بازدید امروز : 87
بازدید دیروز : 62
عرفان چیست؟ مراحل رسیدن به خدا؟ ما هم می توانیم عارف شویم؟
عرفان، راه نظری و عملی معرفت و وصول به خداوند است. عارف کسی است که از چنین معرفتی برخوردار است و به قرب الهی رسیده است. فرق عارف و غیر عارف در زندگی همراه با ریاضت و سختی است. انسان های معمولی حاضر نیستند در راه رسیدن به خداوند سختی بکشند و تحمل ریاضت کنند و خیلی که تلاش می کنند، انجام برخی وظایف شرعی است؛ ولی سالک و عارف، کارش سختی کشیدن و تحمل ریاضت های شرعی آنهم از روی عشق برای رسیدن و فانی شدن در خدای متعال است.
عرفان دو نوع است؛ نظرى و عملى.
عرفان نظری یعنی انسان به این باور عمیق و یقینی برسد که همه عالم مظاهر خداوند هستند و در کل هستی جز او کسی نیست و خدای متعال است که تمام هستی را پر کرده است. خالق و مدیر و رازق و مبدا تمام موجودات او است و لیس فی الدار غیره دیار. این همان توحید نظری است که موضوع کتاب های عرفان نظری می باشد.
عرفان عملی یعنی انسان بتواند از خودش بگذرد و فانی در خدا و اراده خدا و خواست خدا شود. از خود بگذر به حق رسیدی. و این از خود گذشتن و فراموش کردن خواسته های خود گردنه راه خدا و توحید عملی است. در این وادی خودپرستی ما است که مانع عرفان و خداپرستی توحیدی می شود و تا انسان نتواند از روی خودش عبور کند به مشاهده جمال محبوب نمی نیشیند و موحد نخواهد بود.
بله این راه اگر چه دشوار است، اما برای همگان رفتنی است و تمام انبیای الهی آمده اند تا به انسان همین را بگویند و به او این راه را بیاموزند و این مسیر را رفتنی کنند.
معرفت نفس که راه معرفت رب است - من عرف نفسه فقد عرف ربه - هم به همین معنا است اگر خود را شناختی که تو نیستی و هر چه هست خدا است و توانستی از خود عبور کنی خدا را شناخته ای و دانسته ای که تو فقط مظهری از مظاهر او هستی و تو نیستی و فقط او هست پس نباید از خودت خواسته ای داشته باشی و خودت را مطرح کنی و دنبال خودت باشی، بلکه باید دائم دنبال خواسته خدا باشی و خدا را مطرح کنی و دنبال خدا باشی. این می شود ایمان و عرفان و خودسازی دینی و راهی جز این نیست. این می شود راهبرد دین اسلام برای انسان. البته این الگو در جامعه هم باید پیاده شود و اهداف و اراده اجتماعی انسان نیز باید در این مسیر باشد.
تعریف اخلاق و عرفان و تفاوت انها؟
از این که با ما در ارتباط هستید خدا را شاکریم و امیدواریم وجود خود را مزین به اخلاق والا کنیم و خود را فانی در خدا کنیم.
«اخلاق»
پیش از آن که اخلاق را تعریف کنیم ، لازم است به 2 نکته که در حقیقت اخلاق و تعریف آن موثر است ، اشاره کنیم:
1- فلاسفه گفته اند از کیفیات نفسانی، آنچه سریع الزوال و زودگذر باشد آن را حال و آنچه ثابت و مستمر بوده، به طوری که به عنوان طبیعت ثانویه او به حساب آید، آن را ملکه گویند. پس ملکه، کیفیتی از کیفیات نفسانی است راسخ در نفس است.
2-انسان در کارهایی که با اراده و اختیار خود انجام می دهد، غالبا محتاج به تدبر و تفکر است، یعنی هر کاری که بخواهد انجام دهد ابتدا خود آن کار را سپس منافع و ضرر و خیر و شری که بر آن مترتب است، تصور می کند.
پس از تصدیق به منافع و این که انجام آن کار برای او مفید است نسبت به آن میل و شوق پیدا می کند و پس از گذراندن این مراحل تصمیم بر انجام آن می گیرد یا در صورت تصدیق به ضرر و این که آن کار برای او ضرر و شر است ، از انجام آن خودداری می کند.
ولی در بعضی کارها، انسان بر اثر ممارست و تمرین و پی درپی انجام دادن، نیاز به تامل و تفکر ندارد، بلکه خودکار عمل می کند، همانند شخص بخشنده در بخشش و کمک به مستمندان، یا فرد شجاع در رفتن، به میدان نبرد و حمله به دشمن.
معیار ارزیابی آموزه های عرفانی چیست؟
آموزه های بزرگان و عرفایی که تحصیلات علمی ندارد با چهار معیار اصلی قابل ارزیابی می باشد که در صورت همخوانی آموزه ها با این معیارها می توان به آنها اطمینان کرد و در صورت عدم همخوانی با آموزه ها باید آنها را کنار گذاشت.
معیار اول: قرآن کریم به عنوان کاملترین کتاب آسمانی و کتاب قانون مسلمانان یکی از بهترین معیارهایی است که می توان آموزه های عرفانی را با آن سنجید لذا اگر دستورات و آموزه های عرفانی با دستورات و آموزه های قرآنی همخوانی داشته باشد به طور مسلم می توان به آن اطمینان نمود .
معیار دوم: روایات معصومین علیهم السلام پیامبر گرامی اسلام - که خود برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شده بود - به همراه ائمه معصومین علیهم السلام روایات متعددی را درباره نحوه به کمال رسیدن انسان مطرح نموده اند که همین روایات از مهمترین معیارهای ارزیابی آموزه های عرفانی می باشد . از همین رو در صورت عدم تطبیق آموزه های عرفانی با آنچه که معصومین علیهم السلام دستور فرموده اند بطور واضح دستورات معصومین علیهم السلام مقدم می باشد.
معیار سوم: سیره عملی معصومین علیهم السلام علاوه بر روایات متعدد ؛ سیره عملی معصومین علیهم السلام نیز به عنوان انسان کامل و عارفان واقعی پیش روی ما قرار دارد لذا اگر دستورالعمل عارفی با سیره عملی معصومین علیهم السلام نیز مطابقت نداشته باشد بیانگر آن است که نمی توان به آن اطمینان نمود.
معیار چهارم: احکام شرعی حد و مرز آنچه خداوند متعال و معصومین علیهم السلام برای رشد و تعالی انسان قرار داده اند بصورت احکام واجب ، حرام ، مستحب و مکروه توسط مراجع تقلید استخراج گردیده و در اختیار ما قرار داده شده است از این رو اگر دستورالعملی و آموزه ای مخالف با احکام شرعی باشد مسلما قابل اطمینان نخواهد بود .
در پایان این نکته را نیز باید یادآوری نمائیم که با این معیارها نه تنها می توان آموزه های عارفان حقیقی همچون رجبعلی خیاط را ارزیابی نمود بلکه باید برای تمامی کسانی که ادعای عرفان می نمایند این معیارها را به کار برد ؛ به ویژه در دوران کنونی که عرفان های کاذب در جامعه گسترش بیشتری یافته است .
در مورد عرفان پائولو کوئیلو و آموزه های باطل آن اطلاعاتی می خواهم؟
انسان برای رفع تشنگی و بقای حیاتش به دنبال آب می رود. بشر امروز فراموش کرده است که روح او نیز نیاز به آب دارد. این تشنگی اکنون در غرب بیشتر محسوس شده است، چرا که انسان غربی دین را به کناری نهاد، و خود را وقف زندگی مکانیکی نموده است.
کسانی که می خواهند دین به کناری نهاده شود، تا از یاد و خاطره ی مردم فراموش گردد، غافل از این هستند که با بحران هویت و انسانیت روبرو خواهند شد. برای رفع این بحران معنویت و تشنگی باید فکری می شد؟! باید سرابی به نمایش در می آمد تا مردم را مدتی بدان سرگرم نمایند. یکی از همین سراب ها داستان سرائی های پائولو کوئیلو است.
پائولو کوئیلوی خود با بحران معنوی بر خورد کرده، و با آن دست و پنجه نرم نموده است. پاسخی مناسبی که او برای بحران در نظر گرفت، رجوع به مواد مخدر، سحر، جادو و مشروبات الکلی بود.
منظور از دل شکسته در عشق و عرفان چیست؟
چند ازاین الفاظ و اضمار و مجاز سوز خواهم سوز. با این سوز ساز هر آن دل را که سوزى نیست دل نیست. دل بىسوز غیر از آب و گل نیست.
«دل»
دست بگشاد و کنارانش گرفت--- همچو عشق اندر دل و جانش گرفت
دست و پیشانیش بوسیدن گرفت---وز مقام و راه پرسیدن گرفت
در ابتدا لازم می نماید پیرامون دل یا همان قلب مطالبی را بیان کنیم. حقیقت آدمی به قلب و دل وابسته است. دل محل و تجلی گاه ایمان، یقین، توکل، شهود اسماء و صفات 1 الهی می باشد. بنابراین کسی که از دل آگاه تر، زنده تر، لطیف تر و صاف تر برخوردار است با خدای خویش آشناتر خواهد بود. دل دو نوع کارکرد دارد: فهم و درک، احساسات و عواطف. البته در قرآن بیشترین کارکرد قلب به احساسات نسبت داده شده است«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛مؤمنان، تنها کسانى هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد». 2
می خواستم راجع به خطرهای راه عرفان بیشتر بدانم.در حقیقت چند وقتی هست که با فردی که خود راه عرفان طی می کند اشنا شده ام(البته عرفان اسلامی) و این دغدغه در من به وجود امده که آیا برای داشتن خدا حتما باید راه عرفان را طی کرد؟ دکتر چمران و یا خیلی از شهیدان عرفان نخوانده اند! یعنی انها خدا را نداشته اند؟یا اگر راه عرفان را می رفتند به درجات بالاتری می رسیدند؟ و باز از این می ترسم که نا خواسته دچار گمراهی شوم؟این احتمال وجود دارد که از اول حرفشان از اسلام و قرآن و امامان باشد ولی وقتی که جذب شدیم چیزی دیگر رابه ما القا کنند! ولی ما چگونه برای رفتن راه عرفان به افراد اعتماد کنیم!یا چگونه این راه را بدون استاد طی کنیم!؟ و از طرفی اگر راه عرفان را نروم نتوانم از عمرم به درستی استفاده کنم! لطفا مرا راهنمایی کنید؟
قبل از بیان آفات در مورد ثمرات عرفان باید گفت عرفانی که در قالب بندگی خداوند متعال جلوه گر شود ثمرات زیادی دارد، که مهمترین آنها همانا وصول به وحدت و شهود حقیقت و تحقق در ولایت و خلافت حق و یقین قلبی و آرامش مثال زدنی عارف و در نهایت قُرب خداوند متعال است . عرفان ناب اسلامی و توحیدی آفتی ندارد، بنابراین اگر از آفات عرفان سخن گفته می شود بیشتر مربوط به دخالت گروه های عرفان نما و انحرافات فرقه ای است که در این زمینه وجود دارد و یا افراط گرایی افراد است.
«دغدغه»
دغدغه شما نسبت به عرفان و اینکه راه سعادت خود را معرفت خداوند می دانید و همچنین دل نگرانی شما نسبت به آفات عرفان، بسیار زیبا و بجا است. عرفان به معنی «شناخت» است. اما این سوال مطرح است که آیا برای حرکت به سمت خدا، شناخت خدا و راه خدا لازم است یا نه؟ حتماً خواهید گفت بله. ما هم با شما هم عقیده هستیم، منتهی شناخت را از چه راهی و از چه کسی باید بیاموریم؟ ادامه مطلب...
من دانشجوی ادیان وعرفان هستم چند سوال داشتم: فقهای متشرع در چه مواردی به عرفا خرده می گیرند؟ و آیا این مخالفت ها از نظر اسلام صحیح است؟
مخالفت علمای شیعه با تصوف را می توان در دو جنبة کلّی علل دینی و علل سیاسی – اجتماعی، تقسیم نمود، که به توضیح هر یک به اختصار می پردازیم
* علل دینی:
علل مخالفت های دینی با تصوف ،در دو محور بدعت ها و انحرافات عملی و انحرافات نظری، خلاصه میشود:
الف: بدعت ها و انحرافات عملی:
1) شریعت گریزی: برخی از جهلة صوفیه، معتقد بودند که تقید به احکام شریعت، وظیفه عوام است و حال خواص و اهل حقیقت، عالی تر از آن است که به رسوم ظاهر، مقید شوند. شریعت گریزی در تصوف به صورت های مختلفی، ظهور و بروز داشته است از جمله ادامه مطلب...
چه کار کنم تا مانند حضرت علامه حسن زاده آملی(حفظه الله) شوم؟
از اینکه شما دانشجوی عزیز تصمیم به خود سازی گرفته اید و در مسیر سیر و سلوک الی الله حرکت می نمائید خوشحالیم و امید واریم که خداوند متعال شما را در این مسیر یاری نموده تا به معرفت حقیقی نائل گردید .
رمز موفقیت عرفای بزرگی همچون آیت الله قاضی طباطبایی ، مقدس اردبیلی ، بهجت و حسن زاده آملی که توانسته اند به جایگاه بلند عرفانی نائل گردند عمل نمودن به دستورات قرآن و اهل بیت ( علیهم السلام ) می باشد .ادامه مطلب...
چرا خدا را عالم می گویند ولی عارف نمی خوانند؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- راغب اصفهانی درکتاب مفردات در مورد تفاوت میان علم و معرفت چنین می گوید :
المعرفة والعرفان إدراک الشیء بتفکر وتدبر لأثره، وهو أخص من العلم، ویضاده الإنکار، ویقال: فلان یعرف الله ولا یقال: یعلم الله متعدیا إلى مفعول واحد، لما کان معرفة البشر لله هی بتدبر آثاره دون إدراک ذاته، ویقال: الله یعلم کذا، ولا یقال: یعرف کذا، لما کانت المعرفة تستعمل فی العلم القاصر المتوصل به بتفکر.
یعنی معرفت و عرفان درک و شناختن شىء است با تفکّر و تدبر در اثر آن و آن از علم اخص است ...گویند «فلان یعرف اللّه» نگویند «یعلم اللّه» ... که معرفت بشر به خدا با تفکّر در آثار اوست نه با ادراک ذاتش و گویند: «اللّه یعلم کذا» نگویند:«یعرف کذا» زیرا که معرفت از علم قاصر است و در حاصل از تفکّر استعمال می شود. ادامه مطلب...
با توجه به بازگشت انسان به ایمان در قرن حاضر، دشمنان دین سعی در اغفال جوانان به شیوه های مختلف از جمله ایجاد «عرفان های کاذب» می پردازند. خواهشمند است در مورد این «عرفان ها» و «راه های مقابله با آنها» مطالبی را مبذول فرمایید؟
در دو قسمت به جواب سوال شما می پردازیم: الف. شناخت عرفانهای جدید ب. شناخت عرفان اسلامی .
«عرفان های نوظهور» ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید