بازدید امروز : 461
بازدید دیروز : 62
چه چیزی موجب طو لانی شدن عمر می شود؟
خداوند متعال برای هر امتی، عمری مشخص قرار داده است: «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ». (اعراف: 34) البته آن را مشروط به عواملی ساخته است تا زیادت و نقصان پذیرد. به عبارت دیگر، بخشی از عمر آدمی، عمر حتمی و قطعی اوست که به آن «اجل محتوم» گویند و بخشی دیگر، عمر موهبتی الهی است که آن را در ازای عمل به قوانینی که خود مقرر داشته است، به بندگانش عطا می کند.
همان گونه که یک سلسله عوامل مادی نظیر تغذیه صحیح، رعایت بهداشت، دوری از هیجان های مداوم و... مایه افزایش عمر معرفی می شود و خداوند این خواص را در آنها قرار داده است، عواملی نیز وجود دارند که هرچند ارتباط ظاهری آن با طول عمر برای ما چندان روشن نیست، ولی در روایات روی آن تأکید شده است.
عوامل موثر در طول عمر آدمی بر دو قسمند:
الف - عوامل معنوى:
ارتباط ظاهرى عوامل معنوى مؤثر با مسئله طول عمر بر ما چندان روشن نیست، اما در آیات قرآن کریم و روایات اسلامى روى آن تاکید شده است که به چند نمونه آن اشاره مىکنیم: ادامه مطلب...
ایا اینکه میگوین امام رضا ع و امثال این بزرگواران خیلی هارا شفا داده اند درست است؟؟؟ایا شما ناظر به این کرامات بوده اید؟
تاثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران غیرقابل علاج به دو گونه است : گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسان هایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید.
یعنی کار ما این است که دعای انسان هایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار.
تحقق این نوع از تاثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا می فرماید: »ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم «, (غافر / 60).
روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع «. گونه دوم تاثیرگذاری ائمه (ع ), تاثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد.
مثلا بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟ ادامه مطلب...
ایا انسان در بهشت برزخی از برخی لذتهای بهشت اخرت مثل نزدیکی با حورالعین برخوردار می شود؟
اگر عملکرد انسانی بر پایه آموزه های وحیانی باشد در بهشت برزخی از هر گونه آسایش و نعمت های مشابه دنیا و بهتر برخوردار می گردد که در آیات چندی به عنوان نمونه از گروه هایی با صفات مشخصی چون شهیدان ( آل عمران آیه 169 و 170) و مقربان به خدا (واقعه آیه 88 و 89) و یا اشخاص خاصی چون حبیب نجار ( یس آیه 20 و 26) یاد می کند که از بهشت برزخی بهره مند هستند .
از ویژگی های بهشت برزخی همانندی آن با بهشت رستاخیز است. از این رو از امکاناتی برتر از زندگی دنیایی برخوردار می باشند و هرگز گرفتار حزن و اندوه نمی شوند.(آل عمران 169 و 170) آنان در بهشت برزخی خوشحال و شادمان هستند و از عطایا و نعمت های الهی برخوردار می باشند.( همان ) آنان هم چنین در آن جا از آسودگی خاطر برخوردار بوده و از فضل الهی بهره مند هستند. ( محمد آیه 4 و 5 و نیز همان ) .
برای مرحوم آخوند ملا محمد مهدی نراقی قدس سره که از علمای بزرگ بود، ماجرای عجیبی رخ داد :
او که در علوم عقلیه و نقلیه سرآمد بود و در اخلاق و عرفان، استاد زبردست و در فقه و اصول و فلسفه و حتی علم ریاضی، زبانزد خاص و عام بود. در یک روز از ماه مبارک رمضان، همسرش از او در خواست می کند که به بازار نجف برای خرید مواد غذایی برای تهیه افطاری بیرون برود،وی از منزل خارج می شود و پیش خود، تصمیم می گیرد که تا غروب آفتاب ساعتی باقی مانده، به قبرستان وادی السلام برای زیارت اهل قبور برود. هنوز آفتاب غروب نکرده بود که ایشان وارد قبرستان وادی السلام نجف شد و گوشه ای را انتخاب کرد و در آنجا کنار قبور مؤمنین نشست. چند دقیقه ای نگذشت که از دور دید، تشییع جنازه ای است و عده قلیلی وارد قبرستان شدند و قبری را آماده کردند و جنازه میت را داخل قبر قرار دادند. از اینجا بقیه داستان را از زبان خود این بزرگوار پی می گیریم. ادامه مطلب...
تولی و تبری چیست؟
تولى و تبرى به معنى دوست داشتن و تنفر داشتن است. چه کسى را دوست بداریم و از که متنفر باشیم ؟ اگر ایـن دو اصـل در اصـول اسـاسـى بـرنامه هاى عملى اسلام گنجانیده شده, به خاطر آن است که طـرفـداران حـق و عـدالت و آزادگى و پاکى و درستى , صفوف خود را هر چه فشرده تر سازند و ناپاکان و ستمگران و آلودگان هر چه تنهاتر بمانند و در یک محاصره اجتماعى و اخلاقى از طرف انسانهاى مثبت و ارزنده قرار گیرند . آیـا بـدن آدمـى هـر غـذایى را مى پذیرد ؟ آیا ذائقه انسان یک وسیله تولى و تبرى، براى جدا کردن غـذاهـاى مـفید از زیانبخش نیست ؟آیا به هنگام خوردن غذاهاى مسموم و گرفتار شدن بدن به مسمومیت غذایى, معده راه سازشکارى را پیش مى گیرد و انسان را تسلیم مرگ مى کند یا این کـه تـمـام قـدرت خود را به کار مى اندازد تا از طریق استفراغ تنفر خود را از غذاى مسموم ابراز کـرده, آن را به بیرون پرتاب کند ؟
آیا تعادل نیروى جاذبه و دافعه رمز بقاى جهان هستى نیست ؟ چـگونه بقاى جامعه انسانى مى تواند از تعادل این دو نیرو که در شکلى تولى و تبرى ظاهر مى شود مـسـتـثنا بماند ؟اگر به جاى این دو دستور, روح سازشکارى با همه کس و هر مکتب و بى تفاوت بودن دربرابر هر چیز و هر صحنه پیدا شود و عوامل مثبت و سازنده را جذب نکند و عوامل مزاحم و مـنـفـى را از خـود نراند, نابودى چنان اجتماعى سریع خواهد بود; به همین دلیل, در حدیثى از پـیـامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) مى خوانیم : V}اوثق عرى الایمان الحب فى اللّه و البغض فى اللّه{V محکمترین دستگیره هاى ایمان , دوست داشتن براى خدا , و ابراز تنفر کردن براى خداست . (پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى 1 - سفینه البحار , جلد 1 ) ادامه مطلب...
چگونه میتوان خدا و امام زمان(عج) و رهبر را خشنود کرد؟
دوست گرامی. اگر در تمام کارها رضایت ایشان را در نظر بگیرید یعنی کارهایی که ایشان راضی نیستند انجام ندهید و کارهایی که موجب رضایت می شود انجام دهید رضایت ایشان کسب می شود. البته بحث محبت و دوست داشتن بالاتر از رضایت است. خدای متعال انجام مکروهات را دوست ندارد اما حرام نکرده و از انجام آن ناراضی نیست. برای خشنود ساختن باید علاوه بر انجام واجبات و ترک گناه کم کم وارد فاز مستحبات و ترک مکروهات شوید. موضوع رهبری یک بحث اجتماعی است و وقتی رهبر از کسی راضی است که آن فرد مدافع جامعه دینی و نظام اسلامی در صحنه جهاد با دشمن داخلی و بین المللی باشد. موفق باشید.
برای بالابردن بصیرت فردی و اجتماعی در چه حوزه هایی مطالعه مطلوب است؟
دوست گرامی. به طور کلی شناخت اندیشه و عقیده حق و باطل و همچنین صفات اهل حق و صفات اهل باطل و عملکرد جبهه حق در مقابل جبهه باطل و بالعکس در طول تاریخ از ابتدا تا کنون و مقاطع خاصی که حق و باطل با هم درگیر شده اند مانند عاشورا و صفین و انقلاب اسلامی ایران و شناخت جنگ نرمی که هم اکنون درگیر آن هستیم و نقش ولایت در حفظ و مدیریت دارالایمان و نقش شیاطین و طاغوت ها در ساختن دارالکفر و حیله ونیرنگ های دشمنان نظام ولایی و راه های مقابله با آن و مشخصه های یک شهروند پیرو ولایت و مومن واقعی مجاهد در راه خدا، از جمله عواملی است که باعث افزایش بصیرت انسان مومن می شود. موفق باشید.
چطوری ایمان خودم را قوی کنم؟
دوست گرامی. ایمان معنای وسیع و گستره مفهومی و عملی زیادی دارد و صرفا محدود به اعتقاد یا عمل فردی نیست. برای تقویت ایمان چند راهکار وجود دارد، 1- یکی شناخت حق و باطل در حوزه اندیشه و عقیده و اخلاق و عمل است و 2- دیگری تبعیت عملی از حق است و 3- مبارزه با باطل در حوزه های مذکور است. اگر کسی این راه را طی کند به حقیقت ایمان می رسد و واقعا سرباز اسلام و ولایت خواهد بود. در این راستا هم خودش رشد می کند و هم می تواند در رشد و توسعه جامعه مشارکت موثر داشته باشد. موفق باشید.
چطور میشه مثل یاران پیامبر(ص) زندگی کرد مثل عبدالله انصاری دوست امام حسین(ع) شد انسان مدام به بیراهه میره و برمی گرده چرا ما نمی تونیم تو صراط مستقیم ثابت قدم باشیم؟
دوست گرامی. یاران صدیق پیامبر و امامان معصوم ع دارای صفت بصیرت در دین بودند و این صفت باعث شده بود که ایشان را در سختی ها یاری کنند و حتی به شهادت برسند. ما اگر نمی توانیم مانند ایشان باشیم به دلیل ضعف در بصیرت است. ممکن است کسی علم داشته باشد ولی بصیرت کافی نداشته باشد و در بحبوحه فتنه ها منحرف شود و راه را گم کند. اما کسانی که بصیرت دینی و ایمانی کافی دارند؛ ثابت قدم اند و در صراط مستقیم حرکت می کنند. بصیرت یعنی حق و اهل حق، باطل و اهل آن را بشناسد و عملا پیرو ولایت حق باشد. موفق باشید.
میدونم مثلا فلان کار گناهه اما نمیتونم مقاومت کنم، صدها بار توبه کردم اما بی فایده بوده چیکار کنم؟
خواهر گرامی. چند عامل اصلی هست که باعث می شود انسان از گناه دوری کند. 1- تامین نیازهای غریزی به صورت شرعی تا اینکه انسان از زیر فشار غرایز خارج شود و مجبور به گناه نشود 2- تقویت عقلانیت و دانستن دلیل دین داری و همه چیز، مثلا بداند دلیل و فلسفه اینکه گفته اند گناه نکن چیست یا گفته اند نماز بخوان چیست و همین طور تا آخر 3- عشق و محبت به خداوند عامل نهایی کنار کشیدن انسان از دنیا و گناه است زیرا می داند که محبوب او دوست ندارد انسان برخی کارها را انجام دهد و لذا گناه را ترک می کند. مشکل شما این است که متاسفانه در همه موارد دچار کاستی و ضعف هستید و به خاطر این است که نمی توانید و انگیزه کافی برای ترک گناه ندارد. برای درمان باید سعی کنید به تدریج در این مسیر حرکت کنید و نقایص خود را جبران کنید.
برای این که گناه نکنیم چکار کنیم؟
دوست گرامی. برای ترک گناه: 1- گناهان و آثار آن ها را بشناسید 2- ازدواج کنید 3- زمینه های گناه مانند چشم چرانی و گردش در سایت های مستهجن و فیلم حرام را ترک کنید 4- ارتباط خود را با خداوند با انجام واجبات مستحکم کنید 5- ریشه گناهان یعنی صفات رزیله را از وجود خود پاکسازی نمایید 6- در انتخاب دوست دقت کنید 7- درباره عواقب آخرتی گناه مطالعه کنید 8- هرگز بیکار نباشید 9- ورزش کنید و با اراده باشید 10- توبه کنید و با عزمی جزم به سوی خداوند بازگردید 11- حب دنیا و لذت طلبی افراطی را از در خویش برانید 12- به گناه فکر نکنید 13- روزه بگیرد 14- هیچ گناهی را کوچک نشمارید. موفق باشید.
چگونه به خدا نزدیک شوم؟
دوست گرامی. شما چگونه به دوست خودتان نزدیک می شوید. دو نفر هر قدر در اندیشه و اعتقاد و اخلاق و رفتار به هم شبیه باشند، نزدیک تر خواهند بود. اگر انسان بخواهد به خدا نزدیک شود هم به همین صورت ا ست، یعنی هر قدر انسان خدایی شود در اندیشه و اخلاق و رفتار به خدا نزدیک تر است و راهکارش انجام واجبات و ترک گناه و تنظیم زندگی بر مبنای رضایت الهی است
بهترین راه عملی جلب محبت و جذبه خدا چیست؟
دوست گرامی. رسیدن به محبت الهی دو مرحله دارد. اول قرب فرایض و واجبات که در این مرحله انگیزه انسان جلب رضایت الهی است یعنی هر کاری را که خدا راضی نیست ترک و کارهایی را که خدا امر کرده است انجام می دهد. دوم قرب نوافل و مستحبات. در این مرحله سالک به دنبال جلب محبت الهی است و هر کاری را که خدا دوست دارد انجام می دهد و هر کاری که دوست ندارد ترک می کند. حرکت در این مسیر بنده را محبوب خداوند می کند. موفق باشید.
امام على دیگه چرا میگفته الهى اسئلک الامان؟ ایشون که دیگه گناهى نکردن؟
دقت شما قابل تقدیر است. اسئلک الامان یک جمله دعایی است. در مناجات امیرالمومنین علیه السلام در مسجد کوفه، در تعدادی از فقرات این مناجات این جمله تکرار شده است. این دعا، درخواست امنیت و پناه از خدای متعال در روز قیامت است که حضرت اوصاف تکان دهندهای از آن را بیان میفرمایند.
بندهی خالصی چون امیرالمونین علیهالسلام که میزان و معیار اعمال امت است، با آگاهی از وقایع قیامت، با سوز و گداز از خدا میخواهد که در روز قیامت ایشان را در پناه خود قرار دهد. این اوج بندگی علی علیه السلام و خضوع و خشوع ایشان در مقابل پروردگار است. ایشان معصوم هستند و گناهی ندارند اما با مقتضای بندگی خود عبادت و مناجات میکنند. با کمال بندگی از خدا درخواست میکنند؛ دعایی که قطعا مستجاب است بلکه خود ایشان و دیگر معصومین علیهم السلام باعث امنیت و پناه انسانها در قیامت هستند.
شاید بتوان گفت همین مقام امنیت که ضد خوف و هراس است و جایگاه آرامش و طمانینه نفس است که هیچگونه اضطرابی در آن وجود ندارد، در قیامت به این بزرگواران اعطا میشود و ایشان از همین جایگاه پیروان و محبین خود را شفاعت میکنند. این جایگاه بسیار رفیعی است و تنها خاصان از اولیای خدا به آن دسترسی مییابند. ادامه مطلب...
بنده نباید بر سر خواست خود اصرار بورزد شاید خدا برای او صلاح ندیده باشد از طرف دیگر گفتید از رسول خدا نقل است : خدا رحمت کند بنده ای را که بر خواسته ی خود اصرار ورزد. اینا با هم ضدونقیض اند بالاخره اصرار کنیم یا نه؟
سوالتان دقیق و نشان از دقت نظر و موشکافی شما دارد.
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب میآید. دعا فقط تلفّظ پارهای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد. از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت.
حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. دعا که عبادت بسیار عظیمی است، آداب خاص خود را دارد که در ارتقای کیفیت آن بسیار موثر است.
گفته شده است تمام حوائج خود را از خدا بخواهید حتی کوچکترین آنها؛ در حقیقت مومن در دعا غیر خدا را هیچ کاره میداند و تمام توجهاش به خدای متعال است.
در روایت دارد که بر استجابت دعا اصرار نداشته باشید. خدای متعال همواره خیر و صلاح بندگانش را میخواهد، لذا اصرار بر استجابت دعا به آن نحوی که ما میخواهیم خلاف تفویض و رضا است و جایی ندارد.
در واقع مومن دعا میکند، ولی نتیجه را به خدای متعال واگذار میکند و به آنچه خداوند برایش در نظر گرفته است راضی است. مومنی که امورش را به خدا واگذار کرده است، دیگر دلیلی نمیبیند که بخواهد اصرار کند تا همان بشود که او میخواهد. اینجا مرزی است که باید رعایت شود. فراتر رفتن از این مرز با پافشاری بر خواسته، نوعی بیاحترامی به خدای بندهنواز است که همیشه بهترینها را برای بندگانش میخواهد.
دوست گرامی اصرار بر دعا یعنی بر خود دعا کردن اصرار کنیم، یعنی زیاد دعا کنیم. این به این معنا نیست که بر رسیدن به خواسته اصرار بروزیم. انسان مومن توکل دارد و نتیجه را به خداوند واگذار می کند و نسبت به خواسته خداوند راضی و تسلیم است و اصرار نمی کند. اتفاقا وقتی دعا می کنیم و اجابت نمی شود، این بهترین حالتی است که نسبت به ایمان و تسلیم امتحان می شویم. در صورت اصرار مواردی داریم که خدای متعال حاجت بنده را برآورده در صورتی که به صلاح او نبوده است. ادامه مطلب...
رسم بندگی چیست؟
در تبیین راه و روش بندگی خدا به چند نکته و راهکار اشاره می کنیم:
1. تفکر : مهمترین شرط مبارزه ی با نفس و قدم اول در راه بندگی، تفکر است. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند : «بدان که اول شرط مجاهده ی با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکراست ...تفکر، در این مقام عبارت است از آنکه، انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ولو کم هم باشد فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم .... به او عنایت کرده، این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، از طرفی این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده، آیا وظیفه ی ما با این مولای مالک الملوک چیست ؟... با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سال های دراز و در پی شهوات، عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه ی فانی نکنی. (چهل حدیث حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی ) /ص 6)
2. شناخت خدا: امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «اول عبادة الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.» بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت پیدا کند. در این باب اگر زمینه مطالعاتى شما کم است از کتاب هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى شروع کنید؛ ولى بعدا مسیر مطالعاتى شما در کتابهاى استاد مطهرى باشد. ادامه مطلب...
حالتون خوبه؟ ولی من اصلا خوب نیستم. خیلی احساس تنهایی میکنم. نمی خوام شکایت کنم ولی احساس میکنم خداجونم من دوست نداره. مگه خداخودش نگفته که اگر بنده من دعا کنه و چیزی از من بخواد اجابت می کنم. پس چرا دعاهای من اجابت نمیشه؟
باید توجه داشته باشیم که؛ برای مؤمن این دنیا اصلا جای رسیدن به خواسته های شخصی نیست. و فلسفه وجودی این دنیا، برای به کمال رساندن انسان است. حال اگر آرزو و خواست ما در مخالفت با این هدف بود ، مهربانی خداوند این است که خواسته ما را به ما ندهد. و توجه و مهربانی، فقط دادن خواسته ها نیست، گاهی ندادن است. چنانکه اگر فرزندِ کسی زهری را با تصور این که شربت است ؛با اصرار فراوان از او بخواهد، آیا زمانی این پدر یا مادر مهربان هستند که آنرا به فرزندشان بدهند یا مهربانی شان این است که او را از آن خواسته دور سازند؟
شاید شما بگویید که خواسته ی من چیز خوبی بوده و به مصلحت من بوده و خدا نداده. ولی باید توجه کرد که علم انسان محدود است و از تمام زوایای وجودی خود و نیز از آینده خود آگاهی ندارد و نمی تواند چیزی که حقیقتا به نفع اش است تشخیص دهد. خداوند حکیم در معجزه ی آسمانی خود می فرماید:
« ... عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون ـــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است ؛ یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آنکه شرِّ شما در آن است ؛ در حالی که خدا مىداند و شما نمىدانید. » (البقرة:216)
اما اگر دعایی مستجاب نشد به این معنی نیست که خداوند اعتنایی به بنده اش نکرده. در روایات آمده : خداوند به بنده اش مشتاق تر از بنده به خداست. و وقتی بنده ای خدا را می خواند ؛ قبل از او ، خداوند او را خوانده و دعوت کرده که توانسته دعا کند و با خدا مناجات نماید. بعد از دعای بنده هم حتما خداوند به او جواب می دهد و اجابتش می کند. استدلالات فلسفی نیز این را ثابت می کند. و ثابت می کند که امکان ندارد بنده خدا را بخواند و دعا کند با اینکه خدا او را دعوت نکرده باشد.
خداوند کریم ،مهر و عشق خود را به بندگانش ،در این حدیث قدسی چنین بیان می فرماید:
«یا عیسی کم أطیل النّظر و أحسن الطلب و القوم فی غفلة لا یرجعون؛ ای عیسی چهقدر نگاههای خود را طولانی کنم(چشم انتظار بنده گانم باشم) و مشتاقانه آنها را بخواهم و مردم در غفلت باشند و به سوی من بازنگردند». (الکافى، ج8، ص134(
این فرض که دعایی باشد که مستجاب نشود فرض اشتباهی است و باید گفت: هر کس دعا کند خداوند به او نظر می کند و چیزی به او عطا می نماید.
برای نمونه چند آیه و حدیث در این مورد ذکر می شود که بیانگر این معنی می باشد:
1-«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم __ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم».(غافر:60)
در این آیه شرطی مقرر نفرمده و به صورت مطلق فرموده که هر کس مرا بخواند اجابتش می کنم. یعنی هر کس دعایی کند، خداوند پاسخش را می دهد. ادامه مطلب...
ویژگی ها وخصوصیات رفتاری وکرداری یک وکیل مومن وخداترس آنگونه کا اسلامن انتظار دارد باید چگونه باشد؟
چون در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی هستیم ، احتمالا منظور شما همان وکیل مجلس باشد. اکنون نگاهی گذرا به برخی از ویژگیهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی از منظر قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهیم داشت . در این راستا از صفات برجسته شهید مدرس، به عنوان الگوی مجسم و کامل یک وکیل مسلمان و متعهد، برای نمایندگان مجلس بهره جسته و از رهنمودهای ارزنده حضرت امام خمینی رحمه الله نیز استفاده خواهیم کرد .
حضرت امام خمینی رحمه الله از آیة الله مدرس به عنوان نماینده ممتاز و اسوه فضیلت و کمال و تدبیر و سیاست و دیانت یاد کرده و فرمودند: «اینک که مدرس با سربلندی از بین ما رفت، برماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم; زیرا که او زنده است و الگوی تمامی مبارزان است .»
و در انتخاب نمایندگان به ملت ایران سفارش فرمودند که: «سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمی شود، شاید آحادی مثل مدرس باشند .» (1)
شهید مدرس علاوه بر داشتن هوش و دانش سرشار دینی و اجتماعی و دارا بودن مقام اجتهاد و عدالت و تقوی، وجود خویش را به کمالات انسانی و فضائل اخلاقی آراسته بود . او که منادی حق و عدالت و آزادی و استقلال بود، با هرگونه تبعیض ناروا و امتیازطلبیهای غیرقانونی شدیدا مخالفت می کرد .
قناعت و ساده زیستی، عفو و اغماض، اجتناب از کینه ورزی، شهامت و شجاعت، قاطعیت و تدبیر، فصاحت و بلاغت کم نظیر، تیزبینی و دور اندیشی، مناعت طبع و عزت نفس، صبر و استقامت، ظلم ستیزی و ظالم گریزی، اخلاص و تواضع، نظم و انضباط، قانونمداری، عظمت و استقلال خواهی برای کشور، بی اعتنائی به فرهنگ مزورانه استعمارگران و بیگانگان، عشق به مناجات و عبادت و عرفان، رسیدگی به محرومان و مستمندان، سعه صدر و حسن تدبیر، صداقت در رفتار و گفتار، برخی از صفات برجسته این مرد الهی و نماینده ملت ایران در مجلس شورا بود .
در اینجا به برخی از اهم ویژگیهای لازم برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی می پردازیم:
تعبد به ارزشهای اسلامی
نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس دین مبین اسلام و پاسداری از ارزشهای حیاتی آن شکل گرفته است و اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران و رای دهندگان به وکلای مجلس، مسلمان هستند، و همچنین طبق اصل 67 قانون اساسی کشور، نمایندگان مجلس باید در نخستین جلسه آن سوگندنامه ای را امضاء کنند که در بخشی از آن آمده است: «من در برابر قرآن مجید، به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم ...»
از اینرو مهم ترین وظیفه وکلای ملت، اهتمام جدی به اسلام و ارزشهای الهی و معنوی آن است و آنان تحت هیچ شرائطی نمی توانند از این وظیفه مهم تخطی نمایند .
این ویژگی نه تنها برای وکلای مجلس، بلکه برای تک تک مسئولین در حکومت اسلامی ضروری و لازم است . چنانکه امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ای به یکی از کارگزارانش می فرماید: «فانت محقوق ان تخالف علی نفسک وان تنافخ عن دینک ولو لم یکن لک الا ساعة من الدهر ولا تسخط الله برضی احد من خلقه، فان فی الله خلفا من غیره ولیس من الله خلف فی غیره; (2)
بر تو شایسته است که با هواهای نفسانی مخالفت کرده و از دین خود دفاع کنی; هرچند برای تو ساعتی از زندگی نمانده باشد . خدا را بخاطر رضایت احدی از مردم خشمگین مساز; زیرا خداوند جایگزین همه چیز می شود اما هیچ چیزی جانشین خداوند نمی تواند باشد .»
با این توضیح روشن می شود که یک نماینده مجلس و یا کارگزار حکومتی در جامعه اسلامی چگونه باید از دین و ارزشهای آن محافظت نماید .
حضرت امام خمینی رحمه الله نیز در مورد ضرورت التزام عملی نمایندگان به دستورات اسلام خطاب به آنان می فرماید: «لازم است طرحهائی که در مجلس می گذرد مخالف با احکام مقدسه اسلام نباشد و با کمال قدرت، با پیشنهادهای مخالف با شرع مقدس که ممکن است از روی ناآگاهی و غفلت طرح شود شدیدا مخالفت نمائید و از قلمهای مسموم و گفتار منحرفین هراسی نداشته باشید و سخط خالق را برای رضای مخلوق تحصیل نکنید و خداوند قاهر و قادر را حاضر و ناظر بدانید .» (3)
و در وصیت نامه خویش نیز به نمایندگان سفارش می کند: «از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت، کوشا باشند که قوانین - خدای نخواسته - از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نائل آئید .»
و به مردم نیز توصیه فرمود که: «مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رای دهید که متعبد به اسلام، وفادار به مردم باشند .»
امانتداری
از منظر مولای متقیان حضرت علی علیه السلام تمام مسئولیتهای اجتماعی و سمتهای مختلف حکومتی که از جمله آنها نمایندگی مجلس شورای اسلامی می باشد، در ردیف امانتهای سنگین به شمار می آید . آن حضرت در نامه خود به یکی از کارگزارانش به نام اشعث بن قیس در آذربایجان می نویسد: «وان عملک لیس لک بطعمة ولکنه فی عنقک امانة; (4) همانا این مسئولیت و پست تو، برایت طعمه نیست [که از آن به نفع خود و اطرافیانت بهره گیری] ; بلکه امانتی بر عهده توست .»
اگر نمایندگان مجلس در سمت نمایندگی، از امانت مردم به نحو شایسته پاسداری کنند و اختیاراتی را که ملت به آنان سپرده اند، در راه اعتلای دین و آبادانی کشور به کار گیرند، بدون تردید رضایت خدا و خلق را بدست آورده و اعتماد عموم را برای خود کسب خواهند نمود .
آنان نباید آن جمله از سوگندنامه خود را از یاد برند که می گوید: «من در برابر قرآن مجید به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم که ... ودیعه ای را که ملت به من سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم .» (5)
خداوند متعال یکی از شاخص ترین صفات مؤمنان حقیقی را امانتداری و عمل به پیمانها می داند و می فرماید: «والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون » ; «[مؤمنان راستین] کسانی هستند که به امانتها و پیمانهایشان وفادارند .»
نمایندگی مردم، پیمان مقدسی است که یک وکیل مجلس با موکلین خود می بندد و وکیل مؤمن و متعهد هیچگاه پیمان شکنی نمی کند .
امام خمینی رحمه الله با تاکید بر امانتداری وکلای مجلس به جوانان ایرانی توصیه نمودند که: «با همت شما جوانان ایرانی باید اشخاص منور، اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقدرات شما را بر طبق خواسته های خدای متعال پیاده کنند ... در قضیه مجلس شورا رای بدهید و رای به وکلای متعهد، مسلم، امین; وکلای امین بفرستید در مجالس .» (6)
پرهیز از تجمل گرایی
یکی از ویژگیهای لازم برای وکلای مجلس شورای اسلامی پرهیز از تجمل گرائی است; چرا که وکلای اشراف گرا نمی توانند دغدغه خاطر محرومان و مستمندان جامعه را درک کنند و درد آنان را بفهمند .
حضرت امام خمینی رحمه الله می فرماید: «آن روزی که - خدای نخواسته - مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . ما در طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم . مجلسهای ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشینها بودند و همین معدودی که از کوخ نشینها بودند، از خیلی انحرافات جلو می گرفتند و سعی می کردند برای جلوگیری .» (7)
اساسا نماینده ای که برای خود امتیاز ویژه قائل شود و زندگی ویژه ای را برگزیند و بین خود و موکلین و طبقات محروم سدی از بی اعتمادی ایجاد نماید و خود را تافته جدا بافته از مردم بداند، مورد مذمت خدا و رسولش خواهد بود . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان الله تعالی یکره من عبده ان یراه متمیزا بین اصحابه; (8) خداوند متعال دوست ندارد که بنده خود را در میان دوستانش متمایز ببیند .»
امام خمینی رحمه الله در مورد ساده زیستی شهید مدرس می گوید: «منزلش یک منزل محقر از حیث ساختمان، و زندگی یک زندگی مادون عادی، که در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود; کرباسی که باید از خود ایران باشد می پوشید .» (9)
همین نکته موجب آزادگی و پایداری مدرس در راه هدف بود . او آزادانه سخن می گفت و از هیچ مقام و منصبی واهمه نداشت . فقط برای خدا می گفت و عمل می کرد; چنانکه خود در این زمینه اظهار می دارد: «اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می کنم و هر حرف حقی را بی پروا می زنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمی خواهم . اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمایید، آزاد می شوید .» (10)
او در مورد توانایی پایداری اش در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی می گوید: «از مال دنیا چیزی جز پیراهن ژنده کرباس ندارم تا نگران از دست دادنش باشم .» (11)
اما اگر نماینده ای با کانونهای درآمد زای سیاسی و اقتصادی ارتباط تنگاتنگ داشته باشد و مرهون سرمایه داران و قدرتمندان متمول باشد، خود باخته و ضعیف النفس خواهد شد . ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید