بازدید امروز : 494
بازدید دیروز : 62
آیا فکر به گناه هم گناه است؟ چطوری میتونم ذهنم راازگناه پاک کنم یعنی درذهن وفکرو خیال وتصورم گناه نکنم ؟
فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، اگر چه ممکن است زمینه گناه را فراهم آورد و از این نظر باید به شدت از آن احتراز شود، ولی در عین حال خود آن گناه نیست؛
> برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده می شود.
فرقی که میان کار خیر و کار شر هست، این جهت است که اگر انسان تصمیم به کار خیر بگیرد؛ ولی بعد موفق به انجام ان نشود، برایش ثواب می نویسند؛ ولی در کار بد، اگر شما در مرحله تصمیم باشید و خودِ کار صورت نگیرد، به پای شما گناه نوشته نمی شود، و از این جهت نوعی عفو و اغماض وجود دارد.
یکی از وظایف مهم فرد مسلمان و هرکسی به دنبال حیات معقو ل است عفت در فکر و اندیشه ، از ثمرات شرم و حیاء ؛ و حیا از نتایج ایمان و از پایه های اصلی دین است.
در بعضی کتب دیدم که از دو نوع ذکر ( اذکاری که سالکان و طالبان عرفان می گویند ) ، یاد شده است ،
1- ذکر لفظی
2- ذکر قلبی
لطفا بیان بفرمایید که منظور از این دو ذکر چیست ؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- «ذکر»، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر.1 به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار می دهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته می شود.
2- فضیلت ذکر خدا
ذکر خدای سبحان از بهترین و پاکیزه ترین اعمال نزد خدا، برترین لذّت نزد دوستداران خدا، خوی و خصلت خوب مؤمنان و صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد و در آیات قرآنی و روایات اسلامی مورد سفارش واقع شده است. قرآن کریم می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً...»2
برای چه نماز بخوانیم و روزه بگیریم؟
نماز و روزه از مصادیق عبادت است پس می توان پرسید برای چه عبادت کنیم؟
در پاسخ به چند نکته اشاره می کنیم:
نکته اول. عبادت به معنای پرستش توحیدی خداوند دو جهت دارد, نفی خودپرستی و غیر پرستی و اثبات خداپرستی. قبل از این بحث لازم است بدانیم از طرفی بزرگترین گناه انسان شرک است و مشکل اصلی انسان در این مسیر, خودپرستی و غیر پرستی است و از طرف دیگر ریشه تمام سعادت انسان در دنیا و آخرت ایمان و خداپرستی است. عبادت از هر نوع که باشد, مهمترین تاثیرش این است که انسان را از خودپرستی باز می دارد و خداپرست می کند.
نکته دوم. می دانیم که ایمان بن مایه نجات و سعادت انسان است و این حقیقت است که انسان را در مسیر پرستش هدایت می کند. نماز و روزه و اعمال دینی همان عمل صالحی است که وجود ایمان را در افراد اثبات می کند. بدون عبادت و عمل, ایمان صرفا یک ادعا است و در حد ادعا باقی می ماند و هیچگونه تاثیری در سعادت انسان ندارد.
نکته سوم. اینکه ایمان ابتدا سطحی و زبانی است و برای اینکه در شخصیت انسان مستقر و ثابت و تاثیر گذار باشد, باید به قلب انسان برسد و نفوذ نماید, عبادت و پرستش مانند نماز و روزه و دعا و کلا مناسک عبادی به خاطر تلقین و تکراری که در آنها هست, بهترین عامل رسوخ ایمان در قلب انسان است.
نکته چهارم. چون کمال و سعادت انسان از طریق پرستش منبع کمال و سعادت است, خدای متعال ما را برای پرستش خود و قرب به خود آفریده است, و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. پس عبادت و نماز و روزه هدف آفرینش انسان است.
اکنون می رسیم به پاسخ سوال و اینکه برای چه نماز بخوانیم و روزه بگیریم؟
برای اینکه اثبات کنیم به خدا و قیامت ایمان داریم. این موضوع ما را از دنیای کافران و مشرکان و اهل دنیا خارج و به سرای اهل ایمان ملحق می کند. از ولایت شیطان خارج و تحت ولایت خداوند قرارمان می دهد.
برای اینکه بتوانیم خودسازی کنیم, یعنی با قدم توحیدی از نفس و خواسته های خود عبور کنیم و از خودپرستی رها شویم و به خداپرستی برسیم و اخلاص در توحید و خداپرستی را تجربه کنیم.
برای اینکه از طریق تکرار و تلقین, ایمان خودمان را تقویت کنیم و به قلب برسانیم.
برای اینکه می دانیم خداوند ما را برای عبادت خود آفریده و این اعمال هدف مستقیم زندگی برای رسیدن به هدف نهایی, یعنی کمال و سعادت در دنیا و آخرت است.
چه کنیم که در فرصت ماه مبارک رمضان بیشترین بهره را ببریم، بیشتر از سالهای گذشته؟
میهمانى خداوند، به معناى اکرام و رحمت خاص الهى بر بندگان است؛ بر اساس روایات، چند موضوع نشان از میهمانى خداوند است که عبارتند از:
1. از شب اول ماه رمضان درهاى بهشت باز مىشوند و تا شب آخر بسته نمىشوند.1
2. از ابتدا تا انتهاى ماه رمضان، درهاى جهنم بسته مىشوند.2
3. شیاطین در بند و زنجیر مىشوند تا نتوانند روزه بندگان را خراب کنند.3
4. ماه رمضان، ماهى است که اولش رحمت است و وسطش آمرزش گناهان و آخرش آزادى از آتش جهنم؛4 یعنى ما با رحمت الهى به میهمانى دعوت مىشویم و آمرزیده مىشویم و در پایان میهمانى به عنوان جایزه و هدیه یادگار میهمانى، از آتش جهنم آزاد مىشویم.
5. شب قدر در این ماه است که ارزش آن از هزار ماه بیشتر است و عبادت در آن، نتایج بسیارى دارد و سرنوشت یک سال بندگان در آن تعیین مىگردد.5
به طور کلى براى بهره بردارى از ماه مبارک رمضان، هر کسى باید متناسب با موقعیت شغلى و وضعیت جسمانى و روانى خویش، برنامه ریزى کند.
چرا هر چی دعا می کنیم نمیشه دیگه خسته شدم از دعاکردن وضعیتمون هر روز بدتر میشه خیلی زنگیم سخت شده یه راه حل؟
خواهر گرامی ، قبل از آنکه در مورد سوالتان صحبت کنیم توجه داشته باشید که در برخی کارها، علاوه بر دعا باید قدمهای دیگری برداشت تا به نتیجه رسید، لذا باید آنچه مورد نظرتان است را به طور واضح و با جزئیات با یک مشاور مطرح کنید.
باید کارهایی که برای حل مشکلتان انجام دادهاید را با او مطرح کنید. تنها در صورتی که مشاور شما اطلاعات کافی از جوانب مسئله داشته باشد میتواند راه حل مناسب را به شما معرفی کند. پس حتما این کار را انجام دهید.
کسی که به خداوند ایمان دارد و به او توکل می کند و به یاد خدا و انجام وظایف خود مشغول است هرگز زندگی سخت و پیچیده ای نخواهد داشت و درمانده نخواهد شد. در قرآن کریم، در آیهای به علت برخی زندگیهای سخت و تنگ و گره خورده میپردازد و میفرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى (طه 124) و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم!.
در این آیه کریمه تصریح دارد که اگر ما از زندگیای که خدایی است و در آن رفتارهای ما مطابق دستورات خدا است فاصله بگیریم مبتلا به زندگی سخت میشویم در این صورت خدا روزى او را به سختى میدهد و این کیفر روی برگرداندن از خدا است. اگر هم به او رزق فراوان دهد، معیشت را از این راه بر او سخت مىگیرد که امساک کند و از آن استفاده نگیرد و اگر هم استفاده گیرد، حرص و تلاش زیاد، زندگى را بر او دشوار مىسازد.
گاه مىشود درهاى زندگى به روى انسان به کلى بسته مىشود، و دست به هر کارى میزند با درهاى بسته رو به رو مىگردد، و گاهى به عکس به هر جا روى مىآورد خود را در برابر درهاى گشوده مىبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهى در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگى و از اولى به ضیق یا تنگى معیشت تعبیر مىشود، منظور از معیشت ضنک که در آیه بالا آمد نیز همین است .
در تفسیر نمونه توضیح خوبی در مورد آیه وجود دارد: گاهى تنگى معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمى دارد، اى بسا پول و درآمدش هنگفت است، ولى بخل و حرص و آز زندگى را بر او تنگ مىکند نه تنها میل ندارد در خانهاش باز باشد و دیگران از زندگى او استفاده کنند، بلکه گویى نمىخواهد آن را به روى خویش بگشاید، به فرموده على علیه السلام همچون فقیران زندگى مىکند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس مىدهد.
راستى چرا انسان گرفتار این تنگناها مىشود، قرآن مىگوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است.
یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانى است.
هنگامى که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشى بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع مىگردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتى که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غناى روحى دهد، و نه اخلاقى که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
از امام صادق ع پرسیدند منظور از آیه مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً چیست؟ فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است. یعنی آن کس که الگوى خود را از زندگى على علیه السلام بگیرد، همان ابرمردى که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود، آن چنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگى گشاده و وسیعى خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک و تنگ هستند. (ر.ک: تفسیر نمونه، ج13، صص 328و 329)
بله، یاد خدای متعال و این که در مقام عمل ِ در زندگی، مطابق دستور او باشیم گره گشا و آرامش بخش همهی زندگیها است.
اما اگر بخواهیم در مورد موانع اجابت دعا صحبت کنیم باید به موارد زیر توجه کنید و تا حد ممکن موانع را برطرف کنید. البته هیچ دعایی بی تاثیر نیست و اثراتی مانند تقرب به خدای متعال دارد.
موانع استجابت دعا:
1. گناه
یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود، نافرمانى از دستورهاى خداست. حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من! به عزتت قسم! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله، او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه، خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست.
2. لقمه حرام
استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود.
3. قساوت قلب
همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مىشدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مىباشد. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمىکند.
4. شتاب و عجله
امام صادق (علیه السلام) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مىشود و دعا را ترک مىکند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مىکند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند.
بنده اعتقاد دارم که خداوند به هر انسانی یک نعمت داده است که باید در راه خدا از این نعمت استفاده کند، یکی از نعمات خداوند به بعضی از بندگانش، زیبایی چهره است مانند زیبایی چهره حضرت یوسف و ائمه اطهار(ع)؛ حال سوال بنده این است که شخصی که دارای چهره زیبایی است، چگونه باید از آن در راه خدا استفاده کند و چه کارهایی باید انجام دهد و توصیه حضرت عالی در این خصوص چیست؟
زیبایی از نعمت های ویژه ای است که جلوه و نمود آن بیشتر از بسیاری ازنعمت ها آشکار و پنهان الهی است. این نعمت الهی در نگاه اوّل ممکن است تنها یک نعمت صرفاً ظاهری به حساب آید. امّا باید توجه داشت که در ورای این ظاهر زیبا، جمال باطنی نیز وجود دارد.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : از زیبا رویان پیوسته طلب خیر کنید، زیرا زیبایی صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد و در بعضی از فرمایشات اهل بیت علیهم السّلام این نعمت را یکی از مؤلفه های کمال فردی معرفی شده است. امام صادق علیه السّلام : هر کس این سه خصلت را دارد، فردی کامل است. 1ـ عقل 2ـ زیبایی و 3ـ نیکو سخن گفتن.( تخف العقول ص 303)
پس نگاه یکسویه به این عنایت الهی و توجه به بعد ظاهری آن، در بسیاری موارد به کبر و خودپسندی منجر می شود. و در حقیقت آفت این نعمت همین بالیدن به خویشتن و فراموشی صاحب نعمت و خالق است. در این باره به سخنان گهرباری از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توجه نمائید.
به گداهای توی خیابون باید کمک کرد یا نه؟ رواج تکدی گری یا دست رد به درخواست نیازمند؟ گاهی به حق ائمه ازمون کمک میخوان بعضیاشونم معتادن؟
در ابتدای کلام به چند پیش فرض اشاره مینماییم که مورد قبول اجماعی ما میباشد.
اول آنکه، کمک به فقرا و نیازمندان و رفع حاجت مومنین از مسلمات و مستحبات و در بعضی از اوقات از واجبات به شمار میرود. روایات در این باب زیاد است به عنوان نمونه: ما رواه فی الکافی عن الباقر علیه السّلام «لو یعلم السائل ما فی المسئلة ما سأل أحد أحدا، و لو یعلم المعطی ما فی العطیّة ما ردّ أحد أحدا»؛ کافى از امام باقر (ع) روایت کرده که فرموده است: اگر سؤال کننده[فقیر یا گداء] بداند در سؤال (درخواست کمک)چه چیزهایى است هیچ کس از دیگرى سؤال نمىکرد، و اگر بخشنده بداند در بخشش چه پاداشهایى است هیچ کس دیگرى را ردّ نمىکرد.( فیض کاشانی ،المحجة البیضاء، جلد7، ص: 339) و این مساله تا جایی اهمیت دارد که امام صادق علیه السلام فرمودهاند «ملعون است کسی که خداوند به او مالی عطا کرده و وی صدقه ندهد» (بحار الانوار67/133)
دوم آنکه، از مسلمات دیگر نهی موجود در روایات است که مومن حاجت خود را نزد کسی جز پروردگار نبرد و در واقع خود را نیازمند به دیگران معرفی نساخته و همواره خود را بینیاز از دیگران جلوه دهد؛ به عنوان نمونه در روایات از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه وآله برای پیشگیری و خشکاندن ریشه های تکدی گری داریم که فرموده اند: «ما فتح رجل علی نفسه باب مسئله الا فتح الله علیه باب فقر؛ هیچ کس دری از سؤال بر روی خود نگشاید مگر خدا دری از فقر بر روی او بگشاید». ونیز فرموده اند.«من تفاقر افتقر؛ هر که تظاهر به فقر کند، فقیر شود». (ابو القاسم پاینده، نهج الفصاحة ، ص 629)
من دوست دارم به خدا نزدیک باشم یه مدت رابطم خیلی خوب بود عاشقانه بود اما الان نیست حس میکنم نمازام از رو عادته. دلم میخواد با تمام وجودم باشه عاشقانه اما نمیدونم چه جوری قبلا همیشه تو فکرم بود حرف میزدم باهاش اون رابطه رو خیلی دوست داشتم کمکم کنید با خدا صمیمی شم فکر میکنم خیلی دورم ازش. راهنماییم کنید به خدا برسم اشتباه نروم؟
بروز چنین حالاتی تا حدودی عادی می باشد کمااینکه در روایتی آمده : روزی حمران بن اعین به امام باقر علیه السلام عرضه داشت مطلبى دارم- خداوند بر عمر شما بیفزاید و بما توفیق بهرهمندى از وجود شما عنایت فرماید- و آن این است که ما وقتى در حضور شما هستیم و از بیانات شما استفاده میکنیم. از این محضر بیرون نمیشوم مگر با یک دل مهربان و حالت خوش- نسبت بدنیا بىاعتنا میشویم و این زخارف و ثروتهائى که در دست مردم است در نظر ما بىارزش جلوه میکند ولى وقتى در اجتماع قدم میگذاریم و با بازار و بازرگانان مربوط میشویم محبت و علاقه بدنیا در دل ما جا باز میکند حضرت فرمود البته اینها حالات قلب است گاهى سخت مىشود و گاهى نرم مىشود . (بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج1، ص: 57)
اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که شیطان همواره از فرصت های مختلف برای غافل کردن انسان و جدا نمودن وی از حالات خوش معنوی استفاده می نماید، لذا برای اینکه بتوانید این حالات خوش را حفظ نمائید چند توصیه خدمت شما ارائه می نمائیم .
فرض کنید از شما بخواهیم که ما را (یک مسلمان موروثی که در یک کشور مسلمان زندگی می کند )برای مرگ و قیامت آماده کنید.کدامین مراحل را باید به ترتیب الویت طی کرد تا از نظر اسلام به عنوان یک مسلمان واقعی مرد و عاقبت به خیر شد؟
از این که با جوانی مثل شما در ارتباط هستیم که به فکر دین خود است خوشحالیم.
دوست عزیز هر انسانی باید در اعتقادات خود محکم و ثابت قدم باشد و این که ما در خانوادهای مسلمان متولد شدهایم دلیل نمیشود تنها به همین خاطر مسلمان باشیم.
درست است که داشتن خانوادهای مسلمان از نعمتهای خداست ولی از ما برای داشتن اعتقادات صحیح و منطقی سلب تکلیف نمیکند. شما میدانید که عقاید، تقلیدی نیستند و هر شخصی با توجه به معلومات و سواد خود باید برای آنها دلیل داشته باشد.
این مقدمه را برای این گفتم که راهی که در آن قرار گرفتهاید تا دین خود را بشناسید، با قوت ادامه دهید. هر اعتقادی که انسان پیدا میکند لوازمی دارد و جدا از عمل نیست؛ مثلا اعتقاد داشتن به این که قیامتی است میطلبد که ما در طول شبانه روز طوری عمل کنیم که بتوانیم در محکمه عدل الاهی پاسخگو باشیم. یا مثلا اعتقاد به نبوت و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خدا است اقتضا دارد که مو به مو دستورات ایشان را طوطیای چشم کنیم و در حد توانمان به آنها عمل کنیم.
اصل نیاز انسان به دین این است که انسان برنامهی سعادت در دنیا و آخرت میخواهد و با توجه به این که خودش به خاطر نداشتن ابزار کافی در شناخت برنامه صحیح، قادر به تهیه آن نیست، خداوند به وسیله پیامبران و ابزار وحی که در اختیار آنها است، این برنامه سعادت ِ دنیا و آخرت را برای آنها فرستاده است.
پس دین همان برنامهی سعادتی است که عمل به آن ما را در دنیا و آخرت خوشبخت و عاقبت به خیر میکند.
خوب حالا میخواهیم این برنامه را به دست بیاوریم و عمل کنیم. چون صرف دانستن برنامه، بدون عمل به آن، ما را نجات نمیدهد. چه کنیم؟
ضمن این که توضیح دادم که باید عقاید خود را بررسی کنیم و احیانا آنها را اصلاح کنیم، باید به دستورات دین، آنگونه که مورد قبول خدا است عمل کنیم. برای این کار باید به متخصص دین مراجعه کنیم و طبق نظر او دستورات خدا را عمل کنیم.
متخصص دین، همان مرجع تقلید است که توانایی به دست آوردن حکم خدا و در اختیار گذاشتن آن را به ما دارد. اینجا جای تقلید است، مثل هر تخصص دیگری که به رای متخصص آن عمل میشود، در دین هم به نظر متخصص آن یعنی مرجع تقلید عمل میشود.
درهم تنیدگی دین و این که اجزای آن از هم جدا نیستند را میتوانید احساس کنید. اعتقادات ما مشخص میکند که چگونه زندگی خواهیم کرد و از آن طرف روش زندگی ما، نشان دهندهی اعتقادات ما و موجب تثبیت آن است. دستورات اخلاقی دین و آنچه مربوط به اصلاح نفس انسان است نیز تابعی از عقاید و رفتار روزمره ما است.
پس برادر عزیز، باید در تمام مسائل زندگی، نظر دین را جویا شد و به نظر مرجع تقلید عمل کرد. تنها در این صورت است که عمل ما مقبول واقع میشود. عمل بدون تقلید صحیح نیست زیرا تا زمانی که اعمال ما طبق نظر یک متخصص نیست، از کجا معلوم که درست باشد؟ و آن را درست انجام دادهایم؟
تنها عبادات نیست که تقلید میخواهد، بلکه تمامی کارهای ما در زندگی روزمره دارای دستوراتی است که با دانستن و عمل کردن به آن میتوان رستگار شد.
کسی که به دستور خدا چشم میگوید، حتما عاقبت به خیر میشود. در مسیر بندگی و اطاعت پروردگار ممکن است که دچار لغزش شویم و خطایی کنیم، این جا درب توبه باز است و خداوند بندگان خود را دوباره میپذیرد. گشوده بودن این درب رحمت از الطافی است که واقعا نمیتوان از پس شکر آن برآمد.
در این مسیر راهزنان و شیاطین انس و جن، کارشکنی بسیاری میکنند لذا باید بر خدای عالم توکل کرد و از بهترین بندگانش یعنی چهارده معصوم علیهم السلام مدد گرفت و دست توسل و تضرع به دامان این انوار پاک زد. در همه مشکلات این مسیر نباید از توسل به این خانواده غافل شد.
نکتهای که در پایان متذکر میشود توجه به این نکته است که برنامهای که خداوند از طریق دین به ما معرفی کرده است یک مجموعه کامل است که باید همه عقاید و احکام و اخلاقیات آن را با هم در نظر گرفت. بنابراین لازم هم در جهت تحکیم اعتقادات خود خود بکوشید و هم برای خودسازی اخلاقی برنامه ریزی داشته باشید و هم نسبت به یادگیری و عمل به احکام شرعی همت نمایید تا به مرحله نفس مطمئنه بار یابید و نسبت به حسن عاقبت خود اطمینان داشته باشید. این راه طی نمی شود مگر با علم و عمل. البته انسان کم کم پیشرفت میکند و خداوند یاور کسانی است که در این مسیر حرکت میکنند.
علم و عمل دو بال انسان دراین راه است که بوسیله آن در آسمان معنویت پرواز می کند. إن شاء الله علم را توأم با عمل میسازید و ما را از دعای خیر خود فراموش نمیکنید. البته منتظر نظر شما برای گفتگوی بیشتر در باب مسائل بالا هستیم .
سلام،جطور میشه نیت خالص رو از غیر اون در خودمون تشخیص بدیم؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- برخی از نشانه های اخلاص عبارتند از :
1. حضرت رسول خدا(ص) فرمود: هر بنده ای که چهل روز خلوص نیت وعمل بدرگاه خداوند برود،چشمه های حکمت (وعقل وفهم ومعرفت واحکام دین ) از قلب او بزبانش جاری شود.
2.عدم انتظار ستایش: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : لکل حق حقیقة و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحبّ ان یحم على شى ء من عمل للّه (858) براى هر چیزى حقیتى است . انسان مؤمن به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست ندارد در برابر کارى که براى خدا انجام مى دهد مورد ستایش دیگران قرار مى گیرد.
مستدرک ج 1 ص 101
3. برابرى ستایش و نکوهش: قال الصادق علیه السلام : لا یصیر العبد عبدا خالصا للّه عزوجل حتّى یصیر المدح و الذمّ عنده سواء(859) آدمى بنده خالص خدا نخواهد بود جز آن که به مقامى رسد که ستایش و نکوهش مردم پیش او مساوى باشد.
بحار ج 70 ص 294
4. اجتناب از حرام: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : من قال لا اله الاّ اللّه مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان یحجزه لا اله الاّ اللّه عمّا حرم اللّه (860) کسى که ذکر (لا اله الاّ اللّه ) را با اخلاص به زبان آورد، داخل بهشت خواهد شد و البته نشانه اخلاص این است که ذکر (لا اله الا اللّه ) وى را از ارتکاب معاصى باز دارد.
وسائل ج 15 ص 256
5. پرهیز از خودبینى: قال الصادق علیه السلام : و ادنى حدّ الاخلاص بذل العبد طاقته ثم لا یجعل لعمله عنداللّه قدرا فیوجب به على ربّه مکافاة بعمله لعلمه انّه لو طالبه بوفاء حق العبودیّة لعجز امام صادق علیه السلام فرمود: کم ترین نشانه اخلاص آن است که آدمى در اطاعت و عبادت کوشا باشد و براى عمل خود اهمیتى قایل نباشد و خود را در برابر خدا طلب کار نداند، زیرا بنده مى داند که اگر خدا از بندگان خود عبادت واقعى را خواستار بشود همگان عاجز خواهند بود.
مستدرک ج 1 ص 99
6. پرهیز از مردم آزارى: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : و اما علامة المخلص فاربعة یسلم قلبه و یسلم جوارحه و بذل خیره وکفّ شرّه نشانه هاى اخلاص چهار چیز است داشتن قلب سلیم و اعضا و جوارح سالم و توسعه در خیر و نیکى و پرهیز از بدى ها.
بحار ج 1 ص 121
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید