بازدید امروز : 493
بازدید دیروز : 62
چیکارکنم که دلم پربشه ازعشق بخدا؟
خوشحالیم که با شما سخن میگوییم. و بیشتر از این خوشحالیم که مخاطب ما یاد خدا را همیشه همراه خود دارد. کسی که در همه حال خود را در محضر مولایش میبیند و نزد او حاضر است، همیشه مورد لطف و عنایت او قرار دارد.
البته حضور با دوری نمیسازد. یعنی اگر ما خودمان را در محضر حضرت رب میبینیم ، به اطاعتش مشغول میشویم و همین بندگی و اطاعت هر لحظه ما را به او نزدیکتر میسازد. پس هر نافرمانی باعث دوری است و درمان آن توبه و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام است تا جبران ما فات بشود.
پس یک راه نزدیکی و عشق به خدا توسل و التماس به اهل بیت علیهم السلام است. البته به شرطی که واقعا قصد کنیم گناهی از ما سر نزند.
در عشق هاى حقیقى و مقدس، روح انسان صفا و نورانیت فوق العاده اى پیدا کرده، و همه چیز را جز معشوق حقیقى - که مظهر کمال مطلق است - به فراموشى مى سپارد و تحمل سختى ها و ناملایمات را براى رسیدن به وصال او و برخوردار شدن از جذبه هاى عنایت و لطفش آسان مى کند و هنگامى که «در بیابان به شوق کعبه قدم مى گذارد، از سرزنش هاى خار مغیلان غمى به دل راه نمى دهد» در این بخش از حدیث قدسى، درباره واژه «عشق» بهره مند مى شویم، که آمده است: «هنگامى که بنده ام توجه به من پیدا کند، آرزو و لذتش را در ذکر خودم قرار مى دهم و هنگامى که آرزو و لذتش در ذکر من باشد، به من عشق مى ورزد و من هم به او عشق مى ورزم و هنگامى که به من عشق ورزد، حجاب میان خودم و او را بر مى دارم، (تا به مقام شهود نایل شود)». V }هندى، علاءالدین، کنزالعمال، ج 1، ص 433، ح 1772.{V
عشق به خداوند و اولیاى او و هم چنین عشق به ارزش هاى والا، همواره چراغ راه عارفان دل سوخته و عالمانى است که اثرهاى بزرگ علمى از خود نشان داده اند. زمزمه هاى امیرالمؤمنان علیه السلام در دل شب و دعاى پر معناى «صباح» در صبحگاهان و جمله هاى دعاى «کمیل» و راز و نیاز امام حسین علیه السلام در روز عرفه و صحیفه سجادیه و...همه این ها اثرهاى گران بهاى این عشق مقدسند!
کوتاه سخن این که، هر اندازه معرفت آدمى نسبت به معشوق بیشتر شود، عشق به وصال در او شعله ورتر مى شود؛ به اطاعت، بندگى و تسلیم در برابر خواسته هاى محبوبش تن مى دهد.
در روایتى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «خداى عزّ و جلّ فرمود: محبوب ترین چیزهایى که بندگانم به وسیله آنها به من نزدیک مى شوند، انجام عملى است که به ایشان واجب کرده ام و او با نافله به من نزدیک مى شود، تا آن که دوستش بدارم، گوشش مى شوم که بدان مى شنود، چشمش مى شوم که بدان مى بیند، زبانش مى شوم که بدان سخن مى گوید و دستش مى شوم که بدان بر گیرد». V}کلینى، اصول کافى، ج 3، ص 54.{V
P}الهى اى فروغ هر دو عالم {E}الهى اى امید و عشق آدم {P
P}الهى عاشقم در سوز و سازم {E} منم مسکین، تو بنما سرفرازم {P
براى عاشق شدن پروردگار باید در مقام اطاعت، فرمانبردار بى قید و شرط او باشیم و از اطاعت دیگران در هر مقام، اگر فرمانشان برخلاف رضایت الهى است، دست بشوییم.
انسان عاشق در سایه عبودیت به جایى مى رسد که مى تواند به اذن پروردگار در جهان تکوین، تصرف کند، همان گونه که آهن سرد و سیاه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مى شود، این حرارت و نورانیت از درون ذاتش نیست، بلکه پرتو ناچیزى از آتش به او افتاده و به این رنگ درآمده است. انسان عاشق براى به دست آوردن رضایت معشوق باید فقط به چیزهایى که سبب خشنودى او را فراهم مى کند بیندیشد؛ در درجه اول انجام واجبات الهى، نیز از انجام کارهایى که خشم معشوق را فراهم مى کند، دورى و بیزارى مى جوید؛ یعنى گناهان را بر اثر تهذیب نفس و زحمت هاى فراوان ترک کند تا بتواند مقدارى از عشق خداى سبحان را در خویشتن بیابد. V}براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، نشر هدف، ج 1، بحث یقین و رضا.{V
غرض از مزاحمت این بود که چند ماهیه احساس میکنم ایمانم ضعیف شده و راحت تن به گناه میدم هر چند میدونم که فلان کار گناهه،حتی قبلأ حجابم بهتر بود ولی حالا مث قبل نیس! از خدا دور شدم! لطفأ راهنماییم کنین؟
از ارتباط مجدد شما با این مرکز خوشحالیم. نکاتی که برایتان مفید است را عرض میکنم.
مشکلی که شما به آن دچار شده اید مربوط به بحث غفلت است. ابتدا باید با این موضوع و عوامل آن آشنا شوید و راهکار رفع غفلت و توجه به یاد خدا را بدانید.
غفلت یکی از مهم ترین عوامل حسرت در روز قیامت است؛ زیرا در آن روز که پرده ها کنار می رود، آدمی در می یابد که چه فرصت های بزرگ و بی مانندی را از دست داده است؛ چرا که زندگی دنیوی دیگر تکرار شدنی نیست و هرگز فرصتی دوباره به کسی داده نمی شود تا به دنیا بازگردد و از گوهرهای بسیار افتاده بر زمین گرد آورد و در روز قیامت به بهای بسیار بفروشد.
تاثیر بسزای غفلت در زندگی دنیوی و اخروی انسان چنان است که آیات بسیاری از قرآن به این مهم اختصاص یافته است؛ زیرا سختی ها، گرفتاری ها و تنگی های زندگی دنیوی ریشه در غفلت آدمی دارد و خداوند از بشر می خواهد تا برای دست یابی به زندگی خوب در دنیا از غفلت رهایی یافته و یاد و ذکر او را در دل و جان داشته باشند.
نویسنده با توجه به اهمیت این مسئله در زندگی دنیوی و اخروی آدمی، با مراجعه به آیات قرآنی تلاش کرده است تا عوامل و موانع غفلت را شناسایی و دراین نوشتار تقدیم خوانندگان نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
? غفلت و سختی و حسرت ادامه مطلب...
لیستی از کارهای خوب و بد معروف و منکر را برایم بنویسید ممنون؟
- ابتدا معروف وسپس منکر شمارش شده است
- در پاسخ از احادیث بهره برده ایم وهر حدیثی را با کمی فاصله از حدیث دیگر جدا کرده ایم وچون ممکن است در عدد50 کم وزیادی شده باشد ویاتکراری اتفاق افتاده باشد عدد را بیشتر کرده ایم
امام صادق (ع) میفرمایند: سه چیز از علامات مومنین است:
1- 1) شناخت خدا. بداند هرکجا که هست خدا او را میبیند.
2- 2) شناخت دشمنان خدا. هروقت دیدی کسی از کار خوب انتقاد میکند بدان این دشمن خداست.
3- 3) شناخت دوستان خدا. کسی که شما را در راه خدا تشویق کرد علامت دوستی خداست.
امام چهارم (ع) میفرمایند: ای آدمیزاد، تو میمیری و برانگیخته میشوی و در برابر خدای عزوجل بازداشتی، پس جوابی آماده داشته باش برای آنجا.
4- اگر به قوموخویش مینازی آنجا ارزشی ندارد، جز تواضع و بندگی.
5- اگر به علم و کرامت مینازی ارزشی ندارد، جز تسلیم در برابر خدا.
6- کارهایی که انجام میدهی ارزشی ندارد، مگر برای خدا و خواست خدا. و عبادتی وجود ندارد جز مسئلهدانی.
7- مبغوضترین مردم کسی است که خود را پیرو امامان بداند و بر کردار آنها پایبند نباشد.
8- و خدا میفرماید: ای انسان، بدانچه به تو دادهام راضی باش تا انسانی عاقل باشی.
9- ای انسان، به آنچه برای تو واجب کردم عمل کن تا انسانی کامل باشی. بدانچه بر تو حرام کردم کنارهگیری کن تا انسانی پارسا و محکم باشی.
می خواستم راهى نشونم بدید تا بر شیطان غلبه کنم خواهش میکنم از دست خودم خیلى ناراضیم؟
دوست گرامی. برای اینکه بر شیطان غلبه کنی, باید بدانی که راه نفوذ شیطان به انسان نفس است. اگر کسی بتواند از نفس خود عبور کند و هواهای نفسانی خود را سرکوب نماید (تزکیه نفس), راه نفوذ شیطان را بر خود بسته است. البته لازمه سرکوب کردن نفس این است که خواست خدا را بر خویش حاکم کنیم. اگر کسی از خواست های نامشروع و نامعقول خود گذشت و خواست خدا را بر دل و جان و زندگی خود حاکم کرد, راه شیطان را سد کرده است و شیطان بر او تسلطی نخواهد داشت. موفق باشید.
بنده به اصل وجودی خود پی برده ام و ارزش معنوی خود را یافته ام اما نمی توانم از آن بهره کافی ببرم، راهنمایی بفرمایید؟
دوست گرامی. خوشحالیم که به خودشناسی رسیده اید, برای شکوفا شدن خود معنوی لازم است خودسازی کنید. برای این منظور نیز لازم است علاوه بر برنامه عادی زندگی و معیشت خود, چهار برنامه در خصوص خودسازی تنظیم نمایید. 1- برنامه ریزی برای تحصیل علم و آگاهی دینی2- برنامه ریزی برای کسب تقوا و انجام واجبات 3- برنامه ریزی برای تزکیه نفس و اصلاح اخلاق 4- برنامه ریزی برای تقویت معنویت و رابطه عاشقانه با خداوند.
چه کار کنیم که گناه نکنیم؟
در مورد این سوال به طور خلاصه گفتنی است: گناه ریشه در نفسانیت انسان دارد, یعنی غریزه شهوت و غضب و صفات رزیله ناشی از این دو نیرو, پس برای اینکه انسان گناه نکند باید نفس خود را تزکیه و مهذب کند و این کار امکان پذیر نمی باشد مگر با عقلانیت قوی. نتیجه می گیریم که انسان برای اینکه گناه نکند ابتدا باید عقل خود را شکوفا و بارور نماید و در سایه عقلانیت قوی نفسانیت خود را کنترل و مدیریت کند.
اکنون سوال اینجا است که عقل چگونه تقویت می شود؟ که در پاسخ به این سوال باید به دو عنصر علم و عمل عالمانه اشاره کنیم. اگر انسان بتواند اندیشه و عمل خود را بر اساس برهان و تفکر عقلانی بنا کند, دارای عقلانیت قوی ای خواهد بود. انسان با داشتن چنین عقلی است که می تواند نفس خود را مدیریت و تعدیل نماید و زمینه افراط و تفریط که عامل انحراف و گناه است را از بین ببرد.
البته ممکن است کسی بگوید: از نظر دینی انگیزه اصلی ایمان است و ایمان است که نگه دارنده انسان از گناه است و قرآن کریم می فرماید: الذین امنوا و عملوا الصالحات, ولی باید دانست که ایمان و عمل صالح نیز لازمه داشتن عقلانیت قوی است و کسی که عقل خود را شکوفا نموده است از ایمان قوی و انگیزه الهی نیز برخوردار می شود و هدف هم همین است.
چطور حس کنم خدا رو؟
راه درک و احساس حضور خداوند معرفت شهودی او است. یعنی بداند که خداوند همان وجود ساری و جاری در تمام اشیا و مخلوقات است و جمال و جلال او را در هر آفریده و موجودی مشاهده نماید. قرآن کریم راه معرفت خدا را مطالعه و تفکر در جهان هستی و نفس انسانی معرفی می کند. اگر انسان به این معرفت رسید که خداوند همه جا هست, حضور و قدرت او را در همه چیز و همه کس حس خواهد کرد و به این نکته خواهد رسید که امکان ندارد خدای متعال کسی یا چیزی را رها کند. این خود انسان است که با رها کردن خدا و پیروی از نفس و شیطان از خداوند دور می شود و احساس دوری و غربت می کند. موفق باشید.
سلام در مورد ورود به موضوعات عرفانی فقط برای خواص هست یا عوام هم میتونن وارد این عرصه بشن؟
دوست گرامی. کسانی که وارد سیر و سلوک شدند, از ابتدا از خواص نبودند و در اثر همین سیر و سلوک از خواص شدند. ورود به مباحث عرفانی نیازمند آن است که انسان ضمن تزکیه نفس وادی عقل و سلوک نظری را طی کرده و سپس وارد وادی عرفان و عشق شود. بنابراین همه می توانند این راه را طی کنند اما صحیح آن است که پس از آشنایی با خداوند از طریق آیات آفاقی و انفسی و ایمان - یتلوا علیهم آیاته- ابتدا نفس خود را اصلاح کنند و سپس علم و حکمت بیاموزند -یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه - و بعد وارد وادی عشق و عرفان شوند. عوام اگر بخواهند قبل از تحصیل علم و طی کردن وادی عقل مستقیم وارد عرفان شوند, دچار مشکلات عدیده مانند افراط و تفریط و بریدگی خواهند شد و معلوم نیست وصولی برای ایشان حاصل شود.
زن یا دختری که بدحجاب باشد یا موهاش بیرون باشد، حتما جهنم می رود؟
در پاسخ مطالب ذیل قابل دقت است :
1- آن چه انسان را بهشتی می کند ایمان و عمل صالح و آن چه او را جهنمی می کند کفر و شرک است .
2- زن یا دختری که بد حجاب است گاهی منکر حجاب به عنوان ضروری دین است به طوری که با این انکارش اصول دین مانند توحید و نبوت را انکار می کند که در این صورت کافر است و مستحق عذاب جهنم است و گاهی بد حجابی او نه به خاطر انکار این واجب الهی بلکه به خاطر عدم اگاهی از احکام دین و یا مسامحه و سستی در عمل به آنها و یا به خاطر تاثیر پذیری از جو و محیط آلوده است .
3- نوعا زنان و دختران بد حجاب از قبیل نوع دوم می باشند و نمی توان گفت چنین افرادی تنها به دلیل بد حجابی حتما اهل جهنم هستند . البته این حرف معنایش این نیست که آنها از عذاب مجازات اخروی معاف و مصون هستند بلکه عدم رعایت حکم خدا و ترک واجب الهی انسان را مستوجب عذاب قبر و عذاب اخروی می کند .
4- ان چه مهم است این است که احکام الهی برای رشد معنوی و رسیدن انسان به کمال مقرر شده و مخالفت با ان و عمل نکردن به ان هر چند انسان را جهنمی نکند اما مانع رشد و تعالی معنوی او و رسیدن او به کمال انسانی و الهی می گردد و این عذابی است که در نزد اهل بصیرت و معرفت ب از عذاب جهنم کمتر نیست .
افرادی که می خواهند تهذیب نفس کنند باید چکار کنند و از کجا شروع کنند؟
دوست گرامی. من عرف نفسه فقد عرف ربه. برای شناخت روش ربوبیت خود باید ابتدا نفس خود را شناخت. یعنی خودشناسی قبل از خودسازی است. در حقیقت نقطه آغاز حرکت کمالی انسان شناخت خود است. انسان سه هویت دارد. نفسانی، عقلانی و عرفانی. اگر با این ابعاد در معرفت نفس آشنا شد، خواهد دانست که چگونه باید نفس خویش را تربیت کند و از آن به سوی وادی عقل مهاجرت نماید و با سلوک نظری و عقلی وارد وادی عرفان و دل شود و مسیر سعادت خویش را به صورت علمی طی نماید.
راه اصولی خودسازی و تزکیه نفس چیست؟
توجه داشته باشید که تزکیه نفس و همچنین تقویت معنویت به صورت مبنایی نیاز به عقلانیت قوی دارد. عقلانیت عبارت است از داشتن انگیزه اصلی الهی در زندگی و داشتن ایده صحیح عملی برای رسیدن به آن انگیزه و مبتنی بودن این ایده عملی و انگیزه بر اندیشه و جهان بینی الهی. برای رسیدن به چنین عقلانیتی باید تلاش علمی و عملی فراوان انجام داد. ظرف زندگی برای چنین تلاشی در اختیار ما قرار داده شده است. سیر و سلوک عقلانی انسان را هم در جهت تزکیه نفس و مبارزه با امیال شیطانی آماده می کند و هم زمینه ارتقای بعد معنوی و عرفانی انسان می شود و حلقه واسطی است برای رشد تمام جنبه های انسانی و الهی ا نسان.
آیا راهى هست که بدانم خداوند توبه مرا قبول کرده و گناهانم را بخشیده؟
دوست گرامی. اگر انسان صادقانه و مخلصانه گناه خود را ترک کند و به سوی خدا بازگردد و گذشته خود را جبران نماید یا در مسیر جبران باشد حتما توبه اش پذیرفته خواهد شد و در پذیرش الهی شکی نیست. مشکلی اگر هست در کیفیت توبه ما است که باید واقعی صادقانه و مخلصانه باشد. اگر کسی چنین توبه ای بکند در خودش احساس شیرینی همچون رضایت مندی و پاکی و نورانیت خواهد داشت و خودش احساس خواهد کرد که خدای متعال به او عنایت دارد .
انسان چگونه میتواند به خودشناسی برسد؟ خودشناسی یعنی چی؟
دوست گرامی. مهمترین موضوع در خودشناسی بعد از شناخت ارزش انسان به عنوان خلیفه خدا و مظهر تمام اسما و صفات الهی که عمق استعداد انسان را می نمایاند, شناخت ابعاد هویت انسان مهم است. آدمی سه هویت بشری و نفسانی-انسانی و عقلانی-الهی و عرفانی دارد که دانستن کارکرد هر یک و تاثیری که بر هم دارند او را برای ساختن خود و پیمودن راه کمال آماده می سازد.
تو زندگیم گره افتاده، از هر لحاظ به هر دری میزنم به روم بسته میشه. نمیدونم چرا و چکار کردم؟ لطفأ بهم کمک کنید؟
پاسخ:
بعضی از ما انسان ها شبیه به بازیکن فوتبالی می مانیم که بدون هیچ شناخت و درکی از بازی فوتبال و قوانین آن , وارد زمین شده و مشغول به بازی شده ایم ؛ لذا بی هدف به هر طرف حرکت کرده , دروازه ی خودی را از رقیب تشخیص نمی دهیم . از زمین خوردن خود ناله ها و شکایتها داریم و از گل خوردن , دچار یأس و نا امیدی می شویم و ....
در حالی که یک بازیکن فوتبال باید بداند که مدت زمان بازی چقدر است ؟ قوانین و احکام بازی چیست ؟ قدرت رقیب تا چه حد است ؟ او باید بداند زمین خوردن لازمه ی بازی است اما خاتمه ی آن نیست ؛ بلکه باید بلافاصله بلند شده , مبارزه را از نو شروع کند . هر گاه بی دقتی کرد و گل خورد باید در فرصت باقی مانده تلاش کند و رقیب را شکست دهد و ....
دوست عزیز
حقوق واجب یک نفر در قبال دیگران؟
یکی از مؤلفه هایی که در تعیین حقوق نقش دارد، محیط زندگی انسان و چگونگی ارتباط وی با آن است. انسان در خلأ زندگی نمی کند، در جهانی زندگی می کند که موجودات هستی پیرامون وی را گرفته اند و لذا یکی از شؤون بشر، تعامل با هستی است. این تعامل می تواند سازنده و یا مخرّب باشد. چگونگی رفتار بشر تأثیر مستقیم بر هستی می گذارد. تمام اجزای ریز و درشت و مرئی و نامرئی هستی، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. هر حرکت بشر، بر نظام هستی تأثیر می گذارد. بنابراین، اگر بنا است حقوقی برای انسان تعریف و تنظیم شود، باید به گونه ای باشد که نظام هستی آسیبی نبیند. همان گونه که انسان حق ندارد به خود ستم کند و خویشتن اصیل را از مقام و منزلتی که دارد پایین بکشد، همچنین حق ندارد که به محیط زیست و جهان پیرامونش ستم کند. حقوق انسان باید با توجه به محیط پیرامونی بشر و جهانی که در آن زندگی می کند، تدوین شود.
چگونه قلب خود را پاک نگه داریم؟
پاسخ: سوال خوبی است. دوست عزیز حضرت علی علیه السلام درباره خصوصیات قلب میفرمایند:
شگفت ترین چیز در انسان دل و قلب اوست . دل مایه هایى از حکمت و مایه هایى از ضدّ حکمت دارد. اگر امید و آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش گرداند و اگر طمع در آن سر بردارد، حرص نابودش کند و اگر نومیدى بر آن مسلّط شود، اندوه وى را بکشد و اگر خشم بر وى عارض شود، کینه لبریزش کند و اگر خشنودى یارش شود، احتیاط را از یاد برد و اگر آن را ترس در رسد، پروا و حذر کردن او را گرفتار خود سازد و اگر احساس امنیّت فرا گیردش، غفلت آن را در رباید و اگر نعمت به سراغش آید، غرور و نخوت آن را فرو گیرد و اگر مصیبتى به آن در رسد، بیتابى رسوایش گرداند و اگر به مالى رسد، ثروت آن را به طغیان دراندازد و اگر تهیدستى آزارش دهد، گرفتارى او را به خود مشغول سازد و اگر گرسنگى بر او سخت گیرد، از ضعف زمینگیر شود و اگر سیرىِ او از حدّ بگذرد، پُرى شکم او را به رنج افکند؛ بارى هر تفریطى برایش زیانبار است و هر افراطى برایش تباهى آفرین.( میزان الحکمه ج 9 ص 504)
بهتر از این ندیدم که برای شما روایاتی را ذکر کنم که در آن، در مورد چیزهایی که قلب را صیقل میدهد و پاک میکند صحبت کنم.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله میفرمایند : صیقل دهنده این دلها، یاد خدا و تلاوت قرآن است.
و فرمود : همچنان که آهن اگر آب به آن رسد زنگ مى زند، این دلها نیز زنگار مى بندد. عرض شد: صیقل دادن آنها به چیست؟ فرمود: بسیار به یاد مرگ بودن و تلاوت قرآن.
امام على علیه السلام میفرمایند : خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزى مانند قرآن اندرز نداده است ......... و براى دل صیقلى جز آن وجود ندارد.
همچنین میفرمایند : خداوند سبحان یاد خود را صیقل دهنده دلها قرار داده است، گوشِ سنگینِ دلها به وسیله آن شنوا مى شود.(همان ص 542)
امام صادق علیه السلام : دلها نیز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صیقل دهید.(همان ص 543)
ملاحظه میفرمایید که برای پاک کردن قلب باید به راههای مختلف به یاد خدا بود؛ گاهی با تلاوت قرآن ، گاهی با یاد مرگ و گاهی با استغفار. خاصیت یاد خدا و همراهی با او درست عمل کردن است. وقتی عمل ما درست و مطابق رضای خدا باشد قلب ما نیز مانند عملمان پاک و پاکیزه میشود.
بعضا انسان احساس می کند که چرا باید همه روزه این همه دعا کند آن هم تکراری.گاهی انسان خسته از تکراری بودن دعا می کند. یا اینکه چرا باید همه روزه یکسری دعاهایی را که تکراری هم هستند را بکند؟
سؤال خوبی است ، کلمه« باید» استفاده شده ،در حالی که «بایدی» در کار نیست وشما می توانید دعا بخوانید ویا نخوانید ویادعای دیگری بخوانید.
شاید منظورتان دعاهایی است که در ماه مبارک ،بعد از هر وعده نماز خوانده می شود و معمولا یکسان است ،بله یکی از آرزوهای بنده این است که ای کاش ،همه دعاهایی که« مرحوم شیخ عباس » در مفاتیح زحمت کشیده و جمع آوری کرده ،با یک برنامه ریزی خوبی در ماه مبارک خوانده می شد ، البته ناگفته نماند که اگر فقط یکی از دعاها ،درست خوانده شود و فهمیده شود و لذت ارتباط با خدا در همان یک دعا، کاملا احساس شود بسیارعالی است ،چون دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مىشود که باطن انسان متوجه خدای متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) مىفرماید، بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمىکند. (میزان الحکمه، حدیث5606)
من مشکلی برایم پیش آمده است و گره در کارم افتاده،استخاره گرفتم و بهم گفتند که طلسمت کرده اند،من اهل شیرازم و کسی را که بتواند طلسم باز کند و معتبر هم باشد نمیشناسم و کسانی که هستند از سادگی مردم سو استفاده میکنند،حالا میخواستم از شما خواهش کنم که آدرس و نشانی یک نفر را که بتواند طلسم باز کند و معتبر باشد؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف- سحر و جادو و طلسم و بستن بخت از امورى است که واقعیت دارد البته انجام دادن آن حرام است. وجود چنین نیروها به مقتضای نظام دنیا می باشد که تزاحم میان زشتی ها و پلیدی ها وجود دارد و همچنان که انسان های شیطان صفت و زشت کار وجود دارد جن های پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
ب- آنچه که از آیات قرآن بر می آید این است که سحر در شهرهای کهن همانند کلدان و مصر در زمان حضرت موسی و فرعون و پیش از آن در زمان حضرت نوح (ذاریات، 52) رواج داشته است (تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 5، ص 688).
ج- سحر و جادو و طلسم از نظر قرآن کریم و احادیث واقعیت دارد. به این امر در آیه 102 سوره بقره و 4 سوره فلق اشاره شده است. از این آیات و برخی روایات استفاده می شود که برخی از سحرها واقعا اثر گذارند. همچنان که آیه 102 سوره بقره می فرماید: مردم سحرهایی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند.
میخواستم بدونم ریاضت های شرعی یعنی چی و چرا این کار رو انجام میدن؟
در پاسخ به این سوال نکات ذیل را تقدیم می کنیم:
الف) ریاضت در لغت عرب به معنی تمرین و ممارست است و مرتاض یعنی اهل ریاضت؛ یعنی رضایت کش. ریاضیّات را هم ریاضیّات گفته اند از ان جهت که ذهن را تمرین می دهد. ورزش را هم ریاضت می گویند. همان گونه که در بدن آدمی قابلیّتهایی طبیعی وجود دارند که با ورزش و تمرین فعّال می شوند، و فرد با تمرین تبدیل می شود به کشتی گیر و زیبایی اندام و رزمی کار و ژیمناست و ... ، یا ذهن آدمی در اثر تمرین، قدرتهایی خاصّ به دست می آورد، نفس آدمی نیز در اثر تمریناتی خاصّ می تواند به توانایی های خاصّ برسد. این توانایی ها در مرتاضان، در حدّ توانایی های مثالی، آن هم در سطوح پایینش می باشند؛ امّا در عرفای حقیقی توانایی های فرامثالی و در عارفان واصل و علمای ربّانی به حدّ قوای الهی و فوق مَلکی می رسد.
ب) آنگونه که شما نیز اشاره فرمودید، از یک چشمانداز مىتوان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزههاى دینى؛ و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندىهایى را در بعد روحى به دست آورد؛ چه چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقى نمىکند این کار با کرامت انسانى سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضت های غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروه های صوفیه.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید