بازدید امروز : 512
بازدید دیروز : 62
نمی توانم نمازم را در اول وقت ادا کنم، لطفا به من راهکاری نشان دهید؟ متأسفانه برای بیدار شدن در نماز صبح خیلی مشکل دارم، راهنمایی فرمائید؟! حتی گاهی اوقات که آیه انتهایی سوره کهف را می خوانم هم قادر به بیدار شدن نیستم؟
مقدمه: همیشه خودشناسی قبل از خودسازی است، بنابراین ابتدا لازم است به یک مطلب خودشناسانه درباره مراتب حرکت نفس توجه نمایید. انسان ابتدا در مرحله نفس اماره قرار دارد. در این مرحله نفس به بدی و افراط و تفریط فرمان می دهد و هوای نفس در آن حکم می راند. مرحله بعدی نفس لوامه است. در این مرحله انسان آگاه و بیدار شده و وجدان اخلاقی اش او را نسبت به بدی ها ملامت می کند و انگیزه خودسازی دارد. کمال انسان در مرتبه بعدی یعنی نفس مطمئنه است. انسان اگر در اعتقاد و اخلاق و رفتار خود به اطمینان برسد, از گردنه های خودسازی عبور کرده و خدای متعال به او نفس راضیه و مرضیه می دهد و او را در بندگان خود داخل و بهشت را نصیب او خواهد کرد. پس مهم این است که انسان به نفس مطمئنه برسد و بقیه مراتب حکم نتیجه و پاداش را دارد که خدای متعال به او می دهد. شما اکنون در مرحله نفس لوامه هستید و می خواهید با خودسازی به یک شخصیت و زندگی مطمئن برسید. در مراتب نفس و موضوعات خودشناسی بسیار مطالعه و تفکر نمایید. این مطالعات می تواند انگیزه ای بسیار قوی در شما برای اهمیت دادن به اموری که برای خودسازی لازم است, ایجاد کند. نماز از مهمترین اعمال خودسازانه است که انسان مومن باید در انجام درست آن به اطمینان برسد.
من به احضار ارواح اعتقاد کامل دارم و چند مرتبه در این مراسم شرکت کرده ام و خودم هم کمی امتحان کرده ام. که میشد کاری انجام داد. از استاد این کار خواستم تا به من کمک کند: ایشان پشنهاد کردند که اصلا دنبال اینکار نرو چون آخر عاقبت خوبی ندارد و اگر آلوده شدی ارواح تو را راحت نمی گذارند و مزاحمت میشوند. ایشان گفتند که تو توان اینکار را نداری. ضمنا کسی که میخواهد روح حاضر کند باید اعتقاد به این کار داشته باشد تا موفق شود. سوال من از شما که تجربه بیشتری دارید این است که آیا تا کنون فکر کردید که این کار را کنار بگذارید یا مزاحمتی برای شما ایجا شده؟ و برای کسانی که میخواهند وارد اینکار شوند چه پیشنهادی دارید؟
با عرض سلام خدمت دوست گرامی به پاسخ پرسش شما در چند بند می پردازیم:
مدعیان احضار ارواح دو گروهند:
1ـ آنهایی که دارای نفوس قوی هستند نظیر انبیاء ، اولیاء و عرفای شامخین.
2ـ آنهایی که از حیث وجودی در حدّ مردم متعارفند؛ که این گونه افراد بسیار زیاد بوده و خود اینها نیز دو دسته اند:
الف ـ مدّعیان دروغین و شیاد.
ب ـ مدّعیان واقعی احضار روح؛
در گروه اوّل در واقع احضارروح نیست بلکه ملاقات روح است ؛ یعنی این گونه افراد به خاطر قوّت وجودی و ارتباطی که با عالم ملکوت دارند می توانند در حالتی معراج گونه به ملکوت عالم راه یابند و با ساکنان ملکوت ـ که ارواح نیز جزء آنهایند ـ دیدار کنند. بنابراین در این قسم، روح پایین نمی آید بلکه خود شخص تماس گیرنده ، به عالم ارواح صعود می کند. این گونه احضار ارواح از نظر فلسفی امکان پذیر بوده و از نظر شرعی نیز بدون اشکال است.
چکار کنم یاد خدا در زندگی بیاد؟
پاسخ: دوست گرامی. راهکار زنده کردن یاد خدا: 1- تمام هستی آیات الهی اند, سعی کنید با نگاه و تفکر در آنها معرفت خود را افزایش دهید. 2- برای انجام هر عملی به این بیاندیشید که آیا خداوند راضی هست یا نه و البته احکام خدا را بلد باشید. 3- همه انسان ها را بندگان خدای بدانید و در برخورد ها و روابط به خاطر خدا با ایشان مهربان باشید و خدمت نمایید. 4- شیاطین و دشمنان خدا را بشناسید و همواره خود را سرباز اسلام و ولایت بدانید. 5- نعمت های خدا را بشناسید و با عمل شاکر باشید 6- از دعا و قرائت قرآن کریم غفلت نکنید 7- ذکر لا اله الا الله و صلوات هم توصیه می شود. موفق باشید
اگه بخواهیم ریا را از دلمون پاک کنیم، چکار باید بکنیم؟
دوست گرامی. ریا گاهی ناشی از یک احساس وسواس گونه است و گاهی واقعی است. اگر وسواس باشد نباید بدان توجه کرد و در صورتی که واقعی باشد, باید ریشه یابی شود و ریشه های آن قطع گردد. مثلا کسی که حب جاه و مقام یا شهرت دارد, ریا می کند تا به این مقصود خود نایل شود. چنین کسی باید با حب جاه و شهرت مبارزه کند, وگرنه موفق به ترک ریا نخواهد شد. برای مطالعه در این زمینه به سایت مراجعه کنید در گزینه عبادت و بندگی مطالعه نمایید. موفق باشید. http://akhlagh.porsemani.ir/term31
شوهر من از روی تنبلی نماز نمی خونه دو بار به من قول داده که نماز بخونه اما رو حرفش نبوده کمکم کنید یه راهی رو بهم نشون بدین که شوهرم نماز خون بشه؟
دوست گرامی. انگیزه انسان در عبادت و بندگی خدا و اطاعت دینی سه چیز است. ترس از جهنم, طمع به بهشت و عشق و محبت خداوند. البته بیشتر مردم در اثر ترس از جهنم و عقاب و طمع نسبت به بهشت دین داری می کنند و اگر کسی از افراد عادی نماز نمی خواند به دلیل این است که از خدا و قیامت ترس ندارد و طالب بهشت نیست. سعی کنید مواردی که باعث اعتقاد ایشان به قیامت و معاد و عقوبت کسانی که تارک نماز هستند به ایشان گوشزد کنید و ایمان و انگیزه ایشان را تقویت نمایید. موفق باشید.
خواستم مراحل دقیق توبه (چه کارهایی باید انجام داد تا توبه پذیرفته شود) رو بدونم؟
دوست گرامی. توبه یعنی بازگشت از گناه به اطاعت خداوند. گناه یعنی خروج از ولایت خداوند و توبه یعنی بازگشت به ولایت خداوند. اول انسان از گناه خود که آگاه شد به شدت پشیمان می شود که چرا از حکومت خدا خارج شده است و بعد تصمیم جدی می گیرد که با ترک توبه وارد سلک بندگان خدای شود و بعد از خداوند با استغفار عذر خواهی می کند و سپس سعی می کند ضمن انجام وظایف دینی گذشته خود رانیز جبران نماید. البته نوع گناه هم مهم است. موفق باشید.
از چه راهی خودمان را بشناسیم و بدانیم که چگونه باید باشیم؟
دوست گرامی. به طور کلی برای خودشناسی ابتدا باید انسان شاخص و کسی را که خدای متعال از او راضی است و او را دوست دارد, یعنی انسان قرآنی و ایده آل در اسلام را شناسایی کنیم و بعد با تطبیق اندیشه و ایمان و صفات و رفتار اخلاقی و دینی خود با شاخصه های آن انسان ایده آل به این تشخیص برسیم که چه مقدار از راه را رفته ایم و چه نواقصی داریم تا در مسیر خودسازی بتوانیم آنها را جبران کنیم و درست همان باشیم که خدا می خواهد و قرآن کریم و روایات معصومین ع شخصیت او را به عنوان یک انسان مومن خداجو تصویر می کند.
گوش کردن موسیقى هایى که باعث تحریک نمی شود چه تأثیر بدى بر روح انسان دارد؟ آیا اگر گوش ندهیم، بهتر است؟
پاسخ: دوست گرامی. درباره موسیقی چند گزینه وجود دارد: 1- اصلا گوش ندیم. 2- حرام گوش ندیم ولی حلال زیاد گوش بدیم. 4- حرام گوش ندیم و حلال هم کم گوش بدیم. به نظر ما بهترین گزینه شماره سه است. انسان به صدای خوش نیاز دارد, ولی در این نیاز نباید افراط یا تفریط صورت گیرد. دو گزینه اول مصداق افراط یا تفریط است. گوش کردن موسیقی حرام یا زیاد گوش کردن تاثیرات بسیار بدی بر روح و جسم انسان دارد. موفق باشید.
آیا لواط حرام است و فکر کردن به لواط چه عواقبی دارد؟
پاسخ: دوست گرامی. لواط از گناهان بسیار بزرگ و حرام است. رسول خدا(ص) فرمود: کسی که با پسری جمع شود روز قیامت جنب وارد محشر می شود و آب دنیا او را پاک نمیکند و خشم خدا بر او است و او را لعنت فرموده، دوزخ را برایش آماده می فرماید و بدجایگاهی است. هرگاه کسی لواط کند عرش خدا به لرزه در آید و خداوند او را لعنت و غضب فرموده و جهنم را برایش آماده می کند و ملوط (مفعول) را در کنار جهنم نگه می دارند تا خلایق از حساب فارغ شوند، پس او را در جهنم می اندازند و در طبقات دوزخ همیشه معذب خواهد بود. وسائل الشیعه، ج 14، حدیث 1 از باب 17
چطوری انسان می تونه در مقابل نفسش کم نیاره و مقاومت کنه مثلا وقتی نفسش یه چیزی می خواد در حالی که نباید بخواد؟ آیا راهی و دعایی(به غیر از روزه) وجود داره که اونو در برابر هوای نفس حفاظت کنه؟
پاسخ: دوست گرامی. راه مقاومت در برابر نفس این است که انسان عاشق خدا شود و رضایت و دوست داشتن خدا را در هر کاری در نظر بگیرد و بداند که تمام خواسته ها و آرزوها و سعادت دنیا و آخرت او در کسب رضایت و محبت خداوند است. چنین انسانی در تمام زندگی اش دنبال رضایت خداوند است و این موضوع به فلسفه زندگی برایش تبدیل می شود. اگر این موضوع برایش جا افتاد آنگاه رضایت خدای تعالی را در هر کاری در نظر خواهد داشت و اگر نفس اماره از او کاری که بر خلاف رضایت خدا است, بخواهد به دلیل اینکه خدا راضی نیست, انجام نخواهد داد و با قدرت گرفتن از خداوند, در مقابل نفس کم نمی آورد.
خیلی وقته یه خواسته دارم هرچی دعا می کنم، نذر می کنم حاجتمو نمی گیرم، چیکار کنم؟
دوست گرامی. اولا برای رسیدن به خواسته ها دعا کافی نیست و در کنار دعا و نذر تلاش و برنامه ریزی هم لازم است. ثانیا یکی از راه های خداشناسی فسخ عزائم است. یعنی این که انسان عزمی می کند و تصمیمی می گیرد و تلاش فراوانی می کند و هر چه سعی می کند آن چنان که انسان می خواهد محقق نمی شود. در چنین صورتی معلوم می شود که اراده خدا بر تحقق آن نیست, بنابراین بهترین کار این است که ما در کنار دعا و تلاش عملی, به خواسته و قضای الهی راضی باشیم و تسلیم اراده خدا گردیم تا به آرامش برسیم. موفق باشید.
احساس می کنم ناآگاهانه و بدون قصد گناهی ازم سرزده که تمام زندگیمو تحت تأثیر قرار داده. در حالی که همش حواسم هست از یاد خدا غافل نشم. احساس می کنم خدا و امام زمان(عج) دوسم ندارن. احساس خودمه هر چه می کنم نمیتونم دل امام زمان(عج) رو بدست بیارم؟
دوست گرامی. احساس بدی که شما از خودتان دارید نتیجه گناهی است که احتمالا مرتکب شده اید. ما نمی دانیم آن گناه چه بوده, ولی به طور کلی راه خارج شدن از این احساس توبه است. سعی کنید توبه واقعی کنید, زیرا با توبه خدای از انسان راضی می شود و این احساس هم از بین خواهد رفت. اگر کسی احساس کند که از خودش و از خدا راضی است باید بداند که خدای نیز از او راضی خواهد بود. علامت راضی نبودن خدا از بنده این است که بنده خودش از خودش راضی نباشد. اگر سعی کنید به گونه ای زندگی کنید که وجدانتان راحت باشد و از خودتان راضی باشید, بدانید که خدا و امامان (ع) هم از شما راضی خواهند بود. موفق باشید.
فرض بفرمایید که شخصی حاجتی دنیوی دارد مثلاً: بیکاری، فقر، بیماری جسمی و روحی و ... و چندین سال است که دعا می کند و مستجاب نمی شود. می خواستم بدانم چنین فردی می تواند به زور از خداوند آن حاجت خود را طلب کند و وقتی خداوند آن حاجت را داد فرد دچار عقوبت اخروی می شود؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- امام باقر علیهالسلام می فرماید : واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ . بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که حاجتش را بر آورد . الکافی : 2 / 475 / 3 منتخب میزان الحکمة : 200
2- شما در موارد متعدد ، تاکید بر اصرار بر دعا را شنیده اید ولی در بیان برخی علما نیز می شنوید که خیلی اصرار بر دعا نکنید شاید به مصلحت شما نباشد ، چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.
هر دو درست می گویند ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب ، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است.در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا ، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است.
پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.
عواقب غیبت چیست؟
ابتدا مفهوم وریشه غیبت وسپس عواقب آن رابیان می کنیم:
الف : مفهوم غیبت
غیبت چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسى سخنى بگویند، منتها سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.
بنابراین اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! بنابراین ذکر عیوب پنهانى شخص ،به هر قصد و نیتى که باشد غیبت و حرام است و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.
اینها همه در صورتى است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان تهمت خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است.
- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید»
گام های عملی به سوی خودسازی چیست؟
خود سازی به معنای ظاهر خود را آراستن و کوشش برای تهذیب اخلاق خویش است . دراصطلاح , به معنای تکمیل و پرورش نفس و استفادهء بهینه از خواست ها و تمایلات به صورت همآهنگ و درجای خود می باشد.(1)بنابر قول مشهور, انسان در میان سایر حیوانات که تک بعدی هستند, دارای دو بُعد مادی و معنوی (جسمی و روحانی ) می باشد.
بُعد مادی, بعد جسمی و حیوانی و غرایز و تمایلات و جنبه های شهوانی نیز نامیده می شود و بعد معنوی نیز, بعد ملکوتی و انسانی و تمایلات عالیهء انسانی و فطری و عقلانی گفته می شود.
اما امتیاز انسان بر سایر حیوانات , به خاطر داشتن بعد معنوی و روحانی می باشد. وقتی انسان می گوید: گرسنه یاتشنه هستم و یا خانه و ماشین و زن و فرزند و پول و مقام می خواهم, خبر از بعد مادی و حیوانی خود می دهد و وقتی صحبت از شناخت و وجدان و ایثار و حقیقت خواهی و علم جویی و هنر دوستی می نماید, از بعد معنوی و ملکوتی خود خبر می دهد.
منظور از این حدیث که می فرماید هر که می خواهد قویترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند چیست؟ آیا قوی بودن از لحاظ جسمی مطرح است؟ و نیز منظور از توکل بر خدا چیست؟
دوست عزیز! از تماس شما با این مرکز خرسندیم و امیدواریم بتوانیم پاسخگوی سؤال شما باشیم.
«توکل» از ماده «وکالت» به معنای انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است. هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد، شخص موکل احساس آرامش بیشتری می کند و چون علم خدا بی پایان و توانایی اش نامحدود است اگر انسان بر او توکل کند آرامش فوق العاده ای احساس می کند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم می شود و از دشمنان نیرومند و خطرناک نمی هراسد؛ در سختی ها به بن بست نمی رسد و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه می دهد.
انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمی کند بلکه به اتکای لطف خدا و علم و قدرت بی پایان او خود را فاتح و پیروز می بیند و حتی شکست های مقطعی او را ناامید نمی سازد.
هرگاه توکل به مفهوم صحیح کلمه در جان انسان پیاده شود به یقین امید آفرین، نیروبخش و باعث تقویت اراده و تحکیم مقاومت و پایمردی است.
جوانی هستم 22ساله راههایی رو به من بگید تا بتونم با خدا بیشتر در ارتباط باشم و سمت هیچ گناهی نرم، کمکم کنید؟
مکاتبه شما با این مرکز، بازگو کننده گرایش های فکری و عقیدتی پاک و تحسین برانگیز و گویای حُسن اعتماد به این مرکز است، احساستان را نسبت به اینکه خواستار یک زندگی خدا محور و به دور از گناه هستید، درک کرده و دغدغه شما را تحسین می نمائیم .
قبل از هرچیز باید یادآور شویم مهم ترین چیزی که درموفقیت هر کاری لازم و ضروری است، داشتن تصمیم جدی و خواستن آن کار است، که شما در این گام اول و مهم موفق بودیده اید، همین مکاتبه نشان ازخواستن جدی در هدف مقدسی است که هر مسلمانی باید محور زندگیش همین هدف باشد، اما در پاسخ به سوالی که مطرح نموید نکاتی را در دو محور خدمت شما ارائه می نمائیم .
الف – مصونیت از گناه
برای مصون ماندن انسان از گناهان در متون دینى، مخصوصاً قرآن کریم راهکارهایی ارائه گردیده که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شنیده ام انسان دارای 5منبع انرژی روحانی یا در واقع درونی است و با آزادکردن آنها به قدرتهای ماورایی دست می یابد، آیا این صحیح است؟ اصلاً این انرژیها در درون انسان چیست؟ در طب سنتی هم سه قوه قلبی و مغزی و جگری شمرده اند که هر کدام مبدا برخی صفاتاست و با تغذیه قدرت می گیرند، آیا اینها به هم مربوط اند؟ لطفا به تفصیل جواب دهید.؟
از این که با ما در ارتباط هستید از شما متشکریم. امیدواریم پاسخ گوی مناسبی برای شما باشیم.
«انسان»
در میان آفریده های الهی انسان تاج دار کرامت است و اوست که می تواند به خلیفه الهی دست یابد«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نمایندهاى] قرار خواهم داد.»(بقره/30).
از این آیه ی شریفه می توان بدست آورد که انسان استعداد ویژه ای دارد، که دیگر موجودات از آن تهی هستند. این استعداد همان است که او را می تواند به قُرب الهی نائل کند، و صفات الهی را در خود ظهور و بروز بدهد و از این راه به خلیفه الهی نائل گردد. البته ناگفته نماند که این امر فقط در سایه ی بندگی خداوند امکان پذیر خواهد بود«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!» (ذاریات/56). انسان هنگامی که به این توفیق دست یافت و با تلاش به این جایگاه رفیع بندگی دست یافت، می تواند دست به کارهای الهی بزند. چه خواسته و توفیقی از این بالاتر؟ که هم رشد معنوی حاصل شده است و نیز فرد به چنین توان الهی دست پیدا می کند که می تواند کارهای خدای کند. البته در این صورت فرد می داند که باز بنده است!!
چگونه برای کسب علم در خود انگیزه ایجاد کنیم چرا برخی افراد پس از ورود به دانشگاه برای کسب علم جدی تر از قبل عمل نمی کنند و حتی از ادامه انگیزه ی کسب علم دلسرد می شوند در حالیکه میدانند جامعه تا چه حد به رشد علمی و ایمانی نیاز دارد ولی این دو را کاملا مرتبط با هم نمی بینند ورشد ایمانی را به تنهایی کافی میدانند؟
طرح سوال شما با این نهاد نشان از انگیزه های پاک شما است. ما امیدواریم پاسخ گوی مناسبی برای این حس اعتماد شما باشیم.
علم و جایگاه آن بر همگان آشکار است. در قرآن نیز آیات متعددی بیان کنندی این حقیقت می باشد«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون؛ بگو: «آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟»(زمر/9).
در اهمیت علم همین بس که اولین معلم خود خداوند است. آنجا که به حضرت آدم آموخت آن چه را آموختنی بود«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها؛ سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت»(بقره/31).
آدم خاکى ز حق آموخت علم---تا به هفتم آسمان افروخت علم
نام و ناموس ملک را در شکست---کورى آن کس که در حق درشک است
بقدری علم مهم است که پیامبر اسلام فرمودند«اطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد؛ از گهواره تا گور دانش بجوئید»( نهج الفصاحه /ص 218).
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید