بازدید امروز : 522
بازدید دیروز : 62
من دختری 22ساله هستم از نظر ایمانی واعتقادی کم آوردم می خوام رابطه م با خدا مثل چند سال پیش بشه خدا رو عاشقانه دوست داشته باشم مثلا نماز که می خونم حس قبل رو ندارم لطفا بگید چکار کنم بنده خوبی برای خدا باشم؟ به خدا نزدیک باشم فقط حرف نزنم عمل هم کنم؟
ایمان حقیقتی است که تدریجا به کمال میرسد و به یکباره برای کسی درجات بالای ایمان حاصل نمی شود. در آموزهای دینی ما آمده است که ایمان سه مرحله دارد. رسول گرامی اسلام فرمودند: الایمان اقرار باللسان و معرفه بالقلب وعمل بالارکان1 ایمان عبارت است از اقرار زبانی و معرفت قلبی و عمل به اعضاء و جوارح.
اگر بخواهیم به صورت ملموس این روایت را توضیح دهیم باید بگوییم: انسان ابتدا با شهادت به وحدانیت خدا و رسالت و ولایت وارد راه ایمان می شود و بعد با علم و معرفت این ایمان را به قلب خود می رساند و در کنار آن با حرکت عملی و عبادت ایمان را به اعضا و جوارح خود نفوذ می دهد و در نتیجه تمام وجود او را ایمان فرا می گیرد.
ببخشید بیت چگونه بیت الله می شود؟ لطفا به صورت کاملا عملی توضیح دهید که من بیتم را با همسرم چگونه بیت الله کنم تا رحم تربیتیم الهی باشد یا هر کس از نقش ها و مسئولیت هایم در آن بیت وارد می شوند مثل بیت الله حالت محرم به خود بگیرند؟ متشکرم خواهشمندم سریع جوابم را بدهید؟
تصمیم شما برای تبدیل کانون مقدس خانواده به مثابه حریم الاهی ستودنی است. حرکت در این مسیر توجه دائمی شما به حدود الاهی را میطلبد که ان شاء الله با عزمی که در شما و همسرتان وجود دارد این کار ممکن خواهد بود. اما باید توجه داشته باشید که رسیدن به این هدف تدریجی است و باید با عزمی راسخ در این مسیر حرکت کنید.
اما برای رسیدن به این هدف مراحل گوناگونی پیش روی شما است لذا به این مطالب توجه کنید:
1- تبدیل خانواده، به یک خانواده موفق که زمینه رشد و شکوفایی حداقل در سه جهت برای اعضای آن فراهم باشد و حرکت اصلی خانواده در مسیر رشد و کمال باشد.
میخواستم چند ذکر که در روایات به آنان تاکید شده معرفی کنید؟
در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند, اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند. ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. یاد الهی از نزدیکترین مسیرهای قرب و نزدیکی به پروردگار این عالم است. اوقات اشتغال به ذکر خداوند متعال نیز از شیرین ترین حالتها و لذّتهای بندگان مؤمن است.
ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.
قبل از بیان اذکار درخواستی, لازم است متذکر شویم که ذکر اعم از ذکر زبانی است و شامل ذکر قلبی و عملی نیز می شود. معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست, در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.
ایا با وجود انجام گناه می توان به اجابت دعا امید داشت؟
اجازه دهید در خصوص سؤال شما به شرح زیر بپردازیم:
انسان ها چند دسته اند:
1- کسانی که اهل گناه اند, ممکن است همه ی دعاها و یا برخی از آن ها به اجابت برسد! زیرا در روایات آمده است که گاهی خداوند چون دوست ندارد صدای بنده ای را بشنود همین که او چیزی درخواست کرد خواسته اش را برآورده می کند تا دوباره او را صدا نزند و در خانه اش نرود و بر عکس گاهی اجابت دعا و خواست بنده ای را به تأخیر می اندازد چون او را دوست دارد و مایل است او مکرر به در خانه اش بیاید و او را صدا بزند.
2- کسانی که اهل گناه نیستند و سعی می کنند تا جایی که ممکن است حدود الهی را رعایت کنند. در مورد این دسته اگر مصلحت الهی در استجابت دعای وی باشد، دعایش به اجابت می رسد و اگر دعای چنین کسی مستجاب نشد، قطعاً مصلحت خداوند این است که استجابت دعای او به تأخیر افتاده و یا اصلاً مستجاب نشود، که در آن هم مصلحتی است و خداوند می خواهد پاداش بهتری در عوض عدم استجابت این دعا در آخرت به بنده عنایت کند. (البته رعایت شرایط عمومی دعا ضروری است.)
چه طور میتوان فکر غیرخدا را نکرد و دل از غیرخدا برید و دل نبست؟
در پاسخ به سوال شما گفتنی است: معمولا تصوری که عموم افراد از غیر خدا دارند, چندان دقیق و صحیح نیست. عرفا معتقدند که تمام اشیا و انسان ها مظاهر خداوند هستند و ما غیر خدا نداریم. خدای متعال تمام هستی را پر کرده و با این وجود تصور غیر خدا اصلا جایی ندارد. منتهی اگر مظهری از مسیر خدای متعال خارج شد و در تقابل با خواسته و اراده خدا قرار گرفت, پیروی از او چون گمراه کننده است, می شود به او گفت غیر خدا از آن جهت که باعث انحراف از راه خدا می شود, نه از آنجهت که خودش موجودی مستقل و غیر خدا است.
بنابراین اگر منظورتان از فکر غیر خداوند، فکر افراد یا اموری است که شما را از یاد حضرت حق باز می دارند، قطعاً باید در دوری از آن ها بکوشید؛ و اگر محبت و یاد کسی است که در راستای محبت و یاد الهی قرار دارد, نه تنها نباید آن را ترک کرد، بلکه می بایست در حفظ آن کوشید (دقت کنید).
اگر فردی زن و فرزند و خلق خدا را به خاطر خدا و چون خلق خدا هستند و دستور خداوند بر احترام پدر و مادر و خلق خدا است، دوست بدارد و در دل به یاد آن ها باشد، ناپسند نیست؛ بلکه به این دوستی سفارش شده است.
روش های امیدبه زندگی از راه بخشش و توجه خدابه انسان؟
پاسخ: پرسشگر گرامی از این که سوال خود را با این نهاد در میان گذاشته اید از شما متشکریم و امیدواریم پاسخ مناسبی به سوال شما بدهیم.
انسان دارای چنان استعدادی است که می تواند به مقام خلیفه الهی برسد. این مقام رهزنانی که همواره به سوی اشیاء گران بها تمایل نشان می دهند، را تحریک می کند تا دست به چپاول بزنند.
سارق انسان از یک سو شیطان در کمین نشسته است، تا حقیقت انسانی را به یغما ببرد و بر این کار خود قسم نیز یاد کرده است« قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین؛ گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد»(سوره ص/82). البته جالب توجه این است که انسان خود نیز به راهزنی او کمک می کند؛ آن هنگام که در غفلت و پیروی از کشش های نفس هوا خواه می شود، نه خدا خواه.
تعریف اخلاق و عرفان و تفاوت انها؟
از این که با ما در ارتباط هستید خدا را شاکریم و امیدواریم وجود خود را مزین به اخلاق والا کنیم و خود را فانی در خدا کنیم.
«اخلاق»
پیش از آن که اخلاق را تعریف کنیم ، لازم است به 2 نکته که در حقیقت اخلاق و تعریف آن موثر است ، اشاره کنیم:
1- فلاسفه گفته اند از کیفیات نفسانی، آنچه سریع الزوال و زودگذر باشد آن را حال و آنچه ثابت و مستمر بوده، به طوری که به عنوان طبیعت ثانویه او به حساب آید، آن را ملکه گویند. پس ملکه، کیفیتی از کیفیات نفسانی است راسخ در نفس است.
2-انسان در کارهایی که با اراده و اختیار خود انجام می دهد، غالبا محتاج به تدبر و تفکر است، یعنی هر کاری که بخواهد انجام دهد ابتدا خود آن کار را سپس منافع و ضرر و خیر و شری که بر آن مترتب است، تصور می کند.
پس از تصدیق به منافع و این که انجام آن کار برای او مفید است نسبت به آن میل و شوق پیدا می کند و پس از گذراندن این مراحل تصمیم بر انجام آن می گیرد یا در صورت تصدیق به ضرر و این که آن کار برای او ضرر و شر است ، از انجام آن خودداری می کند.
ولی در بعضی کارها، انسان بر اثر ممارست و تمرین و پی درپی انجام دادن، نیاز به تامل و تفکر ندارد، بلکه خودکار عمل می کند، همانند شخص بخشنده در بخشش و کمک به مستمندان، یا فرد شجاع در رفتن، به میدان نبرد و حمله به دشمن.
شادی ممدوح از نظر اسلام کدام است؟
شادی همانند امور دیگر مرز و حدی دارد که اگر داخل همان حد و مرز بماند، ممدوح ؛ و مباح است؛ و اگر از حد و مرز خارج شود، مذموم خواهد بود (اقرب الموارد گوید: (کلمه) سرور و حبور در شادى ممدوح بکار میرود ولى فرح در شادى مذموم که موجب تکبّر است, سرور و حبور از تفکّر ناشى است و فرح از قوّه شهوت)
شادی ممدوح یا سرور، خود انواعی دارد : گاه کلامی و لفظی و گاه جسمی و بدنی و گاه روحی و معنوی است .
الف)شادیهای کلامی ولفظی:
مزاح و شوخی در حد متعادل و بدون آن که معیارهای اخلاقی مخدوش گردد، اشکالی ندارد؛ بلکه به آن توصیه نیز شده است. یونس شیبانی گوید: امامصادق(ع) به من فرمود: شوخی و مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ گفتم اندک است. فرمود: چرا با یکدیگر مزاح نمیکنید. همانا مزاح از نشانههای حسن خلق است و تو به واسطه آن شادمانی در دل برادرت ایجاد میکنی.
عشق خداوند:
یکی از معانی کلمه عشق دوست داشتن افراطی است و این کلمه در قرآن نیامده است در این صورت آیا باید یا درستش این است که عاشق خداوند بود یا خدا را دوست داشت؟
بهترین واژه ای که درباره خدای متعال به کار می رود محبت است. در قرآن کریم آمده: الذین آمنوا اشد حبا لله. هستی دارای مراتب است و چون ذات الهی شدید ترین مرتبه وجود است، مومنین نیز شدیدترین محبتشان به خداوند است،. مومنین به مخلوقات هم محبت دارند، اما متناسب با مرتبه خلقی ایشان محبت می روزند. بالاترین مرتبه هستی ذات خداوند است که اقتضای بالاترین مرتبه محبت انسان را دارد، در ادبیات عرفانی از این مرتبه از محبت با واژه عشق که محبت شدید است یاد می شود، که البته اشکالی هم ندارد. نکته دیگر این است که باید توجه داشت عشق و محبت در تمام مراتب آن در حقیقت عشق به هستی و خدای متعال و حقیقی است، اما در زبان فلاسفه و عرفا به مرتبه شدید آن که محبت به خدای متعال است عشق حقیقی و به مراتب دیگر به دلیل ضعیف بودن و گاهی بازدارندگی این مراتب نسبت به مرتبه عشق به ذات، عشق مجازی اطلاق شده است. هر عشقی که زمینه ساز عشق به حق تعالی باشد، حقیقی است و اگر باعث فراموش شدن خدا شود و انسان را از توجه به ذات بازدارد، مجازی، باطل و غیر حقیقی خواهد بود.
عرفان درجستجوی چیست؟
پاسخ: دوست گرامی. عرفان در جستجوی خداوند در تمام مراتب هستی از ذات و صفات و مخلوقات است (وحدت شخصی وجود). این جستجو ابتدا به صورت نظری و علمی انجام می شود و سپس از طریق تهذیب نفس و عبودیت و سلوک عملی به صورت شهودی و قلبی خواهد بود.
شناخت خدا:
آیا شما که میگید خداوند همه جا هست پس خداوند جسم دارد یا روح است؟ بطور کلی خدا را چگونه بشناسیم؟
پاسخ: دوست گرامی. خدا جسم و روح نیست, بلکه آفریننده آنها است. خدای متعال متن هستی و اصل وجود است. وجود همه جا هست و هیچ موجودی خالی از وجود نیست. اگر وجود نباشد هیچ چیز نیست. خدای متعال باطن هستی و باطن تمام اشیا و مخلوقات است. ظاهر هستی جنبه خلقی و ظهوری دارد و باطن هستی جنبه حقی و وجودی. برای شناخت خدا بهترین راه شناخت او از طریق مظاهر انفسی و آفاقی و رویت صفات خدای متعال در مظاهر خلقی است. البته بدون صفت توحید خدای متعال شناختنی نیست و توحید به همین معنا است. به معنای اینکه تمام هستی پر از خدا است و خدای متعال همه جا هست و حضور دارد. مانند حیات که در همه جای بدن هست و حضور دارد.
مطالعه کتاب:
من نمی دانم کتاب های دینی را به چه شکل مطالعه کنم تا بتوانم از آنها استفاده کنم مثلاً یک روش غلط که من در مطالعه دارم اینه که کتاب را حفظ می کنم حالا ممکنه که چیزی هم نفهمم. اگه میشه ابتدا یک روشی برای مطالعه مخصوصاً منظورم کتب دینی است به من معرفی کنید. بعد الان من قصد دارم برگزیده تفسیر نمونه را بخوانم به من کمک کنید که به شکل باید مطالعه کنم.
پاسخ: توصیه ما برای مطالعه کتب دینی این است که آن را هدفمند و روش مند سازید. هدف مطالعه بالابردن اطلاعات و آگاهی اسلامی است. روش مطالعه بهتر است بر اساس یادداشت برداری و نمایه زنی استوار شود. یعنی دو راهکاری که باعث یادگیری و مطالعه موثر می شود. نمایه زنی یعنی برای هر پاراگراف اسم گذاری کنید. اسم, همان موضوعی است که آن پاراگراف درباره آن بحث کرده است. راهکار دوم یاداشت برداری از نکات کلیدی و مهم است. برخی موضوعات کلی که باید برای آنها یاداشت بردارید عبارتند از: خداوند و موضوع توحید, نفس شناسی, تذکیه نفس و خودسازی, اخلاق اجتماعی, عبودیت خداوند. این یادداشت ها به تدریج به منبع مطالعاتی شما تبدیل می شود و می توانید درباره آن مقاله بنگارید و یا برای دیگران سخن رانی نمایید. موفق باشید.
معنای تهذیب نفس:
سلام به پرسمان همراه سوالی داشتم؟ تهذیب نفس به چه معناست؟
دوست گرامی . برای تهذیب نفس اول باید توبه کنید و از گناهان گذشته و علائق دنیوی افراطی و هوای نفس دور شوید و ثانیا با یادگیری احکام دین سعی کنید واجبات خود را انجام دهید و در مرحله بعد خود را از جهت اخلاقی و صفات بسازید و رزایل خلقی را تصفیه نمایید و عادت های بد را به عادت های خوب بدل کنید و مرحله آخر انجام عبادات و مستحبات است. این راه با علم و عمل امکان پذیر است. یعنی سعی کنید بدانید و به دانسته های خود عمل کنید. موفق باشید.
چگونه اهل دل شویم؟
دوست گرامی. به لحاظ مردم شناسی ارزشی انسان ها دو گونه اند1- اهل دنیا که جهان بینی شان مادی است و ایمان ندارند,2- اهل ایمان که خود سه مرتبه دارند, 1- اهل عقل, یعنی کسانی که راه ایمان را با عقل می پیمایند 2- اهل دل, یعنی کسانی که راه ایمان را با دل و عشق می پیمایند. 3- یک گروه هم اولیای معصومین هستند که رهبران راه ایمان اند. برای اینکه انسان اهل دل شود باید اولا از اهل دنیا کناره بگیرد و به سوی خدا مهاجرت کند و ثانیا باید از وادی عقل گذر نماید و خود را به فضیلت علم و عقل و عمل بیاراید و بعد وارد وادی عشق شود و اهل دل گردد. موفق باشید.
نماز نشانه ی چیست؟
دوست گرامی. اهل دنیا نه ایمان دارند و نه نماز می خوانند و نه به احکام عبودیت پایبندی دارند. وقتی کسی ایمان آورد و شهادتین را به زبان جاری کرد و خدا و پیامبر و ولایت را پذیرفت, اولین حرکت عملی ای که نشان دهنده ایمان واقعی او است, نماز است. نماز اگر از روی صدق و اخلاص باشد, نشانه آن است که شخص مدعی ایمان، واقعا خدا را قبول دارد و با او رابطه عبد و مولی برقرار کرده و از دوستان خدا شده است. نماز نشانه ایمان واقعی انسان است. کسی که نماز نمی خواند یا خدا را قبول ندارد و اصلا ایمان نیاورده و یا هنوز عملا وارد وادی ایمان نشده است. موفق باشید.
معنای خودشناسی و خودسازی:
سلام، خودشناسی یعنی چه؟ چه کار کنم که به خودشناسی در حد خودم(جوان 24 ساله) برسم و بتوانم به واسطه آن تهذیب نفس کنم، و به امید خدا در قیامت جز اولیاالله مشهور بشم.
دوست گرامی. قرآن کریم و روایات اسلامی افراد جامعه انسانی را به دو قسم اهل دنیا و اهل ایمان تقسیم می کنند. بگذریم که هر قسم خود انواع و مراتبی دارد که بسیار مفصل است. این دو قسم هر یک صفات و ویژگی های اعتقادی و اخلاقی و عملی ای دارند که از هم متمایز است. اجمالا خودشناسی یعنی شناختن این صفات و ویژگی ها و تشخیص اینکه کدام صفات و ویژگی های اهل دنیا یا اهل ایمان در نفس ما نهادینه شده است و خودسازی نیز به معنای پاک کردن و تخلیه نفس از صفات و ویژگی های اهل دنیا و آراسته شدن به صفات و ویژگی های اهل ایمان است. منبع این مباحث عمدتا قرآن کریم و روایات است و در کتاب های اخلاقی نیز این صفات و ویژگی ها تحت عنوان فضایل و رزایل دنبال شده است.
همرنگ جماعت شدن:
آیاضرب المثل (گرخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو) درست است یانه؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- همرنگ جماعت شدن به خاطر رسوا نشدن به شکل قضیه ای کلی و دائمی و قابل انطباق در همه موارد با اصول دینی و اموزه های اسلامی و قرانی و رهنمود های اهل بیت –ع- همخوانی و هماهنگی ندارد .
2- ما دو نوع جماعت داریم, باطل و حق, جماعت اهل دنیا و پیروان شیطان و جماعت اهل ایمان و اطاعت خداوند. بنابراین به طور کلی همراهی با جمع و همگامی با جماعت مومن و مسلمان در امور مثبت و مفید و مورد تایید دین امری مطلوب و مورد تاکید دین است و در قران و روایات به آن توصیه شده و از تفرقه و جدایی از اجتماع و بریدن از جمع منع شده است .
3- اما این همراهی معنایش همراهی در برنامه ها غلط و سنت های باطل و بدعت ها و انحرافات جماعت اهل دنیا نیست و در این امور نه تنها همراهی و همرنگی مطلوب و شایسته نیست بلکه در اینجا وظیفه و کار درست فاصله گرفتن و جدا شدن و ایستادگی در برابر انحراف و مقابله با آن است .
4- همراه شدن با کار و برنامه و رفتار غلط و نادرست و نا مطلوب جماعت اهل دنیا و اهل گناه جامعه رسوایی حقیقی در محضر خداوند است و فاصله گرفتن از راه و روش و سنت غلط آنها و مقاومت در برابر آن و تلاش برای تصحیح و اصلاح آن سربلندی و عزت حقیقی و عبودیت واقعی است .
اگر شیطان از شنیدن نام خدا وحشت دارد پس چرا وقت نماز که نام خدا بر زبان می آوریم و آیات قرآنی را تلاوت می کنیم از ما دور نمی شود؟
قبل از پاسخ به شما دوست عزیز توجه تان را به دو نکته جلب می نمائیم :
اول : داستان های متعدد قرآنی از انبیاء گذشته همچون حضرت آدم ، حضرت ایوب ابراهیم ( علیهم السلام ) و همچنین روایات دیگر گویای آن است هیچ انسانی و لو معصومین از وسوسه شیطان در امان نیستند اما آنچه که مهم است آن است که انسان در همان گام اول وسوسه های شیطان را تشخیص داده و او را از خود براند بگونه ای که شیطان نمی تواند بر آنها تسلط یابد همانطور که خداوند متعال در وصف متقین فرموده اند : «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون ؛ پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده وبصیرت یابند»، (اعراف، آیه 201)،
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید