بازدید امروز : 94
بازدید دیروز : 392
سلام چه دعاهایی باعث میشه که جلو دیگران جذاب باشیم ومورد احترام دیگران قرار بگیریم!؟با تشکر
پاسخ: در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- از نظر قرآن ایمان و عمل صالح انسان را در نزد دیگران عزیز و محبوب می سازد : اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمنُ وُدًّا ؛کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهند خداوند براى آنان محبتى در دلها قرار خواهد (مریم، آیه 96 )
ب-بر اساس آنچه در روایتی امده است زیاد خواندن سوره نجم موجب می شود فرد نزد مردم محبوب واقع شود.{ثواب الاعمال 116} .)
و نیز از روایات به دست مىآید که رعایت امورى چند موجب جلب توجه و محبت دیگران است از جمله: 1- دیندارى، 2- افتادگى و تواضع، 3- بخشندگى، 4- خوشخویى (چهره شاد و روى باز)، 5- مهربانى و اظهار دوستى به دیگران، 6- دل برکندن از آن چه مردم دارند (طماع نبودن)، 7- رعایت انصاف در معاشرت با دیگران، 8- کمک مالى به دیگران در سختى و خوشى (مانند قرضدادن)، 9- وفادارى.
میزان الحکمه، ج 1، احادیث 3045 - 3060 .
ج- تجربه شده که هر کس هفت مرتبه آیه 7 از سوره ممتحنه «عسی ان یجعل بینکم و بین الذین عادیتهم منهم موده و اله قدیر، و الله غفور رحیم» را به کف دست خود بخواند و بدمد، سپس به صورت خود بکشد، هر که او را ببیند، دوستش دارد .
همچنین هر کس هفت روز، روزی 25 مرتبه صبح و 25 مرتبه عصر دعای زیر را بخواند، در جلب محبت دیگران اثر عظیم دارد.
«بسم الله الرحمن الرحیم سخرلی فلان ابن فلان الحمدلله رب العالمین یا رقیب سخرلی قلبه الرحمان الرحیم یا ودود سخرلی فلان ابن فلان مالک یوم الدین یا رقیب سخرلی قلبه ایاک نعبد و ایاک نستعین یا ودود سخرلی فلان بن فلان اهدنا الصراط المستقیم یا رقیب سخرلی فلان بن فلان صراط الذین انعمت علیهم یا ودود سخرلی فلان بن فلان غیرالمغضوب علیهم یا رقیب سخرلی فلان بن فلان و لاالضالین یا ودود سخرلی فلان بن فلان».
د- همچنین عمل به دستورات زیر در جلب محبت مفید است:
- اسم« ودود» از نام های مقدس الهی است و در جلب و ایجاد محبت اثر فراوانی دارد .
- گفتن ذکر« یا ودود» به تعدد 1001 مرتبه در ایجاد محبت مفید و موثر است .
- خواندن آیه 96سوره مریم نیز برای جلب محبت و دوستی راهگشا است : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا
من با دخترهای زیادی رابطه نزدیکی داشته ام بارها توبه کردم ولی مورد ناز و عشوه دختران قرار گرفتم و توبه شکستم چه کنم از شهوات وسوسه انگیز دختران زیبا رو و خوش اندام رهایی پیدا کنم؟
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بردیده تا دل گردد آزاد
از خدا توفیق بازگشت حقیقی به او را بخواهید. گناه انسان را بیچاره میکند. گناه قلب مومن را پاره پاره میکند. ولو ظاهر کاری لذتی هم داشته باشد، باطنش سم و کثافت است ، آتش خوردن است.
این حرفها شوخی نیست ، داستان نیست، خرافه نیست. بلکه راستگو ترین ِ انسانها، خاتم الانبیاء ، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم از آن به ما خبر داده است. اگر باور کردیم ، تکان میخوریم عوض میشویم بلکه تا زمانی که کاملا پاک شویم و از گناه نجات پیدا کنیم دیگر خواب و خوراک نداریم و از ترس ِ آتش گناه به خود میپیچیم.
خوشا به حال کسی که از بدی عملش به درگاه خدا عذر تقصیر ببرد، نالان و گریان شود وپذیرش توبهاش را از خدا بخواهد.
برادر! گناه انسان را در درگاه رب الارباب سر افکنده میکند و پشیمانی واقعی و توبه میتواند ما را از بدبختی و سرافکندگی ابدی نجات دهد. در رحمت الاهی به روی همه توبه کنندگان باز است.
تذکراتی است که اگر به آنها دقیقا عمل کنید، امید داریم که إن شاء الله موثر واقع شود:
روایتی را از قول امیرالمومنین (ع) شنیدم که می فرمایند : شخص ، مزه ایمان را نمی چشد مگر آنکه دروغ گفتن را حتی به صورت شوخی ترک کند، حال سوال بنده این است که: اگر مطلبی را که حقیقت ندارد به صورت شوخی به طرف مقابل بگوئیم ، در حالی که او می داند که حقیقت ندارد و صرفا جهت شوخی و مزاح باشد مانند اینکه بگوییم ( من خودم شش قرن پیش همسایه حافظ شیرازی بودم )، آیا حرام است؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- آن چه در روایات بیان شده حرام بودن شوخی دروغ نیست بلکه گفته شده که شوخی دروغ موجب می شود که بنده طعم ایمان را نچشد .
2- البته از مجموع روایاتی که در مورد لزوم اجتناب از شوخی حرام است برخی علما حرمت آن را استفاده کرده اند .
2- ایمان وقتی به حد نصاب و کمال می رسد انسان شیرینی و لذت آن را می چشد و شوخی دروغ طبق گفته روایات موجب می شود که ایمان به حد نصاب رشد و کمال خود نرسد و انسان گوارایی و طعم شیرین ایمان و ثمره و میوه ایمان را نچشد .
3- بنا بر این لحن و رویکرد این روایت بیان حرمت شوخی دروغ نیست ولی برای مومن شایسته است این کار انجام نشود.
4- فلسفه نهی از دروغ یه شکل شوخی آن است که دروغ گفتن به شوخی، کم کم انسان را بر دروغ جدی جرأت می دهد و قبح و زشتی دروغ را در نزد او تضعیف کرده و یا از بین می برد و دروغ گفتن برای او اسان و راحت می شود و با نهی از شوخی دروغ نسبت به رسیدن انسان به این مرحله پیشگیری شده است .
جوان و دانشجویی با دغدغه مسائل عقیدتی و سیاسی، طوری که اگر شبهه ای به ذهنم خطور کند سعی می کنم از سایتهای مرتبط بپرسم و به جواب آن برسم. حالا سوال بنده این است با توجه به گرفتاریهای درسی و کاری و ... بهتر است بیشتر به مطالعه بپردازم و معرفت دینی و اعتقادی خود را ارتقا دهم یا اینکه بیشتر وقت خالی خود را به انجام اعمال مستحبی همچون قرائت قرآن و زیارت عاشورا و ادعیه دیگر بپردازم؟ یعنی اگر قرار باشد بین این دو کار مهم جمع کنیم، بطوری که به یکی از این دو کار بیشتر بپردازیم از منظر دین و روایات کدام یکی بر دیگری ارجح است؟
وظیفه هر مسلمانى است که نسبت به اصول دین خود آگاهى کاملى داشته باشد و حتى المقدور نسبت به پرسشها و شبهاتى که درباره دین مطرح مى شود پاسخگو باشد. از اینکه می بینیم شما دوست عزیز به این وظیفه خود آگاهی کامل دارید بسیار خوشحالیم و از خداوند منّان برایتان طلب عافیت می کنیم.
«اهمیّت علم آموزی»
در تعلیمات و آموزه های دین اسلام هیچ چیز مذموم تر و بدتر از جهل و نادانی نیست. و لذا اسلام کسب علم را برای همه افراد جامعه تا جای ممکن ضروری و واجب فرض کرده است، حتی اگر لازم باشد برای این موضوع به خارج از مرزها سفر شود (1).
قرائت قرآن، ادعیه و زیارات معصومین (ع) در صورتی تأثیر عمیق خود را بر جان انسان می گذارند که با تأمل و تعمق همراه باشند. و این حاصل نمی شود مگر با تعقل و تفکر در آنها. امیر مؤمنان علی (ع) در این باره می فرمایند: هیچ خیر و سودی در قرائتی که بدون تدبر باشد نیست و هیچ خیر و سودی در عبادتی که خالی از تفکر باشد وجود ندارد (2). و تمام اینها (تعقل و تفکر) به میزان علم و دانایی انسان بر می گردد که هر چه میزان علم و دانایی او بیشتر باشد، تعقل و تفکرش از مرتبه و کیفیت بالاتری برخوردار است که ثمره این تعقل و تفکر افزایش معرفت و شناخت نسبت به خداوند تبارک و تعالی است. امام صادق (ع) از قول پدر بزرگوارشان علی (ع) نیز چنین فرمودند: همانطور که انسان در تاریکی و ظلمت از نور چراغ برای پیدا کردن راه و مقصود خود استفاده می کند (و جانش را نجات می دهد)، تفکر نیز وسیله ای است که انسان به سبب آن (مسیر بندگی اش را می یابد) و باعث زنده ماندن جانش می شود (3).
به نظر شما این که خواهران زینب وای میسن سره چهاره ها و به زور میخوان حجابمان را رعایت کنیم درسته؟ آیا این درسته که عده ای را وارد خودرو کرده به آن ها کتک زده بخاطر حجاب؟ این کارها باعث میشه انسان بیشتر از اسلام و از خدا زده بشه مثلا من 25 سالمه تا الان نه نماز خوندم نه روزه گرفتم چون از اسلام زده شدم همش به زور این را بکن اون را نکن؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- در برخورد ماموران با موضوع بد حجابی بنا بر ارشاد و هدایت و برخورد نرم و مهربانانه است و برخورد خشن موردی و نسبت به برخورد های مناسب و هدایتگرانه اندک و نادر است .
2- همان طوری که برخورد نامناسب با مساله حجاب نادرست است رعیت نکردن حجاب و جریحه دار کردن عفت عمومی و امنیت روانی جامعه و ترویج خواسته یا ناخواسته فساد و بی حیایی و زمینه سازی برای آلودگی و هرزگی در جامعه نیز نادرست و مجرمانه است .
3- شما که به قول خودتان از ابتدا تا به حال اهل نماز و روزه نبوده اید نمی توانید این مساله را معلول اجبار و زور بدانید, زیرا عامل اصلی در این میان عنصر عدم آگاهی از دین و اسلام و فلسفه احکام و دستورات نورانی آن است و نیز رشد و نمو در خانواده ای که یا خود با دین آشنا نبوده و اهل دین و تدین نبوده اند و یا دینداری انها تقلیدی و سطحی و بدون باور عمیق و خردمندانه بوده و مبتنی بر اساس مطالعه و اندیشه و تامل نبوده است در این محرومیت شما سهیم و دخیل بوده است .
فحش های بد دادن به کسی طوری که حقش نباشه و در جواب چیزی نگه ولی دلش بشکنه آیا حقو الناس محسوب می شه؟ مسخره کردن چطور حق الناسه؟
یکی از ناپسندترین کارهای آدمی، دهان به دشنام گشودن است. ناسزاگویی امری است که نه تنها در بین ادیان آسمانی نکوهش شده بلکه جامعه بشری نیز این کار را مذموم شمرده و از فرد بد زبان بی زار است.
انسان های فرهیخته ای که مراتبی از مقام انسانیت را طّی کرده اند. به هیچ وجه زبان را آلوده به این گناه زشت نمی نمایند و الگویی در این زمینه می باشند. یکی از معاصران امام حسن مجتبی علیه السّلام می گوید: تنها امام حسن علیه السّلام بود که تا وقتی با من صحبت می کرد دوست نداشتم ساکت شود و هیچگاه از ایشان کلمه ای فحش نشنیدم.1
این کار زمانی زشت تر و ناپسندتر می گردد که به کسی که حقش نباشد این الفاظ رکیک گفته شود و قطعاً کیفر این گناه نیز مضاعف می شود و مسلماً جزء حق الناس است. و لازم است تا از آن شخصی که این ستم در موردش روا داشته شده، طلب حلالّیت شود و او راضی گردد و الّا این عمل باقی خواهد ماند تا در پای میزان الهی در قیامت کبری تصفیه گردد و حتماً این تسویه حساب در دنیا راحتر از آخرت خواهد بود. مرحوم دیلمی می فرماید: ( و اگر توبه از ریختن آبروی دیگران است یا اینکه کسی را فحش و دشنام داده ای یا تهمت زده باشی و سخن چینی کرده باشی، واجب است آنها را راضی نمایی و تهمت زده را از اتهام بیرون آوری به هر نحوی که می شود.)2
در سؤال جنابعالی به مطلبی اشاره شده است که شخصی را فحش بدهند ولی در جواب چیزی نگوید و دلش بشکند، این سکوت می تواند عقوبت سریع و سنگینی را برای دشنام دهنده به همراه بیاورد. زیرا او از حق خود گذشته است ولی ممکن است خداوند متعال که مسلّط بر همه امور این هستی است، این بدزبان ظالم را به واسطه جرمش، مجازات دنیایی نماید. و همچنین «آه» یک انسان مظلوم گاهی می تواند دودمانی را بر باد دهد.
تفاوت بین جدل و بحث چیست و چرا از این نهی شده است و به آن تشویق شده است؟
قران کریم کتاب هدایت ماست و در ان دستورات زیادی برای رشد و تعالی همه جانبه ما وجود دارد. از جمله این تعلیمات ، دستوراتی در آخر سوره نحل است که در ان به روش صحیح بحث و برخورد منطقی با مخالفان میپردازد.
در آیه 125 سوره نحل میفرماید: ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین. «(مردم را) به سوى راه پروردگارت با منطقى حکیمانه و ادلّه قانعکننده و با پندى نیک و بیدارىبخش و عبرتآموز دعوت کن و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه محاجّه و مجادله نما. (این وظیفه تو، و اما آنها) البته پروردگارت خود داناتر است به کسى که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایتیافتگان»
در این ایه سه دستور اخلاقی در چگونگی بحث بیان میکند که در تفسیر نمونه(ج11، ص455-457) آن را چنین توضیح میدهد:
1- به وسیله حکمت به سوى راه پروردگارت دعوت کن (ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ).
«حکمت» به معنى علم و دانش و منطق و استدلال است، و در اصل به معنى منع آمده و از آنجا که علم و دانش و منطق و استدلال مانع از فساد و انحراف است به آن حکمت گفته شده، و به هر حال نخستین گام در دعوت به سوى حق استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت در آوردن آن و بیدار ساختن عقلهاى خفته نخستین گام محسوب مىشود.
یک برنامه اخلاقی مرحمت بفرمایید؟
از آنجا که انسان از دو بعد جسمی و روحی تشکیل شده و دارای نیازها و امیال متعدد مادی و معنوی است،برنامه ریزی ما هم باید جوابگوی این نیازها باشد.
نامه ریزی غالباً به صورت شخصی است چون هر فردی در هر زمانی نیازهای خاصی دارد.حتی برنامه جوان ، میانسال و پیر،با هم تفاوت دارند.با این حال کلیاتی وجود دارد که هر فرد مؤمنی باید در برنامه خود آن را بگنجاند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:انسان با ایمان، شبانه روز خود را سه بخش می کند، در بخشی به امور معنوی و عبادت خدا می پردازد، در بخشی به امور معیشتی همت می گمارد و در بخشی هم به استراحت و لذت مجاز و دلپسند خود روی می آورد. (نهج البلاغه حکمت 390)
این سخن حضرت ناظر به ابعاد مختلف وجودی انسان بوده و چارت کلی برنامه را مشخص می سازد.
بخش اول : امور معنوی و عبادی (خودسازی)
چه کار کنم محبت من به دیگران خدایی و آخرتی بشود؟ چه کار کنم به دیگران محبت کنم و قلبشان را به دست بیارم؟
محبّت در راه خدا و برای خدا، پاکترین و پر ارزشترین محبّتها است. و رسیدن به این درجه محبت از توفیقات بندگان خداجو می باشد. زیرا اینان به دنبال آن هستند که تمام جنبه ها و جلوه های زندگیشان رنگ و بوی الهی بگیرد. امام صادق علیه السّلام درکلامی نورانی می فرمایند: به راستی که از محکمترین رشته و ریسمان های ایمان اینست که محبت تو، بغض تو، عطا و بخشش و منع تو در راه خدا باشد پس اضافه کردند: دوست دشمن خدا، دشمن خداست.
این مسأله آنقدر اهمیت دارد که حتی ریشه ایمان را نیز، در حبّ و بغض دانسته اند. امام صادق علیه السّلام فرموده اند: آیا ایمان جز حبّ و بغض است؟ پس این آیه را تلاوت فرمودند که (حبّب الیکم الایمان)(حجرات 7)یعنی(ایمان را برای شما دوست داشتنی قرار داد)
پاره ای از روایات در بیان فضیلت کسانی که یکدیگر را در راه خداوند دوست می دارند وارد شده است که آنها در سایه عرش الهی جای دارند و تمام ملائک مقرّب و اولیاء الهی به مکان و منزلت اینان غبطه می خورند و آنها بدون حساب به سوی بهشت می روند و در قیامت به ایشان جیران الله یعنی همسایگان خدا گفته می شود1.
بخل به چه معناست؟ آیا شامل معنویات نیز می شود؟
پرسشگر گرامی؛ در معراج السعاده آمده: بخل عبارت از«امساک کردن در مقامی که باید بذل می کرد و ندهد آنچه که باید می داد.» (معراج السعاده، ص322) صفت بخل ثمره محبت دنیاست. درباب مذمت بخل در احادیث اسلامی، روایات تکان دهنده ای دیده می شود.
- امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه حکمت 126 می فرماید:«عجبت للبخیل ان یستعجل الفقر الذی منه هرب و یفوته الغنی الذی ایاه طلب؛ فیعیش فی الدنیا عیش الفقراء، و یحاسب فی الآخرة حساب الاغنیاء ؛ در شگفتم از بخیل که شتابان در طلب فقری است که از آن می گریزد، و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند پس در دنیا مانند بینوایان زندگی می کند، و در آخرت مانند توانگران حساب پس می دهد.»
- امام علی (علیه السلام) می فرماید:«البخل جامع لمساوئ العیوب وهو زمام یقاد به إلی کل سوء؛ بخل ورزیدن کانون تمام عیبهاست و افساری است که (بخیل) به وسیله آن به سوی هر بدی کشانده می شود» (نهج البلاغه، حکمت 378)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید