بازدید امروز : 207
بازدید دیروز : 62
من رشته ام نقاشی است. چندی پیش در جایی خواندم که طالبان علم و کسانی که سختیهای علم آموزی را به جان خریده و برایشان این علم آموزی شیرین هم هست چون پی به اسرار هستی می برند در حقیقت این حالت شادمانی و لذت از یادگیری را دارند اما مثلا در مورد من من هر طرحی که می کشم (نه صرفا طبیعت) در حقیقت آنچه را می بینم یا نمی بینم اما در ذهن دارم به صورتی قابل لمس روی کاغذ میاورم. من با این کار چطور به اسرار هستی پی ببرم؟ اصلا کار من ربطی به هستی دارد؟ ادامه مطلب...
آیا کمک خواستن از انسان های دیگر با توحید و اینکه هیچ موثری جز خدا وجود ندارد، می سازد؟
از دیـدگـاه عـقل و در منطق وحى, تمام انسانها بلکه همه پدیده هاى جهان , همان گونه که در پیدایش خود به خدا محتاجند , در تاثیر بخشى خویش نیز بدو نیازدارند . قرآن کریم در این زمینه مى فرماید : یا ایها الناس انتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنى الحمید . (1)- اى مردم , شما به خدا احتیاج دارید و او بى نیاز و ستوده است . و در جـاى دیگر , همه پیروزیها را در انحصار پروردگار جهان دانسته و مى فرماید : و ما النصر الا من عنداللّه العزیز الحکیم . (2)- نصرت و یارى , تنها از جانب خداى عزیز و حکیم است . بـراسـاس این اصل مسلم اسلام , ما مسلمانان در هر نماز خود , این آیه شریفه رازمزمه مى کنیم : ایاک نعبد و ایاک نستعین . (3)- تنها تو را مى پرستیم و از تو کمک مى جوییم . ایـنـک بـراى روشن شدن پاسخ سئوال فوق , مى گوییم :یارى جستن از غیر خدا , به دو صورت , متصور است .
1 - صـورت اول آن اسـت کـه بـگـونه اى از انسان یا پدیده دیگرى استمداد نماییم که اورا در اصل هستى یا عملکرد خویش , مستقل دانسته و در یارى رساندن , بى نیاز ازخدا بپنداریم . شـکـى نـیـسـت که این گونه استمداد از غیر خدا , شرک محض است که قرآن کریم در آیه ذیل , بى پایگى آن را رقم مى زند . قل من ذا الذى یعصمکم من اللّه ان اراد بکم سوءال و اراد بکم رحمه و لا یجدون لهم من دون اللّه ولیا و لا نصیرا . (4)- بـگو اگر خدا درباره شما اراده عذاب نماید , کیست که شما را از او در امان بدارد ؟ و یا اگر اراده رحمت نماید , ( کیست که از آن پیشگیرى نماید ) و آنان براى خود , ولى و یاورى نمى یابند .
2 - روش دیـگـر آن اسـت کـه به هنگام یارى جستن از انسانى دیگر , او را آفریده و ظهور خدا بـدانـیـم کـه از خود , استقلالى ندارد و تاثیر بخشى وى نیز از جانب خداى بزرگ , به منظور حل بعضى از مشکلات بندگان , به وى عطا گردیده است . بـراسـاس ایـن طـرز تفکر , موردى که از وى یارى مى طلبیم , حکم واسطه را دارد که پروردگار بزرگ او را وسیله برآوردن برخى نیازها قرار داده است . ایـنـگونه کمک خواهى , در واقع , استعانت از خداوند است زیرا او است که به این وسائل واسباب , هستى بخشیده و سرانجام آنان را در برآوردن نیازهاى دیگران , تاثیر وتوان عطا فرموده است .
اصولا زندگى افراد بشر بر مبناى این استعانت از اسباب ومسببات , پایه ریزى شده است , بطورى که بدون کمک گرفتن از آنها , زندگى انسان ,دچار آشفتگى مى گردد . در اینجا نیز اگر با این دید به آنها بنگریم که عوامل تحقق یارى خدا هستند که هم اصل هستى آنها از خـدا اسـت و هم تاثیر بخشى از آنها از جانب او است , این کمک گرفتن , با توحید و یکتاپرستى هیچ تعارضی ندارد .
اگر کشاورزى موحد و خدا شناس , از عواملى ; مانند زمین و آب و هوا و آفتاب کمک مى گیرد و مى تواند دانه ها را پرورش داده و به بار بنشاند در واقع از خدا استمدادمى جوید ; زیرا او است که به این عوامل و ابزار , نیرو و استعداد بخشیده است . روشن است که این استعانت , با روح توحید و یگانه پرستى سازگارى کامل دارد . بلکه قرآن مجید ما را به اینگونه یارى جستن از پدیده هایى ( مانند پایدارى و نماز ) ,فرمان مى دهد آنجا که مى فرماید : واستعینوا بالصبر و الصلوه . (5)- از پایدارى و نماز , یارى بجویید . توسل به معصومین و امامان شیعه(ع) نیز از همین مقوله است و آنها نیز در حقیقت وسایل ما به سوی خداوند هستند.
روشن است که صبر و پایدارى کار بشر است و ما ماموریم از آنها کمک بگیریم و درعین حال , باید بدانیم که یک چنین استعانتى , با حصر آن به خدا در آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین منافاتى ندارد.
شیعه پاسخ مى دهد، حسینى نصب - سید رضا
1 - فاطر : 15 –
2 – آل عمران : 126
3- حمد : 5
4- احزاب : 1
5- مائده : 45
درباره توحید گفتنی است در هیچ علمی مانند عرفان به توحید پرداخته نشده است. به طور کلی موضوع عرفان اسلامی توحید است، چه توحید نظری که تحت عنوان عرفان نظری بدان پرداخته می شود و چه توحید عملی که با عنوان عرفان عملی پی گیری می گردد. سیر و سلوکی هم که عارف پیشنهاد می کند چه سیر و سلوک نظری و چه عملی، برای رسیدن به توحید است و آخرین مقام و منزلی که عارف می رسد منزل توحید است. درک عمیق تمامی ابعاد توحید هستی نیاز به فرصت، دقت و تامل فراوان و گذراندن عمر در این مسیر است و صرفا با یک تعریف و تقسیم قابل وصول نیست.
راه عادی و کلاسیک رسیدن به عرفان، گذراندن دوره علم منطق و بعد دوره علم فلسفه اسلامی و سپس خواندن عرفان نظری و عملی و سیر و سلوک در آن است. راهکاری که عموما در حوزه های علمیه و توسط طلبه های علوم دینی امکان پی گیری آن وجود دارد و برای سایرین اگر چه غیر ممکن نیست، ولی بسیار دشوار می نماید. در صورتی که طی این مسیر برای شما میسر نیست، شما می توانید از طریق مطالعه کتب علم کلام تا حدودی اطلاعات خویش را در این زمینه افزایش دهید.
جهت اطلاع بیشتر در این زمینه به مطالب زیر توجه نمایید.
تعریف توحید:
شیخ مفید در تعریف توحید گوید: خداوند عز و جل در الهیت و ازلیت واحد است و هیچ موجودى شبیه او نیست , و هیچ چیز همانند او نخواهد بود, و او در معبودیت یگانه است و ثانى ندارد (اوائل المقالات , 51) و شیخ طوسى گوید: تعریف توحید این است که صانع را واحد و پدیدآورنده ء عالم بدانیم و ماسواى او را نفى کنیم (رسالة فى الاعتقادات , در الرسائل العشر, 103).
توضیح اینکه: از مجموع گفتار بزرگان در تعریف توحید فهمیده می شود که توحید اعتقاد انسان است به وحدت هستی. بدین معنا که هرآنچه در هستی مشاهده می شود از صفات و کمالات و پدیده ها و حرکات و افعال همه و همه برخاسته و نشات گرفته از ذات بحت بسیط احد واحد بی نهایتی است که دومی نمی پذیرد، زیرا که در مقابل وجود فراگیر و بی نهایت او، تصور وجود دوم عقلا محال و خطا است .
احدیت و واحدیت ذات الهی:
توحید مراحل و مراتبی دارد که مؤمن تا همه این مراحل و مراتب را طی نکند، ایمان و بینش توحیدی او، اثر خود را در زندگی فردی و شخصی او نخواهد داشت.
یکی از مراتب، توحید ذاتی است به این معنا که خدا یگانه است و دوئی بردار و تعددپذیر نیست، هر گونه کثرت و ترکیب را از ذات باری تعالی را نفی کنیم، هم نفی تعدد و کثرت برون ذاتی را که در برابر شرک صریح و اعتقاد به چند خدایی است،هم نفی و تعدد درون ذاتی را، که در زبان فلسفی به این نوع شناخت خدا، توحید واجب الوجود گفته میشود. و معنا و مقصود از آن این است که خداوند در ذاتش واحد و متعالی است، چیزی با او مشارکت دارد و نه مشابهت. مسلماً چنین چیزی برتر از عقل و خیال و گمان و وهم است، چون موجودی بیحد و مطلقی است. لذا شناخت او به خصوص تصور کنه ذاتش برای غیرخودش ممکن نیست. زیرا تصور و آگاهی ذات چیزی برای ما ممکن است که ذهن، مثل و شبیه او را دیده باشد یا آن که بتواند آن را به اجزاء اولیهاش تحلیل کند.
او موجودی است که به هیچ وجه مرکب از اجزاء نیست، زیرا اگر دارای اجزاء میبود، موجود نیازمند و محدودی میبودند، موجود بینهایت و بیانتها از هر نظر؛ در حالی که خدای تعالی قائم به ذات است، مستند به غیر خودش نیست، احتیاج به غیر ندارد، بلکه دیگر موجودات مستند به او و قائم به ذات اوست. بنابراین معنای توحید و ذات این است که خدا مثل و مانندی ندارد، چیزی در ذات و وجود شبیه خداوند تبارک و تعالی نیست.
نفی تعدد: اعتقاد به واحدیت خدا است، یعنی خدا و ذات هستی یکی است و دومی نمی پذیرد با همان بیانی که ذکر شد( وحدت برون ذاتی).
نفی ترکیب: اعتقاد به احدیت و یکپارچگی ذات خداوند است (وحدت درون ذاتی).
توحید نظری و عملی:
در مقدمه عرض میشود که برخی امور ممکن است به اعتبارات مختلف تقسیماتی متعدد داشته باشد که گاهی اقسام یک تقسیم، در اقسام تقسیم دیگر داخل میباشند.
در مورد توحید و اقسام آن نیز همین موضوع صادق است؛ توحید به یک اعتبار تقسیم به صفاتی، افعالی، عبادی، ذاتی، استعانی، حبی و... میشود و به اعتبار دیگر به نظری و عملی تقسیم میشود.
توحید نظری: این بخش، ناظر به بعد معرفتی انسان نسبت به خداوند (از جهت ذات، صفات و افعال) میباشد و مستقیماً به وظایف عملی انسان در برابر خدا مربوط نمیباشد و شامل توحید ذاتی، صفاتی، افعالی، خالقی و... میشود.
توحید عملی: این بخش ناظر به وظایف عملی انسان در برابر خداوند میباشد که شامل توحید عبادی، اطاعتی، استعانی، حبّی و... میشود.
چنانکه ملاحظه میکنید برخی از اقسام توحید (مثل توحید ذاتی، صفاتی و افعالی) در دایره توحید نظری و برخی دیگر (مثل توحید عبادی، استعانی و...) در دایره توحید عملی قرار میگیرد. و اینک به توضیح مختصری پیرامون بعضی مراحل توحید (ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادی) میپردازیم. محققان اسلامی مباحث مربوط به توحید را در چهار بخش خلاصه کردهاند: توحید ذات، توحید صفات، توحید افعال و توحید در عبادت. لکن بعضی از این اقسام، شعبههای دیگری دارد. مثلاً: توحید افعالی شامل توحید در خالقیت و توحید در ربوبیّت و توحید در تقنین میشود(1).
توحید ذاتی: از بارزترین صفات خداست و دارای دو شاخه است.
الف) خداوند مثل و مانندی ندارد، یگانه و بی همتاست، از این معنا به توحید واحدی تعبیر میشود و ذیل سوره اخلاص به همین معنی اشاره دارد "ولم یکن له کفواً احد" خدا واحد است که ثانی ندارد و اصلاً برای او متصور نیست.
ب) خداوند جزء ندارد، بسیط و غیر مرکب است از این معنا به توحید احدی تعبیر میشود. که صدر سوره اخلاص به آن اشاره دارد "قل هو اللَّه احد" پس توحید ذاتی یعنی نفی شریک و نفی ترکیب از خداوند(2).
توحید صفاتی: یعنی خداوند هر چند صفات متعدد دارد مانند، علم، قدرت، خالقیت، رازقیت و... ولی این صفات فقط از نظر مفهوم متعددّند و از نظر مصداق و وجود خارجی عین خدایند چیزی غیر خدا و در کنار خدا نیستند، مثلاً ما معلوم خدا و مخلوق خدا هستیم که مفهوم معلوم غیر از مخلوق است لکن در مقام تطبیق و عالم خارج وجود ما یک مصداق است سراسر، مخلوق و معلوم خداست(3). پس علم خدا و حیات خدا هر دو یکی و با خدا یکی است(4) نه اینکه صفات جدا و زاید بر خدا باشد تا موجود قدیم دیگری در کنار خدا باشد.
توحید افعالی: در جهان، علل طبیعی، دارای آثار ویژه خود هستند مثل حرارت خورشید، تیزی شمشیر و... همانطوری که اصل وجود آنها مخلوق خدا است آثار آنها نیز از جانب خدا است توحید افعالی یعنی در جهان یک مؤثر بالذات داریم. فقط یک وجود است که اثر گذاری و انجام کار ذاتاً مال خود اوست و تأثیر علل مادی و طبیعی و غیر خدایی همه و همه در پرتو وجود او و به اتکاء او صورت میگیرد که هو القیوم. البته این سخن به معنی انکار تأثیر علل طبیعی نیست بلکه در عین اعتراف به اینکه خورشید حرارت دارد و آتش میسوزاند، معتقدیم که در جهان، یک مؤثر بالذات بیشتر نیست بقیه، همه مؤثر بالعرض و بالغیراند.
توحید در عبادت: یعنی عبادت و پرستش فقط از آن خداست و هیچ فردی جز خدا گرچه از نظر شرف و کمال در مقام بالایی باشد شایسته پرستش نیست.
توضیح آخر اینکه:
توحید نظری در مقابل توحید عملی مربوط به علم بندگان میشود یعنی اولاً انسان مراحل توحید را بفهمد و کسب علم کند وقتی به معارف توحید و مراتب آن پی برد بدان معتقد و ملتزم باشد وقتی عقیده درست شد توحید نظری محقق شده، بعد از آن نوبت عمل است یعنی تمام رفتار و کردار و اخلاق خود را بر پایهی توحید استوار سازد. "ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی للَّه رب العالمین(5)" اینجا توحید عملی محقق شده و این بالاترین تعالیم ادیان الهی و آسمانی است و انبیاء هم برای اقامه و دعوت انسانها به توحید (نظری و عملی) مبعوث شدهاند چنانکه توحید، در فطرت انسانها ریشه دارد.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1- توحید و شرک در قرآن، آیةاللَّه سبحانی.
2- شناخت خدا صفات خدا، آیةاللَّه سبحانی.
3- صفات جمال و جلال، آیةاللَّه سبحانی.
4- ترجمه بدایة المعارف، آیةاللَّه محسن خرّازی (مترجم مرتضی متقی نژاد) ج1.
پی نوشت ها:
1) آیةاللَّه سبحانی، منشور جاوید، انتشارات توحید قم، جلد2، ص19 و 181.
2) آیةاللَّه سبحانی، اللهیات، مرکز جهانی چاپ قدس قم، جلد2، ص11 و علامه طباطبائی، بدایة الحکمة، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ص168.
3) همان، منشور جاوید، ص19.
4) صدر الدین شیرازی، اسفار، احیاء تراث بیروت، چاپ چهارم، ص120، جلد6.
5) انعام/162.
http://www.andisheqom.com/page.php?pg=faq-view&id=282
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید