بازدید امروز : 515
بازدید دیروز : 62
اسلام مجموعه ای ارگانیک
نگاههای کلنگر و جزءنگر به اسلام
گاهی ما نگاهی جزءگرا به اسلام داریم و در حدی که شرایط طبیعی و اجتماعیمان اقتضا میکند یک گوشه کار را میگیریم و پیش میرویم. به عنوان مثال نسبت به احقاق حقوق خانمها احساس مسئولیت میکنیم. میبینیم از یک طرف در طول تاریخ محرومیت کشیدهاند و از سوی دیگر افراطهایی در جهان غرب وجود دارد که بیشتر در جهت ضربه زدن به شخصیت زن و حقوق زن است. میخواهیم در این زمینه کار بکنیم؛ کار علمی، فرهنگی، تحقیقی، آموزشی، تربیتی، تا برسد به کار سیاسی و قانونگذاری و بالاخره تا حد اجرا پیش برویم.
این یک نگاه است. کار بسیار خوب و دید مقدسی است. سایر اقشار هم به تناسب میتوانند کارهایی را که مقتضای صنف، امکانات و موقعیت اجتماعیشان است، دنبالکنند بدون اینکه نگاهی کلان و کلنگر به مسائل جامعه داشته باشند. بسیاری از مسائل اینچنین است که هم نشانه علاقه و انگیزه عاملان آنها نسبت به اجرای احکام اسلامی است و نیز نشانه وسعت نظر، عمق فکر و وسعت مطالعات آنها در این زمینهها. ما هم به سهم خودمان این تلاشها را تقدیس میکنیم، اما خوب است پیش از اینکه در بخش خاصی تلاشی را شروع کنیم، ادامه بدهیم، یا تکمیل کنیم، نظری کلان نسبت به مسائل جامعهمان داشته باشیم. در اینباره نکاتی را یادآوری میکنم.
* اسلام؛ مجموعهای ارگانیک
گناهان کبیره در چه صورتی بخشیده نمی شوند؟
- اولا : همه گناهان در صورت توبه و جبران اقتضاء بخشش را دارند، مگر این که شخص توبه نکند و اعمال اش به گونه ای مانع از این اقتضاء گردد.
- از روایات استفاده می شود که سه چیز مانع بخشش گناهان است :
1- ظلم وفسق
در آیات 58 تا 59 سوره بقرة ؛ اولا تصریح به بخشش مطلق گناهان شده است وثانیا به علت بخشیده نشدن آن نیز اشاره شده است ؛نگاه کنید : «و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید...و بگوئید: خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیکوکاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد.- اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مىگفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.»
- دقت در جمله: (...وَ قُولُوا حِطَّةٌ ...) و... بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز ...(باید توجه داشت که حطه از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است که: خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم.) خداوند به آنها دستور داد که براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد که در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد،( و شاید به همین مناسبت یکى از درهاى بیت المقدس را باب الحطه نامگذارى کردهاند ).
چرا برخی از مردم ارزشهای اخلاقی رعایت نمی کنند، ریشه این معضل چیست؟ چگونه می توان آن را از بین برد؟
از اینکه می بینیم شما جوانان به حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی جامعه اهتمام می ورزید بسیار خوشحالیم و خداوند را برای این نعمت بزرگ شاکریم.
عوامل اصلی و تأثیر گذار در اراده و تربیت انسان که سبب می شود انسان در برخورد با ارزش های اخلاقی و دینی بی تفاوت باشد را می توان چنین بیان کرد:
عوامل درونى و داخلى:
- تقوای فردی
مهمترین عامل درونی که در اراده انسان برای اهتمام ورزیدن به ارزشهای اخلاقی و دینی مؤثر است عدم پیروی از امیال و خواهشهای نفسانی است. امیالی که باعث می شوند رنگ خدایی انسان در اصطکاک با جهان مادی از بین برود. و او نیز برای پوشاندن این نقیصه به هر رنگی غیر از رنگ خدایی متمسک می شود. غافل از آنکه بهترین رنگها برای محفوظ ماندن از زنگار روزگار، متلوّن شدن به ارزشهای اخلاقی و دینی است. ( صبغة الله و من أحسنُ من الله صبغةً – رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟!. بقره آیه 138). پس خودسازی و کسب معرفت نسبت به خداوند نیاز اولیه برای حفظ و عمل به ارزشهای اخلاقی است.
- تقوای اجتماعی
الف) از اموری که در بی اعتنایی به ارزشهای اخلاقی و دینی یک جامعه بسیار مؤثر است بروز برخى رفتارها و اقدامات ناشایست از بعضى از مدیران، کارگزاران و مأموران دستگاهها و نهادهاى دولتى و حکومتى است که ظاهرى مذهبى دارند، ولى در حقیقت عمل درست اخلاقی و دینى ای نداشته و تقوای جمعی را رعایت نمی کنند که همین امر موجب پیدایش تعارض و شکاف بین گفتار و عمل از دیدگاه توده مردم می گردد و موجبات بدبینى به ارزشها و همچنین افراد مقدس جامعه را فراهم می آورد.
بعضی افراد علی رغم اعتقاد به حقانیت دین اسلام و اعتقادات و دستورات آن، در عرصه عمل ضعیفند، یعنی با وجود اینکه دستورات اسلام را حق می دانند، در مرحله عمل گرفتار تنبلی و یا بی توجهی می شوند. اعتقادات بهشان انگیزه و حرکت نمی دهد. این گونه نیست که وقتی صدای اذان به گوش می رسد میل و رغبت کنند به نماز خواندن و یا وقتی در جمعی قرار گرفتند که گناه آلود بود، عزم راسخ کنند بر خروج از آن. راه حل این مشکل کجاست؟ چطور می توان انگیزه عمل را در این افراد به وجود آورد؟
امیدواریم در علم و عمل همواره کوشا باشید. از این که با ما در ارتباط هستید از شما متشکریم و خدا را نیز شاکریم.
«اندیشه»
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
به نظر شما اگر در جنگل افراد با شیر یا پلنگی رو درو شوند چه اقدامی می کنند؟ آیا می نشینند و به آنها نگاه می کنند؟ و یا با احتیاط از آنها دور می شوند؟ اما به راستی چرا یک نوزاد هنگامی که یک مار نزدیک او می شود از آن بیم ندارد و ممکن است آن را حتی لمس کند و یا آن را داخل دهان خود بگذارد؟
به نظر شما چرا افراد بزرگسال با دیدن حیوانات خطرناک از آنها دوری می کنند، اما یک نوزاد از آنها فرار نمی کند بلکه به آغوش آنها می شتابد؟
به این مثال بیش تر دقت کنید.
اگر در زیر خانه ی شما گنجی پنهان باشد و شما از آن بی خبر باشید ممکن است منزل را با قیمت نازلی بفروشید. اما اگر از گنج عظیمی که در منزل شما وجود دارد، آگاه باشید حاضر نمی شوید آن را ارزان حراج کنید. چرا؟ چه چیزی باعث شد رفتارهای شما تفاوت کند؟ در یک صورت منزل را با قیمت ارزان می فروشید اما در صورت دیگر آن را با قیمت بالا نیز واگذار نمی کنید؟ چه عاملی سبب اتخاذ تصمیم های گوناگون شده است؟
1- سلام حالات و ریاضات سنگین درتزکیه ایا برای همه است؟ ایا بدون استاد نمی شود از این مرحله عبور کرد؟
دوست گرامی. خود دنیا مظهر خدا است و بد نیست, اما چیزی که برای انسان مهلک است, دنیا گرایی و فانی شدن در دنیا است, زیرا مسیر انسان به سوی خدا است و باید از دنیا به سوی معنویت و خدا مهاجرت نماید. این مهاجرت همان تزکیه نفس است. تزکیه از ایمان و علم و عمل در مراحل اولیه شروع می شود و تمثیلات و کارهای سنگین مربوط به مراحل نهایی آن است. مراحل ابتدایی استاد خاص نمی خواهد و همین علما و مراجع و کتاب ها به خصوص قرآن کریم و روایات کافی هستند. استاد خاص هم مربوط به مراحل نهایی است و خود خداوند اگر صلاح بداند و شایستگی فرد اثبات شود برای او مقرر خواهد کرد. من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا.
?2- مفاهیم و تفاوت جهاد اکبر و جهاد اصغر چیست؟
امام صادق (ع) می فرمایند: پیامبر(ص) گروهی از اصحاب را برای عملیات نظامی به جایی فرستاد و زمانی که از مأموریت برگشتند به آنان فرمود، آفرین بر گروهی که جهاد اصغر را به نحو احسن بجای آوردند اما جهاد اکبر را باقی گذاشتند (و حقّش را اداء نکردند) در این حین عدّه ای از ایشان پرسیدند که ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمودند جهاد با نفس جهاد اکبر است.(1)
از این روایت به خوبی معنا و مفهوم دو واژه جهاد اکبر و جهاد اصغر معلوم می شود و اینکه چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. در تعالیم دینی صیانت و دفاع از کیان سرزمینهای اسلامی و جان و نوامیس مسلمانان با اینکه از اوجب واجبات است اما به جهاد اصغر تعبیر شده است و حفظ و صیانت نفس از کژیها و انحرافات به جهاد اکبر. چرا که شرط پیروزی در صحنه نبرد، دلدادگی و مطیع محض مولا بودن، پیروزی در صحنه جهاد اکبر و تزکیه نفس است. خداوند در سوره بقره آیه 249 می فرماید: (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ - چه بسیار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروههاى عظیمى پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان) است. طالوت با گروه اندک اما مخلصی که داشت توانست جالوت و سپاهیان بی شمارش را مغلوب کند. و با مراجعه به آیه فوق می بینید که این پیروزی را مدیون مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه نفس می باشند.
«بیانی دیگر»
بعضی از بزرگان تعبیرات دقیقتری در اینباره دارند که خوب است به آنان نیز توجه شود. حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب حیات عارفانه امام علی (ع) چنین می نویسد: نبرد با دشمن مهاجم بیرونى که تهاجم به وطن را پیشه، و تاراج آن را در سر دارد «جهاد اصغر» است. و نبرد عقل با نفس امّاره شهوتگرا و غضب آلود «جهاد اوسط» است. و نبرد قلب و عقل و جنگ حضور و حصول و دفاع شهود عین در برابر فهم ذهن «جهاد اکبر» است، که هجرت کبرا را به همراه دارد. و به بیانی دیگر ایشان مصادیق این تعاریف را چنین بیان می کنند:
(فن اخلاق) که براى پرورش مجاهد نستوه به کار می آید، جهاد اوسط است تا از کمند هوا برهد و از کمین هوس نجات یابد و به منطقه امن قسط و عدل برسد. و (فنّ عرفان) براى پرورش سلحشور مقاوم جهاد اکبر است تا از مرصاد علم حصولى برهد و از رصد برهان عقلى رهایى یابد و از محدوده تاریک مفهوم و باریک ذهن نجات پیدا کند و به منطقهاى که مساحت آن بیکران است بار یابد و از طعم شهود طرفى ببندد و از استشمام رایحه مصداق عینى متنعّم شود.
(1) الکافی ج 5 باب وجوه الجهاد .... ص : 9
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ
3- چگونه انسان ها می توانند ظرف و جودی خود را بیشتر کنند؟
دوست گرامی. این مسیر با علم و عمل برخواسته و در راستای ایمان طی می شود. مهمترین عامل افزایش ظرفیت انسان این است که اولا ایمان داشته باشد و ثانیا سعی کند علومی که در راستای ایمان است کسب نماید و ثالثا به هر چه آموخت عمل کند. این راهبرد و راهکار دائما به او کمک می کند تا بر ظرفیت خویش بیافزاید و به خدای متعال که ظرف بی نهایت هستی است نزدیک شود.
4- به نظر شما عمل کردن به قرآن چیست؟
دوست گرامی. در صورتی انسان می تواند به قرآن عمل کند که اولا خطوط کلی حاکم بر آنرا بداند و ثانیا به احکام و دیدگاه های ان آشنا باشد و سپس آنها را در زندگی خود اجرایی نماید. عمل به قرآن یعنی تزکیه کردن نفس از صفات و رفتار و عمل اهل دنیا و تخلق به صفات و اعمال و باورهای اهل ایمان. خط کلی قرآن کریم این است که می خواهد انسان ها را از دنیا و صفات اهل دنیا تخلیه و آنها را به صفات و منش اهل ایمان بیاراید. تمام این خصوصیات در قرآن کریم آمده است و راهکار آن این است که فرد مسلمان به آنچه در این باره از این کتاب مقدس فرا می گیرد عمل کند تا به تدریج حامل قرآن و عامل به قرآن شود.
5- چه کنیم که اگر توبه کردیم توبه را نشکنیم و نسبت به انجام عبادات پس از مدتی کسل نشویم؟
دوست گرامی. پس از توبه باید تزکیه نفس انجام شود, زیرا ریشه گناه در نفسانیت و گرایش به دنیا و لذت های نفسانی است, اگر انسان توبه کند ولی زمینه های گرایش افراطی به نفس و دنیا را از نفس خود پاک نکرده باشد, همیشه در معرض بازگشت به گناه خواهد بود. همین دنیا گرایی باعث می شود تا انسان لذت های معنوی را درک نکند و نسبت به عبادت انگیزه قوی نداشته باشد و لذت عبادت را نچشد و بعد از مدتی کسل گردد. پس ریشه کن کردن تمامی این آسیب ها با تزکیه نفس و تلاش برای درک لذت عبادت امکان پذیر خواهد بود. موفق باشید.
6- دوست دارم نماز بخونم ولی در خواندن نماز تنبلی میکنم.
دوست گرامی. می خوام نماز بخونم ولی تنبلی می کنم, مثل این می ماند که کسی بگوید می خواهم خودم را از جهنم نجات بدم ولی تنبلی می کنم. وقتی انسان ایمان می آورد و تصمیم می گیرد که خود را از جرگه اهل دنیا و جهنم نجات بدهد و به اهل بهشت و بندگان خدای بپیوندد, اولین قدمی که برمی دارد نماز است. بدون نماز اصلا ایمان انسان اثبات نمی شود. نماز رکن دین و ایمان است و اولین عمل نجات بخش انسان و اعلام بندگی نسبت به خداوند و ورود به جرگه اهل نجات و سعادت است. آدم تنبل اهمیت موضوع را نمی داند وگرنه برای کسی که می داند خانه اش اتش گرفته تنبلی در فرار کردن معقول نیست.
7- راههای افزایش ایمان چیست و جوانان چگونه می توانند در جامعه امروزی ایمانشان را حفظ کنند؟
دوست گرامی. برای تقویت ایمان شما به دو نکته مهم باید توجه داشته باشید. یکم اینکه این کار جز با تزکیه نفس امکان پذیر نیست و تزکیه یعنی دامن از دنیا و اهل دنیا بیرون کشیدن و به جرگه اهل ایمان وارد شدن و تسلیم خداوند گردیدن. دوم بدانید که راه ایمان نیز دارای مراتبی است که این مراتب جز با علم و عمل طی نمی شود. به هر چه که در این مسیر می دانید یکی یکی عمل کنید حتی اگر یک عمل جزیی باشد. یک علم کوچک یک عمل کوچک می طلبد و همین طور چون علم افزونی می گیرد عمل نیز فزون می شود تا به تدریج ایمان شما به مراحل بالای آن که یقین است وارد می گردد و تقویت می شود.
چگونه میتوانیم تشخیص دهیم کاری را که انجام میدهیم خواست خدا هست یا نه؟
راه یافتن به آنچه خداوند متعال از آدمی در امور مختلف خواسته است، کاری بسیار مهّم، ظریف و دقیقی است که حتی می توان آن را مهم ترین کار انسان دانست. زیرا اساساً هدف از خلفت بشر، بندگی و عبودیّت برای خداوند متعال است. (ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون) (ذاریات/56)
از آنجایی که خداوند این عالم حکیم است و خواسته هایش مطابق با داده ها و به تناسب داشته های بشر است، اگر از ما امری را درخواست نموده است، قطعاً راه دستیابی به آن را نیز برای ما قرار داده است. آری پروردگار این عالم بیانگرانی را برای خواسته هایش تعیین نموده و به سوی ما فرستاده است. امام کاظم علیه السلام به هشام فرمودند: ای هشام! بدرستیکه خداوند متعال دو حجت را برعلیه مردم قرار داده است، حجتی آشکار و حجتی در باطن. امّا حجت ظاهری انبیای الهی و ائمه علیهم السلام هستند و حجت باطنی همان عقول انسان هاست.1 این بیان کننده ها در دو حیطه به توضیح خواسته های الهی می پردازند. یکی در درون آدمی و دیگری در بیرون از ذات آدمی است.
دختری 21ساله هستم و با اینکه به واجبات دینی عمل میکنم و از محرمات دوری اما همیشه احساس میکنم برای دینم کم گذاشته ام و این موضوع ناراحتم میکند لطفا راهنماییم کنید؟
پاسخ: عمل به واجبات و ترک محرمات از توفیقات الهی می باشد که نصیب هرکسی نمی شود. زیرا این خود اولین پلّه و گام در حرکت به سوی خداوند متعال و بهره مندی از قرب او می باشد. و در حقیقت پایه و مقدمه انجام مستحبّات و ترک مکروهات و حتّی هدفدار نمودن مباحات نیز همین امر است.
امّا این احساس شما، یک احساس مبارک و سازنده می باشد. اینکه بنده ای در عین آوردن تمام دارائی هایش و بذل آنها در خدمت مولایش، باز هم حالت سرشکستگی و کم گذاشتن داشته باشد، حکایت از مرغوبیّت آن بنده دارد. و این حالت بدهکاری, از صفات و ویژگی های اولیای خدا در سیر و سلوکشان به سوی محبوبشان می باشد. خداوند متعال در سوره مبارکه مؤمنون در توصیف آنها می فرماید: (و الذین یوتون ما آتوا و قلوبهم وجله انهم الی ربهم راجعون) «و آنها که همه آنچه را باید ادا کنند و باز هم دلهایشان ترسان است که باید نزد پروردگارشان باز گردند.»(مؤمنون/60)
در روزنامه ای می خواندم که آیت الله بهجت فرموده بودند اگر حاجتی دارید واقعاً از خدا بخواهید و خداوند حاجت را می دهد. یعنی بدون توسّل. آیا همچین چیزی امکان دارد؟
اینکه آیت الله بهجت فرموده بودند: « که اگر حاجتی دارید واقعاً از خدا بخواهید و خداوند حاجت را می دهد.»
این کلام با اعتقاد شیعه نسبت به توسل به اهل بیت علیهم السلام منافاتی ندارد، شخصی که از خدا حاجت می خواهد ، واقعا از خدا می خواهد و او را منشا همه خیرات در عالم می داند, ولی معتقد است که این خیرات باید از طریق اسباب و وسایل فیض به او برسد.
شخص مومن، بین اینکه :« تنها موثر در عالم را خدا بداند » و « در، درخواست حاجت از خدا، ائمه را واسطه قرار دهد» منافاتی نمی بیند. اکنون مناسب است ، کلامی راکه ازمرحوم علامه امینی راجع به جایگاه توسل به ما رسیده بشنویم :
«توسـل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنان را وسیـله برآورده شدن حاجات خود قـراردهد؛ زیرا آنان نزد خدا آبرومندند، نه این که ذات مقدس آنان را به طور مستقـل در برآورده شدن حاجت هایـش دخیـل بداند، بلکه آنان را مجـاری فیض، حلقههای وصل و واسطه های بین مولی و بندگان میداند ... با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه میشوند همین نیّت را دارند... الغدیر ج 3، ص 403.»
در حدیث معتبر زیر چنین آمده : «کل دعاء محجوب حتّى یُصلّى على محمد و آل محمد»{H؛ V}میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220.{V «هر دعایى محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».
خبرگزاری فارس: مدیرعامل خبرگزاری فارس با اشاره به ابعاد انحرافی یک جریان نزدیک به دولت، 13 مورد از نشانهها و شاخصههای این انحراف را تشریح و تبیین کرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا»، حمیدرضا مقدمفر مدیرعامل خبرگزاری فارس که بهعنوان داور در نشست طلاب حوزه علمیه آیتالله مجتهدی تهرانی شرکت کرده بود، پس از ارائه گزارش پژوهشی سه نفر از طلاب در موضوعات «تحولات منطقه و دیپلماسی ایران»، «بررسی یک شبهه درباره نظریه ولایت فقیه» و «مسئله وحدت مسلمین در دنیای امروز»، ارزیابی خود پیرامون هریک از مطالب ارائهشده را بیان کرد و سپس به سؤالات طلاب و فضلای حوزه علمیه درخصوص مسائل سیاسی روز پاسخ داد.
بیشتر سؤالات طلاب را موضوعاتی پیرامون ماهیت جریان انحرافی نزدیک به دولت تشکیل میداد که مقدمفر در پاسخ به این سؤالات و تشریح ماهیت جریان انحرافی، ویژگیها و شاخصهای آنرا برشمرد.
وی اولین نشانه این جریان انحرافی را استفاده ابزاری از عنصر مهدویت دانست و اظهار داشت: سطحی و سخیف کردن اعتقادات به امام زمان و فلسفه انتظار یکی از این نشانهها است.
مدیرعامل خبرگزاری فارس از تأکید افراطی بر باستانگرایی، ایرانیت، مکتب ایرانی، جشن نوروز و ملیگرایی بهعنوان نشانه دیگر انحراف در این جریان یاد کرد و افزود: این جریان در بعد اعتقادی معنی و مفهومی از «ولایت» را مطرح میکند که از بطن آن اعتقاد به «ولایت فقیه» و «ولایتپذیری» و لزوم تبعیت از ولی فقیه استنتاج نمیشود.
"بیاعتنایی به مرجعیت دینی، اعتقاد به از بین رفتن مرجعیت اجتماعی روحانیت و طرح اعتقاد اسلام بدون روحانیت، یکی دیگر از نشانههای این جریان انحرافی است که ریشه چنین اعتقاداتی را در نوع رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعضای این جریان به وضوح میتوان مشاهده کرد ".
مقدمفر انسانمحوری یا به تعبیر دیگر اومانیسم اسلامی در مقابل اسلاممحوری و خدامحوری را یکی دیگر از مشخصات بارز انحراف فکری این جریان ذکر کرد و آن را ریشه انحراف بسیاری از جریانات مشابه در گذشته دانست.
وی طرح و تبلیغ مفهوم صلح جهانی با معنایی متضاد از فرهنگ قرآنی را یکی دیگر از علائم انحراف فکری این جریان دانست و گفت: این دیدگاه مقابل فرهنگ قرآنی که در آیه "اشداء علی الکفّار رحماء بینهم " بیان شده، قرار دارد.
"عدالتمحوری با رویکرد مساوات " یا به عبارت دیگر "عدالت توزیعی " و نیز "رویکرد مثبت به مدرنیته در عین تظاهر به سنتگرایی " از دیگر مواردی بود که مدیرعامل خبرگزاری فارس از آن بهعنوان نشانههای این جریان انحرافی نام برد.
مقدمفر از دیگر نشانههای این جریان انحرافی را عرفانگرایی کاذب و معناگرایی خرافهآمیز برشمرد و اظهار داشت: آنچه درباره ارتباط برخی از این افراد با اجنه گفته میشود، حقیقت دارد اما نباید جریان انحرافی را در این مسئله خلاصه کرد، چراکه مشکل اصلی این جریان جنگیری نیست و انحراف آنها بسیار عمیقتر است.
مدیرعامل خبرگزاری فارس یکی دیگر از علائم انحراف این جریان را زیر سؤال بردن مدیریت الهی انبیا ذکر کرد و از التقاط فکری جریان منحرف به عنوان التقاطی که تاکنون در کشور بیبدیل بوده و تجربه نشده است، یاد کرد.
مقدمفر قدرتطلبی و میل به تصاحب کانونهای قدرت را از ویژگیهای دیگر این جریان منحرف برشمرد و در پایان تأکید کرد: ماهیت جریان انحرافی تا امروز در این 13 مورد خلاصه میشود و این موارد برآورد یا تحلیل نیست، بلکه بهطور مصداقی وجود دارد، البته موارد متعددی در خصوص اهداف و تاکتیکهای این جریان وجود دارد که در فرصتهای بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
شاخصهای اشاره شده:
1- قدرتطلبی
2- مطلقانگاری خود و خودمحوری
3- التقاط فکری
4- استفاده ابزاری از موضوع مهدویت
5- تأکید افراطی بر باستانگرایی و ایرانیت
6- عدم اعتقاد به ضرورت حاکمیت ولایت فقیه در زمان نزدیک به ظهور
7- قائل بودن به اسلام بدون روحانیت
8- انسانمحوری بر مبنای التقاط تفکر اسلامی و اومانیسم
9- صلح جهانی با معنایی متضاد از فرهنگ قرآنی
10- عدالتمحوری با رویکرد مساوات (عدالت توزیعی)
11- عرفانگرایی کاذب، معناگرایی خرافهآمیز
12- زیر سؤال بردن مدیریت الهی انبیا
13- تظاهر به سنتگرایی در عین اعتقاد به مدرنیته
اولین قدم در سیروسلوک چیست و چگونه باید به خدا نزدیک شویم؟
سیر و سلوک در حقیقت دو قدم بیشتر نیست از خود گذشتن و به حق پیوستن.
لا اله الا الله هم که شامل دو جمله نفی و اثبات است در حقیقت همین دو قدم را می گوید. نفی خودپرستی و گذشتن از خواسته های خود اولین و مهمترین گام به خدا رسیدن و خداپرستی است.
از خود بگذر به حق رسیدی.
خیلی از جوان ها سوال می کنند چطور می توانیم عارف شویم, سیر و سلوک داشته باشیم و به خدا نزدیک بشویم. خوب این افراد بر اساس فطرت و انگیزه الهی که در انسان هست, دلشان می خواهد به مقامات معنوی برسند، حس کمال خواهی تقریبا در همه انسان ها هست.
برای موفقیت در این راه, یک مشکل اساسی بیشتر نیست. مشکل منیت و خودبینی انسان است. واقعا این مشکل وجود دارد و باید یک انسان خداشناس و خداخواه بتوانند از خودش بگذرند. این یک شرط اساسی است. بدون گذشتن از خود نمی توان به خدا رسید. مشکل ما در سیروسلوک این است که نمی توانیم از خودمان و از خواسته هایمان بگذریم؛ نمی توانیم از دوست داشتن های خودمان بگذریم؛ در خیلی از موارد خواسته های ما, دوست داشتن های ما با خواسته های خدا و دوست داشتن های او در تعارض است, نمی سازد. اگر در این موارد نتوانیم از خودمان بگذریم و خدا را حاکم کنیم, هیچ موفقیتی بدست نمی آید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید