انسان است. بنابراین ایمان یگانه ارزشی است که برای انسان زندگی ساز است و نیز عامل نجات و سعادت آدمی است. حالا می فهمیم که دین چیست؟ دین قانون زندگی ایمانی است. چون زندگی ایمانی برای انسان ضرورت دارد، دین نیز ضرورت پیدا کرده است. البته زندگی ایمانی و دین هم بعد فردی دارد هم بعد ا جتماعی و سیاسی و حتی ناظر بعد اقتصادی انسان نیز هست. موفق باشید.
من ادم خیلى مذهبى بودم؛چرا اینجورى شدم؟الان خیلى از گناهان بدو انجام دادم
دوست گرامی. آنچه انسان را از بدی ها و گناهان حفظ می کند ایمان ناشی از بصیرت و آگاهی دینی و عقلانیت و عشق است . مذهبی بودن شما قبلا از روی بصیرت و آگاهی و عشق به خداوند و اولیای او نبوده و لذا سست شده است. از طرفی هم گناه لذت بخش است و کشش غرایز و نفس اماره و شیطان قوی است و باید با عقلانیت قوی از خویش حراست نمود. سعی کنید آگاهی خود را افزایش دهید و بر معرفت دینی و عقلانیت خود بیافزایید و کتاب مطالعه کنید. البته در راس همه کتاب ها قرآن کریم و روایات معصومین ع عامل هدایت و بصیرت افزایی هستند که نباید فراموش شود. در مجالس اهل بیت شرکت کنید .موفق باشید.
رساله های عملیه به چه دردی میخورند؟
دوست گرامی. انسان نیازمند دو نوع سیر و سلوک عقلانی و عرفانی برای رسیدن به کمال خود است. در این مسیر ابتدا باید در سلوک عقلانی تمامی اعمال و رفتار و اعتقادات و اخلاق خود را مستند به حجت و دلیل نماید تا حیات عقلانی اش کامل شود و بتواند به زندگی عرفانی بپردازد و به کمال نهایی خود برسد. در این میان رساله های عملیه مراجع نیاز به حجت شرعی را نسبت به تمامی اعمال فردی وا جتماعی انسان تامین می کند. انسان یا باید خودش مجتهد باشد و خودش به حجت شرعی برسد و یا از مراجعی که این کار را کرده اند تقلید کند و از این طریق در قیامت حجت داشته باشد. موفق باشید.
چگونه ایمان خود را قوی کنیم؟
دوست گرامی. راه ایمان دو مرحله مهم دارد. عقل و عشق. (فکر و ذکر- فلسفه و عرفان) در مرحله اول عقل انسان باید با دلیل و حجت و تفکر تقویت شود و همه اعتقادات و اخلاق و اعمال فردی و اجتماعی انسان مستند و مستدل به دلیل عقلی و شرعی گردد و سپس در مرحله بعدی وارد عرفان و عشق و تسلیم عملی شود و عاشقانه به سوی خدا حرکت کند و در جامعه نیز منشا اثر باشد و از طریق پیروی و نصرت و محبت ولی زمان به مراحل بالای ایمان و یقین برسد. موفق باشید.
قبلا معنویت قوی ای داشتم ولی به تدریج آن حال معنوی را ندارم و نسبت به عبادت سست شدم؟
دوست گرامی. عملی که از انسان ناشی می شود معلول دو چیز است. اول. علم و یقین علمی که محصول تفکر و تحصیل است و ما از آن به عقلانیت یاد می کنیم و دوم تلقین عملی و تسلیم و یقین قلبی که ما اسم آن را ایمان می گذاریم. در ریشه یابی مشکل باید بگوییم عمل معنوی شما تا کنون محصول تلقین و تسلیم و ایمان بوده است ولی چون این ایمان و تسلیم مستند به عقلانیت قوی و تفکر و یقین علمی نبوده است، به تدریج تحت نفوذ و هجوم دشمنان فرهنگی و شک و شبهه و عناصر ضد دینی کم رنگ و سست گردیده است. علت اینکه عالمان و عارفان واقعی دچار ضعف معنویت نمی شوند این است که ایشان ابتدا عقلانیت خویش را مستحکم می کنند و سلوک عقلی دارند و بعد وارد سلوک عرفانی می شوند و به تقویت معنوت می پردازند و لذا روز به روز ایمانشان قوی تر می شود و دچار ضعف و کاستی نمی شوند. موفق باشید.
مدتی است وارد سیر و سلوک شده ام آیا این کار نیاز به استاد دارد؟
دوست گرامی. وظیفه ابتدایی انسان سلوک عقلانی است و سلوک عرفانی بعد از آن است. برای سلوک عقلی نیاز به استاد خاص نیست، پس باید با مطالعه, تفکر، تحصیل علم و استفاده از علما و اساتیدی که در حوزه علوم دینی نقلی وعقلی تبحر دارند ،انسان به مرحله ای برسد که برای تمام اندیشه و باورها و اخلاق و اعمالش حجت داشته باشد.
بعد برای سیر و سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که نیاز به استاد راهنما را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- بنابراین باید ابتدا به سلوک عقلی و انجام وظایف واجب و ترک حرام و اصلاح اخلاق و عقاید کوشید و بعد وارد راه عرفان و عشق شد.
کسانی مانند آیت الله خوشوقت و آیت الله مجتبی تهرانی درتهران و عالمان اخلاقی دیگر در شهرستان ها بیشتر به تقویت عقلانی شاگردان خود کمک می کنند و اساتید سلوک عقلانی هستند. از ایشان باید علم و ادب و روش تفکر و اخلاق و عمل آموخت .
استاد سلوک عقلی یافتنی است و با تحقیق و تفحص می توان به آن دست یافت، اما استاد سلوک عرفانی را خدای متعال سر راه انسان های شایسته قرار می دهد. بنابراین تلاش ارادی شما باید صرف سلوک عقلانی شود و در مورد سلوک عرفانی و استاد عرفان به خدا توکل کنید و از او هدایت بخواهید. موفق باشید.
من تشنه معنویت هستم و می خواهم از آن لذت ببرم اما نمیدانم چه فرمولهایی دارد؟
انسان تشته معنویت است و اگر بخواهد به آن برسد و از معنویت لذت ببرد چاره ای جز این نداردکه ابتدا از طبیعت و نفسانیت و سپس از عالم عقل و عقلانیت عبور کند و با عقل کامل وارد وادی عشق و عرفان گردد و از معنویت و ارتباط عاشقانه با خداوند لذت ببرد.
به عبارت دیگر راه ایمان و رسیدن به معنویت دو مرحله مهم دارد. عقل و عشق. (فکر و ذکر- فلسفه و عرفان) در مرحله اول عقل انسان باید با دلیل و حجت و تفکر تقویت شود و همه اعتقادات و اخلاق و اعمال فردی و اجتماعی انسان مستند و مستدل به دلیل عقلی و شرعی گردد و سپس در مرحله بعدی وارد عرفان و عشق و تسلیم عملی شود و عاشقانه به سوی خدا حرکت کند و لذت ببرد و در جامعه نیز منشا اثر باشد و از طریق پیروی و نصرت و محبت اولیای الهی به مراحل بالای ایمان و یقین برسد.
بنابراین عملی که از انسان ناشی می شود معلول دو چیز است. اول. علم و یقین علمی که محصول تفکر و تحصیل است و ما از آن به عقلانیت یاد می کنیم و دوم تلقین عملی و تسلیم و یقین قلبی که ما اسم آن را ایمان می گذاریم. علت اینکه عالمان و عارفان واقعی دچار ضعف معنویت نمی شوند این است که ایشان ابتدا عقلانیت خویش را مستحکم می کنند و سلوک عقلی دارند و بعد وارد سلوک عرفانی می شوند و به تقویت معنوت می پردازند و لذا روز به روز ایمانشان قوی تر می شود و دچار ضعف و کاستی نمی شوند.
من دختری 20 ساله هستم که قبلا خیلی گناه کرده بودم ولی مدتیست که توبه کرده و همه ی واجبات را انجام داده و سعی بر این دارم که هیچ گناهی نکنم -الان مدتیست سر در گم هستم و نمیدانم زندگی چیست-چگونه باید زندگی کنم واقعا خسته ام؟
خواهر گرامی. زندگی دو جنبه دارد مادی و معنوی و هر دو برای رسیدن به رشد و کمال انسانی است. در کنار سامان دهی زندگی مادی و طبیعی، انسان از طریق ایمان به خدا و حرکت در مسیر الهی به رشد خود می رسد. زندگی معنوی دو مرحله دارد . سلوک عقلانی و سلوک عرفانی. یعنی اولا تمام عقاید و افکار و اخلاق و رفتار خود را مستند به حجت عقلانی و دینی کند و ثانیا در مسیر اطاعت و عبادت عاشقانه خداوند قرار بگیرد تا به کمال نهایی خود برسد. اگر کسی بتواند زندگی طبیعی و معنوی خود را به خوبی مدیریت کند البته با کمک قرآن و روایات معصومین و توسل به امامان ع حتما به آرامش واقعی می رسد.
مراحل سلوک عرفانی و عملی را بگویید .
دوست گرامی. سلوک عقلانی مربوط به عقل و محاسبات عقلانی و استدلال و قرب واجبات است و سلوک عرفانی مربوط به حوزه عبادت و بندگی عاشقانه و ریاضت شرعی و انجام نوافل و قرب مستحبات می باشد. مستحب از حب است و کارهای مستحب را سالک و مومن از روی محبت خداوند انجام می دهد و به خداوند نزدیک می گردد. البته در کتاب های عرفانی مانند اوصاف الاشراف منازل و مقاماتی را شمارش کرده اند اما عمده مطلب همان نماز نافله و روزه مستحب و حج و زیارت و تلاوت و ذکر است که همراه با راه رفته ای انتخاب و عملی می شود. گردنه راه خدا سلوک عقلانی است و توصیه ما کوشش در قرب فرایض است.
لطفا به من بگویید باید دقیقا چه چیز هایی را بدانیم تا بتوانیم عرفان عملی را شروع کنیم ایا برای عرفان عملی حتما باید عرفان نظری را فرا بگیریم ایا عارفانی بوده اند که بدون عرفان نظری در عرفان عملی موفق بوده باشند؟ در ضمن من استادی ندارم؟
دوست گرامی. آنچه در این مسیر مهم است ایمان است. قرآن کریم راهبرد ایمان و عمل صالح را مطرح می کند. با طرح عرفان نظری و عملی موضوع را پیچیده می شود. اگر سلوک عقلانی هم مطرح می شود برای تقویت ایمان است. اگر کسی ایمان قوی داشته باشد قادر است در مسیر عرفان عملی حرکت کند و به مقصد هم می رسد اما معمول انسان ها نیازمند سلوک عقلانی و تلاش در جهت تقویت ایمان هستند . توصیه ما کوشش در جهت سلوک عقلانی و ارتباط با عالمان دینی است که عموما اساتید سلوک عقلانی هستند. علم احکام و عقاید اخلاق دانستنی های این راه است و عمل به واجبات اهمیت فوق العاده ای دارد. موفق باشید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید