بازدید امروز : 459
بازدید دیروز : 62
چرا اولیا خدا کم هستند؟ ماچه بکنیم اولیاء خدا بشویم؟
پاسخ: در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید :
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (62)
آگاه باشید اولیا (و دوستان) خدا نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند.
الف. اولیا جمع ولى در اصل از ماده ولى یلى گرفته شده که به معنى نبودن واسطه میان دو چیز و نزدیکى و پى در پى بودن آنها است، به همین دلیل به هر چیزى که نسبت به دیگرى قرابت و نزدیکى داشته باشد، خواه از نظر مکان یا زمان یا نسب و یا مقام، ولى گفته مىشود، استعمال این کلمه به معنى سرپرست و دوست و مانند اینها نیز از همین جا است.
بنا بر این اولیای خدا کسانى هستند که میان آنان و خدا حائل و فاصلهاى نیست، حجاب ها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان مىبینند که هیچ گونه شک و تردیدى به دل هایشان راه نمىیابد، و به خاطر همین آشنایى با خدا که وجود بى انتها و قدرت بى پایان و کمال مطلق است، ماسواى خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بى مقدار است.
کسى که با اقیانوس آشنا است، قطره در نظرش ارزشى ندارد و کسى که خورشید را مىبیند نسبت به یک شمع بى فروغ بى اعتنا است.
و از اینجا روشن مىشود که چرا آنها ترس و اندوهى ندارند، زیرا خوف و ترس معمولا از احتمال فقدان نعمتهایى که انسان در اختیار دارد و یا خطراتى که ممکن است در آینده او را تهدید کند، ناشى مىشود، همانگونه که غم و اندوه معمولا نسبت به گذشته و فقدان امکاناتى است که در اختیار داشته است، اولیاء و دوستان راستین خدا از هر گونه وابستگى و اسارت جهان ماده آزادند، و زهد به معنى حقیقیش بر وجود آنها حکومت مىکند، نه با از دست دادن امکانات مادى جزع و فزع مىکنند و نه ترس از آینده در این گونه مسائل افکارشان را به خود مشغول مىدارد.
بنا بر این غمها و ترسهایى که دیگران را دائما در حال اضطراب و نگرانى نسبت به گذشته و آینده نگه مىدارد در وجود آنها راه ندارد.
یک ظرف کوچک آب، از دمیدن یک انسان متلاطم مىشود، ولى در پهنه اقیانوس کبیر حتى طوفانها کم اثر است و به همین دلیل اقیانوس آرامش مىنامند (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ) (حدید- 23). ادامه مطلب...
یه ادم بایدچکارکنه تابه ارزوش برسه؟
«اهمیت امید و آرزو در اسلام»
در اسلام، امید و آرزو جایگاه رفیعى دارد؛ تا جایى که در روایات معصومان (علیهم السلام) از امید به عنوان «رحمت الهى» یاد شده است. پیامبر (ص) مى فرماید: امید و آرزو براى امت من رحمت است؛ و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت. مادر نماد عاطفه و مهربانى است. امید است که مادری را به مهربانى وا مى دارد و باران عطوفت وى را سرازیر مى کند. اگر روزى امید را از وى بگیرند، حتى حاضر نخواهد شد که نوزاد دلبندش را شیر بدهد.
«اقسام امید و آرزو»
به طور کلى، امید و آرزو به دو قسمت «کاذب» و «صادق» تقسیم می شود. «استاد مطهرى» مى گوید: بیشتر افرادى که از لحاظ روح و روان سالم و با نشاط اند و انحرافى پیدا نکرده اند کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهاى دور و دراز و نامعقول مى پردازند. همیشه عملى فکر مى کنند و عملى آرزو مى کنند؛ یعنى آرزوهاى آنها در جهت همان مدارى است که در زندگى دارند. روى بال و پر خیال نمى نشینند و آرزوى امور ناشدنى را نمى کنند؛ ولى افراد ضعیف - که مبتلا به بیمارى روانى اند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده اى وجود ندارد - بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار مى شوند و با خیالات خود را سرگرم مى کنند. پس باید دایره امیدها و آرزوهایمان را محدود کنیم و بدانیم هر چیزى شایسته امید داشتن و آرزو کردن نیست. بازیابى و تشخیص امیدهاى واهى و کاذب از امیدهاى واقعى و صادق و امیدهاى پست و بى ارزش از امیدهاى ارزشمند و متعالى و تجدید نظر در امیدها و آرزوها امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر است.
«آرزوی طولانی» ادامه مطلب...
من یه دختر29ساله ام خواستگاری هم ندارم که ازدواج کنم نیاز جنسی شدیدی دارم از راه غیرمشروع هم نمیخوام برآورده کنم از گناهش میترسم این اسلام کامل چه راهی برای من و امثال من گذاشته لطفأ راهنمایی کنید؟
پاسخ: خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
توصیه این است که با راهکارهایی که وجود دارد شهوات را تعدیل کنید و نگران نباشید انشالله همسری مناسب برایتان فراهم خواهد شد.
ضمنا اسلام یک دین است و دین یعنی راه خدایی شدن انسان و از این جهت کامل است و می تواند انسان را به لحاظ عقلی و عرفانی به مقامات بلند انسانیت و کمال برساند.
دین کامل به این معنا نیست که تمام جزئیات زندگی انسان و مثلا طرز آشپزی و ساختن ماهواره و مانند آن هم در آن باشد. اسلام برای انسان در سن جوانی ازدواج را توصیه کرده و آنرا تسهیل نموده است، بنابراین از این جهت هم کامل است. برخی مشکلات شخصی افراد است که باعث تاخیر ازدواج می شود و این مربوط به کمال یا نقص اسلام نیست. البته در این زمینه هم توصیه هایی دارد که باعث کنترل شهوت و حفظ پاکی نفس می شود. توصیه هایی مانند پرهیز از نگاه حرام و گوش دادن به موسیقی حرام و رابطه با نامحرم و مانند آن.
راههای کمکی کنترل و تعدیل شهوت: ادامه مطلب...
توصیه های دین برای ترک عشق وخلاصی از آن؟ این که آیا عشق خوبه یا نه؟
اقسام عشق: عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی و عشق مجازی نیز خود دو گونه دارد:
الف) عشقهاى مجازى:
در این گونه عشق،موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است .یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق می شود.
عشق مجازی خود دو گونه است:
1-عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را می خواهد و به جنبه های جنسی او نظر دارد.(که عشق کاذب و دروغین هم گفته می شود ، عشق کاذب و دروغین، داراى منشأ جنسى و شهوانى است. در این عشق، عاشق به صورت ظاهرى معشوق و رنگ و روى او متوجه است. این نوع عشق - که به جفا، نام عشق بر آن نهادهاند - موجب تسلط نفس اماره و تقویت آن و حکومت شهوت بر قوه عاقله و در نتیجه خاموش شدن نور عقل مىشود .)(شرح الاشارات و التنبیهات، نمط نهم، فصل هفتم و هشتم)
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی می شود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون می گردد. ادامه مطلب...
با سلام یک طلبه باید چه خصوصیات اخلاقی داشته باشد؟
در توضیح اینکه از نظر مبانی دینی یک طلبه به عنوان طالب علوم اسلامی باید چگونه اخلاقی داشته باشد؟ باید گفت که از منظر اسلام، رفتار و کردار طالب علم و جوینده دانش دارای مختصات و شاخصه هایی میباشد .
در اینجا به دلیل گستردگی مباحث طرح شده در منابع دینی و سخنان علمای دین و از سوی دیگر عدم گنجایش آن در این نوشتار تنها به سرفصلهایی که در روایات و کتب علمای اسلامی بدان اشاره شده، در چند بخش میپردازیم (برای کسب اطلاع بیشتر در این زمینه ، از شما دعوت می کنیم تا کتاب جامع و بسیار مفید (آداب تعلیم و تعلم در اسلام ترجمه کتاب منیه المرید شهید ثانی مطالعه نمائید ).
الف : شاخصه های اخلاقی یک طلبه از جهت انگیزه و هدف:
1. یکی از شاخصه های مهم اخلاقی جوینده علم و دانش از منظر اسلام این است که دارای انگیزه الهی بوده و با انگیزه کسب منافع دنیایی بدنبال علم نمی رود .
2. هدف دانشجو از کسب علم جاه طلبى ، شهرت ، فخر فروشی و برتری طلبی نمی باشد .
ب : مختصات اخلاقی و رفتاری طلبه در حوزه فردی: ادامه مطلب...
لطفا در مورد حیات طیبه توضیح دهید؟
در قرآن کریم «حیات طیبه» تنها در یک سوره آمده است. آنجا که می فرماید: «مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حیوةً طَیّبةً وَ لَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانُوا یَعمَلونَ؛[1] هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند خواهیم داد» توضیح مختصری در مورد عمل صالح که در آیه به آن اشاره شده است خواهیم داشت. عمل صالح آن چنان مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که تمام فعالیت های مثبت و مفید و سازنده را در همة زمینه های علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و نظامی و مانند آن شامل می شود.
از اختراع دانشمندی که برای کمک به انسان ها سال ها زحمت کشیده گرفته، تا مجاهدت های شهید جان بر کفی که در صحنة مبارزة حق و باطل آخرین قطره های خون خود را نثار می کند و از درد و رنجی که مادر با ایمانی به هنگام آوردن نوزاد و سپس برای تربیت او متحمل می شود گرفته، تا زحماتی که دانشمندان برای نوشتن کتاب های پرارجشان می کشند، همه را فرا می گیرد. از بزرگترین کارها همچون رسالت انبیاء تا کوچکترین برنامه ها همچون کنار زدن یک سنگ کوچک از وسط جاده همه در این مفهوم وسیع جمع است.در حدیثی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می خوانیم:
«اذا مات ابن آدم انقطع امله الا عن ثلاث: صدقة جاریة، علم ینتفع به و ولد صالح یدعو له؛[2] هنگامی که فرزند آدم از دنیا می رود امید او از همه چیز بریده خواهد شد، مگر از سه چیز: صدقات جاریه (آثار خیری که در خدمت مردم و در راه خدا در جریان است) و علم و دانشی که مردم از آن بهره می گیرند، و فرزند صالح که برای او دعا می کند» چرا که همة اینها برای خدا و در راه او هستند و رنگ ابدیت دارند و نمونةکوچکی از اعمال صالحه به شمار می آیند.بحث دیگر در مورد حیات طیبه این است که مفسران در معنی «حیات طیبه» (زندگی پاکیزه) تفسیر های متعددی آورده اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کرده اند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توام با روزی حلال، و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی مفهوم حیات طیبه آن چنان وسیع است که همة این موارد را شامل می شود.[3] علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگ المیزان چنین گفته است: «در جملة ... فَلَنُحیِینَّهُ حَیاةً طیّبةً» حیات، به معنای جان بخشیدن به چیزی و افاضه حیات به آن است. پس لفظ این جمله با صراحت دلالت دارد بر این که خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی می کند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید: ادامه مطلب...
راه رسیدن به آرامش درونی چیه؟
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است.
آرامش یکى از گمشدههاى مهم بشر بوده، و به هر درى مىزند تا آن را پیدا کند و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مىدهد.
بعضى از دانشمندان مىگویند: به هنگام بروز بعضى از بیماری هاى واگیردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت وبا می میرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقلیتى از آنها حقیقتا به خاطر ابتلاى به بیمارى وبا از بین مىروند!
به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تا کنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر پر است از صحنههاى غمانگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده و تن به انواع اعتیادها داده است. ادامه مطلب...
چرا بعضی از علما بی عمل هستند؟چرا کسی هست که می دونه اما عمل نمی کنه؟دیگران رو نهی میکنه اما خودش انجام میده؟چرا با اینکه میلش به سمت خدا هست و عالم هست.یعنی درک میکنه .اما ایمانش فقط در حد نظری هست.نه عملی.احتمالاً صرف علم رو هدف قرار داده درسته؟یعنی برای خدا نشده .درسته؟چطوری میشه ایمانش در عملش تجلی پیدا کنه؟نه فقط لقلقه ی زبان باشه.به عمل رسوندن ایمان چگونه هست؟ لطفاً مفصلاً توضیح دهید ،تا راه گشایی ارزنده باشه؟
یکى از مشکلات بیشتر انسانها این است که کمتر موفق مىشوند به دانستههاى خود عمل کنند. چرا که علم داشتن مستلزم عمل کردن نیست، و الّا ابلیس به این روز نمی افتاد. برای عمل نمودن، ایمان لازم است؛ یعنی یقین قلبی لازم است. یقین عقلی، شرط لازم برای ایمان درست داشتن است، امّا شرط کافی برای ایمان درست داشتن نیست. لذا علم را باید داشت، امّا با علم خالی کسی اهل عمل نمی شود؛ بلکه باید بعد از کسب علم، کسب ایمان کرد. ایمان است که آدمی را در تنور سوزان می برد. ایمان است که شهدای کربلا را آن گونه بی باک کرده است. ایمان است که بسیجی را وا می دارد تا قدم در میدان مین بگذارد و با شهادتش راه را برای دیگران باز کند. ایمان است که حسین فهمیده را زیر تانک می برد. اینها با هزاران خروار برهان عقلی درست شدنی نیست.
امّا ایمان را از کجا کسب کنیم؟
ایمان با دو پلّه پدید می آید. پلّه ی نخست تفکّر است و پلّه ی دوم تلقین. کسی با استدلال مؤمن نمی شود، با تلقین صرف نیز ایمان درست کمتر حاصل می شود. لذا ابتدا شخص باید مطلب حقّ را با تفّکر و استدلال عقلی بیابد؛ آنگاه با تلقین مداوم، که تکرار، یکی از شروط آن است، این مطلب عقلی به حیطه ی قلب راه یابد.
باید توجّه داشت که علم(یقین عقلی) و ایمان (یقین قلبی) دو مقوله ی جدا از هم هستند؛ امّا بین آنها نوعی رابطه وجود دارد.
ایمان، به معنی دانستن نیست؛ بلکه به معنی تسلیم شدن به دانسته ی خود است. لذا، چه بسا کسی به چیزی علم داشته باشد ولی ایمان نداشته باشد. از همین رو خداوند متعال در مورد فرعون و اطرافیانش فرمود: « وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ـــــ و از روى ظلم و سرکشى، آن (معجزات) را انکار کردند، در حالى که نفسشان به آن یقین داشت.» (النمل:14). ادامه مطلب...
از شبهاتی که بین دانشجویان وجود دارد این است که لذت روابط نامشروع(دوستی با نامحرم و...) بیشتر از حلال آن است،حتی کسی که ازدواج کرده بود می گفت لذت صحبت با همسرم خیلی کمتر از صحبت با دوست دخترم است و... پاسخ چیست؟
انسان دو گونه لذت دارد؛ یک نوع، لذتهایی است که به یکی از حواس انسان تعلق دارد، که در اثر برقراری نوعی ارتباط میان یک عضو از اعضاء، با یکی از مواد خارجی حاصل می شود؛ مانند لذتی که چشم از راه دیدن، گوش از راه شنیدن، دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس می برد.
نوع دیگر لذت هایی است که با عمق روح و وجدان آدمی مربوط است و به هیچ عضو خاص مربوط نیست و تحت تاثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود؛ مانند لذت احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام و یا لذت ترک لذت!، که نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تاثیر مستقیم یک عامل مادی خارجی است.
لذات معنوی، از لذات مادی، هم قویتر است و هم دیرپاتر. لذت اطاعت از خداوند، برای مردم عارف حق پرست، از این گونه لذات است. عابدان عارف، بالاترین لذتها را از عبادت می برند. در زبان دین، از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان، حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها.
باید توجه داشت که لذت و شادمانی تنها در لذت های مادی گذرا خلاصه نمی شود. لذت و شادمانی واقعی در هر چه بیشتر نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خو و خصلت های انسانی و الهی است. به گفته ارسطو: «شادمانی عبارت است از پروراندن عالی ترین صفات و خصایص انسانی.
بنابراین عوامل معنوی نیز در ایجاد لذت و شادمانی مؤثرند. گناه، لذتی زودگذر را به همراه دارد، ولی بدنبال خود عذاب وجدان و تشویش روحی می آورد؛ چرا که روح و وجدان آماده لذت بردن نمی باشند. لذت حرام و نامشروع، برای انسان سالم و طبیعی، تلخ و ناگوار است. اگر کسی ذائقه سالم داشته باشد هرگز حاضر نیست لذت های معنوی را با همه لذت های ظاهری و مادی مبادله کند.
ارضای تمایلات و خواهش های دل به هر صورت و در هر شرایط شادی آور نیست. گاه پرهیز از لذت حرام، لذت بخش تر از رسیدن و نیل به آن لذت است. چشم پوشیدن از منظره ای حرام و گوش ندادن به سخنی ناروا و حرام، گرچه سخت و دشوار و همراه با ناراحتی و فشار است، ولی شادی و لذتی درونی ایجاد می کند که قابل لمس و ادراک است.
اگر لذت ترک لذت بدانی * دگر لذت نفس لذت ندانی
آن لذتی که به دنبال خود، عذاب روح و خشم الهی و خواری معنوی را به دنبال داشته باشد در واقع درد و الم است، هر چند به ظاهر لذت است و بر عکس آن، عذاب و ناراحتی ظاهری که آرامش وجدان و خشنودی حق را به دنبال داشته باشد، در واقع باطن لذت است. ادامه مطلب...
ایمان را از کجا کسب و چگونه آنرا تقویت کنیم؟
ایمان با دو پلّه پدید می آید. پلّه ی نخست تفکّر است و پلّه ی دوم تلقین. کسی با استدلال مؤمن نمی شود، با تلقین صرف نیز ایمان درست کمتر حاصل می شود. لذا ابتدا شخص باید مطلب حقّ را با تفّکر و استدلال عقلی بیابد؛ آنگاه با تلقین مداوم، که تکرار، یکی از شروط آن است، این مطلب عقلی به حیطه ی قلب راه یابد.
باید توجّه داشت که علم(یقین عقلی) و ایمان (یقین قلبی) دو مقوله ی جدا از هم هستند؛ امّا بین آنها نوعی رابطه وجود دارد.
ایمان، به معنی دانستن نیست؛ بلکه به معنی تسلیم شدن به دانسته ی خود است. لذا، چه بسا کسی به چیزی علم داشته باشد ولی ایمان نداشته باشد. از همین رو خداوند متعال در مورد فرعون و اطرافیانش فرمود: « وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ـــــ و از روى ظلم و سرکشى، آن (معجزات) را انکار کردند، در حالى که نفسشان به آن یقین داشت.» (النمل:14).
اکثر انسانها یقین دارند که مرده بی خطر است؛ و کاری از دستش بر نمی آید؛ امّا اکثر مردم از مرده می ترسند و حاضر نمی شوند یک شب در کنار مرده بخوابند. چرا؟ چون فقط علم دارند که مرده بی خطر است؛ امّا ایمان به این معنا ندارند. امّا مرده شورها، نه تنها به این معنا علم دارند، بلکه ایمان هم دارند؛ لذا بی هیچ مشکلی می توانند شب را در میان صدها جنازه هم بخوابند. ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید