بازدید امروز : 149
بازدید دیروز : 549
سوال: من یه دختر 24 ساله هستم. توبه کردم از گناهایی که قبلا مرتکب شدم و تمام سعیم هم برای گناه نکردن و نزدیکی به خدا و ائمه انجام میدم. من به خداوند حریص شدم یعنی سیراب نمیشم و هی در تلاشم که بیشتر به خدا نزدیک شم و بیشتر خدا رو مال خودم کنم چون از 23 سال غفلتم پشیمونم و به افرادی که از من سناً کوچیکترن ولی به خدا نزدیکن و مذهبین حسودیم میشه که چرا من این همه سالو از دست دادم. حریص شدم به دین و خدا عین کسی که به مال و پول حریصه. کاملاَ درک میکنم که تو وجودم انقلاب شده ولی باز راضی نیستم از خودم، حس میکنم به خدا اونقدری نزدیک نشدم هنوز فاصله دارم. این منو زجر میده و عین یه آدمی که حرص مال داره و آرامش نداره، آرامش از منم سلب شده.
یه مشکل دیگه هم که دارم و واقعاً دوست دارم حل شه. بی احترامیم به پدر و مادرمه. یعنی خیلی زود از کوره در میرم و اونموقع که کار از کار گذشته ناراحت از رفتارم هستم. و اونروز از نظر من تباه شده و انگار هیچ کار خوبی نکردم. لطفاً کمکم کنید. خیلی به کمکتون نیاز دارم.
پاسخ: بیداری و تنبه شما نسبت به دوری از گناهان و رو آوردن به بندگی و اطاعت خداوند, نعمت بزرگی است که باید قدردان آن باشید و تداوم آن را از خداوند در خواست نمایید.
این حس نارضایتی که سبب تلاش برای دستیابی به مقاماتی برتر شود, یک ویژگی مثبت است؛ چون اگر کسی از اعمال خود رضایت کامل داشته باشد همواره در همان سطح, متوقف خواهد شد. لذا از آثار مثبت و خوب راضی نشدن, حرکت و تلاش است.
اما در مورد قرب به خدا و اطاعت و عشق به او, عجله کردن کاری نادرست است. در مسیر بندگی خدا باید به تدریج و مرحله به مرحله گام برداشت و منازل قرب به حق را کم کم پیمود. این راه نورانی را باید به طور مستمر و با درایت و بصیرت طی نمود و عجله کردن و بی تابی, موجب خسته شدن و گاهی موجب گم کردن مسیر می شود.
از الطاف الهی به شما دوست عزیز این است که به خوبی دریافته اید که راه نزدیکی به خدای سبحان در گناه نکردن است. حقیقتا ًترک گناه مهم ترین عامل قرب به پروردگار است. با دقت در آیات و روایات در می یابیم که پرهیزکارترین افراد کسانی هستند که از محرمات اجتناب می کنند.
حضرت آیة الله بحجت ( رحمة الله علیه ) در پاسخ شخصی که راه قرب به خدای متعال را سؤال می کند می فرمایند : چنانچه طالب حق, صادق باشد ترک معصیت کافی و وافی است برای تمام عمر, اگر چه هزار سال باشد. (1)
غبطه خوردن به افرادی که از نظر معنوی بالاترند, نشانه داشتن ایمان و میل و گرایش به تقوا است. غبطه خوردن و سوز درونی که سبب حرکت شود بسیار خوب است. مطمئن باشید خدای سبحان وقتی بنده اش را ببیند که این چنین از درون می سوزد و از روی صداقت, طالب رسیدن به او است, یقینا ً موانع را از جلو راهش بر می دارد و او را در طی مراحل قرب, یاری خواهد کرد.
مهم این است که ثابت کنیم اهل تلاشیم و در این راه قدری استقامت ورزیده و اخلاص در عمل داشته باشیم؛ آن گاه خدای رحمان به صورت ویژه یاری خود را خواهد رساند. و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش کنند آنها را هدایت می کنیم.
اما نباید از این نکته غفلت ورزید که غبطه خوردن تا زمانی پسندیده است که به مرز نا امیدی نرسد. وقتی شیطان در بدام انداختن بنده, از طریق گناه موفق نشد از راه دیگری وارد میدان می شود. مثلا همواره انسان را وسوسه می کند که : تو دیگر وقت نداری, بندگان مومن را ببین که با سنین کم, چه همتی دارند؟ و تو هرگز نمی توانی به آنها برسی و ... در اینجا باید به شیطان خطاب کرد : خدایی دارم که یبدل الله سیئاتهم حسنات است. خدایی دارم که یحب التوابین است. خدای مهربانی می شناسم که جبار ( بسیار جبران کننده ) است.
بنابر این همواره بوسیله این تلقینات با شیطان و هوای نفس مخالفت کن و هیچ گاه از رحمت حضرت حق نا امید مباش که نا امیدی خود از بزرگترین گناهان است و لا تیأ سوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون
البته این گفته ها به این معنا نیست که شما ناامیدید؛ بلکه منظور این است که عدم رضایت توأم با زجر و بی قراری, ممکن است کم کم به ناامیدی و ترک اعمال بیانجامد. مولا امیر المؤمنین ( علیه السلام ) تعبیر بسیار زیبا و امیدوار کننده ای دارند که می فرمایند : اذا لم یکن ما ترید فلا تبل ما کنت اگر به آنچه که می خواستی نرسیدی, از آنچه هستی نگران نباش (2)
به بیان دیگر از هر جا که متوجه شدی مسیر اشتباه است از همان جا کارت را اصلاح کن و در حد توانت تلاش کن و به خدای مهربان امیدوار باش.
خدای سبحان در توبه را باز نگذاشته در حالی که بخواهد انسان را از مغفرت خویش محروم کند و لا لیفتح لعبد باب التوبه و یغلق عنه باب المغفرة (3) اگر انسان خالصانه و صادقانه قدم در راه گذاشت و تلاش کرد و توبه ای متناسب با اعمال گذشته اش انجام داد, خدای رحمان هم از در رحمت با او رفتار خواهد نمود.
شما در سؤالتان به این اشاره کرده اید که احساس می کنید که با خدا فاصله دارید و این گونه برداشت می شود که علی رغم تلاشی که دارید دنبال راهکارهای دیگری برای نزدیکتر شدن به خدای سبحان هستید, رعایت چند نکته, نقش اساسی و کلیدی در قرب به حضرت حق تعالی دارد :
1 – انجام واجبات و ترک محرمات
خداوند متعال می فرماید : هیچ چیز بنده ام را به اندازه ی واجبات به من نزدیک نمی کند و با انجام آن بنده ام آنقدر به من نزدیک می شود که من دوستش دارم ... (4)
انسان به هر میزان در اجتناب از معاصی و انجام واجبات کوشا باشد به معبودش نزدیکتر خواهد شد.
2 – توسل به اهل بیت ( علیهم السلام )
اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری از کانال آنها به بندگان می رسد. آنها باب الله هستند؛ یعنی راه رسیدن به قرب حق تعالی از طریق آنها حاصل می شود. بنابراین با تمام وجود به آن ذوات نورانی بویژه امام عصر ( علیه السلام ) توسل جویید و از آنها کمک بخواهید.
3 – ارتباط عمیق با قرآن
قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است تا بندگان, با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده, به خدای مهربان برسند. بنابراین سعی کن حداقل روزی 50 آیه را با دقت در معانی و تدبر بخوانی .
4 – تلاش علمی و معرفتی
علم و معرفت, چراغ راهی است که جوینده ی خدا را راهنمایی کرده و راه حق را از باطل به او می نمایاند. عمل توأم با آگاهی و معرفت, قابل قیاس با عبادت توأم با جهل و نادانی نیست. پس تا می توانی جوانی خود را صرف کسب علم توأم با عمل نما. بویژه مطالعه ی کتابهای شهید مطهری ( رضوان الله تعالی علیه ) در محکم شدن پایه های اعتقادی و مصون ماندن از انحرافات اعتقادی, بسیار مؤثر می باشد.
بحث احترام به والدین :
سریع ترین و کوتاه ترین راه, برای قرب به حضرت حق, احترام به والدین, مخصوصا مادر است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند : الجنة تحت اقدام الامهات بهشت زیر پای مادران است.(5)
خانم زهرا مصطفوی ( دختر امام ) می گوید : امام بارها به من می گفتند : اینکه می گویند بهشت زیر پای مادران است؛ یعنی باید اینقدر جلوی پای مادر صورت به خاک بمالی تا خداوند تو را به بهشت ببرد. (6)
از رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) نقل شده که فرمودند : رضی الرب فی رضی الوالدین و سخط الرب فی سخط الوالدین رضایت خدا در سایه ی رضایت والدین و خشم خدا در سایه ی خشم والدین است. (7)
دخترم ! برای رسیدن به قرب و رضایت حضرت حق, نیازی به پیمودن راههای صعب و دشوارو دور از دسترس نیست. نزدیک ترین, بهترین, سریعترین و سهل الوصول ترین راه قرب به خداوند, اطاعت از پدر و مادر و خدمت به آنهاست. در مقابل هم اگر موجبات خشم و عدم رضایت والدین فراهم شود, حتی بوی بهشت به مشام انسان نخواهد رسید, چه رسد به قرب و مقامات عالیه !
پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ به سؤال ابن مسعود از محبوبترین کارها نزد خدای متعال فرمودند : نماز به وقت. عرض کرد : سپس چه ؟ فرمود : نیکی به پدر و مادر.
خدمت به والدین آنقدر اهمیت دارد که حتی اگر آنها مشرک باشند, باز هم فرزند, حق بی احترامی به آنها را ندارد. امام رضا ( علیه السلام ) فرمود : نیکی ( یا اطاعت ) به پدر و مادر واجب است اگر چه مشرک باشند, ولی در معصیت خالق از آنان نباید اطاعت کرد.
توصیه های لازم در حل این مشکل :
1 – مطالعه ی احادیث وارده و کتابهای تربیتی در خصوص حقوق والدین؛ از جمله : میزان الحکمه/ ج 14 / ص 7079 به بعد . اصول کافی / با ترجمه و شرح فارسی آیت الله محمد باقر کمره ای / ج 3 / باب 69. رساله ی حقوق امام سجاد ( علیه السلام ).
2 – سکوت کردن در هنگام ناراحتی و خشم و وضو گرفتن.
3 – یادآوری زحمات و محبتهای آنها.
4 – تعیین تنبیه شرعی, در هنگام بی احترامی به والدین؛ مثل روزه گرفتن.
5 – کمک گرفتن از خداوند و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) جهت کسب توفیق خدمت به والدین.
6 – ارتباط برقرار کردن با دوستانی که در این امر موفقند و می توانند الگوی عملی مناسبی برای شما باشند.
خلاصه اینکه :
توبه کردن در سنین جوانی, سعی و تلاش در جهت کسب رضای الهی و داشتن عطش برای قرب به خدای تعالی, همگی از الطاف ویژه ی حق جل و علا است که شامل حالت شده است. پس کمر همت را محکم ببند و با خدمتگذاری به پدر و مادرت, شکر نعمتهای الهی را بجا آور تا : شکر نعمت, نعمتت افزون کند.
و جمله ی پایانی اینکه : چه بسا یک دعای خیر پدر و مادر از عمق وجود می تواند صدها مانع را از سر راهت بردارد و در مقابل, کشیدن یک آه از روی ناراحتی, صدها مانع را در جلوی پایت قرار دهد؛ پس خدمتگذار آنان باش تا به خواسته هایت برسی.
پیروز و موفق باشی.
(1) به سوی محبوب
(2) نهج البلاغه / حکمت 69
(3) نهج البلاغه / حکمت 435
(4) صراط سلوک / ص 60
(5) سیری در رساله حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) / ص 205
(6) درسهایی از امام ( رحمة الله علیه ) / رسول سعادتمند
(7) سیری در رساله ی حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) / ص 213
من دختری هستم دانشجوی ورودی88 که از وقتی دنشجو شدم، احساس می کنم خیلی نگاه به نامحرم می کنم و از خدا خیلی دور شدم، چی کار کنم؟
خواهر گرامی علاقه و دغدغه شما برای دوری از گناه و نیفتادن در دام شهوات نشانه ایمان و آگاهی شماست در واقع شما شرایط لازم برای پاکی و طهارت و بنده خوب خدا بودن را دارا هستید . ما نیز به نگرانی شما در این مساله که نشان دهنده عفاف و پاکی تان می باشد ارج می نهیم و امیدواریم بتوانید با اراده ای که دارید ایمان و عمل صالح را با خود همراه نموده و سعادت دنیا و آخرت را برای خویش تضمین نمائید .
ابتدا چند نکته را باید در نظر داشته باشید :
نکته اول : باید بدانید شیطان همان موجود خبیثی است که قسم خورده همه انسان ها را از خدا دور کند. او نقطه ضعف هر کسی را می داند و از همان طریق او را واراد به گناه می کند. نقطه ضعف اصلی جوان, شهوت است. غریزه جنسی گرچه غریزه ای لازم در انسان است که بقای نسل بشر در پرتو آن امکان پذیر می شود, ولی اگر کنترل نشود, می تواند بسیار خطرناک باشد, به طوری که دنیا و آخرت آدمی را برباد دهد.
نکته دوم: غریزه جنسی نعمت است اما در صورت قرار نگرفتن در مسیر صحیح ؛مشکل ساز می شود .
غریزه جنسى و یا هر یک از نیازهای دیگر انسان از خواص طبیعى انسانی می باشند . هر انسانى که از نظر جسمى و روحى سالم باشد ، داراى چنین کششهایى مىباشد و این خود یکى از نعمتهاى خدادادى به بشر است که در صورت فقدان آن، علاوه بر اینکه نسل بشریت از همان ابتدا منقرض می گردید از طرفی دیگر یکی از بهترین لذتهای دنیایی را از دست می داد .
اما این مساله را نیز نباید از نظر دور داشت که بیتردید غریزه جنسی و نیروی شهوت یکی از نیرومندترین غرایز است ، که به محض شروع دوران نوجوانی آرام، آرام تمامی وجود انسان را دربرمیگیرد و بر تمامی رفتار وی اثر میگذارد. بگونه ایکه اگر در مسیر صحیح خود قرار نگیرد افراد را با مشکلات فراوانی مواجه میسازد.
نکته سوم : در فرهنگ اسلامی از چشم به عنوان یکی از بزرگترین نعمتهای الهی یاد شده که انسان در ازاء برخورداری از این نعمت وظایفی را بر عهده دارد .
امام صادق «ع»: بر هر جزئى از اجزاى بدن تو دادن زکاتى در راه خداى بزرگ واجب است، بلکه بر هر تار مویى، بر هر نگاهى، پس زکات چشم، نگریستن براى عبرت گرفتن است، و چشم پوشیدن از نامحرم و هر چه که موجب برانگیخته شدن شهوات می شود (الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص: 413)
نکته چهارم: در چشم پوشی از نگاه حرام تفاوتی میان زن و مرد نیست
خداوند متعال در قرآن کریم قض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و همانگونه که به مردان دستور چشم پوشی از نگاه های حرام را داده ؛ به زنان نیز همین دستور را نیز اعلام نموده است . و به هر دو طرف توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند.
قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ (نور (24)، آیه 30)
و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ...( نور (24)، آیه 31.)پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است.
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است (رساله حضرت امام خمینی (قدس سره)، مسأله 2440،انتشارات اسلامی)
نکته پنجم: بهترین را کنترل غرائز جنسی ازدواج است
واقعیت آن است که از یک سو غریزه جنسی را نمی توان از بین برد و از سوی دیگر ارضای غریزه جنسی نقش اساسی در آرامش روح و روان انسان دارد که اگر این نیازها ارضاء نشوند و به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود ، متوجه راههای انحرافی خواهد شد و به دنبال خود عوارض و ناراحتی های روحی فراوانی را برای اشخاص ایجاد خواهد نمود ، به همین دلیل این غریزه را باید از طریق معقولی اشباع نموده و از آن در مسیر سازندگی و کمال بهرهبرداری کرد .
بهترین راهی که خداوند متعال در برابر انسان قرار داده است ازدواج می باشد .
در مورد ازدواج تمامی مراجع عظام تاکید می کنند که اگر چه اصل ازدواج در اسلام واجب نیست و از مستحبّاتی است که به آن بسیار سفارش شده است؛ ولی اگر کسی به واسطه نداشتن همسر، به حرام و گناه بیفتد، ازدواج بر او واجب میگردد و حق ندارد مجرد بماند.
بنا براین مهمترین توصیه ما به شما جهت جلوگیری از ادامه این روند و نزدیک شدن به خدا این است که شرایط ازدواج خود را تسهیل نموده و در اولین فرصت ازدواج نمائید . (1)
برخی از اقداماتی که می توانید در تسهیل ازدواج خود انجام دهید به شرح ذیل می باشد :
1- اگر مورد مناسبی به خواستگاری شما آمد به دلایل نوعاً غیر موجه و پوچ مثل هنوز زود است، میخواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و... از ازدواج خودداری نکنند .
2- بطور کنایی خانواده را متوجه نمائید که به دلیل تحصیل خواستگاران شما را رد ننمایند
3- از تشریفات غیر ضروری پرهیز نموده و برخی از رسم و رسومات دست و پاگیر را کنار بگذارید.
4- سطح توقعات و انتظارات خود را اعم از نوع شغل و خانه و ماشین و... کاهش دهید.
5- در خصوص مسائل مادی به این نکته توجه داشته باشید که : خداوند در قرآن کریم می فرماید: «کسانی که تنگ دست اند دلهره فقر و مشکلات مادی نداشته باشند زیرا خداوند وعده داده است که از فضل و رحمتش جوانان نیازمند را در امر ازدواج کمک کند.»
6- مهریه ای معقول برای ازدواج خود تعیین نمائید .
7- سعی کنید با کنترل هزینه ها وکمک پدر ومادر ازدواج کنید.
8- می توانید با مراکزی که جهت ازدواج های دانشجویی وجود دارد در این زمینه مشورت نمائید .
9- جهت فراهم شدن شرایط زندگی مشترک ، می توانید دوران تحصیل در دانشگاه را به عنوان دوران عقد قرار داده و پس از پایان تحصیل عروسی نمائید .
اما خواهر گرامی در خصوص آنچه که در پرسش خود مطرح نموده اید باید بگوئیم که :
همانگونه که گفته شد ازدواج بهترین راه در امان ماندن از دام های شیطان در گناهان مربوط به شهوت می باشد اما گاهی اوقات ممکن است برای بعضی از افراد واقعا امکان ازدواج به هیچ وجه فراهم نشود، در این صورت، قرآن کریم دستور به پاکدامنی و عفاف می دهد «ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنهمالله من فضله» (النور : 33 )، و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز گرداند!
همانطور که ملاحظه می کنید خداوند در این آیه، صریحاً دستور به عفاف و خودنگهداری میدهد . ما نیز در راستای فرمایش قرآن کریم جهت حفظ بیشتر عفاف؛ راهکارهایی برای کنترل چشم از نگاه به نا محرم خدمت تان ارائه می نمائیم تا انشاءالله با بکارگیری آن ، علاوه بر اینکه نگرانی تان برطرف شده ؛ شرایط مناسبی جهت نزدیکی بیشتر شما با خداوند متعال نیز فراهم گردد .
راهکار اول : جهت کنترل و کاهش قوای جنسی خودتان برنامه ریزی نمائید .
برخی اقداماتی که موجب کاهش قوای جنسی می شود بدین شرح است :
1- از خوردن مواد غذایى محرک مانند: خرما، پیاز، فلفل، تخممرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب، حتىالمقدور اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا کنید.
2- به منظور تخلیه انرژى زاید بدن به طور منظم و زیاد ورزش کنید.
3- هیچگاه بیکار نباشید، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشید و آن را با مطالعه، ورزش، زیادت عبادت و... پر کنید.
4- هفتهاى یکى دو روز، روزه مستحبى بگیرید و اگر توان آن را ندارید روزه اخلاقى بگیرید؛ یعنى، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش دهید و به حداقل خوراک اکتفا کنید.
5- از فکر و ترسیم صحنههاى محرک در ذهن و خیال خود پرهیز نمائید .
6- به آوازها و موسیقىهاى تحریککننده و مبتذل گوش ندهید.
7- از گفتگو با جنس مخالف تا حد ممکن اجتناب نمائید.
8- دوری از محیطهای آلوده و ناسالم
یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرکهای شهوانی است. لذا از محیط هایی که در آن مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر،وجود دارد دوری نمائید .
9- اجتناب شدید از گفتگوهاى و نشستهاى غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز.
جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بیبند و بار دوست و رفیق هستند، کم کم به انحرافات کشیده میشوند و تحت تأثیر امور شهوانی قرار میگیرند. نفوذپذیری جوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر گروهها است. برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی سعی کنید از دوستیهای آلوده و مشکوک جداً پرهیز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نمایید.
از حضرت امام باقر(عِ اینگونه روایت شده است: «من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ هر کس به سخن گویندهاى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند قطعا بندگى شیطان کرده است»(وسائلالشیعه، چاپ ایران، کتابفروشى اسلامیه، ج 12، ص 236)
10- تنظیم خواب
طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و افکار و اندیشههای شهوانی و تحریکآمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان میآیند. بنابر این تنظیم ساعات خواب و به موقع به رختخواب رفتن برای جوان، ضرورت خاصی مییابد. لازمة این کار این است که او در طول روز مشغول فعالیت بوده و به اندازة کافی کار کرده باشد. و همچنین صبحگاهان به محض اینکه از خواب بیدار شد بیدرنگ از بستر برخیزد. توجه داشته باشید که بامدادان بیدار ماندن در بستر، بسیار زیانبار است، جسم را سست و ناتوان میسازد و وسوسههای شوم در دل فرد ایجاد می کند.
11- اعتدال در خوردن. بىتردید پرخورى و بىنظمى در خوردن شهوت آدمی را تحریک می کند. در حدیثى پیامبر گرامى(ص) پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مىکنند مىفرمایند: و من لم یستطع فلیصم فان الصوم به وجاء ؛ هر کس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگیرد زیرا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مىکند»(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531)
12- اشتغال به سرگرمىهاى مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مىرسد و هم فکر و خیال مصروف چارهسازى در تفریغ آن مىشود و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است. حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضل» مىفرمایند: «... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه...{ ؛ ... و همینگونه انسان اگر بىکار و فارغ باشد، به بیهودگى و سرمستى دچار مىشود و بر اثر آن به مسایلى مبتلا مىشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینى خواهد کرد...» }(بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87)
راهکار دوم : برای اینکه بتوانید بر نگاه خود مسلط باشید ، اراده خود را تقویت کنید .
براى تقویت اراده، راههاى زیادى پیشنهاد شده که از جمله آنها
1- تلقین به خود
شما می توانید، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند: «من به خوبى قادرم این کار حرام را از خود دور کنم، من قادرم». تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبى در تقویت اراده و روحیه دارد.
2- با افراد دارای اراده قوی همنشینی کنید .
با کسانی همنشینی و معاشرت کنید که دارای اراده قوی و نظم در انجام مسئولیت ها و تکالیف خود هستند و از معاشرت با افراد سست اراده و ضعیف الایمان که اهل معصیت اند جدا خودداری کنید.
3- از بیان جمله «نمی توانم» خودداری و بجای آن به خود تلقین کنید که «من به خوبی از عهده این کار بر می آیم».
4- از کارهای کوچک شروع کنید
برای شروع کار و تقویت اراده خود از کارهای کوچک شروع کنید مثلا تصمیم بگیرید صبح ها در یک ساعت معینی از خواب بیدار شوید.
5- هر روز بعد از بیدار شدن از خواب و خواندن نماز صبح تصمیم بگیرید 10 دقیقه قرآن بخوانید.
6- اگر در انجام کارها موفق شدید حتما به خودتان جایزه بدهید و آن را در دفتر کارهای روزانه خود به عنوان یک موفقیت ثبت کنید.
7- بعد از موفقیت در کارهای فوق تصمیم جدیدی اتخاذ کنید مثلا با خود شرط کنید که هر روز 20 دقیقه باید ورزش کنم.
8- در صورت موفقیت در تصمیم جدید یک علامت مثبت دیگر در کارنامه خود ثبت کنید.
9- اگر در تصمیم جدید ناکام شدید علل آن را بررسی کنید در صورت تنبیلی و کاهلی خود را جریمه کنید مثلا یک روز روزه بگیرید.
10- به همین ترتیب هر روز چند کار ارادی برای خود در نظر بگیرید و انجام دهید البته مراقب باشید انتخاب کارها از روی واقع بینی باشد و از تصمیم گیری های بلند پروازانه خودداری کنید و سعی نمائید درجه مشکلی کارها را بتدریج افزایش دهید تا با تحمل نفس شما همخوانی داشته باشد.
12. بعد از این که خود را در انجام برخی از کارهای ایجابی مثل صبح زود بیدار شدن، نماز سر وقت، تلاوت قرآن و ورزش صبحگاهی، موفق شدید برای انجام کارهای سلبی تصمیم بگیرید یعنی تصمیم بگیرید کارهایی که نباید انجام دهید را بتدریج ترک کنید مثلا به عنوان نمونه می خواهید غرایز جنسی خود را مهار کنید. در اینجا باید رفتارهایی که باعث شعله ور شدن شهوات می شود را ترک کنید.
راهکار سوم : از دیگر راههایی که بوسیله آن می توانید نگاه به نامحرم را ترک کنید، این است که ایمان خود را تقویت نمائید .
برخی از اقداماتی که بوسیله آنها می توانید ایمان خود را تقویت نمائید به شرح ذیل می باشد :
1- همیشه خداوند را ناظر اعمال خود بدانید و به این جمله که عالم محضر خدا است اعتقادقلبی و عملی داشته باشید در ایتصورت از وساوس شیطان در امان می ماند .
2- از خداوند وائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید.
اگر جوانی با خلوص نیت و بطور دائمی از خدا بخواهد هنگام هجوم شهوات یاری اش کند, قطعا خداوند در لحظه گناه, ایمان و بصیرت او را افزایش می دهد و تاثیر وسوسه شیطان را در او کم می کند.
3- به انجام واجبات و ترک محرمات اهتمام داشته باشید .
4- ارتباط با دوستان مذهبی و سالم
5- سعی کنید در طول روز با وضو باشید و از نورانیت آن استفاده کنید.
6- هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
7- در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید.
8- در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید.
9- در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
10- اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. قرآن کریم می فرماید: خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
11- مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب دینی و اخلاقی همچون کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را فراموش نکنید.
12- شرکت در مراسم مذهبی مانند دعا، نماز جماعت، مجالس سخنرانی و موعظه و یا ذکر زندگی، سیره، مدح و مصائب اهل بیت(ع)، زیارت اهل بیت(ع) و قرائت قرآن به صورت مداوم در هر روز و مانند آن، نورانیتی را در انسان پدید می آورد، و سبب تقویت اراده و توان او در مقابله با شهوات می گردد.
13- قرآن زیاد بخوانید، خصوصا: الف. سوره ق, آیاتی که مربوط به ویژگیهای انسان و چگونگی فریب دادن شیطان نسبت به انسان. ب. آیات اولیه سوره حج که چگونگی تکوین انسان را توضیح می دهد. دقت در اینکه انسان از چه چیزی به وجد آمده است و در پایان چگونه است و ... ج. و به طور کلی آیاتی از قرآن که در آنها به عذاب الهی و کیفیت آن در قیامت اشاره می کند.
راهکار چهارم : از اقداماتی که زمینه ساز چشم چرانی می باشند پرهیز نمائید .
برخی اقدامات ، زمینه های چشم چرانی را در انسان فراهم می نماید بگونه ایکه تمایل انسان را نسبت به این اقدام بیشتر نموده و نقش تحریک کننده را در وجود انسان ایفا می نماید .
در این قسمت به بخشی از آنها اشاره می نمائیم
1- نگاه کردن به مناظر، فیلمها و تصاویر تحریک کننده .
2- شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى .
3- رفتار ملایمتآمیز (بجای برخورد متکبرانه ) با نامحرم و با نرمى و لینت در کلام با آنها سخن گفتن .
4- عدم رعایت حجاب و پوشش اسلامی از سوی شما .
5- قرار گرفتن با نامحرم و جنس مخالف در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران .
6- شوخی کردن با نامحرم.
7- از فکر کردن، تصور و تخیل جنس مخالف و مسایل جنسی.
8- گفتگو های بی مورد و بی دلیل با جنس مخالف .
9- دیدن برخی سریال های تلویزیونی و فیلم های خارجی که دیدگاههای غلطی را از نوع روابط دختر و پسر ارائه می دهند .
راهکار پنجم : پیامدهای منفی دنیوی و اخروی نگاه به نامحرم را مد نظر بگیرید
مد نظر داشتن پیامدهای منفی دنیوی و اخروی نگاه به نامحرم یکی از عوامل مهم بازدارنده در این زمینه می باشد، که در اینجا با توجه به روایات اهل بیت (علیهم السلام ) به برخی از آنها اشاره می نمائیم .
1- عامل غفلت و فراموشی:
چشم چرانی یکی از مصادیق حب دنیا و عامل مهمی برای بروز غفلت از یاد خدا و خود است. غفلت همان چالش اساسی است که انسان در سر راه کمال و سعادت خود دارد و بیداری اولین نیاز او برای حرکت در این مسیر است. چشم چرانی باعث می شود که انسان هر چه بیشتر به خواب رود و از بیداری و یاد خدا دور ماند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل(بحارالانوار، ج 101، ص 35)
2- اولین گام انحراف عملی:
چشم چرانی و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا می کند.
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد. اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَ ( روضة المتقین، ج 9،ص 434)
پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. انَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ ...( بحارالانوار، ج 104، ص 38)
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
3- حسرت و اندوه طولانی:
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد .
به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است . یعنی میدان آستانه تحریک چشم از بقیه حواس بیشتر است و بیشترین تحریکات حسی را دریافت می کند و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد یعنی آنچه را دیده ، می بیند ، دل طلب می کند و چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود .
از فحوای حدیث رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشیمانی چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله ( بحارالانوار، ج 101، ص 35)
4- به خطر افتادن امنیت و سلامت جامعه:
در واقع، نگاه های آلوده، مسموم و شهوت انگیز، آتش درون را شعله ور می سازد که فرایند و محصولی جز فحشا، سیاهی دل؛ مشکلات و نارسایی هایی اجتماعی، نخواهد داشت. چشم چرانی دام شیطانی، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است که دل را می لرزاند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فتنه و فساد در جامعه می شود.
لذا چشم چرانی، این تیر مسموم و زهرآلود شیطانی اگر بدون قید و بند، رها شود یقیناً سلامت و امنیت طرفین را به خطر می اندازد، جوان و نوجوانی که به کوچه و خیابان راه می افتد اگر دستور اسلام را رعایت نکرده و نگاهش را کوتاه نکند و از طرف دیگر، کسانی که باید حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند، رعایت نکنند، چشم جوان به صحنه های شهوت انگیز خواهد افتاد، و نیروی قدرتمند شهوت به جوشش و غلیان آمده و تحریک خواهد شد، درچنین شرایط حساس و خطرناکی، این جوان، یا باید به عیاشی، فساد و تجاوزگری روی آورد و به خواسته های قوه شهوانی جواب مثبت دهد، امنیت خود و دیگران را به خطر اندازد، و یا با تخیل و تصور، با حالت افسرده و پریشان، زندگی بیمار گونه خود را ادامه داده آسایش و آرامش خانواده را برهم زند.
5- عذاب اخروی:
علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، «چشم ناپاک» از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند. مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَةِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِِِ(ثواب الاعمال، ص 338)
6- زنای چشم:
اسلام برای پاکدامنی پیروان خویش حتی نگاه ریبه و شنیدن سخنان نامحرم را نیز اگر از روی غرض باشد، ممنوع کرده است . این خود هشداری بجا و حساب شده است که تماس نامشروع با نامحرمان را کنترل و محافظت می کند. البته رویارویی جدّی و ضروری و بدون هیچ گونه غرض، آنهم با حجاب کامل اسلامی و با رعایت ادب و سایر مسایل اخلاقی اشکالی ندارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است. لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَینُ زِناهُ النَّظَرُ وَ لِّسانُ زِناهُ الْکَلامُ وَالأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269)
7- حسرت دنیوی و اخروی
حضرت علی علیه السلام می فرماید : کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ جَلِیَتْ حَسْرَةً بسا نگاه کردنى که منجر به حسرت شود ،(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج4، ص: 550) که بدلیل گناه بودن قطعا حسرت آخرت را بدنبال دارد حتی در خلی از موارد حسرت دنیایی را نیز بدنبال خود می کشاند به عنوان نمونه اگر شما در ایامی که دائما به نامحرم نگاه می کنید با کسانی مواجه می شوید که به هیچ عنوان امکان ازدواج با آنها را ندارید و این سوز و حسرت بدلیل از دست دادن وی همواره شما را آزار خواهد داد و زمانی حسرت شما بیشتر می شود که بدلیل دیدگاههای خاصی که از فرد ایده آل خود در ذهنتان پرورش داده اید به خواستگاران مناسب جواب رد می دهید و در آینده ای نزدیک از این عمل خود نیز پشیمان شده و حسرت می خوردید و اگر ازدواج هم کنید با بروز کوچکترین مشکلی که در همه زندگی ها وجود دارد به خیال پردازی پرداخته و دائم تصور می نمائید که اگر با همان کسی که قبلا دیده بودید ازدواج می کردید با چنین مشکلاتی مواجه نمی شدید و این امر باز بر حسرت شما خواهد افزود .
8- خطر تبدیل این عمل به عادت و برنامه ای مستمر
از بدترین پیامدهای نگاه به نامحرم این است که این عمل تبدیل به عادت و یک صفت اخلاقی برای شما گردد که در صورت ورود به چنین مرحله ای ممکن است عواقب شومی دامنگیرتان شود چراکه این عمل بعد از ازدواج نیز شما را همراهی خواهد کرد و بعد از ازدواج ممکن است شما به فرد نامحرمی تمایل پیدا کنید و در نهایت کانون گرم خانواده خود را از دست داده و یا حتی منجر به خیانت به همسرتان شود
به همین دلیل است که خداوند نسبت به نگاه خیانت آلود زنان شوهر دار غضب شدیدی می نماید
رسول خدا ( صل الله علیه و آله ) فرموده اند : غضب شدید و طاقتفرساى خداوند دامنگیر زن شوهرداریست که چشمهاى ناپاکش از نگاههاى آلوده و شهوتبار بمردان اجنبى پر شده است. ( الحدیت-روایات تربیتى ج2 ص : 113)
راهکار ششم: پیامدهای مثبت دنیوی و اخروی این کار را در نظر بگیرید
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات دنیوی و اخروی زیر می گردد:
1- دیدن شگفتیها:
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید. غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ ( بحارالانوار، ج 101، ص 41)
2- راحتی قلب:
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است. مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ (شرح غررالحکم، آمدی،ج 5، ص 449)
3- نیک خویی:
همچنین آن حضرت فرمود: کسی که نگهاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد. مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ (میزان الحکمه، ج 10، ص 7)
4- پاداش الهی:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اینکه خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد. مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِِ (بحارالانوار، ج 101، ص 37)
5- چشیدن شیرینی ایمان:
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند. اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ (بحارالانوار، ج 101، ص 38)
6- چشم پوشی از نگاه به نامحرم افضل عبادات است
حضرت علی علیه السلام فرموده اند : غَضُّ الطَّرْفِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 260 ).
پوشیدن چشم از حرامهاى خداى سبحانه افزونترین عبادتى است یعنى أفضل عبادات است.
7- بروز صفت شجاعت:
شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود. اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ (نهج الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58)
8- مشاهده جلوه عظمت الهی
حضرت صادق (ع) فرمود: .... چشم از محرمات پوشیده نمىشود مگر آنکه جلوه عظمت و جلال پروردگار متعال در قلب مشاهده شود. (مصباح الشریعة-ترجمه مصطفوى متن ص 177 )
9- سالم ماندن از دست افراد هوس باز
قطعا چشم دوختن به نامحرم از سوی افراد هوس باز به عنوان چراغ سبزی از سوی شما تلقی می گردد ، که ممکن است به مرور زمان این روند کار را به ارتباطهای نامشروع و پس از آن سوء استفاده های جنسی منجر نماید . اما در صورت حفظ نمودن خود از نگاه به نامحرم اینگونه پیش آمدهایی به حداقل خود خواهد رسید .
9- داشتن زندگی آرامش روحی و اطمینان خاطر
همانگونه که گفته شد کسی که به نامحرم نگاه می کند دائما در حسرت به سر می برد اما افراد چشم پاک از اینگونه گرفتاری ها در امان بوده و دارای آرامش خاطر و اطمینان روحی خاصی می باشند .
راهکار هفتم : داشتن پشتکار و امید
شهوت به جهت قدرت فوق العاده ای که دارد, کمتر کسی است که بتواند دائما بر آن غلبه کند, خصوصا اگر جوان و مجرد باشد. پس گاه اتفاق می افتد انسان با تمام تلاشی که برای مهار آن کرده, باز هم در موردی تسلیم آن می شود. چاره کار در این جا, این است که هرگاه در کنترل شهوات با شکست مواجه شدید اولا خود را جریمه کنید سپس بدون یأس و ناامیدی از درگاه خداوند توبه نمائید و آنگاه تصمیم بر جبران آن بگیرید.
اما گاهی دیده می شود بعضی افراد در این موارد, چنان دچار عذاب وجدان می شوند که فکر می کنند همه چیز تمام شده و دیگر راه برگشتی وجود ندارد. در حالی که از نظر قرآن ناامیدی, از هر گناهی بزرگتر است. هیچ گناهی نیست که با توبه آمرزیده نشود حتی شرک و کفر قابل بخشش است. پس ناامیدی جایی ندارد.
در پایان نیز برای اینکه در هنگام برخورد با جنس مخالف بتوانید نگاه خود را دیدن نامحرم حفظ نمائید توجه شما به چند توصیه جلب می نمائیم :
1- در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتى از بدن او خیره نشوید این مسأله را با تکرار و تلقین باید ادامه دهید.
2- در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفّت و حیا را فراموش نکنید.
از امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ سؤال کردند : به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟ پاسخ داد : با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است. بما یستعان علی غمض بصر؟ قال بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ (بحارالانوار، ج 101، ص 411)
3- همواره برای خود کرامت قائل شوید و پیروی از غرایز شهوانی را در غیر موارد حلال اهانت به خود و سقوط از مقام و منزلت انسانی تلقی کنید.
4- زشتی این عمل را همواره مانند آبی آلوده و کثیف فرض کنید همانطور که حاضر نیستنید آب آلوده را بنوشید به خود تلقین کنید که من نفس و جان خود را با این عمل نمی کنم.
5- این شعر زیبا را دائما در ذهن خود یا آور شوید که :
درجوانى پاک بودن شیوه پیغمبرى است ــــــ ورنه هر گبرى به پیرى مى شود پرهیزگار
-----------
پی نوشت :
1- البته ازدواجی که بتواند سعادت دنیوی و اخروی انسان را تامین نماید شرایطی دارد که می توانید در این زمینه به کتاب «گلبرگ زندگی» به نگارش حسین دهنوی و همچنین کتابهای که توسط آیت الله ابراهیم امینی در این زمینه به نگارش در آمده مراجعه فرمائید .
جوانی 40 ساله دوستدار خود سازی هستم.برنامه عملی به من پیشنهاد کنید.
حتما توجه دارید که برای خودسازی کمی دیر اقدام کرده اید، سن چهل سالگی سن کامل شدن انسان است، ولی چاره ای نیست، انسان هر وقت که بیدار شود باید حرکت کند و نمی تواند کوتاهی کند. مسیر خدایی شدن همیشه به روی بندگان باز است.
دوست عزیزم . برای این منظور ابتدا باید با هدف خودسازی که در راستای تقرب به خداوند و رسیدن به هدف آفرینشی خود قابل تعریف است، آشنا شوید. البته در این زمینه لازم است مطالعه و تحقیق کنید. بعد که دانستید هدف زندگی انسان چیزی جز نزدیک شدن به خداوند نیست و خودسازی را برای حرکت و وصول به این هدف ضروری دانستید، لازم است قدری خودشناسی کنید، یعنی حساب کنید و ببینید که از نظر اعتقادی به چه چیزهایی اعتقاد یقینی دارید، به خداوند و معاد و حقانیت اسلام و تشیع یقین دارید؟ چرا؟ چون اولین نیاز انسان در این راه یقین است. یقین سرمایه انسان برای حرکت در راه خدا است.
بعد باید بررسی کنید و ببینید به وظایف بندگی خود عمل کرده اید؟ انسان در قبال خداوند و دین خود وظایف شرعی و واجبی دارد که انجام آن مهمترین عامل تقرب او به خداوند است. اهل معرفت این مرحله را قرب فرایض می نامند و برای آن اهمیت فوق العاده ای قایل اند. وظایف انسان در این مرحله ترک حرام و انجام واجبات است.
این دو مرحله، در حقیقت مراحل اصلی خودسازی هستند که اگر کسی در آن موفق بود، حتما به مقصود و هدف آفرینشی خود خواهد رسید.
و اما بررسی بعدی مربوط به موضوع محبت و عشق یا به تعبیر اهل معرفت قرب نوافل است. این مرحله البته مربوط به کسانی است که می خواهند عارف شوند و به نهایت کمال انسانی و قرب الهی برسند. این همان راه عشقی است که عرفا پیشنهاد می کنند. برای این مرحله باید بررسی کنید و ببیند چه چیزها و چه کسانی را دوست دارید. علاقه های خود را بررسی کند. خدا را چه مقدار دوست دارید، فرستادگان و اولیای خدا را چه مقدار دوست دارید. چه مقدار حاضرید در این مسیر عاشقانه حرکت و ایثار نمایید. فاز عشق بسیار بالاتر از فاز وظیفه و عقل است. برای عارف شدن باید از عقل و وظیفه گذشت و به وادی عشق و محبت رسید، یعنی علاوه بر انجام وظیفه و برخورداری از حیات عقلانی ، از حیات عرفانی نیز برخوردار بود و وارد وادی محبت شد.
خوب این تمام راهی است که باید طی شود. اما اکنون این سوال مطرح می شود که آیا طی این راه شدنی و آسان است؟ آیا راه باز است و نیاز به چیز دیگری نیست، مانعی در راه وجود ندارد؟
در پاسخ گفتنی است که بله راه باز است، ولی آسان هم نیست. باید با اراده ای قوی و عزمی قاطع وارد این راه شد وگرنه حرکت آسان نیست. موانع و راهزن هم فراوان وجود دارد که اگر با آنها مبارزه نشود، وصول ممکن نمی شود.
برای آشنایی بیشتر با روش خودسازی و تقرب مطلب زیر را دقیق مطالعه کنید:
کمال انسان در قرب به خدا و شکوفا شدن استعداد های الهی نهفته در او است. برای رسیدن به قرب الهی که همان هدف نهایی زندگی و دین است ، چاره ای جز این نیست که انسان خودش را در ظرف عبودیت حق تعالی قرار دهد، منتهی این ظرفیت بیشتر یک ظرفیت کیفی است تا کمی، یعنی آنچه مهم است، کیفیت عمل و عبادت است تا کمیت آن. ممکن است کسی با یک عمل مخلصانه در راه خدا ،مانند شهادت در راه خدا، این راه را طی نماید و به مقصد برسد و یا عارفی با چند سال تلاش و ریاضت به کمال خود نهایی خود واصل گردد و در مقابل کسی هم صدو بیست سال عبادت کند، نماز بخواند و روزه بگیرد ولی به کمال و رشد معنوی قابل قبولی نرسد.
آنچه در این مسیر مهم است، اول . بودن در راه است و دوم. خلوص نیت و خالی بودن از هر شایبه ریا و انگیزه های دنیوی غیر الهی. سوم. صدق و راست گویی با خداوند، یعنی انسان با خود و خدای خویش صادق باشد و اگر ادعای ایمان می کند، واقعا مومن باشد و به وظایف عبودیت عمل کند.
سرعت و کندی انسان در وصول به کمال بسته به مرتبه صدق و اخلاص او متفاوت خواهد بود.در این مسیر حتی ممکن است کسی همان گونه که در روایات هم آمده، با چهل روز رعایت اخلاص در نیت و عمل، چشمه هایی از حکمت از درونش بجوشد و به کمالات مهمی نایل گردد. برای اینکه انسان در راه خدا قرار بگیرد و به سمت اخلاص حرکت کند و به کمال نهایی خود واصل شود،
طی مراحل زیر ضرورت دارد.
1- قرب فرایض ، یعنی ظرف انجام واجبات و ترک محرمات و به عبارتی ظرف تحصیل تقوی
2- قرب نوافل، به معنی انجام مستحبات و ترک مکروحات و به عبارتی ظرف تحصیل ورع
چند تذکرمهم : 1- انسان به وسیله نوافل و مستحبات به اوج در کمال و قرب الهی می رسد ، ولی این ظرفیت هنگامی در ساخت انسان و تعالی او مؤثر می افتد که شخص سالک، نسبت به تحصیل تقوی و انجام واجبات به اطمینان رسیده باشد؛ زیرا مرتبه نافله پس از واجب است و بدون تقوی ، ورع حاصل نمی شود.
رسول خدا (ص) در یک روایت قدسی بسیار مهم فرموده است: قال الله عزوجل: ... ما تقرب الی عبد بشیء احب الی مما افترضت علیه و انه لیتقرب الی بالنافله حتی احبه، فأذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه ینطق به و یده التی یبطش بها ان دعانی اجبته و ان سألنی اعطیته.
خدای عزوجل فرمود: ... هیچ بنده ای با وسیله ای که نزد من محبوب تر باشد از آن چه بر او واجب کرده ام، به من نزدیک نشد. همانا او با نماز نافله به من نزدیک شود تا آن جا که او را دوست بدارم و چون دوستش بدارم گوش او شوم که با آن بشنود و چشم او شوم که با آن ببیند و زبان او شوم که با آن سخن گوید و دست او شوم که با آن ضربه زند. اگر مرا بخواند، جوابش دهم و اگر از من خواهش کند به او بدهم».
2- ظرف عبودیت با دو مانع بزرگ روبرو است که تا این دو مانع از سر راه انسان مرتفع نشود ،موفقیتی حاصل نمی گردد.
مانع اول: اسارت های انسان: عادتهای بد، دلبستگی به لذتها و شهوتهای دنیوی، وابستگی ها و برخی گرایش های افراطی مادی، مانع موفقیت انسان در ظرف عبودیت و بندگی خداوند است. بدین منظور سالک اگر بخواهد در این مسیر موفق باشد باید برای تحصیل آزادی معنوی و اخلاقی تلاش مستمر نماید و خویش را از اسارت هواهای نفسانی و خواسته های شیطانی برهاند.
مانع دوم: خلقیات و ملکات اخلاقی رذیله : رذایل اخلاقی مانع می شوند که شخص بتواند به وظایف عبودی خود به نحو صحیح و احسن عمل نماید ، به طور مثال، کسی که دارای رذیله بخل است ، هرگز قادر نخواهد بود به انجام واجبات مالی خود اقدام نماید. اگر انسان در تحصیل آزادی و تهذیب نفسانی از اسارتها و ملکات رزیله موفق شود ،آنگاه در مسیر عبودیت نیز موفق خواهد بود.
3- طی تمامی این مراحل بسته به تحصیل عقلانیت معنوی و تقویت ایمان یقینی انسان است. در روایت بسیار مهمی در این زمینه آمده است «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چیزی است که به وسیله ان خدای عبادت می شود و بهشت به دست می آید» (اصول کافی، ج 1 - کتاب العقل والجهل، ج 3، ص 11، از امام صادق(ع).
هر کس به مقدار عقل و باور یقینی خود در این مسیر حرکت می کند و موفق میشود . حتی ملاک سنجش عمل و شخصیت انسان ها به لحاظ ارزشی و ملاک محاسبه اعمال در قیامت به مقدار عقل او بستگی دارد.
راه پرورش عقل و ایمان: عقل انسان با دو چیز پرورش می یابد.
1- تحصیل دانش و بینش معنوی و الهی (خدا شناسی- انسان شناسی- دین شناسی- جهان شناسی- معاد شناسی).
2- کسب تجربه عملی ، انسان به هر میزان که در این مسیر حرکت می کند و مزه ، لذت و آثار عبودیت حق تعالی را با جان خویش احساس می نماید ، عقلش فراتر می رود و حرکت و زندگی عقلانیش به سوی خداوند و قرب او قوت می گیرد.
بنابراین به طور تفصیلی مراحل تذکیه نفس و خودسازی عبارت است از:
1- سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری شما می شود. برای آشنایی با این سیر لازم است دوباره سوال مطرح نمایید تا برایتان پاسخ ارسال شود. در این زمینه شرکت در جلسات مذهبی و استماع سخنرانی ها و مواعظ و همچنین تلاوت مداوم قرآن کریم و خواندن روایات اسلامی و شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخیز نیز بسیار مفید است.
2- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود.
3- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.
5- تفکر شخصی در سوال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی.
6- انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوی و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پایبندی به احکام دینی .
7- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع حالات انسان دارای ثبات خواهد بود و دگرگونی ها و تحولات سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.
منابع اصلی اخلاق اسلامی:
-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی
- اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی
- معراج السعاده، ملا احمد نراقی
- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی
منابع بیشتر:
- خودسازی برای خودشناسی، مصباح یزدی
- تهذیب نفس، ابراهیم امینی
- مقالات استاد محمد شجاعی
- خودسازى، شهید باهنر
- خودسازى، محمد یزدى
- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى
صوفیه از دیدگاه اهل بیت(ع)
در زمان پیامبر اکرم (ص) پیروان آن حضرت را «مسلم» و «مؤمن» می نامیدند و آنانکه محضر پیامبر را درک کرده بودند، «صحابه» نامیده می شدند. پس از پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) را مىتوان نخستین کسى دانست که در توسعه عرفان اسلامى نقش مهمى داشته است و از این رو تمامى عارفان حقیقى ـ و حتی مدعیان دروغین ـ سر سلسله خود را به ایشان مىرسانند و خود را وامدار و شاگرد او تلقى مىکنند.( شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 17.)
پس از آن حضرت اهل صفه و افرادى چون سلمان فارسى، ابوذر، بلال و پس از ایشان کسانى مانند اویس قرنى را مىتوان نام برد که تحت تربیت عرفان اسلامی عهد پیامبر بودند. نسل بعد را که به صحابه پیامبر محشور بودند «تابعین» خوانده اند. سپس عنوان زاهد و عابد به میان آمد و به عده ای اطلاق گشت که از دنیا کناره جسته و خود را وقف عبادت و ریاضت نموده بودند. در حدود اوائل قرن دوم هجری کم کم کلمه «صوفی» و طریقه تصوف شنیده شد که خود را سالکان طریق حق و عارفان الهی می دانستند؛ اما عرفان آنها با مبانی طریقتی ائمه هدی سازگاری و مطابقت نداشت. عرفان ناب اسلامی ـ شیعی ریشه در آموزه های ثقلین داشته و دارد؛ یعنی منشأ آن قرآن و سنت معصومین (ع) بوده است؛ اما تصوف ریشه ای التقاطی داشته که هم از آموزه های نوافلاطونیان و هم نحله های معنوی مسیحی و حتی شبه عرفان های هندی و شرقی وام گرفته بود. اولین و معروفترین چهره متصوفه، ابوهاشم کوفی بود که او، مرام و عقیده اش مورد نکوهش امام صادق(ع) قرار گرفت؛ چنانکه از امام حسن عسکری (ع ) نقل است که از امام صادق (ع ) پرسیدند ابو هاشم کوفی چگونه آدمی است؟ فرمود: «انّه فاسد العقیده جدّاً؛ واقعاً او شخص فاسدالعقیده ای است» و در ادامه فرمود: «و او همان کسی است که مذهبی را بدعت گذارد که آن را تصوف می نامند و وی این مذهب را پناهگاهی برای عقیده زشت و ناپسند خود قرار داد» (سفینه البحار، ج 2، ص 57).
علاوه بر ابوهاشم، در این دوره می توان به ابراهیم ادهم و ذوالنون مصری اشاره کرد که به هر حال طریقه و بدعت آنها باز به نسبت بدعت های بزرگ دوره های بعد، ساده تر بودند. رویارویی ائمه بعد از امام صادق(ع) با آنها به ویژه امام رضا(ع) که می فرمود: «کسی دم از صوفیه نمی زند مگر از روی خدعه یا گمراهی و یا [در خوشبینانه ترین صورت] از روی حماقت».(الاثنی عشریه، شیخ حر عاملی) و نیز امام هادی (ع) که همه فرقه های صوفیه را بی استثناء از مخالفین اهل بیت(ع) می دانست و می فرمود «الصوفیه کلهم من مخالفینا» قابل توجه و تأمل است.
از قرن دهم به بعد، همه یا اغلب صوفیه، دیگر آن اندک برجستگى علمى و فرهنگى پیشینیان خود را نیز نداشتند. شاید بتوان گفت که تصوف از این به بعد، صرفاً غرق در آداب و ظواهر و بدعتهاى بیشتری شده بود(خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد مرتضی مطهری، ص 664 – 665). بر اثر انشعابات متعدد تصوف، فرقه های مختلفی بوجود آمد که هر دسته و فرقه در صدد حفظ موقعیت خود در برابر فرقه های دیگر و علمای مکتب اهل بیت (ع) برمی آمد. بر این اساس هر کدام سعی نمود برای جبران مافات و جلوگیری از نابودی، به ظاهر سلسله مشایخ خود را به نحوی به ائمه اهلبیت (ع) و یا به یکی از اصحاب پیامبر(ص) و یا معصومین ربط دهند!
چنانکه اشاره شد، حقیقت آن است که تصوف از ابتدا جریانی بدلی به موازات حرکت مکتب اهل بیت(ع) بوده است(ر ک: شناخت قرآن، سید علی کمالی دزفولی، بخش مکتب تفسیری متصوفه) و معصومین(ع) بارها به صراحت خطر آنها را گوشزد کرده و طریقه آنها را مخالف راه و روش حقه خود دانسته اند؛ پس بدیهی است که متصوفه در برهه هایی از تاریخ (درست مانند این زمان)، شرط ادامه حیات خود را در این تشخیص دهند که هم حدود و مرزهای عرفان و تصوف را با یکدیگر خلط کنند و هم خود را به ائمه و شاگردان آنها منسوب نمایند! اما واقع امر، عدم همبستگی و سنخیت میان تشیع و تصوف است؛ زیرا اصول و قواعد تصوف با تشیع در تضاد آشکار می باشد.
مطالعات و تحقیقات در احوال و تراجم و مشایخ صوفیه روشن می نماید که تا قبل از روی کار آمدن دولت صفویه هیچ قطب صوفی را نمی توان پیدا کرد که شیعه و پیرو اهل بیت بوده باشد (عرفان و تصوف، داود الهامی، ص 316).
ذکر این نکته در شناخت ماهیت صوفیه ضروری است که از اولین اصول این طایفه «تفرّس» است. صوفیه بر مبنای این اصل، ابتدا اشخاص ساده و زودباور را به دام میاندازند. حُمقاء خریداران همیشگی سخنان اعجاب آور آنها هستند؛ صوفى نهاد دام و سر حقه باز کرد/ بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد(حافظ)
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در جواب استفتایی می فرماید: بسمه تعالی ـ صوفیه با فرقه ها و انشعابات بسیاری که دارند اگر چه در انحراف در یک سطح نیستند و چه بسا که برخی از آنان از ربقه اسلام شمرده نشوند، در مجموع منحرف اند و عقاید خاصه ای که دارند غیر اسلامی است، بنابر این مشارکت در ایجاد بناها و مراکز تبلیغی آنان و شرکت در محافل آنها خلاف شرع و حرام است.
چون روش گروه مذکور برخلاف روش رسول اکرم (ص ) و ائمه هدی (ع ) است و در اسلام محلی بنام خانقاه وجود ندارد و بالاخره این روش انحراف از طریقه متشرعه که متلقاه از ائمه هدی (ع ) است و موجب اضلال می باشد. مباشرت در ساختن خانقاه و کمک مالی برای ساختن آن و همکاری با این گروه و موافقت با ساختن آن به هر شکلی حرام است. خداوند مومنین را از فتن مضله محفوظ بدارد. والله العالم، لطف الله صافی، 19 محرم الحرام 1420
در پایان برای مطالعه بیشتر در این زمینه، این چند کتاب پیشنهاد می شود : 1.تاریخ تصوف، عباسعلی عمید زنجانی 2.عرفان و تصوف، داود الهامی 3.در کوی صوفیان، سید تقی واحدی صالح علیشاه 4.آن سوی صوفیگری، احمد باقریان ساروی 5.فرقه صوفیان، سید محمد محدث 6.رویشگاه تصوف، سید محمد حسین فقیه ایمانی، 7.نگرشی دیگر بر تصوف، شهاب الدین کاکویی 8. جلوه حق، آیت الله العظمی مکارم شیرازی 9. مناظرات و مکاتبات، محمد مردانی 10. رهبران ضلالت، امیر علی مستوفیان
اینجانب حدود یک سال پیش هر روز نمازهای یومیه و حتی نماز شبم و دعا را هم ترک نمی کردم و با بهترین نحو و با شوق و شور حال خاصی این اعمال را به جا می آوردم ولی بعد از اینکه دانشگاه قبول شدم کم کم از انجام دعاها و نمازهای مستحبی کناره گیری کردم و حتی به مرز ترک نمازهای واجب هم نزدیک بود برسم که خود را نگه داشتم ولی بعد از این دیگر نمازهایم کیفیت نمازهای قبل را ندارد و حتی در نماز نمی توانم حواس و ذهن خود را کنترل کنم و خیلی می خواهم به یک سال پیش برگردم و با همان شور و اشتیاق نمازهای واجب و مستحبی را انجام دهم، لطفا من را راهنمایی کنید
؟
پاسخ: از این که در سالهاى گذشته حالات معنوى خوب و رضایت بخشى داشتید بسیار خوشحال هستیم و همینکه متوجه این مطلب هستید که نسبت به گذشته حالات معنوی کمتری دارید امر بسیار ارزشمندی است، یعنی این حالت نشان می دهد که: اولا، چراغ معنویت در قلب و جان شما هنوز روشن است و ثانیا، این که شما مورد توجه حق تعالی هستید چه این که اگر او نمی خواست شما هرگز چنین احساسی را نداشتید همین که الان رنج می برید و نسبت به گذشته خود که حال معنوی بیشتری داشتید حسرت می خورید جای امیدواری است ؛ اما باید توجه داشته باشید که از دست دادن حالات معنوی معلول علت های گوناگونی می تواند باشد که شما با مراجعه به حالات نفسانی خود و همچنین بررسی دقیق آنچه که پس از قبولی در دانشگاه روی داده علت اصلی بروز چنین حالتی را در خود پیدا نموده و با توصیه هایی که در همین نوشتار ذکر می گردد در رفع آن کوشش نمائید تا بدینوسیله از این پس نیز مثل گذشته و بلکه بهتر و بیشتر در انجام طاعات الهى وامور معنوى موفق باشید. (انشاء الله)
قبل از بیان عواملی که موجب رکود معنویت در دانشجویان پس از قبولی در دانشگاه می شود و همچنین بیان برخی از راهکارها جهت حفظ و بالا بردن اشتیاق به معبود باید به یک مطلب توجه داشته باشید ؛ و آن مطلب این است که :
عواملی که موجب کاهش معنویت در انسان می گردند به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند :
الف : عوامل زود گذر
گاهی اوقات کاهش معنویت در انسان معلول عواملی زود گذر می باشد که پس از برطرف شدن آن عوامل انسان به سرعت به مسیر اصلی خود باز می گردد و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوی بپردازد که در اینجا به سه نمونه از این عوامل اشاره می نمائیم
1- برخی اوقات از دست دادن حالات معنوی نتیجه برخی اتفاقات و حوادث زندگی می باشد از نگاه روان شناختی انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسانها کم و بیش دورههایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مىکنند و این امر طبیعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امورات زندگى، زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و... که هر یک از این عوامل می تواند در حالات معنوی انسان تاثیر گذار باشد و گاهی موجب کاهش حالات معنوی در انسان گردد .
2- انسان برای انجام اعمال مستحبی (همچون نماز شب و خواندن ادعیه ) همواره از لحاظ روحی دارای آمادگی نمی باشد بلکه گاهی اوقات در حال نشاط و آمادگی معنوی و گاهی اوقات هم آمادگی و نشاط لازم را ندارد که در اینصورت بر اساس تعالیم دینیمان توصیه شده در زمانیکه انسان آمادگی و نشاط کافی جهت انجام اعمال عبادی را ندارد خیلی به خود فشار نیاورد تا این کار موجب نفرت و بی حوصلگی نسبت به انجام اعمال عبادی نگردد . (برگرفته از سخن امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه - بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص: 227)
3- یکی دیگر از عوامل زود گذر که علمای اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که ، از دست دادن حالات معنوی تدبیری الهی در راستای مصالح بندگان خوب خدا می باشد .
بدین معنا که برخی اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوی تدبیر از سوی خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهی می باشد چراکه اگر همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند. ادامه زندگی روزمره اختلال پیدا می کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع می کند، لذا باید ظرفیت انسان برای تحمل مقامات معنوی بالا رود به طوری که مانند اولیا و معصومان(ع) در حالی که آن مقامات معنوی را دارند در میان مردم نیز زندگی می کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا اینکه توفیقی از بنده خوب خدا سلب می شود تا با تأسف شدید او برای از دست رفتن توفیق الهی(همچون تهجد و نماز شب)، اجر بیشترى باو عنایت فرماید.
البته آنچه که از اخبار استفاده مىشود این امر خیلى اندک و به ندرت اتفاق می افتد.
بنابراین شما دانشجوی عزیز پس از بررسی دقیق وضعیت روحی خود اگر یقین کردید که علت کاهش معنویت از این نوع می باشد زیاد جای نگرانی نیست و و از این تغییر دلسرد و ناامید نباشید ، چراکه انشاء الله به زودی به وضعیت قبلی خود باز خواهید گشت .
ب : عوامل پایدار
گاهی اوقات نیز کاهش معنویت معلول عواملی است که در صورت عدم توجه به آنها و با گذشت زمان برطرف نمی شود چراکه در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابی و برطرف نمودن آن می تواند انسان را به نابودی بکشاند (که در این نوشتار به بیان اینگونه عوامل پرداخته ایم ) در اینصورت باید این عوامل را در وجود خود شناسایی نموده و آنها را ریشه کن نمائید.
و اما برخی از عوامل پایداری که موجب می شود تا بعضی از افراد پس از ورود به دانشگاه دچار رکود معنوی گردند به شرح ذیل می باشد .
اول : عدم احساس نیاز
یکی از مسائلی که غالبا موجب می شود تا دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه گرایش شدیدی به مسائل معنوی داشته باشند اما پس از ورود به دانشگاه آنرا فراموش نمایند عدم احساس نیازی به خداوند متعال می باشد .
دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه با چالش مهمی به نام کنکور مواجه می باشند و به همین دلیل برای رهایی از این چالش گرایش شدیدی به نماز و دعا پیدا می کنند اما پس از قبولی در دانشگاه و پشت سر گذاشتن این مشکل همه چیز را تمام شده می دانند لذا به سرعت وضعیت گذشته خود را فراموش کرده و به مسائل معنوی کم توجه می شوند و حتی به آن پشت می نمایند .
خداوند متعال در وصف چنین افرادی فرموده است :
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (الزمر : 8)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد؛ امّا هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را مى خواند از یاد مىبرد و براى خداوند همتایانى قرار مىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از کفرت بهرهگیر که از دوزخیانى!»
در اینجا این نکته را باید یاد آوری کنیم که توجه به خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام از لوازم زندگی یک مومن است که از سوی خودشان نیز به این امر توصیه شده است ؛ حضرت موسى در گفتاری که با خداوند داشت عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. ( ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج1، ص: 122)
اما آنچه که در این خصوص نباید فراموش کرد این است که انسان در تمامی لحظات زندگی به عنایات الهی محتاج است و حتی یک لحظه نیز از خداوند متعال بی نیاز نمی باشد
دوم : فقدان برنامه ریزی
دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه معمولا تحت نظارت والدین خود دارای برنامه ای منظم می باشند (هم برای مسائل مادی و هم معنوی ) ؛اما به محض ورود به دانشگاه روال عادی زندگی افراد تغییر کرده به گونه ای که تقریبا تمامی مسئولیتهای زندگی از جمله برنامه ریزی فعالیتهای روزانه بر عهده خود دانشجو قرار می گیرد .
متاسفانه برخی از دانشجویان بدلیل فضای باز محیط های دانشجویی نمی توانند آنگونه که باید و شاید زندگی دانشجویی خود را بر اساس برنامه منظمی تنظیم نماید تا هم بتوانند به نحو شایسته ای فعالیت های درسی خود را پیگیری نمایند و هم از مسائل معنوی دور نمانند لذا به مرور زمان در زندگی روزمره خود دچار برخی مشکلات می گردند .
به عنوان نمونه دانشجویی که شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مىرسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنىها پر مىکنند، و سپس در جای گرم و نرم خود به خواب میروند، چنین خوابیدهاى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مىکرده , نه شب زنده داری را (أسرارالصلاة ص : 459)
همچنین اگر دانشجویی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و چت و ... مشغول نماید ؛ نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود ).
همینطور اگر دانشجویی بدون دلیل منطقی ، واحد های درسی زیادی را انتخاب نماید و خود را دچار سختی زیادی نماید نه به تحصیل مفید خود می تواند ادامه دهد و نه به مسائل معنوی خود برسد . در مقابل نیز کسانی در ایام تحصیل شب و روز خود را به بطالت و کارهاى بیهوده مىگذراند، نمىتواند در نماز و مناجات، توجه خود را کاملًا متمرکز کند و از راه یابى خیالات باطل به ذهن خود جلوگیرى نماید.
دوم : تضعیف بنیه های اعتقادی در دانشگاهها
امروزه بخش عظیمی از جوانان که در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده اند . اینگونه افراد اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارند.
از همین رو این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب گردیده تا جوانان به محض ورود به دانشگاه و مواجه شدن با تمسخر برخی افراد جاهل و با القاء شبهات دینی که از سوی برخی اساتید و دانشجویان و کتب و نشریات و... القاء می شود ، به سرعت پایبندی خود را نسبت به مسائل دینی از دست داده و مسائل معنوی به شدت در آنها کمرنگ گردد تا آنجا که خجالت می کشند حتی نماز خود را نیز بخوانند .
سوم : گناه
این عامل از عواملی است که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد ؛ لذا انسان نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر دانشجویی دید بی میلی به اعمال عبادی (همچون نماز و ادعیه ) در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که بوسیله گناه در او ایجاد شده .
بعضی از گناهان که معمولا دامنگیر دانشجویان می باشد از قرار ذیل می باشد .
1- دیدن صحنه ها و تصاویر غیر اخلاقی از طریق اینترنت ، ماهواره ، تلفن همراه و ...
2- چشم چرانی
3- برقراری روابط نامشروع با جنس مخالف
4- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی.
5- استفاده از غذاهایی که حلال نیستند.
6- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند.
7- دروغ گفتن(نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 258)
8- استهزاء و تحقیر مؤمنان است (نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 289)
9- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. که با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمود.
10- ایجاد مزاحمت و آزار همکلاسی ها و یا هم خوابگاهی ها
چهارم : تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد تکبر و غرور است صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا بسیاری از گناهان و معاصی می گردد .
معمولا این غرور در دانشجویان پس از قبولی در دانشگاه و یا نوع رشته ای که در آن تحصیل می نمایند گریبانگیر آنها می گردد و با ،فراموش کردن گذشته خود تصور می نمایند هر آنچه کسب نموده اند بدلیل قابلیت های شخصی خودشان می باشد و ارتباطی با عنایات الهی ندارد .
خداوند در باره این گروه از افراد می فرماید :
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (الزمر : 49)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، ما را(براى حلّ مشکلش) مىخواند؛ سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم، مىگوید: «این نعمت را بخاطر کاردانى خودم به من دادهاند»؛ ولى این وسیله آزمایش(آنها) است، امّا بیشترشان نمىدانند.
پنجم : همنشینی با دوستان ناباب
از مهمترین عوامل دیگری که موجب می شود تا دانشجویان بعد از ورود به دانشگاه رغبت خود را نسبت به معنویات از دست بدهند دوستان ناباب می باشد .
چراکه معاشرت با افرادى که کارهاى نادرست انجام مىدهند یا حرفهاى لغو و بیهوده مىزنند به مرور زمان موجب مىگردد که حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثیر بگذارد و حال دعا و مناجات از انسان سلب شود .
با توجه به آنچه که تا کنون گفته شد در خصوص موضوعاتی که در سؤال خود مطرح نموده اید پیشنهاد ذیل را خدمت شما ارائه می نمائیم .
الف : در خصوص خستگی از فعالیت درسی به نکات ذیل توجه داشته باشید
1- واحد های درسی خود را بنا به استعداد و ظرفیت خود انتخاب نمائید .
2- وسیله نقلیه ارزان و مناسبی همچون دوچرخه برای خود تهیه نمائید .
3- جهت ارتقاء کیفیت در برنامه ریزی تحصیلی این موضوع را با مشاورینی که در این زمینه وجود دارند در میان بگذارید.
ب : جهت کسب حضور قلب و جمع بودن حواس در نماز و در نتیجه، اشتیاق و لذت به توصیه های زیر توجه نمائید .
1- از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبودی ایستاده ایم.
2- نماز، محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال است(منتخب میزان الحکمة، حدیث 3597). وقتی انسانی بداند محبوبش چه می پسندد، انجام آن کار برایش بسیار شیرین است. حال این نماز است که محبوبِ محبوب عالم است. توجه به این مهم، لذت آور است.
3- توجه به حرکات و اذکار نماز: به عنوان مثال، تکبیرة الاحرام (همان الله اکبر ابتدای نماز ) یعنی خدا بزرگتر از آن است که وصف شود. امام صادق علیه السلام فرمود: چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان. زیرا اگر خدای تعالی از دل بنده ای آگاه شد که به هنگام تکبیر گفتن در دل او عارضه ای از حقیقت تکبیر است به او می فرماید: ای دروغ گو! به من نیرنگ می زنی. به عزت و جلالم سوگند که حتما و حتما تو را از شیرینی یاد خود محروم می کنم و حتما حتما تو را از قرب خودم و از لذت و سرور مناجاتم محجوب خواهم نمود. پس تو را لازم است که به هنگام نمازت، دل خود را بیازمایی که اگر حلاوتش را می یابی و در جان خود سرور و خوشحالی اش را درک می کنی و دلت با مناجات حق مسرور است و از گفتگو با او لذت می برد، پس بدان که خدای تعالی تو را در تکبیری که او را گفته ای تصدیق فرموده وگرنه باید دانسته باشی که لذت مناجات را از کام تو برگرفتن و تو را از شیرینی عبادت محروم ساختن، خود دلیل است بر آن که خدای تعالی تو را در تکبیرت دروغگو شناخته و از درگاهش تو را رانده است.( سرالصلاة، امام خمینی، نشر پیام آزادی، 1360، تهران، ص 127)
در سخنی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده که : سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم.
مطالعه در اذکار و حرکات نماز، اشتیاق به آن را افزون می نماید.توصیه می شود در باب حرکات و اذکار نماز، حتما کتاب سر الصلاة امام خمینی را مطالعه نموده و حداقل، مدتی با آن مأنوس باشید. به عنوان مثال یک هفته تکبیرة الاحرام و معانی آن را مطالعه و در نمازتان رعایت کنید هفته بعد سجده و به همین ترتیب الی آخر. اثر آن را خواهید دید و لذت آن را ان شاء الله خواهید چشید.
شاید متن اوایل کتاب سنگین باشد، به طور موقتی از آن گذر کنید و به اسرار نیت، رکوع، سجده و ... رجوع نمایید.
4- توجه به ارزش والای نماز: احادیث زیر نمایانگر ارزش بلند نماز است.
- هر که خداوند از او یک نماز بپذیرد عذابش نمی کند و از هر که یک کار نیک بپذیرد عذابش نمی کند.(امام صادق علیه السلام)( اصول کافی، 3/266/11)
- هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند در آن ها چه می گوید، نمازش که تمام شد گناهی میان او و خداوند باقی نمی ماند. .(امام صادق علیه السلام)( اصول کافی، 3/266/12)
- نماز نخستین عمل فرزند آدم است که به آن رسیدگی می شود. اگر درست شد به دیگر اعمالش رسیدگی می شود و اگر درست نبود سایر اعمالش رسیدگی نمی شود.( منتخب میزان الحکمة، حدیث3601) و ... .
5- توجه به آثار نماز
نماز را نباید از یک بعد نگاه کرد. ابعاد بسیاری ازجمله اخلاق بندگی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و ... در نماز لحاظ شده است.(1)
ج: و در نهایت برای بالا بردن کیفیت و اشتیاق خود به معبود نکات ذیل را رعایت فرمائید .
1- مراقب اعمال و رفتار خود بوده و سعی کنید گناهان را چه کوچک و چه بزرگ کنار بگذارید و ترک کنید. برای شناختن گناهان نیز می توانید به گناهان کبیره شهید دستغیب و همینطور کتاب گناهشناسى، محسن قرائتى مراجعه فرمائید .
2- از گناهان گذشته توبه نموده و با توبه ، آثار گناهان را از بین برده و همیشه مراقب بود که دیگر گناه مرتکب نشوید .
3- یک دوره مطالعا تی در زمینه اصول عقاید برنامه ریزی نمائید
در این باره از کتابهاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى آغازکنید و سپس از کتابهاى استاد شهید مطهرى. مثل: «توحید»، «نبوّت»، «اصل عدل در اسلام»، «امامت و رهبرى»، «معاد». کتاب «عدل الهى» آن شهید هم مفید است. کتاب «آموزش عقاید» اثر استاد مصباح هم در سیر مطالعاتى اصول عقاید مفید و لازم است.
4- از گفتگو با جنس مخالف، نگاه کردن به آنها، خندیدن در منظر نامحرم جدا خودداری کنید.
5- شب ها قبل از خواب وضو بگیرید و حتی المقدور چند آیه ای از قرآن را با توجه تلاوت کنید یا دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و بعد بخوابید.
6- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایستهاى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
7- از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان بهرهگیرى نمائید .
8- جهت فراگیری واجبات و محرمات دینی مطالعه بیشتری نموده و به کتابهای ذیل مراجعه فرمائید :
- مطالعه رساله عملیه مرجع تقلید خود
- پرسش و پاسخ دانشجویی شماره 18 (احکام نگاه و پوشش )
- کتاب واجبات و محرمات در شرع اسلام / آیت الله مشکینی / دفتر نشر الهادی / 1378
9- سعى کنید همیشه وضودار باشید .
10- به زیارت اهل قبور بروید: هفتهاى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و روزى چند دقیقه در مکانى خلوت واقعیت مرگ و رفتن از دنیا ونیاز به توشه آخرت را در دل خود با فکرى عمیق جا بیندازید و اگر غفلت شما آن قدر زیاد نیست حداقل هفتهاى یک بار نیمساعت را به این فکر اختصاص دهید مخصوصا اگر این فکر در خود محیط قبرستان باشد.هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکرآخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
11- در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید حضور پیدا کنید .
12- انجام اعمال عبادی بصورت دسته جمعی اشتیاق انسان را نسبت به عبادت افزایش می دهد لذا سعی کنید حداقل نماز های خود را با حضور در مساجد و به جماعت بخوانید .
13- سعی کنید در محیط دانشگاه با دانشجویانی که بیشتر اهل معنویت، نماز و دعا و با نشاط هستند معاشرت داشته باشید و از گعده های دانشجویی که توأم با گناه و رفتارهای غیراخلاقی است اجتناب کنید.
14- برای امور معنوی خود برنامه داشته باشید
امام صادق علیه السّلام توصیه نموده اند که افراد ساعات روز خود را به سه قسمت تقسیم نمایند :
یک قسمت برای اعمال عبادی ؛ قسمتی دیگر برای همنشینی با برادراین ایمانی و دوستان و قسمت سوم نیز جهت تفریحات سالم و بدور از گناه ( الحدیت-روایات تربیتى، ج2، ص: 134)
15- شرایط مساعد را برای خواندن نماز فراهم نمائید
وقتی حال مناسبی دارید نماز بخوانید و خود را بیش از اندازه با اموراتی همچون برنامه های تلوزیونی، اینترنت و بازیهای کامپیوتری مشغول نکنید تا دیگر حوصله ای برای نماز خواندن برای شما فراهم نگردد
16- یکى از امورى که موجب توفیق بیشتر در امور معنوی مىگردد شکر نعمات خداوند است چنانچه به خاطر این موفقیتها انسان شکر خالصانه به درگاه پروردگار داشته باشد مطمئناً خداى سبحان نعمتش را بر او بیشتر خواهد کرد که خود فرموده است: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ،(ابراهیم /7).
17- برای سؤالات و ذهنیات پوچ و یا ابهامآمیز و تردید آفرین پاسخ مناسب پیدا کنید .در این زمینه از کمک اهل تخصص وافراد آگاه بهره بگیرید و هر چه سریعتر جواب قانع کننده به ذهن خود بدهید .( البته می توانید ارتباط خود را با این مجموعه حفظ کرده و سوالات خود را مطرح نمائید)
18- زیارت اماکن متبرکه و دیدار با علماء و بزرگان مانند آیات عظام و استفاده از نصایح آنان را در دستور کار خود قرار دهید .
19- از سیستم مراقبه ، مشارطه ، محاسبه استفاده کنید، یعنی در طول روز مراقب اعمال خویش باشید و شب هنگام محاسبه کنید تا ببینید به وظایف و برنامه هایی که دین از افراد با ایمان توقع دارد ( که در این نوشتار به بخشهایی از آنها اشاره شد ) عمل کرده اید یا نه و در صورتی که عمل نکرده باشید با خود شرطی را بگذارید تا خود را مقید به ان اعمال نمائید.
20- برای مقابله و مواجهه با محیط های ناسالم ، تمسخرهای افراد نادان و همچنین خجالتی بودن اعتماد به نفس خود را تقویت کنید .
21- تماشاى فیلم ها و صحنه هاى مبتذل و آلوده به گناه و همین طور رفتن به محیط هاى نامناسب را ترک نمائید .
22- از همنشینی با دوستان ناباب پرهیز نمائید .
23- زمینه مناسب از لحاظ زمانی و مکانی برای خواندن نماز فراهم نمائید مثلا بعد از اینکه در اول وقت نماز خوانده شد سفره غذا پهن کنید نه اینکه نماز به بعد از غذا موکول شده و سنگینی غذا انسان را از نماز خواندن باز دارد .
24- وظیفه اصلی خود را فراموش نکنید
وظیفهى اصلى شما در دوران دانشجویى توجه کامل و کافى به درس و تحصیل و پیشرفت تحصیلى خودتان است و به عنوان یک فرد مذهبى و متدین در تحصیل علم هم باید از بهترینها باشید. بنابر این نباید اوقات خود را به بطالت و هرزگی بگزرانید
-----
پی نوشت :
1- در این زمینه می توانید به کتابهای ذیل را مطالعه نمائید
- راز نماز، محسن قرائتى
- راز نماز، بىآزار شیرازى
- پرواز در ملکوت، امام خمینى
- از ژرفاى نماز ، آیتالله خامنهاى
- این است نقش عبادات، محمد باقر صدر
- پرتوى از اسرار نماز، قرائتى.
- آداب الصلاه، امام خمینى.
- صلاه الخاشعین، دستغیب.
- اسرارالصلاه، جوادى آملى.
- پاداشهاى نمازگزاران
- داستانها و حکایتهاى نماز
- یکصد و چهارده نکته درباره نماز محسن قرائتی
- اسرار نماز شهید ثانى ترجمه مهدىپور
- اسرار الصلاة میرزا جواد ملکى تبریزى
- 1000 نکته درباره نماز، حسین دیلمی
- حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی
شیوه تحصیل اخلاص چیست؟ لطفا سیر مطالعاتی مناسب معرفی فرمایید.
شیوه تحصیل اخلاص آن است که ابتدا ریا را بشناسیم، زیرا ریا ضد اخلاص است و تا با آن مبارزه نشود، امکان تحصیل اخلاص وجود ندارد.
ریا خروج از مسیر حقیقی زندگی و عبودیت خداوند است. هدف زندگی انسان نزدیک شدن به خدا است، در حالی که حقیقت ریا قصد نزدیک شدن به مردم و خلق است و این دو راه کاملا در مقابل هم هستند. انسان ریا کار در ظاهر نشان می دهد که می خواهد به خدا نزدیک شود ولی در حقیقت قصدش این است که با انجام عبادات و ظاهر سازی به مردم نزدیک شود و خود را در میان مردم عزیز سازد و به مال و جاه دست پیدا کند.
مشکل اصلی ریا کار این است که ارزش خداوند و قرب الهی را نمی داند، از آن رو حاضر شده است جایگاه داشتن نزد خداوند و عشق الهی را با جایگاه داشتن پیش مردم ضعیف و عادی که حقیقتا تا خدا نخواهد کاری از آنان ساخته نیست، عوض کند.
این کار شبیه کاری است که بت پرستان انجام می دهند. واقعا حماقت بزرگی است که انسان خدای با آن عظمت و قدرت را با بت و سنگ و چوب بی جان که هیچ کاری از آنها ساخته نیست عوض نماید.
همه چیز ما از خدا است و او است که ما را عزیز و ذلیل می کند. عزت و ذلت دست خدا است. تا خداوند نخواهد کسی به قدرت و مقام و منزلتی نمی رسد. مردم بدون خواست خداوند کاری نمی توانند انجام دهند. خداوند کریم و بخشنده است در حالی که بسیاری از مردم خسیس و تنگ نظرند.
خیلی زشت است که انسان خدای با آن عظمت و قدرت و رحمت را فراموش کند و به بندگان ضعیف او دل ببندد و در آرزوی شهرت و منزلت نزد ایشان باشد و از آنان امید عنایت داشته باشد.
از نظر علمای اخلاق، ریا، یعنی طلب منزلت و مقام در دلهاى مردم به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال با انگیزه مادی و کسب مال و مقام. اینگونه ریا حرام است و سبب باطل شدن عبادت مىشود.
شخص ریاکار در بین مردم نشان مىدهد که مخلص و مطیع واقعى خداوند است. در صورتى که در حقیقت چنین نیست و می خواهد با ریا و نشان دادن اعمال عبادی نزد مردم موقعیت پیدا کند و آنها را وسیله رسیدن به خواسته ها و اهداف دنیوی خود قرار دهد.
نسبت به جوانان احتمال افتادن به ریا کم است، زیرا در مورد تحقق ریا باید توجه داشت:
اولا تحقق ریا مشروط به قصد ریا است .
ثانیا وابسته به داشتن غرضى از اغراض دنیوى نظیر کسب محبوبیت نزد مردم و از این طریق کسب ثروت و ریاست بر ایشان مىباشد.
ثالثا مربوط به حوزه عبادت و پرستش است.
رابعا در عبادت های مستحب امکان تحقق دارد و در واجبات ریا نیست.
بنابراین هر نشان دادنی ریا نیست ، گاهی حساسیت نسبت به این موضوع برای برخی از جوانان به صورت وسواس در می آید و آنها خیال می کنند که آدم های بسیار ریا کاری هستند و از این موضوع بسیار هم ناراحت می شوند، این گروه باید بدانند که تصور ریا خصوصا برای جوانان، بسیار نادر است ، چرا باید یک جوان ریا کند؟ شاید این موضوع بیشتر نسبت به بزرگسالان مصداق داشته باشد تا جوانان و دانشجویان.
بسیاری از مواقع انسان کار اخلاقی خوبی انجام می دهد که اطلاع از آن باعث تشویق دیگران برای انجام کار نیک می شود، بدون اینکه شخص بخواهد قصد قربتش را نسبت به خدای تعالی خدشه دار نماید، اگر انسان در باطن برای خدای متعال کار می کند، اشکالی ندارد که در ظاهر دیگران مطلع شوند . کسی که حقیقتا در مسیر الهی و قرب به خداوند حرکت می کند، رفتار آشکار او حتی ممکن است نوعی امر به معروف حساب شود و در افراد دیگر انگیزه کار نیک را فراهم می آورد.
گاهی انسان در جامعه که حضور می یابد، سعی می نماید همواره آبروی خویش را حفظ کند و مواردی را رعایت می کند که ممکن است در زندگی خصوصی خود رعایت نکند . عاقلانه نیست که آدمی هر کاری که در محدوده خصوصی زندگی خویش انجام می دهد یا احیانا برخورد نامناسبی که در خانه دارد ، در جامعه نیز آن را بنمایاند و این کار را به عنوان بی ریا و صاف بودن توجیه نماید .
از نظر اخلاقی در صورتی که انسان شخصیت اجتماعی خود را نیک و سالم بنماید و سعی کند رفتار خویش را در مرعی و منظر دیگران کنترل نماید، نه تنها خلاف اخلاق و دین نیست و در اصطلاح ریا به حساب نمی آید ، بلکه اصولا وظیفه چنین اقتضایی را دارد .
ریشه یابی ریا:
ریشههاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت انحرافی و ناقص فرد از زندگی و هستی باز مىگردد. کسی که فکر می کند زندگی محدود به دنیا و منافع دنیوی است به ریا آلوده می گردد، پس در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ مىبایست ابتدا در ابعاد معرفتى کار شود. این نگرش باعث می شود که حب دنیا در دلش ریشه بدواند، بنابراین ریشه اصلی ریا در دوستى جاه و مقام، شهرتطلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد.
درمان ریشه ای ریا این است که انسان جهت زندگی خود را به طور کلی به سمت خدایی شدن و قرب الهی قرار دهد. در این صورت تمامی کارها و فعالیت ها و انگیزه های او الهی خواهد شد و از شر ریا و شیطان خلاص می شود. ریا برای کسی تحقق دارد که جهت زندگی او دنیا است و می خواهد با نمایش دروغین خدا گرایی به اهداف دنیوی خود برسد.
تعریف اخلاص:
اخلاص ضد ریا است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از انگیزه های دنیوی و پرداختن نیت از ماسوىاللّه، (معراجالسعاده، ملا احمد نراقى، بحث اخلاص).
امام صادق(ع) مىفرمایند: «لابد للعبد من خالص النیه فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهمالله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون...؛ براى بنده (خدا) در هر حرکت و سکونى از خالص ساختن نیت (براى خدا) چاره و گریزى نیست زیرا اگر چنین نباشد غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراهتر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزانالحکمه، محمد محمدى رىشهرى، ج 3، روایت 4748).
مراحل اخلاص:
1- اخلاص در نیت:
اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است. انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب بسر می برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی، خدای متعال و جهت تجردی عالم و راهی به سوی مادیت، دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات..
پیراستن نفس از همه تعلقات و انگیزههاى غیر الهى است و نه تنها همه اعمال را براى خدا انجام دادن، که حتى وجود خویش را نیز براى خدا خواستن. در روایتى از پیامبر (ص) خطاب به ابوذر آمده است:. و ما بلغ عبد حقیقةالاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شىء من عملللَّه. بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمىرسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایى بستایند بحارالانوار، ج 82، ص 204 و ج 51، باب 116
اولیاء الهی نه تنها نیت خویش را از انگیزه های دنیوی و مادی تخلیه می نمودند، بلکه حتی انگیزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نیز خالص می ساختند. آنها تنها و تنها خدای را از روی محبت و به این دلیل که شایسته عبادت است، عبادت می نمودند و این در حقیقت اوج اخلاص است
2- اخلاص در عمل:
اخلاص در عمل به معنی خالص شدن اعمال از گناهان و رسیدن انسان به ملکه تقوی و ورع است و مراتبى دارد:
مرتبه اول ترک محرمات و انجام واجبات است.
مرتبه دوم ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است.
مرتبه سوم ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مىشود مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه که باعث تقرّب درگاه الهى است.
بهترین راه شروع براى ورزیدگى در اخلاص، نماز است که کون جامع و عبادت تام است و اگر بتوان در آن اخلاص داشت و همواره آن را قربة الى اللَّه به جاى آورد، این خود آمادگى و تمرین مىشود که انسان در تمام شؤونات زندگى، اخلاص را رعایت کند.
اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذاشت، یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن، تحت فرمان الهى است.
3-تصفیه دل:
یکی از مراحل مهم اخلاص هم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى ، حب دنیا ، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است . آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نموده . در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان عرش خدای رحمان نشیمن گاه خدای سبحان است.
درمان ریا و کسب اخلاص:
مبارزه با این پدیده و در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است.کوتاهترین راه عقلى براى رسیدن به اخلاص و ریشهکن کردن «ریا» تقویت توحید در دل خود مىباشد. منظور از توحید در این مقام، توحید افعالى مىباشد یعنى، انسان باور کند که فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نیست لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود که هیچکس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بىشریک مىباشد، دیگر دل به دیگران نمىبندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت. زیرا ریشه «ریا» یا طمع در مال و منافع دیگر انسانها است، و یا محبت و دوست داشتن مدح و ستایش انسانها، و یا خوش نداشتن و کراهت از مذمت و ملامت مردم است.
اگر ریاکار این سه مشکل را حل نماید، دیگر دلیلى براى خودنمایى در مقابل انسانها وجود نخواهد داشت.
انسان عاقل رغبت به کارى که براى او نفعى ندارد پیدا نمىکند و به امرى که به حال وى ضرر رساند بىمیل مىباشد. ریا همان ضرر و نبود نفع است زیرا دل بستن به تعریف یا دلگیر شدن از نکوهش مردم نفعى به حال انسان ندارد بلکه ریا موجب بطلان عبادت و مضرّ مىباشد. علاوه این که نظر مردم به اندک چیزى متغیر مىشود.
رضا و خشنودى آدمیان زودگذر و ناپایدار است و شخص ریاکار مضطرب، دلنگران، متزلزل و مشوش است. در مقابل، اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمینان و آرامش دل را افزون مىکند.
علماى علم اخلاق در این زمینهها توصیههایى نمودهاند:
1 - تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درک این حقیقت که مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است. یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِیُ
2- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
3- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.
4- اخفاى عمل در حد ممکن به خصوص در مستحبات. لازم به ذکر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زیرا این کار خود موجب تزویج عمل خیر است.
5- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.
6- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این کار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.
تذکر:گاهى عملى خالصانه انجام مىگیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل کارى مىکند و یا سخنى مىگوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام دادهام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد.
براى آگاهى بیشتر ر. ک:
1- آسمان معرفتحسن زاده آملى
2- نشان از بىنشانهامقدادى
3- فضیلتهاى فراموش شدهتربتى
4- مجموعه دیدار با ابرار
5- اربعین حدیث (حدیث 2) امام خمینى (ره
6- نقطههاى آغاز در اخلاق عملى آقاى مهدوی کنى، ص 427 و 426
7- «عجب و ریا» سید احمد فهرى.
معنای نافله در حدیث قرب نوافل چیست؟ لطفا متن کامل آن را به همراه سند و توضیح بیان کنید.
در پاسخ ابتدا به معنای نافله اشاره می کنیم و سپس طی چند مطلب به قرب نوافل و حدیث آن خواهیم پرداخت که امید است مورد استفاده قرار گیرد:
1- کلمه نافله از ماده نفل و در لغت به معنای زیاده و اضافه است . اما در اصطلاح نافله به نمازهای مستحبی روزو شب گفته می شود . پس در اصطلاح نه تنها نافله به خصوص نماز گفته می شود نه هر عمل مستحبی بلکه به هر نماز مستحبی نیز نافله گفته نمی شود بلکه تنها به نمازهای مستحبی شبانه روزی که از جمله آنها نماز شب است گفته می شود .
2- کلمه نافله در دو آیه از قرآن آمده که این آیات با توضیحی در باره آنها عبارتند از :
الف- وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً (اسراء- 79)
پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن (و نماز) بخوان، این یک وظیفه اضافى براى تو است، تا پروردگارت تو را به مقامى درخور ستایش برانگیزد!.
خداوند پس از ذکر نمازهاى فریضه پنجگانه این چنین اضافه مىکند پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان (وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ) .مفسران معروف اسلامى این تعبیر را اشاره به نافله شب که در فضیلت آن روایات بىشمارى وارد شده است دانستهاند، هر چند آیه صراحت در این مساله ندارد ولى با قرائن مختلفى که در دست است این تفسیر روشن به نظر مىرسد.
سپس مىگوید: این یک برنامه اضافى است، علاوه بر نمازهاى فریضه براى تو (نافلة لک) بسیارى این جمله را دلیل بر آن دانستهاند که نماز شب بر پیامبر ص واجب بوده است، زیرا نافله به معنى زیاده است، اشاره به اینکه این فریضه اضافى مربوط به تو است.
بعضى دیگر معتقدند که نماز شب بر پیامبر ص قبلا واجب بوده است بقرینه آیات سوره مزمل، سپس آیه فوق، آن را نسخ کرده و مستحبّ بودن آن را اعلام کرده است.
ولى این تفسیر، ضعیف به نظر مىرسد، چرا که نافله در اصل، به معنى مصطلح امروز یعنى نماز مستحبّ نبوده، بلکه به معنى زیاده و اضافه است، و مىدانیم که نماز شب هر گاه بر پیامبر ص واجب بوده باشد اضافه بر فرائض یومیه است. تفسیر نمونه، ج12، ص: 225
ب- وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحِینَ (انبیا- 72) و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وى بخشیدیم، و همه آنها را مردانى صالح قرار دادیم.
آیه بعد به یکى از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم که داشتن فرزندى صالح و نسلى برومند و شایسته است اشاره کرده مىفرماید: ما به او اسحاق را بخشیدیم و یعقوب (فرزند اسحاق) را بر او افزودیم (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً) .
و همه آنها را مردانى صالح و شایسته و مفید قرار دادیم (وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ).
سالیان درازى گذشت که ابراهیم در عشق و انتظار فرزند صالحى به سر مىبرد و آیه 100 سوره صافات گویاى این خواسته درونى او است: رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ. پروردگارا فرزندى صالح به من مرحمت کن.
سرانجام خدا دعاى او را مستجاب کرد، نخست اسماعیل و سپس اسحاق را به او مرحمت کرد که هر کدام پیامبرى بزرگ و با شخصیت بودند.
تعبیر به نافلة که ظاهرا تنها توصیفى براى یعقوب است از این نظر باشد که ابراهیم تنها فرزند صالحى تقاضا کرده بود، خدا نوه صالحى نیز بر آن افزود، زیرا نافلة در اصل به معنى موهبت و یا کار اضافى است. تفسیر نمونه، ج13، ص: 455
3- منظور از نافله در حدیث قرب نوافل همان نماز های مستحبی و اضافه بر واجبات شبانه روز است که نقش اساسی در کمال روحی و تعالی معنوی انسان دارد .
4- البته گفتنی است عرفا با گسترش نگاه به معنای قرب نوافل معتقد اند که وادی قرب نوافل همان وادی عشق است و در کنار سلوک نظری و کسب معرفت خداوند، سلوک عملی دینی را در دو مرحله مطرح می کنند. 1- مرحله قرب فرایض، یعنی وادی عقل و وظیفه ، 2- مرحله قرب نوافل، یعنی وادی عشق و قلب است که البته مرحله عشق و قلب بسی فراتر و نهایی تر از مرحله عقل و وظیفه می باشد.
5- انسان به وسیله نوافل و مستحبات و عشق و محبت به خداوند و اولیای او به اوج در کمال و قرب الهی می رسد ، ولی این ظرفیت هنگامی در ساخت انسان و تعالی او مؤثر می افتد که شخص سالک، نسبت به تحصیل تقوی و انجام واجبات و ترک گناه به اطمینان رسیده باشد؛ زیرا مرتبه نافله پس از واجب است و بدون تقوی ، ورع حاصل نمی شود.
نوافل و مستحبات از یک نظر مکمل و متمم فرایض است و از نظر دیگر متمم و مکمل انسان در مسیر الی الله است. به این حقیقت در خصوص نوافل یومیه با صراحت در برخی روایات اشاره شده است. این بدان معنى است که اصل در عبادت، فرایض و حقیقت عبودیت در انجام واجبات است و نوافل و مستحبات براى تکمیل نواقصى است که در مقام عمل به فرایض از ناحیه قصور انسان پیش مىآید، آن هم براى هر کسى متناسب با منزلت عبودى و مرتبت توحیدى وى. از نظر دیگر عبادتهاى مستحب نقش مهمى در سرعت و اوج بخشیدن به تکامل انسان دارند.
زیرا اولا: بعضى از نوافل، نقصان پارهاى فرائض که به صورت ناقص و فاقد شرط «مقبولیت» (و نه به صورت باطل) انجام شده است را جبران مىکند (مثل اینکه نماز به صورت صحیح خوانده شود، اما همراه با حضور قلب نباشد) و ثانیا: برخى کمالات نیز بهگونهاى است که تنها از طریق انجام مستحبات مىتوان بدان دست یافت.
6- در حدیث قرب نوافل که با سندهاى معتبر در منابع حدیثى شیعه و اهل سنت روایت شده، آمده: عن ابی عبد الله (ع) قال: قال رسول الله(ص) قال الله: ما تحبب الی عبدی بشیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته. امام صادق(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا اینکه من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم. محاسن برقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352)
از این روایت معلوم می شود چشم دل که در اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکى کم سو شده و توان دیدن حقایق را ندارد، در اثر انجام واجبات و مستحبات دید خود را باز خواهد یافت و تنها راه چاره روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات و ترک محرمات) مىباشد که آنهم بمرور زمان و بتدریج به دست مىآید.
در پایان لازم است به این نکته تاکید کنیم که وادی قرب فرایض و نوافل که وادی بندگی خداوند است، در حقیقت همان وادی عشق و راه محبت خداوند است که در ادبیات عرفانی، همچون دیوان حافظ و مانند آن بسیار از آن سخن رفته است. البته ناگفته نماند که در مرحله قرب نوافل و انجام مستحبات، بحث محبت و عشق خداوند اوج بیشتری خواهد داشت.
مسلما برخی گناهان لذتبخش هستند و گرنه کسی سراغشان نمی رفت.این خاطره لذتبخش،مانع یک توبه کامل می شود، چطور از آن خاطره می توان رهائی یافت؟
در پاسخ به چند مطلب توجه نمایید :
1-یکی از ویژگی های انسان احساس لذت و خوشایندی است و این احساس در ارتباط با ایجاد انگیزه برای ادامه حیات و زندگی برای انسان بسیار مهم و ضروری است. ساختار انسان به گونه ای است نیاز به انگیزه و احساس لذت دارد و همین احساس به او نیرو می دهد تا به انجام امور سخت بپردازد و مسئولیت های بزرگی را در مدیریت زندگی به عهده بگیرد.
2- احساس لذت از ویژگی های شهوت و میل جنسی و امیال دیگر انسان است و گناه بودن در صورتی است که آدمی در امیال و غرایز به جانب افراط کشیده شود و از حدود الاهی خارج گردد؛ انسان از بسیاری از کارهای خوب و پسندیده و همچنین امیال نفسانی در حد اعتدال، لذت می برد و برای رسیدن به لذت مجبور نیست گناه کند.
از طرفی همه گناهان لذت بخش نیست مثلا کسی که به دیگران بد دهنی می کند یا فحاشی می کند معلوم نیست از این کار خود لذت ببرد بلکه ممکن است لحظاتی بعد دچار عذاب وجدان شود.
و از طرف دیگر لذت اختصاص به کارهای مادی وجسمانی ندارد بلکه لذت های معنوی نیز وجود دارد که اگر کسی ذائقه سالم داشته باشد هرگز حاضر نیست لذت های معنوی را با همه لذت های ظاهری و مادی مبادله کند.
بنابراین اینطور نیست که خداوند احساس لذت را در گناه قرار داده باشد. گناه بودن مربوط به سوء اختیار خود انسان است که به صورت افراطی از امیال نفسانی استفاده می کند.
3- یکی از مشکلات و موانع مهمی که در جهت تحقق توبه ی واقعی و ترک گناه وجود دارد, مشکل اصرار بر گناه و عدم وجود اراده ی لازم برای ترک آن است . این مشکل خصوصا در مورد کسی که مدتی با گناه انس گرفته , به آن عادت نموده و از آن لذت برده است , نمود بیشتری دارد و به نظر بسیار بعید می نماید که چنین فردی بتواند به راحتی و صرفا بدلیل پشیمانی و تصمیم بر ترک از شر آن عمل زشت خلاصی باید و واقعا موفق به توبه ی حقیقی گردد. برای تحقق توبه ی واقعی و ترک کلی گناه , چاره ای جز این نیست که انسان در مرحله اول احساسش را نسبت به آن عمل زشت اصلاح نماید, یعنی چنانچه از آن عمل خوشش می آید, از آن لذت می برد و نسبت به آن تمایل نفسانی دارد, ابتدا - به نحوی که به آن اشاره خواهیم نمود - احساس نفسانی خود را تبدیل به حالت نفرت و انزجار و عدم تمایل نماید; که البته اگر ان شائ الله موفق به این تغییر و تحول گردید, در مرحله بعد حتما موفق به اصلاح رفتاری خود خواهد شد.
این قاعده ناشی از ملازمه ای است که میان هوای نفس انسان و عمل کردن مطابق آن وجود دارد; یعنی انسان تنها در صورت تمایل دست به انجام عمل می زند و عملی را ترک می نماید که نسبت به آن حالت انزجار و نفرت دارد. دولت و سلطنت هوای نفس در انسان باندازه ای قوی می باشد که گاهی تا مقام الوهیت اوج می گیرد و خدای انسان می شود. قرآن کریم در این زمینه اشاره می نماید که برخی کسان هستند که خدایشان , هوای نفسشان است .
در مورد هوای نفس که همان خوش آمدن ها و طلبهای نفسانی انسان است , اهل معرفت گفته اند: ما دو نوع هوای نفس داریم , هوای نفس مثبت و هوای نفس منفی . آنچه در قرآن کریم در روایات اسلامی راجع به مذمت هوای نفس آمده است , مربوط به هوای نفس منفی , یعنی دوست داشتن زشتی ها و ضد ارزشها و گناهان می باشد و آنچه که در مورد دوست داشتن خوبی ها و محبت خدای متعال و عشق به عبادت و معنویت آمده است , مربوط به هوای نفس مثبت است .
البته تعبیر بهتر هوای نفس مثبت همان خواسته های فطری متعالی انسانی است . عرفا اعتقاد دارند که حتی حق تعالی به وسیله هوای نفس اطاعت می شود و تا کسی خدای را دوست نداشته باشد عبد و مطیع واقعی او نخواهد بود. علی (ع ) فرمود اگر دیگران خداوند را از روی طمع و ترس , عبارت می کنند, من او را از روی محبت و دوست داشتن می پرستم .
در مورد دین هم روایت شده است که آیا دین به جز حب و بغض است , یعنی دوست داشتن ارزشها و عبادات و نفرت از بدی ها, ضد ارزشها, شرک و کفر و امثال آنها. عارف قیصری در این زمینه اشعاری دارد که بد نیست به خاطر اهمیت مطلب متذکر شویم .
عبدنا الهوی ایام جهل واننا - لفی غمره من سکرنا من شرابه.
یعنی در زمان جوانی که ایام جهل و بی خبری ما بود, هوای نفس (منفی ) خود را می پرستیدیم و نمی دانستیم که از شراب دوستی لذات مادی و دنیائی مستیم .
و عشنا زمانا تعبد الحق للهوی - من الجنه الاعلی و حسن ثوابه.
سپس با اندکی ترقی زمان را سپری کردیم که خدای را به هوای بهشت و ثواب آخرتی او عبادت می کردیم .
در روایتی آمده است که عده ای از بندگان خدای تعالی را از روی طمع به بهشت عبادت می کنند; این عبادت تاجران و معامله گران است .
فلما تجلی نوره فی قلوبنا - عبدنا رجائا فی اللقا و خطابه.
پس آنگاه که نور معرفت حق تعالی در قلبهای ما تجلی نمود و خدای را به حقیقت شناختیم , او را تنها به خاطر خودش و با هدف وصول به لقائ و انس و مشافهه با او پرستیدیم و دیگر از هوای دنیا و حتی بهشت خالی شدیم و پر شدیم از هوای ذات الهی . فمرجع انواع العبودیه الهوی - سوی من یکن عبدا لعزجنا به. پس محل بازگشت هر گونه عبادتی هوای نفس است مگر کسی که تنها بنده ی ذات مطلق الهی باشد و به خاطر ذات اقدس او پرستش نماید.
ابن عربی در این زمینه گفته است : »العابد ما عبد الاهواه بانقیاد لطاعته حتی ان عبادته لله کانت عن هوی ایضا; بنده نمی پرستد مگر کسی را که او را دوست می دارد و مطیع و منقاد کسی است که به او عشق می ورزد و حتی عبادت او نسبت به خدای عالم از روی هوا و عشق و محبت است «, (شرح فصوص الحکم قیصری , ج 2, ص 392).
سر آن همه تاکیدی که نسبت به محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) در روایات و حتی آیات قرآن کریم شده است نیز در این است که تا انسان امام و رهبر خویش را از صمیم قلب دوست ندارد, قادر نخواهد بود حقیقتا شیعه و پیرو او خصوصا در مسیر پر حادثه ی زندگی ایمان و توحیدی باشد و نمی تواند سختی و مرارت دین داری و سلوک را تحمل نماید و از سر دنیا و لذات آن به راحتی بگذرد.
با این بیان روشن می شود که انسان بهر صورت اسیر هوی و احساس و عشق و دوست داشتن های خود است و تا زمانی که در جاذبه ی محبت کسی و یا لذت عملی قرار دارد, توان رهائی و خلاصی از دولت و سلطنت او را ندارد و یا حداقل بسیار دشوار است .
پس از ذکر این مقدمه و اصل , اکنون در مورد ترک گناه و معالجه ی اصرار بر گناه , سوال اساسی این است که به هرحال اگر انسان در جاذبه ی عمل زشتی قرار گرفت و خدای ناکرده با تکرار و ادراک لذت از آن , علاقه ی به آن گناه درجاتش قوت گرفت و سپس به نحوی پشیمان شد و در مقام ترک آن برآمد چند راه علمی و عملی برای معالجه این بیماری روحی وجود دارد که به برخی اشاره می شود :
الف- اصل اخلاقی مقابله به ضد : مهمترین اصل عمومی ای که علمای اخلاق در زمینه معالجه امراض روحی پیشنهاد می نمایند, اصل مقابله به ضد است , یعنی به کار بردن ضد هر عمل و صفتی که قصد ترک آن را دارد. البته این اصل اختصاصی به طب الارواح ندارد و در طب الابدان نیز از همین روش برای معالجه امراض جسمی استفاده می شود.
در مورد گناه و عمل زشتی که انسان مدتها از آن لذت برده و مطلوب نفس آدمی گردیده است نیز راه اصلی علاج , تبدیل میل , خوش آمدن و لذت بردن نفسانی به حالت نفرت و انزجار و بغض نسبت به آن عمل می باشد; یعنی تبدیل نمودن حالت جاذبه به حالت دافعه و از این طریق فراهم نمودن زمینه ترک و جایگزین ساختن آن در جای زمینه انجام .
البته تحقق این تبدیل و تحول هم اگر از طریق صحیح آن انجام شود, کاری است کاملا شدنی و ممکن و حتی خود ما نیز هر یک کم و بیش تجربیاتی از این قبیل در زندگی داریم . یعنی ممکن است از شخص یا کاری و چیزی که در گذشته به آن رغبت داشته ایم و لذت می بردیم اکنون متنفر باشیم و بدمان بیاید و بالعکس .
منتهی نکته قابل توجه و بسیار فنی که در زمینه این مهم وجود دارد این است که عامل اصلی این تغییر و دگرگونی خصوصا در زمینه امور معنوی و نفسانی در انسان , تحول و دگرگونی است که در بعد شناختی انسان پدید می آید. مسئله علم و آگاهی و شناخت و تغییراتی که در نوع اطلاعات و آگاهی های انسان بوجود می آید, در تغییر مزاج روحی و نوع برخورد انسان با اشخاص و اشیائ و پدیده ها و تبدیل حالت محبت به نفرت یا بالعکس , کاملا موثر است .
ب- علم درمانی : اصلی ترین روشی که اسلام در مورد ساخت و ساز انسان و تهذیب نفسانی و اعتقادی و عملی او پیشنهاد نموده است استفاده از همین روش علم درمانی است . اگر در اسلام علم و دانش فریضه شمرده شده است و آیات و روایات وارده در فضیلت علم و عالم افزون از هر باب دیگری است , به خاطر همین است که راه اصلی معالجه ی امراض آدمی از طریق علم و آگاهی میسر است , همانگونه که ریشه ی تمامی بیماریها, شوربختی ها و شقاوتمندی انسان در جهل و بی خبیر او می باشد.
گناه ناشی از غفلت است , غفلت همان خواب روحی ای است که در اثر جهل و بی خبری عارض انسان می شود. خوابی که تنها راه علاج آن نور یقظه است و یقظه هم چیزی جز بیداری و آگاهی حاصل از دانش و بینش نمی باشد.
تا انسان غافل است مرتکب گناه می شود و از آن لذت می برد و وقتی که بیدار شد, دیگر نه از گناه لذت می برد و نه حاضر است مرتکب آن شود, مانند کسی که چون نمی داند درون شربت زهر ریخته اند آنرا می نوشد و لذت می برد در حالی که اگر بداند هرگز به سراغ آن نمی رود.
علت اینکه انبیائ الهی معصوم بودند این بود که آنها عالم بودند. ریشه ی عصمت و عدالت و جمیع فضایل و خیرات در انسان در علم و دانش و معرفت است . صفت علم در میان صفات حق تعالی دومین صفت فعلی اصلی است و سایر صفات اصلی مانند قدرت و اراده و سمع و بصر همه مترتب و مبتنی بر صفت علم هستند.
این بدین معنا است که حتی در حق تعالی ریشه ی جمیع کمالات و صفات جمال و کمال علم است و همه چیز از علم شروع می شود.
در میان علوم نیز اصلی ترین علومی که مایه ی حیات انسان است و آدمی را از خواب غفلت بیدار می نماید, علوم اساسی پنج گانه ای است که در واقع پاسخ گوی پنج سوال اساسی و کلی انسان در زندگی است ; یعنی خدا آگاهی - خود آگاهی - جهان آگاهی - دین آگاهی و سرانجام آگاهی .
انسان اگر بداند که خدای عالم همان وجود بسیطی است که بر تمام هستی سریان دارد. و با سریان وجود او علم و قدرت و سمع و بصر او نیز سریان دارد واقف خواهد شد که حق تعالی از درون و بیرون ناظر احوال و افعال بندگان خود است و در تمام ذرات هستی حضور دارد, هرگز جرئت و جسارت نخواهد داشت که در محضر چنین خدای آگاه و مقتدری عصیان و سرکشی و مخالفت نماید.
انسان اگر بداند خدای عالم با تمام اسما و صفات و کمالاتش در انسان تجلی نموده است و او را خلیفه خود در زمین قرار داده و در وجود او استعداد ولایت و احاطه و تسلط علمی و عملی بر ماده ی کائنات را به ودیعت نهاده است , حاضر نخواهد بود با معصیت و خطا نسبت به خالق خویش خود را از مقام قرب به حق تعالی محروم ساخته و تا سر حد حیوانات و حتی پائین تر از آنها ساقط نماید.
آدمی اگر بداند حق تعالی جهان هستی را به خاطر او آفریده و آن را در تسخیر انسان قرار داده است تا با استفاده از آن به کمال نهائی خویش که قرب و خلافت و ولایت حق است برسد, دیگر نمی تواند بپذیرد که همواره با گناه و معصیت راه دوری و نقصان خویش را طی نماید و خود را از چشم خدای عالم و اولیائ مقربین بیندازد و خوار و خفیف نماید.
اگر انسان واقف شود که دین برنامه ی سعادت و کمال اوست و راهی است که مستقیما او را به قرب و لقائ پروردگار عالم می رساند و حیات جاودان آخرتی را برایش به ارمغان می آورد, حاضر نمی شود که با گناه و سرپیچی و خروج از این مسیر, زمینه شقاوت و هلاکت خویش را فراهم نماید; زندگی جاودان آخرتی و لقائ پروردگار را از دست بدهد و خود را دچار سرنوشتی شوم و عذابی دردناک نماید.
اگر انسان بداند که آنچه می کند و می شنود و می گوید و می بیند تمام موادری هستند که باطن و حقیقت او را می سازند و هر شخصی حال گفتار و رفتار و پندار خود است و همین محصول است که در ظرف آخرت به صورت جهنم یا بهشت ظهور خواهد نمود, حساسیت بیشتری نسبت به گناه و عمل و صفت زشت و پلید اهل دنیا و عقاید باطل ایشان خواهد داشت .
ت- عمل درمانی: مرحله بعدی این است که برای خود برنامه عملی داشته باشیم و با انجام واجبات و ترک گناه لذت بندگی خدا را بچشیم. اگر کسی لذت قرب به خدا و عبودیت خداوند را بچشد هرگز از گناه و لذت های مادی راضی نخواهد شد و حاضر نمی شود لذت مناجات با خدا و رابطه با اهل بیت (ع) را با لذت مثلا موسیقی و نگاه به نامحرم و مانند آن عوض کند.
دستورالعمل اخلاقی:
1- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کردهاند. امام صادق(ع) مىفرمایند: کل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من عله و انما جعل آخر الوقت للمریض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفو الله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلتتر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مىباشد و اول وقت خشنودى خدا را در بردارد ولى آخر وقت عفو خدا را» (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و... فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاطآور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاطبخش و حالآور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
4- بهرهگیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مىدهد و هم آشنایى با معارف آن (هرکسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مىباشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخههایى است براى درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتارى گردد.
5- بهرهگیرى از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهرهگیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمىتوان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشتهایم ولى جوابى نگرفتهایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت.
پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمىآیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
6- دائمالوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید و اگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است و چنانچه نیمه شب براى کارى برخاستید و خواستید دوباره بخوابید وضو لازم نیست اگر آب وضو را با حوله خشک کنید از جهتى بهتر است.
7- زیارت اهل قبور: هفتهاى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و روزى چند دقیقه در مکانى خلوت واقعیت مرگ و رفتن از دنیا ونیاز به توشه آخرت را در دل خود با فکرى عمیق جا بیندازید و اگر غفلت شما آن قدر زیاد نیست حداقل هفتهاى یک بار نیمساعت را به این فکر اختصاص دهید مخصوصا اگر این فکر در خود محیط قبرستان باشد.هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکرآخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
8- پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مىشود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مىکنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29»مىفرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوه الدنیا. پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان.
9- هیچگاه خالی از مطالعه نباشید. اگر کسی بخواهد در این راه ثابت قدم بماند باید دائما بر آگاهی و ایمان خود بیافزاید. توصیه می کنیم که سیر مطالعاتی داشته باشید و در حوزه های زیل مطالعه نمایید:
اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی.
در این زمینه می توانید از سیر مطالعاتی شهید مطهری استفاده نمایید.
10- حضور در مجالس ذکر اهل بیت, سخنرانی, درس اخلاق و مراسم مذهبی می تواند به صفای باطن شما کمک نماید.
11- اجتناب از گناه و توبه از گناهان گذشته: گاهى اوقات علت توفیق نیافتن گناهانى است که مرتکب شدهایم همانگونه که در روایات به آن اشاره شده است. در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر آن کار گناه نیست انجام دهید و گرنه بدون معطلى ترک کنید.
12. ترک آرزوهاى طولانى: آرزوهاى طولانى و دست نیافتنى دنیوى چیزى جز حسرت و کدورت دل در پى ندارد.
13- حضور در مساجد و نماز جماعت و جمعه در این زمینه بسیار مفید و موثر است.
بنابراین به طور خلاصه راه و روش عملی وقتی معالجه ی اصرار بر گناه مطابق آنچه گفته شد دارای سه مرحله است که چنانچه دقیقا انجام شود, این بیماری قطعا معالجه خواهد شد. 1. علم : علم به امور اساسی زندگی و اثر تخریبی گناه بر زندگی انسان . 2. حال : یعنی جایگزین ساختن حالت نفرت وا نزجار حاصل از علم به جای حالت لذت و خوش آمدن . 3. عمل : که در این مورد خاص به ترک گناه است و لازمه ی قهری علم و حال گرچه نیاز به صبر و تحمل و استمداد و عنایت حق تعالی نیز خواهد داشت .
منابع :
1- محجه البیضاء ج 7, ص 90
2- جامع السعادات , ج 3, ص 87
3- علم اخلاق اسلامی , ج 3, ص 62
4- اسرار الصلاه امام خمینی (ره ), ج 1, ص 78
5- نقطه های آغاز در اخلاق اسلامی , ص 115 – 315
توبه چیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ چه شرایطی دارد؟ چه آثاری دارد؟
ابتدا متذکر می شویم هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد، بنابراین در صورتی که به نوع گناه خاصی اشاره می کردید، بهتر می توانستیم در خدمت شما باشیم. اکنون که به طور کلی در مورد توبه سوال کرده اید، ناچاریم به شرایط عمومی توبه اشاره کنیم.
قبل از بیان حقیقت توبه در مقدمه لازم است به این نکته بسیار مهم و اساسی توجه کنید که هدف زندگی چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند نیست. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین (سوره بینه، آیه 5 ). مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که دستورهاى دین را مخلصانه براى خدا انجام دهند; یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال کاری در این دنیا نداریم و چون عبادت با هدف قربت و نزدیکی به خداوند انجام می شود، می توان گفت ما جز نزدیک شدن به خداوند در این دنیا کاری نداریم.
چه قدر این آیه زیبا است و چه مقدار تکلیف انسان را روشن می کند. دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا, کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. البته کمال و سعادت او هم در همین رابطه با خداوند است و از همین طریق به همه چیز می رسد. حتی ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت و جامعه نیز در همین راستا- یعنی در راستای ارتباط با خدا و پرستش او- توجیه می شود.
تنها از این طریق است که به راستی استعدادهایمان شکوفا می شود و توانایی های نهفته در وجودمان به منصه ظهور می رسد و به کمال و سعادت می رسیم. البته مفهوم و حقیقت عبادت بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیت های انسان در زندگی می شود. حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان بیرون از حیطه عبادت و پرستش خداوند نیست.
قرب و نزدیک شدن به خداوند تنها یک نیت لحظه ای برای عبادت نیست، قرب الی الله یک قصد است. قصد یعنی مقصد داشتن و در راه بودن. مومن و کسی که اعمالش را با نیت قرب انجام می دهد، در حقیقت در راهی قرار دارد که مقصد و مقصود آن خدا است. آنوقت مهمترین عاملی که در چالش کلی با این راه و مقصد است گناه است، گناه یعنی خروج از مسیر عبودیت و قرب الهی. حرکت کردن در مسیر خدا با خروج از مسیر خدا در تناقص با هم هستند و یک مومن نمی تواند هم در راه باشد وهم از راه خارج شود. سعادت انسان این است که در راه خدا باشد و گناه سعادت او را به شقاوت تبدیل می کند و حال و آینده انسان را به تباهی می کشاند.
حقیقت توبه:
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : ان الله یغفر الذنوب جمیعا خداوند همه گناهان را می آمرزد. در برخى موارد مانند غیبت و تهمت طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون ارتباط با نامحرم، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.
در آیه 70 سوره فرقان بیان شده است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل مىکند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مىفرماید : ... پس هر کس گناهى مرتکب گردیده، اگر سه کار انجام دهد، افزون بر آن که از عذاب سخت و جاودان روز قیامت نجات مىیابد، گناهانش به حسنات تبدیل مىگردد:
1. توبه یا بازگشت از گناه.
کمترین مراتب توبه پشیمانى است. اگر توبه حقیقى تحقق نیابد، انسان از گناه جدا نمىگردد و همواره آن را انجام مىدهد.
2. عمل صالح
با عمل صالح توبه در وجود انسان مستقر مىشود و به توبه حقیقى یا توبه نصوح مىانجامد.
3. ایمان
مشرک باید در کنار توبه از گناهان گذشته خود، ایمان آورد تا گناهانش به نیکىها تبدیل شود؛ ولى براى مؤمن گنهکار توبه و عمل صالح به تنهایى کافى است و گناهانش را به حسنات تبدیل مىکند. از این رو، در آیه بعد مىفرماید: وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، به سوى خدا بازگشت مىکند.
لازم به ذکر است که عالمان اخلاقی با استفاده از منابع اسلامی فرموده اند: شخص توبه کننده ،حتی اگر پس از توبه نصوح، به دلایلی دوباره به گناه آلوده گردد و توبه نماید، پذیرش و آمرزش الاهی را در پی خواهد داشت و این فرایند تا هنگام مرگ ادامه خواهد داشت .
اقسام گناه و روش های توبه:
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:
الف. ستم به خویشتن
یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
ب. حق الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.
ج: حق الناس
شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(ع) از آن به مظالم العباد(کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(ع) به «تضییع حقوق الاخوان»(مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415){V یاد کرده اند.
در روایت آمده: پیامبراکرم(ص) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن»(همان، ج67، ص71)
بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.
توبه و جبران گذشته:
توبه؛ یعنى، پشیمانى و تصمیم جدى بر ترک گناه. همچنین جبران خسارتهاى مالى و حقوقى مردم و... حال اگرکسى به راستى و از روى اخلاص توبه کرد، مطمئن باشد خداوند کریم و مهربان - هم چنان که خود وعده فرموده است - توبه او را خواهد پذیرفت.
گناهانى که فقط از حقوق خداوند است، چنانچه قضا و کفاره داشته باشد - مانند نماز، روزه و حج - انسان بایدعلاوه بر توبه و تصمیم بر ترک گناه، قضاى آنها را نیز به جا آورد و کفاره آنها را بپردازد و آنهایى که قضا و کفاره ندارد - مثل دروغ و استمنا و ... - فقط توبه و استغفار کافى است. در گناهانى نیز که در آنها حقوق مردم پایمال شده - مثل دزدى و از بین بردن اموال مردم یا قتل و جرح دیگران و ... - علاوه بر توبه و پشیمانى باید رضایت صاحبان حق را با پرداخت غرامت یا حلالیت گرفتن حاصل کرد.
پذیرش توبه
ابو حامد غزالى در کتاب احیاء چنین مىگوید: اگر معنى قبول را فهمیده باشى شک نخواهى داشت که هر توبه صحیحى پذیرفته و مقبول است. کسانى که به نور بصیرت مىبینند، و از انوار قرآن مدد مىگیرند، مىدانند که هر قلب سلیمى مقبول خدا و در آخرت در جوار او بهرهمند از نعمت اوست، و آمادگى دارد که با چشم خود به وجه اللّه بنگرد. و مىدانند که قلب در اصل، سلیم آفریده شده است زیرا هر نوزادى با فطرت خدا پرستى آفریده مىشود امّا آن سلامت توسط کدورتى که گرد و غبار گناهان بر آن ایجاد مىکنند از دست مىرود. و مىدانند که آتش ندامت این کدورت و غبار را از بین مىبرد و نور حسنه, ظلمت سیئة را از بین می برد.
ظلمت معاصى طاقت مقابله با نور حسنات را ندارد، همچنان که ظلمت شب در مقابل نور روز، و همچنانکه کدورت چرک در مقابل سفیدى صابون.
همانطور که اگر انسان با لباسى که در تن دارد دست به کارهاى پست بزند لباسش کثیف مىشود، و چون آن را با آب گرم و صابون بشوید پاکیزه مىشود، بکار بردن قلب در شهوات، آن را کثیف مىکند و چون آن را با آب اشک و آتش ندامت بشوید, پاکیزه و طاهر خواهد شد، و هر قلبى پاکیزه و طاهر شد مقبول است، مگر آن که چرک، چنان در طول زمان متراکم شود که در متن لباس نفوذ کند. که در این صورت صابون قادر به دفع و ازاله آن نیست. گناهان نیز این چنینند که چون بر قلب متراکم شوند، و لایهاى از پلیدى تشکیل دهند، دیگر راه بازگشت و توبه وجود ندارد .
گاهى انسان با زبان مىگوید توبه کردم ولى به لباسشویى مىماند که با زبان بگوید لباس را شستم و وارد عمل نشود، همانطور که این کلام لباس را تمیز نمىکند و نمىتواند صفت موجود در آن را عوض کند، مگر ضد آن صفت را در آن ایجاد نماید، آن کلام هم باعث سفیدى قلب نمىشود.
امام باقر علیه السلام به محمد بن مسلم چنین مىفرماید: وقتى که مؤمن توبه مىکند، گناهان قبل از توبهاش بخشیده مىشود، پس او باید براى بعد از توبه عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیت فقط براى اهل ایمان است...
پرسشگر عزیز بدان که :
انسان گاهى که دچار گناه و خطا مىگردد و بعد پشیمان مىگردد و خود را ملامت و سرزنش مىکند، به مرحلهاى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مىکند و از انجام آن ملول نمىگردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مىکند و احساس مىکند هنوز تا قله کوه, راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مىکندو مىبیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مىگردد ترسان و بیمناک.
شرایط پذیرش توبه:
1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد, نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.
2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.
البته منظور این نیست که کسی که توبه را به تاخیر می اندازد, توبه اش مورد قبول نیست؛ بلکه مقصود این است که هر چه در توبه و جبران گذشته تاخیر شود, راه بازگشت و اصلاح گذشته, سخت تر خواهد شد.
شرایط توبه نصوح:
امیر مؤمنان(علیه السلام) در حکمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی) در جواب کسی که در حضور امام(ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟
استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا می باشد:
1. پشیمانی از گذشته
2. تصمیم به عدم بازگشت به گناه
3. پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاک دیدار کنی که چیزی بر عهده تو نباشد.
4. تمام واجب های ضایع شده را به جا آوری.
5. گوشتی را که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنی، چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید.
6. رنج طاعت را به تن بچشانی چنان که شیرینی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگویی: «استغفرالله» (حکمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی).
آثار توبه:
1- محبوبیت نزد خداوند
سوره بقره / 222 : ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.
2 – تبدیل سیئات به حسنات
سوره فرقان / 70 : الا من تاب و آمن و عمل عملا ً صالحا ً فأولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا ً رحیما ً مگر آن کسان که توبه کنند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خدا بدیهایشان را به نیکی ها بدل می کند و خدا آمرزنده و مهربان است.
3 – فلاح و رستگاری
سوره نور / 31 : و توبوا الی الله جمیعا ً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون ای مؤمنان ! همگی به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.
4 – آمرزش گناهان
سوره شوری / 25 : و هو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفو عن السیئات و یعلم ما تفعلون اوست که توبه ی بندگانش را می پذیرد و از بدیها و گناهان در می گذرد و آنچه می کنید می داند.
5 – حفظ از عذاب الهی
سوره غافر / 7 : وقهم عذاب الجحیم ما آنان ( تائبین ) را از عذاب جهنم رهایی خواهیم داد (به وسیله ی طلب غفران).
6 – پوشاندن سیئات
سوره ی تحریم / آیه ی 8 : یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ان یکفر عنکم سیئاتکم ای کسانی که ایمان آوردید از گناهان خود به سوی خدا, توبه خالصانه کنید چرا که امید است به اینکه پروردگار شما, سیئات شما را از خود شما بپوشاند.
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هر کس توبه کند خداوند او را بیامرزد و به جوارح او و جای جای زمین دستور داده شود که آبروی او را حفظ کند و عیبهایش را بپوشانند و گناهانی که فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته اند از یاد آنان برده شود. (میزان الحکمة / ج2 / ح 2183)
7 – برخورداری از برکات و نعمتهای الهی
سوره نوح / آیات 11 و 12 : فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا ً , یرسل السماء علیکم مدرارا ً و یمددکم باموال و بنین ... پس به آن قوم گفتم : طلب مغفرت و آمرزش و توبه کنید از پروردگار خویش که بخشنده و آمرزنده است و اگر توبه کنید ما بر شما باران می فرستیم و همچنین شما را یاری می کنیم به واسطه ی اموال کثیره و فرزندان زیاد.
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : زیاد طلب آمرزش از خدا کنید تا از خدا طلب روزی کنید .
8 – ورود به بهشت
سوره ی تحریم / 8 : یا ایها الذین امنوا توبوا الی الله توبة ً نصوحا ... و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار .
دوست عزیز, پاسخ پرسش شما از گستردگی زیادی برخوردار است که ما به همین مقدار اکتفا می کنیم و شما را به مطالعه کتابهای معرفی شده دعوت می کنیم.
موفق و پایدار باشید.
برای مطالعه بیشتر ر.ک منابع اخلاقی:
-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).
- مقالات, استاد محمد شجاعی.
- ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی.
- ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر.
- نقطه های آغاز در اخلاق، مهدوی کنی.
بازگشت به خویشتن یا توبه نصوح / رضوانعلی مصیبی
من یه دوست دارم که برخلاف دوستان دیگر این زمینه در اون هست که به این طرف بیاد راستش نماز می خوند و پسر خوبی بود اما پس از دانشگاه دیگه نماز نمی خونه. هر کاری هم می کنم نمی خونه حالا این مورد و کلا چطور دوستان رو به نماز و کارهای درست دعوت کنیم. لطفا کامل توضیح دهید.
دانشجوى گرامى قبل از هر چیز از احساس مسئولیتى که در قبال دوستان و نزدیکان خود دارید به شما احسنت مى گوئیم و از خداوند متعال برایتان پاداش نیک مسئلت مى نمائیم.
در خصوص بخش اول سؤال شما مبنی بر اینکه چگونه دیگران را به راه خدا دعوت کنیم؟
برای رسیدن به چنین منظوری ، سه رویکرد اصلی را باید در نظر داشته باشید :
رویکرد اول : میزان تاثیر گذاری خود را در اطرافیان و دوستانتان بیشتر کنید
در اینجا به برخى نکات کلى که در «ایجاد ارتباط با دیگران و چگونگى تأثیر گذارى در آنها» ضرورى به نظر مى رسد ، خدمتتان عرض مى کنیم تا بتوانید بهتر به هدف مقدس و ارزشمندتان نائل شوید.
مسأله تأثیرپذیرى یا تأثیرگذارى و حدود کیفیت آن ، بستگى به توانها و قابلیتهاى انسان در ابعاد مختلف دارد. مهمترین امورى که در تاثیرگذارى دخالت دارند ویژگىهاى روحى از قبیل اراده استوار ،اخلاق نیکو ، حسن معاشرت و آگاهىها و توانهاى علمى بالا است. تاثیرپذیرى مثبت نیز تا حدودى به این امور و نیز به میزان انعطاف پذیرى و حقیقتطلبى شخص ارتباط دارد و تاثیر پذیرىهاى منفى برخاسته از ضعف آگاهى و اراده مىباشد. بنابراین هر اندازه در تقویت اراده خود گسترش صفات حسنه و خلق و خوى پسندیده و افزونسازى آگاهىها ودانشهاى خود به ویژه در زمینه مسایل دینى فرهنگى و اجتماعى تلاش کنید تدریجا توان تاثیرگذارى بیشترى خواهید یافت.
بنابراین تأثیرگذارى یک مهارتى است که به تدریج حاصل مىشود و تأثیرگذار و تأثیر گیرنده و فضاى روانى از آمادگى لازم و شرائط کافى برخوردار باشد که با تمرین و ممارست به این مهارت دسترسى پیدا مىشود. با رعایت اصول و نکات زیر فرد مىتواند میزان تأثیرگذاریخویش را افزایش دهد.
1. کار خود را با تحسین و قدردانى صمیمانه از طرف مقابل شروع کنید.
2. با اندکى تفحص و جستجو برنامه خود را با برجسته کردن یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسین صادقانه از وى بخاطر وجود آن امر مثبت ارتباط خود را با وى پىگیرى نمائید.
3. در صورتى که اشتباه و لغزشى در وى مشاهده کردید مستقیما از او گلایه نکنید و وى را مورد انتقاد مستقیم و سرزنش خود قرار ندهید.
4. قبل از انتقاد از دیگران درباره اشتباهات خود حرف بزنید.
5. سعى کنید شنونده خوبى باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود براى شما حرف بزنند.
6. صمیمانه دیگران را دوست داشته باشید و به آنها این محبت باطنى خود را اعلام کنید.
7. به دیگران اعتبار بدهید و کارى کنید که احساس کنند مهم هستند و به عبارت دیگر به آنها شخصیت داده و آنها را تکریم نمائید چراکه این نکته باعث جذب دیگران خواهد شد .
8. در طرف مقابل نسبت به کارى که مىخواهى انجام دهد میل شدیدى ایجاد کنید و به عبارت دیگر فضاى روانى لازم را براى انجام آن عمل فراهم نمائید.
9. هر رفتارى را که از دیگران نسبت به خود انتظار دارید همان را با ایشان در پیش گیرید.
10. سعى کنید نقطه نظرات و دیدگاههاى خویش را بر دیگران تحمیل نکنید زیرا مردم سخن کسى را که بخواهد عقیدهاش را بر آنان تحمیل کند نمىپذیرند و با کسى که همچون یک سرپرست با ایشان رفتار کند دوستى نمىورزند و به او اعتماد نمىکنند. ( در این زمینه براى آگاهى بیشتر ر. ک:
1. آئین دوست یابى، دیل کارنگى.
2. دوستى و دوستان، سید هادى مدرسى، انتشارات آستان قدس رضوى.
3. دوستى در قرآن، محمدى رى شهرى. )
رویکرد دوم : هر شخصى یک نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابى» دارد، سعى کنید این رگ خواب و نقطه پذیرش را به دست آورید و از این کانال وارد شوید و هدف خود را تعقیب کنید و لذا به صرف این که باید شخصى را هدایت کرد بسنده نکنید بلکه با مطالعه بر روى خصوصیات وى ؛ راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آورید سپس زیر بناهاى فکرى وی را مورد بررسى قرار داده و در اصلاح آن بکوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستى، انسان، معاد و امورى است که داراى نتیجه مستقیم بر عملکرد افراد می باشد. پس باید به تقویت و اصلاح این مبانى کوشید.
رویکرد سوم : بهترین روشی که از سوی معصومین علیهم السلام برای جذب دیگران به راه خدا معرفی شده این است که خودمان با اشتیاق و علاقه به احکام دینى اسلام عمل کنیم و همیشه به دستورات دینى پایبند باشیم و در واقع با عمل خود دیگران را به دستور دینى دعوت کنیم به عبارت دیگر احکام دینى را با عمل خود تبلیغ کنیم.
قرآن در سوره بقره مىفرماید: (أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُم) «آیا دیگران را به نیکى دعوت مىکنید در حالى که خودتان را فراموش کردهاید». (البقرة : 44)
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مردم را با غیر زبان خود (با اعمال و رفتار خود) براه حق دعوت نمائید . باید مردم از شما ورع و کوشش و نماز و اعمال خیر ببینند ؛ که این روش کاملا جلبکننده است. (بحار الأنوار ج67 ص 303 )
البته علت اتخاذ چنین رویکردی نیز کاملا روشن است ؛ چراکه اگر اهل عمل نباشید ولو به ظاهر خود را متعبدهم جلوه دهید تأثیرگذارى شما خیلى کم مىشود. گذشته از اینکه چه بسا اگر حساسیت خاصى به شما پیدا کرده باشند دعوت زبانى شما نه تنها آنها را بیدار و هدایت نمىکند بلکه لجاجت و سرپیچى دیگران را ولو بخاطر ناراحت کردن شما بیشتر خواهند کرد .
اما برای اینکه بتوانید از مصادیق این روایت شریف باشید رعایت چند مساله بسیار مفید و ضرورى است:
1- مطالعات خود را بیشتر کنید و علاوه بر تقویت اعتقادات صحیح اسلامى با مطالعه کتب اخلاقی و احکام ؛ ابتدا اخلاق پسندیده اسلامی را بشناسید سپس عمل نمائید
2- اخلاق اسلامى و دینى را رعایت کنید و روابط خوب و دوستانهاى با دیگران داشته باشید و سعى کنید خیلى خوش اخلاق و صمیمى باشید و به گونهاى بیان کنید اسلام چنین مىگوید و خود عمل کنید. و اگر امکان دارد سند آن را نیز اظهار نمائید مثلا بگوئید : پیامبر صل الله علیه و آله سلم نظافت را جزو ایمان می دانستند و می فرمودند : َ النَّظَافَةُ مِنَ الْإِیمَان (بحار الأنوار ج59ص 291 )
3- نباید آمرانه با دیگران برخورد کرد از تهدید و ارعاب و از بحث و جدل کردن با افراد باید اجتناب کرد زیرا تحت فشار قرار دادن اطرافیان موجب لجبازى، طغیان و سرکشى آنها مى شود.
در خصوص بخش دیگری از سؤال خود در خصوص دعوت دیگران به نماز به ویژه دوست تان باید بگوئیم که ما نیز متاسفیم که محیط دانشگاه های ما به اندازه ای اسلامی نشده که با ورود افراد بی نماز به دانشگاهها ، گرایش آنها را به معنویت بیشتر بکنند ؛ بلکه به عکس برخی از نماز خوان های ما را نیز بی نماز می کند . به هر حال این واقعیتی است که ؛ مسؤلیت دانشجویان عزیزی همچون شما را بیشتر می نماید .
در خصوص این مساله خوب است بدانید که جذب دیگران به نماز ارتباط نزدیکی به نوع شخصیت افراد دارد ؛ چراکه براساس روان شناسی تربیتی شخصیت انسان ها از تیپهای گوناگونی است مثل شخصیت خودکار، سازش پذیر، بدگمان، افتاده، مبارزه طلب، تعدیل نیافته، ماجراجو، مشتاق، اخلاقی که برای هر یک می توان از به یک یا چند روش از روشهای متعددی که در این زمینه وجود دارد استفاده نمود . (1)
در اینجا برای اینکه توانسته باشیم راهکار هایی عملی به شما ارائه کرده باشیم ؛ ابتدا به به تعدادی از عواملی که در سست شدن انسان نسبت به نماز وجود دارد اشاره نموده ؛ سپس به معرفی برنامه هایی برای تشویق و جذب دیگران به نماز را به شما معرفی می نمائیم که می توانید با بکارگیری آنها ؛ دیگران و بخصوص دوست تان را به نماز ترغیب نمائید :
ریشه یابی عوامل سهل انگاری:
به طور کلی عوامل سهل انگاری در دین و معنویت سه چیز است، ضعف اعتقاد و یقین. ارتکاب حرام به خصوص لقمه حرام و نگاه حرام و شنیدنی های حرام و مانند آن. ضعف برنامه های عبادی و معنوی.
توضیح بیشتر:
تعدادی از عوامل مهمی که در سست نمودن افراد نسبت به نماز تاثیر دارد به شرح ذیل می باشد :
1- محیط خانواده و بی توجهی والدین
بی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان یا احیانا بی مبالا تی اعضای خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فریضه نماز تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان به جای می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد کند که در آن خانه کسی به نماز اهمیت ندهد یا در قبال مسائل دینی خود را مسوول ندانند یا خود اهل نماز باشند ولی فرزند خانواده را تحریص و تشویق به نماز ننمایند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این احتمال ضعیفی است.
2- عدم آگاهی و بینش کافی از فریضه نماز
عالم نبودن به محتوای نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تاثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز در اسلا م، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز یکی از عواملی است که افراد را از این فرضیه الهی دور نگه داشته است.
3- سستی و تنبلی
بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترک یا بی توجهی به نماز وجود دارد عنصر و عامل تنبلی است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته یا در اموری که با انگیزه و شناخت قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل است در هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد یا کفش و پوتین از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره می رود یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را بخواند و...
4- همنشینی با دوستان ناباب
بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشایست درانحراف آدمی به سمت ناهنجاری های اخلا قی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علا قمند و به دینداری خود را غبند و لیکن در محیط های مختلف از قبیل محل هایی که در آن زندگی می کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری می سازند با افرادی آشنا شوند که به تدریج او را در دام بی دینی و لا ابالی گری گرفتار می کنند.
5- فساد اخلا قی
برخی از افراد در علت دوری از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلا قی را بسیار موثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط ها مختلف دارای شدت و ضعف است .
6- مزاحم دانستن نماز برای کارهای شخصی
برخی چون در وقت نماز مشغول کار ها و اعمال شخصی خود هستند فرصت این که نماز را در اول وقت آن اقامه کنند ندارند و وقتی که فرصت های اولیه برای اقامه و برپایی نماز از دست برود تدریجا بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت می شوند اقامه نماز را مانعی برای انجام کار های خود می دانند. البته این عامل به بهانه شبیه تر است تا یک علت برای ترک یا بی توجهی به نماز.
7- تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد غرور جوانی و تکبر و بزرگ منشی برخی از افراد است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلت در کسی پا بگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصف شدن به این صفت فرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچک می گردد بنابراین برای اینکه بزرگی و غرورش محفوظ بماند در مقابل هیچ کس نباید سر تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات جاهلا نه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعش می شود که او در مسیر سعادت خویش گام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیس ظاهر و آشکار شد در مقابل دستور صریح خداوند سر باز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال نماید.
8- تسویف (واگذاری امور به آینده)
برخی از جوانان با توجه به اینکه چند سالی است که وارد سن تکلیف شده و در مقابل تعالیم و دستورات دین مکلف می باشند و بر آنها واجب است که به احکام دینی گردن نهند ولی با این توجیهات که ما هنوز جوانیم و تازه اوایل عمر ماست و بهانه هایی از این قبیل اعمال دینی را ترک می کنند. جوان در بسیاری از مواقع نماز نخواندن خود را این چنین توجیه می کند که من بعدا می خوانم یا قضای آن را به جا می آورم. عمر طولا نی در پیش است پس می توان اعمالی که امروز از من ترک می شود در سنین پیری و زمان بیکاری انجام داد یا توبه کرد. بنابراین عملی که در آینده قابل جبران باشد و از طرفی مغفرت و بخشش الهی آن را شامل گردد جای نگرانی نیست.
9- ضعف اعتقادی
عامل دیگری که در روحیه افراد می تواند تاثیر زیادی را بگذارد باورهای دینی و تقویت روحیات مذهبی است که بخش عمده این مسوولیت برعهده مبلغان دینی می باشد. امروزه بخش عظیمی از جوانان که بهترین و مهم ترین، قشر جامعه محسوب می شوند از ضعف اعتقادی رنج می برند. در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده است. اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارد. این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب می گردد که جوان به مسائل دینی آن اهمیت خاص را قائل نباشد یا پای بند کامل به تعالیم دینی را نداشته باشد. به همین جهت بسیار دیده می شود که بعضی از افراد، نماز خواندنشان موسمی و فصلی است. این نیست مگر از ضعف اعتقادی فرد و تا این ضعف جبران نگردد، مشکل فوق قابل حل نخواهد بود. (چگونه نوجوانان را به نماز تشویق کنیم - نویسنده : صدیقه جعفری)
10- احساس گناه و شرمساری از اعمال خویش
برخی بدلیل گرفتار دانستن خود به گناه از درگاه الهی مایوس شده و چنین می پندارند که آب از سرشان گذشته و دیگر راه برگشتی برای آنها وجود ندارد .
11- تاثیر پذیری از محیط اطراف
برخی از محیط های غیر مذهبی فضایی را ایجاد می کنند که افراد برای مقید نشان دادن خود به مسائل مذهبی احساس خجالت می کنند .
12- تمسخر افراد جاهل و نادان
برخی اوقات نیز تمسخر برخی افراد نادان موجب سستی افراد نسبت به نماز می شود
13- قهر با خدا
برخی از افراد نیز بدلیل اینکه به خواسته های خود نمی رسند با خدا لج بازی نمودن و بوسیله ترک نماز با خدا قهر می کند .
14- اعمال و رفتار بعضی از نمازگزاران
عملکرد بد برخی از افراد مذهبی و نماز خوان خود باعث زده شدن افراد نسبت به نماز می شود .
15- بلد نبودن نماز
گاها نیز بلد نبودن نماز خود عاملی برای سستی افراد نسبت به نماز است
16- خجالت کشیدن
خجالتی بودن یکی از ویژگیهایی می باشد که موجب می شود برخی افراد از ابراز عقاید حقه خود ممانعت به عمل بیاورند مثل زمانیکه فرد در جمع مهمانیها و مجالس قرار می گیرد و خجالت می کشد وضو گرفته و نماز بخواند .
با توجه به آنچه که گفته شد برنامه ها و اقداماتی را بر اساس دو مبنا باید پیاده نمائید .
اول : برطرف نمودن موانعی که باعث سستی افراد نسبت به نماز می شود .
1- ایجاد اعتماد به نفس در افراد برای مقابله و مواجهه با محیط های ناسالم ، تمسخرهای افراد نادان و همچنین خجالتی بودن . زیرا بعضاً ممکن است نو جوانی که اقدام به خواندن نماز میکند در چنین شرایطی اگر اعتماد به نفس نداشته باشد از میدان بدر رفته و نماز را ترک کند.
2- وی را به ترک تماشاى فیلم ها و صحنه هاى مبتذل و آلوده به گناه و همین طور رفتن به محیط هاى نامناسب تشویق نمائید .
3- راه دیگرى که مى تواند تأثیر چشمگیرى روى او داشته باشد ، کنترل دوستان او در پیرامون خانواده است لذا اگر دوستانى دارد که اهل نماز نیستند و نسبت به مسائل دینى و شرعى توجه ندارند و از خانواده هاى لاابالى هستند باید به نحوى او را از آن ها جدا کرد البته به شرط اینکه دوستانى خوب جایگزین آنها شوند .
4- اما در مورد نماز صبح او، سعى کنید شرایط محل زندگی را جورى برنامه ریزى کنید که شبها کمى زودتر به استراحت و خواب بروند زیرا یکى از عوامل اینکه صبحها نماز بسیارى از افراد قضا مى شود دیر خوابیدن شبهاست خصوصا شبهاى کوتاه بهار و تابستان بنابراین بهتر است شبها شام سبکترى مصرف کنید و کمى زودتر شرایط خاموشى و بخواب رفتن را فراهم نمائید. البته این کار نیز باید با ظرافت انجام گیرد یعنى بتدریج شبى چند دقیقه زودتر تا اینکه در طول مثلا دو هفته چیزى حدود یک ساعت وقت خواب جلو بیفتد در این صورت صبحها راحتتر از خواب بلند مى شود و قهرا نماز هم زودتر خواهد خواند.
5- در صورت امکان ؛ اتاق مناسبی را برای نماز خواندن در محل زندگی فراهم نمائید که علاوه و نظافت و آراستگی درای آرامش کافی جهت اقامه نماز نیز باشد.
6- زمینه مناسب از لحاظ زمانی و مکانی برای خواندن نماز فراهم نمائید مثلا بعد از اینکه در اول وقت نماز خوانده شد سفره غذا پهن گردد نه اینکه نماز به بعد از غذا موکول شده و سنگینی غذا انسان را از نماز خواندن باز دارد .
7- احتمال دارد که بدلیل انجام گناهان ؛ وی از درگاه الهی نا امید شده و به همین دلیل دیگر نماز نمی خواند لذا به رحمت و مغفرت الهى امیدوارش نمائید بگونه ای که گناهان و اشتباهات احتمالى که ممکن است قبلا یا هم اکنون مرتکب شده باشد باعث یاس و ناامیدى وی نشود و به او اطمینان بدهید که خداوند توبه پذیر است و در صورت توبه همه گناهان را هر چند خیلى بزرگ باشند مى آمرزد.
8- اگر کسی با خدا قهر کرده می توانید این آیه را برای او قرائت کنید که : عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون (البقرة : 216) ____ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانید.
و به وی بگوئید چه بسا شما که به خواسته خود نرسیده اید بدلیل خیری بوده که خدا می دانسته و شما از آن اطلاعی نداشته اید .
دوم : به کارگیری ابزارهای مختلف جهت تشویق و ترغیب به نماز
خداوند متعال جهت هدایت بشریت سه ابزار مهم را در وجودش به ودیعت نهاده است که می توان با به کارگیری این ابزارها افراد را به نماز تشویق و ترغیب نمود .
الف : خصوصیت های فطری انسان
برای بهره برداری از این ابزار می توانید به دو موضوع تاکید نمائید
1- فطری بودن خدا خواهی
همه انسانها دارای فطرت الهی می باشند لذا می توانید از این ویژه گی خدایی بهره جسته و به عنوان نمونه اینگونه مطرح نمائید که :
برخی از مسائل است که تنها به دست خدا بوده و هیچ بشری نمی تواند در آن دخل و تصرف کند مانند طول عمر و عافیت و سلامتی ، کمی یا زیادی روزی و یا اینکه زندگی انسان همیشه به یک منوال نبوده و بسیاری از اوقات دچار فراز و نشیب های گوناگون می شود که برخی از اینها در صورت نبود پشتوانه ای خدایی همچون طوفانی سهمگین زندگی انسان را نابود می کند .
از او بپرسید در چنین مواقعی می خواهد دست به دامن چه کسی بشود اگر می خواهد دست به دامن غیر خدا بشود که از آنها کاری بر نمی آید و اگر می خواهد از خدا استمداد بجوید این کار را چگونه می خواهد انجام دهد آیا می تواند از خدایی که به دستوراتش گوش نداده بخواهد که او به حرفش گوش کند و خواسته اش را برآورده کند .
پس انسان باید یک راهی را جهت ارتباط بین خود و خدا برای خود باز بگزارد تا بتواند در چنین مواقعی به درگاه الهی التماس کند و بهترین راه همان نماز می باشد .
2- فطری بودن تشکر و سپاسگذاری در انسان
از ویژگی های فطری هر انسانی این است که در مقابل نعمتی که دیگران به وی عطا می کند سپاسگذار بوده و تشکر می نماید . فطرت انسان خواهان تشکر از ولى نعمت است. پیامبر خدا فرموده اند : جبلّت القلوب على حبِّ من احسن الیها قلبها بر اساس دوستى و محبت کسى که به انسان احسان کند، آفریده شده است (بحار الأنوار ج74 ص 142 ) و از آنجا که در اصل خداى سبحان خالق و هستى بخش ماست و از سویى همه نعمتها و برکاتى که در زندگى ما وجود دارد از آن اوست. بنابر این لازم است به اقتضاى تکلیف فطرى خودمان از قادر منّان تشکر کنیم. حال این تشکر باید به چه شکل و کیفیتى باشد؟ انبیاى الهى روشنگر این حقیقت بودهاند و نبىّ مکرّم اسلام نیز به نوبه خویش نماز را با این شکل و هیئت خاص به ما معرفى فرمودهاند. بنابر این همان گونه که پروردگار مهربان هر شب و روز، ما را رهین الطاف و برکات خویش گردانیده است، ما بندگان نیز موظّفیم هر چند ساعت یک بار در برابر محبوب قلب و عزیز دلمان بایستیم و از او نهایت سپاسگزارى و تشکر را بنماییم.
لذا شما می توانید نعمت های الهی را یاد آور شوید و بگوئید که نماز بهترین وسیله شکر گذاری از خداوند و تضمین کننده نعمت های الهی خواهد بود .
برای این منظور می توانید علاوه بر اینکه با خواهر خود سری به بیمارستان ها و آسایشگاه های معلولین بزنید مباحثی را با وی طرح نمائید مثلا میزان سپاسگذاری برخی انسان ها را با حیواناتی چون سگ مقایسه نمائید و بگوئید که حیوانی همچون سگ با کمترین خدمتی ( به اندازه چند لقمه نان خشک )حاضر می شود تا جان خود را فدای انسان نمایند اما چرا باید برخی از ما انسانها با وجود اینکه عمری بر سر سفره نعمتهای الهی نشسته ایم حاضر نباشیم به اندازه یک حیوان سپاسگذار بوده و برای سپاسگذاری از اینهمه نعمت برای خدا سر به سجده گذاشته و نماز بخوانیم
در روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرموده اند : آنقدر پیامبر در نماز ایستاد تا قدمهایش ورم کرد چنان در روزه دارى تشنه میشد آب دهانش خشک می گردید، گفتند یا رسول الله مگر خداوند وعده مغفرت بتو نداده؟ میفرمود آیا بنده شکرگزار خدا نباشم؟
خداى را سپاس بر نعمت و آزمایشش و او را ستایش از ابتدا تا انتهاى روزگار بخدا سوگند اگر اعضایم قطع شود و چشمانم بر روى سینهام بیفتد هنوز سپاس یک دهم از یک نعمت از نعمتهاى بىشمارش را نکردهام ستایش تمام ستایشگران بپایه یک نعمت او نمیرسد.(زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام، ص: 43)
ب : ابزار عقل و استدلال
یکی از مهمترین ابزارهایی که خداوند متعال در اختیار بشریت قرار داده عقل و اندیشه می باشد که بوسیله آن به مصالح و مفاسد خود پی برده و می تواند مسیر صحیح را انتخاب نماید .
شما نیز می توانید با طرح موضوعات و مسائل گوناگونی این ابزار مهم را به کار انداخته و افراد را به اندیشه وادارید تا به این وسیله به نماز رو بیاورند .
در این قسمت برای نمونه به موضوعاتی که می توانید طرح نمائید اشاره می شود
1- یاد آوری نمائید که اگر بر فرض خواندن نماز ، واجب نباشد و یا کار درستی نباشد ؛ آنهایی که نماز می خوانند در برابر آنهایی که نماز نخوانده اند چیزی را از دست نداده اند (چون به غیر از مدت کوتاهی که در روز برای نماز گذاشته اند مانند بقیه مردم از این دنیا بهره برده اند ) ؛ اما اگر آنچه را که نماز خوانها می گویند درست باشد ( که قطعا نیز همینگونه است ) کسانیکه نماز خوانده اند نجات یافته اند و آنهایی که نماز نخوانده اند چیزی جز هلاکت و نابودی ابدی نسیبشان نخواهد شد . (2)
2- شاید برخی اظهار کنند که ما به خدا ایمان و اعتقاد داریم و همینکه دلمان پاک باشد و خوب باشیم و در روز به یاد خدا باشیم کفایت می کند و نیاز به خواندن نماز نیست ؟ اگر با استدلالهایی موجه شدید در پاسخ می توانید یادآور شوید که همه این موارد خوب است و جای آنچیزی را که خداوند از ما خواسته ( یعنی نماز ) را نمی گیرد به آنها یادآور شوید که اعتقاد داشتن به خدا فقط گفتن به زبان نیست و نماز آن عملی است که خود خداوند دستور داده کما دلیل مطرود شدن شیطان از درگاه الهی عمل نکردن به دستور الهی بود نه اینکه شیطان به خدا اعتقاد نداشت و او را عبادت نکرده بود .
از امام صادق علیه السّلام از ایمان پرسیدند فرمود: شهادت دادن بر وحدانیت خدا و رسالت محمد صلّى اللَّه علیه و اله، مگر این عمل نیست گفت چرا گفتم پس عمل از ایمان است، فرمود: ایمان بدون عمل ثبات ندارد و عمل از ایمان مىباشد. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج1 ص 408 )
3- وی را با فلسفه نماز آشنا نمائید
علاوه بر اینکه وی را با کتابهایی که در این خصوص به نگارش در آمده آشنا می نمائید ( 3 )؛ در فرصتهاى مناسب فلسفه نماز را بیان کنید مثلًا سؤال و جوابهایى که قبلًا تهیه دیدهاید، بین شما و دیگران مطرح و جواب داده شود. البته لازمهاش مطالعه و پیش بینى قبلى است.
4- بر اساس آیات و روایات اهمیت و ماهیت نماز را از دیدگاه قرآن و معصومین (علیهم السلام ) بیان نمائید . (4)
5- بیان تأثیرات منفى ترک نماز با استفاده از روایات بیان شده توسط اهل بیت (ع) در این زمینه بسیار موثر است. به خصوص اگر به روش غیرمستقیم ارائه گردد و موجب تنبه و موعظه کردن را فراهم سازد. ( 5 )
6- آثار مثبت فردی ، اجتماعی ، روحی و جسمی نماز را با دلایلی محکم بیان نمائید .
برای دلایل فوائد فردی و اجتماعی نماز می توانید به آیات و روایات و همچنین کتابهای معرفی شده مراجعه کنید و در خصوص تاثیرات روحی و جسمانی آن همچون نقش نماز در کاهش افسردگی و سلامتی جسم و روح - تاثیر نماز بر ایمنی حواس - تاثیر نماز جلوگیری از عفونت کلیه و مجاری ادرار - می توانید به تحقیقات و مقالاتی که در این زمینه به نگارش در آمده همچون کتاب 40 نکته پزشکی پیرامون نماز نوشته دکتر مجید ملک مهری مراجعه نمائید .
7- هر از چند گاهی ( همچون شب های جمعه ) با خواهر خود سری به قبرستان و گذشتگان بزنید و به وی گذر عمر و مرگ و بیهوده نبودن جهان هستی را یاد آور شوید که این امر علاوه بر اینکه تاثیر بسزایی در کاهش روحیه تکبر و غرور دارد انسان را به فکر و عبرت اندوزی فرو خواهد برد .
ج : ابزار احساس و عاطفه
برای بکارگیری از این ابزار باید موارد ذیل را مورد توجه قرار دهید :
1- برای بیان نظرات خود از مادر و یا کسانیکه ارتباط عاطفی قوی تری با دوست تان دارد استفاده کنید .
2- از والدین و کسانیکه به عنوان الگو می باشند بخواهید که آنها اهمیت بیشتری به نماز داده و حتما نماز خود را در اول وقت ها به جا آورند .
3- اگر دوستانى مذهبى و از خانواده هاى مذهبى دارد از طریق آنها مى توان توجه او را بیشتر به نماز جلب کرد به این صورت که اگر مسجدى در نزدیکى خانه ى شماست به دوستان او تلفن بزنید که بیایند در خانه و او را با خود به مسجد ببرند و او را با مسجد مرتبط بسازید یقینا اثر بسیار چشمگیرى بر او خواهد گذاشت.
4- از اتفاقات پیرامونی خود جهت راهنمایی وی استفاده کنید به عنوان مثال شنیدن خبر مرگ ناگهانی دوستان و آشنایان و فامیل معمولا بسیار بر روی افراد تاثیر می گذارد و شما می توانید در چنین موقعیت هایی متذکر شوید که مرگ معلوم نیست چه موقع به سراغ ما بیاید و چه بسا فرصت جبران گذشته را به ما ندهد و اگر ما دست خالی به ان دنیا برویم سرنوشت بسیار بدی پیدا خواهیم کرد ؛ پس چه خوب است تا زنده ایم فرصت را غنیمت شمرده و برای خود ره توشه ای ذخیره نمائیم .
5- از داستانهای عبرت آموز بهره بگیرید که می توانید به کتابهای ذیل مراجعه نمائید .
* داستانها و حکایتهای نماز (یک) - مؤلف : رحیم کارگر محمدیاری- ناشر : ستاد اقامه نماز
* داستان نماز عارفان - مؤلف : سید مهدی شمس الدین - ناشر : ستاد اقامه نماز
* بهترین پناهگاه - مؤلف : رحیم کارگر محمدیاری - ناشر : ستاد اقامه نماز
* داستانهای نماز - مؤلف : مرتضی عطائی - ناشر : ستاد اقامه نماز خراسان
* پیش از نماز - مؤلف : مصطفی محمدی - ناشر : سازمان تبلیغات اسلامی
* شکوه محراب (قصه های نماز) - مؤلف : لطیف راشدی - ناشر : حوزه علمیه قم
6- از اصول و عقایدی که تا کنون نسبت به آنها پایبندی خود را حفظ نموده بهره کافی را ببرید مثلا ممکن است وی ارادت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام حفظ کرده باشد لذا شما می توانید با بیان داستان عاشورا بگوئید که ایشان در بدترین شرایط ، در اول وقت نماز خواند پس چه جوابی به امام خواهیم داشت اگر از ما بپرسد که من در چنین شرایطی نمازم را ترک نکردم چرا تو که ادعای محبت من را داری با وجود آرامش و تمامی امکانات رفاهی نمازت را نمی خواندی ؟
و یا ممکن است کسی چون به شفاعت معصومین ( علیهم السلام ) اعتقاد دارد بگوید که ما چون شیعه هستیم هر کار بکنیم بالاخره مورد شفاعت ائمه علیهم السلام قرار می گیریم و بهشتی می شویم ! در پاسخ به وی بگوئید : امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات مرگ خود دستور داد تمامی خویشاوندانش را جمع نمودند و به انها فرمود «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة» بشفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد. ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج47، ص: 8)
7- اگر زمانی به نماز ایستاد و لو نماز صبح که به صورت قضا مى خواند او را تشویق کنید و دائما دست روى نقاط ضعف او دست نگذارد بلکه جنبه هاى مثبت او خصوصا کارهایى که مربوط به نماز مى شود و لو کار کوچکى آنرا تشویق کنید به عبارت دیگر هر رفتارى که او براى نماز انجام مى دهد مورد توجه اگر قرار گیرد کم کم علاقه ى او به نماز بیشتر خواهد شد
8- سعى کنید افرادى که صحبت آنها بر روى آنان نافذ است، پیدا کنید و از آنان بخواهید که با مهارت و شگرد شایستهاى، با آنها درباره نماز صحبت کنند. این کار را مىتوان از طریق جلسه میهمانى یا در طول مسافرت به انجام رساند.
9- با عمل خویش انگیزش خواندن نماز را در آنها ایجاد کنید. سعى کنید شما و دیگران، نمازتان را هنگام حضور آنها برگزار کنید و شور اشتیاق خود به نماز و راز و نیاز با خدا را هر چه بهتر به منصه ظهور برسانید.
10- پیشنهاد دیگر اینکه تلاش کنید به هر کیفیت و طریقى شده، ایشان را به نماز جمعه و جماعت ببرید که با دیدن عبادت و نماز دیگران تحت تأثیر قرار گیرد.
11- تلاش کنید از نماز بزرگان و شخصیتها نخبه های علمی ، فرهنگی و ورزشی در نزد ایشان صحبت کنید مثلًا حضرت على (ع) با همه شخصیت و گرفتارىهایى که داشتند، چگونه و با چه اشتیاقى به اقامه نماز مىپرداختند. همچنین گرایش رجال بزرگ سیاسى، علمى و به نماز را، به ایشان گوشزد کنید. (6)
12- سفرهاى زیارتى و درک فضاهای معنوی مىتواند در تشویق ایشان به نماز نقش مؤثرى داشته باشد. بنابر این سعى کنید ایشان را به این گونه مسافرتها تشویق نمائید
13- راهکار اصلى هدایت دیگران ، برقرارى ارتباط صمیمانه و دوستانه با وى مى باشد. لذا اگر در صدد ارائه راهنما و هدایت وى هستید بدون برقرارى ارتباط و از راه دور و به شیوه آمرانه ممکن نمى شود باید در قالب دوستى، همبازى بودن، بر عهده گرفتن نقش رفیق شفیق با او ارتباط برقرار کنید تا در فضاى رفاقت و صمیمیت او تمام احساسات و افکار و تصمیمات خودش را با شما در میان گذارد و شما هم در پرتو روابط دوستانه و رفاقت او را هدایت و به زندگى او خط دهید.
توجه داشته باشید تا وى احساس صمیمیت نکند حرف خود را با شما در میان نمى گذارد و از حرف شما فرمان نمى پذیرد و ارائه دستورات هدایت گرانه در قالب بیانات بزرگسالانه، آمرانه، سرزنش گرانه کمتر مؤثر خواهد بود تا چه رسد به رفتارهاى تنبیهى و مجازات گرانه. اگر شما با زبان سرزنش و عتاب با وى برخورد کنید وى نیز در جبهه لجاجت و خودسرى سنگر مى سازد و اگر از مقام برترى طلبى و تفوق خواهى وى را خطاب کرده و هدایت کنید او خود را در فضاى غرور و نخوت فرض کرده و پاسخ شما را مى دهد که هیچ یک ازاین شیوه راه مناسبى نیست و شما را به هدفتان نمى رساند.
14- راهکار دیگرى که شما را به هدفتان نائل مى گرداند انتخاب دوستان مذهبی براى افراد و یا کمک به وى در انتخاب دوست مناسب می باشد .
البته این دخالت در انتخاب دوست نباید یک دخالت مستقیم باشد که او احساس سلب آزادى و تحمیلى و کنترل نماید. شما از طریق دوستان خواهرتان مى توانید وى را به همان سمتى که دوست دارید و مى پسندید هدایت کنید و به شکل غیرمستقیم او را کنترل نمایید. البته این دوست که برگزیده شماست و یا حاضر به همکارى با شما شده است باید با شما رابطه اى صمیمانه داشته باشد و سیاست شما را افشا نسازد و قبل از تمام این امور، کاملا مورد وثوقتان باشد و اخلاق و رفتار و طرز تفکر او را پسندیده و پذیرفته باشید و او نیز با تمام وجود حاضر به همکارى با شما باشد.
پس راه رسیدن به هدف آن است که یا خود دوست خواهرتان باشید و یا براى او دوستان خاصى برگزینید.
15- در صورت نماز خوان شدن به عنوان تشویق صحیح و مناسب معنوی می توانید وی را به اطرافیان به عنوان انسان مورد اعتماد، منظم، متعهد معرفی کنید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید