بازدید امروز : 468
بازدید دیروز : 62
متاسفانه من از سر کنجکاوی یه سری عکس و فیلم متسهجن دیدم همان لحظه پشیمان شدم و توبه کردم اما از اون لحظه دارم با خودم می جنگم همهاش دلم میخواد دوباره اون عکس ها رو ببینم با این که از بین بردمشون اما فکرش رهام نمی کنه می ترسم از رحمت خدا دور بشم حتی دیگه روم نمیشه توبه کنم؟
آیا کسی که توکل میکند نباید به خواسته اش از خدا اصرار کند؟ کسی که در مقام رضا است چطور؟
دوست گرامی. اصرار در دعا دو معنا دارد که با هم منافاتی ندارند و با مقام رضا هم سازگارند. از طرفی مستحب است انسان زیاد دعا کند و پیوسته از خدا بخواهد و از طرف دیگر مکروه است این اصرار به اندازه ای باشد که گویا بر خدا فشار می آورد که حتما خواسته او را برآورده کند. مثلا بگوید خدایا اگر ندهی فلان و بهمان می کنم و تهدید کند. این حالت خوب نیست اما خود دعا کردن و تکرار دعا و اصرار بر دعا مطلوب و سازنده است و با مقام رضا هم منافاتی ندارد چون شخص اصرار کننده در عین حال به خدا توکل دارد و در نهایت به نتیجه راضی است و حتی اگر خواسته اش برآورده نشود، شکایتی ندارد.
لطفا واسه تقویت ایمان چه چیزی را سفارش می کنید؟
دوست گرامی. ایمان فضای حاکم دینی و وضعیت اجتماعی وانسانی خاص مبتنی بر آن فضا است در مقابل کفر که آنهم اینچنین است. برای تقویت ایمان باید مولفه های این فضا را بشناسید و در خود ایجاد و تقویت کنید. مومن اندیشه و باورها و اخلاق و منش و شخصیت و رفتارش توسط دین تعریف شده است و در این زمینه ها کاملا با کافرها متفاوت است. منبع آموزش و یادگیری این مولفه ها هم قرآن کریم و روایات معصومین ع و کتاب های دینی معتبری است که از این دو منبع الهام می گیرند. مطالعه و تحقیق خود را زیاد کنید و سعی کنید این مشخصه ها را عملا در خویش تقویت نمایید و اگر خدای ناکرده صفاتی از اهل کفر در شما هست تخلیه و جایگزین نمایید. موفق باشید.
بنده دانشجو هستم و گاهی اوقات زمان اذان سرکلاسم و ناراحت از اینکه نماز اول وقت را از دست می دهم، چه کنم؟
دوست گرامی. درست است که نماز اول وقت مستحب است ولی باید توجه داشته باشید که اولا تحصیل علم در برخی موارد در حد وجوب است و ثانیا منظور از اول وقت ، برای دانشجویانی که بودن در کلاس برای ایشان اولویت دارد. اولین زمان ممکن است. نگران نباشید شما می توانید بعد از کلاس در اولین زمان ممکن نماز بخوانید و چون قصد اول وقت داشته اید، ولی تحقق آن امکان پذیر نبوده، انشاالله از ثواب نماز اول وقت برخوردار گردید. موفق باشید.
چه کار کنیم از آتش شهوت و هوای نفس در امان باشیم لطفا توضیح بدین؟
برای در امان ماندن از شهوت و هوای نفس چاره ای جز زندگی عقلانی و حاکم ساختن عقل نیست. در زندگی عقلانی غرایز به موقع و به صورت عقلانی و خداپسند ارضا می گردد و در کنار آن فعالیت های درست شغلی و علمی و عملی و معنوی ای که وجود دارد باعث رسیدن فرد مسلمان عاقل و مومن به تعادل می گردد.، در این صورت است که انسان یک زندگی صحیح و متعادل و سالم خواهد داشت و از آسیب در امان می ماند. موفق باشید.
وظیفه هرانسان نسبت به خودش چیست؟
دوست گرامی. وظیفه یک انسان مسلمان نسبت به خودش این است که اولا با اندیشه ها و باورها و اخلاق و سبک زندگی اهل ایمان آشنا شود و ثانیا آنها را در خودش پیاده نماید و شایسته عنوان مومن حقیقی باشد. وصف ایمان چون دارای درجاتی است می توان آنرا به صورت حداقلی و حداکثری تصور کرد. این ارزش کلی و مهم حتی به صورت حداقلی اگر قابل انطباق با کسی باشد می توان او را از نجات یافتگان و رستگاران در دنیا و آخرت دانست زیرا همه ارزشها و پایان خوب در دنیا و آخرت حاصل وجود حقیقت ایمان در انسان است. البته انسان مومن می تواند بسته به همت خود در درجات ایمان بالا رود و به ایمان حد اکثری که خاص اولیای خدا است برسد. موفق باشید.
خودشناسی یعنی چه و چه مراحلی دارد؟
خودشناسی یعنی انسان در دو مرحله انسانی و ایمانی خود را بررسی کند و اولا شاخصه ها و قوای انسانی خود را بشناسد و بررسی کند که به چه مقدار این شاخصه ها مانند عقل و اختیار را در خود نهادینه کرده است و ثانیا شاخصه های ایمانی را بشناسد و ببیند چه مقدار از این شاخصه ها برخوردار است. نتیجه چنین تفحصی این است که انسان نقایص انسانی و ایمانی خود را بشناسد و جبران کند تا به اوج انسانیت راه یابد و حیات طیبه روحانی و الهی پیدا کند.
مدتی است احساس میکنم به بی تفاوتی در دین رسیده ام. توفیق دعا و مناجاتی و راز و نیاز از من گرفته شده، حال عبادت حتی مثل قبل هم ندارم. زیارت مکه و مشهد و کربلاهم رفته ام. اما حس شوق و انتظار برای زیارت دوباره ندارم. تازه ازدواج کرده ام و با این وضع هم نمیبینم که دینداریم بهتر شده باشد. نمیدانم چرا به این حال و روز دچار شده ام؟ دست خالی و غافل از قیامت و مرگ؟
در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید :
الف. این پرسش شما نشان می دهد که: اولا، چراغ معنویت در قلب و جان شما هنوز روشن است و ثانیا، این که شما مورد توجه حق تعالی هستید چه این که اگر او نمی خواست شما هرگز چنین احساسی را نداشتید و به دنبال راه حل نبودید.
ب. باید توجه داشته باشید که کسل بودن در عبادت و از دست دادن حالات معنوی معلول علت های گوناگونی می تواند باشد که شما با مراجعه به حالات نفسانی خود و همچنین بررسی دقیق آنچه بر شما گذشته است، علت اصلی بروز چنین حالتی را در خود پیدا نموده و با توصیه هایی که در همین نوشتار ذکر می گردد در رفع آن کوشش نمائید تا بدینوسیله از این پس نیز مثل گذشته و بلکه بهتر و بیشتر در انجام طاعات الهى وامور معنوى موفق باشید. (انشاء الله)
عواملی که موجب کاهش معنویت در انسان می گردند به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند:
الف: عوامل زود گذر ادامه مطلب...
دوس دارم بمیرم گرفتار عشق غیر خدایى شدم چکار کنم؟
پرسشگر گرامی، خوب است بدانید که تمامی رفتارهای ما (اعم از رفتارهای ظاهری و بخش زیادی از هیجانات و احساسات) نقشهایی است که با سرانگشتان هنرمند «اندیشه»، در تابلویی به نام شخصیت، به معرض دید خود و دیگران می گذارد. چه زیبا گفت مولانا که « ای برادر، تو همه اندیشه ای، ما بقی تو استخوان و ریشه ای». حقیقت این است که ما آن گونه ای زندگی می کنیم که می اندیشیم.
حال حادثه ای شگرف بنام عشق را در همین چارچوب نگاه کنید. چرا ما عاشق پسر یا دختری که در کوچه مجاور، کلاس دیگر یا آن شهر دورتر زندگی می کند نمی شویم؟ جواب شما واضح است: چون او را ندیده ایم، چون او را نمی شناسیم. پس حتی آنچه که در دل ما آدمها اتفاق می افتد (و مد روز شده است که بگویند دست عقل از آن کوتاه است و یکسره شاهکار دل است، پس حقیقت دارد!) هم از این دایره خارج نیست. با این اوصاف، پاسخ یک سؤال دیگر نیز رخ می نماید. معیار عشق چیست؟ جواب: شناخت درست و کامل. وگرنه چیزی جز هیجان و احساس زدوگذر نخواهد بود. ادامه مطلب...
انسان یعنی چه و انسان خوب کیست؟
انسان در جهان بینی اسلامی داستانی شگفت دارد. انسانِ اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه میرود و سخن میگوید نیست؛ این موجود از نظر قرآن ژرفتر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند کلمه تعریف کرد.
از نظر قرآن انسان همهی کمالات را بالقوّه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوّه دارد «ایمان» است. از ایمان، تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا برمیخیزد. به وسیلهی ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا در دست نفس اماره خارج میشود و به صورت یک ابزار مفید درمیآید.
پس انسان حقیقی که خلیفة الله است، مسجود ملائکه است، همه چیز برای اوست و بالأخره دارندهی همهی کمالات انسانی است، انسانِ به علاوهی ایمان است نه انسانِ منهای ایمان. انسانِ منهای ایمان، کاستی گرفته و ناقص است. چنین انسانی حریص است، خونریز است، بخیل و ممسک است، کافر است، از حیوان پستتر است. ادامه مطلب...
برای مبارزه با نفس خود در این وضع بی حجابی چه کنیم که به گناه آلوده نشیم؟
همیشه سعی کنید به بهترین راهکار بیندیشید ،بعضی پیشنهاد کنار کشیدن وانزوا طلبی را (!!) می دهند ، وحال آنکه این را نه عقل می پذیرد ونه شرع ونه راه درمان است،این موضوع ،یعنی تحریک شهوت به خاطر وجود صحنه های گناه ،مربوط به الآن وامروز نیست ،بلکه ازهمان روز اول خلقت انسان شروع شده وهمچنان ادامه دارد؛ درگیری بین عقل وشهوت ؛مربوط به سرشت وخلقت انسان است و چگونگی رفتار ما با این موضوع شخصیت ما را آشکار می کند، شرع به کمک ومدد عقل آمده تا انسان را از افتادن در گودال عظیم شهوت ، خلاصی بخشد ؛راهکارهایی برای نجات شخص از افتادن در ورطه عذاب وگناه وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم .
الف -علاقه به زیبارویان تمایل و کشش روحى انسان به طرف زیبایىها امرىفطرى است. نگاه به نامحرم و دیدن صحنه های مبتذل وسکس هم چنین نگاههاى دیگرى که همراه با ریبه ( خطر وقوع در گناه و مفسده ) باشد از نظر شرعى ممنوع است. شما باید بین این دومقوله را تفکیک نموده و بر مدار آن حرکت کنید. چه خوب گفته اند: به چشمانت بیاموزکه هرکس وهر چیزی شایسته دیدن نمی باشدزیرا گاهی یک نگاه کافی است تا شراره شهوت را فروزان کند و خواب وخوراک وتحصیل و فکر را از انسان بگیرد و شب و روز او را صرف در اموری کند که جز پشیمانی سود دیگری ندارد. علت حرمت دیدن عکس و تصویر زنان نامحرم در صورتی که دارای تحریک کنندگی باشد امر واضحی به نظر می رسد. ادامه مطلب...
چکار کنیم تا صبر و حوصله زیادی داشته باشیم؟
از اینکه تصمیم گرفته اید در این مسیر الهی قدم بگذارید و فردی صبور باشید خوشحالیم و برایتان آرزوی موفقیت می نمائیم قبل از ارائه پاسخ، توجه شما را به چند نکته جلب می نمائیم:
- صبر از مقامات سالکین و منازل دین و از مهمترین زمینههاى درک فیض و عنایت الهى است. تا جایى که ائمه اطهار(ع) به واسطه صبر عظیمشان و عزم استوارشان به مقام شامخ ولایت و امامت نایل شدند « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا ...» « و از آنان امامان(و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت مىکردند؛ چون شکیبایى نمودند ... » (سجده، آیهى 24)، یعنى ریشه امامت و رهبرى صبر است .
- صبر هرگز به معنى تحمل بدبختیها و تن دادن ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هرحادثه است لذا رسول خدا صل الله علیه و آله برای صبر سه شاخه ترسیم نموده و برای هر یک از آنها پاداش مخصوصی ذکر نموده است.
رسول خدا، صلّى اللّه علیه و آله فرموده اند :
«صبر سه گونه است: صبر نزد مصیبت است (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع وفزع)، صبر بر طاعت است (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طاعت وجود دارد)، صبر از معصیت (ایستادگى در برابر انگیزه هاى گناه و شهوات سرکش و طغیانگر) . ادامه مطلب...
پیش از این فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان ادامه مطلب...
اهمیت و جایگاه دشمن شناسی در قرآن :
در بحث «دشمن شناسی در قرآن» به جایگاه شناخت دشمن در قرآن پرداخته می شود و طی این شناخت به واژگانی برخورد می کنیم که شناخت دشمن را برای ما بهتر و راحت تر می نماید. در این نوشتار، بیان خواهیم کرد که اصل مطرح شده در قرآن در خصوص برخورد با دشمنان، یک اصل همیشگی و دائمی است و در تمام ادوار قابل استفاده است. در قرآن به انواع دشمنان و در واقع به مراتب دشمنی اشاره شده است. از این رو، هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند و راهکارهای مبارزه مختص به خود دارند. پس برای مبارزه با آنها باید سیاست های اصولی خاصی را به کار گرفت و دچار افراط و تفریط نگردیم و تنها براساس موازین الهی عمل نماییم.
***
طرح مسئله
با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان اسلام بیش از پیش خود را برای مقابله با اسلام ناب آماده کردند. آنها همواره سعی نمودند تا از راه های گوناگون کیان و عظمت اسلام را متزلزل سازند; بنابراین برای دفاع از حریم اسلام و انقلاب اسلامی در مرحله اول باید دشمن را شناسایی کرد و سپس با تاسی به اولیای الهی روش برخورد با آنان را آموخت; زیرا دشمن با چهره های گوناگون ظاهر می شود و برای هر زمانی باید سلاحی متناسب با آن زمان را به کار گرفت. ادامه مطلب...
عوامل تاثیرگزار در شخصیت اخلاق انسان چیست؟
با سلام به شما پرسشگر گرامی؛ عوامل تأثیرگذار در شکلگیری شخصیت و اخلاق انسان عبارت است از:
- محیط خانواده:
کم توجهی والدین به تربیت دینی فرزندان، به ویژه در کودکی و نوجوانی، نقش مهمی در بی اعتقادی جوانان به امور دینی دارد. اگر کودک در محیطی رشد کند که اعضای آن به مسائل دینی و عبادی بی اعتنا هستند و خود را در قبال آن مسئول نمی دانند، بی شک، این کودک نیز در جوانی و بزرگ سالی از مذهب و عبادت، گریزان خواهد بود. والدین باید تربیت درست و اسلامی فرزندشان را از دوران کودکی آغاز کنند و راهنمای خوبی برای دوران نوجوانی و جوانی فرزندشان باشند؛ زیرا در بزرگ سالی، شخصیت فرد به طور کامل شکل گرفته و تغییر و اصلاح آن، کاری بس دشوار است. به تعبیر سعدی:
هرکه در خُردی اش ادب نکنند / در بزرگی، فلاح از او برخاست
چوب تَر را چنانچه خواهی پیچ / نشود خشک جز به آتش، راست
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به فرزند بزرگوارش، امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: «پیش از آنکه دلت سخت و عقلت گرفتار شود، به تربیت تو پرداختم.» صفحه دل کودک در آغاز تولد، پاک و سفید است. روش های خوب و بد تربیت والدین در سال های پس از تولد، بر این صفحه سفید نقش می بندد. هنگامی که فرزند به دوران نوجوانی و جوانی رسید، آثار خوب و بد تربیت کودکی او در شخصیت فرد دیده می شود. ازاین رو، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمود: «فرزندانتان را گرامی بدارید و آنها را خوب تربیت کنید».
گاهی برخی خانواده های دین دار، ارزش ها و باورهای خود را با خشونت و زور به جوان تحمیل می کنند که این روش نادرست، سبب فرار و دوری جوان از باورهای دینی و افزایش فاصله میان او و والدینش می شود. برای پرورش درست و اصولی نوجوان و جوان، باید از نقطه ای آغاز کنیم که جوان علاقه مند است و به گونه ای عمل کنیم که او در تربیت خود، احساس اجبار و تحمیل عقیده نکند.
- دوستان:
از خواص دوستی همرنگی است؛ چنانچه در روایات می خوانیم: «المرء علی دین خلیله؛ دوست بر اساس دین دوستش است.» دوست و همنشین در شکل گیری شخصیت انسان و انتخابهایش نقش مؤثری ایفا می کند. جوانی، ابتدای ورود به زندگی اجتماعی است. جوان برای رسیدن به استقلال بیشتر که یکی از ویژگی های این دوران است، از خانواده دور می شود و به دوستان خود روی می آورد. در این میان، تأثیر دوستان می تواند بیش از نقش خانواده باشد. یک دوست بد و فاسد میان دوستان خوب، همچون میوه پوسیده ای است که میان میوه های سالم جعبه ای قرار دارد. همان گونه که این میوه پوسیده می تواند میوه های زیادی را بر اثر گذر زمان خراب کند، دوست بد نیز می تواند افراد بسیاری را مانند خود فاسد سازد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «کسی که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستی می بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن در دهد».
موثرترین عامل در شکل دهی شخصیت انسان، پس از اراده و تصمیم خود فرد، دوستان و معاشران او هستند. انسان، بخش بزرگی از باورها و ویژگی های اخلاقی خود را از دوستان و هم نشینانش فرامی گیرد. از امام علی (علیه السلام) در این باره نقل است:
هرگاه امر کسی بر شما مشتبه شد و دین او را تشخیص ندادید، به دوستانش نظر کنید. اگر اهل دین بودند، او نیز پیرو دین خداست و اگر بر دین خدا نبودند، پس او نیز نصیب و بهره ای از دین خدا ندارد.
این سخن، همان حقیقتی است که این گونه به زبان شعر درآمده است:
تو اول بگو با کیان زیستی / پس آن گه بگویم که تو کیستی
بنابراین، جوانان باید در انتخاب دوست و هم نشین خود بسیار دقت کنند و کسانی را به دوستی برگزینند که ایمانی پاک و اندیشه ای سالم دارند. دوست خوب و شایسته، انسان را به داشتن شخصیتی سالم و عملکردی درست فرا می خواند. همچنین «از دست دادن این گونه دوستان، سبب غربت و تنهایی انسان می شود» و «نشان دهنده ناتوانی فرد در نگه داری دوست خوب است».
- تکریم جوان:
اسلام درباره بزرگ شمردن شخصیت فرزندان و جوانان و احترام گذاشتن به آنان، راهکارهایی ارائه داده است که عمل به آنها، تربیت صحیح اسلامی را در پی خواهد داشت. پیامبر گرامی اسلام (صلی اله علیه و آله وسلم)، فرزند را در طول هفت سال سوم زندگی، وزیر و مشاور می خواند.
از این سخن درمی یابیم هنگامی که فرزند به سن تکلیف رسید، دیگر نباید با او برخورد کودکانه کرد، بلکه او جوان پرشور و پرتوانی است که در کارها می توان با او مشورت کرد. این کار برای رشد شخصیت جوان و سهیم کردن او در امور زندگی و جامعه، لازم است. اگر بزرگی و احترام جوان حفظ شود، هرگز گرفتار عقده خودکم بینی نخواهد شد و به سادگی در دام افراد منحرف گرفتار نخواهد آمد.
بنابراین، کسانی که به سعادت جوانان علاقه مندند و برای تحقق تربیت شایسته آنان می کوشند، وقتی خطا و لغزشی از جوانان خود دیدند، باید پنهانی و دور از چشم دیگران و در کمال ادب و احترام، اشتباه آنها را یادآور شوند، به گونه ای که احساس توهین و تحقیر نکنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگاه می خواست اشتباه فردی را تذکر دهد، با کنایه و خطاب به جمع، خطا بودن کار فرد را گوشزد می کرد.
اطرافیان و مربیان جوان باید بدانند که جوان، دوره ویژه و حساسی را می گذراند و دانش و تجربه او اندک و ناچیز است. پس نباید در برابر اشتباه ها و کوتاهی های نوجوان، با تضعیف شخصیت و سرزنش های بی حد، او را از صحنه فعالیت های اجتماعی و مذهبی بیرون راند. در این صورت، او با احساس حقارت، خود را ضعیف و آسیب پذیر می بیند و به جای حل مشکلات، تن به خواری و پستی می دهد و با گرفتار شدن در دام گروه های فاسد، خود را به ناپاکی ها آلوده می سازد. روزهای جوانی، بهترین دوران سازندگی شخصیت جوان است. ازاین رو، اگر احترام واقعی جوانان حفظ شود و آنها را به عنوان عنصری مفید و مؤثر در امور جامعه به کار گیرند، زمینه همکاری های دوستانه و روبه رشد آنها نیز فراهم می شود.
- الگوی مناسب:
یکی از ویژگی های انسان، الگوپذیری است. جوان به دنبال شخصی می گردد تا رفتارش را با او تنظیم و از رفتارهای او تقلید کند. نوجوان و جوانی که شیفته مقام علمی، هنری و ورزشی فردی می شود، در نتیجه این شیفتگی، درصدد برمی آید که خود را در نوع لباس پوشیدن، نشست و برخاست و راه رفتن و سخن گفتن، به الگو نزدیک تر و با او هماهنگ تر سازد.
گاهی نیز این علاقه مندی به جایی می رسد که شخص، بدی ها و زشتی های فرد الگو را نمی بیند و او را از هرگونه عیب و نقص، پاک می پندارد. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «چشم انسان علاقه مند، از دیدن عیب های محبوب خویش نابیناست و گوشش در شنیدن زشتی های وی ناشنواست».
الگو قرار دادن افراد ناشایست، که نقشی در کمال و موفقیت انسان ندارند، جوان را از شکوفا شدن استعدادهایش بازمی دارد و جوان بر اثر شبیه سازی خویش با الگوهای نامناسب، اخلاق آنان را نیز در خود جلوه گر می سازد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «بی خردی است که از هر صدایی پیروی کنی و با هر بادی به سمتی حرکت کنی».
بنابراین، شناختن حدود و منزلت الگوها و ضد الگوها ضروری است تا قدرت و شهرت و موقعیت، یگانه معیار الگوسازی نشود. برای این کار، جوان باید با پندها و رفتار اسوه های متعالی دین هماهنگ شود تا هیچ گاه از شخصیت اسلامی و اعتقادی خود دور نگردد.
از نظر آموزه های دینی و اسلامی، هدف اصلی تقلید و پیروی از الگوها، دست یابی به حق و حقیقت از راه رشد فکری و معرفتی است و این امر، تنها در سایه پیروی از الگوهای شایسته امکان پذیر است، چنان که خداوند در قرآن کریم تذکر می دهد: «آیا آن که مردم را به حق رهبری می کند، سزاوار پیروی است یا آن که هدایت نمی کند، مگر آنکه خود هدایت شود.» حضرت موسی (علیه السلام)، هدف خود را از پیروی خضر (علیه السلام) ، بهره مند شدن از آموزش همراه با رشد و تعالی ذکر می کند. امام صادق (علیه السلام) نیز انسان را از اینکه بدون دلیل محکم، الگویی را انتخاب و او را در همه گفته ها و کردارش، تأیید و تصدیق کند، برحذر می دارد.
- رسانه های جمعی:
امروزه رسانه های جمعی در شکل دهی شخصیت و فرهنگ افراد جامعه نقش برجسته ای برعهده دارند؛ زیرا بیشتر مردم جامعه به ویژه جوانان، وقت زیادی را برای خواندن مجله و روزنامه یا تماشای برنامه های تلویزیونی و رفتن به سینما می گذرانند. بنابراین، چگونگی عملکرد این وسایل ارتباط جمعی در بازتاب باورها و ارزش های پذیرفته شده افراد جامعه، در روی آوردن مردم به آنها یا انحراف از آنها بسیار اثرگذار است. بدین جهت، امام خمینی (رحمه الله) به دست اندرکاران صدا و سیما سفارش می کرد:
دستگاه تلویزیون یا رادیو باید آموزنده باشد. باید به جوان های ما قدرت بدهد و آنها را نیرومند کند. از راه سمع و بصر بهتر می شود آنها را تربیت کرد؛ برای اینکه همه گوش می کنند و جوان ها هم گوش می کنند.
رسانه ها با توجه به توان مندی های خود، گاه می توانند یکی از عوامل مهم دگرگونی ارزش ها و باورها باشند. در برنامه هایی که ارزش های مادی، ثروت، نابرابری، سودجویی و تجمل گرایی، به عنوان ارزش های مثبت معرفی می شوند و در مقابل، ارزش های معنوی و مذهبی پیرو ارزش های مادی هستند، چه گونه می توان از نوجوان و جوان انتظار داشت به باورها و ارزش های دینی خود پای بند باشد؟ ازاین رو، صاحبان رسانه هرگز نباید بنا بر خواسته های شخصی خود عمل کنند، بلکه باید با در پیش گرفتن راهی درست، جامعه را به جاده سلامت و رستگاری رهنمون شوند. امام خمینی (رحمه الله) درباره رسالت رسانه می فرماید: این دستگاه ها، دستگاه های تربیتی است. بایدتمام اقشار جامعه با این دستگاه ها تربیت بشوند. یک دانشگاه عمومی است؛ دانشگاهی که در تمام سطح کشور گسترده است.
عوامل دیگری نیز در تأثیر گذاری بر شخصیت تأثیر گذار است:
- فطریات (ادراکات) شناخت های فطری که شامل تحریکات و گرایش های فطری، میل های غریزی (جنبه حیوانی انسانی) و فطری (جنبه انسانی انسان) است.
- وراثت و غدد درون ریز و هورمون ها؛
- محیط و تربیت و تغذیه (محیط جغرافیایی، محیط زندگی و معاشرتی، محیط آموزشی، محیط مذهبی)؛
- گذشت زمان (سن)؛
- اختیار و ارادة آزاد (که مهم ترین جزء به حساب می آید).
تربیت و پرورش دینی برنامة تعادل ساز:
تنها راه رسیدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصیت پذیرش و تن دادن به تربیت و پرورش دینی است. همان چیزی که انبیاء و ائمه ـ علیهم السلام ـ به خاطر آن مبعوث شده اند و همان چیزی که خطر یک بعدی بودنش را بارها و بارها بزرگان دین به مسلمانان گوشزد کردند، مثلاً وقتی که مردم گوشه گیری اختیار کردند و مشغول عبادت شدند، پیامبر سریع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با این انحراف (تک بعدی بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشه گیری را دوست ندارم. ازدواج می کنم، درجامعه حاضر می شوم، غذا می خورم و ....
برنامه رشد متوازن ابعاد شخصیت:
1. روح علمی: روح علمی بعد حقیقت جوئی فطری انسان (بی غرضی، بی تعصبی و پذیرش حق) را در انسان پرورش می دهد. اسلام علمی را که مانع رشد و کمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع پرورش نفس می شمارد.( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
2. تفکر: باعث شکوفایی عقل می شود، در اسلام به مسأله تفکر بسیار سفارش شده است و قرآن می فرماید وقتی از اهل دوزخ می پرسیم که چه چیز شما را به اینجا کشانید، می گویند: ما در عقل را به روی خود بستیم. (تفکر در خلقت، در تاریخ، در خود و پرهیز از تقلید کورکورانه). ، ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش ص 285ـ 287، با تغییر و اضافه.)
3. تقوا و تزکیه: که باعث پرورش و تقویت ارادة انسان می شود. انسانی که دنبال هوا باشد، به فرمایش امام علی ـ علیه السلام ـ همانند اسب سواری است که اسبش چموشی می کند و اختیار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام که سوارکار اختیارش را دارد تشبیه کرده اند. وجه امتیاز انسان و حیوان به اختیار انسان است و نظام پاداش و تنبیه و وعده و وعید الهی هم اینجاست که مفهوم پیدا می کند و هر چه قدر قدرت اراده قوی باشد، انسان در اختیار طرف خیر محکم تر است. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
4. عبادت: باعث تقویت عشق و علاقه معنوی و ایجاد حرارت ایمانی در انسان می شود، مثلا به ابعاد سازندگی نماز دقت کنید (درس مسالمت جویی، هدفداری، رعایت حقوق، ضبط و کنترل نفس و کنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و ....). ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
5. جهاد: که عامل اصلاح اخلاق و نفس است. جهاد مثل ازدواج عامل جایگزین برای پرورش بعدی از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد ندیده از نظر روحیه یکسان نیستند، پیامبر در حدیثی می فرمایند: جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس است. ایشان فرمود که: جهاد نکرده یا کسی که آرزوی جهاد را در سر نپرورانیده باشد، در روحش شعبه ای از نفاق است. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
6. معاشرت با دیگران: بعد عاطفی انسان را تقویت می کند که در معاشرت انسان از دیگران مخصوصاً محبوبان بیشتر اثر می گیرد و صفات محبوب و کسی که مورد علاقه فرد است را کسب می کند، این علاقه بالاترین و بزرگترین عامل در تغییر انسان است (تقویت بعد عاطفی، اجتماعی و ....) ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
7. کار و تلاش: کار قوة خیال را تمرکز می دهد، ذهن را منطقی می کند، کار اگر مورد علاقه انسان باشد استعداد، ابتکار و خلاقیت را نیرومند می کند و تأثیر فراوانی بر شخصیت فرد می گذارد. ولی متأسفانه به اهمیت آن کم توجه شده است، کار، به قلب خشوع می دهد، حرمت اجتماعی به انسان می بخشد، کار می تواند بر تربیت انسان (ابعاد وجودی او) اثر بگذارد و انسان هم می تواند بر کار اثرگذار باشد. (رابطه دو طرفی بین پرورش استعدادها و کار وجود دارد) پیامبر به کسی که بی جهت بی کار بود فرمودند: از چشم من افتادی. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
8. مراقبه و محاسبه نفس: در مکاتب غیر الهی اساساً این امر مطرح نیست، مراقبه مثل این است که با خود مانند شریکی که به او اطمینان نداریم معامله کنیم و همیشه مراقب باشیم که سرمان کلاه نگذارد. اهمیت آن به قدری است که امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ فرمودند: کسی که شبانه روز یک بار از خود محاسبه نکند از ما نیست. علمای اخلاق برای پرورش روح خود از این دستور استفاده می کردند. ایشان می فرمایند: انسان اول صبح باید شرط کند با نفس خود که راه اطاعت بگیرد و نافرمانی حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله بعد باید این شرط خود را در عمل پیاده کند و مراقب باشد خلاف این شرط عمل نکند (مراقبه). مرحله سوم این که در آخر روز، از نفس خود حساب کشی کند، چرا که آن جا که خدا می خواسته نبودی، چرا کار امروز را به فردا انداختی، چرا... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سیر و سلوکی خود منحرف شده باشد، او را تنبیه می کند (معاتبه). این مراحل را می توانیم در کل برنامه روزانة خود اجرا کنیم. ( مطهری، مرتضی، جلوه های معلمی، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.)
9. پرورش جسم: کار پسندیده ای است ولی نباید اشتباه کرد که جسم نقش واسطه و ابزاری و یا مرکب روح را دارد. اسلام به تطهیر جسم، پرورش و ورزش آن اهمیت داده و نفس پرستی شهوتی است که جسم را فرسوده و مریض می کند و اسلام مخالف آن است، پس ما نباید تمام همت خود را به پرورش این بعد صرف کنیم، درست است پرورش این بعد در حد خود مفید است و بر دیگر ابعاد شخصیتی انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است).
10. تعادل در تغذیه بعد روحی (عقل و دل) و جسمانی (غرایز): در اسلام سفارش شده است که انسان باید به تغذیه دو بعد خودش رسیدگی کند، تغذیه به بعد روحانی (به نماز، دعا، نیایش، حق طلبی و ....) است و تغذیه بعد جسمانی و غریزی (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک و ....) است که البته باید از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حیوان و انسان همین اختیار و تکلیف به گزینش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون اصالت فرد به روح اوست، باید به این بعد اهمیت بیشتری دهیم و آن را بر بعد حیوانی غلبه دهیم و آن گاه است که اراده انسان هم تقویت می شود و به تبعه آن قدرت اختیار و گزینش نیرومندتر می گردد. (مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز، تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1378، ص 68 با کمی تغییر.)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید