بازدید امروز : 454
بازدید دیروز : 62
چگونه به معنای واقعی کلمه به سعادت برسیم؟
گاهی برای فهمیدن کلمه ای می بایست که به ضد آن توجه کرد! در بحث خودمان، ضد«سعادت » ، «شقاوت» است
1- سعد و سعادت بمعنى نیکبختى است چنانکه شقوة و شقاوت بمعنى بدبختى است
2- راغب گفته: سعد و سعادت آنست که ؛کارهاى الهى، انسان را در رسیدن بخیر یارى کند. ضدّ آن شقاوت است. «یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ ... وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ...» هود: 105- 108
شقاوت: بدبختى. خلاف سعادت. آمده است «قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا» مؤمنون: 106. «فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ» هود: 105.
در المیزان ذیل این آیه فرموده:
سعادت هر شىء آنست: بخیریکه سبب کمال و لذّت است برسد و آن در انسان که از روح و جسم مرکّب میباشد آنستکه بحسب قواى بدنى و روحى بخیر برسد و ملتذّ گردد. و شقاوتش آنستکه خیر فوق را فاقد باشد و از آن محروم گردد، آندو بحسب اصطلاح عدم و ملکه اند.
ناگفته نماند: سعادت و شقاوت ،نتیجه ایمان و عمل و عدم آندو است در اینصورت سعادت حالت نفسانیى است که رسیدن بخیرات را میّسر میکند و شقاوت عکس آنست در مجمع نیز آندو را حالت و نیرو فرموده است . ادامه مطلب...
آیا دانشمندانی که دین ندارند ولی کارهای بزرگی انجام داده اند مانند مخترعان بزرگ نزد خدا باداش داده می شوند؟
در پاسخ به توضیح زیر توجه کنید:
الف. بهتر است پیش از آنکه درباره فوائد کارهای نیک کافران قضاوت بکنیم (چه فایده دنیوی چه فایده اخروی) معنای کفرو کافر را در منطق قرآن از زبان شهید مطهری بیان کنیم. آیا مقصود از کافر هر غیرمؤمن است، هر غیرمسلمانی را می توانیم بگوئیم «کافر» و آنچه قرآن کریم در اینجا تحت عنوان «کافر» می اوردشامل همه غیرمسلمان ها می گردد، یا این که کافر معنای خاصی دارد و به اصطلاح غیرمسلمان به قصور را شامل نمی شود.
کافر در واقع کسی است که اسلام بر او عرضه شده و او درک کرده و فهمیده ولی به خاطر منفعت و جاه طلبی در مقابل حق قیام کرده و ایستاده است اصل معنی کفر این است هر غیرمسلمانی را ولو کسی که اسلام بر او عرضه نشده است تا عکس العمل مخالف در مقابلش نشان بدهد، به یک معنی می توان کافر دانست ولی به یک معنای دیگر نمی توانیم کافر بنامیم.1 هر جا در قرآن کریم «الذین کفروا » می گوید ناظر به آن طبقه نیست بلکه ناظر به طبقه ای است که حقیقت بر آنها عرضه شده است و آنها در مقابل حقیقت عناد می ورزند. «کفر» یعنی پرده کشی، آنها می خواهند روی حقیقت ساتر و پرده بیافکنند، یعنی مقصر هستند؛ نه قاصر و بی خبر.
بنابراین آنجا که قرآن اعمال کافران را به تلی از خاکستر تشبیه می کند که در مقابل باد تندی قرار بگیرد و در جای دیگر می فرماید؛ مانند سرابی است که فرد تشنه او را آب می پندارد و در یک جا به ظلمت هایی در اعماق دریا ها تشبیه می کند، همه درباره انسان هایی است که حقیقت بر آنها عرضه شده و در عین حال در مقابل حقیقت ایستاده اند.
ب.کافران از عمل خیر خود بهره مند می شوند ادامه مطلب...
این شعر را یکی از دوستان در قسمت نظرات درج کرده گفتم درجش کنم همه استفاده کنند.در مورد معشوق دلها حضرت مولی مهدی فاطمه است.
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
چه انتطار عجیبی است،اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتطار خودش
سلام چند وقتیه که ترس از مرگ همه وجودمو گرفته با فکر مرگ دلشوره میگیرم و نمیتونم هیچ کاری انجام بدم نه درس بخونم نه کارای دیگمو انجام بدم لطفا راهنماییم کنید؟
اگر شناخت وجهان بینی خود را نسبت به مسأله ی مرگ اصلاح کنید در این صورت هیچ هراسی از مرگ نخواهید داشت، زیرا با مرگ حیات جاوید و جدید وبی دغدغة انسان شروع می شود، برای اینکه شناخت تان در این باره بیشتر شود می توانید به کتابهایی که ویژگی های بهشت را برشمرده اند مراجعه نمایید، تا از جایگاه و موقعیت مومنان که انشاء الله خودتان نیز از آنان هستید، واقف شوید تا ببینید که مرگ چه چیز گرانبها، مطلوب و لذت بخشی را برای مومن به ارمغان می آورد. و مومن با مرگ به چه زندگی خوش و راحتی می رسد که قابل مقایسه با زندگی این دنیا نیست.
حضرت امیر در روایتی که از ایشان نقل شده می فرمایند که؛ دنیا بهشت کافر است و زندان مومن، زیرا مومن می داند که با مرگ خود به چه مرحله ای صعود خواهد کرد و بهشت کافر است چون کافر، با مرگ به چنان عذاب دچار خواهد شد که آرزو کند که ای کاش هیچ وقت از مادر متولد نمی شد و یا ای کاش مشتی خاک می بود. پس کسی که باید از مرگ بترسد کافر است نه مومنینی امثال شما. ادامه مطلب...
چطوری پیش خدا و خلق و مردم عزیز و محبوب شوم؟
حضرت امیر علیه السّلام می فرماید: مردی نزد رسول خدا ص آمد و گفت: یا رسول الله مرا به عملی راهنمایی کنید، به عملی که به سبب آن:
1.خدا مرا دوست بدارد
2.مردم مرا دوست بدارند
3.دارائیم فراوان شود
4.بدنم سالم بماند
5. عمرم طولانی شود
6.خدا مرا با تو محشور کند
رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند:
این 6 حاجت 6 خصلت می خواهد:
1.اگر می خواهی خدا تو را دوست بدارد از او بترس و از گناه پرهیز کن.
2.اگر می خواهی مردم تو را دوست دارند به آن ها خوبی و نیکی کن و به آنچه در دست آن هاست طمع نکن و چشم نینداز.
3.اگر می خواهی دارائیت فراوان شود زکوة بده.
4.اگر می خواهی بدنت سالم بماند فراوان صدقه بده.
5.و اگر می خواهی عمرت طولانی شود صله رحم کن(دید و بازدید خویشان ورسیدگی به احوالاتشان)
6.و اگر می خواهی خدا تو را با من محشور کند سجده را برای خدا طولانی کن.
- اکنون ازاین فرامین 6 گانه، سخن دراولی ودومی است.
اماسخن اول : اگر می خواهی خدا تو را دوست بدارد از او بترس و از گناه پرهیز کن.(این دستورالعمل سنت است، اما دستورالعمل ازکتاب :) ادامه مطلب...
چه چیزی موجب طو لانی شدن عمر می شود؟
خداوند متعال برای هر امتی، عمری مشخص قرار داده است: «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ». (اعراف: 34) البته آن را مشروط به عواملی ساخته است تا زیادت و نقصان پذیرد. به عبارت دیگر، بخشی از عمر آدمی، عمر حتمی و قطعی اوست که به آن «اجل محتوم» گویند و بخشی دیگر، عمر موهبتی الهی است که آن را در ازای عمل به قوانینی که خود مقرر داشته است، به بندگانش عطا می کند.
همان گونه که یک سلسله عوامل مادی نظیر تغذیه صحیح، رعایت بهداشت، دوری از هیجان های مداوم و... مایه افزایش عمر معرفی می شود و خداوند این خواص را در آنها قرار داده است، عواملی نیز وجود دارند که هرچند ارتباط ظاهری آن با طول عمر برای ما چندان روشن نیست، ولی در روایات روی آن تأکید شده است.
عوامل موثر در طول عمر آدمی بر دو قسمند:
الف - عوامل معنوى:
ارتباط ظاهرى عوامل معنوى مؤثر با مسئله طول عمر بر ما چندان روشن نیست، اما در آیات قرآن کریم و روایات اسلامى روى آن تاکید شده است که به چند نمونه آن اشاره مىکنیم: ادامه مطلب...
ایا اینکه میگوین امام رضا ع و امثال این بزرگواران خیلی هارا شفا داده اند درست است؟؟؟ایا شما ناظر به این کرامات بوده اید؟
تاثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران غیرقابل علاج به دو گونه است : گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسان هایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید.
یعنی کار ما این است که دعای انسان هایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار.
تحقق این نوع از تاثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا می فرماید: »ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم «, (غافر / 60).
روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع «. گونه دوم تاثیرگذاری ائمه (ع ), تاثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد.
مثلا بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟ ادامه مطلب...
ایا انسان در بهشت برزخی از برخی لذتهای بهشت اخرت مثل نزدیکی با حورالعین برخوردار می شود؟
اگر عملکرد انسانی بر پایه آموزه های وحیانی باشد در بهشت برزخی از هر گونه آسایش و نعمت های مشابه دنیا و بهتر برخوردار می گردد که در آیات چندی به عنوان نمونه از گروه هایی با صفات مشخصی چون شهیدان ( آل عمران آیه 169 و 170) و مقربان به خدا (واقعه آیه 88 و 89) و یا اشخاص خاصی چون حبیب نجار ( یس آیه 20 و 26) یاد می کند که از بهشت برزخی بهره مند هستند .
از ویژگی های بهشت برزخی همانندی آن با بهشت رستاخیز است. از این رو از امکاناتی برتر از زندگی دنیایی برخوردار می باشند و هرگز گرفتار حزن و اندوه نمی شوند.(آل عمران 169 و 170) آنان در بهشت برزخی خوشحال و شادمان هستند و از عطایا و نعمت های الهی برخوردار می باشند.( همان ) آنان هم چنین در آن جا از آسودگی خاطر برخوردار بوده و از فضل الهی بهره مند هستند. ( محمد آیه 4 و 5 و نیز همان ) .
برای مرحوم آخوند ملا محمد مهدی نراقی قدس سره که از علمای بزرگ بود، ماجرای عجیبی رخ داد :
او که در علوم عقلیه و نقلیه سرآمد بود و در اخلاق و عرفان، استاد زبردست و در فقه و اصول و فلسفه و حتی علم ریاضی، زبانزد خاص و عام بود. در یک روز از ماه مبارک رمضان، همسرش از او در خواست می کند که به بازار نجف برای خرید مواد غذایی برای تهیه افطاری بیرون برود،وی از منزل خارج می شود و پیش خود، تصمیم می گیرد که تا غروب آفتاب ساعتی باقی مانده، به قبرستان وادی السلام برای زیارت اهل قبور برود. هنوز آفتاب غروب نکرده بود که ایشان وارد قبرستان وادی السلام نجف شد و گوشه ای را انتخاب کرد و در آنجا کنار قبور مؤمنین نشست. چند دقیقه ای نگذشت که از دور دید، تشییع جنازه ای است و عده قلیلی وارد قبرستان شدند و قبری را آماده کردند و جنازه میت را داخل قبر قرار دادند. از اینجا بقیه داستان را از زبان خود این بزرگوار پی می گیریم. ادامه مطلب...
تولی و تبری چیست؟
تولى و تبرى به معنى دوست داشتن و تنفر داشتن است. چه کسى را دوست بداریم و از که متنفر باشیم ؟ اگر ایـن دو اصـل در اصـول اسـاسـى بـرنامه هاى عملى اسلام گنجانیده شده, به خاطر آن است که طـرفـداران حـق و عـدالت و آزادگى و پاکى و درستى , صفوف خود را هر چه فشرده تر سازند و ناپاکان و ستمگران و آلودگان هر چه تنهاتر بمانند و در یک محاصره اجتماعى و اخلاقى از طرف انسانهاى مثبت و ارزنده قرار گیرند . آیـا بـدن آدمـى هـر غـذایى را مى پذیرد ؟ آیا ذائقه انسان یک وسیله تولى و تبرى، براى جدا کردن غـذاهـاى مـفید از زیانبخش نیست ؟آیا به هنگام خوردن غذاهاى مسموم و گرفتار شدن بدن به مسمومیت غذایى, معده راه سازشکارى را پیش مى گیرد و انسان را تسلیم مرگ مى کند یا این کـه تـمـام قـدرت خود را به کار مى اندازد تا از طریق استفراغ تنفر خود را از غذاى مسموم ابراز کـرده, آن را به بیرون پرتاب کند ؟
آیا تعادل نیروى جاذبه و دافعه رمز بقاى جهان هستى نیست ؟ چـگونه بقاى جامعه انسانى مى تواند از تعادل این دو نیرو که در شکلى تولى و تبرى ظاهر مى شود مـسـتـثنا بماند ؟اگر به جاى این دو دستور, روح سازشکارى با همه کس و هر مکتب و بى تفاوت بودن دربرابر هر چیز و هر صحنه پیدا شود و عوامل مثبت و سازنده را جذب نکند و عوامل مزاحم و مـنـفـى را از خـود نراند, نابودى چنان اجتماعى سریع خواهد بود; به همین دلیل, در حدیثى از پـیـامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) مى خوانیم : V}اوثق عرى الایمان الحب فى اللّه و البغض فى اللّه{V محکمترین دستگیره هاى ایمان , دوست داشتن براى خدا , و ابراز تنفر کردن براى خداست . (پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى 1 - سفینه البحار , جلد 1 ) ادامه مطلب...
چگونه میتوان خدا و امام زمان(عج) و رهبر را خشنود کرد؟
دوست گرامی. اگر در تمام کارها رضایت ایشان را در نظر بگیرید یعنی کارهایی که ایشان راضی نیستند انجام ندهید و کارهایی که موجب رضایت می شود انجام دهید رضایت ایشان کسب می شود. البته بحث محبت و دوست داشتن بالاتر از رضایت است. خدای متعال انجام مکروهات را دوست ندارد اما حرام نکرده و از انجام آن ناراضی نیست. برای خشنود ساختن باید علاوه بر انجام واجبات و ترک گناه کم کم وارد فاز مستحبات و ترک مکروهات شوید. موضوع رهبری یک بحث اجتماعی است و وقتی رهبر از کسی راضی است که آن فرد مدافع جامعه دینی و نظام اسلامی در صحنه جهاد با دشمن داخلی و بین المللی باشد. موفق باشید.
برای بالابردن بصیرت فردی و اجتماعی در چه حوزه هایی مطالعه مطلوب است؟
دوست گرامی. به طور کلی شناخت اندیشه و عقیده حق و باطل و همچنین صفات اهل حق و صفات اهل باطل و عملکرد جبهه حق در مقابل جبهه باطل و بالعکس در طول تاریخ از ابتدا تا کنون و مقاطع خاصی که حق و باطل با هم درگیر شده اند مانند عاشورا و صفین و انقلاب اسلامی ایران و شناخت جنگ نرمی که هم اکنون درگیر آن هستیم و نقش ولایت در حفظ و مدیریت دارالایمان و نقش شیاطین و طاغوت ها در ساختن دارالکفر و حیله ونیرنگ های دشمنان نظام ولایی و راه های مقابله با آن و مشخصه های یک شهروند پیرو ولایت و مومن واقعی مجاهد در راه خدا، از جمله عواملی است که باعث افزایش بصیرت انسان مومن می شود. موفق باشید.
چطوری ایمان خودم را قوی کنم؟
دوست گرامی. ایمان معنای وسیع و گستره مفهومی و عملی زیادی دارد و صرفا محدود به اعتقاد یا عمل فردی نیست. برای تقویت ایمان چند راهکار وجود دارد، 1- یکی شناخت حق و باطل در حوزه اندیشه و عقیده و اخلاق و عمل است و 2- دیگری تبعیت عملی از حق است و 3- مبارزه با باطل در حوزه های مذکور است. اگر کسی این راه را طی کند به حقیقت ایمان می رسد و واقعا سرباز اسلام و ولایت خواهد بود. در این راستا هم خودش رشد می کند و هم می تواند در رشد و توسعه جامعه مشارکت موثر داشته باشد. موفق باشید.
چطور میشه مثل یاران پیامبر(ص) زندگی کرد مثل عبدالله انصاری دوست امام حسین(ع) شد انسان مدام به بیراهه میره و برمی گرده چرا ما نمی تونیم تو صراط مستقیم ثابت قدم باشیم؟
دوست گرامی. یاران صدیق پیامبر و امامان معصوم ع دارای صفت بصیرت در دین بودند و این صفت باعث شده بود که ایشان را در سختی ها یاری کنند و حتی به شهادت برسند. ما اگر نمی توانیم مانند ایشان باشیم به دلیل ضعف در بصیرت است. ممکن است کسی علم داشته باشد ولی بصیرت کافی نداشته باشد و در بحبوحه فتنه ها منحرف شود و راه را گم کند. اما کسانی که بصیرت دینی و ایمانی کافی دارند؛ ثابت قدم اند و در صراط مستقیم حرکت می کنند. بصیرت یعنی حق و اهل حق، باطل و اهل آن را بشناسد و عملا پیرو ولایت حق باشد. موفق باشید.
میدونم مثلا فلان کار گناهه اما نمیتونم مقاومت کنم، صدها بار توبه کردم اما بی فایده بوده چیکار کنم؟
خواهر گرامی. چند عامل اصلی هست که باعث می شود انسان از گناه دوری کند. 1- تامین نیازهای غریزی به صورت شرعی تا اینکه انسان از زیر فشار غرایز خارج شود و مجبور به گناه نشود 2- تقویت عقلانیت و دانستن دلیل دین داری و همه چیز، مثلا بداند دلیل و فلسفه اینکه گفته اند گناه نکن چیست یا گفته اند نماز بخوان چیست و همین طور تا آخر 3- عشق و محبت به خداوند عامل نهایی کنار کشیدن انسان از دنیا و گناه است زیرا می داند که محبوب او دوست ندارد انسان برخی کارها را انجام دهد و لذا گناه را ترک می کند. مشکل شما این است که متاسفانه در همه موارد دچار کاستی و ضعف هستید و به خاطر این است که نمی توانید و انگیزه کافی برای ترک گناه ندارد. برای درمان باید سعی کنید به تدریج در این مسیر حرکت کنید و نقایص خود را جبران کنید.
برای این که گناه نکنیم چکار کنیم؟
دوست گرامی. برای ترک گناه: 1- گناهان و آثار آن ها را بشناسید 2- ازدواج کنید 3- زمینه های گناه مانند چشم چرانی و گردش در سایت های مستهجن و فیلم حرام را ترک کنید 4- ارتباط خود را با خداوند با انجام واجبات مستحکم کنید 5- ریشه گناهان یعنی صفات رزیله را از وجود خود پاکسازی نمایید 6- در انتخاب دوست دقت کنید 7- درباره عواقب آخرتی گناه مطالعه کنید 8- هرگز بیکار نباشید 9- ورزش کنید و با اراده باشید 10- توبه کنید و با عزمی جزم به سوی خداوند بازگردید 11- حب دنیا و لذت طلبی افراطی را از در خویش برانید 12- به گناه فکر نکنید 13- روزه بگیرد 14- هیچ گناهی را کوچک نشمارید. موفق باشید.
چگونه به خدا نزدیک شوم؟
دوست گرامی. شما چگونه به دوست خودتان نزدیک می شوید. دو نفر هر قدر در اندیشه و اعتقاد و اخلاق و رفتار به هم شبیه باشند، نزدیک تر خواهند بود. اگر انسان بخواهد به خدا نزدیک شود هم به همین صورت ا ست، یعنی هر قدر انسان خدایی شود در اندیشه و اخلاق و رفتار به خدا نزدیک تر است و راهکارش انجام واجبات و ترک گناه و تنظیم زندگی بر مبنای رضایت الهی است
بهترین راه عملی جلب محبت و جذبه خدا چیست؟
دوست گرامی. رسیدن به محبت الهی دو مرحله دارد. اول قرب فرایض و واجبات که در این مرحله انگیزه انسان جلب رضایت الهی است یعنی هر کاری را که خدا راضی نیست ترک و کارهایی را که خدا امر کرده است انجام می دهد. دوم قرب نوافل و مستحبات. در این مرحله سالک به دنبال جلب محبت الهی است و هر کاری را که خدا دوست دارد انجام می دهد و هر کاری که دوست ندارد ترک می کند. حرکت در این مسیر بنده را محبوب خداوند می کند. موفق باشید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید