بازدید امروز : 520
بازدید دیروز : 62
کتابی در باب نقد و بررسی فرقه ی دراویش ایران در تاریخ معاصر نوشته شده است؟
با سلام و عرض تشکر خدمت شما به پاسخ پرسش شما میپردازیم. کتاب در نقد فرق دراویش و یا به عبارت دیگر تصوف، در دوره معاصر بیش از هر دوره دیگری نگاشته شده است. اما به لحاظ عالمانه بودن، دارای سطحی پایینتر از کتب اعصار گذشته میباشد. کتبی که در این باب در عصر حاضر نگاشته شده است را میتوان به دسته هایی تقسیم کرد: برخی از این کتب توسط خود صوفیه نوشته شده است و درنقد فرقه های دیگری از تصوف می باشد.
برخی دیگر از این کتب توسط اندیشمندان ومحققانی اعم از خارجی و داخلی نوشته شده است که هدفی جز تحقیق، از آن به چشم نمی خورد و بی طرفانه تنها به معرفی و مبانی فرقه های مختلفی پرداخته اند.
برخی از این آثار نیز از همان ابتدا به هدف نقد این فرقه ها نگاشته شده و خود بر دو قسم کلی هستند:
آثاری که محقق آن با مبانی عرفانی آشنا نبوده و نقدی دور از انصاف را ارائه کرده اند و با نقد تصوف در واقع به نقد عرفان اسلامی پرداخته اند.
کسی که تمام نمازهای روزانه اش را اول وقت می خواند اما اکثر نمازهای صبحش(سهوا) قضاست، از ضعف ایمان اوست؟ با اینکه تمام تلاشش را در بیدارشدن می کند، آیا گناه برای اوحساب می شود؟
همانگونه که اشاره کرده اید, عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح و یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می بریم و ایمان کامل برای انسان مومن یک ایده آل و آرزوی نهایی است, ولی باید بکوشیم هر چه بیشتر آن را تقویت نماییم. در روایت هست که ایمان ده درجه دارد و وظیفه مومن حرکت در این مسیر و افزودن به این درجات است. گناه بودن در صورتی است که اراده خودش در این زمینه دخیل باشد.
اما برای بیدار شدن شرایط ظاهری هم کمک کار است. خواندن نماز صبح در اول وقت آن , شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد , مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)
اخلاص به چه معنا است و چگونه می توان به اخلاص رسید؟
تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریا است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا .
امام صادق(ع) مىفرمایند: «لابد للعبد من خالص النیه فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهمالله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون...؛ شرط بنده گی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش رابرای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزانالحکمه، محمد محمدى رىشهرى، ج 3، روایت 4748)
مراحل اخلاص:
من حوا هستم. امروز عضو شدم من می خواستم از شما کمک بگیرم تا منو در مسیر پیشرفت اخلاقی و موفقیت کنک کنید دوست دارم به مرحله یی برسم که کلمه مومن شامل حال من هم بشه من 22 سالمه و الان مدتی هست که تصمیم دارم به سمت کمال حرکت کنم اما تنهایی از پسش بزنمیام من از کودکی تا نوجوانی نسبتا آدم مذهبی بودم از سن 16 تا 19 سالگی سقوط آزاد داشتم و از اون به بعد در تلاشم که به جای قبلیم برگردم و الان از شما کمک می خوام از کجا بدونم که خدا از من راضی هست یا نه؟
با تشکر از شما خواهر گرامی که ما را محرم اسرار خود دانستید و مشکلتان را با ما در میان گذاشتید. امیدواریم که بتوانیم در رسیدن به مقصودتان شما را یاری کنیم.
از اینکه می بینیم خداوند فرصت جبران گذشته و سالهای از دست رفته را دوباره به شما داده است بسیار خوشحالیم و خداوند را بخاطر لطف و عنایتش که نشانه رضایت از شماست، شکرگذاریم. چرا که اگر خداوند نمی خواست شما را یاری کند، هرگز فرصت و توفیق جبران گذشته را به شما نمی داد و این بیداری و توفیق جبران، نشان از آن دارد که خداوند شما را دوست دارد و می خواهد تا دوباره به سمتش حرکت کنید و به او بپیوندید. و مطمئن باشید در این مسیر نیز لطف و کمک الهی شامل حال شما خواهد بود، چرا که خداوند خود دعوتنامه برای شما فرستاده و توفیق جبران گذشته را نصیبتان کرده است.
«مؤمن کیست؟»
مومن کسی است که به خدا و انبیای الهی بویژه آخرین آنها حضرت محمد مصطفی (ص) و اوصیای آن حضرت، ائمه هدی (ع) ایمان داشته و در حدّ توان عامل به دستورات آخرین دین خدا باشد؛ و اگر گناهی از او سر زد سریعاً توبه نماید. برای مومنین بسته به قوّت ایمانشان در اعتقادات و میزان پایبندیشان به دستورات دینی در عمل، درجات فراوانی است که در کتب اخلاقی و عرفانی به آنها پرداخته می شود.
به عبارت دیگر مومن یعنی مسلمان کامل؛ کسی که به تمام آنچه خدا وپیامبر امر کرده است, تسلیم و پایبند باشد. خداوند مسیری را معین کرده که در ادامه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و اله) باید به آن مسیر ملتزم بود و تبعیت از امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) در ادامه رسالت پیامبر (صلی الله علیه و اله) ملاک حق وباطل است و هر کسی در این مسیر قرار گیرد مومن است و هر کسی در این مسیر نباشد مومن نیست. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: علی مع الحق والحق مع علی ... علی علیه السلام محور ومدار حق است و هر جا علی باشد حق آنجاست (بحار الانوار, ج 38ص 26تا 40).
از کجا بفهمیم که نگاه ما به انسان مخصوصا اگر انسان زیبارویی باشد در موارد زیر چشم چرانی هست یا نیست و نگاه حلال یا حرام است و اگر بعد از دوستی با او این طرز فکر از بین برود یعنی نگاه عادی باشد (هم جنس باشد) واگر باز از بین نرفت چه؟ نگاه همجنس به در موار بالا چه حکمی دارد؟ وآیا هروقت از کنار او رد شدین سر به پایین انداخته و نگاهش نکنیم چه ناراحت بشود یا نشود ما باید به خاطر خدا نگاه نکنیم حکمش چیست؟ و چگون میتوانیم این طرز فکرها را و چهره وخود این انسان ها را فراموش کنیم و اگر و برقرار نکنیم و اگر محبتی در دل به او داشته باشیم به طوری که نتوانیم او را فراموش کنیم آیا این از طرف شیطان است و چگونه فراموش کنیم؟
از این که به مسائل شرعی اهتمام دارید و ما را مخاطب خود گردانیدهاید، از خدا شاکریم. إن شاء الله هیچوقت از توجه کامل به رعایت مسائل شرعی جدا نشوید.
ابتدا به چند حکم فقهی در این مورد اشاره میکنم:
الف) نگاه شهوت آلود یا حتی نگاهی که احتمال بدهیم باعث طغیان شهوت و مفسده جنسی باشد به هر زن یا مرد ، مسلمان یا غیر مسلمان ،کودک یا بزرگ، محرم یا نامحرم ، باپوشش یا بدون پوشش مطلقا حرام است .
ب) نگاه بدون ریبه و شهوت جنسی به غیر از صورت و دودست زن نامحرم حرام است.
ج) نگاه بدون ریبه و شهوت جنسی به مواضعی از بدن زنان غیر مسلمان که غالبا نمی پوشانند در صورتی که مستلزم مفسده جنسی نباشد اشکالی ندارد.(توضیح المسائل مراجع)
اما در مورد نگاه به افراد زیبارو هم، فتوای مراجع چنین است:
همه مراجع: این گونه نگاهها، چون جنبه لذت جنسى دارد، جایز نیست. V}مکارم، استفتاءات، ج1، س 799 ؛ تبریزى، صراطالنجاة، ج 5، س1274 ؛ دفتر: همه مراجع.{V
یکی از احکام اسلامی بسیار مهم امربه معروف و نهی از منکر میباشد. ولی من هر چه بیشتر در مورد آن مطالعه میکنم بیشتر سردرگم میشوم چون جزییات بسیار زیادی دارد.فلذا الان که که دانشجو هستم نمیدانم وظیفه ام در این مورد چیست؟
از اینکه علاقه مند به پیاده شدن احکام اسلام بوده و چنین دغدغه ای دارید خداوند متعال را شاکریم و امیدواریم که در این مسیر موفق باشید
اما در خصوص آنچه که نوشته اید باید عرض نمائیم که به نظر می رسد در خصوص مساله امر به معروف و نهی از منکر مشکل ما و شما ندانستن احکام امر به معروف و یا پیچیدگی احکام آن نمی باشد بلکه مشکل اساسی را باید در جای دیگر جستجو نمود که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم.
اول : بی توجهی عموم جامعه به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر
اگر همه مردم جامعه نسبت به این وظیفه شرعی عمل نمایند قریب به اتفاق مواردی که نیاز به امر به معروف یا نهی از منکر دارد با همان تذکر زبانی برطرف می شود ولی مشکل اینجا است که مردم نسبت به این فریضه دینی احساس وظیفه نمی نمایند .
مثال : امروزه اگر مردم ببینند خانمی بر ترک موتور سوار شده و احتمالا چادر و یا مانتوی وی در بین پره های چرخ گیر می کند هر کسی به نحوی این مساله را تذکر می دهد تا بالاخره این مساله را اصلاح کند حال اگر همین روحیه در گناهان رایج جامعه نیز توسط مردم پی گرفته می شد و هر کس که با منکری مواجه می شد با همان زبان ساده و بدون مشکل آفرینی تذکر می داد با طیب خاطر می توان اذعان نمود که بالاخره فرد خطا کار مجبور می شد خودش را اصلاح کند .
اولین توصیه جناب انصاری برای سالک و هر کسی که می خواهد دستور العملی بگیرد، چیست؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- آیت الله انصاری اولین قدم در سلوک را تبعیت کامل از شرع مقدس و علمای دین می دانستند و میفرمودند که: « تبعیت کامل از علماء شریعت اولین قدم سالک است و خطر مهمی که سالک در این مسیر دارد بدبینی به علماء شریعت است. »
ب-برای اگاهی بیشتر به برخی توصیه ها و دستور العمل ها و سفارشات اخلاقی شیخ محمد جواد انصاری همدانی توجه نمایید :
1- جناب استاد کریم محمود حقیقی نقل میکردند که:
روزی از آیت الله انصاری سئوال کردم، برای تمرکز فکر در نماز دستوری به من بفرمایید. ایشان فرمودند: « نوافل را ترک مکن و غذاهای حیوانی کم بخور »
2- آقا در توصیه به شاگردانشان بر نماز شب و انجام فرایض و نوافل تأکید بسیار زیادی داشتند، و به بعضی از شاگردانشان می فرمودند: « اگر نوافلتان ترک شد، قضای آن را بجا آورید. »
من جوونی بیست ساله ام چهارسال نفسم سرکش شده ونمیتونم باهاش مقابله کنم ازکاروزندگی افتادم بارهاخواستم خودکشی کنم دلم برامادرم سوخته خیلی دلسوزه رفتم سربازی دوبارتوآموزشی ول کردم اومدم خونه هروقت میخوام توبه کنم تهدیدم میکنه فوری یه بلامیگیرم اینقدر سرکش شده که دیگه هیچ راهی برام نمونده کتاب تزکیه وتهذیب نفس روهم تهیه کردم متاسفانه هیچ فایده ای برام نداره فقط یه معجزه میتونه منو ازدست این هیولانجات بده؟
از این که سوال خود را با ما در میان گذاشته اید از شما متشکریم و امیدواریم پاسخ گویی مناسبی برای شما باشیم.
«نفس»
نفس و کششهای آن برای حیات انسان ضروری و لازم است. اما آنها را باید کنترل نمود. در غیر این صورت انسان را اسیر خود، افکار و رفتار انسان را نیز هدایت می کنند. از این رو برای ارضای نیازهای نفس باید از شرع و عقل تبعیت نمود. چرا که در غیر این صورت نفس به زیاده خواهی ما را می شکاند و دائماً باید به آن خوراک داد تا دست از سر ما بردارد.
مادر بتها بت نفس شماست---ز آن که آن بت مار و این بت اژدهاست
در این رابطه امام خمینی (رحمة الله علیه) می فرمایند: «اى عزیز، بدان که خواهش و تمناى نفس منتهى نشود به جایى و به آخر نرسد. اشتهاى آن، اگـر انـسـان یـک قدم دنبال آن بردارد، مجبور شود پس از آن چند قدم بردارد، و اگر با یکى از هواهاى آن همراهى کند، ناچار شود با چندین تمناى آن همراهى کند. اگر یک در به روى خـواهـش نفس باز کنى، لابدى که درهاى بسیارى به روى آن باز کنى. یک وقت به واسـطـه یـک مـتـابـعـت نفس به چندین مفاسد و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوى، تا آن که خـداى نـخـواسـتـه در دم آخـر، جمیع راه حق را بر تو سد کند.»(چهل حدیث/ ص171).
چگونه باید ظرفیت خود را بالا ببرد تا در برابر مشکلات مقاومت کند و بتواند این مشکلات را تحمل کند؟ ( به عنوان مثال امام علی ع که آن همه مشکل و گناه و فساد را می دید و تحمل می کرد یا امام خامنه ای که امروز در عصر حاضر اینگونه تحمل می کنند )؟
از این که چنین جوانان اهل ایمانی با ما سوال خود را در میان گذاشته است خدا را سپاسگزاریم و امیدواریم پاسخ گوی مناسبی برای شما باشیم.
از بدو خلقت همواره لشگر نور و شیطان وجود داشت. گروهی که خدا سرپرستی آنها را بعهده گرفته بود، در لشگر نور سُکنی گزیدند و به خودسازی و پاک سازی جامعه پرداختند«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور؛ خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند آنها را از ظلمت ها، به سوى نور بیرون مىبرد»(بقره/257).
کسانی که حق را یافتند اما خود را تافته ی جدا بافته قلمداد کردند و به حق روی نیاوردند، خود را در تاریکی و آغوش شیطان قرار دادند «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات؛ کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوت ها هستند که آنها را از نور، به سوى ظلمت ها بیرون مىبرند»(بقره/257).
مدتهاست که نسبت به خدا احساس بدی پیدا کرده ام واصلا هم دوستش ندارم نمیدونم چرا هرچی رنج وعذاب هست رو برای من میخواهد؟ دیگه اصلا حوصله دعا کردن ونرسیدن رو ندارم دلم از دست خدایی که نمیبینم ومی گویند هست گرفته خیلی خیلی هم گرفته مخصوصا با این اوضاع واحوال بد اقتصادی که تواین جامعه هست دیگه کسی رو نمیبینم که خدا رویاد کنه اگه هم هست اونهایی هستن که جانماز آب میکشند دیگه حوصله این حرفهای مضحک ندارم!
پاسخ: معلوم است که خیلی دلتان گرفته است، از این که با ما سر صحبت را باز کردید، خدا را شاکرم.
دوست عزیز آیا در خلوت خود و در تاریکی شب، آن هنگام که همه خوابیده اند برخواسته ای و با او که هرگز نمی خوابد دردودل کرده ای؟ اگر عجله داری الان هم مانعی ندارد، با او خلوت کن و هر چه می خواهی بگو، از مشکلاتت، از خواسته ها و آرزوهایت، از هر آنچه آزارت می دهد، همه را به او بگو تا دست نوازشش را روی سرت احساس کنی و ببینی که او چقدر بنده نواز است.
آنقدر مهربان بوده که حتی به قیمت بدبینی شما به خودش، راضی نشده چیزی که به صلاح شما نیست را به شما بدهد. نمونه آن را می توانی در گذشته ی خودت بیابی، آنجا که خواسته ات را دیرتر از زمانی که توقع داشته ای داده ولی وقتی خوب فکر می کنی می بینی چقدر به صلاحت بوده است.
عجله هم نکن، اگر بعد از برآورده شدن حاجتت دوباره به گذشته نگاه کنی می بینی که چه حکمت هایی در تاخیر اجابت دعای شما بوده است.
سوالی از شما دارم: اگر ما بندگان ضعیف در خانه خدای کریم نرویم، کجا برویم؟ اگر از همه کاره عالم نخواهیم، از که بخواهیم؟ اگر او که ما را آفریده دستمان را نگیرد ، که بگیرد؟
باید قدری نگاه خود را به خدا تغییر دهیم: مگر ما طلبی داشته ایم که نداده؟ مگر قدر آنچه که داده را می دانیم؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید