بازدید امروز : 82
بازدید دیروز : 262
با توجه به داستان حضرت یوسف(ع) و درخواست ایشان از یکی از زندانیها برای سفارش کردن به پادشاه و آزادی از زندان متوجه می شویم که باید فقط از خدا خواست و فقط به خدا توکل کرد و امید داشت. پس بحث وسیله ها چه می شود؟ اینکه شاید خداوند رسیدن به خیلی از حاجات بندگانش را در بنده دیگری قرار داده باشد! آیا باید فقط نشست و از خدا خواست؟ آیا نباید برای رسیدن به برخی خواسته ها به بندگان خدا هم متوسل شد و کمک خواست؟ خب می توان گفت نیت باید الهی باشد و امید واقعی به خدا باشد اما از بندگان نیز کمک خواست؟
برای پاسخ به سؤال خود به نکات زیر توجه فرمایید:
1. انسانها از لحاظ گستره و ظرفیت وجودی ، در یک سطح نیستند. لذا انتظار خداوند متعال از آنها نیز یکسان نیست. خداوند متعال آن انتظاری را که از چهارده معصوم (علیهم السلام) دارد از انبیاء و اولیای دیگر ندارد. همچنین آن انتظاری را که از انبیای اولوالعزم دارد از غیر اولوالعزم ندارد؛ و نیز آن انتظاری را که از اولیاء الهی دارد، از مردم عادی ندارد.
به همین ترتیب انتظار خدا از انبیاء غیر الوالعزم خیلی بیشتر از علمای ربّانی و از علمای ربّانی بیش از علمای عادی ، و از علما بیش از غیر علماست. لذا بازتاب رفتارهای اقشار گوناگون بندگان از جانب خدا نیز متفاوت است. کیفیت عملی که برای عوام کمال محسوب می شود چه بسا برای عالم نقص شمرده شود و آنچه برای عالم عادی کمال فرض می شود چه بسا برای عالم ربّانی نقصان تلقّی شود و به همین ترتیب حسنات مردم عادی، سیئات علماء ربانی و حسنات عالم ربّانی سیئات انبیاء و حسنات انبیاء سیئات الوالعزم، و حسنات الوالعزم سیئات اهل بیت (علیهم السلام) قلمداد می شود. همانگونه که در نزد عرف، اگر فردی عادی کنار خیابان ساندویچ بخورد، کار او چندان قبیح تلقّی نمی شود در حالی که اگر عالمی یا استاد دانشگاه معروفی چنین عملی را انجام دهد، کارشان به شدّت زشت شمرده می شود.
منظور از کمال نهایی و کمال مقطعی چیست؟ لطفا به طور کامل با ذکر مثال تعریف کنید؟
منظور از تربیت انسان، به فعلیت رسانیدن استعدادهاى بالقوه او است. و چون کمال هر موجودى در شکوفایى و به فعلیت رسیدن استعدادهاى بالقوه اوست، لذا در صورتى که انسان به صورت صحیح و در یک نظام تربیتى همه جانبه پرورش یابد، به کمال نوعى خود خواهد رسید. از اینجا مىتوان دریافت که هدف نهایى از تربیت انسان نیز نباید چیزى جز کمال نهایى او باشد.
حال جاى این سؤال است که کمال حقیقى و نهایى انسان چیست؟ کدام مقصد است که اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقیقى خود نایل آمده است؟ و کدام هدف است که تمام مساعى تربیتى باید به سوى آن جهت گیرى شوند و تمامى قوا و استعدادهاى انسان در ارتباط با آن و در محدوده آن رشد و پرورش یابند؟ ادامه مطلب...
در جوامع مدرن که بسیاری از مشکلات مادی برطرف شده و ظاهرا مردم در رفاهند نوعی نارضایتی از زندگی وجود دارد و مردم با مسایل و مشکلاتی دیگر روبرو هستند. درباره این موضوع تحقیقی ارایه دهید و نقش اخلاق دینی را در حل آنها تبیین نمایید؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم.
جنبش و آرامش اندر خلوتش--- جز براى حق نباشد نیتش
این جهاد اکبر است آن اصغر است---هر دو کار رستم است و حیدر است
در ابتدا لازم است به فضای حاکم بر جوامع مدرن -خصوصاً آمریکا- اشاره کنیم. سپس به چالش های اساسی که این گونه جوامع با آن دست به گریبان هستند پرداخته، در پایان نقش اخلاق دینی را برای حل معضلات دست به گریبان این کشورها بیان می داریم.
«ویژگی تمدن غربی» ادامه مطلب...
مهمترین سلاح شیطان برای شکار انسان چیست؟
مهمترین وسیله شیطان برای شکار انسان عبارتند از:
1- غفلت انسان از یاد خدا؛ اگر لیوان آب را اگر درنظر بگیریم، هنگامی که در آن آب کاملاً قرار گرفته باشد، چیز دیگری در آن یافت نمی شود. اما اگر هر مقداری از آب خالی گردد، هوا در آن قرار می گیرد. حال ما نیز مانند همان لیوان آب است هر مقداری که به یاد خدا بودیم، از هوای نفس و شیطان خالی هستیم«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین؛ هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.»
2- شهوت جنسی: «شهوت » نقطه مقابل «عفت » است. «عفت » نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است. ادامه مطلب...
چرا کلمه عشق در قرآن نیامده؟
برخی اظهار داشتهاند که در قرآن تنها از اطاعت و عبادت خدا برای رغبت به بهشت و خوف از دوزخ سخن رفته؛ نه برای عشق به خدا و لذا اطاعت و عبادت خدا برای عشق به او بدعتی صوفیانه است.
ما در این پاسخ قصد داریم، کلیدواژههای نشاندهنده آیات مربوط به عشق الهی و لوازم آن را معرفی کنیم و برای هریک نمونهای به دست دهیم که طی آنها عبادت و اطاعت خدا برای عشق به او مورد ستایش قرار گرفته و حتی از عبادت و اطاعتی که به طمع بهشت و خوف از دوزخ باشد، برتر معرفی شده است؛ چنان که همین مضمون در روایات معصومین(ع) نیز آمده است.
اگرچه لفظ عشق در قرآن به کار نرفته است؛ اما معادلهای آن در قرآن به چشم میخورد. قدر مشترک این معادلها عبارت از دوست داشتن خدا و لوازم آن است. از لوازم عشق به کسی این است که عاشق میخواهد معشوق را دیدار کند و همیشه نزد او باشد و از او سخن بگوید و کاری کند که او خشنود شود. ادامه مطلب...
من عاشق خدا و امام زمانم بودم, تو نمازم همیشه دعای فرج و می خوندم. صبح که از خواب بیدار می شدم یاد آقا می اومد تو ذهنم و همچنین شب موقع خوابیدن. خلاصه عشق بازی زیبایی داشتم. اما رفته رفته دچار نفسانیات شدم و از آقا کم کم دور شدم. خودم احساس می کردم که آقا هر بار که من گناه می کردم با لطف و کرم خودش من و می بخشید و دوباره به من فرصت می داد. خودم متوجه می شدم که آقا چقدر بزرگوارند.
اما این نفس من، من و از آقای خودم دور کرد و اون عشق زیبا و رو از من گرفت و من و با یک دنیا خاطره از لحظات زیبای عاشقی تنها گذاشت. الان اونقدر از آقا دورم که حتی یک قطره اشک هم از چشمام جاری نمی شه. دیگه احساس قربت و غربت نمی کنم. مثل سار انسانها شدم که صبحم و شب می کنم و شبم و صبح. من دیگه عاشق نیستم اما خاطرات معشوق قلبم و آتیش می زنه. به خدا دوباره می خوام برگردم پیش آقام. حاضرم همه زندگیم رو هم بدم اما هر کار می کنم هر چقدر نماز می خونم و توبه می کنم اون حالات زیبای عاشقی دوباره بر نمی گرده. می دونم که اگر توبه کنم خدا من و می بخشه اما من بهشت نمی خوام که خدا من و ببخشه و برام کافی باشه بلکه بهشت من اون لحظه ایه که احساس عاشقی داشته باشم؟
از این که سوال خود را با ما در میان گذاشته اید از شما متشکریم. راستی تا یادم نرفته سلام. از نامه ی شما لذت بردم. با خودم گفتم خدا جان چه جوان های عاشقی هستند، که دوری از آقای شان برای آنها سخت است. زیاد طولانی نکنم، امیدوارم دوباره به روزهای خوب عاشقی برگردی.
آتش عشق است کاندر نى فتاد---جوشش عشق است کاندر مىفتاد
نى حریف هر که از یارى برید--- پردههایش پردههاى ما درید
همچو نى زهرى و تریاقى که دید---همچو نى دمساز و مشتاقى که دید
نى حدیث راه پر خون مىکند---قصههاى عشق مجنون مىکند
محرم این هوش جز بىهوش نیست---مر زبان را مشترى جز گوش نیست
در غم ما روزها بىگاه شد---روزها با سوزها همراه شد
«علت»
پرسشگر گرامی برای این که پیوند عاشقانه ی شما دوباره اتصال یابد، علت آن را باید دقیقتر بررسی کنیم که چه چیزی آن را از هم گسسته است؟ همان طور که خود اشاره کرده اید، نفس. آره نفس کارگردانی وجود هر کس را به عهده بگیرد، جز این فیلم ها از آن ساخته نمی شود.بگذریم.ادامه مطلب...
از دید اخلاق اسلامی در مقابل فحاشی دیگران وظیفه ما چیست؟ اگر کسی به ما فحش زشت بگوید، آیا می توان او را کتک زد؟ در کل ما چه موقع حق داریم شخص دیگری را بزنیم؟
فحش دادن و دشنام عملی زشت و گناه مسلم است و هرگز درخوراهل ایمان و انسان های خدا جو و با وقار و مودب به ادب اسلامی نمی باشد. مقابله به مثل در امثال این مورد که گناه و زشتی آن مسلم است، نیز شایسته مومن نیست، بهترین برخورد با آدم فحاش بی توجهی کریمانه به او است. قرآن کریم در صفات مومن می فرماید: «و اذا مرو باللغو مرو کراما؛ هنگامی که با لغو برخورد می کنند، کریمانه از آن عبور می کنند».
توضیح بیشتر درباره فحش: ادامه مطلب...
فتنه اخیر از ضعف جهان بینی توحیدی و وحدت گرا شکل گرفت
معارف: مدرس حوزه علمیه قم نبود جهان بینی توحیدی و وحدت گرا و اعتقاد به جهان بینی کثرت گرا را عامل اصلی ایجاد فتنه های اخیر دانست.
حجت الاسلام مصطفی علم خواه، مدرس حوزه علمیه قم در نشست تخصصی توحید، روح دین گفت: موضوع توحید و گرایش به وحدت و تقابل آن با شرک و گرایش به کثرت موضوعی است که گستره آن کل تاریخ بشر را در برمی گیرد به عبارت دیگر تاریخ تشکیل شده از تقابل بین حق یعنی همان نگرش توحیدی و باطل یعنی نگرش شرک آلود و تکثر گرا.
وی افزود: فلسفه تاریخ اسلامی هم بر همین مبناست به طور کلی اگر نزاع های تاریخی را از ابتدای خلقت تا نزاع های فعلی جهان بررسی کنیم، متوجه می شویم که گرچه بسیاری از جنگ ها و نزاع های تاریخی ظاهراً ریشه در مباحث سیاسی، اقتصادی و غیره دارد اما این ظاهر قضیه است و با بررسی های عمیق تر متوجه می شویم که نزاع اصلی میان مشرکین و موحدین و یا به تعبیر دینی جنود الله و جنود شیطان است.
حجت الاسلام علم خواه ادامه داد: به عنوان مثال اگر همین فتنه اخیر را بررسی کنیم به وضوح مشاهده می شود که نبود جهان بینی توحیدی و وحدت گرا و اعتقاد به جهان بینی کثرت گرا عامل اصلی ایجاد این فتنه بوده است.
وی به بررسی مسئله وحدت گرایی پرداخت و گفت: در بحث امروز کاری به اصطلاح فلسفی و عرفانی وحدت نداریم و منظورمان از وحدت گرایی همان توحید و گرایش به سمت خدای یگانه است چه در عرصه عملی چه در عرصه نظری.
حجت الاسلام علم خواه تاکید کرد: در لسان دین هیچ واژه ای قابل رقابت با توحید نیست قرآن هم که کتاب نازل شده از طرف خداست، بیشتر از همه موضوعات به موضوع توحید پرداخته است.
وی ادامه داد: اگر به آیات قرآن مراجعه کنید متوجه می شوید که محور مباحث در قرآن، توحید است به طوری که یا به طور مستقیم به موضوع وحدانیت خدا در عرصه خالقیت و ربوبیت و الوهیت پرداخته شده است و یا به طور غیرمستقیم. چون تمام مباحث مربوط به قیامت، زندگی پیامبران، وصف مومنین و مشرکان و منافقان و حتی مباحث مربوط به علوم طبیعی و ... ریشه در توحید دارد.
این مدرس حوزه علمیه قم به جهان بینی مکاتب غربی اشاره کرد و افزود: آنچه بشر غربی را دچار مشکل کرده همین است که دچار تشتت شده است تمام ایسم های موجود در غرب نوعی از شرک و تکثر را در خود دارند و سکولارها کفار جدید هستند.
وی افزود: مکاتب غربی دین و توحید را در تقابل با آزادی انسان می دانند در حالی که موحدین آزادی را در سایه توحید و آموزه های دین می دانند حتی دموکراسی که به معنی حکومت مردم بر مردم است در تناقضی با نگاه توحیدی قرار دارد زیرا ما معتقدیم که تنها خدا می تواند بر بشر حکم براند نه غیر او.
حجت الاسلام علم خواه تصریح کرد: توحید باید در صدر تحقیقات علمی علمای دین قرار گیرد و عالم دینی کسی است که به بحث توحید اشراف داشته باشد و الا نمی توان وی را عالم دین نامید زیرا سیره پیامبران و ائمه (ع) نشان می دهد که توحید محوری ترین بحث دین است.
وی به ضرورت نظام سازی در عرصه دین با محوریت توحید اشاره کرد و گفت: وقتی می گوییم توحید روح دین است یعنی بدون توحید دین روح ندارد. دین زمانی زنده است که توحید به عنوان مرکز و محور دین مطرح شود ما باید بتوانیم اقتصاد، سیاست، تربیت، علوم، اخلاق و همه مباحث دیگر جامعه مان را براساس نگاه توحیدی بازنویسی کنیم.
این مدرس حوزه علمیه قم اظهار کرد: نظام اسلامی باید براساس نگرش توحیدی ایجاد شود. واژه توحید بار معنایی عظیمی دارد که می توان با آن نظام سازی کرد به عنوان مثال همین کلمه لااله الا الله در وجه نفی و اثبات پایه نظام اخلاقی اسلامی است.
حجت الاسلام علم خواه در تشریح ارکان نظام توحیدی گفت: در نظام توحیدی باید تمام مبانی دوباره و با توجه به هدف این نظام تعریف شود. واژه ها در هر نظامی معنای خود را می دهند تعریف های ما از واژه های دینی مثل کمال، سعادت، رشد، حضور قلب و ... یا خیلی پرت است و یا در تضاد با یکدیگر قرار دارد به همین دلیل لازم است مفاهیم دوباره در این نظام تعریف شوند.
وی به بررسی ارتباط دو موضوع توحید و ولایت پرداخت و گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم، کتاب خدا و اهل بیتم. اگر بخواهیم موضوعات دینی را جمع بندی کنیم و محور را مطرح کنیم به دو موضوع کلی برمی خوریم اول توحید که قانون اساسی است و دیگری ولایت که اجرای این قانون است همین بیان در حدیث شریف سلسله الذهب امام رضا (ع) نیز وجود دارد.
مدرس حوزه علمیه قم تاکید کرد: تمام اصول دین در همین دو محور خلاصه می شود عدل و معاد در واقع ریشه در توحید دارند و نبوت و امامت هم مربوط به بحث ولایت است.
شایان ذکر است نشست تخصصی توحید، روح دین با حضور حجت الاسلام غروی و حجت الاسلام علم خواه سوم آبان درخبرگزاری ایکنا برگزار شد.
file://localhost/C:/Documents%20and%20Settings/elmkhah/Desktop/ایکنا/shabestan_ir.mht
آیا باید اخلاقا به متکدیان کمک کرد؟
کمک و دست گیری فقرای واقعی یک ارزش دینی است ولی کمک به گدایان حرفه ای و ماهر باعث ترویج تکدی گری خواهد شد. نحوه کمک به فقرا وپرهیز از دستگیری واعانت از تکدی گری ورواج آن ،به تشخیص خود ما وابسته است. اگر کسی را واقعاً فقیر وناچیز تشخیص دادیم مانند افراد پیر از کارافتاده وندار،کمک کردن به آنها اطاعت از تعالیم دینی ومطلوب است،واما اگر فردی خودش را به فقیری بزند وتکدی گری را برای خود یک حرفه بداند ،طبعاً نباید کمک شوند.
ما با مراجعه به دستورات وسنت ائمه علیهم السلام این مفاهیم را دریافت می کنیم.برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم.
الف: دستگیری ازفقرا: ادامه مطلب...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید